سالگرد کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد، فرصتی برای بررسی نتایج و دستاوردهای خیزش «زن، زندگی، آزادی» است. با گذشت دو سال از این رویداد، باید پرسید: ما اکنون در کجا ایستادهایم و خیزش یاد شده به چه تغییرات و تحولات اجتماعی منجر شده است؟
جنبش اعتراضی جامعه در واکنش به قتل حکومتی مهساژینا امینی چنان رد عمیقی بر عرصههای مختلف سیاست رسمی و سیاستورزی مدنی در ایران گذاشت که از دریچه هر رویکردی که به آن بنگریم ناگزیر به پذیرش آثارش هستیم.
گزاف نیست اگر بگوییم این رخداد، نقطه عطفی بود که تاریخ جاری را به دو دوران پیش و پس از مهسا تفکیک کرد.
بدون شک هر واقعه عظیم تاریخی بر بستر نظرات متفاوت تحلیل میشود. اگرچه ناظران تلاش میکنند تا روایتی بیعیب و نقص از رویداد مدنظر ارائه دهند، اما بنا به منظومهای از علل، دستیابی به روایتی یکسان و ارزیابی واحد بعید به نظر میرسد.
در میان روایات متکثر از قیام مردمی ۱۴۰۱ که هریک، موضوع را از زاویهای و بر حسب وجوهی از آن حرکت وارسی میکند، این نوشتار نیز سعی دارد تا با برجسته کردن جنبهای از جنبش «زن، زندگی، آزادی» به تبیین بخشی از نقش آن در تحولات آینده بپردازد.
عمامهپرانی و روسریسوزی؛ در پی دگرگونی بنیادین
جنبش «زن، زندگی، آزادی» جنبشی رادیکال بود. اصطلاح رادیکال از واژه لاتین Radix به معنی ریشه برگرفته شده است. رادیکالیسم به هر شکلی از نظر و عمل به منظور دگرگونی بنیادین ساختارهای سیاسی، تغییرات ماهوی جامعه و نهادهای اجتماعی و ایجاد تغییر و تحول در سامانه ارزشهای اساسی جامعه اطلاق میشود.
پویش گسترده زنان در برداشتن حجاب، بر سر چوب کردن روسریها، روسریسوزی و بریدن گیسوان، اقداماتی بود که نهتنها تحت سلطه جمهوری اسلامی بلکه از منظر تاریخ اجتماعی ایران، کنشی رادیکال محسوب میشد.
رقصهای خیابانی زنان و مردان دوشادوش یکدیگر در میانه آتش سرکوبهای بیامان تا پیش از آن تنها در هیات یک «پرفورمنس یواشکی» آن هم صرفا در برخی مناطق تهران قابل تصور بود. همآوایی زن و مرد از اجرای سرودهای اعتراضی گرفته تا در مواردی بیان الفاظ رکیک علیه مقامات و نهادهای حکومتی _ فارغ از ارزیابیهای اخلاقی و ارزشی _ تجسم کاملی از رادیکالیسم بود. ابعاد تندتر و مناقشهانگیزتر این رادیکالیسم در قالب «عمامهپرانی» نمود یافت.
لرزه در باور به نامعقول بودن رادیکالیسم
مفروض این یادداشت این است که جنبش برخاسته از قتل مهسا در کنار مجموعه تحولاتی که پدید آورد، یکی از کلیشههای رایج در اتمسفر سیاسی ایران را نیز عمیقا به چالش کشید؛ این کلیشه، «نامعقول بودن رادیکالیسم» است.
این باور که از سوی جناح اصلاحطلب جمهوری اسلامی نیز به شدت تبلیغ شده و میشود مبتنی بر یک مغالطه است. در این گفتمان، میان مطالبات و خواستهای رادیکال با کنشهای خشن و مخرب خلط میشود. به عبارت دیگر، این گروه از مخالفان رادیکالیسم، میان مباحث، نقدها، دیدگاهها، خواستهای رادیکال با کنش رادیکال و همچنین میان کنش رادیکال ضابطهمند و اصولی با رادیکالیسم توام با خشونت و افراط مرزی نمیگذارند.
گفتمان نامعقول بودن رادیکالیسم، مروج چند اصل مهم است. نخست اینکه افزایش سطح مطالبات یا خواست تغییرات بنیادین بهشکل متناظر به افزایش سطح سرکوب منجر میشود. دیگر اینکه شعارها، نمادها، مطالبات یا حرکتهای رادیکال ایجاد دافعه میکنند و موجب کاسته شدن نیروی اجتماعی جنبش و پیوستن بخشهایی از جامعه به حکومت میشوند. سوم اینکه موجب تقویت انسجام میان نیروهای درون حاکمیت شده و صدای واحد و هراسآورتری را در آن ناحیه تقویت میکند.
عمامهپرانی از نمودهای وجه رادیکال جنبش «زن، زندگی، آزادی» بود
از این موارد چنین استنباط میشود که حرکتهای اعتراضی با خواست تغییرات بنیادین، محدود، کوتاهمدت و بیدوام خواهند بود و نسبت به حرکتهای مشابه اما فاقد بیان رادیکال با سرکوب عریانتری مواجه خواهند شد.
تجربه خیزش ۱۴۰۱ ضربهای جدی بر پیکر چنین ادعاهایی بود. جنبش مهساژینا با وجود تاکید بر حقوقی که جمهوری اسلامی ستیزی آشتیناپذیر با آن دارد و بهرغم خلق نمادهایی تند و سر دادن شعارهایی رادیکال، بادوامترین حضور مستمر خیابانی را در قیاس با سایر جنبشهای سه دهه اخیر داشت.
از واپسین روزهای شهریور ۱۴۰۱ تا آغازین روزهای دیماه همان سال خیابانهای ایران شاهد زنجیرهای از تجمعهای اعتراضی بود. شبیهترین حرکت از جهت استمرار زمانی به این خیزش، جنبش سبز بود که به جز نخستین روزهای شکلگیری اعتراضها، تجمعات به صورت مناسبتی و با فواصل ماهانه برگزار میشدند.
