آژانس فضایی اروپا با موفقیت پروبا-۳ را برای مطالعه خورشید پرتاب کرد

آژانس فضایی اروپا (ایی.اس.اِی) پنجشنبه ۱۵ آذر، ماموریت پیشرفته مطالعه خورشید، پروبا-۳، را با استفاده از موشک پرچمدار سازمان تحقیقات فضایی هند (آی.اس.آر.او) به فضا پرتاب کرد.

آژانس فضایی اروپا (ایی.اس.اِی) پنجشنبه ۱۵ آذر، ماموریت پیشرفته مطالعه خورشید، پروبا-۳، را با استفاده از موشک پرچمدار سازمان تحقیقات فضایی هند (آی.اس.آر.او) به فضا پرتاب کرد.
موشک پرچمدار، اصلیترین و پیشرفتهترین سیستم پرتاب یک سازمان فضایی است که معمولا برای انجام ماموریتهای مهم، پیشرفته و استراتژیک مورد استفاده قرار میگیرد و نماینده تواناییهای فنی و فناوری سازمان فضایی مربوطه است.
این پرتاب که از مرکز فضایی ساتیش داوان انجام شد، در ابتدا برای روز چهارشنبه برنامهریزی شده بود اما به دلیل مشکلات فنی به تاخیر افتاد. پروبا-۳، متشکل از یک سیستم دو ماهوارهای است که بیش از یک دهه توسعه یافته است و به مدت دو سال فعالیت خواهد کرد.
این ماموریت در ساعت ۱۰:۳۴ به وقت گرینویچ با موشک آی.اس.آر.او به فضا پرتاب شد و در حدود ساعت ۱۰:۵۸، م. جایاکومار، مدیر ماموریت، اعلام کرد که ماهواره با موفقیت در مدار قرار گرفته است.
اهمیت ماموریت پروبا-۳
پروبا-۳ قابلیتهای تحقیقاتی سازمان فضایی اروپا در حوزه خورشیدی را تقویت میکند و در کنار ماموریت مدارگرد خورشیدی این آژانس، به بررسی پویاییهای پیچیده خورشید میپردازد.
به گفته «استر باستیدا پرتهگاز»، مهندس سیستمهای پروبا-۳ یکی از اهداف این ماموریت، درک چگونگی ایجاد بادهای خورشیدی و خروج جرمهای کرونایی در این منطقه است.
این ماموریت امکان مشاهده کرونای داخلی خورشید را برای مدت حداکثر شش ساعت در هر دور فراهم میکند، که بهمراتب بیشتر از لحظات کوتاه خورشیدگرفتگیهای طبیعی است که حدود ۶۰ بار در هر قرن رخ میدهند.
این پروژه، با هزینهای حدود ۲۰۰ میلیون یورو، از سوی بیش از ۴۰ شرکت اروپایی پشتیبانی میشود.
سازمان فضایی اروپا به دلیل کارایی و هزینه مناسب، از موشک آی.اس.ار.او برای پرتاب این ماموریت استفاده کرده است.
موشک آی.اس.ار.او در حال پیشبرد برنامه گاگانیان برای ارسال فضانوردان هندی به فضا و برنامهریزی برای کاوشهای بیشتر در ماه، مریخ و زهره است و خود را بهعنوان یک ارائهدهنده جهانی پرتابهای تجاری مطرح میکند.

در حالی که امروزه صحبت از مشکلات روانی مانند اضطراب و افسردگی به امری عادی تبدیل شده و حتی سلبریتیها مانند جاستین بیبر، سیمون بایلز، نائومی اوزاکا و سلنا گومز به راحتی درباره آن صحبت میکنند، موارد جدی بیماری روانی در شهروندان همچنان در سایه باقی میماند.
آمارها نشان میدهند بیش از یک نفر از هر پنج بزرگسال آمریکایی از مشکلات روانی قابل تشخیص رنج میبرند و این رقم در افراد ۱۸ تا ۲۵ ساله، به ۳۴ درصد میرسد.
الیس کشمور، نویسنده کتاب «تخریب و خلقت مایکل جکسون» در فیر آبزرور به پرونده مادری در انگلستان میپردازد که به مدت سه سال نوزاد خود را در کشوی زیر تخت مخفی کرده و تنها با شیر غلات از طریق سرنگ او را تغذیه میکرده است.
این پرونده که به تازگی افشا شده، بار دیگر توجهها را به مساله بیماریهای روانی و نحوه برخورد جامعه با آن جلب کرده است.
کشمور مینویسد که پرونده اخیر مادر انگلیسی، نمونهای تکاندهنده از نادیده گرفتن موارد جدی بیماری روانی است. این کودک که در ماه مارس ۲۰۲۰ در وان حمام متولد شده، هرگز به طور رسمی ثبت نشده و تا زمان کشف تصادفیاش، هیچ مراقبت پزشکیای دریافت نکرده است.
