معاون پیشین آموزش و پرورش: ۱۲۰ هزار مدرسه را آمادهسازی، زیباسازی و شادابسازی کردیم



رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزیر آموزش و پرورش در گفتوگویی با ایرنا تائید کرد در سال تحصیلی گذشته، دستکم ۱۶۴ هزار کودک ایرانی بازمانده از تحصیل داشتیم که برخی از آنها بیماری صعبالعلاج دارند.
به گزارش ایرنا، این مقام وزارت آموزش و پرورش گفته در سال تحصیلی گذشته، ۱۴۰۲-۱۴۰۳، نزدیک به ۲۱۶ هزار کودک بازمانده از تحصیل در دوره ابتدایی داشتیم که پس از پیگیری مشخص شده نزدیک به ۳۱ هزار نفر از این کودکان طی سال تحصیلی جذب مدارس شدهاند.
همین مقام در ادامه صحبتهای خود میگوید ۵۱۳۹ نفر از این کودکان هم که بر اساس آمار موالید ثبتاحوال باید در سال تحصیلی گذشته ثبتنام میکردند، یا فوت شدهاند یا دارای معلولیتهای خاصی هستند که امکان حضور در مدرسه را نداشتهاند.
با جمع و تفریق این ععدها مشخص میشود، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی گذشته نه ۱۶۴ هزار کودک که نزدیک به ۱۸۰ هزار کودک است.
علاوه بر این، درهمه نظامهای اموزشی مدرن، مدارسی خاص افرد دارای معلولیت طراحی شده است تا هیچ کودکی به خاطر معلولیت از آموزش بازنماند و به این ترتیب، مشخص نیست معاون وزیر آموزشوپرورش بر چه اساسی، کودکانی را که به دلیل معلولیت و فقدان زیرساختها از رفتن به مدرسه بازماندهاند، از آمار نهایی کودکان بازمانده از تحصیل کم کرده است.
در اصل سیام قانون اساسی جمهوری اسلامی تاکید شده آموزش و پرورش رایگان حق همه ملت است: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خود کفایی کشور به صورت رایگان گسترش دهد.»
به نظر میرسد با وجود اینکه در نظام آموزشی ایران، مدارس استثنایی برای پذیرش کودکان دارای معلولیت وجود دارد، از نظر مسئولان وزارت آموزش و پرورش، شماری از کودکان دارای معلولیتهای خاص که به گفته آنان قادر به حضور در مدرسه نیستند، از حق تحصیل در حدی که معلولیت آنها (در صورت معلولیت ذهنی) اجازه میدهد هم محروم هستند.
پیشتر هم در ۶ بهمن ۱۴۰۲، معصومه نجفی پازوکی، معاون وقت آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفته بود نزدیک به ۳۰ هزار دانشآموز دارای معلولیت به دلیل محدودیتها، نمیتوانند مدرسه بروند.
سالهای گذشته هم گزارشهای متعددی درباره ترک تحصیل کودکان دارای معلولیت جسمی و حرکتی به دلیل مناسبسازی نشدن مدارس منتشر شده است.
بسیاری از کودکان دارای معلولیت جسمی و حرکتی به خصوص در شهرهای کوچک و مناطق دور از مرکز، از حضور در مدرسه محروم یا مجبور به ترک تحصیل شدهاند.
۳۰ تیر ۱۴۰۲ هم رامک حیدری، مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران دیستروفی با اشاره به مناسبسازی نشدن مدرسههای کشور برای افراد دارای معلولیت گفت ۸۰ درصد کودکان مبتلا به این بیماری ترک تحصیل کردهاند.
دیستروفی بیماری ژنتیکی پیشروندهای است که به مرور منجر به تخریب یا بروز اختلال در عضلات و ماهیچهها و در نتیجه ناتوانی در حرکت میشود.
به گفته حیدری، کودکان مبتلا به این بیماری در سنین هفت یا هشت سالگی که توان راه رفتن داشتهاند، به مدرسه رفته و بعد با «پیشرفت بیماری و لزوم استفاده از ویلچر»، از تحصیل بازماندهاند.
