تاثیر عادتهای دیجیتال والدین بر گرایش نوجوانان به محتوای نامناسب
نتایج یک پژوهش جدید که بر روی بیش از ۱۰ هزار نوجوان انجام شده، نشان میدهد هرچه والدین بیشتر با تلفن همراه خود سرگرم باشند و قوانین خانوادگی درباره استفاده از دستگاههای دیجیتال ضعیفتر باشد، احتمال دسترسی فرزندانشان به محتوای نامناسب سنی بیشتر خواهد بود.
به گزارش سیانان، نتایج این پژوهش که در مجله «بیامسی پدیاتریکس» منتشر شد، حاکی از آن است که ارتباط معناداری میان الگوهای استفاده والدین از تلفن همراه و گرایش نوجوانان به محتوای نامناسب سنی وجود دارد.
این پژوهش که بخشی از مطالعه رشد شناختی مغز نوجوانان است، بیش از ۱۰ هزار نوجوان ۱۲ تا ۱۳ ساله را مورد بررسی قرار داده است.
به گفته جیسون ناگاتا، دانشیار بخش اطفال دانشکده پزشکی دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو و سرپرست این پژوهش، افراد در ابتدای نوجوانی در مرحله حساس و منحصر بهفردی از رشد قرار دارند؛ آنها نه کودک خردسال هستند و نه نوجوانان کاملا مستقل.
به همین دلیل، راهنمایی والدین در مورد استفاده از رسانههای دیجیتال برای این گروه سنی اهمیت ویژهای دارد.
در این مطالعه، از والدین خواسته شد میزان استفاده خود از تلفن همراه را در یک مقیاس چهار درجهای از «خیلی کم» تا «خیلی زیاد» مشخص کنند.
نتایج نشان داد با هر درجه افزایش در استفاده والدین از دستگاههای دیجیتال شخصی، احتمال گرایش نوجوانان به تماشای فیلمهای نامناسب و انجام بازیهای ویدیویی خشن ۱۱ درصد بیشتر میشود.
چگونه والدین میتوانند زمان استفاده از تلفن همراه را محدود کنند
برای والدینی که در مورد مدیریت مدت زمان استفاده فرزندشان از تلفن همراه مردد هستند، بهترین روش، الگوسازی عادات سالم استفاده از دستگاههای دیجیتال خواهد بود.
ناگاتا میگوید: «والدین باید به آنچه از فرزندان خود میخواهند، عمل کنند. اگر قانون خانوادگی این است که سر میز شام پیامک نفرستیم، خودشان هم باید به آن پایبند باشند.»
محیط خانه و چگونگی استفاده نوجوانان از دستگاههای دیجیتال شخصی، یکی از محورهای مهم این پژوهش بود. طبق یافتههای این پژوهش، نوجوانان زمانی که در اتاق خواب خود هستند، بیشتر به سراغ محتوای نامناسب میروند.
به گفته ناگاتا، استفاده از گوشی در اتاق خواب، بیشترین همبستگی را با قرار گرفتن در معرض محتوای نامناسب داشته است.
او تاکید میکند که برای محدود کردن موثر دسترسی به محتوای نامناسب، خانوادهها باید قوانین مشخصی را جهت استفاده از صفحات نمایش پیش از خواب تعیین کنند.
کارا آلایمو، دانشیار ارتباطات دانشگاه فیرلی دیکینسون، معتقد است این پژوهش به والدین نشان میدهد نظارت بر فعالیتهای دیجیتال فرزندان، حتی در صورت مقاومت آنها، یک ضرورت است.
او از والدین میخواهد به «رفتار دیجیتال» خود نیز توجه کنند و از خود بپرسند آیا زمانی که با گوشی خود مشغول هستند، واقعا کار مفیدی انجام میدهند یا فقط بیهدف صفحات را بالا و پایین میکنند.
یکی از یافتههای مهم این پژوهش، تاثیر منفی استفاده از محدودیت دسترسی به گوشی بهعنوان یک ابزار تنبیهی است.
محققان دریافتهاند این رویکرد نتیجه معکوس داشته و موجب گرایش بیشتر نوجوانان به محتوای نامناسب میشود. این امر بهویژه در نوجوانانی که به دنبال استقلال بیشتر هستند، مشهودتر است.
آلایمو در این خصوص هشدار میدهد که ترس نوجوانان از محروم شدن از دسترسی به گوشی، میتواند آنها را از درخواست کمک در مواقع ضروری، مانند زمانی که قربانی باجگیری اینترنتی میشوند، بازدارد.
این موضوع میتواند پیامدهای جدی برای امنیت و سلامت روانی نوجوانان به همراه داشته باشد.
در مقابل، پژوهشگران نتایج امیدوارکنندهای را در مورد استفاده از رویکردهای تشویقی گزارش کردهاند.
نوجوانانی که دسترسی به گوشی و سایر ابزارهای دیجیتال را بهعنوان پاداش دریافت میکنند، تمایل کمتری به محتوای نامناسب نشان میدهند.