مادر او که با شریک زندگیاش رابطهای توام با خشونت داشته، تولد نوزاد را مخفی کرده و او را در شرایطی غیرانسانی در کشوی زیر تخت نگهداری میکرده است. کودک از سوء تغذیه، کم آبی و شکاف کام رنج کشیده و شاید تلخترین بخش ماجرا این باشد: این کودک سه ساله حتی نمیدانسته غذا چیست و باید لبخند زدن را به او آموزش میدادهاند.
دادگاه بدون توجه به شواهد آشکار بیماری روانی، مادر را به هفت سال و نیم زندان محکوم کرده است. این در حالی است که قانون سلامت روان بریتانیا مصوب سال ۱۹۸۳، گزینههای متعددی برای برخورد با مجرمانی در نظر گرفته است که از اختلالات روانی رنج میبرند.
نمونههای مشابه
این پرونده در کنار موارد مشابه دیگر، الگویی نگرانکننده را نشان میدهد.
پرونده یوزف فریتزل در اتریش که دخترش را از ۱۸ تا ۴۲ سالگی در سرداب نگه داشت و هزاران بار به او تجاوز کرد، نمونهای شناخته شده است. از این تجاوزها هفت فرزند متولد شدند. فریتزل در سال ۲۰۰۹ به حبس ابد محکوم شد و تا سال ۲۰۲۴ در یک موسسه روانپزشکی نگهداری میشد تا این که تشخیص زوال عقل گرفت.
خانواده تورپین در کالیفرنیا نیز ۱۳ فرزندشان را شکنجه میکردند تا این که یکی از فرزندان ۱۷ ساله موفق به فرار و تماس با پلیس شد.
موارد دیگری نیز وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند: در استرالیا، دختری ۱۷ ساله با وزنی کمتر از ۲۸ کیلوگرم کشف شد، در حالی که وزن طبیعی برای سن او باید بین ۴۷ تا ۶۸ کیلوگرم میبود. او از سوی والدینش که هر دو زن هستند در انزوا نگهداری میشد و تنها اجازه تعامل محدود با همسالان مدرسه رقص را داشت.
در کالیفرنیا نیز رومن لوپز ۱۱ ساله از سوی نامادریاش شکنجه شد و به قتل رسید.
ریشههای بیماری روانی
بیماری روانی ریشه در تجربیات اجتماعی دارد. خانوادههای ناکارآمد، حوادث آسیبزا، تنشها و درگیریها همگی میتوانند زمینهساز بروز اختلالات روانی شوند. نکته قابل تامل این است که این بیماریها اغلب با نوعی عقلانیت بیمارگونه همراه هستند.
افرادی که به کودکان آسیب میرسانند، معمولا با برنامهریزی و محاسبه عمل میکنند و از تکنیکهای دستکاری، ارعاب و انزوا استفاده میکنند.
توصیف این افراد به عنوان «هیولا» گرچه واکنشی طبیعی به اعمال هولناک آنهاست اما گمراهکننده است. اعمال آنها به شدت غیرانسانی است و هر فرض شناختهشدهای را که ما درباره روابط والد-فرزندی داریم نقض میکند اما خود آنها انسانهایی هستند که نیاز به درمان و توجه دارند.
جامعه امروز در حالی که به راحتی مشکلات خفیف روانی را میپذیرد، از پذیرش و درمان موارد جدی طفره میرود.
به اعتقاد کشمور، مساله اینجاست که ما با کمال میل از «مسائل سلامت روان» برای توصیف ناراحتیهای به نسبت خفیف افراد مشهور استفاده میکنیم اما از به کار بردن آن برای افرادی که به وضوح از نظر روانی آشفته هستند و نیاز مبرمی به درمان دارند، اجتناب میکنیم.
این رویکرد دوگانه نه تنها به خود این افراد آسیب میزند بلکه قربانیان آنها را نیز در معرض خطر بیشتری قرار میدهد. نتیجه این رویکرد، تکرار فجایعی است که میشد با تشخیص و مداخله به موقع از آنها جلوگیری کرد.
گرچه مجازات این افراد ضروری است اما مجازات بدون توجه به ریشههای روانی رفتارشان، تنها به منزله پاک کردن صورت مساله است.
جامعه باید بپذیرد که بیماری روانی طیف گستردهای دارد و درمان موارد جدی آن به اندازه پذیرش موارد خفیفتر، واجد اهمیت است.

پلیس نیویورک در حال جستجو برای یافتن مردی است که برایان تامپسون، مدیر اجرایی شرکت یونایتدهلث، را در حملهای در خارج از هتلی در منهتن به قتل رسانده است. این مهاجم آخرین بار در حال فرار به سمت سنترال پارک دیده شده است.
برایان تامپسون، مدیرعامل بخش بیمه یونایتدهلث، صبح چهارشنبه از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت. پلیس این حادثه را یک حمله هدفمند توصیف کرد که از سوی مهاجمی نقابپوش به اجرا درآمده است.