از طرفی پراکندگی جغرافیایی و چندکانونی بودن خیزش، حضور فعال دانشگاهها و مدارس، ویدیوها و تصاویر فراوان از ترک حجاب توسط زنان سالخوردهای که برخی مدعی بودند در دوران پهلوی هم روسری بر سر داشتهاند، حضور توامان زنان و مردان و حتی حمایتهای بسیاری از زنان محجبه از معترضان، حاکی است که این حرکت به واسطه ارتقای سطح مطالباتی و مطالبه تغییرات کلان و بنیادین به هیچوجه مورد غضب و طرد اقشار اجتماع نبوده است.
برعکس، باید در نظر داشت که وسیعترین اعتصاب سراسری در حمایت از یک جنبش فراگیر در همین مقطع رخ داد. تحریم گسترده کالاهایی که ظن همکاری شرکتهای تولیدکنندهشان با حکومت میرفت عرصه را بر آن تولیدکنندگان و پرسنل تحت مدیریتشان تنگ کرد.
در برابر این ادعا که حرکت به سمت تغییرات ساختاری و بنیادین موجب تیزتر شدن تیغ سرکوب حکومت میشود میتوان مثال آبان ۱۳۹۸ را یادآوری کرد. گرچه افزایش بهای بنزین بهانهای برای آغاز اعتراضها، و هدف اصلی اعتراض به تمامیت رژیم بود، اما به هر روی این اعتراضها زیر تابلوی مخالفت با جهش ناگهانی قیمت صورت گرفت و بازگشت قیمت به قبل، مطالبهای رادیکال محسوب نمیشد. حال آنکه بررسی شواهد دلالت بر سرکوب عیانتر و عریانتر این حرکت در مقایسه با جنبش ۱۴۰۱ دارد.
از سوی دیگر، نگاهی به برخورد حکومت با جنبش سبز با همه تفاوتهای کمی و کیفی آن با جنبش پس از قتل مهسا نشان میدهد که سرکوب در جمهوری اسلامی موقوف به سطح مطالباتی نیست، بلکه موکول به اراده حاکم برای عقبنشینی نکردن از موضعی است که اتخاذ کرده.
پارهای قراین اثبات میکند که در کوران جنبش «زن، زندگی، آزادی» ترس، تردید و تزلزل حتی در میان برخی از نیروهای سرکوب نیز رخنه کرده بود. حسین سلامی، فرماندهکل سپاه پاسداران، در مراسم تشییع جنازه کشتهشدگان حادثه شاهچراغ بهرغم فریادها و قدرتنماییها نتوانست حقیقت اعتراضهای مردمی را انکار کند و با بیانی ظاهرا قاطع اما حاکی از ترس گفت: «ما به جوانانمان باز هم میگوییم که شرارت را کنار بگذارند، امروز، روز پایان اغتشاشات است و دیگر به خیابان نیایند».
انتشار بخشهایی از گفتوگوهای مقامها و بولتنهای محرمانه، اطلاعاتی برای فهم آنچه در دالانهای نظام میگذشت در اختیار ما میگذارد. واقعیت این است که رصد و پایشهای دستگاههای اطلاعاتی همان چیزی را به سمع و نظر مقامها میرساند که از جامعه استشمام میشد؛ بغض و نفرت از حکومت، نارضایتی گسترده و بروز تغییراتی عمیق در باورها و سبک زندگی مردم.
رادیکالیسم و مطالبه تغییر در حکومت
آنچه آمد تنها اشاراتی برای توضیح این مطلب بود که مطالبات رادیکال به خودی خود موانع و مشکلاتی که منتقدینش مطرح میکنند را ندارد.
اساسا جمهوری اسلامی به عنوان یک حکومت بنیادگرای دینی در موضعی رادیکال نسبت به مدرنیته، موازین و مفاهیم دنیای جدید و برخی از شئون زیست روزمره مردم بنا شده است. لذا مطالبه تغییرات معقول تحت چنین حاکمیتی ذاتا خصلت رادیکال مییابد.
از این رو، رادیکالیسم جنبش «زن، زندگی، آزادی» نه محصول ایدئولوژی یا آموزهای خاص، بلکه نتیجه عقل سلیم و کنشهای جمعی معطوف به زیستن در دایره جهان معاصر است. چنین رادیکالیسمی فینفسه از بسیاری از ایرادها و ملاحظات فوق معاف است.
تحولات انکارناپذیر اجتماعی، تغییر الگوهای ارزشی و هنجارین و پدیداری سبکهای نوین زندگی امکان بسط اعتراضهایی از جنس جنبش اخیر را در ساحت جامعه فراهم کرده است.
بسیاری از حربههای حکومت برای مقابله با چنین حرکتهای بنیادستیزی ناکارآمد شدهاند. مهمترین علل ناکامی این جنبش در ایجاد تغییرات ساختاری سیاسی به ضعفهای جامعه سیاسی ایران از جمله در ایجاد نوعی از سازمان سیاسی کارآمد باز میگردد. اما یکی از خصلتهای ماندگار این جنبش که در حکم نوعی الگوی بازنمایی است، همین رادیکالیسم مبتنی بر عقل سلیم و قابل تحقق بر بستر تحولات اجتماعی است.
شاید به همین خاطر این جنبش که محصول فرآیندهای تاریخی است، بیشتر به نام نسلهای جدید سند خورده؛ چرا که همچون همین گویشوران جوانش، رک، صریح و بیپروا است.
در ادامه فراخوانهای صادر شده برای بزرگداشت دومین سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی و آغاز خیزش «زن، زندگی، آزادی»، علاوه بر چهرههای سیاسی، شماری از احزاب سیاسی کُردستان ایران از مردم کُردستان و سایر مناطق ایران خواستند یکشنبه ۲۵ شهریور اعتصاب کرده و دست از کار بکشند.
