برای نخستین بار یک بیمار مبتلا به پارکینسون با نسل جدید ایمپلنت مغزی تحت درمان قرار گرفت
جان مورگان، مرد ۵۱ ساله اهل بریستول، بهعنوان نخستین بیمار بریتانیایی توانست با کاشت یک ایمپلنت هوشمند که همچون رایانهای کوچک در بدنش عمل میکند، علائم پارکینسون را بهطور چشمگیری کنترل کند و به زندگی عادی خود بازگردد.
نتایج یک نظرسنجی جدید که در آستانه روز جهانی زن در بریتانیا انجام شده، نشان میدهد اکثریت زنان جوان از مردان همسن خود هراس دارند. این یافتهها در حالی منتشر میشوند که گزارشها از گسترش پدیده «مردانگی سمی» و افزایش خشونت علیه زنان حکایت دارند.
به گزارش نشریه تلگراف، پژوهش مرکز عدالت اجتماعی (سیاِسجِی) تصویری نگرانکننده از روابط میان دو جنس در جامعه امروز بریتانیا ارائه میدهد.
بر اساس یافتههای این پیمایش، ۶۲ درصد زنان ۱۸ تا ۲۴ ساله معتقدند اکثر مردان همسن آنها «واقعا ترسناک» هستند.
نکته قابل توجه این است که ۴۱ درصد مردان جوان نیز با این دیدگاه موافق هستند.
این یافتهها بخشی از مطالعهای با عنوان «پسران سرگردان» است که وضعیت نگرانکننده مردان جوان در بریتانیا را تشریح میکند.
نتایج این مطالعه همچنین حاکی از آن است که مردان نهتنها در آموزش و محیط کار از زنان عقب ماندهاند، بلکه بهطور فزایندهای مورد بدگمانی زنان قرار میگیرند.
این پژوهش هشدار میدهد: «یک نسل از مردان ناراضی و خشمگین فاجعهای برای هر دو جنس است.»
پدیدهای که از آن با عنوان «مردانگی سمی» یاد میشود، با تاثیرپذیری از چهرههای زنستیزی همچون اندرو تیت تشدید شده و با افزایش ۳۷ درصدی خشونت علیه زنان و دختران طی پنج سال گذشته همراه بوده است.
این خشونتها شامل تعقیب، آزار، تعرض جنسی و خشونت خانگی میشود.
کییر استارمر، نخستوزیر بریتانیا، در واکنش به قتلهای سال ۲۰۲۱، از جمله قتل سابینا نسا ۲۸ ساله و سارا اورارد ۳۳ ساله، متعهد شده خشونت علیه زنان و دختران را تا یک دهه آینده به نصف کاهش دهد.
تاثیر منفی نبود پدر در خانواده بر خشونت فرزندان پسر
پژوهش مرکز عدالت اجتماعی نشان میدهد «همهگیری فروپاشی خانواده» باعث شده «میلیونها پسر از هرگونه الگوی مثبت مردانگی محروم شوند».
بر اساس نتایج این تحقیق، هم مردان و هم زنان توافق دارند که «پدر نداشتن» دلیل اصلی مشکلات رفتاری است.
در سراسر بریتانیا ۲.۵ میلیون کودک بدون حضور پدر در خانه زندگی میکنند. این عدد تقریبا یک پنجم مجموع کودکانی را شامل میشود که هنوز به والدین خود وابسته هستند.
طبق یافتههای مرکز عدالت اجتماعی، پسرانی که در خانه از الگوی مردانه محروم هستند، بیشتر در معرض گرایش به رفتارهای خشونتآمیز قرار دارند.
این افراد نهتنها جرایم خشونتبار بیشتری مرتکب میشوند و گرایش بالاتری به عضویت در باندهای تبهکاری یا قربانی شدن در فعالیتهای مجرمانه دارند، بلکه با شدت بیشتری به مادران خود پرخاش میکنند.
این پژوهش همچنین آشکار میسازد که پدیده خشونت و سوءرفتار کودکان و نوجوانان نسبت به والدین در نزدیک به ۲۰ درصد خانوادههای تکوالد رواج دارد.
بر اساس بررسیهای واحد کاهش خشونت لندن، ۸۱ درصد از عاملان این نوع خشونتها مردان هستند.
زنان با ۶۹ درصد، بیشترین قربانیان خشونت و سوءرفتار کودکان و نوجوانان نسبت به والدین هستند که علت اصلی آن، فراوانی خانوادههای تکسرپرست با سرپرستی مادر است.
این نوع خشونت معمولا در دوران نوجوانی به اوج خود میرسد. دو سوم موارد خشونت از سوی مردان جوان ۱۹ تا ۲۵ ساله، یک سوم از سوی نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ ساله و تنها یک درصد از سوی نوجوانان ۱۲ تا ۱۴ ساله انجام میشود.
