یافتههای یک پژوهش جدید نشان میدهد سلولهای بدن مانند مغز، ژن حافظه دارند
تصور علمی ما از حافظه در آستانه تحولی بنیادین قرار گرفته است. بر اساس پژوهشهای نوین، توانایی ذخیره و پردازش خاطرات، برخلاف باور پیشین، تنها به نورونهای مغزی محدود نمیشود و سلولهای دیگر بدن نیز از این توانایی برخوردارند.
به گزارش نوروساینس نیوز، مطالعهای که پژوهشگران دانشگاه نیویورک انجام دادند، نشان میدهد ویژگی منحصر به فرد نورونهای مغزی در فعالسازی «ژن حافظه» در پاسخ به محرکهای شیمیایی، تنها محدود به مغز نیست و سلولهای دیگر بدن نیز این توانایی را دارند.
اهمیت این یافته را میتوان از دو جنبه بررسی کرد؛ از یک سو، این پژوهش خاطرنشان میکند که یادگیری از طریق تکرار میتواند ویژگی ذاتی تمام سلولهای بدن باشد و از سوی دیگر، این مطالعه جدید میتواند مسیرهای نوینی را در درمان اختلالات حافظه و یادگیری بگشاید.
نیکولای کوکوشکین، پژوهشگر ارشد این تحقیق، که نتایج آن در مجله «نیچر کامیونیکیشنز» منتشر شد، گفت: «اگرچه همواره یادگیری و حافظه را منحصر به مغز و سلولهای مغزی میدانستیم، پژوهش ما نشان میدهد که سلولهای دیگر بدن نیز میتوانند یاد بگیرند و خاطرات را شکل دهند.»
بررسی اثر تکرار فاصلهدار در سلولهای غیرعصبی انسان
هدف این پژوهش، درک بهتر رفتار سلولهای غیرمغزی در فرآیند حافظه بود. بهطور خاص، محققان به دنبال بررسی این موضوع بودند که آیا این سلولها نیز از یک ویژگی شناختهشده عصبی به نام «اثر تکرار فاصلهدار» بهره میبرند یا خیر.
«اثر تکرار فاصلهدار» یکی از ویژگیهای کلیدی در شکلگیری حافظه است. این اثر بیانگر این واقعیت است که انسانها در یادگیری مطالب با فواصل زمانی مشخص، عملکرد بهتری نسبت به یادگیری فشرده دارند.
به عبارت دیگر، مطالعه با فاصلههای زمانی منظم، نسبت به روش فشرده (که بهطور معمول برای آمادگی در آزمونها مورد استفاده قرار میگیرد)، اثربخشی بیشتری در حفظ اطلاعات دارد.
بررسی رفتار سلولهای غیرمغزی در فرآیند یادگیری
محققان در این پژوهش به مطالعه دو نوع سلول غیرمغزی انسانی در محیط آزمایشگاه پرداختند. آنها سلولهایی از بافت عصبی و کلیه را انتخاب کردند و در شرایطی مشابه سلولهای مغزی قرار دادند.
در این آزمایش، سلولها در معرض الگوهای متنوعی از سیگنالهای شیمیایی قرار گرفتند، درست مانند فرآیندی که هنگام یادگیری اطلاعات جدید در مغز رخ میدهد و نورونها با انتقالدهندههای عصبی تعامل میکنند.
محققان این فرآیند را در طول زمان تکرار کردند تا چگونگی یادگیری این سلولها را بررسی کنند.
واکنش شگفتانگیز سلولهای غیرمغزی در فرآیند حافظه
آزمایشها نشان داد که سلولهای غیرمغزی، درست مانند نورونهای مغز، توانایی فعالسازی «ژن حافظه» را دارند.
این همان ژنی است که در مغز، هنگام شناسایی الگوهای اطلاعاتی و بازسازی اتصالات عصبی برای شکلگیری خاطرات فعال میشود.
برای پایش فرآیند حافظه و یادگیری، دانشمندان با مهندسی ژنتیک، سلولهای غیرمغزی را طوری تغییر دادند که پروتئینی درخشان تولید کنند. این پروتئین نشان میداد که ژن حافظه چه زمانی فعال و چه زمانی غیرفعال میشود.
کشف الگوی یادگیری در سلولهای غیرمغزی
یافتههای پژوهش حاکی از آن است که این سلولها توانایی تشخیص الگوی تکرار پالسهای شیمیایی را دارند.
این پالسها که از روی انتقالدهندههای عصبی در مغز شبیهسازی شده بودند، به جای یک محرک طولانی و پیوسته، بهصورت متناوب ارائه میشدند، درست مانند نورونهای مغز ما که در فرآیند یادگیری به جای دریافت حجم زیادی از اطلاعات در یک جلسه، آن را در فواصل زمانی دریافت میکنند.