حزب دمُکرات کردستان ایران با انتشار بیانیهی تحلیلی ضمن اشاره به جنبش ژینا و شعار محوری آن «زن، زندگی، آزادی» و اهمیت همراهی مردم سراسر ایران با اعتراضات در کُردستان، تاکید شده «رفتار و موضع قاطعانهی مردم کُردستان و پیامهای این جنبش در خیابانهای کُردستان آنقدر مدرن، حقطلبانە و متمدنانه بود که مردم دیگر مناطق ایران با شعارهای کُردستان، کُردستان، حمایتت میکنیم و کُردستان، کُردستان چشم و چراغ ایران بە این جنبش پیوستند.»
این حزب در ادامه بیانیهی خود گفته در دومین سالگرد جنبش ژینا بەمنظور «زنده نگهداشتن و تجلیل از این جنبش و پیامهای حقطلبانهی مردمی آن، از کلیهی اقشار و طبقات جامعهی کُردستان، جامعهی مدنی و تشکلهایش میخواهد به هر شیوهی ممکن و مقدور در روزهای ویژهی این یادبود، فعال و میداندار باشند و روز یکشنبه ٢۵ شهریور از طریق اعتصاب عمومی در کلیهی شهرهای کُردستان مجددا ضمن پاسداشت یاد و خاطرهی شهدا و قربانیان جنبش ژینا، بر پیامهای این جنبش تاکید گردد.»
حزب دمُکرات کُردستان ایران، در ادامه از همه مردم در سراسر ایران دعوت کرده است در راه وحدت سراسری علیه سیاست سرکوب و خودکامگی جمهوری اسلامی ایران، در این فرصت، همبستگی و حمایت خود را نسبت به زنده نگهداشتن پیامهای جنبش ژینا ابراز نمایند.»
حزب کومله کُردستان ایران هم در بیانیهای به مناسبت دومین سالگرد جنبش ژینا نوشته است «تنوع و تکثر، شکوه، عمق و گستردگی جنبش زن، زندگی، آزادی تمامی ارکان و پایههای حاکمیت تمامیتخواه و سرکوبگرجمهوری اسلامی را به لرزه درآورده است و ما همچنان شاهد ادامهی مبارزات راسخ و راستین مردم برای دستیابی به آزادی، عدالت و دموکراسی هستیم.»
این حزب در ادامه بیانیهی خود با اشاره به اینکه «مقاومت، شجاعت و ایستادگی مردم در کُردستان، مقابل ستم و سرکوب، الگویی برای تمام مردم ایران و چه بسا جهان بوده است» نوشته است «خواستهها و آرمانهای جنبش زن، زندگی، آزادی در ذهن هزاران زن و مرد مبارز ریشه دوانیده و هیچ قدرت سرکوبگری قادر به مقابله با آن نیست.»
این حزب در ادامه «از مردم مقاوم، مبارز و آزادیخواه کردستان ایران» درخواست کرده در اعتصاب عمومی یکشنبه ۲۵ شهریور «ارادهی خود را برای ادامهی مبارزات به نمایش بگذارند و از «احزاب، شخصیتها و مردم ایران میخواهد همبستگی خود را در این روز با مبارزات مردم کردستان اعلام دارند.»
عبدالله مهتدی، دبیرکل این حزب هم با حمایت از فراخوان اعتصاب عمومی کردستان در روز یکشنبه، گفت: «اطمینان دارم که مردم کردستان با وجود موج جدید و گسترده دستگیریها، تهدیدها و فشارها مانند همیشه متحد و مصمم عمل خواهند کرد و با تعطیلی یکپارچه یک بار دیگر صحنه باشکوهی از هبستگی خلق میکنند.»
حزب کومله زحمتکشان کُردستان هم با انتشار بیانیهای نوشته است «انقلاب ژینا گستردهترین و تاثیرگذارترین جنبش مردمی علیه جمهوری اسلامی طی حاکمیت این رژیم است که جنبش های اعتراضی را در ایران چندین گام مهم به پیش برد و گفتمان مذهبی، اصلاحطلبی و مردسالارانه را به طرز چشمگیری به حاشیه راند.»
این حزب هم در ادامه بیانیهی خود نوشته در دومین سالگرد انقلاب ژینا همصدا با سازمانها و تشکلهای مدنی، «مردم کُردستان را فرا می خوانیم که برای زنده نگهداشتن جنبش سیاسی آکنده از مقاومت و پویایی و برای دفاع از احزاب سیاسی و ادای احترام به همهی جانباختگان یاد و مقاومت زندانیان سیاسی، یک بار دیگر با همبستگی و اتحاد با اعتصاب عمومی گسترده و سراسری عزم و اراده راسخ همیشگی کُردستان را به جهانیان نشان دهید.»
کومله، سازمان کُردستانی حزب کمونیست ایران، هم در بیانیهای تحلیلی نوشته «در طول دو سال گذشته کارگران و زحمتکشان و مردم مبارز کُردستان همگام و همدوش با زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب و تودههای به جان آمده از رژیم جمهوری اسلامی در سراسر ایران به رغم فراز و فرودهای جنبش انقلابی ژینا در مبارزه علیه جنایات و سرکوبگریهای این رژیم از هیچ فداکاری و تلاشی دریغ نکردند.»
کومله در ادامه بیانیهی خود نوشته این حزب همگام با این تلاشها، «کارگران و زحمتکشان و مردم مبارز کُردستان را به اعتصاب عمومی در روز یکشنبه ۲۵ شهریور فرا می خواند... و از کارگران و مردم مبارز سراسر ایران و از فعالین جنبشهای اجتماعی می خواهد به هر شکلی که میتوانند دومین سالروز آغاز جنبش انقلابی سراسری را گرامی بدارند و از اعتصاب عمومی و یکپارچه مردم کُردستان پشتیبانی کنند.»
حزب حیات آزاد کُردستان (پژاک) هم فراخوانی برای برگزاری اعتصاب سراسری در روز ۲۵ شهریور صادر کرده است. پژاک در این بیانیه به فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که بر مردم ایران اعمال میشود اشاره کرده و اعلام کرده تنها راه نجات از این وضعیت، مقاومت و مبارزه مستمر برای دموکراسی است.