در ادامه این گزارش آمده است برای توقف این پدیده، «باید با مسائل پیچیده و مرتبط با فروپاشی خانواده، مشکلات رفتاری و در بسیاری موارد، خردهفرهنگِ خشونت مردان جوان مقابله کنیم. نکته قابل توجه این است که بسیاری از این پسران پیش از تبدیل شدن به عاملان خشونت، خود قربانی بودهاند.»
ابراز نگرانی نسبت به «کمرنگ شدن ارزشهای مردانگی سنتی»
پژوهش مرکز عدالت اجتماعی همچنین نسبت به کمرنگ شدن ارزشهای «مردانگی سنتی» در رسانهها و جامعه ابراز نگرانی کرده است.
۴۳ درصد از مشارکتکنندگان در این پیمایش معتقدند ارزشهای سنتی مردانه مانند شجاعت، تابآوری و رقابتطلبی دیگر در جامعه مورد احترام قرار نمیگیرند.
نیمی از مردان جوان بر این باورند که تصویرسازی رسانهها از مردان، بیش از حد منفی است و آنها «در بیشتر مواقع» بهعنوان افرادی «کمارزش» نمایش داده میشوند.
این گزارش همچنین به نقش مخرب پورنوگرافی در روابط میان دو جنس اشاره میکند.
شمار قابل توجهی از مشارکتکنندگان در این نظرسنجی (۶۰ درصد) میگویند پورنوگرافی به تضعیف روابط میانجامد. این رقم در میان جوانان حتی بالاتر است و به حدود ۶۷ درصد میرسد.
اندی کوک، مدیرعامل مرکز عدالت اجتماعی بریتانیا، در این خصوص گفت: «بیتوجهی ما به ارزشهای سنتی مردانه به حدی رسیده که اکنون با خطر از دست دادن یک نسل کامل مواجهیم.»
به گفته او، احیای امید در میان پسران و مردان جوان نهتنها به معنای تضعیف دختران و زنان جوان نیست، بلکه موجب بازگشت اعتماد متقابل و غلبه بر حس مخرب ترس در جامعه خواهد شد.
زنان بهطور میانگین عمر طولانیتری نسبت به مردان دارند و در برابر زوال شناختی ناشی از کهولت سن مقاومتر هستند. اکنون پژوهشگران به یافتهای شگفتانگیز درباره نقش کروموزوم X «خاموش» دست یافتهاند که میتواند پرده از این راز بردارد؛ پدیدهای که تا امروز نقش آن نادیده گرفته شده بود.
به گزارش نشریه نیچر، یک پژوهش تازه بر روی موشها و جسد انسان نشان میدهد ژنهای محافظتی در کروموزوم X زنان با افزایش سن فعالتر میشوند و از مغز در برابر زوال شناختی محافظت میکنند.
در این مطالعه که اخیرا در مجله ساینس ادوَنسِز منتشر شده، محققان دریافتهاند که با افزایش سن، بیان ژنها در کروموزوم به اصطلاح «خاموش» X، در سلولهایی به نام هیپوکامپ مغز فعال میشوند. این بخش از مغز نقشی کلیدی در یادگیری و حافظه دارد.
دوز مضاعف
سلولهای جنس ماده بهطور طبیعی دارای دو کروموزوم X هستند، یکی از مادر و دیگری از پدر. در مقابل، سلولهای جنس نر یک کروموزوم X و یک کروموزوم Y دارند.
در مراحل اولیه رشد، یکی از دو کروموزوم X در سلولهای ماده غیرفعال میشود، به این صورت که با لایهای از پروتئینها و مولکولهای RNA پوشیده میشود که از بیان ژنهای آن جلوگیری میکند.
دانشمندان باور دارند در این فرآیند غیرفعالسازی، انتخاب اینکه کدام کروموزوم «خاموش» شود، کاملا تصادفی است.
برای بررسی این فرضیه، محققان با افزایش بیان یکی از ژنهای کلیدی به نام پیالپی وان (Plp1) در هیپوکامپ موشهای بالغ هر دو جنس، بهبود قابل توجهی در تواناییهای شناختی آنها مشاهده کردند که با سنجش عملکردشان در پیمایش مارپیچ به اثبات رسید.
ژن پیالپی وان مسئول تولید بخشی از میلین است. میلین پوشش محافظی است که نورونها را احاطه میکند.
دنا دوبال، عصبشناس و متخصص مغز و اعصاب از دانشکده پزشکی دانشگاه کالیفرنیا در سانفرانسیسکو که رهبری این پژوهش را بر عهده داشته، کروموزوم X را بسیار قدرتمند توصیف کرد و گفت: «این یک تغییر پارادایم است که بدانیم کروموزوم X خاموش در واقع همیشه خاموش نمیماند.»
به گفته دوبال، حدود ۳۰ درصد از ژنهای روی کروموزوم به اصطلاح خاموش X در انسانها فعال هستند که البته این میزان در زنان مختلف متفاوت است.
با این حال، دانشمندان هنوز اطلاعات کمی درباره چگونگی تغییر بیان این ژنها در بافتهای مختلف بدن یا تغییرات آنها در پی افزایش سن دارند.