بدین ترتیب میتوان چنین نتیجه گرفت که رویکردهای مثبت میتوانند در شکلدهی عادات سالم دیجیتال، موثرتر باشند.
ناگاتا معتقد است استراتژیهای تقویت مثبت و پاداشدهی، نتایج بهتری نسبت به محدودیت و تنبیه به همراه دارند.
متخصصان برای مدیریت بهتر این چالش، راهکارهای عملی متعددی را پیشنهاد میکنند.
الگوسازی مناسب از سوی والدین اولین و مهمترین گام است. از آنجا که کودکان تمایل دارند از رفتار والدین تقلید کنند، محدود کردن استفاده از ابزارهای دیجیتال شخصی از سوی والدین میتواند تاثیر مثبتی بر رفتار فرزندان داشته باشد.
تدوین قوانین مشخص خانوادگی برای استفاده از گوشی، بهویژه در زمان صرف غذا و پیش از خواب، راهکار دیگری است که آکادمی کودکان آمریکا بر آن تاکید دارد.
این قوانین باید با مشارکت اعضای خانواده تدوین شوند و همه اعضا، از جمله والدین، به آن پایبند باشند.
همچنین پیشنهاد میشود والدین تا حد امکان استفاده از دستگاههای دیجیتال را به زمانهایی که فرزندان در مدرسه یا خواب هستند، محدود کنند تا کیفیت تعاملات خانوادگی افزایش یابد.
به گفته متخصصان، با توجه به تفاوتهای هر خانواده، ضروری است والدین قوانین مربوط به استفاده از ابزارهای دیجیتال شخصی را متناسب با رشد فرزندان خود تنظیم و بهروزرسانی کنند.
این شامل بازنگری در محتوای مناسب، نوع دستگاههای مورد استفاده و مدت زمان استفاده از آنها میشود.
تطبیق قوانین با شرایط سنی نوجوانان باعث میشود آنها با میل بیشتری این قوانین را رعایت کنند.
متخصصان در تازهترین پژوهشهای خود دریافتهاند که خواب شبانه کمتر از شش ساعت میتواند سیستم ایمنی بدن را تضعیف کند و خطر ابتلا به بیماریهایی مانند دیابت، سرطان و زوال عقل را افزایش دهد.
وبسایت میرور با استناد به تازهترین گزارش سازمان ملی بهداشت بریتانیا نوشت خواب کافی برای بزرگسالان روزانه بین ۷ تا ۹ ساعت است.
هشداری که نباید نادیده گرفته شود
اریک برگ، متخصص تغذیه که بیش از ۱۳ میلیون دنبالکننده در یوتیوب دارد، در ویدیویی با عنوان «قاتل خاموشی که کسی دربارهاش صحبت نمیکند»، به تشریح خطرات کمخوابی پرداخت.
او با استناد به تحقیقات گسترده هشدار داد خواب ناکافی میتواند خطر مرگ زودرس را تا ۳۰ درصد، خطر ابتلا به سرطان را تا ۴۰ درصد و احتمال ابتلا به دیابت را تا ۵۰ درصد افزایش دهد.
تاثیرات مخرب کمخوابی بر سیستم ایمنی بدن
بر اساس مطالعات انجامشده، خوابیدن به مدت یک تا چهار ساعت در شب میتواند سیستم ایمنی بدن را تا ۷۰ درصد تضعیف کند.
برگ در توضیح این موضوع گفت: «یکی از دلایل اصلی اهمیت خواب این است که در زمان خواب، مغز مانند یک ماشین ظرفشویی عمل میکند و خود را از پروتئینهای آسیبدیده پاک میکند، اما این پاکسازی تنها زمانی رخ میدهد که خواب واقعی داشته باشیم.»
به گفته این متخصص، وقتی به اندازه کافی نمیخوابیم، سیستم ایمنی بدن از کار میافتد و در نتیجه، بدن در برابر عفونتها آسیبپذیرتر میشود.
اهمیت حیاتی خواب REM برای سلامت مغز
خواب Rapid Eye Movement، به اختصار REM، یا خواب همراه با حرکات سریع چشم، از مراحل مهم خواب است که به رشد خلاقیت، تقویت حافظه و بهبود توانایی حل مساله کمک میکند.
برگ در همین رابطه گفت در این مرحله از خواب، مغز درست مانند زمانی که بیدار هستیم فعال است، چشمها پشت پلکهای بسته بهسرعت حرکت میکنند و تنفس و ضربان قلب تندتر میشود.
در خواب REM بدن دو تغییر مهم دیگر هم را تجربه میکند: ماهیچهها بهطور موقت فلج میشوند تا از عملی شدن رویاها جلوگیری به عمل آید، و دمای بدن هم بهدرستی تنظیم نمیشود.
این مرحله از خواب نقش مهمی در تقویت خلاقیت، بهبود حافظه، افزایش توانایی حل مساله و تنظیم خلق و خو دارد.
خواب عمیق و نقش آن در بازسازی بدن
به گفته برگ، بیشتر فرآیندهای ترمیمی بدن در زمان «خواب عمیق» یا «خواب موج دلتا» رخ میدهد.