همچنین مشخص شد زمانی که این پالسها با فاصلههای زمانی منظم ارسال میشدند، «ژن حافظه» قویتر و طولانیتر فعال میماند، در مقایسه با حالتی که همان میزان محرک به صورت یکجا ارائه میشد.
سلولهای بدن و یک ویژگی مشترک شگفتانگیز
کوکوشکین، دانشیار بالینی علوم زیستی در دانشگاه نیویورک و پژوهشگر مرکز علوم عصبی این دانشگاه، گفت: «این یافتهها به روشنی اثر تکرار فاصلهدار را نشان میدهند. این پژوهش آشکار میسازد که توانایی یادگیری به روش تکرار با فاصله زمانی، تنها محدود به سلولهای مغزی نیست، بلکه میتواند یک ویژگی بنیادین در تمام سلولها باشد.»
افقهای نوین در درک ساز و کار حافظه
به گفته پژوهشگران، این یافتههای نوین علاوه بر گشودن مسیرهای جدید در مطالعه حافظه، میتواند دستاوردهای ارزشمندی در حوزه سلامت به همراه داشته باشد.
کوکوشکین افزود: «این کشف، دریچههای جدیدی را به سوی درک بهتر ساز و کار حافظه میگشاید و میتواند به توسعه روشهای موثرتر برای تقویت یادگیری و درمان اختلالات حافظه بینجامد.»
او افزود: «این یافتهها نشان میدهد که باید نگاه تازهای به عملکرد بدن داشته باشیم، نگاهی شبیه به آنچه به مغز داریم. برای مثال، باید به این بیندیشیم که چگونه پانکراس الگوی وعدههای غذایی پیشین را به خاطر میسپارد تا سطح قند خون را متعادل نگه دارد، یا چگونه یک سلول سرطانی میتواند الگوی شیمیدرمانی را در حافظه نگه دارد.»
بر اساس این یافتهها، حافظه ویژگی مشترک تمام سلولهای بدن است و درک بهتر ساز و کار آن میتواند به پیشرفتهای چشمگیری در حوزه پزشکی و درمان منجر شود.
تحقیقات جدید نشان میدهد منشا انفجارهای رادیویی سریع (FRBs) که از مرموزترین پدیدههای کیهانی به شمار میروند، احتمالا در کهکشانهای عظیم و غنی از عناصر سنگین و در ارتباط با ستارگان مغناطیسی (مگنتارها) است.
روزانه میلیونها انفجار انرژی کیهانی با نام انفجارهای رادیویی سریع رخ میدهند.
این پدیدهها تنها در چند میلی ثانیه، انرژی معادل تابش خورشید در یک روز را آزاد میکنند، اما کوتاه بودن زمان این انفجارها باعث شده که مطالعه عمیق درباره منشا و ساز و کار تشکیل آنها دشوار باشد.
کشف جدید: ارتباط با کهکشانهای عظیم و مگنتارها
بر اساس پژوهشهایی که تیمی از اخترشناسان به سرپرستی کریتی شارما از موسسه فنآوری کالیفرنیا به انجام رساندند، انفجارهای رادیویی سریع ناشی از ستارگان مغناطیسی نادری به نام مگنتارها هستند که احتمالا از ادغام دو ستاره به وجود میآیند.
مگنتارها (Magnetars)
مگنتارها نوعی ستاره نوترونی بسیار نادر و عجیب هستند که با میدان مغناطیسی فوقالعاده قوی خود شناخته میشوند.
این میدانها میتوانند ۱۰۰ تریلیون تا هزار تریلیون بار قویتر از میدان مغناطیسی زمین باشند که این موضوع، مگنتارها را به قویترین آهنرباهای جهان تبدیل میکند.
محیط غنی از فلزات: عامل اصلی شکلگیری مگنتارها
تیم تحقیقاتی در این پژوهش با بررسی کهکشانهای میزبان، حدود ۳۰ انفجار رادیویی سریع را مورد مطالعه قرار دادند.
یافتههای این پژوهش نشان داد این کهکشانها محیطی غنی از فلزات دارند. در ستارهشناسی، هر عنصری سنگینتر از هیدروژن و هلیوم بهعنوان «فلز» طبقهبندی میشود.
این محیط غنی از فلزات فرایند انتقال جرم میان ستارگان دوتایی را تسریع میکند. در این سیستمها، ستاره بزرگتر مواد دریافتشده از همراه خود را میسوزاند و میدانهای مغناطیسی شدیدی را به وجود میآورد.