پژوهشگران با بررسی دقیق فعالیت هر دو کروموزوم X در ۹ نوع اصلی سلولهای مغزی در ناحیه هیپوکامپ موشهای جوان و پیر دریافتند که در موشهای مسنتر، حدود ۱۰۰ ژن روی کروموزوم غیرفعال X، فعالیت بیشتری نسبت به موشهای جوان داشتند.
برای تایید این یافتهها در انسان، تیم تحقیقاتی به بررسی مغز انسانها پرداخت. آنها دریافتند ژن مشابه در انسان در ناحیه پاراهیپوکامپ اجساد زنان نسبت به مردان در سطح بالاتری بیان میشود.
راشل باکلی، متخصص مغز و اعصاب از بیمارستان ماساچوست جنرال، گفت چنین مطالعاتی به دانشمندان کمک میکند تا «سرچشمه مقاومت زنان در برابر زوال شناختی را شناسایی و از آن بهرهبرداری کنند».
با این حال، لیزا موسکونی، عصبشناس از موسسه پزشکی ویل کورنل در نیویورک، خاطرنشان کرد اگرچه زنان عمر طولانیتری دارند، اما بخش بیشتری از زندگیشان را با سلامتی ضعیفتر سپری میکنند و احتمال ابتلا به آلزایمر در آنها بسیار بیشتر است؛ به طوری که دو سوم مبتلایان به این بیماری را زنان تشکیل میدهند.
این دوگانگی، یعنی از یک سو مقاومت بیشتر زنان سالم در برابر زوال شناختی ناشی از پیری و از سوی دیگر احتمال بالاتر ابتلای آنها به آلزایمر، همچنان یک معمای پیچیده برای پژوهشگران باقی مانده است.
باکلی امیدوار است انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه، درک عمیقتری از این پدیده به دست دهد.
او تاکید کرد: «کروموزوم X یک دنیای شگفتانگیز برای کشف است و ما تازه در آغاز راه هستیم.»
یافتههای این پژوهش میتواند در آینده به توسعه روشهای درمانی جدیدی برای بهبود عملکرد شناختی افراد مسن از هر دو جنس منجر شود؛ درمانهایی که از ساز و کارهای طبیعی محافظتی بدن الهام میگیرند.
یک پژوهش تازه نشان میدهد پیروی از الگوی غذایی مدیترانهای میتواند خطر ابتلا به سرطانهای مرتبط با چاقی مانند کبد و کلیه را کاهش دهد. رژیم غذایی مدیترانهای شامل مصرف زیاد میوهها و سبزیجات، غلات کامل، ماهی و غذاهای دریایی، آجیل و دانهها، حبوبات و ادویههای معطر به جای نمک است.
بر اساس گزارش نیوز مدیکال، پژوهشگران در مطالعهای گسترده که در مجله معتبر جاما نتورک اوپن منتشر شده، دریافتهاند پیروی از رژیم غذایی مدیترانهای میتواند به طور قابل توجهی خطر ابتلا به سرطانهای مرتبط با چاقی، بهویژه سرطانهای کبد و کلیه را کاهش دهد.
این یافتهها در شرایطی اهمیت مییابد که آمار چاقی در سراسر جهان به طرز نگرانکنندهای در حال افزایش است.
رژیم غذایی مدیترانهای یک الگوی تغذیهای سالم و متعادل است که برگرفته از عادات غذایی کشورهای اطراف دریای مدیترانه، مانند یونان، ایتالیا و اسپانیاست.
این رژیم غذایی سرشار از مواد مغذی و بر پایه غذاهای طبیعی و تازه است که در آن مصرف گوشت قرمز کم است و به جایش گوشت سفید بیشتر استفاده میشود.
چاقی و ارتباط آن با خطر ابتلا به سرطان
بر اساس آمارهای ارائه شده در این پژوهش، شیوع چاقی و اضافهوزن میان سالهای ۱۹۷۵ تا ۲۰۱۶ در بین مردان و زنان بزرگسال به طور چشمگیری افزایش یافته است. برآوردهای اخیر حاکی از آن است که حدود ۳۹ درصد از جمعیت جهان در حال حاضر دچار چاقی یا اضافهوزن هستند.
آژانس بینالمللی تحقیقات سرطان گزارش داده است وزن اضافی بدن با افزایش خطر ابتلا به سرطان در ۱۳ ناحیه آناتومیکی بدن از جمله کلیه، کبد، پستان، رحم و مری ارتباط دارد.
مطالعات متعدد جمعیتی و کارآزماییهای بالینی، اثرات مفید رژیم غذایی مدیترانهای را در کاهش وزن و کاهش چربی شکمی گزارش کردهاند.
برای مثال، یک پژوهش درباره سرطان و تغذیه در اسپانیا نشان داد در افرادی که اضافهوزن دارند، هرچه پایبندی به رژیم مدیترانهای بیشتر باشد، احتمال پیشرفت به سمت چاقی کمتر خواهد بود.
مطالعه دیگری نشان داد پیروی از رژیم مدیترانهای میزان بقا پس از تشخیص سرطان پستان را بهبود میبخشد.