او افزود این مرحله از خواب که به آن خواب غیر REM هم میگویند، برای چربیسوزی، ترمیم سلولها و بازسازی بافتهای بدن ضروری است. همچنین در این مرحله است که بدن به بهترین شکل با عفونتها مبارزه میکند.
با بالا رفتن سن، مدت زمان خواب عمیق یا همان خواب موج دلتا بهطور چشمگیری کاهش پیدا میکند.
چگونه بدانیم دچار بیخوابی شدهایم؟
بر اساس تعریف سازمان ملی بهداشت بریتانیا، بیخوابی یعنی اینکه شما بهطور منظم برای خوابیدن مشکل دارید؛ البته مشکلات خواب معمولا با تغییر عادتهای خواب بهبود پیدا میکند.
به گفته این سازمان، اگر بهطور مرتب با این مشکلات روبهرو هستید، احتمالا دچار بیخوابی شدهاید: برای به خواب رفتن مشکل دارید، شبها چندین بار از خواب میپرید، شبها طولانی در رختخواب بیدار میمانید، صبحها زود از خواب بیدار میشوید و دیگر نمیتوانید بخوابید یا بعد از بیدار شدن همچنان احساس خستگی میکنید.
اگر با وجود خستگی نمیتوانید در طول روز چرت بزنید، در طول روز زودرنج و خسته هستید یا به دلیل خستگی نمیتوانید تمرکز کنید، این موارد هم میتوانند از نشانههای بیخوابی باشند.
اگر مشکلات خواب کمتر از سه ماه طول بکشد، به آن «بیخوابی کوتاهمدت» گفته میشود؛ اما اگر این مشکلات بیشتر از سه ماه ادامه پیدا کند، نشاندهنده «بیخوابی بلندمدت» است. در هر صورت، اولین قدم برای درمان این است که با پزشک خود درباره این علائم صحبت کنید.
ارتباط کمخوابی با بیماریهای مزمن
تحقیقات حاکی از آن است که خواب نامنظم میتواند به «اختلال تحمل گلوکز» منجر شود.
کمبود خواب در میانسالی میتواند خطر ابتلا به زوال عقل را هم افزایش دهد.
همچنین، انجمن آلزایمر شواهدی را مبنی بر ارتباط میان کمخوابی و افزایش خطر زوال عقل گزارش کرده است.
صندوق جهانی تحقیقات سرطان نیز در گزارشی اعلام کرده استرس و کمخوابی میتواند منجر به عادات غذایی ناسالم و کمتحرکی شود، که این موارد خود خطر اضافه وزن و در نتیجه ابتلا به برخی سرطانها را افزایش میدهند.
چگونه خواب بهتری داشته باشیم؟
متخصصان توصیه میکنند برای داشتن خواب بهتر، از نوشیدن الکل اجتناب کنید؛ به جای آن چای کامبوچا بنوشید و حتما بهصورت منظم ورزش کنید.
توجه به زمان غذا خوردن هم مهم است؛ از خوردن غذای سنگین در ساعات پایانی شب و مصرف زیاد پروتئین خودداری کنید.
محیط خواب نیز در کیفیت خواب نقش مهمی دارد. در اتاقی خنک و تاریک بخوابید و مصرف کافئین را محدود کنید. چند ساعت پیش از خواب، مواجهه با نور آبی (مانند نور صفحه گوشی و تبلت) را کم و چراغها را خاموش کنید.
در طول روز بکوشید در معرض نور خورشید قرار بگیرید. شبها هم تنها زمانی که واقعا خسته هستید، به رختخواب بروید و از تماشای برنامهها یا فیلمهای هیجانانگیز پیش از خواب خودداری کنید.
نقش مکملهای غذایی در بهبود خواب
به گفته برگ، برخی مواد مغذی میتوانند به بهبود کیفیت خواب کمک کنند که از آن جمله میتوان به منیزیم، ویتامین دی و روی اشاره کرد.
همچنین، پروبیوتیکها میتوانند با افزایش سطح اکسیتوسین و سروتونین به بهبود خواب کمک کنند. سدیم نیز برای داشتن خوابی آرام ضروری است.
منیزیم با تاثیر بر سیستم عصبی و سطح هورمونها میتواند به آرامش و خواب سریعتر کمک کند و در درمان سندرم پای بیقرار (RLS) نیز موثر است.
توصیه میشود پیش از مصرف هر نوع مکمل غذایی، حتما با پزشک مشورت شود.
کریم آقاخان، چهلونهمین امام شیعیان اسماعیلیه که به خاطر موفقیتهایش در مسابقات اسبدوانی، ثروت چشمگیر و فعالیتهای توسعهای در سراسر جهان شناخته میشود، در سن ۸۸ سالگی در لیسبون درگذشت.
کریم آقاخان، چهلونهمین امام موروثی اسماعیلیان، رهبری معنوی و میلیاردر اهل کمک به برنامههای توسعه در کشورهای مختلف جهان بود که بر اساس باور اسماعیلیان، نسب او بهطور مستقیم به پیامبر اسلام میرسد.