کودکان بازمانده از تحصیل
پیشتر در ۴ مرداد سال جاری، محمد مولوی، نایب رییس کمیسیون آموزش مجلس خبر داده بود۹۱۱ هزار دانشآموز در کشور از تحصیل بازماندهاند که ۴۰۰ هزار از آنان، کودکان بازمانده از تحصیل در مقطع ابتدایی هستند.
این نماینده مجلس همچنین گفته بود ۲۷۹ هزار دانش آموز در کشور به دلیل مشکلات مالی ترک تحصیل کردهاند.
خبرگزاری ایرنا هم پیشتر با استناد به آمارهای ارائه شده از سوی مسوولان آموزش و پرورش گزارش داده بود در مهر سال ۱۴۰۱، حدود ۹۰۰ هزار دانش آموز بازمانده از تحصیل در کشور وجود داشت که بیش از ۲۰۴ هزار نفر آنها در دوره ابتدایی بودند.
دی ماه ۱۴۰۱ هم مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی گزارشی درباره بازماندن از تحصیل طی سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۰ منتشر و اعلام کرد در هفت سال مورد نظر، تعداد افراد بازمانده از تحصیل ۲۶ درصد رشد کرده است.
علی شریفی زارچی، استاد دانشگاه این گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در مورد ترک تحصیل دانشآموزان، آن را «تکاندهنده» خواند و گفت در هفت سال مورد بررسی بیش از ۶۰۰ هزار کودک از دبستان ترک تحصیل کردهاند که با اضافه کردن دبیرستانیها، این آمار به دو میلیون نفر میرسد.
بیشترین آمار ترک تحصیل مربوط به استان سیستان و بلوچستان است که بسیاری از شهروندانش یا به مدرسه دسترسی ندارند یا در مدارس کپری درس میخوانند.
فداحسین مالکی، نماینده سیستان و بلوچستان و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، ۳ بهمن ۱۴۰۲ از شناسایی بیش از ۱۰۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل در این استان خبر داد و گفت: «بچههای فاقد شناسنامه حتما باید تحصیل کنند و از درس عقب نمانند. آموزش و پرورش میبایست آمار کودکان بدون شناسنامه را تحویل بدهد.»
اوایل شهریور ۱۴۰۲ هم یوسف نوری، وزیر سابق آموزش و پرورش با استناد به نتایج سرشماری سال ۱۳۹۵ گفت هشت میلیون و ۷۹۵ هزار فرد برابر با بیش از یکدهم جمعیت ایران بیسواد مطلق هستند.
علیرضا عبدی رییس سازمان نهضت سوادآموزی هم ۳ دی ۱۴۰۲، با بیان اینکه «حدود چهار میلیون بیسواد و کم سواد در گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ سال در کشور داریم»، تائید کرد: «در گروه سنی شش سال به بالاتر، نزدیک به هفت میلیون و ۴۰۰ هزار نفر بیسواد مطلق داریم.»
عبدی که معاونت وزیر آموزش و پرورش را نیز برعهده دارد، درباره آخرین وضعیت سوادآموزی در ایران به ایلنا گفته بود: «در گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ ساله یک میلیون و ۷۰۷ هزار نفر بیسواد مطلق و حدود تقریبی دو و نیم میلیون نفر نیز نوسواد داریم.»
نوسوادان به کسانی گفته میشوند که تا کلاس دوم یا سوم ابتدایی درس خواندهاند، ولی نتوانستهاند خودشان را به کلاس ششم ابتدایی برسانند.
با همه اینها، دوشنبه ۱۲ شهریور، علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش دولت پزشکیان، در نشست با شورای معاونین این وزارتخانه مهمترین اولویت آموزش و پرورش را «اقامه نماز» خواند و گفت: «از هیچ تلاشی برای تحقق این هدف بلند نباید کوتاهی کرد. باید دغدغه نماز تبدیل به دغدغه درونی همه دانش آموزان و فرهنگیان شود.»

بند زنان اوین، سهشنبه دوم مرداد ۱۴۰۳، ساعت حوالی هشت شب. بیشتر بچههای بند با گرایشهای سیاسی و عقیدتی مختلف در هواخوری جمع شدند. در چهرهها خشم، بهت و نگرانیست. عدهای با هم صحبت میکنند و عدهای به نقطهای محو، خیرهاند.