این حمله تنها دقایقی قبل از برگزاری کنفرانس سالانه سرمایهگذاران این شرکت در هتل هیلتون در خیابان ششم در منهتن رخ داد.
به گفته منابع پلیس که با رسانهها صحبت کردهاند، عبارات «انکار»، «دفاع» و «شهادت» روی پوکههای گلولههای پیدا شده در صحنه حک شده بود.
این عبارات با عنوان کتابی انتقادی درباره صنعت بیمه در سال ۲۰۱۰ مرتبط هستند، اما این اطلاعات بهطور مستقل از سوی رویترز تایید نشده است.
توصیفات پلیس
جسیکا تیش، کمیسر پلیس نیویورک، در یک کنفرانس خبری گفت: «به نظر نمیرسد این حادثه نمونهای تصادفی از خشونت باشد. تمام شواهد نشان میدهد که این حمله از پیش برنامهریزی شده و هدفمند بوده است.»
فیلمهای امنیتی نشان میدهند که مهاجم پشت سر تامپسون، ۵۰ ساله، ایستاده، اسلحه را بالا میبرد و به پشت او شلیک میکند.
مهاجم چند دقیقه پیش از ورود تامپسون به محل رسیده بود و منتظر ماند تا او از کنار هتل عبور کند و سپس به او شلیک کرد، در حالی که سایر عابران را نادیده گرفت.
فرار مهاجم
مهاجم که یک سویشرت کلاهدار، ماسک بالاکلاوا و کولهپشتی خاکستری داشت، ابتدا پیاده فرار کرد و سپس با دوچرخه برقی وارد سنترال پارک شد.
پلیس تصاویر متعددی از مهاجم منتشر کرده است، از جمله یکی که او را با اسلحهای در دست نشان میدهد و دیگری که او را در حال فرار با دوچرخه نمایش میدهد. برخی عکسها نیز جزئیاتی از چشمان، پیشانی و بینی او را در یک کافه ثبت کردهاند. پلیس از عموم مردم برای شناسایی این فرد درخواست کمک کرده است.
پسزمینه تامپسون
برایان تامپسون از سال ۲۰۰۴ در یونایتدهلث فعالیت داشته و در بخشهای مختلف این شرکت خدمت کرده است. او از آوریل ۲۰۲۱ مدیرعامل بخش بیمه این شرکت بوده است.
تامپسون اخیرا با پیامدهای ناشی از هک دادههای چینج هلثکیر، یکی از واحدهای شرکت، مواجه بود که باعث اختلال در ارائه خدمات پزشکی به بیماران و پرداختهای پزشکان شده بود.
همسر او، پالت تامپسون، به انبیسی نیوز گفت که همسرش تهدیدهایی مرتبط با شغل خود دریافت کرده بود، اما جزئیات بیشتری ارائه نداد.
او در بیانیهای گفت: «برایان مردی فوقالعاده مهربان، سخاوتمند و با استعداد بود که زندگی را بهطور کامل زندگی میکرد و زندگی بسیاری را تحت تاثیر قرار داد.»
پلیس در شهرهای میپل گروو، مینهسوتا، محل زندگی تامپسون، و مینیتونکا، مقر یونایتدهلث، اعلام کرد که هیچ گزارشی از تهدید علیه او در پروندههای خود ندارند. پلیس مینیاپولیس نیز اعلام کرد که هیچ موردی مربوط به تامپسون در سوابق خود ندارد.
این قتل در حالی رخ داد که مراسم سالانه روشن کردن درخت کریسمس در مرکز راکفلر چند بلوک دورتر تحت تدابیر امنیتی شدید برگزار شد.

نیروهای امنیتی مکزیک چهارشنبه، ۱۴ آذر، گفتند که بزرگترین محموله فنتانیل را در تاریخ این کشور کشف و هزار و ۱۰۰ کیلوگرم از مواد مخدر مصنوعی را در ایالت سینالوآ در شمال غربی این کشور توقیف کردهاند.
کلودیا شینباوم، رییسجمهوری مکزیک، نیز چهارشنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: «این بزرگترین کشف فنتانیل است.»
نیروهای امنیتی در بیانیهای گفتند که این محموله معادل ۲۰ میلیون دوز فنتانیل است و کشف و ضبط آن زیانی ۴۰۰ میلیون دلاری به شبکه جرایم سازمانیافته وارد کرده است.
کشف این حجم از فنتالین همزمان با بالا گرفتن دامنه خشونت در ایالت سینالوآ رخ داده است. از هنگام دستگیری اسماعیل زامبادا معروف به «ال مایو» در ماه ژوییه، جناحهای مختلف کارتل سینالوآ درگیر نبردهایی خشونتبار شدهاند.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری منتخب ایالات متحده، قول داده است که مکزیک را وادار کند تا برای متوقف کردن جریان مواد مخدر مرگبار که صدها هزار آمریکایی را کشته است، اقدامات بیشتری انجام دهد. او تهدید کرده است که اگر مکزیک در مهار قاچاق فنتانیل و مهاجرت غیرقانونی اقدامات بیشتری انجام ندهد، تعرفههایی سنگین علیه این کشور اعمال خواهد کرد.