هرچند این یافتهها سرنخهای مهمی درباره منشا انفجارهای رادیویی سریع ارائه میدهد، اما بسیاری از جنبههای این پدیده همچنان مبهم باقی مانده است.
یکی از سوالات بزرگ این است که چرا برخی از این انفجارها بهصورت مکرر رخ میدهند و حتی در یک روز چندین بار تکرار میشوند، در حالی که برخی دیگر تنها یکبار به وقوع میپیوندند.
این پژوهش که در مجله نیچر منتشر شده، نشاندهنده گامی مهم در درک ماهیت این پدیدههای کیهانی است.
با این وجود، دانشمندان معتقدند که برای کشف کامل اسرار این پدیده، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
کایا کالاس، نخستین زن نخستوزیر در استونی، از پایان ماه نوامبر و پس از اخذ رای از پارلمان اروپا به عنوان رییس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، جایگزین جوزپ بورل خواهد شد.
کالاس که در دوران نخستوزیری به نقض حقوق بشر در ایران و سرکوب معترضان به دست جمهوری اسلامی در پاییز ۱۴۰۱ اعتراض کرد، از حامیان جدی اوکراین به شمار میرود.
او که قصد دارد موضوع قرار دادن سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی اروپا را با وزیران خارجه این اتحادیه مطرح کند، این هفته در برابر اعضای پارلمان اروپا گفت خط مشی این اتحادیه در قبال تهران، باید سختتر باشد
فرایند جایگزینی کمیسرهای اروپا
قرار است کمیتههای پارلمان اروپا پس از ارزیابی عملکرد و صلاحیت کمیسرهای پیشنهادی، نتایج را به کنفرانس روسا (شامل رییس پارلمان و روسای گروههای سیاسی) ارائه کنند.
این کنفرانس در ۲۱ نوامبر ارزیابی نهایی را انجام داده و جلسات استماع را خاتمه میدهد.
رایگیری نهایی برای تایید کل هیات کمیسرها از سوی نمایندگان پارلمان اروپا در جلسه عمومی ۲۵ تا ۲۸ نوامبر در استراسبورگ برگزار خواهدشد.
مواضع کالاس در پارلمان اروپا
کالاس این هفته در جلسه استماع پارلمان اروپا موضعی صریح و قاطع در قبال روسیه و جنگ اوکراین اتخاذ کرد و با تاکید بر این که روسیه باید هزینه تخریبهای خود را در اوکراین بپردازد، پیشنهاد داد تمامی داراییهای بلوکه شده روسیه به ارزش حدود ۳۰۰ میلیارد یورو، برای بازسازی اوکراین استفاده شود.
کالاس در این جلسه گفت: «روسیه در حال نابود کردن اوکراین است و باید برای این اقدامات پاسخگو باشد. داراییهای بلوکه شده روسیه میتواند نقشی اساسی در بازسازی اوکراین ایفا کند.»
او هشدار داد که رها کردن این کشور از سوی آمریکا میتواند منجر به تقویت چین و دیگر بازیگران استراتژیک جهان شود و گفت اگر آمریکا نگران چین است، باید به پاسخ اروپا و آمریکا به تجاوز روسیه نیز توجه داشته باشد.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری منتخب آمریکا، در دوران کمپین انتخاباتی خود بدون اشاره به جزییات بیشتر، بارها وعده داد که به جنگ اوکراین پایان خواهد داد.
کالاس در برابر اعضای پارلمان اروپا، در خصوص خاورمیانه موضعی محتاطانه اتخاذ کرد و خواستار خویشتنداری طرفهای درگیر شد.
او بر اهمیت رعایت قوانین بینالمللی بشردوستانه و محافظت از غیرنظامیان تاکید کرد.
استعفا به قصد جانشینی بورل
کالاس پس از سه سال و نیم حضور در مقام نخست وزیری استونی، روز دوشنبه ۲۵ تیر، در یک دیدار کوتاه با آلار کاریس، رییسجمهوری این کشور در کاخ ریاستجمهوری در تالین، پایتخت استونی، استعفای رسمی خود را تقدیم کرد.
کاریس در بیانیهای دوران نخستوزیری کالاس را «دورهای پر از بحران» توصیف کرد و اظهار داشت که دولت او با بحرانهای «کرونا»، «رکود اقتصادی» و «جنگ در اروپا» مواجه بود.
کابینه کالاس از ائتلاف سه حزب شامل حزب راست میانه اصلاحات، حزب سوسیال دموکرات و حزب لیبرال استونی ۲۰۰، تشکیل شد.
با استعفای نخستوزیر، کابینه او نیز به طور خودکار منحل میشود.
تا زمان سوگند خوردن کابینه جدید در اوایل ماه اوت، کابینه فعلی به عنوان دولت موقت به کار خود ادامه خواهد داد.