سازمانهای خیریه زیر مجموعه شبکه توسعه آقاخان صدها بیمارستان و پروژههای آموزشی و فرهنگی را عمدتا در کشورهای در حال توسعه اداره میکردند.
بر اساس بیانیه شبکه توسعه آقاخان در شبکههای اجتماعی، او «در کمال آرامش» در لیسبون پرتغال، در میان اعضای خانوادهاش چشم از جهان فروبست.
در این بیانیه با اشاره به برنامههای این شبکه گفته شده «ما طبق خواست ایشان، فارغ از مذهب یا ملیت افراد، با سازمانهای همکار خود همکاری میکنیم تا کیفیت زندگی اشخاص و جوامع را در سراسر جهان بهبود ببخشیم.»
اسماعیلیان، که فرقهای از مسلمانان هستند، جمعیتی بالغ بر حدود ۱۵ میلیون نفر در جهان دارند، حدود ۵۰۰ هزار نفر آنان در پاکستان زندگی میکنند و جمعیتهای بزرگی از آنان نیز در هند، افغانستان و آفریقا حضور دارند.
کریم آقاخان در سال ۱۹۵۷، در سن ۲۰ سالگی، جانشین پدربزرگ خود شد که تا پیش از او عنوان امام اسماعیلیان را داشت.
نام «آقاخان» که غالبا آن را آمیزهای از ترکی و فارسی به معنای «فرمانده برتر» میدانند، بهگونهای نامعمول از پدربزرگ او، آقاخان سوم، به او رسید که او را به عنوان جانشین برگزید.
او در آن زمان، دانشجوی ۲۰ساله رشته تاریخ اسلام در دانشگاه هاروارد بود. در همان سال، ملکه الیزابت دوم بریتانیا، بهنشانه پیوند نزدیک میان این دو خاندان، عنوان موروثی «والاحضرت» را به او اعطا کرد.
پدربزرگ او، سلطان محمد شاه، در وصیتنامهاش گفت که بهدلیل «دگرگون شدن بنیادین اوضاع جهان»، از جمله پیشرفتهای علوم هستهای، برای جانشینی او به «مرد جوانی نیاز است که در سالهای اخیر، در متن عصر نو تربیت شده و دیدگاه تازهای به زندگی بیاورد.»
واقعیت این بود که آقاخان چهارم باید با بحرانهای دنیای جدید که گریبانگیر پیروانش در آسیای مرکزی، افغانستان، پاکستان، ایران و شرق آفریقا بود، دستوپنجه نرم میکرد.
سیاری از آنها با رویدادهای پرالتهاب مواجه شدند، از جمله اخراج آسیاییها از اوگاندا در سال ۱۹۷۲ به دستور عیدی امین و آشوبهای تاجیکستان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی.
آقاخان که در سوئیس متولد شده بود، تابعیت بریتانیا داشت و در قصری در فرانسه زندگی میکرد. او زندگی مرفهای داشت، صاحب جزیرهای خصوصی در باهاما، یک کشتی تفریحی بسیار مجلل و یک جت شخصی بود.
به گزارش نیویورک تایمز آقاخان که مردی جهاندیده و اغلب دور از توجه رسانهها بود، این ایده را رد میکرد که افزایش ثروت شخصیاش ممکن است با فعالیتهای بشردوستانهاش در تضاد باشد. آقاخان میگفت توان او در موفقیت مالی، مکمل وظیفهاش در بهبود زندگی اسماعیلیان است.
او به پیروانش گفته بود: «از یک امام انتظار نمیرود از زندگی روزمره کناره بگیرد. برعکس، انتظار میرود از جامعهاش محافظت کند و برای بهبود کیفیت زندگی آنها تلاش کند. بنابراین مفهوم جدایی ایمان از دنیا در اسلام بیگانه است.»
او در سال ۲۰۰۶ در سخنرانیای گفت: «نقش و مسئولیت امام هم تفسیر دین برای جامعه است و هم هر کاری که از دستش برمیآید انجام دهد تا کیفیت و امنیت زندگی روزمرهٔ آنها را ارتقا دهد.»
گرچه او قلمروی موروثی به شکل پادشاهیهای دیگر نداشت، اما بنابر برآوردهای مختلف بین یک تا سیزده میلیارد دلار ثروت داشت. سرمایهای که از محل سرمایهگذاریها، مشارکتها و سهامداری در هتلهای مجلل، خطوط هوایی، اسبهای مسابقه و روزنامهها و نیز از نوعی «عُشر قرآنی» که پیروانش میپرداختند، به دست آمد.
او یکی از مهمترین مالکان و پرورشدهندگان اسبهای مسابقه در بریتانیا، فرانسه و ایرلند شد و اسبی به نام شِرگار را پرورش داد که زمانی مشهورترین و باارزشترین اسب مسابقه جهان بود.