مقامات مکزیکی همچنین گفتند که روز سه شنبه، ۱۳ آذر، بیش از پنج هزار و ۲۰۰ مهاجر را در سراسر کشور دستگیر کردهاند که نشاندهنده افزایش بیشتر اجرای قانون با هدف جلوگیری از رسیدن مهاجران به مرز ایالات متحده است.
نیروهای امنیتی کارهای اطلاعاتی و سرنخهایی که مردم داده بودند، فنتانیل را در دو ملک در شهرداری آهوم پیدا کردند.
در یک ساختمان، مجریان قانون ۸۰۰ کیلوگرم فنتانیل، مقداری مواد شیمیایی پیشساز و چهار وسیله نقلیه پیدا کردند. در ساختمانی دیگر، آنها ۱۱ بسته را که حاوی در مجموع حدود ۳۰۰ کیلوگرم فنتانیل و همچنین پیشسازها، ترازوها و میکسرهای صنعتی بود کشف کردند.
به گزارش رویترز، اعلامیه نیروهای امنیتی مکزیک نشاندهنده تغییر رویکرد دولت مکزیک است. آندرس مانوئل لوپز اوبرادور، رییسجمهوری سابق، بارها علیرغم شواهد قابل توجه، این امر را انکار کرده بود که مکزیک مرکزی برای تولید فنتانیل است.

بیشتر والدین و سرپرستان از گفتوگو با جوانان درباره مسائل جنسی استقبال نمیکنند اما در دورانی که محتوای جنسی نامناسب تنها با چند کلیک قابل دسترسی است، چنین گفتوگوهایی اهمیت بیشتری یافتهاست.
برخی از متخصصان تربیتی و مشاوران خانواده در گفتوگو با گاردین توصیه کردند والدین با رویکردی آگاهانه و متناسب با سن فرزندان، درباره موضوعات مهم جنسی مانند حریم خصوصی، بدن، روابط جنسی سالم و مفهوم رضایت با آنها صحبت کنند.
این راهنما شامل روشهای موثر برای برقراری ارتباط مناسب با فرزندان در زمینه آموزش مسایل جنسی است.
آموزش متناسب با سن را از کودکی شروع کنیم
متخصصان تربیتی تاکید میکنند آموزش مفاهیم پایهای مانند حریم شخصی و احترام به بدن باید از سنین پایین و به شکلی متناسب با درک کودک آغاز شود.
میلی ایوانز، متخصص آموزش مسائل جنسی و نویسنده کتاب «صداقت: هر آنچه درباره رابطه جنسی، روابط و بدن به شما نمیگویند»، تاکید میکند که والدین باید پیش از مواجهه فرزندان با تغییرات جسمی و روحی، آنها را برای این تجربیات آماده کنند.
او از دخترانی یاد میکند که در مدرسه ابتدایی، پیش از آن که کسی با آنها صحبت کرده باشد، با قاعدگی مواجه شدهاند: «این تجربه برایشان بسیار ترسناک بود.»
دالی پادالیا، مدیرعامل موسسه آموزش مسائل جنسی، بر اهمیت آموزش مفهوم رضایت و استقلال فردی از سنین پایین تاکید میکند.
او پیشنهاد میکند والدین میتوانند با رفتارهای ساده مانند اجازه گرفتن برای در آغوش گرفتن کودک یا احترام به تمایل او برای نزدیکی فیزیکی با دیگران، این مفاهیم را آموزش دهند. همچنین، کودکان باید بیاموزند که بدنشان متعلق به خودشان است و حق دارند درباره حریم شخصی خود تصمیم بگیرند.
ایجاد فضای امن برای گفتوگو
پادالیا تاکید میکند مهمترین اصل، ایجاد محیطی امن و قابل اعتماد است تا فرزندان بتوانند پرسشها و نگرانیهای خود را درباره مسائل جنسی آزادانه مطرح کنند.
بر خلاف گذشته که این موضوعات تنها یک بار و به شکل محدود مطرح میشد، امروزه باید گفتوگو درباره مسائل جنسی و روابط، به شکل مستمر و طبیعی در خانواده جریان داشته باشد.
خودآگاهی والدین، گامی مهم در آموزش
دن سیمپسون، متخصص آموزش مسائل جنسی در موسسه اسپلیت بنانا، معتقد است والدین پیش از آغاز گفتوگو با فرزندان، باید نگاهی به تجربیات و باورهای خود داشته باشند.
بسیاری از والدین امروز، خود آموزش جنسی کافی دریافت نکردهاند و ممکن است نسبت به برخی موضوعات احساس ناراحتی کنند.
او توصیه میکند والدین ابتدا به شناخت بهتری از نگرشها و محدودیتهای خود برسند تا بتوانند واکنشهای مناسبتری به پرسشها و کنجکاویهای فرزندانشان نشان دهند.
