فرزین ندیمی، تحلیلگر امور دفاعی و امنیتی به ایران اینترنشنال گفت: «محمولههای انفجاری در قالب بارهای کانتینری وارد بندر رجایی شده بودند، چون بنادر متعلق به سپاه زیرساخت تخلیه کانتینر ندارند.»
او افزود: «همچنین در بندر رجایی امکان مخفیسازی این محمولهها بیشتر است، بهویژه زمانی که اظهارنامه گمرکی نداشته باشد.»
جیک سالیوان، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا، گفت باور دارد دولت دونالد ترامپ احتمالا به توافقی هستهای با تهران دست خواهد یافت که در عناصر اصلی تفاوت چندانی با برجام که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد، نخواهد داشت.
شهرام خلدی، استاد روابط بینالملل به ایراناینترنشنال گفت خوشبینی ترامپ، خوشبینی کسی است که به عنوان سردمدار واقعی مذاکرات میخواهد این مذاکرات دچار خدشه نشود.
خلدی تاکید کرد: «ترامپ تلاش میکند یک هاله نقرهای رنگ پیرامون ابر خاکستری و بسیار مبهم این مذاکرات ترسیم کند تا شاید در پایان این تونل یک روشنایی وجود داشته باشد و جمهوری اسلامی قبول کند غنیسازی را متوقف کند.»
او افزود خوشبینی ترامپ بیشتر برای نگه داشتن طرف مقابل بر سر میز مذاکره است.

انفجار مرگبار بندر رجایی در نزدیکی بندرعباس یکی از فاجعهبارترین رویدادهایی است که در ایران رُخ داده است. با این حال، تلاشهای حکومت جمهوری اسلامی برای پنهانکاری ابعاد این فاجعه و جلوگیری از اطلاعرسانی صحیح، باعث شده تا حقیقت این واقعه به طور کامل از چشم مردم پنهان بماند.
چرا جمهوری اسلامی میخواهد ابعاد فاجعه بندر عباس را تنزل بدهد و آن را با پنهانکاری کوچکتر از ابعاد واقعی آن جلوه دهد؟
شاهدان عینی و گزارشهای مردمی از کشته شدن و مجروح شدن شمار زیادی از افراد خبر میدهند، اما مقامات رسمی همچنان سعی دارند آمارها را به طور غیرواقعی پایین و عمق فاجعه را کماهمیت نشان دهند.
برخلاف اطلاع رسانی رسمی که کند، مبهم و توام با پنهانکاری بوده، مردم و فعالان فضای مجازی به سرعت وارد عمل شده و اقدام به انتشار جزئیات بیشتری از حادثه کردند.
این امر باعث شد تا عمق فاجعه آشکارتر شود و مشخص شود که حکومت عمدا ابعاد آن را کوچکتر از آنچه که بود، جلوه داده است.
پنهانکاری و تهدید خبرنگاران
مقامات حکومت، از جمله سپاه پاسداران و نهادهای قضائی، در تلاش بودهاند تا با تهدید خبرنگاران و فعالان رسانهای، مانع از افشای اطلاعات بیشتر شوند.
به محض وقوع انفجار در بندر رجایی، حکومت به سرعت وارد عمل شد تا جلوی گزارشگری آزاد و مستقل رسانهها را بگیرد. دادستان کل کشور به رسانهها و فعالان فضای مجازی هشدار داد که در صورت انتشار اطلاعات غیررسمی درباره این فاجعه، با آنها برخورد خواهد شد و پروندههایی علیهشان تشکیل خواهد شد.
این نوع تهدیدها نه تنها نقض حقوق آزادی بیان است، بلکه نشاندهنده تلاشهای سیستماتیک برای سانسور اطلاعات و جلوگیری از آگاهی عمومی است.
همچنین، رهبر جمهوری اسلامی تا دو روز پس از وقوع انفجار و در حالی که مردم در حال سوگواری بودند، هیچ پیامی برای تسلیت ارسال نکرد و پس از دو روز به صدور یک پیام رسمی بیروح اقدام کرد. این در حالی است که او در مورد مرگ افرادی چون حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، پیامی مفصل و پرسوز و گداز صادر کرده بود.
رسانه ملی: پنهانکاری و بیتفاوتی
صداوسیمای جمهوری اسلامی، که خود را به نادرستی «رسانه ملی» مینامد، در این بحران هم به جای خبر رسانی سریع، دقیق و جامع و ابراز همدردی با مردم ، مثل همیشه تلاش کرد تا به جای خبر رسانی در خدمت سانسور نهادهای اطلاعاتی و امنیتی باشد و حتی با پخش برنامههای طنز در شرایطی که مردم داغدار و سوگوار بودند انتقادات بسیاری را برانگیخت.
صداوسیما بهجای پوشش مناسب خبری، به پخش برنامههایی پرداخت که هیچگونه همدلی با وضعیت مردم نداشت. این بیتوجهی از دید مردم پنهان نمانده است.
سازمان مدیریت بحران: بیکفایتی و کمبود تجهیزات
یکی دیگر از وجوه آشکار بیکفایتی حکومت، عملکرد سازمان مدیریت بحران در پاسخ به انفجار بندرعباس بود. این سازمان که برای سالها بودجههای کلانی دریافت کرده است، در زمان بحران عملکرد مایوس کنندهای از خود نشان داد که تابعی از عملکرد مایوس کننده کل جمهوری اسلامی است.