مطالعه سیاست دفاعی و خارجی
کالاس در سه سال گذشته بودجه دفاعی سالانه این کشور را نزدیک به ۱/۵ میلیارد دلار که معادل سه درصد تولید ناخالص داخلی استونی است افزایش داد.
زمانی که او نخستوزیر استونی شد، فکر میکرد سیاست خارجی نقطه ضعفش است؛ پس با توصیههای دیگر رهبران، یک برنامه مطالعاتی شخصی طراحی کرد.
او در حال حاضر در حال خواندن تاریخ ایران است و آثاری از مارگارت تاچر، هنری کیسینجر و بیوگرافی ولادیمیر زلنسکی اوکراینی در سال جاری و همچنین کتابهایی درباره خاورمیانه، اسرائیل-فلسطین و تایوان را بررسی کرده است.
کالاس درباره ایران چه میگوید؟
کالاس تاکنون چندین بار نگرانیهای خود را در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران ابراز کرده است.
او در اعتراضات سراسری که پس از کشته شدن مهسا ژینا امینی در پاییز ۱۴۰۱ شکل گرفت، خشونت نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در سرکوب معترضان را محکوم کرد و از نقض حقوق بشر در ایران به عنوان یک نگرانی جدی برای استونی و جامعه بینالمللی یاد کرد.
کالاس همچنین در خصوص سیاستهای تهران در منطقه و همکاریهای جمهوری اسلامی با روسیه و بلاروس ابراز نگرانی کرده است.
او حکومت ایران را یکی از متحدان اصلی روسیه در جنگ اوکراین توصیف کرده و گفته است همکاریهای نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی با روسیه و بلاروس میتواند تنشهای منطقهای و جهانی را تشدید کند.
کالاس پس از حمله پهپادی جمهوری اسلامی به اسرائیل در فروردین ماه، پستی در شبکه ایکس منتشر کرد و در آن از «حمله غیرموجه ایران به اسرائیل» به شدیدترین وجه ممکن ابراز تاسف و از هر گونه تشدید تنش نظامی در منطقه انتقاد کرد.
کالاس معتقد است چنین حملاتی میتوانند به افزایش خشونت و بیثباتی در خاورمیانه منجر شوند و باید از آنها جلوگیری کرد.
سابقه فعالیت سیاسی
کالاس از سال ۱۳۹۳ تا سال ۱۳۹۷ نماینده استونی در پارلمان اروپا بود.
در این دوره تمرکز او بر موضوعات مربوط به بازار داخلی و حمایت از مصرفکنندگان بود.
پس از بازگشت از پارلمان اروپا، کالاس به عنوان نماینده مجلس استونی انتخاب شد.
او در سال ۱۳۹۷ رهبری حزب اصلاحات استونی را به دست گرفت و جایگزین هاوی راسکو شد.
کالاس سرانجام در دی ۱۳۹۹ توانست به عنوان نخستوزیر استونی سوگند یاد کند و پا جای پای پدر خود بگذارد.
زندگی شخصی کایا
کایا کالاس در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۳۵۶ در تالین به دنیا آمد و هم اکنون ۴۷ ساله است.
پدر او سییم کالاس، نخستوزیر سابق و یکی از بنیانگذاران حزب اصلاحات است.
کالاس فارغالتحصیل رشته حقوق از دانشگاه تارتو در شهر تارتو استونی است.
او قبل از ورود به عرصه سیاست، به عنوان وکیل فعالیت میکرد.
کالاس متاهل است و سه فرزند دارد.
این زن سیاستمدار تلاش کرده تا میان زندگی حرفهای و خانوادگی خود تعادل برقرار کند. او از نقش مادر بودن به عنوان یکی از مهمترین بخشهای زندگی خود یاد میکند.
یک تیم باستانشناسی بریتانیایی-عراقی، با استفاده از تصاویر محرمانه ماهوارههای آمریکا که به تازگی از طبقهبندی خارج شدهاند، موفق به کشف مکان تاریخی «نبرد سرنوشتساز قادسیه» شدند. نبردی که نقش تعیینکنندهای در گسترش اسلام در منطقه داشته است.
به اعتقاد پژوهشگران، این محل که مربوط به قرن هفتم میلادی است، صحنه «نبرد سرنوشتساز قادسیه» بوده که نقش تعیینکنندهای در گسترش اسلام در منطقه داشته است.
بر اساس گزارش تصویری آسوشیتدپرس، تصاویر ماهوارههای جاسوسی ایالات متحده مربوط به دهه ۱۹۷۰، نشان میدهد که این منطقه همان محل رویارویی تاریخی مسلمانان و امپراتوری ساسانی در «نبرد قادسیه» است.