پژاک تاکید کرده مبارزه مردم علیه جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد و اعتصاب سراسری ۲۵ شهریور بخشی از این مبارزه است. در این فراخوان همچنین از جامعه جهانی و دیگر نیروهای دموکراسیخواه درخواست شده از مبارزات مردم ایران حمایت کنند.
حامد اسماعیلیون، فعال سیاسی، با انتشار ویدیویی در شبکه اجتماعی ایکس گفت:«مبارزه مردم ایران علیه بیعدالتی، ظلم، تبعیض و استبداد، بهشکلهای مختلف در ایران ادامه دارد.»
او گفت: «ما میتوانیم با شرکت در تظاهرات، تجمعات و مراسمی که در روزهای آینده در دومین سالگرد قتل مهسا ژینا امینی و آغاز خیزش زن، زندگی، آزادی، حمایت خود از مردم ایران را اعلام کنیم و با آنها همراه شویم.»
شیرین عبادی با انتشار مطلبی در اینستاگرام با بیان اینکه مجموعه مبارزات و جنبشهای اجتماعی و مدنی، با هزینههای بسیار سنگین ما را به اینجا رسانده، نوشت: «امروز چگونه میتوانیم از این میراث ارزشمند که با اسم رمز ژینا وارد عصر دیگری شده مراقبت کنیم؟»
برنده جایزه نوبل صلح سال ۲۰۰۳، با اشاره به اعلام اعتصاب از سوی احزاب مخالف و جامعه مدنی در کردستان افزود: «کردستان پیش از این نیز نشان داده که توانایی برگزاری اعتصاب را با قدرت داراست. وقت آن است که با اعتصاب سراسری در سراسر کشور، قدمی در راستای آن میراث معجزهگونه برداریم.»
این فعال حقوق بشر، همراهی با اعتصاب سراسری را مصداق فشردن دست مادرانی توصیف کرد که هرگز سزاوار تحمل داغ فرزند نبودند.
او از مهسا به عنوان دختری که «زندگیاش هدیه، مرگش فاجعه و میراثش معجزه بود» نام برد و تاکید کرد که این میراث ارزشمند طنینش در سراسر جهان شنیده شد و نیازمند پاسداری و مراقبت است.
گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی، وبلاگنویس معترض کشتهشده در زندان، در آستانه دومین سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی ویدیویی در اینستاگرام خود منتشر کرد و خطاب به مسئولان جمهوری اسلامی نوشت: «شما هیچی نیستید. ما از شما نمیترسیم.»
متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا نیز گفت:«داستان مهسا امنیتی با مرگ او تمام نشد، او الهام بخش یک جنبش تاریخی است که در ایران و سراسر جهان تاثیر گذاشت.»
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا با تایید گزارش جدید کمیته حقیقتیاب سازمان ملل گفت:«ما شاهد ادامه سرکوب زنان و حقوق آنها در ایران هستیم.»
میلر افزود:«رییسجمهوری جدید ایران در مقاطع زمانی مختلف نشان داده است که میخواهد رویکرد را تغییر دهد و به سمت برقراری روابط متفاوتی با غرب برود. او میتواند اقدامات متعددی در این راستا انجام دهد، یکی از این اقدامات میتواند توقف سرکوبها و نقض حقوق زنان در داخل کشور باشد.»
فراخوان برای مراسم دومین سالگرد
همزمان با دومین سالگرد خیزش انقلابی ایرانیان، گروههای مختلف سیاسی، مدنی و صنفی با صدور فراخوانهایی خواستار برگزاری تجمعات اعتراضی در نقاط مختلف جهان کشور شدند.
۹ تشکل صنفی و مدنی در بیانیهای مشترک به مناسبت دومین سالگرد انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، اعلام کردند: «تقابل اجتنابناپذیر اکثریت مردم با حکومت از سالها قبل بر سر بدتر شدن شرایط سخت زندگی در جریان بود.»
این بیانیه افزود: «میدانیم راهی جز ادامه انقلاب زن، زندگی، آزادی نداریم.»
در یکی از این فراخوانها، کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران از مردم در ایران خواست روز ۲۵ شهریور اعتصاب سراسری کنند.
امجد امینی، پدر مهسا نیز در پیامی صوتی که به ایراناینترنشنال رسیده، با اشاره به تماسهای مردم، اعلام کرد خانواده او تمایل به برگزاری مراسم بزرگداشت برای دومین سالگرد قتل حکومتی دخترش دارند و «همه دوست دارند» سر مزارش حاضر شوند، اما نمیداند آیا حکومت اجازه میدهد.
بر اساس برنامهریزیهای صورت گرفته و فراخوانهای صادر شده، ایرانیان خارج از کشور در بسیاری از نقاط جهان طی روزهای آینده برای گرامیداشت یاد کشتهشدگان جنبش مهسا، در گردهماییهای مختلفی حضور خواهند یافت.
پنج تشکل کوییر ایرانی در داخل و خارج کشور در بیانیهای مشترک در آستانه دومین سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی، تاکید کردند همبستگی مردم ایران جمهوری اسلامی را سرنگون خواهد کرد.
مهسا ژینا امینی روز ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ به دست نیروهای گشت ارشاد بازداشت شد و مورد ضرب و شتم آنها قرار گرفت. او سه روز پس از دستگیری در اثر شدت جراحات وارده در بیمارستان کسری تهران جان خود را از دست داد.
با اعلام خبر جان باختن او تجمعهای اعتراضی آغاز شد و بزرگترین خیزش انقلابی ایرانیان علیه جمهوری اسلامی را رقم زد.
طبق آمار سازمانهای حقوق بشری، جمهوری اسلامی در رابطه با این خیزش مردمی بیش از ۵۵۰ معترض را کشت، بینایی صدها نفر را گرفت و دستکم ۱۰ تن را اعدام کرد.
کمیته مستقل حقیقتیاب سازمان ملل متحد درباره ایران، روز ۲۳ شهریور در گزارشی نوشت که جمهوری اسلامی در دومین سالگرد اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، سرکوب حقوق بنیادین زنان و دختران را شدت بخشیده است.
با وجود کمرنگ شدن اعتراضات خیابانی، زنان و دختران همچنان در برابر سرکوبگری جمهوری اسلامی مقاومت میکنند.