این مطالعه همچنین نشان داد با هر دو واحد افزایش در امتیاز رعایت رژیم مدیترانهای، خطر کلی ابتلا به سرطان، چهار درصد کاهش مییابد.
در این سیستم امتیازدهی، نمرات بالاتر نشاندهنده رعایت بیشتر اصول این رژیم غذایی است.
یافتههای مشابهی در یک فراتحلیل (بررسی ترکیبی چندین مطالعه) اخیر نیز گزارش شده که نشان میدهد رعایت بیشتر اصول رژیم مدیترانهای، هم خطر مرگ ناشی از سرطان و هم احتمال ابتلا به برخی انواع خاص سرطان را کاهش میدهد.
جزییات مطالعه
در این پژوهش که بر اساس بررسی اطلاعات ۵۲۱ هزار و ۳۲۴ نفر در محدوده سنی ۳۵ تا ۷۰ سال از ۲۳ مرکز تحقیقاتی در ۱۰ کشور مختلف بود، محققان ارتباط میان رعایت اصول رژیم مدیترانهای و خطر سرطانهای مرتبط با چاقی را بررسی کردند.
آنها همچنین بررسی کردند که آیا این ارتباط تحت تاثیر نمایه توده بدنی (BMI) و نسبت دور کمر به دور باسن (WHR) قرار میگیرد یا خیر.
محققان الگوی مصرف ۱۴ گروه غذایی و مواد مغذی را بررسی کردند. آنها میزان مصرف روزانه هر شرکتکننده را بر حسب گرم و کالری دریافتی محاسبه کرده و سپس طی دوره پیگیری تقریبا ۱۵ ساله، موارد جدید ابتلا به سرطان را در میان این افراد شناسایی و ثبت کردند.
یافتههای مطالعه
از مجموع شرکتکنندگان واجد شرایط در این مطالعه، ۲۹.۲ درصد را مردان و ۷۰.۸ درصد را زنان تشکیل میدهند.
میانگین سن شرکتکنندگان ۵۱.۱ سال، میانگین نمایه توده بدنی ۲۵.۳ و نسبت دور کمر به باسن ۰.۸ بوده است.
مطالعات نشان میدهند حدود پنج درصد از افرادی که در ابتدای پژوهش سرطان نداشتند، طی دوره پیگیری به سرطانهای مرتبط با چاقی مبتلا شدند.
نرخ ابتلا در گروههایی با پایبندی کم، متوسط و بالا به رژیم مدیترانهای به ترتیب ۵۳ هزارم، ۴۹ هزارم و ۴۳ هزارم مورد در هر سال-نفر است که روند کاهشی را نشان میدهد.
شرکتکنندگانی که بیشترین پایبندی را به رژیم مدیترانهای دارند، دارای ویژگیهای مشترکی هستند: آنها معمولا تحصیلات بالاتر دارند، جوانتر و غیرسیگاری هستند، هرچند به طور غیرمنتظره، فعالیت بدنی کمتر و مصرف کالری بیشتری دارند.
پژوهشگران پس از در نظر گرفتن همه عوامل تاثیرگذار دریافتند که پیروی بیشتر از این رژیم غذایی، خطر ابتلا به سرطانهای مرتبط با چاقی را به طور قابل توجهی کاهش میدهد.
در بررسی جداگانه انواع سرطانها، نتایج جالبی به دست آمد.
پیروی بیشتر از رژیم مدیترانهای به طور خاص خطر سرطانهای کبد، روده بزرگ و کلیه را کاهش میدهد.
حتی پیروی متوسط از این رژیم غذایی میتواند خطر سرطان مری را کم کند و جالب اینجاست که این اثر محافظتی برای همه سرطانها یکسان نیست. بهطور نمونه، برای سرطانهای پستان در دوران پس از یائسگی، رحم و تخمدان، چنین تاثیری مشاهده نشد.
نکته قابل توجه دیگر مربوط به افرادی است که در گذشته سیگاری بودند. این گروه، با رعایت اصول رژیم مدیترانهای میتوانند به طور چشمگیری خطر ابتلا به سرطانهای مرتبط با چاقی را کاهش دهند.
به نظر میرسد مصرف متعادل الکل و کاهش مصرف گوشت، عناصر کلیدی این رژیم در کاهش خطر سرطان هستند.
یافته مهم دیگر اینکه این اثر محافظتی مستقل از وزن افراد است. یعنی حتی اگر شاخص توده بدنی بالا یا نسبت دور کمر به باسن زیاد باشد، رژیم مدیترانهای همچنان از شما در برابر سرطان محافظت میکند.
فناوری در حال دگرگون کردن نظام مراقبت سلامت ژاپن است. در تصویری که بهزودی به واقعیت تبدیل خواهد شد، یک ربات هوشمند با دقت فراوان، سالمندی را به پهلو میچرخاند، حرکتی که برای تعویض پوشک یا پیشگیری از زخم بستر در سالمندان انجام میشود.