او بنیانگذار بنیاد خیریه آقاخان بود و نامش بر نهادهایی چون دانشگاهی در کراچی و همچنین «برنامه آقاخان برای معماری اسلامی» در دانشگاه هاروارد و موسسه فناوری ماساچوست (MIT) قرار گرفته است.
«بنیاد آقاخان برای فرهنگ» نقش کلیدی در مرمت محوطه مقبره همایون در دهلی داشته است. جایزه سالانهای نیز بهنام «جایزه آقاخان برای معماری» وجود دارد.
همچنین او «گروه رسانهای نِیشِن» را بنیان گذاشت که امروزه بزرگترین سازمان رسانهای مستقل در شرق و مرکز آفریقا بهشمار میرود.
آقاخان با اسب معروفش شِرگار در سال ۱۹۸۱ جام دربی در اِپسِم را با فاصلهٔ ۱۰ طول اسب پیروز شد، اسبی که لباس سبز زمردی آقاخان و سرشانههای قرمزرنگ بر تن داشت. اما دو سال بعد در ایرلند ربوده شد و دیگر هرگز پیدا نشد.
پژوهشهای تازه نشان میدهند برخلاف باور عمومی، زنان هم میتوانند ویژگیهای تاریک شخصیتی، مانند خودشیفتگی، داشته باشند، اما شیوه بروز این رفتارها در آنها متفاوت است و ابزارهای تشخیصی موجود که عمدتا بر اساس الگوهای مردانه طراحی شدهاند، در شناسایی این ویژگیها در زنان ناکارآمدند.
گاردین در گزارشی به نقل از آوا گرین از دانشگاه سیتی سنت جورج لندن نوشت دانشمندان سالها بر این باور بودند که زنان «موجوداتی فوقالعاده» هستند و نمیتوانند بهطور قابل توجهی جامعهستیز (سایکوپت) یا خودشیفته باشند.
این دیدگاه باعث شد مطالعات در این زمینه عمدتا بر مردان متمرکز شود.
درست مانند اوتیسم یا ایدیاچدی، این ویژگیها در زنان به شکلی متفاوت بروز میکنند و با آزمونهای تشخیصی که عمدتا برای مردان طراحی شدهاند، شناسایی آنها دشوارتر است.
چالشهای تشخیص خودشیفتگی در زنان
بسیاری از پروتکلهای رایج تشخیصی در روانپزشکی عمدتا بر اساس نشانههای خودشیفتگی در مردان تدوین شدهاند و بیشتر به نوع «بزرگمنشانه» این اختلال توجه میکنند.
گرین گفت همین موضوع باعث شده بسیاری از روانپزشکان و روانشناسان، خودشیفتگی در زنان را به اشتباه «اختلال شخصیت مرزی» تشخیص دهند. اما کتابچه راهنمای تشخیصی اروپایی (ICD-11) با در نظر گرفتن ویژگیهای آسیبپذیر، احتمال شناسایی درست زنان خودشیفته را افزایش داده است.
سهگانه تاریک شخصیت و شیوع آن
محققان ویژگیهای تاریک شخصیتی را در قالب «سهگانه تاریک» شامل جامعهستیزی، خودشیفتگی و ماکیاولیسم (تمایل به کنترل و کسب قدرت از طریق دستکاری و رفتارهای غیراخلاقی) دستهبندی میکنند.
بر اساس تحقیقات، حدود یک تا پنج درصد از جامعه دارای خودشیفتگی در سطح بالینی هستند و یک درصد به جامعهستیزی بالینی مبتلا هستند که بسیاری از این افراد در زندان به سر میبرند.
با این حال، مشکل فقط محدود به این گروه نیست و افرادی که سطوح خفیفتری از این ویژگیها را دارند نیز میتوانند برای دیگران مشکلساز باشند.
آمارها نشان میدهند حدود یکسوم جمعیت، دارای سطوحی بالاتر از حد متوسط این صفات هستند؛ افرادی که معمولا تشنه قدرت و کنترل بوده و ویژگیهایی مانند خودخواهی، فقدان همدلی، فریبکاری و تا حدی بیپروایی را از خود بروز میدهند.
الگوهای متفاوت خودشیفتگی در زنان و مردان
بر اساس پژوهش تازه آنتونلا سوما و همکارانش که روی هزار زن ایتالیایی انجام شده است، زنانی که ویژگیهای تاریک شخصیتی دارند، بیشتر به رفتارهای پرخاشگرانه گرایش پیدا میکنند.
به گفته سوما، تفاوت اصلی اینجاست: «در حالی که مردان پرخاشگری مستقیم نشان میدهند، زنان بیشتر به شایعهپراکنی و آسیبرسانی غیرمستقیم روی میآورند.»
تحقیقات روانشناختی حاکی از آن است که خودشیفتگی به دو شکل متفاوت بروز میکند: نوع «بزرگمنشانه» و نوع «آسیبپذیر».
گرین در مطالعات خود به تفاوتهای جالبی در این زمینه میان زنان و مردان دست یافته است.
طبق این پژوهشها، مردان خودشیفته معمولا الگوی بزرگمنشانه را نشان میدهند، یعنی اعتماد به نفس بالا دارند و برونگرا هستند.
