مدرس حوزه علمیه: دوستی با آمریکا یعنی شکست و از بین رفتن



علی خامنهای به جای پذیرش واقعیات جامعه ایران از جمله نارضایتی شدید مردم از حکومت و شخص او درصدد انکار این واقعیات است. او ترجیح میدهد با انکار واقعیت بگوید مردم ایران تحت تبلیغات فضای مجازی و رسانه ها قرار دارند.
این در حالی است که صدای مردم ایران از ظلم و ستم نظام و از بی کفایتی و دزدی و فساد مسولان به هوا است. سخنرانی روز دوشنبه خامنهای، نشاندهنده درک او از کاهش مشروعیت حکومت در میان مردم ایران است. او مدعی است که «دشمن» با تبلیغات قصد دارد مردم را از نظام جدا کند. اما آیا واقعا تبلیغات خارجی علت این فاصلهگیری گسترده مردم از جمهوری اسلامی است؟ یا اینکه واقعیات زندگی روزمره در ایران، فقر، فساد، سرکوب و ناکارآمدی حکومت باعث این نارضایتی گسترده شده است؟
خامنهای بهوضوح آگاه است که پایگاه اجتماعی خود را از دست داده، اما حاضر به پذیرش این حقیقت نیست و آن را به گردن تبلیغات دشمنان و رسانهها و فضای مجازی میاندازد. در حالی که رسانهها، برخلاف ادعای او، تنها بازتابدهندهی واقعیات جامعه هستند.
وظیفه رسانه انعکاس حقایق است، و فضای مجازی نیز چیزی جز بازتاب زندگی مردم در شرایط کنونی ایران نیست. بنابراین، اگر جمهوری اسلامی پایگاه اجتماعی خود را از دست داده، این مسئله ناشی از عملکرد خود نظام است، نه تبلیغات رسانههای خارجی.
اکثریت مردم ایران امروز ناراضیاند و این نارضایتی را بهوضوح بیان میکنند، حتی شخص خامنهای را مستقیما هدف انتقادات و اعتراضات خود قرار دادهاند. این صدا، نه تبلیغات، بلکه پژواک نارضایتی عمومی است که روزانه در اشکال مختلف ابراز میشود اما خامنهای بهجای پذیرش این واقعیت که مردم از ظلم و فساد حاکمیت به ستوه آمدهاند، اصرار دارد که این وضعیت را انکار کند و آن را نتیجهی عملیات رسانهای دشمن میداند. به همین دلیل، دستگاههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی را به تولید محتوای جهتدار برای تغییر افکار عمومی مامور کرده است.
این سیاست نشاندهندهی عدم درک خامنهای از ماهیت رسانه و فضای مجازی است. در جهان امروز، کسی که حرفی برای گفتن دارد، مخاطب خود را جذب میکند اما جمهوری اسلامی با فیلترینگ گستردهی شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، تلگرام، توییتر و یوتیوب، بهدنبال بستن فضای مجازی است، در حالی که همزمان از نیروهای وابسته به خود میخواهد در این فضا تولید محتوا کنند، که خود تناقضی آشکار است.
اگر خامنهای توانایی داشت، بدون تردید اینترنت را بهطور کامل قطع میکرد، اما چون این کار از نظر فنی و اقتصادی ناممکن است، به سیاست «کنترل» روی آورده است.
سیاستهای خامنهای در قبال رسانهها ادامهی همان رویهای است که در دو دههی پیش در برابر مطبوعات منتقد اتخاذ کرد. همانگونه که او در سال ۱۳۷۹ در یک شب دستور توقیف ۱۶ روزنامه را صادر کرد، امروز نیز هرگاه فرصت یابد، محدودیتهای بیشتری بر رسانهها و فضای مجازی اعمال میکند.
هدف او همیشه جلوگیری از انعکاس واقعیتها بوده است اما همانگونه که توقیف مطبوعات باعث نشد مردم از رسانههای جایگزین داخلی و خارجی استفاده نکنند، فیلترینگ فضای مجازی نیز مانع از دسترسی مردم به اخبار و اطلاعات نشده است.
رسانهای که حقیقت را منعکس نکند، مرجعیت خود را از دست میدهد. صداوسیمای جمهوری اسلامی نمونهی بارز این مسئله است؛ نهادی که با وجود در اختیار داشتن امکانات وسیع، به دلیل عدم انعکاس واقعیتهای جامعه، اعتبار خود را از دست داده و مردم به آن اعتماد ندارند.
خامنهای انتظار دارد مردم به رسانههای غیرحکومتی روی نیاورند، اما در عین حال، رسانههای حکومتی را از بیان واقعیت منع میکند. این تناقض، علت اصلی شکست نظام در عرصهی افکار عمومی است.
از سوی دیگر پس از شکستهای منطقهای اخیر و تضعیف جایگاه جمهوری اسلامی، خامنهای اکنون به یک ملیگرایی و ناسیونالیسم کاذب پناه آورده و تلاش میکند با شعارهای ملیگرایانه، حمایت عمومی را بازیابد. در دیدار اخیر خود با مردم تبریز نیز بر این موضوع تاکید کرد.
اما این رفتار نیز تناقضی دیگر در گفتار و سیاستهای جمهوری اسلامی است، چراکه هیچ جریانی به اندازهی جمهوری اسلامی و شخص خامنهای، علیه ملیگرایی ایرانی موضعگیری نکرده و همواره به تضعیف آن پرداخته است.