به گزارش رویترز، ربات انساننمای ۱۵۰ کیلوگرمی مجهز به هوش مصنوعی با نام ایرِک (AIREC)، نمونه اولیه ربات انساننمای مجهز به هوش مصنوعی به شمار میرود.
این ربات آیندهای است که دانشمندان ژاپنی برای مقابله با بحران پیری جمعیت و کمبود نیروی کار در حوزه مراقبت سالمندان طراحی کردهاند.
شیگکی سوگانو، استاد دانشگاه واسدا که هدایت پروژه تحقیقاتی ربات ایرِک را بر عهده دارد، در مصاحبه با رویترز گفت: «با توجه به جامعه پیر و کاهش زاد و ولد، ما به پشتیبانی رباتها برای مراقبتهای پزشکی، نگهداری از سالمندان و امور زندگی روزمره خود نیاز خواهیم داشت.»
این پروژه با حمایت مالی دولت ژاپن انجام میشود.
ژاپن، پیشتاز بحران سالمندی در جهان
ژاپن که پیشرفتهترین جامعه سالخورده جهان محسوب میشود، با چالشهایی همچون کاهش نرخ زاد و ولد، افت جمعیت در سن کار و سیاستهای سختگیرانه مهاجرتی روبهرو است.
نسل جهش جمعیتی ژاپن، جمعیت بزرگی که در پی افزایش زاد و ولد پس از جنگ جهانی دوم بین سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹ به دنیا آمدند، تا پایان سال ۲۰۲۴ همگی دستکم ۷۵ ساله شدهاند و به گروه سنی «سالمندان مرحله پایانی» پیوستهاند.
این امر فشار مضاعفی بر نظام مراقبت سلامت این کشور وارد میکند.
بر اساس آخرین دادههای وزارت بهداشت ژاپن، تعداد نوزادان متولد شده در سال ۲۰۲۴ برای نهمین سال متوالی کاهش یافته و با افت پنج درصدی، به رکورد کمسابقه ۷۲۰ هزار و ۹۸۸ نفر رسیده است.
چالش فزاینده نظام سلامت ژاپن
در نتیجه این شرایط، بخش پرستاری با بحران جدی در تامین نیروی انسانی مواجه است، بهگونهای که تا دسامبر ۲۰۲۴، به ازای هر ۴.۲۵ موقعیت شغلی در این حوزه تنها یک متقاضی وجود داشته است.
این نسبت بهمراتب بدتر از نرخ کلی ۱.۲۲ متقاضی بهازای هر موقعیت شغلی در سطح کشور است و بهروشنی از کمبود شدید نیروی کار در بخش پرستاری حکایت دارد.
با وجود تلاشهای دولت ژاپن برای رفع این مشکل از طریق جذب نیروی کار خارجی، شمار کارگران خارجی فعال در این بخش در سال ۲۰۲۳ تنها حدود ۵۷ هزار نفر بوده است.
این رقم کمتر از سه درصد از کل نیروی کار این حوزه را تشکیل میدهد و به هیچوجه پاسخگوی نیاز فزاینده به مراقبان سالمندان نیست.
ژاپن و چالش تامین نیروی انسانی برای مراقبت از سالمندان
طبق دادههای وزارت بهداشت، کار و رفاه ژاپن، این کشور با توجه به کاهش جمعیت در سن کار، تا سال ۲۰۴۰ به حدود ۲ میلیون و ۷۲۰ هزار نیروی کار در بخش مراقبت و پرستاری نیاز خواهد داشت.
این رقم ۲۸ درصد بیشتر از تعداد نیروی فعال در این بخش در سال ۲۰۲۳ است.
تاکاشی میاموتو، یکی از مدیران مجموعه مراقبت از سالمندان ژنکوکای، در مصاحبه با رویترز گفت: «ما بهسختی میتوانیم وضعیت موجود را مدیریت کنیم و در ۱۰ تا ۱۵ سال آینده، وضعیت بسیار بدتر خواهد شد. فناوری بهترین شانس ما برای جلوگیری از این بحران است.»
فناوری به کمک میآید
مجموعه ژنکوکای فعالانه فناوریهای جدید را در خدمات خود به کار گرفته، اما استفاده از رباتها تاکنون محدود بوده است.
در یکی از مراکز این مجموعه در توکیو، رباتی به اندازه یک عروسک با چشمان درشت به یک مراقب کمک میکند تا با خواندن آهنگهای پاپ و هدایت سالمندان در تمرینات کششی ساده، به آنها روحیه دهد.
این در حالی است که مراقبان انسانی مشغول رسیدگی به سایر وظایف ضروری هستند.
یکی از کاربردیترین فناوریهای مراقبت پرستاری در حال حاضر، حسگرهای خواب هستند که زیر تشک سالمندان قرار میگیرند و با پایش وضعیت خواب آنها، نیاز به گشتزنیهای شبانه مراقبان انسانی را کاهش میدهند.