در مقابل، خودشیفتگی در زنان بیشتر به شکل آسیبپذیر ظاهر میشود که با درونگرایی، واکنشهای تدافعی و عزت نفس پایین همراه است.
به باور گرین، این تفاوت ریشه در هنجارهای اجتماعی دارد. جامعه معمولا خودنمایی و رفتارهای متظاهرانه را در مردان راحتتر میپذیرد، در حالی که چنین رفتارهایی از سوی زنان کمتر مورد قبول واقع میشود.
کریستین بیل در فیلم سینمایی «روانی آمریکایی»
دادههای جدید از جامعهستیزی زنان
کلایو بادی، پژوهشگر دانشگاه آنگلیا راسکین، با مطالعهای گسترده روی ۹۱۳ نفر در سه کشور آمریکا، بریتانیا و استرالیا که ۵۷۰ نفر از آنها زن بودند، به نتایج قابل تاملی دست یافته است.
مایکل لوِنسون در سال ۱۹۹۵ تخمین زده بود که تنها شش درصد زنان دارای سطوح نگرانکننده جامعهستیزی هستند، اما یافتههای بادی نشان میدهد این رقم در واقع نزدیک به ۱۹ درصد است. در مردان نیز این میزان به ۲۸ درصد میرسد.
این افراد سطح قابل توجهی از «جامعهستیزی اولیه» را به نمایش میگذارند؛ ویژگیهایی که میتواند روابط و محیط اطرافشان را سمی کند.
طبق این یافتههای جدید، مساله جامعهستیزی، بهویژه در زنان، بسیار گستردهتر از چیزی است که پیشتر تصور میشد.
روشهای متفاوت اعمال قدرت
پژوهشها نشان میدهند زنان با ویژگیهای تاریک شخصیتی بهطور معمول از روشهای غیرمستقیمتر برای اعمال قدرت استفاده میکنند.
بر اساس این پژوهشها، زنان به جای خشونت فیزیکی، بیشتر از طریق دستکاری عاطفی، شایعهپراکنی و رفتارهای پنهان عمل میکنند.
به گفته گرین، آنها هر چیزی را که جامعه اجازه استفاده از آن را میدهد، به سلاح تبدیل میکنند. این یعنی آنها ممکن است در استفاده از فرزندان علیه همسر خود یا مطرح کردن اتهامات دروغین سوءاستفاده، موفقتر از تهدید فیزیکی عمل کنند.
آسیبهای پنهان در محیطهای کاری
مدیران زن با ویژگیهای خودشیفتگی میتوانند درست به اندازه همتایان مرد خود به سازمان آسیب برسانند، باعث ترک شغل کارکنان شوند و محیط کار را به فضایی ناسالم تبدیل کنند؛ تنها تفاوت در شیوه کار آنهاست که معمولا زیرکانهتر است.
در میان افرادی که به ردههای بالای مدیریتی میرسند، مشکلاتی مانند تقلب در رزومه و بیتوجهی به مسائل مهمی چون پایداری محیط زیست، برابری و تنوع در محیط کار به وفور دیده میشود.
اهمیت بازنگری در رویکردهای تشخیصی و درمانی
محققان تاکید دارند که ابزارهای تشخیصی موجود باید بازنگری شوند تا بتوانند ویژگیهای تاریک شخصیتی را در زنان نیز بهدرستی شناسایی کنند.
این موضوع بهویژه در محیطهای قضایی و درمانی اهمیت دارد، زیرا تشخیص نادرست میتواند به درمان نامناسب و ناموفق ماندن بازپروری منجر شود.
درمان افراد جامعهستیز بسیار دشوارتر از دیگران و احتمال تکرار جرم در آنها بیشتر است.
گرین معتقد است که نادیده گرفتن ظرفیت زنان برای داشتن ویژگیهای منفی شخصیتی، در واقع به مفهوم برابری آسیب میرساند.
اصرار بر اینکه زنان به شکل ذاتی نرمخو و مراقبتکننده هستند، میتواند به تبعیض ناخودآگاه علیه آنها در نقشهای رهبری، انتظامی یا سیاسی منجر شود.
در نهایت همه انسانها، فارغ از جنسیت، ظرفیت رفتارهای مثبت و منفی را دارند و اگر زنان یاد گرفتهاند که در نتیجه فشارهای اجتماعی، برخی از پرخاشگریهای خود را مهار کنند، این احتمال وجود دارد که مردان نیز بتوانند چنین کنند.
نتایج پژوهشهای جدید نشان میدهد برخلاف باور عمومی که اوج میل جنسی زنان را در دوران جوانی میداند، این پدیده میتواند تا دهه پنجم زندگی ادامه یابد و حتی در سنین بالاتر نیز با کیفیت بهتری تجربه شود.
به گزارش نشریه ویمنز هلث، بر اساس یافتههای متخصصان جنسی، پزشکان و پژوهشگران، در حالی که مردان به طور معمول در اوایل دهه ۲۰ زندگی به اوج میل جنسی خود میرسند، زنان این تجربه را در دهه ۳۰ و حتی تا ۵۰ سالگی خود نیز میتوانند داشتهباشند.