پرهیز از ایجاد حس شرم و خجالت
جاستین هنکوک، نویسنده کتاب «آیا میتوانیم درباره رضایت صحبت کنیم؟»، تاکید میکند که نگرش والدین به این گفتوگوها بسیار مهم است: «اگر از کودکی این موضوعات را با حس شرم و ناراحتی مطرح کنیم، همین نگرش در فرزندان نیز شکل خواهد گرفت.»
او معتقد است که صحبت درباره موضوع رابطه جنسی و روابط ذاتا موضوع نامناسبی نیست بلکه این نگرش و رفتار ماست که میتواند آن را به تجربهای ناخوشایند تبدیل کند.
انتخاب زمان و موقعیت مناسب برای گفتوگو
متخصصان توصیه میکنند به جای برگزاری جلسات رسمی که میتواند استرسزا باشد، از موقعیتهای روزمره برای گفتوگو استفاده کنید.
برای مثال، زمان رانندگی یا انجام کارهای خانه میتواند فرصت مناسبی برای صحبتهای طبیعی و راحت باشد.
هنکوک تاکید میکند که این گفتوگوها باید دوطرفه باشد و والدین باید بیشتر شنونده باشند تا گوینده: «این رویکرد کمک میکند تا فرزندان احساس راحتی بیشتری برای بیان افکار و نگرانیهای خود داشته باشند.»
اهمیت استفاده از واژگان مناسب و دقیق
متخصصان تاکید دارند باید از واژههای علمی و صحیح برای نامگذاری اعضای بدن استفاده کرد.
پادالیا معتقد است به جای ایجاد حس شرم یا استفاده از اصطلاحات نادرست، باید از «واژگان آناتومیک مناسب» استفاده کرد.
ایوانز با درک این نکته که خانوادهها، بهویژه برای کودکان خردسال، ممکن است از واژههای متفاوتی استفاده کنند، تاکید دارد که طفره رفتن از استفاده از واژگان صحیح میتواند مشکلساز باشد.
او با استناد به تجربه شخصی خود به عنوان فردی با تفاوتهای عصبی میگوید که استفاده از کنایه و اشاره به جای بیان واضح مطالب، میتواند باعث سردرگمی شود: «صراحت و شفافیت در گفتار اطمینان میدهد که پیام به درستی منتقل میشود.»
رویکرد باز و بدون پیشداوری
ایوانز و پادالیا توصیه میکنند که در گفتوگو درباره آینده فرزندان از زبانی فراگیر و بدون قضاوت استفاده شود. به جای اشاره مستقیم به جنسیت خاص، بهتر است از عباراتی مانند «شریک آینده» استفاده کرد زیرا واکنشهای قضاوتگرانه میتواند مانع گفتوگوهای صادقانه در آینده شود.
جو مورگان، یک متخصص این حوزه، بر درک تفاوتهای نسلی تاکید میکند. او معتقد است به جای منع کردن صرف، باید با درک شرایط امروز نوجوانان، به آنها در تصمیمگیری درست کمک کرد.
زمانی که نوجوانی درباره موضوعات شخصی گفتوگو میکند، نشاندهنده اعتماد عمیق اوست و باید به جای هدایت مستقیم، فضای کافی برای کشف و درک شخصی به او داد.
این رویکرد به معنای تایید رفتارهای پرخطر نیست بلکه هدف آن کمک به تصمیمگیری آگاهانهتر است.
پذیرش جنبههای طبیعی و شاد رابطه جنسی
ایوانز تاکید میکند که این گفتوگوها میتوانند همراه با خنده باشند: «بخش زیادی از این موضوع درباره لذت است؛ روشی که این گفتوگوها را راحتتر میکند.»
مورگان معتقد است عادیسازی گفتوگوها و شکستن تابوها درباره سلامت و روابط، به جوانان کمک میکند تا با اعتماد به نفس بیشتری به خدمات بهداشت جنسی دسترسی پیدا کنند و در روابط خود مسئولیتپذیرتر باشند.
او این مهارتها را بخش مهمی از تربیت فرزندان سالم میداند.
آموزش مفهوم رضایت و روابط جنسی سالم
ایوانز تاکید میکند که نمیتوان صرفا به تربیت عمومی و اخلاق خانوادگی اکتفا کرد و مفاهیم مهمی مانند رضایت و روابط جنسی سالم باید به طور مشخص و هدفمند آموزش دادهشوند: «تصور این که فرزندانتان هرگز مرتکب تجاوز جنسی نمیشوند، میتواند گمراه کننده باشد.»
هنکوک با اشاره به تجربیات روزمره، توضیح میدهد که رضایت در همه جنبههای زندگی وجود دارد: «از انتخاب یک رستوران گرفته تا تماشای یک برنامه تلویزیونی با دیگران، همه این موقعیتها نیازمند درک متقابل و احترام به انتخاب یکدیگر است.»