کمیته مستقل حقیقتیاب سازمان ملل متحد درباره ایران، جمعه ۲۳ شهریور در گزارشی ضمن هشدار نسبت به صدور احکام اعدام برای فعالان زن از جمله زنان گروههای قومی و مذهبی، خبر داد که جمهوری اسلامی در دومین سالگرد اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، سرکوب حقوق بنیادین زنان و دختران را شدت بخشیده است.
این کمیته هشدار داد جمهوری اسلامی قصد دارد از طریق برنامههای سرکوبگرانه خود مانند «طرح نور»، باقیمانده آزادیهای زنان و دختران را نابود کند.
اعتراضات مردمی که با کشته شدن مهسا ژینا امینی در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ و به دنبال بازداشت او به دلیل عدم رعایت قوانین حجاب اجباری آغاز شد، موجی از اعتراضات را در سراسر ایران به راه انداخت.
با وجود کمرنگ شدن اعتراضات خیابانی، زنان و دختران همچنان در برابر سرکوبگری جمهوری اسلامی مقاومت میکنند.
به گزارش کمیته حقیقتیاب، مقامات ایرانی با استفاده از فنآوریهای پیشرفته نظارتی، از جمله پهپادها، قوانین سختگیرانهتری را برای رعایت حجاب در فضاهای عمومی و خصوصی اجرا میکنند.
بر اساس این گزارش که همزمان با فراخوان جهانی برای برگزاری سالگرد مهسا ژینا امینی منتشر شد، در «لایحه حجاب و عفاف»، مجازاتهای سنگینتری مانند جریمههای مالی، محرومیتهای شغلی و تحصیلی و حتی حبس طولانیمدت برای زنانی که از قوانین حجاب اجباری سرپیچی کنند، در نظر گرفته شده است.
صدور احکام اعدام برای فعالان زن
کمیته حقیقتیاب به طور ویژه نگرانی خود را نسبت به صدور احکام اعدام برای فعالان زن، از جمله زنان گروههای قومی و مذهبی، ابراز کرده است
به گزارش این کمیته، جمهوری اسلامی از مجازات اعدام به عنوان ابزاری برای ارعاب و سرکوب مخالفان استفاده میکند.
شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت، ۱۴ تیر سال جاری از سوی دادگاه انقلاب اسلامی این شهر به دلیل «عضویت در کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری» و بابت اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد.
پخشان عزیزی، زندانی سیاسی کُرد محبوس در زندان اوین هم در سوم مرداد ۱۴۰۳ به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد.
کمیته حقیقتیاب از جامعه بینالمللی خواسته است تا با اعمال فشار بیشتر بر تهران، نقض حقوق زنان و دختران را متوقف کرده و از تصویب قوانین سرکوبگرانه مانند لایحه «حجاب و عفاف» جلوگیری کند.
همچنین از کشورهای عضو سازمان ملل خواسته شده است عاملان نقض حقوق بشر در ایران را تحت پیگرد قانونی قرار داده و به قربانیان، پناهندگی و حمایتهای بشردوستانه ارائه دهند.
این گزارش نشاندهنده ادامه سرکوب سیستماتیک حقوق زنان در ایران است.
با وجود کاهش موقت اعتراضات، دولت ایران اقدامات سرکوبگرانه خود را افزایش داده و با استفاده از فنآوریهای نظارتی و تصویب قوانین سختگیرانهتر، سعی در کنترل و محدود کردن آزادیهای اساسی زنان دارد.
کمیته حقیقتیاب سازمان ملل تاکید دارد که پایان دادن به این سرکوبها، نیازمند پاسخگویی بینالمللی و حمایت از قربانیان است.
این کمیته در تاریخ سوم آذر ۱۴۰۱ از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل تشکیل شد تا به بررسی و مستندسازی تمامی موارد نقض حقوق بشر در جریان اعتراضات سراسری ایران و سرکوب آن بپردازد.
این کمیته بهویژه بر وضعیت زنان و کودکان تمرکز دارد و هدف آن تضمین پاسخگویی به جنایات و نقضهای حقوق بشری است که از سوی مقامات ایرانی رخ داده و میدهند.
کمیته حقیقتیاب که از سه عضو شامل سارا حسینیار (رییس کمیته)، شاهین سردار علی و ویویانا کرستیسویک تشکیل شده، یافتههای خود را در گزارشهای دورهای به شورای حقوق بشر ارائه میدهد و به دنبال برقراری عدالت برای قربانیان و خانوادههای آنان است.
جنبشی که جرقه آن پس از قتل مهساژینا امینی در شهریور ۱۴۰۱زده شد، به یکی از مهمترین و گستردهترین اعتراضهای اجتماعی در تاریخ معاصر ایران تبدیل شد.
این جنبش نهتنها به دلیل قتل مهسا امینی که در بازداشت گشت ارشاد جان باخت، بلکه به دلیل نمادین شدن او به عنوان قربانی نظامی که محدودیتهای شدیدی بر زنان اعمال میکند، توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
جنبش مهسا با شعار «زن، زندگی، آزادی» خواستههای بسیاری از زنان و دیگر اقشار جامعه را مطرح کرد و موجب شد که موضوع حقوق زنان و رفتار حکومت با آنها بهصورت گستردهتری مورد بحث قرار گیرد.
اعتراضات این جنبش در واکنش به قوانین سختگیرانه حجاب و محدودیتهای اجتماعی بر زنان آغاز شد. این جنبش خواستار حقوق برابر برای زنان، پایان دادن به قوانین محدودکننده و بهبود شرایط اجتماعی و سیاسی برای همه افراد جامعه بود.
شعارهای محوری مانند «زن، زندگی، آزادی» بهسرعت به نمادی برای این حرکت تبدیل شد و نشاندهنده خواستهای گستردهتر برای تغییرات اجتماعی و سیاسی در ایران بود.
اکنون که دو سال از آغاز این جنبش میگذرد، شواهد نشان میدهد تغییرات عمده و مثبتی در رویکرد و رفتار حکومت نسبت به زنان رخ نداده است.