دکتر هالی ریچموند، روانشناس و درمانگر جنسی مستقر در فلوریدا، معتقد است این تفاوت هم از نظر بیولوژیکی و هم روانشناختی کاملا منطقی است.
نقش کلیدی هورمونها در میل جنسی
هورمونها به عنوان پیامرسانهای شیمیایی بدن، نقش تعیینکنندهای در تنظیم میل جنسی ایفا میکنند. به گفته دکتر آلیسا دوک، متخصص زنان در نیویورک، استروژن به عنوان هورمون اصلی زنانه، مسئولیتهای متعددی از جمله تنظیم چرخه قاعدگی، حمایت از سلامت باروری، حفظ سلامت بافتهای واژن، تنظیم رطوبت و پشتیبانی از میل جنسی را بر عهده دارد.
همچنین تستوسترون، که معمولا به عنوان هورمون مردانه شناخته میشود، در زنان نیز علاوه بر تقویت میل جنسی، نقش بسیار مهمی در تنظیم انرژی، خلقوخو، قدرت عضلانی و احساس کلی سلامتی دارد.
دکتر دوک در این باره توضیح میدهد که اگرچه تستوسترون معمولا با میل جنسی بالا مرتبط دانسته میشود، اما صرف بالا بودن سطح این هورمون در بدن به طور خودکار باعث افزایش میل جنسی نمیشود.
او برای روشنتر شدن این موضوع به بیماری سندرم تخمدان پلیکیستیک (PCOS) اشاره میکند و میگوید از هر ۱۰ زن مبتلا به این سندرم، یک نفر ممکن است سطح تستوسترون بالاتری داشتهباشد، اما جالب اینجاست که این افزایش هورمون به ندرت منجر به بالا رفتن میل جنسی در این افراد میشود.
تغییرات دهه به دهه میل جنسی
دهه ۲۰: در این سن، زنان از سطح بالایی از هورمونهای استروژن، تستوسترون و پروژسترون برخوردار هستند که زمینهساز میل جنسی بالاست. با این حال، به گفته متخصصان، صرف مساعد بودن شرایط هورمونی لزوما به معنای تجربه اوج لذت جنسی نیست. در این دوره، عواملی مانند عدم تجربه کافی، مسائل مربوط به تصویر بدنی، استرسهای مربوط به بارداری و مصرف قرصهای ضدبارداری میتواند بر میل جنسی تاثیر منفی بگذارد.
دهه ۳۰: این دوره اغلب به عنوان دوره اوج میل جنسی زنان شناخته میشود. در این سن، زنان معمولا شناخت بهتری از بدن خود دارند، از نظر جنسی اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردهاند و راحتتر میتوانند خواستههای خود را بیان کنند. به گفته متخصصان، در این دوره زنان از تجربه کردن روشهای جدید برای افزایش لذت جنسی استقبال میکنند و به طور معمول کیفیت رابطه جنسی برایشان اهمیت بیشتری پیدا میکند.
دهه ۴۰: در این دوره، تغییرات پیشیائسگی آغاز میشود و هورمونها، بهویژه استروژن و پروژسترون، نوسانات غیرقابل پیشبینی پیدا میکنند. چرخههای قاعدگی میتوانند نامنظم شوند و بسیاری از زنان تغییراتی در میل جنسی، خلقوخو و حتی الگوی خواب را تجربه میکنند. برای برخی از زنان این تغییرات به معنای کاهش میل جنسی است، در حالی که برای برخی دیگر این دوره میتواند رهاییبخشتر باشد.
دکتر دوک میگوید بسیاری از زنان در این سن بیش از هر زمان دیگری از نظر جنسی به خود اطمینان دارند و استرس کمتری در مورد پیشگیری از بارداری یا جلب رضایت شریک زندگی خود تجربه میکنند.
دهه ۵۰ و پس از آن: یائسگی معمولا در میانگین سنی ۵۱ سالگی رخ میدهد که با کاهش قابل توجه استروژن و توقف تولید پروژسترون همراه است. با این حال، بسیاری از زنان گزارش میکنند که به دلیل افزایش اعتماد به نفس و راحتی بیشتر با بدن خود، تجربه جنسی بهتری نسبت به دهههای قبل دارند.
دکتر ریچموند که خود ۵۵ ساله است، در گفتگو با ویمنز هلث میگوید که بهترین و رضایتبخشترین روابط جنسی زندگیاش را در این سن تجربه میکند که دلیل آن را اعتماد به نفس بالاتر، اولویت دادن به لذت شخصی و استقبال از نوآوری میداند.
تاثیر بارداری بر میل جنسی
از آنجا که میانگین سن مادر شدن در حال افزایش است (برای مثال در بریتانیا در سال ۲۰۲۳ به ۳۰ سال و نه ماه رسیدهاست)، درک تاثیر بارداری بر میل جنسی اهمیت ویژهای پیدا کردهاست.