اگرچه رباتهای انساننمای متعددی مانند اپتیموس از شرکت تسلا برای آیندهای نزدیک در حال توسعه هستند، اما سوگانو معتقد است رباتهایی که بتوانند بهطور ایمن با انسانها تعامل فیزیکی داشته باشند، نیازمند سطح بالاتری از دقت و هوشمندی هستند.
به گفته سوگانو که ریاست انجمن رباتیک ژاپن را نیز بر عهده دارد، رباتهای انساننما در سراسر جهان در حال توسعه هستند، اما به ندرت با انسانها تماس مستقیم دارند.
آنها معمولا تنها کارهای خانه یا برخی وظایف در کارخانهها را انجام میدهند. زمانی که پای انسانها به میان میآید، مسائلی مانند ایمنی و نحوه هماهنگی حرکات ربات با ویژگیهای منحصر به فرد هر شخص، اهمیت پیدا میکند.
ربات ایرِک قادر است به فرد برای نشستن یا پوشیدن جوراب کمک کند، تخم مرغ بپزد، لباسها را تا کند و برخی کارهای مفید دیگر را در خانه انجام دهد. با این حال، سوگانو انتظار ندارد که ایرِک تا حدود سال ۲۰۳۰ برای استفاده در مراکز مراقبت پرستاری و پزشکی آماده شود.
قیمت اولیه این ربات بیش از ۱۰ میلیون ین (۶۷ هزار دلار) خواهد بود.
تاکاکی ایتو، یکی از مراقبان در مرکز ژنکوکای، به آینده پرستاری رباتیک خوشبین است.
او معتقد است اگر رباتهای مجهز به هوش مصنوعی بتوانند شرایط زندگی و ویژگیهای شخصی هر سالمند یا بیمار را درک کنند، ممکن است آیندهای برای ارائه مستقیم مراقبت پرستاری توسط آنها وجود داشته باشد.
ایتو افزود: «اما فکر نمیکنم رباتها بتوانند تمام جنبههای مراقبت پرستاری را درک کنند. آیندهای که در آن رباتها و انسانها با همکاری یکدیگر مراقبت پرستاری را بهبود میبخشند، آیندهای است که من به آن امیدوارم.»
محققان دانشگاه ویرجینیا تِک در یک پژوهش ۱۰ ساله دریافتند تجربیات منفی دوران کودکی مانند بدرفتاری، فقر و مواجهه با سوءمصرف مواد، تاثیرات عمیق و قابل اندازهگیری بر ساختار و کارکرد مغز نوجوانان دارد.
این تجربیات احتمال بروز اختلالات روانی و گرایش به مصرف مواد مخدر را افزایش میدهد.
در مغز نوجوانان آسیبدیده چه رخ میدهد؟
به گزارش نوروساینس، جونگمین کیم-اسپون و بروکس کاساس، پژوهشگران حوزه روانشناسی، عملکرد مغز نوجوانان را طی یک دهه بررسی کردند.
بر اساس یافتههای آنها، نوجوانانی که دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشتهاند، هنگام انجام فعالیتهای نیازمند تمرکز و خودکنترلی، عملکرد مغزی غیرمعمولی از خود نشان میدهند.
کیم-اسپون در این رابطه گفت: «پژوهش ما نشان میدهد تجربیات نامطلوب اولیه زندگی نهتنها بر سلامت روان تاثیر میگذارد و میتواند باعث افسردگی و اضطراب شود، بلکه مسیر رشد مغز را نیز تغییر میدهد.»
آنچه این مطالعه را منحصر به فرد میکند، بررسی دقیق مکانیسمهای مغزی است که تحت تاثیر این آسیبها قرار میگیرند.
کیم-اسپون افزود: «تا سن ۱۸ سالگی، بیش از نیمی از بزرگسالان در آمریکا حداقل یک نوع تجربه نامطلوب را پشت سر گذاشتهاند. با این حال، درک ما از چگونگی تغییر تدریجی مغز و سیستم عصبی در نتیجه این تجربیات، که موجب افزایش آسیبپذیری در برابر اختلالات سلامت روان و سوءمصرف مواد میشود، همچنان بسیار محدود است.»
بررسی طولانیمدت تاثیر آسیبهای کودکی
تیم تحقیقاتی در سال ۲۰۱۴ با دعوت از نوجوانان مناطق روستایی، حومهنشین و شهری جنوب غربی ویرجینیا، کارولینای شمالی، تنسی و ویرجینیای غربی، این مطالعه را آغاز کرد.
پژوهشگران طی ۱۰ سال با استفاده از اسکن سالانه امآرآی، پرسشنامهها و آزمونهای عصبی-شناختی، عملکرد مغز شرکتکنندگان، نشانگرهای زیستی-عصبی و مراحل مختلف رشد آنها را بررسی کردند.
همچنین محققان بهصورت سالانه روابط خانوادگی، توانایی تصمیمگیری، آغاز و میزان مصرف مواد، ویژگیهای شخصیتی و ارتباطات اجتماعی این نوجوانان را ارزیابی کردند تا تصویری جامع از عوامل تاثیرگذار بر زندگی آنها به دست آورند.