این نبرد سرنوشتساز با پیروزی سپاه اسلام به پایان رسید و تحولی بنیادین در سرنوشت منطقه ایجاد کرد.
اسناد تاریخی نشان میدهند در این نبرد، نیروهای مسلمان از جبهه غرب و سپاهیان ساسانی از جانب شرق وارد منطقه شدند و در این نقطه با یکدیگر به رویارویی پرداختند.
نبرد قادسیه به عنوان یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین رویدادهای نظامی در تاریخ صدر اسلام شناخته میشود که مسیر گسترش اسلام را در منطقه هموار کرد.
به گزارش سیانان، این پژوهش از سوی پژوهشگران دانشگاه دورهام بریتانیا و دانشگاه القادسیه عراق صورت گرفته و جزییات آن روز دوشنبه ۲۱ آبان در مجله باستانشناسی اَنتیکویتی منتشر شده است.
نبرد سرنوشتساز قادسیه که در سال ۶۳۶ یا ۶۳۷ میلادی رخ داد، پیروزی مهمی برای مسلمانان به شمار میرفت و راه را برای گسترش اسلام به فراتر از مرزهای شبهجزیره عربستان هموار کرد اما محل دقیق وقوع آن تاکنون ناشناخته مانده بود.
ویلیام ددمن، باستانشناس در دانشگاه دورهام، در گفتوگو با سیانان اظهار داشت که این کشف بخشی از یک پروژه گسترده نقشهبرداری از مکانهای باستانی در سراسر خاورمیانه است.
این تیم تحقیقاتی در ابتدا مشغول مطالعه و ترسیم مسیر زیارتی درب زبیده، راه باستانی میان کوفه عراق تا مکه، با استفاده از تصاویر ماهوارههای جاسوسی دهه ۱۹۷۰ و متون تاریخی بودند که دریافتند میتوانند از همین منابع برای شناسایی محل دقیق نبرد سرنوشتساز قادسیه نیز بهره ببرند.
ددمن در گام نخست، با استفاده از فواصل ذکر شده در منابع تاریخی، مجموعهای از دایرهها را روی نقشه ترسیم کرد و سپس مناطقی را که در تصاویر ماهوارهای همپوشانی داشتند، با دقت بیشتری مطالعه کرد.
ددمن میگوید که از یافتن قلعه و آثار دو دیوار ذکر شده در گزارشهای تاریخی «شگفتزده» شده است: «باورش واقعا برایم دشوار بود.»
بر اساس یافتههای این تیم پژوهشی که با تحقیقات میدانی محققان عراقی نیز تایید شده است، نبرد قادسیه در منطقهای واقع در ۳۰ کیلومتری جنوب کوفه در استان نجف امروزی رخ داده است.
ددمن میگوید این نبرد سرنوشتساز، نقطه عطفی در تاریخ بود که طی آن، سپاه کوچکتر مسلمانان توانست نیروی به مراتب بزرگتر امپراتوری ساسانی را که بر منطقه حکمرانی میکرد، شکست دهد.
به گفته او، این «نخستین پیروزی تعیینکننده مسلمانان پس از چندین شکست» بود که راه را برای گسترش قلمروشان به فراتر از مرزهای عربستان گشود.
طبق گزارشهای منتشر شده، این منطقه تاریخی اکنون به زمینهای کشاورزی تبدیل شده و بخش عمده دیوار ۹/۷ کیلومتری آن تخریب شده است.
در گوشه و کنار جهان، برجهای مرتفعی وجود دارند که برخلاف ظاهرشان، نه محل سکونت هستند و نه دفتر کار. این سازههای عظیم که گاه از بسیاری ساختمانهای مسکونی و تجاری هم بلندترند، آزمایشگاههای غولپیکری برای ارزیابی عملکرد آسانسورهای جدید هستند.
به گزارش سیانان، در انتهای شرقی «جنگل سیاه» آلمان و در کنار شهر تاریخی روتوایل، سازه عظیمی به نام «برج آزمایش آسانسور تیسنکروپ» با ارتفاع ۲۴۶ متر سر به فلک کشیده است.
این سازه شگفتانگیز یکی از بلندترین ساختمانهای آلمان به شمار میرود.
نمای بیرونی برج که فاقد هرگونه پنجره است، نشان میدهد که کاربری آن نه مسکونی است و نه اداری، بلکه درون آن ۱۲ چاهک عمودی برای آزمایش جدیدترین مدلهای آسانسور تعبیه شدهاند.