در دوران بارداری، به دلیل افزایش سطح استروژن، بسیاری از زنان افزایش میل جنسی را تجربه میکنند. این هورمون همچنین باعث حساستر شدن بافتهای تناسلی میشود. البته برخی از زنان به دلیل تجربه علائمی مانند تهوع صبحگاهی و خستگی، بهویژه در سه ماهه اول، ممکن است کاهش میل جنسی را تجربه کنند.
پس از زایمان، بهویژه در دوران شیردهی، کاهش سطح استروژن میتواند باعث خشکی واژن و کاهش موقت میل جنسی شود. عواملی مانند خستگی، استرس و تغییرات بدنی نیز در این دوره نقش مهمی در کاهش میل جنسی ایفا میکنند.
راهکارهای بهبود عملکرد جنسی
متخصصان توصیه میکنند زنان برای بهبود سلامت هورمونی و میل جنسی خود، با متخصص زنان یا غدد مشورت کنند. درمان جایگزینی هورمون (HRT) میتواند برای زنان در آستانه یائسگی مفید باشد.
همچنین، استفاده از مرطوبکنندههای واژینال حاوی استروژن و درمانهای تقویت عضلات کف لگن میتواند به بهبود عملکرد جنسی کمک کند. درمان عضلات کف لگن بهویژه برای زنانی که در حین رابطه جنسی درد یا ناراحتی تجربه میکنند، میتواند بسیار موثر باشد.
این درمانها میتوانند به زنان کمک کنند تا تکنیکهای آرامسازی را برای داشتن رابطه جنسی راحتتر بیاموزند.
بهتر است در نظر داشتهباشیم که مسیر رسیدن به اوج میل جنسی برای هر فرد منحصر به فرد است و نباید تصور کرد که بهترین تجربیات جنسی محدود به دوره خاصی از زندگی است. برخی زنان ممکن است در دهه ۶۰ زندگی خود به دلیل عواملی مانند داشتن شریک جدید، افزایش آگاهی و تجربه، یا استفاده از روشهای نوین، به سطوح جدیدی از رضایت جنسی دست یابند.
پاسخهای عجیب و غریب چتبات هوش مصنوعی فرانسوی «لوسی» به پرسشهای ساده کاربران، از جمله معرفی گاو به عنوان تخمگذار و ارائه پاسخ نادرست به معادلات ریاضی ابتدایی، موجب شد این پروژه تحقیقاتی به طور موقت از دسترس خارج شود.
بر اساس گزارش سیانان گروه لیناگورا، توسعهدهنده این چتبات که با حمایت دولت فرانسه ساخته شدهاست، روز شنبه شش بهمن با انتشار بیانیهای اعلام کرد که انتشار زودهنگام «لوسی» ناشی از شور و اشتیاق بیش از حد تیم توسعهدهنده بودهاست.
گروه لیناگورا در بیانیه خود با اشاره به اینکه لوسی همچنان یک پروژه تحقیقاتی دانشگاهی در مراحل آغازین خود است، خاطرنشان کرد که این گروه میبایست کاربران را از محدودیتهای نسخه کنونی این چتبات آگاه میکرد.
میشل-ماری مودت، مدیرکل این گروه، در گفتگو با سیانان تاکید کرد که پیش از راهاندازی مجدد عمومی، نسخه بتای چتبات به صورت خصوصی آزمایش خواهد شد.
پس از راهاندازی لوسی در روز پنجشنبه چهارم بهمن، کاربران در شبکههای اجتماعی اشتراکگذاری پاسخهای نادرست این چتبات را آغاز کرد. برای مثال، این چتبات در پاسخ به سوالی درباره تخم گاو، آن را معادل تخممرغ دانسته و آن را غذایی مغذی معرفی کردهاست. همچنین در محاسبه حاصل ضرب ۵ در (۳+۲)، به جای عدد ۲۵، پاسخ ۱۷ را ارائه داده و در اظهارنظری عجیب، اعلام کرده که «جذر یک بُز برابر عدد یک است».
این چتبات که به نام قدیمیترین جد انسان نامگذاری شده، با هدف به چالش کشیدن سلطه زبان انگلیسی در حوزه هوش مصنوعی و ارائه جایگزینی برای مدلهایی مانند چتجیپیتی طراحی شدهاست.
طبق بیانیه سوم ژانویه (۱۴ دی) گروه لیناگورا، لوگوی این چتبات ترکیبی از ماریان، نماد ملی فرانسه و اسکارلت جوهانسون، بازیگر فیلم «لوسی» است و شال سه رنگ فرانسه، نشاندهنده هویت ملی آن است.
لوسی بخشی از برنامه سرمایهگذاری فرانسه ۲۰۳۰ به ارزش ۵۴ میلیارد یورو است که مورد حمایت امانوئل مکرون، رییسجمهوری فرانسه قرار دارد. مکرون قرار است در روزهای ۱۰ و ۱۱ فوریه میزبان «نشست اقدام هوش مصنوعی» با حضور رهبران جهان و چهرههای برجسته فناوری در پاریس باشد.