جمهوری اسلامی همچنان سیاستهای سختگیرانه خود در زمینه حجاب و رفتارهای اجتماعی را ادامه داده و حتی در برخی موارد، محدودیتها و فشارها را افزایش داده است.
برای مثال، تلاشهایی برای تشدید قوانین مربوط به حجاب اجباری و افزایش نظارتها و برخوردهای امنیتی با مخالفان این قوانین صورت گرفته است.
از سوی دیگر، تعداد زنان زندانی رو به افزایش است و فشار بر زنان حتی در زندان نیز روزافزون شده است؛ تعداد زنانی که به اتهامهای مربوط به حجاب اجباری هدف برخورد قرار میگیرند و یا زندانی میشوند هر روز بیشتر شده است. گزارشها نیز حاکی از افزایش فشار بر زنانیان سیاسی زن است.
در ماههای پس از آغاز اعتراضها، حکومت سعی کرد تا قوانین حجاب اجباری را با شدت بیشتری اجرا کند. حضور گستردهتر نیروهای «گشت ارشاد» در خیابانها، افزایش جریمهها و حتی ممنوعیتهای بیشتر برای زنان بدون حجاب، نشاندهنده تلاش و انگیزه حکومت برای کنترل بیشتر است. در عین حال، برخورد با معترضان و مخالفان نیز شدیدتر شده است.
در ماههای اخیر، نه تنها نرمشی در برخوردها دیده نمیشود، بلکه فشارهای امنیتی و اجتماعی بر زنان و فعالان حقوق زنان افزایش یافته است. قتل مهساژینا امینی به دلیل خشونت اعمال شده بود و به رغم واکنش جهانی، همچنان مواردی از خشونت فیزیکی و بازداشتهای گستردهتر گزارش شده است.
این رویکرد نشان میدهد که مقامهای حکومت همچنان در تلاش هستند تا با ایجاد ترس و فشار، زنان را به تبعیت از قوانین خود وادار کند.
با این حال، جنبش مهساژینا تغییرات مهمی در جامعه ایران ایجاد کرده است. این اعتراضات بهطور گستردهای آگاهی عمومی را نسبت به مسائل حقوق زنان افزایش داده و بسیاری از زنان و مردان را به مخالفت با وضعیت موجود ترغیب کرده است.
بسیاری از افراد جامعه که پیشتر شاید کمتر به این موضوعات توجه داشتند، اکنون بیشتر درگیر مسائل حقوق بشر و حقوق زنان شدهاند. این تغییر در آگاهی و نگرش عمومی قطعا در درازمدت تاثیرات عمدهتری خواهد داشت.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» و سرکوب اعتراضها توجه گستردهای در سطح بینالمللی به خود جلب کرده است. بسیاری از دولتها، سازمانهای حقوق بشری و افراد برجسته در سراسر جهان به این موضوع واکنش نشان دادهاند و حمایت خود را از معترضان اعلام کردهاند. این حمایتها فشار مضاعفی بر حکومت ایران وارد کرده است، بهویژه در مجامع بینالمللی. جمهوری اسلامی در تلاش است تا با توجیهات مختلف و استفاده از رسانههای دولتی، این اعتراضها را کماهمیت جلوه دهد و مخالفان را تضعیف کند.
جنبش مهسا نشان داد که مقاومت مردمی در برابر محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی ادامه دارد و حتی با وجود سرکوب شدید، صدای اعتراض خاموش نشده است.
ادامه مبارزه در رسانههای اجتماعی
در طول دو سال گذشته، زنان ایرانی با استفاده از رسانههای اجتماعی و دیگر روشهای مدنی به مقاومت خود ادامه میدهند.
این مقاومتها بهتدریج به تغییرات فرهنگی و اجتماعی کمک کرده، بهطوریکه زنان ایرانی بزرگترین جنبش نافرمانی مدنی در خاورمیانه و یکی از طولانیترین دورههای مقاومت مدنی در جهان را رقم زدند.
با وجود افزایش مقاومت زنان و حمایتهای مردمی از حقوق زنان، نمیتوان گفت که گفتمان و رفتار جمهوری اسلامی در حوزه زنان بهطور قابلتوجهی نرمتر شده است. بسیاری از زنان بهطور علنی در مقابل قوانین حجاب اجباری مقاومت میکنند و به مخالفت خود ادامه میدهند. این مقاومتها موجب شده تا برخی مقامهای حکومتی، از فرماندهان نظامی تا امامان جمعه و مقامهای محلی دولتی، مجبور شوند به این مطالبات واکنش نشان دهند، اما بهطور کلی این واکنشها با نرمش واقعی یا اصلاحات همراه نبوده است.
در سطح گفتمانی، گاهی اوقات برخی از مقامهای جمهوری اسلامی سعی کردهاند با استفاده از عباراتی که ممکن است به نظر بیاید که نرمتر هستند، درباره حقوق زنان صحبت کنند، اما این تغییرات بیشتر در سطح تاکتیکی هستند و نه نشاندهنده یک تغییر استراتژیک یا واقعی در رویکرد به حقوق زنان. این تغییرات برای کاهش فشارهای بینالمللی و حفظ چهره عمومی بوده است، نه یک تغییر واقعی و پایدار در سیاستها. بهعنوان مثال، صحبتهایی درباره «رعایت کرامت انسانی» زنان یا «احترام به حقوق زنان» معمولا با اقداماتی مانند تشدید قوانین و فشارهای اجتماعی همراه بوده است.
میتوان گفت که این جنبش موجب تغییرات فوری و آشکار در رویکرد حکومت نشده، اما فشارها و مطالبات جامعه را در این زمینه برجستهتر کرده و مساله تبعیض را به موضوع بحث در جامعه تبدیل کرده است.
همزمان با فراخوانهای بزرگداشت دومین سالگرد قتل حکومتی مهسا ژینا امینی، امجد امینی در پیامی صوتی که به ایراناینترنشنال رسیده از تمایل خانواده به برگزاری مراسم خبر داد. در همین حال فشارها بر فعالان سیاسی و مدنی در آستانه دومین سالگرد خیزش انقلابی ایرانیان افزایش یافته است.