برجهای آزمایش آسانسور در جهان
شرکت آلمانی تیسنکروپ که سازنده آسانسورهای بسیاری از آسمانخراشهای جهان از جمله برج تجارت جهانی وان نیویورک است، برجهای آزمایشی دیگری نیز در نقاط مختلف جهان دارد.
یکی از این برجها سازهای ۱۲۸ متری در منطقه باتری آتلانتا است که در نزدیکی استادیوم تیم بیسبال آتلانتا بریوز قرار دارد. برج دیگر در شهر ژونگشان چین واقع شده که با ارتفاع ۲۴۸ متری، تقریبا سه برابر بلندتر از مجسمه آزادی است.
برجهای آزمایش آسانسور میتوانند حتی از این هم مرتفعتر باشند. برای نمونه، برج اِچ-۱ که از سوی شرکت ژاپنی هیتاچی در شهر گوانگجو چین ساخته شده، ارتفاعی معادل ۲۸۹ متر دارد.
این برج در میان آسمانخراشهای متراکم گوانگجو یکی از بلندترینهاست و اگر در نیویورک بود، در میان ۲۵ ساختمان مرتفع این شهر جای میگرفت و اگر در لسآنجلس قرار داشت، سومین ساختمان بلند این شهر به شمار میرفت.
تومیو پیکالا، مدیر ارشد فناوری شرکت کونه، سازنده فنلاندی آسانسور، در همین رابطه به سیانان گفت: «برجهای آزمایش آسانسور را میتوان به پیست تمرین تیمهای فرمول یک تشبیه کرد. دلیل اصلی ساخت این برجها این است که برخی از آزمایشهای مربوط به ایمنی آسانسور را تنها میتوان در شرایط واقعی انجام داد.»
شرکت کونه که سازنده آسانسورهای برجهای مشهوری چون تایپه ۱۰۱ (بلندترین ساختمان جهان بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰) و برج شارد لندن است، نخستین برج آزمایشی خود را در سال ۱۹۶۷ در شهر هووینکای فنلاند راهاندازی کرد.
از آن زمان تاکنون، این شرکت چهار برج آزمایشی دیگر نیز ساخته که بلندترین آنها در سال ۲۰۱۵ در شهر کونشان چین تکمیل شد و ارتفاع آن به ۲۳۶ متر میرسد.
چرا به این برجها نیاز داریم؟
به گفته پیکالا، شرایط واقعی کارکرد آسانسور در برجهای مخصوص آزمایش شبیهسازی میشوند، با این تفاوت که مسافران عادی در آنها حضور ندارند. او افزود که این برجها محیط مناسبی برای بررسی کیفیت، راحتی و قابل اعتماد بودن آسانسورها هستند.
او همچنین درباره یکی از آزمایشهای مهم ایمنی که شبیهسازی سقوط آزاد است، گفت: «در این آزمایش به جای آسانسور واقعی، از جسمی با وزن مشابه استفاده میشود. در این حالت، سیستمهای ترمز اضطراری و دندههای ایمنی باید فعال شوند تا آسانسور را به شکلی ایمن متوقف و از آسیب دیدن سرنشینان جلوگیری کنند.»
پیکالا اضافه کرد: «علت ارتفاع زیاد برخی برجهای آزمایشی این است که آسانسورهای جدید آنقدر سرعت بالایی دارند که خیلی زود مسیر آزمایش را طی میکنند.»
او در ادامه توضیح داد: «هرچه سرعت آسانسور بیشتر باشد، به برج آزمایشی بلندتری نیاز است. آسانسورهای پرسرعت با سرعتی بیش از ۹ متر بر ثانیه حرکت میکنند و برای آزمایش آنها به فضای کافی نیاز است تا بتوانند به حداکثر سرعت برسند و سپس سرعت خود را کاهش دهند.»
ساخت برجهای مرتفع تنها راهحل موجود نیست. در حقیقت، طولانیترین مرکز آزمایش آسانسور جهان در زیر زمین قرار دارد. این مرکز که در شهر تایتیری فنلاند واقع شده، بخشی از یک معدن فعال سنگ آهک است و عمق آن به حدود ۳۵۰ متر میرسد.
پیکالا درباره این تاسیسات گفت: «این مرکز در نوع خود در صنعت ما بیهمتاست. ما توافق کردهایم که از چند چاه موجود در معدن استفاده کنیم که به ما اجازه میدهد آسانسورهای مناسب برای ساختمانهایی تا ارتفاع هزار متر را آزمایش کنیم.»
مانند تمام آسمانخراشها، برجهای آزمایش آسانسور نیز باید در برابر بادهای شدید مقاوم باشند، زیرا این بادها میتوانند باعث تکان خوردن برج شوند و بر نتایج آزمایشها تاثیر بگذارند.