صدای فندک میآید و سیگارهایی که روشن و خاموش میشوند. پخشان (عزیزی) در انتهای هواخوری با چند نفر مشغول صحبت است. زمانی نمیگذرد که به جمع ما میپیوندد. بچهها دور او حلقه میزنند. با لبخند نگاهی به بچهها میاندازد. محکم و مصمم میگوید: «خانواهام که هیچ ربطی به قضیه نداشتند یک سال حکم گرفتند. در این مدت فشار روانی و امنیتی زیادی را تحمل کردند. حالا کمی نگرانیام برای آنها کمتر شد اما بیجهت محکوم شدند.»
عدهای روی زمین دور پخشان نشستند. هر کس برای دلگرمی چیزی میگوید تا همراهی و اعتراض خود را نشان بدهد. همبندیها روایتهایی از آنچه دیده و تجربه کرده بودند میگویند. از دهه ۶۰ و تابستان ۶۷ میگویند و از شیرین علمهولی، زندانی سیاسی کُرد که ایستادگیاش مثال زدنی بود. شیرین که ۱۹ اردیبهشت ۸۹ همراه چهار زندانی سیاسی دیگر اعدام شد و شکنجههای سختی را تحمل کرد.
از زینب جلالیان میگویند که دو سال زیر حکم اعدام بود و حکمش به حبس ابد شکسته شد و حالا هفدهمین سال حبس را در تبعید، در سختترین شرایط و بدون مرخصی حتی برای درمان سپری میکند.
مرور روایتها گویای یک چیز است: جمهوری اسلامی طی ۴۶ سال گذشته با یک روش، دگراندیشان و مخالفان خود را حذف کرده است. همواره با انفرادی و شکنجه و اعترافگیری تحت شدیدترین بازجوییها، با اتهامزنی و پروندهسازی، تحقیر و توهین و تهدید و فشار بر خانواده و دادگاههای نمایشی و احکام طولانی و تبعید و اعدام. تغییری هم در ماهیت و عملکردش نداشته.
فشارها بسته به مسائل سیاسی و اجتماعیِ داخل و خارج از کشور شدت و ضعف میگیرد. فشارهایی که بر فعالین کُرد، بلوچ و عرب به مراتب بیشتر بوده است.
پخشان عزیزی، اهل مهاباد، مددکار و فعال در حوزه زنان که سالها برای پایان دادن به تبعیض علیه زنان فعالیت داشته و در کمپ آوارگانِ رهیده از داعش در شمال و شرق سوریه (روژآوا)، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است.
او مرداد ۱۴۰۲ همراه سه تن از اعضای خانواده بازداشت شد، ماهها در سلول انفرادی تحت بازجویی و شکنجه بود و در همان حال در اعتراض به بازداشت خانواده و وضعیت خود دست به اعتصاب غذا زد. اعتصابی که صدمات ناشی از آن با گذشت زمان بر او مشهود است.
پخشان در بازجویی و در دادگاه از مواضع سیاسی و فکری خود دفاع کرد و تن به اعتراف اجباری نداد و نهایتا به اعدام محکوم شد.
یک ماه پیش از صدور حکم او، در شب انتخابات ریاست جمهوری، حکم اعدام شریفه محمدی در زندان لاکان رشت صادر شد.
دو همبندی دیگرمان وریشه مرادی و نسیم سیمیاری نیز در خطر صدور حکم اعدام هستند.
همه این احکام و شرایط ایجاد شده پیامی واضح دارد. هدف انتقام از زنان و کردستان و دگراندیشان است. همان زنانی که در جنبش ژینا با جسارت به پا خاستند و ایستادگی کردند. زنانی که تحقیر، توهین، تهدید و تبعیض و آزارهای روانی و جسمی و جنسی نتوانست مانعشان شود و در مسیر خود پافشاری کردند. زنانی که در کنار مردان حقوقشان زائل شد و برای برابری و احقاق حقوق خود همچنان مبارزه میکنند.
فراموش نمیکنم در بحبوحه اجرای حکم اعدام فرزندان این سرزمین در جنبش ژینا یکی از حکومتیها با صدای بلند اعلام کرد: «خدای دهه ۶۰ هنوز زنده است.»