حسین اللهکرم، از بنیانگذاران گروه انصار حزبالله، با بیان اینکه «موشکها و پهپادهای ما میتوانند به آمریکا برسند»، گفت: «عملیات وعده صادق یک و دو که انجام دادیم میتواند در آمریکا تکرار شود، پس چرا سراغ توانمندیهای جدیدی برویم که ممکن است ما را با چالش روبهرو کند.»

اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، گزارشها درباره توقیف محموله نظامی ساخت ایران به مقصد یمن را «بیاساس» خواند و گفت: «جمهوری اسلامی حضور نظامی در یمن نداشته و تسلیحات موجود در این کشور هم ارتباطی به ما ندارد.»

علی فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران، اعلام کرد که این نیروی نظامی جمهوری اسلامی سومین حمله خود به خاک اسرائیل را «بهموقع» اجرا خواهد کرد. سپاه پاسداران نام این حمله را «وعده صادق ۳» گذاشته است.
فدوی دوشنبه، ۲۹ بهمن، گفت: «وعده صادق ۳ به موقعش انجام خواهد شد. ما ۴۶ سال است به میزان قابل قبولی درست عمل کردهایم، از این به بعد هم درست عمل خواهیم کرد.»
او افزود: «هرکجا پای هرکاری رفتیم خدا ما را موفق کرد و اگر در کاری موفق نشدیم یعنی پای کار نرفتیم.»
این فرمانده عالیرتبه سپاه در حالی بر انجام عملیات علیه اسرائیل تاکید کرده است که مقامات آمریکایی و اسرائیلی میگویند جمهوری اسلامی پس از تحولات اخیر در خاورمیانه، در ضعیفترین موقعیت خود قرار دارد.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، نیز دوشنبه ۲۹ بهمن، گفت که آمادگی تهران برای مقابله با «تهدیدهای سخت در سطح عالی» قرار دارد.
او در یک سخنرانی عمومی گفت: «امروز از لحاظ دفاع سخت، از لحاظ تهدید سختافزاری دشمن نگرانی و مشکل نداریم.»
بیشتر بخوانید: تهران میکوشد کاهش نفوذ منطقهای خود را از طریق تولید سلاح هستهای جبران کند
جنگ غزه که با حمله حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر آغاز شد، موجب شد که اسرائیل با حملات متعدد به گروههای مسلح تحت حمایت جمهوری اسلامی و همچنین مواضعی در داخل ایران، در موقعیت برتر قرار گیرد.
فدوی گفت که جمهوری اسلامی از همان بهمن ۱۳۵۷ تاکنون در جنگ بوده و «حتی یک روز خبیثان عالم جنگشان را با ما تمام نکردند.»
او افزود: «شاید شکل اقدام آنها عوض شده باشد، اما یک روز نشده که نباشد. آن طرف و رو به روی ما کیست؟ شیطان بزرگ امریکا و کسانی که همراه او با ما جنگیدند.»
مقامات جمهوری اسلامی بر اساس اظهارات روحالله خمینی، از آمریکا به عنوان «شیطان بزرگ» نام میبرند.
فدوی هیچ جزییاتی در مورد سومین حمله احتمالی سپاه پاسداران علیه اسرائیل ارائه نکرد.