به همین دلیل، برخی از این برجها به میراگرهای جرمی مجهز شدهاند؛ آنها در واقع آونگهای بزرگی هستند که ارتعاشات ناشی از شرایط جوی ناپایدار یا حتی زلزله را خنثی میکنند. حدود یک سوم از ۲۰ ساختمان بلند جهان از این نوع میراگرها استفاده میکنند.
جاذبه گردشگری
نمای خارجی برج روتوایل با پارچهای از جنس فایبرگلاس پوشانده شده که ظاهری براق و مات به آن بخشیده است. بنا بر اعلام شرکت آسانسور تیسنکروپ، این نما علاوه بر محافظت از ساختمان در برابر تابش خورشید و باد، باعث شده این برج به یک نماد معماری محلی تبدیل شود.
از زمان افتتاح در سال ۲۰۱۷، این برج به یکی از جاذبههای گردشگری تبدیل شده و هر سال میزبان یک مسابقه پلهنوردی است که بیش از هزار نفر در آن شرکت میکنند. با این حال، بیشتر گردشگران برای بازدید از سکوی مشاهده آن به این مکان میآیند که بلندترین سکوی آلمان است و چشماندازی بینظیر از جنگل سیاه را به نمایش میگذارد.
بیاته هونله، مدیر برج، به سیانان گفت: «بازدیدکنندگان در عرض ۳۰ ثانیه به ارتفاع ۲۳۲ متری میرسند».
سرعت این آسانسور حدود هشت متر بر ثانیه است و در روزهای صاف، بازدیدکنندگان میتوانند کوههای آلپ سوئیس را نیز ببینند.
او در ادامه افزود: «در هر زمانی از سال که باشد، برج و چشماندازش همواره چیز ویژهای برای ارائه دارند.»
باکو روز ۲۱ آبان در حالی میزبان کنفرانس سالانه تغییرات اقلیمی سازمان ملل (COP29) برای مقابله با بحران حاصل از استخراج و مصرف سوختهای فسیلی است که در فاصله ۹۶ کیلومتری ساحل آن، در قلب دریای کاسپین، شهری شناور و فرسوده از دوران شوروی با بیش از دو هزار چاه نفت رو به زوال قرار دارد.
شهر یاد شده که «نفت داشلاری» نام دارد، تهدیدی جدی برای اکوسیستم بزرگترین دریاچه جهان به شمار میرود.
به گزارش شبکه خبری سیانان، مارک وولفنسبرگر، مستندساز، زمانی که نخستین بار درباره شهر نفت داشلاری شنید، آن را افسانهای بیش نمیپنداشت.
او در اواخر دهه ۱۹۹۰ با یک کشتی تدارکاتی که آب شیرین به سکوها میرساند، در یک سفر شش ساعته به این شهر مرموز رفت.
وولفنسبرگر این مجموعه را که از سوی کشتیهای نظامی محافظت میشد، همچون «بزرگراهی در میانه دریا» توصیف کرده است که مانند اختاپوسی گسترده شده.
او هشت سال تلاش کرد تا سرانجام در سال ۲۰۰۸ از دولت جمهوری آذربایجان اجازه گرفت دو هفته در این منطقه بماند و مستند «صخرههای نفتی، شهری روی دریا» را بسازد.
تاریخچه شهر شناور
نفت داشلاری که در کتاب رکوردهای گینس به عنوان قدیمیترین سکوی نفتی فراساحلی جهان ثبت شده، داستانی ۷۵ ساله دارد. این مجموعه از اواخر دهه ۱۹۴۰ با استقرار کارگران در جزیرهای کوچک و ساخت یک دکل حفاری و سرپناهی کوچک آغاز شد.
نخستین چاه اکتشافی در سال ۱۹۴۹ حفر شد و در سال ۱۹۵۱ نخستین محموله نفتی خود را به ساحل فرستاد. آنچه پس از آن رخ داد، به گفته وولفنسبرگر، معجزهای در معماری و مهندسی بود.
زیرساختهای عظیم
این شهر دریایی با حدود دو هزار چاه و ۳۲۰ سایت تولیدی، با ۱۶۰ کیلومتر پل و ۹۶ کیلومتر خط لوله نفت و گاز به هم متصل شده و سازههای آن با ستونهای فلزی که در بستر دریا فرو رفته و چند متر بالاتر از سطح آب قرار دارند، گویی در هوا معلق است.
برای محافظت از شهر در برابر امواج، هفت کشتی مستعمل را غرق کردهاند که خلیجی مصنوعی ایجاد کرده است.
میرواری قهرمانلی، رییس سازمان حمایت از حقوق کارگران نفت آذربایجان، تایید کرده که این کشتیهای مدفون همچنان از سطح دریا قابل مشاهده هستند.