در کارگاههای آموزشی، او از جوانان میخواهد تا این تجربیات روزمره را تحلیل و درک کنند که چگونه همین اصول میتواند در روابط جنسی آنها نیز به کار گرفته شود.
اهمیت آموزش خانواده در کنار آموزش مدرسه
اگرچه از سال ۲۰۲۰ آموزش روابط و مسائل جنسی در مدارس انگلستان اجباری شده است اما کیفیت و عمق این آموزشها متغیر است. در مدارس ابتدایی، آموزشها از روابط سالم آغاز شده و به تدریج به موضوعات مرتبط با بلوغ و تولید مثل میپردازد.
در مقطع متوسطه نیز موضوعاتی مانند باروری، بهداشت، و مفهوم رضایت پوشش داده میشود.
با این حال مورگان اشاره میکند که اجرای این برنامهها در مدارس مختلف یکسان نیست: «مدارس مذهبی میتوانند این مفاهیم را با رویکرد اعتقادی خود تطبیق دهند که گاه به ناهماهنگی در آموزش میانجامد.»
ایوانز نیز تاکید میکند که اگرچه برخی مدارس عملکرد خوبی در این زمینه دارند اما بسیاری تنها به آموزش مفاهیم پایه بسنده میکنند و آموزشها با واقعیتهای دنیای امروز و نیازهای واقعی نوجوانان همخوانی ندارد.
آموزش تفکر انتقادی درباره محتوای آنلاین
در عصر دیجیتال، نوجوانان بیش از هر زمان دیگری به پورنوگرافی آنلاین دسترسی دارند و ایوانز تاکید میکند مهمترین مهارتی که باید به آنها آموخت، توانایی تشخیص محتوای معتبر از نامعتبر است.
گزارشها نشان میدهند ۱۰ درصد کودکان ۹ ساله پورنوگرافی آنلاین دیدهاند و میانگین سن اولین مواجهه با پورنوگرافی ۱۳ سال است.
مورگان معتقد است به جای انکار این واقعیت، باید با فرزندان گفتوگوی صادقانه داشت و توضیح داد که این محتوا واقعی نیست.
راهنمایی در مورد روشهای پیشگیری از بارداری
صحبت درباره روشهای پیشگیری از بارداری با نوجوانان موضوعی حساس و مهم است.
ایوانز تجربه خود را به اشتراک میگذارد و میگوید اگرچه والدینش به او درباره استفاده از کاندوم آموزش داده بودند اما: «این گفتوگوها همیشه آسان نیست.»
بسیاری از جوانان نگران مراجعه مستقل به پزشک هستند و از صحبت با والدین درباره استفاده از قرصهای ضدبارداری واهمه دارند: «مهم است که به عنوان والدین، به جای اعمال فشار و اجبار، از فرزندان خود حمایت کنیم. باید به آنها اطمینان دهیم که سلامت و امنیتشان برای ما در اولویت است و از تصمیم آگاهانهشان برای انتخاب روش مناسب پیشگیری حمایت میکنیم.»
آموزش جامع درباره بدن انسان
پادالیا بر اهمیت آموزش جامع درباره بدن انسان و فرایندهای طبیعی آن تاکید میکند.
او معتقد است همه افراد، فارغ از جنسیت، باید درک درستی از چرخههای طبیعی بدن داشته باشند.
این آموزش نه تنها از جنبه زیستشناختی بلکه برای ایجاد درک و همدلی متقابل نیز ضروری است.
اعتراف کنید که شما هم همچنان در حال یادگیری هستید
ایوانز تجربه جالبی را از زمانی که با ۱۵۰ دختر جوان صحبت کرده است به اشتراک میگذارد و میگوید که نباید از ندانستن و اعتراف به آن خجالت کشید.
پادالیا نگاه عمیقتری به این موضوع دارد.
او معتقد است دیدن یک بزرگسال که صادقانه میپذیرد چیزی را نمیداند و برای یافتن پاسخ تلاش میکند، میتواند برای نوجوانان الهامبخش باشد.
او تاکید میکند که این گفتوگوها یک مسیر دوطرفه است: «والدین نیز باید آماده باشند از فرزندانشان چیزهای جدید بیاموزند.»

پس از هشت سال، حلب در سوریه دوباره شاهد درگیریهای شدید است و تحولات اخیر نشان از شعلهور شدن مجدد جنگ داخلی در این کشور دارد. شورشیان در یک عملیات غافلگیرکننده موفق به تصرف بخشهایی از این شهر راهبردی شدند که چالشی جدی برای حکومت بشار اسد محسوب میشود.
شورشیان به رهبری گروه هیات تحریر شام (HTS) چهارشنبه هفتم آذر در عملیاتی غافلگیرکننده موفق شدند بخشهایی از حلب، دومین شهر بزرگ سوریه را تصرف کنند.
این اولین حمله جدی به این شهر از سال ۲۰۱۶ میلادی محسوب میشود.