ارتباطات مغزی، عامل کلیدی در پیشبینی مصرف مواد
پژوهشگران گروهی از نوجوانان بدون سابقه مصرف مواد را از ۱۴ تا ۲۱ سالگی بهمدت هفت سال زیر نظر گرفتند.
نتایج نشان داد الگوی ارتباطی میان نواحی مختلف مغز در مقایسه با توانایی کنترل شناختی (مهارت تنظیم رفتار برای رسیدن به اهداف و غلبه بر واکنشهای خودکار) میتواند نقش موثرتری در پیشبینی گرایش به مصرف مواد در آینده ایفا کند.
بهطور مشخص، ارتباط قویتر میان دو ناحیه مهم مغز، بخش پشتی قشر سینگولیت قدامی و قشر جانبی پشتی پیشپیشانی که هر دو برای کنترل شناختی نقشی حیاتی دارند، با تاخیر در شروع مصرف مواد ارتباط مستقیم دارد.
نکته مهم این است که در بررسیهای پژوهشگران، این الگوی ارتباطی حدود یک سال پیش از آغاز مصرف مواد، بهطور قابل توجهی کاهش مییابد.
این تغییر میتواند بهعنوان یک نشانگر زیستی برای شناسایی افراد در معرض خطر به کار گرفته شود.
انعطافپذیری عصبی
یافتههای این گروه تحقیقاتی، شواهد تازهای در تایید انعطافپذیری عصبی مغز (نوروپلاستیسیتی) ارائه میدهد.
بر اساس این پژوهش، افرادی که در کودکی تجربه بدرفتاری داشتهاند، در اوایل دوره نوجوانی با تاخیر در عملکردهای مغزی مرتبط با کنترل شناختی مواجه میشوند؛ با این حال، مغز از ظرفیت قابل توجهی برای «جبران» این تاخیر برخوردار است.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد عملکرد مغزی این نوجوانان اغلب از اواسط تا اواخر نوجوانی به حالت طبیعی «بازمیگردد».
این توانایی از قدرت انعطافپذیری سیستم عصبی حکایت دارد و میتواند زمینهساز فرصتهای ارزشمندی برای طراحی مداخلات موثر در جهت حمایت از این نوجوانان باشد.
کیم-اسپون در این باره گفت: «با گسترش پژوهشها درباره انعطافپذیری عصبی در دوران نوجوانی، میتوانیم پتانسیل مغز را بهعنوان نقطه هدف برای مداخلات پیشگیرانه شناسایی کنیم.»
او افزود: «این مداخلات میتوانند به نوجوانانی که با شرایط سختی در زندگی روبهرو شدهاند، کمک کنند تا علیرغم مشکلات گذشته، عملکرد سالم و انعطافپذیری را در مغز خود بازیابی کنند.»
ادامه تحقیقات
با توجه به نتایج به دست آمده، تیم تحقیقاتی قصد دارد این مطالعه را پنج سال دیگر ادامه دهد.
در این مرحله، با ورود شرکتکنندگان به دهه سوم زندگی، پژوهشگران بر روابط اجتماعی و محیط زندگی آنها تمرکز خواهند کرد تا دریابند چگونه این عوامل به مقابله جوانان با چالشهای اوایل بزرگسالی کمک میکنند.
کیم-اسپون در این زمینه گفت: «کمک به رشد سالمتر جوانان کاری لذتبخش است و مشتاقانه منتظر کشفیات سالهای آینده هستیم.»
با گسترش این تحقیقات، کیم-اسپون و همکارانش میتوانند راهکارهای موثر محافظتی را توسعه دهند تا به افرادی که در معرض خطر بالای اختلالات روانی و اعتیاد قرار دارند، کمک کنند و سلامت آینده آنها را بهبود ببخشند.
کیم-اسپون معتقد است ما در آغاز مسیر درک بهتر عوامل موثر بر سلامت روان و سوءمصرف مواد در جوانان هستیم.
او افزود: «تجربیات نامطلوب، دشوار هستند، اما راههایی برای کمک به رشد سالمتر این جوانان وجود دارد، مانند حمایت والدین، آموزش و تجربیات مثبت با همسالان.»
به گزارش بیبیسی جهانی، فناوری کاشت ایمپلنت تحریک عمیق انطباقی مغزی (aDBS) جدیدترین راهکار برای کنترل پارکینسون است که بهتازگی در بیمارستان ساوتمید بریتانیا به مرحله اجرا رسیده.
مورگان نخستین بیمار بریتانیایی است که از این فناوری پیشرفته بهرهمند میشود.
پارکینسون یکی از شایعترین بیماریهای عصبی-حرکتی است که بیش از ۱۵۰ هزار نفر تنها در بریتانیا با آن دست و پنجه نرم میکنند.
مورگان در ۳۳ سالگی متوجه تغییراتی در دستخط و همچنین کندی در حرکاتش شد و پزشکان تشخیص دادند به پارکینسون مبتلاست.