امکانات شهری روی آب
در دوران شکوفایی، این شهر دریایی به امکانات متعددی همچون خوابگاههای کارگری، نانوایی، تماشاخانهای با گنجایش صدها نفر، فروشگاهها، مراکز درمانی، زمین فوتبال و فرودگاه بالگرد مجهز و حتی درختان و پارکهایی روی سازههای فولادی ایجاد شد.
به گفته قهرمانلی، برخی در آذربایجان از این شهر به عنوان «هشتمین شگفتی جهان» یاد میکنند.
کاهش تولید
طبق آمار شرکت ملی نفت آذربایجان (سوکار)، تولید نفت این سکو از اوج ۷/۶ میلیون تن در سال ۱۹۶۷ به کمتر از سه هزار تن در روز رسیده است.
در طول ۷۵ سال فعالیت این مجموعه، حدود ۱۸۰ میلیون تن نفت از آن استخراج شده است.
برندا شافر، کارشناس انرژی، میگوید که تولید نفت داشلاری اکنون تنها بخش کوچکی از تولید نفت آذربایجان را تشکیل میدهد که بیشتر آن به بازار داخلی عرضه میشود.
با کاهش تولید، جمعیت شهر از پنج هزار نفر به حدود سه هزار نفر کاهش یافته و کارگران در نوبتهای ۱۵ روزه مشغول کار هستند.
تهدیدهای زیستمحیطی فزاینده
گزارشهای متعددی از نشت نفت و تخلیه فاضلاب تصفیه نشده به دریای کاسپین منتشر شده است.
سازمان حمایت از حقوق کارگران نفت آذربایجان سالها نسبت به این آلودگیها هشدار داده است. هر چند سوکار در سال ۲۰۱۹ اعلام کرد کارگران متخلف را شناسایی و با آنها برخورد میکند اما به گفته وولفنسبرگر، حتی در سال ۲۰۰۸ قطعات بزرگی از پلها فرو ریخته بودند و بسیاری از سازهها در حال فروپاشی بودند.
نگرانیهای منطقهای
هفته آینده، رهبران جهان در کنفرانس کاپ ۲۹ (COP29) در باکو، پایتخت آذربایجان گردهم میآیند تا درباره بحران اقلیمی و پیامدهای آن گفتوگو کنند. این بحران که نتیجه مستقیم مصرف سوختهای فسیلی است، دریای کاسپین را با کاهش شدید سطح آب مواجه کرده و نگرانیهای جدی را برای پنج کشور حاشیه آن به وجود آورده است.
هر چند به گفته قهرمانلی، وضعیت نفت داشلاری در آستانه برگزاری این کنفرانس بهبود یافته اما خطر فروپاشی این سازه عظیم همچنان پابرجاست.
اکنون دریای کاسپین نه تنها با چالش تغییرات اقلیمی روبهروست، بلکه سرنوشت نامعلوم این شهر شناور نیز بر نگرانیها افزوده است.
چشمانداز
مدتهاست پرسشهایی جدی درباره سرنوشت شهر عظیم دریایی نفت داشلاری پس از پایان ذخایر نفتی آن مطرح است.
برندا شافر، کارشناس انرژی در دانشکده تحصیلات تکمیلی نیروی دریایی ایالات متحده که سالها به شرکتهای نفت و گاز در منطقه کاسپین مشاوره داده، معتقد است پس از پایان ذخایر نفت، این مجموعه میتواند به جاذبهای گردشگری تبدیل شود.
وولفنسبرگر نیز در این راستا پیشنهاد میکند این مکان به موزه تبدیل شود زیرا به گفته او «نفت داشلاری گهواره اکتشاف نفت فراساحلی است و بخشی از میراث به شمار میرود».
اما مساله اصلی تصمیمات دشواری است که پیش روی مسئولان قرار دارد. وولفنسبرگر در پایان مستند خود، این تصمیمات را چنین بیان میکند: برچیدن شهر با هزینهای هنگفت، تبدیل آن به تفرجگاه، یا رها کردن آن که «راه را برای یک فاجعه زیستمحیطی بزرگ هموار خواهد کرد».
با توجه به دو هزار چاه نفتی و صدها کیلومتر خط لوله و سازههای فرسوده، گزینه رها کردن این مجموعه میتواند به یکی از بزرگترین بحرانهای زیستمحیطی در تاریخ دریای کاسپین منجر شود.
در حال حاضر این شهر همچنان به تولید نفت ادامه میدهد و دور از دسترس گردشگران، به نمادی زنگزده از صنعتی تبدیل شده که به کندی رو به زوال میرود و تهدید زیستمحیطی آن هر روز جدیتر میشود.