در واکنش به این پیشروی، نیروی هوایی روسیه و سوریه حملات گستردهای را علیه مواضع شورشیان آغاز کردهاند.
این تحولات پس از ۱۳ سال درگیری مستمر در سوریه، نشان میدهند آتش جنگ داخلی در این کشور همچنان شعلهور است.
ایندیپندنت در گزارشی نوشت که در سال ۲۰۱۶، حلب صحنه نبردی سرنوشتساز بود که با دخالت روسیه و حملات هوایی گسترده آن، به نفع بشار اسد پایان یافت.
از آن زمان تاکنون، اسد با تکیه بر حمایتهای همهجانبه متحدانش از جمله روسیه، جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان، توانسته است حاکمیت خود را بر مناطق تحت کنترلش حفظ کند.
آخرین تحولات درگیریها
نیروهای دولتی سوریه در واکنش به پیشروی شورشیان به سمت حماه، نیروهای کمکی را به منطقه اعزام کردهاند.
گروههای مسلح مخالف اسد میگویند وارد این شهر شدهاند که در فاصله ۴۸ کیلومتری شمال حمص و در مسیر دمشق قرار دارد.
رهبری عملیاتهای شورشیان با هیات تحریر شام است که به قدرتمندترین گروه مخالف دولت سوریه تبدیل شده است.
گزارشها حاکی از مشارکت گروههای سکولار مورد حمایت ترکیه در این عملیاتهاست.
به گزارش دیدهبان حقوق بشر سوریه، دولت اسد از ایجاد «خط دفاعی مستحکم» در شهر طیبهالامام و شهرکهای شمالی حماه خبر داده است.
دولت سوریه اعلام کرده است ارتش با اعزام نیروهای پشتیبانی قابل توجه، در شامگاه یازدهم آذر، موفق به عقب راندن شورشیان شده است.
دوشنبه ۱۲ آذر جنگندههای روسی و سوری برای دومین روز متوالی مواضع شورشیان در ادلب و شمال سوریه را بمباران کردند.
ناظران مستقل گزارش میدهند که در این حملات، دهها غیرنظامی جان خود را از دست دادند.
دیدهبان حقوق بشر سوریه گزارش داده است در حمله هوایی هواپیماهای جنگنده روسی به ورودی بیمارستان دانشگاه حلب، ۱۲ نفر کشته و ۲۳ نفر زخمی شدند.
حسن عبدالغانی، از فرماندهان گروههای مسلح مخالف دولت، از پیشروی نیروهایش در حومه شهر ادلب خبر داد و گفت این نیروها کنترل کامل استان را به دست گرفتهاند.
در خان شیخون بهعنوان بخشی از استان ادلب، نشانههای شکست نیروهای دولتی دیده میشود. جایی که خودروهای نظامی و تانکهای ارتش سوریه در اطراف جادهها رها شدهاند. صحنهای که حالا به نمادی از تغییر شرایط میدانی تبدیل شده است؛ به طوری که ساکنان محلی در کنار این ادوات نظامی رها شده در امتداد بزرگراه، عکس میگیرند.
پیامدهای احتمالی جنگ تازه
تشدید درگیریها در سوریه میتواند به گشایش جبههای جدید از خشونت در خاورمیانه بینجامد. این در حالی است که اسرائیل با حمایت آمریکا در غزه با حماس میجنگد و به تازگی با حزبالله لبنان، گروه تحت حمایت جمهوری اسلامی، آتشبس اعلام کرده است.
کشورهای غربی شامل آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان خواستار خویشتنداری و کاهش تنش شدهاند و گفتهاند اوضاع را به دقت زیر نظر دارند.
گیر پدرسن، نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه، درباره خطرات جدی درگیریها و تشدید تنشها برای غیرنظامیان و پیامدهای آن بر صلح و امنیت بینالمللی هشدار داد.
وزارت امور خارجه آمریکا نیز اعلام کرد هیچ چیزی درباره سیاست ایالات متحده در مورد بشار اسد تغییر نکرده و او «دیکتاتوری با دستان آلوده به خون» است.
این وزارتخانه افزود: «ما در نهایت میخواهیم شاهد یک روند سیاسی رو به جلو در سوریه باشیم که در آن سوریها بتوانند رهبران خود را تعیین کنند.»
پیش از این بیانیه رسمی، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، به سیانان گفت ایالات متحده اوضاع را به دقت رصد میکند.
او یادآور شد که شورشیان [مسلح در سوریه] از نظر آمریکا سازمان تروریستی محسوب میشوند و واشینگتن «نگرانیهای جدی درباره برنامهها و اهدافشان» دارد.
سالیوان در ادامه افزود: «با این حال طبیعتا از این که دولت اسد و حامیانش، روسیه، جمهوری اسلامی و حزبالله، تحت فشار قرار گرفتهاند، ناخشنود نیستیم.»