این بیماری که با از بین رفتن تدریجی سلولهای عصبی تولیدکننده دوپامین در مغز همراه است، موجب اختلالات حرکتی مانند لرزش، کندی حرکات، سفتی عضلات و مشکلات تعادلی میشود.
با افزایش جمعیت سالمندان و امید به زندگی بیشتر، پیشبینی میشود تعداد مبتلایان به این بیماری در سالهای آینده افزایش قابل توجهی داشته باشد.
فناوری تحریک عمیق انطباقی مغزی
با وجود پیشرفتهای چشمگیر در زمینه داروهای ضد پارکینسون در دهههای اخیر، محدودیتهای درمان دارویی متخصصان را به سمت راهکارهای نوآورانهتر سوق داده است.
فناوری تحریک عمیق انطباقی مغزی که برای اولین بار به کار گرفته شده، نتایج امیدبخشی را به همراه داشته است.
مورگان به رادیو بیبیسی گفت: «تاثیر درمان فوری بود. آنها دستگاه را روشن کردند و وقتی در راهرو قدم زدم، تفاوت را کاملا احساس کردم و فهمیدم حس تعادل دارم.»
برخلاف نسلهای قبلی تحریک عمیق مغزی، فناوری جدید قادر است بهصورت انطباقی و هوشمند با سیگنالهای مغزی بیمار در تعامل باشد.
جان مورگان، نخستین بیماری که در بریتانیا از نسل جدید ایمپلنت مغزی استفاده کرد
ایمپلنت کار گذاشتهشده با استفاده از الگوریتمهای پیشرفته، امواج مغزی بیمار را بهطور مداوم پایش و پیش از بروز علائم، پالسهای الکتریکی مناسب را به نقاط هدف در مغز ارسال میکند.
مورگان این حس را بهخوبی توصیف کرد: «دستگاه بهطور مداوم امواج مغزی را میخواند و مثل این است که یک رایانه کوچک در بدنم دارم.»
او افزود در برخی روزها احساس میکند دیگر به پارکینسون مبتلا نیست، وضعیتی که به نظر «باورنکردنی» میرسد.
میهایلا بوکا، مشاور عصبشناسی بیمارستان ساوتمید، این فناوری را به «ضربانسازی برای مغز» تشبیه کرد که بدون نیاز به دارو، علائم بیماری را کنترل میکند.
به گفته او، ما اکنون بهنوعی در آینده زندگی میکنیم.
ساز و کار عملکرد ایمپلنت
این ایمپلنت هوشمند از دو بخش اصلی تشکیل شده است؛ یک ژنراتور کوچک که در ناحیه قفسه سینه قرار میگیرد و الکترودهایی که از طریق سیمهای بسیار ظریف به نقاط مشخصی از مغز متصل میشوند. این سیمها در مسیری میان قفسه سینه و سر بیمار قرار میگیرند.
زمانی که دستگاه سیگنالهای غیرطبیعی مغز را شناسایی میکند، بهسرعت پالسهای الکتریکی ظریفی را به این نواحی ارسال میکند که موجب تعدیل فعالیت الکتریکی مغز و در نتیجه کاهش یا حذف علائم بیماری میشود.
نکته قابل توجه در این فناوری، توانایی آن در یادگیری و انطباق با الگوهای فعالیت مغزی هر بیمار است. این ویژگی باعث میشود عملکرد ایمپلنت به مرور زمان بهینهتر و نتایج درمانی بهتری حاصل شود.
بازگشت به زندگی عادی
یکی از تاثیرات قابل توجه این فناوری در زندگی مورگان، بازگشت او به فعالیتهای عادی و سرگرمیهایی است که پیش از این به دلیل بیماری از انجام آنها محروم بود.
او در این زمینه گفت: «بازوی راستم پیش از این حرکت نمیکرد، اما اکنون حرکت میکند. یکی از سرگرمیهای من ایستادن در رودخانه و ماهیگیری است، فعالیتهای سادهای که اکنون میتوانم دوباره از انجام آنها لذت ببرم.»
برای بسیاری از بیماران مبتلا به پارکینسون، بیماری موجب محدودیتهای شغلی و وابستگی به دیگران میشود. مورگان گفت این فناوری به او «اعتماد به نفس بیشتری برای ادامه کار تماموقت» داده است.
متخصصان امیدوارند ایمپلنت تحریک عمیق انطباقی مغزی در سال جاری میلادی بهطور گستردهتری در دسترس بیماران پارکینسون قرار گیرد.
برای بیمارانی مانند جان مورگان، این فناوری به معنای بازگشت به زندگی عادی با وجود پارکینسون است.
به نظر میرسد فناوری تحریک عمیق انطباقی مغزی، افقهای جدیدی را در درمان بیماریهای مغز و اعصاب گشوده و گامی بلند در جهت بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلالات عصبی برداشته است.
مطالعات مستمر در زمینه بهینهسازی الگوریتمهای هوشمند این ایمپلنتها و کوچکتر شدن ابعاد آنها میتواند در آینده نزدیک، استفاده از این فناوری را برای طیف وسیعتری از بیماران میسر سازد.