امجد امینی گفت پیامها و تماسهای بسیاری از طرف مردم در خصوص برگزاری مراسم گرامیداشت مهسا دریافت کرده و «همه دوست دارند» بر سر مزار مهسا او حاضر شوند.
امینی افزود هنوز مشخص نیست که آیا نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی همانند سال گذشته مانع از برگزاری مراسم بزرگداشت مهسا خواهند شد یا خیر.
مهسا ژینا امینی روز ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ به دست نیروهای گشت ارشاد بازداشت شد و مورد ضرب و شتم آنها قرار گرفت. او سه روز پس از دستگیری در اثر شدت جراحات وارده در بیمارستان کسری تهران جان خود را از دست داد.
در پی این رویداد، تجمعات اعتراضی ابتدا در تهران و سپس در بسیاری از نقاط ایران شکل گرفت.
سازمان حقوق بشر ایران در شهریور سال گذشته گزارش داد در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی، دستکم ۵۵۱ معترض، از جمله ۶۸ کودک و ۴۹ زن کشته شدند.
در آستانه دومین سالگرد خیزش انقلابی ایرانیان، کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران با انتشار فراخوانی از مردم خواست روز یکشنبه ۲۵ شهریور دست به اعتصاب سراسری بزنند.
همچنین بر اساس برنامهریزیهای صورت گرفته و فراخوانهای اعلام شده، ایرانیان خارج از کشور در بسیاری از نقاط جهان طی روزهای آینده برای گرامیداشت یاد کشتهشدگان جنبش مهسا، در گردهماییهای مختلفی حضور خواهند یافت.
شیرین شمس، یکی از مسئولان نهاد انقلاب زنان، در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت: «جمهوری اسلامی با وجود بهکارگیری سرکوبهای سازمانیافته، نمیتواند مانع از پیشروی انقلاب زن، زندگی، آزادی شود.»
شمس افزود در طول دو سال گذشته، زنان، دانشجویان، دانشآموزان، کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، رنگینکمانیها و عموم مردم ایران در کنار یکدیگر به مبارزه خود علیه جمهوری اسلامی ادامه دادهاند.
سازمان عفو بینالملل روز ۲۱ شهریور با انتشار گزارشی در دومین سالگرد خیزش «زن، زندگی، آزادی» تاکید کرد مقامات جمهوری اسلامی و عاملان جنایت علیه مردم، همچنان به شکل نظاممندی از مجازات مصون ماندهاند.
دایانا الطحاوی، از مدیران این سازمان، خواستار آغاز تحقیقات کیفری سایر کشورها درباره جنایتهای حکومت ایران در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ شد.
در اسفند ۱۴۰۲، کمیته حقیقتیاب سازمان ملل در نخستین گزارش خود درباره جنبش مهسا اعلام کرد سرکوب خشونتبار این اعتراضات و تبعیض ساختاری فراگیر علیه زنان و دختران، منجر به نقض جدی حقوق بشر در ایران شده است و بسیاری از این موارد سرکوب، مصداق «جنایت علیه بشریت» محسوب میشوند.
در روزهای اخیر و در آستانه دومین سالگرد خیزش انقلابی ایرانیان، فشار نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی بر فعالان سیاسی، صنفی و مدنی شدت یافته است.
موج تازه سرکوب و بازداشت فعالان بهویژه در کردستان، استان محل تولد مهسا امینی، پررنگتر از سایر نقاط ایران بوده است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران روز ۲۲ شهریور خبر داد ۱۴ تن از فعالان صنفی معلمان در کردستان، به دادسرای عمومی و انقلاب سنندج و دیگر نهادهای امنیتی این شهر احضار شدهاند.
این اعتراضات چرا همچنان نگرانکننده برای حکومت باقی ماندهاند و چرا هرگونه اعتراض کوچک در گوشهای از کشور به عنوان تهدیدی جدی برای بقا و موجودیت نظام تلقی میشود؟
در حالی که حکومت میکوشد پرونده این اعتراضات را ببندد، همچنان موفق به این امر نشده است. با وجود تمامی سرکوبها، کشتارها، و بازداشتها، اعتراضات همچنان ادامه دارد و موج خشم و نارضایتی مردم فروکش نکرده است.
بزرگترین و عمیقترین اعتراض علیه جمهوری اسلامی
خیزش «زن، زندگی، آزادی» بدون تردید بزرگترین و عمیق ترین اعتراض علیه جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته بود. پیش از آن، اعتراضات ۱۳۷۸، ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ به وقوع پیوسته بودند، اما هیچیک به وسعت و شدت خیزش مهسا نبودند. این اعتراضات نه تنها در تعداد شهرها، بلکه در عمق نفوذ اجتماعی خود تفاوت داشتند و در خیزش مهسا فاصله میان مردم و حکومت به بالاترین حد خود رسید.
این خیزش تأثیرات عمیقی بر جامعه ایران بر جای گذاشت. اولین و شاید مهمترین دستاورد آن، ایجاد یک شکاف بیسابقه بین مردم و حکومت بود. مردم ایران اکنون دو دوره متفاوت را تجربه میکنند: پیش و پس از خیزش زن، زندگی، آزادی. این رویداد برای بسیاری نقطه عطفی در نگرش آنها به حکومت و ضرورت عبور از جمهوری اسلامی شد.
شدیدترین سرکوبهای خیابانی
جمهوری اسلامی، در واکنش به این اعتراضات که بقای خود را در خطر میدید، به یکی از شدیدترین سرکوبهای خیابانی دست زد. گزارشهای حقوق بشری از کشته شدن صدها نفر و بازداشت هزاران نفر دیگر حکایت دارند، اما آمار دقیق همچنان نامشخص است. خشونت سیستماتیک حکومت در سرکوب مخالفان، از خیابانها گرفته تا بازداشتگاهها، به حدی رسید که در تاریخ جمهوری اسلامی بیسابقه بوده است.