اظهارات او تنها یک روز پس از آن مطرح شد که مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، در کنار بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در اورشلیم ایستاد و درباره مهار جمهوری اسلامی و محدود کردن برنامه هستهای تهران صحبت کرد.
بیشتر بخوانید: خامنهای آمادگی جمهوری اسلامی برای مقابله با تهدید نظامی را «در سطح عالی» دانست
نتانیاهو گفت که اسرائیل از زمان آغاز جنگ غزه ضربه مهمی به ایران وارد کرده و با حمایت دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا «شکی ندارم که می توانیم کار را به پایان برسانیم.»
جمهوری اسلامی شامگاه ۲۵ فروردین با بیش از ۳۰۰ موشک کروز، موشک بالستیک و پهپاد به اسرائیل حمله کرد. این اولین حمله مستقیم جمهوری اسلامی به خاک اسرائیل بود.
شش ماه بعد و در عصر سهشنبه ۱۰ مهر، سپاه پاسداران در بیانیهای اعلام کرد با دهها موشک بالستیک، «اهداف مهم نظامی-امنیتی» را در «قلب» اسرائیل هدف قرار داده است.
سپاه پاسداران با اشاره به اقدامات اسرائیل در غزه و لبنان، ترور اسماعیل هنیه در تهران و کشته شدن حسن نصرالله و عباس نیلفروشان در ضاحیه بیروت، افزود که حمله موشکی به اسرائیل «پس از یک دوره خویشتنداری در برابر نقض حاکمیت جمهوری اسلامی» انجام شده است.
اسرائیل تنها پنج روز پس از حمله اول جمهوری اسلامی به این حمله واکنش نشان داد اما بار دوم، عوامل مختلفی سبب تاخیر در واکنش اسرائیل به دومین حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به اسرائیل شد.
پاسخ اسرائیل به این حمله تقریبا ۲۵ روز به طول انجامید. از جمله عوامل موثر در این تاخیر در واکنش، مذاکرات میان اسرائیل و دولت جو بایدن، ورود سامانه دفاع هوایی ایالات متحده به منطقه و تعطیلات یهودیان عنوان شد.
بیشتر بخوانید: چرا اسرائیل به اهدافی در ایران حمله کرد؟
پیش از این حملات مستقیم، دههها جمهوری اسلامی و اسرائیل درگیر آنچه به «جنگ در سایه» معروف شد، بودند.
تهران با استفاده از شبکهای از گروههای متحد خود، از جمله حماس و حزبالله به منافع اسرائیل حمله کرده بود و اسرائیل نیز به ترور مقامهای ارشد جمهوری اسلامی و دانشمندان هستهای و حملات سایبری علیه ایران پرداخت.

اسد کرمی، رییس اتحادیه نمایشگاهداران و فروشندگان خودروی تهران، گفت: «افزایش قیمت دلار در هفتههای اخیر تاثیری بر قیمت خودرو نداشته و مهمترین جریان کنونی حاکم بر بازار خودرو، واردات است.» او افزود: «واردات همچنین تاثیر چشمگیری بر کاهش تقاضای خودروهای مونتاژی چینی گذاشته است.»