خدای دهه ۶۰ چه زنده باشد و چه مرده، توده آگاه است و خشمگینتر از گذشته و نه تنها سکوت نمیکند بلکه مبارزه را با راه و رسم جدیدی زندگی میکند.
مردمی که نه تنها طعم عدالت و آزادی را نچشیدهاند بلکه سفرههایشان کوچک و کوچکتر شد اما آگاهتر شدند و با شجاعت بیشتری برای رسیدن به هدف نهایی خود در عرصه حاضر شدند.
... صدای یکی از رفقا افکارم را به هم میریزد. پاسیار زندان اصرار به بسته شدن در هواخوری دارد، خود را مامور و معذور خطاب میکند و میگوید که باید پاسخگوی بالاییها باشد.
یکی از دوستان در جواب میگوید: «به بالاییها اعلام کنید بند زنان قصد ترک هواخوری را ندارد.»
بچهها تایید میکنند. پاسیار میداند که در چنین شبی نباید اصرار کند. میرود و ما شروع میکنیم به خواندن سرود.
«ستاره ستیزد و شب گریزد و صبحِ روشن آید ...» و کمی بعد «توی سینهش جان جان جان، یه جنگل ستاره داره جان جان ...»
به این فکر میکنم که سالها پیش با چه شور و امیدی این اشعار را سرودند. اشعاری که شد شورِ مبارزه با ظلم و بیعدالتی و بعد از این همه سال باز همین سرودها در چنین شبی قلبمان را روشن میکنند.
از پخشان میخواهیم یک سرود کُردی بخواند و او همصدا با وریشه میخوانند: «سه رهه لدان ژیانه، به رخودان ژیانه ...» (مقاومت زندگیست)
حوالی ساعت یک بامداد است. برخی در گوشه و کنار هواخوری دراز کشیدهاند. سکوت همهجا را فرا گرفته است. پخشان را میبینم که به آسمان چشم دوخته. یکسالی میشود که آسمان شب را بیواسطه ندیده. در این شش ماهی که با او زندگی میکنم، ایستادگی بر اصول فکری و سیاسیاش را تحسین میکنم.
پخشان زنیست که رنج زنان را درک میکند، دغدغه مردمِ تحت ستم در خاورمیانه را دارد و تلاش و مبارزهاش برای بهتر شدنِ شرایط آنان است. پخشان یک مددکار اجتماعی است و برایش فرقی ندارد که به من مرکزنشین کمک میکند یا رفیقِ کُرد، تُرک، لُر، عرب، بلوچ یا گیلک و ...، یا مردم ستمدیده سوریه و غزه.
پخشان در زندان هم هر چه در توان دارد برای هر کس با هر گرایش سیاسی و عقیدتی انجام میدهد.
حکومت از چنین انسانهایی هراس دارد.
سرت سلامت رفیقِ جان.
در کنار هم تا لغو حکم اعدام ایستادگی میکنیم.
مریم یحیوی
شهریور ۱۴۰۳
زندان اوین

تصویر منتشر شده در رسانههای ایران نشان میدهد که میثم مطیعی، مداح دفتر خامنهای و عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق، روز یکشنبه از «حوزه علمیه زنان المهدی» در تایلند بازدید کرده است. او به دعوت «شیعیان بومی بانکوک» برای مداحی و «ایجاد فضایی معنوی» به تایلند سفر کرده است.

زهرا بهروزآذر، معاون پزشکیان در امور زنان و خانواده، گفت: «زنان ظرفیتهای زیادی دارند و به دلیل شرایط زندگی در موقعیتی هستند که بیشتر از قبل به توجه و شنیده شدن نیاز دارند.» او افزود: «به خانوادههای تحت سرپرستی زنان باید توجه ویژه داشته باشیم زیرا همه بار پدر به دوش مادر است.»

علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش، در نشست با شورای معاونین این وزارتخانه مهمترین اولویت آموزش و پرورش را «اقامه نماز» خواند و افزود: «از هیچ تلاشی برای تحقق این هدف بلند نباید کوتاهی کرد. باید دغدغه نماز تبدیل به دغدغه درونی همه دانش آموزان و فرهنگیان شود.»