رابرت فورد، آخرین سفیر آمریکا در سوریه، معتقد است آتشبس میان اسرائیل و حزبالله پس از ماهها حملات اسرائیل به اهداف سوری و حزبالله، فرصتی برای پیشروی شورشیان سوریه فراهم کرده است.
در ۱۳ سال گذشته، جنگ میان اسد و مخالفانی که خواهان برکناری او هستند، حدود ۵۰۰ هزار کشته بر جای گذاشته است.
این درگیریها همچنین باعث آوارگی ۶/۸ میلیون سوری شده که اکثر آنها به ترکیه پناه بردهاند.
در پایان سال گذشته میلادی حدود ۱/۳ میلیون پناهجوی سوری در کشورهای اتحادیه اروپا اسکان یافتهاند.
حدود ۳۰ درصد خاک سوریه در کنترل گروههای مخالف و نیروهای خارجی است.
آمریکا با استقرار نزدیک به ۹۰۰ سرباز در شمال شرق سوریه، تلاش میکند از شکلگیری دوباره داعش در این منطقه جلوگیری کند.
آمریکا و اسرائیل حملاتی را علیه نیروهای دولتی و متحدان جمهوری اسلامی در سوریه انجام میدهند. ترکیه نیز با حضور نظامی خود و از طریق ائتلاف گسترده مخالفان، در حلب نفوذ دارد.
چارلز لیستر از موسسه خاورمیانه در واشینگتن معتقد است پس از سالها آرامش نسبی، موج جدید حملات میتواند معادلات را به کلی تغییر دهد؛ بهخصوص اگر نیروهای دولتی قادر به حفظ مواضع خود نباشند.
به گفته لیستر، یکی از نگرانیهای اصلی این است که شاید داعش از این آشفتگی برای تقویت موقعیت خود استفاده کند.
فورد هشدار داده است که گسترش درگیریها ممکن است به تقابل مستقیم میان روسیه و ترکیه منجر شود چرا که هر دو قدرت، منافع راهبردی خود را در سوریه دنبال میکنند.
رهبران شورش چه کسانی هستند و چه پیشینهای دارند؟
هیات تحریر شام از سالها پیش در فهرست سازمانهای تروریستی آمریکا و سازمان ملل قرار دارد.
ابومحمد الجولانی، رهبر این گروه، در آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ رهبری شاخه القاعده در این کشور را بر عهده گرفت.
ظهور او ضربهای به مخالفان میانهرو بود که تلاش میکردند مبارزه علیه حکومت سرکوبگر اسد را از افراطگرایی دور نگه دارند.
جولانی در همان ابتدا مسئولیت چندین بمبگذاری مرگبار را پذیرفت، به حمله علیه نیروهای غربی متعهد شد و با اعزام پلیسهای مذهبی، زنان را به رعایت پوشش سختگیرانه وادار کرد.
اما جولانی در سالهای اخیر برای تغییر چهره خود دست به اقدامات متعددی زده است.
او در سال ۲۰۱۶ میلادی رابطه خود را با القاعده قطع کرد، پلیس مذهبی را برچید و به سرکوب گروههای افراطگرا در مناطق تحت کنترلش پرداخت.
او همچنین پس از سالها ممنوعیت، با صدور مجوز برگزاری مراسم مذهبی مسیحیان در ادلب، تلاش کرد خود را مدافع حقوق اقلیتهای مذهبی نشان دهد.
تاریخچه حلب در جنگ سوریه
حلب با قرار گرفتن در چهارراه مسیرهای تجاری و تمدنهای کهن، همواره یکی از مهمترین مراکز تجاری و فرهنگی خاورمیانه به شمار رفته است.
این شهر پیش از آغاز جنگ داخلی در سوریه در سال ۲۰۱۱ میلادی، جمعیتی ۲/۳ میلیون نفری داشت.
شورشیان در سال ۲۰۱۲ میلادی بخش شرقی شهر را به تصرف خود درآوردند و حلب به نماد مهم پیشروی نیروهای مخالف تبدیل شد.
در سال ۲۰۱۶، نیروهای دولتی با حمایت هوایی روسیه، حلب را محاصره کردند.
آنها با استفاده از گلولههای توپخانه، موشک و بمبهایی که از بشکههای سوخت و محفظههای پر از مواد منفجره و خردههای فلزی ساخته شده بود، محلههای شهر را ویران کردند.
شورشیان که در محاصره و گرسنگی به سر میبردند، سرانجام در همان سال تسلیم شدند.
ورود روسیه به این جنگ، نقطه عطفی در درگیریها ایجاد کرد و اسد توانست قدرت خود را در مناطق تحت کنترلش حفظ کند.
بر اساس گزارش یک گروه ناظر مستقل، اسرائیل در سال جاری با حملات هوایی به حلب، انبارهای تسلیحاتی حزبالله و نیروهای سوری را هدف قرار داده است. این در حالی است که اسرائیل معمولا از پذیرش مسئولیت این حملات به حلب و دیگر مناطق تحت کنترل دولت سوریه خودداری میکند.