مقاومت بیشتر در برابر تحمیل حجاب اجباری
یکی از دستاوردهای اصلی خیزش مهسا، افزایش مقاومت زنان در برابر حجاب اجباری بود. این مسئله از زمان شروع اعتراضات به یکی از مطالبات اصلی جامعه تبدیل شد و حکومت با چالشی جدید و گسترده در مواجهه با زنان معترض روبرو شده است. بعد از خیزش مهسا زنان ایران که پوشش اختیاری را مطالبه می کنند دیگر هرگز به وضعیت پیش از خیزش مهسا برنگشتند. مطالبه لغو حجاب اجباری اکنون از مطالبات اصلی جامعه ایران است.
گسترش اعتراضات صنفی و زندگی محور اقشار مختلف
یکی دیگر از نتایج این خیزش، افزایش اعتراضات صنفی و زندگی محور اقشار مختلف بود. معلمان، بازنشستگان، کارگران و اکنون کشاورزان، دامداران و پرستاران نیز به صفوف معترضان پیوستهاند. این گروههای مختلف اکنون به ملت معترضی تبدیل شدهاند که حمایتهای متقابل آنها از یکدیگر نیز قابل مشاهده است.
حکومتی نگرانتر
دو سال پس از شروع خیزش مهسا، حکومت همچنان با نگرانی از احتمال بازگشت اعتراضات خیابانی مواجه است. در سالگرد این خیزش، حکومت دوباره مجبور شده نیروهای امنیتی را به خیابانها بیاورد، مغازهداران را تهدید کند و تعداد دوربینهای امنیتی را افزایش دهد. این پرسش مطرح است: اگر حکومت توانسته به اعتراضات غلبه کند، چرا همچنان تا این حد نگران است؟
واقعیت این است که حکومت از این موضوع که نمیداند کدام تجمعات اعتراضی ممکن است دوباره به اعتراضات سراسری منجر شود، دچار ترس و اضطراب است. این نگرانیها برای حکومت فرساینده بوده و باعث شده تا هر تجمع کوچکی به چشم یک خطر بزرگ نگریسته شود.
کمبود نیروهای سرکوب
یکی از مشکلات حکومت در مقابله با اعتراضات که خیزش زن، زندگی، آزادی آن را برجسته کرد، کمبود نیروی سرکوب حکومت بود. برای نخستین بار در جریان اعتراضات آبان ۱۳۹۸، حکومت به دلیل گستردگی اعتراضات با کمبود نیرو مواجه شد و مجبور شد نیروهای ارتش را برای حفاظت از برخی اماکن به کار گیرد. این کمبود نیرو در خیزش مهسا نیز تکرار شد و باعث شد تا فرمانده یگانهای ویژه اعلام کند که باید تعداد نیروهای خود را دو برابر کنن و برای مقابله با اعتراضات در ۴۰۰ نقطه آماده باشند.
نقش ایرانیان خارج از کشور در اصلاح ذهنیت جهانی به ایران
در کنار اعتراضات داخلی، تجمعات ایرانیان خارج از کشور نیز در سالگرد خیزش مهسا بار دیگر توجهها را به خود جلب کرده است. این تجمعات در دو سال گذشته توانست دوگانهای که حکومت میان ایرانیان داخل و خارج کشور ایجاد کرده بود را باطل کند. ایرانیان خارج از کشور ثابت کردند که به اندازه ایرانیان داخل کشور عاشق میهن خود هستند و دلنگران وضعیت کشورشان هستند.
همچنین، این تجمعات تصویر جهانی از ایران و ایرانیان را تغییر داد. جهان، ایرانیانی را دید که با پیشگامی زنان برای حقوق بشر و دموکراسی ایستادهاند. این تجمعات به تغییر دیدگاههای بینالمللی نسبت به ایران کمک کرد و نگاه دنیا به ایرانیان را بهبود بخشید.
برآمدن نسل جدید معترض
اما شاید مهمترین دستاورد خیزش مهسا، برآمدن یک نسل جدید معترض، معروف به دهه هشتادیها بود. این نسل، که بیشتر معترضان را تشکیل میداد، به دلیل خواستههای متفاوت خود از نسلهای پیشین متمایز است. این نسل، برخلاف نسلهای قبلی، دیگر نه به انتخابات جمهوری اسلامی اعتقادی دارد و نه به دعواهای داخلی اصلاحطلبان و اصولگرایان. آنها خواستار عبور از کل نظام هستند و برای یک زندگی معمولی اعتراض میکنند.
این نسل جدید، جسورانهتر از نسلهای قبلی در مقابل حکومت ایستاده است و حاضر به قبول محافظهکاری نسلهای پیشین نیست. شعارهای آنها علیه رهبر جمهوری اسلامی و نهادهای حاکمیتی، قداستهای کاذب حکومت را در هم شکسته و راهی تازه برای آینده ایران ترسیم کرده است.
خیزش زن، زندگی، آزادی، اگرچه ممکن است در مقاطع زمانی کوتاهمدت فروکش کرده باشد، اما تاثیرات آن در عمق جامعه ایران ماندگار است. این اعتراضات، فاصلهای بیسابقه میان مردم و حکومت ایجاد کرد و نسل جدیدی از معترضان را به میدان آورد. حکومتی که نتوانسته به خواستههای مردم پاسخ دهد، همچنان به سرکوب متوسل میشود، اما تجربه نشان داده که سرکوب به جای کاهش اعتراضات، تنها موجب رادیکالتر شدن آنها شده است.
تغییرات اجتماعی و سیاسی در ایران ادامه دارد و خیزش مهسا نقطهای است که نشان میدهد مسیر تغییر اجتنابناپذیر را نشان می دهد. تغییری برای یک زندگی معمولی. فرصتی که چندین نسل است از ایرانیان و بعد از انقلاب ۱۳۵۷ دریغ شده است.
***
این متن خلاصه مطالب مطرح شده در برنامه سیاست با مراد ویسی است که روزهای شنبه تا چهارشنبه اینجا به اشتراک گذاشته خواهد شد. ویدیوی کامل برنامه سیاست با مراد ویسی را میتوانید اینجا ببینید.