نه تنها تجهیزات لازم و کافی و به موقع برای آتشنشانان و نیروهای امدادی فراهم نشده بود، بلکه حتی در مدیریت بحران هرج و مرج و سردرگمی دیده میشد. نیروی انسانی و تجهیزات امدادی در چنین شرایطی باید در دسترس باشند، اما در عمل، شاهد نبود تجهیزات مناسب برای مقابله با چنین فاجعهای بودیم.
این واقعیت که در وسط بحران امدادگران با تجهیزات ناکافی و تنها با فداکاری خود وارد عمل میشوند، نمادی از ناتوانی و بیتوجهی مسئولان است.
نقش سپاه پاسداران در سانسور و پنهانکاریها
یکی از جنبههای مهم این فاجعه، سکوت سپاه پاسداران است. گزارشهای خارجی به نقل از شرکتهای امنیتی حاکی از آن است که انفجار ممکن است به دلیل مواد اولیه ساخت سوخت موشک در انبارهای بندر رجایی بوده باشد.
این مواد از چین وارد شده و در بندر رجایی انبار شده بود اما سپاه پاسداران تاکنون هیچگونه توضیحی در مورد این موضوع نداده و سکوت کرده است.
بسیاری از مردم ایران این فاجعه را با انفجار بندر بیروت در سال ۲۰۲۰ مقایسه کردهاند که در آن ۲۷۰۰ تن نیترات آمونیوم در بندر بیروت انبار شده و موجب مرگ ۲۲۰ نفر شد.
در ایران نیز مشابه چنین حوادثی در گذشته مشاهده شده است؛ مانند سرنگونی هواپیمای اوکراینی با موشکهای سپاه پاسداران که در آن ۱۷۶ نفر جان خود را از دست دادند و حکومت در ابتدا منکر آن شد و پس از افشاگری رسانههای مستقل مجبور به پذیرش مسئولیت شد.
نتیجهگیری: بیاعتمادی بیشتر به حکومت
در نهایت، آنچه که این فاجعه و دیگر فجایع نشان میدهند، بیکفایتی، پنهانکاری و بیتوجهی حکومت به زندگی و جان مردم است. مردم ایران در سالهای اخیر بارها با سرکوب، نادیده گرفتن حقوق خود و عدم پاسخگویی مسئولان مواجه شدهاند.
در چنین شرایطی، مردم بهطور فزایندهای احساس میکنند که نه تنها مسئولان را نماینده خود نمیدانند، بلکه نمیتوانند به آنها اعتماد کنند.
در این وضعیت، مردم ایران نه تنها رهبر جمهوری اسلامی را رهبر خود نمیدانند، بلکه صداوسیما و دیگر نهادهای دولتی را نیز به عنوان نمایندگان خود نمیشناسند. بسیاری ازمردم ایران معتقدند اگر جمهوری اسلامی به حیات خود ادامه دهد، زندگی و جان بسیاری از مردم در خطر خواهد بود. این یک تجربه زیسته مردم است.آخرین نمونه آن انفجار بندرعباس.

پنهانکاری جمهوری اسلامی درباره ابعاد فاجعه مرگبار انفجار بندرعباس؛ چرا جمهوری اسلامی میخواهد ابعاد فاجعه بندرعباس را تنزل دهد و آن را کوچکتر از ابعاد واقعی آن جلوه دهد؟
انفجار مرگبار بندر رجایی در نزدیکی بندرعباس یکی از فاجعهبارترین رویدادهایی است که در ایران رخ داده است. با این حال، تلاشهای حکومت جمهوری اسلامی برای پنهانکاری ابعاد این رویداد و جلوگیری از اطلاعرسانی صحیح باعث شده تا حقیقت این واقعه بهطور کامل از چشم مردم پنهان بماند.
شاهدان عینی و گزارشهای مردمی از کشته و مجروح شدن شمار زیادی از افراد خبر میدهند، اما مقامات رسمی همچنان سعی دارند آمارها را بهطور غیرواقعی پایین و عمق فاجعه را کماهمیت نشان دهند.
برخلاف اطلاعرسانی رسمی که کُند، مبهم و توام با پنهانکاری بوده، مردم و فعالان فضای مجازی بهسرعت وارد عمل شدند و اقدام به انتشار جزییات بیشتری از حادثه کردند.
این امر باعث شد تا عمق فاجعه آشکار و مشخص شود که حکومت عمدا ابعاد آن را کوچکتر از آنچه که بود، جلوه داده است.
پنهانکاری و تهدید خبرنگاران
مقامات و دستگاههای حکومتی، از جمله سپاه پاسداران و نهادهای قضایی، در تلاش بودهاند تا با تهدید خبرنگاران و فعالان رسانهای، مانع از افشای اطلاعات بیشتر شوند.
به محض وقوع انفجار در بندر رجایی، حکومت بهسرعت وارد عمل شد تا جلوی گزارشگری آزاد و مستقل رسانهها را بگیرد.
دادستان کل کشور به رسانهها و فعالان فضای مجازی هشدار داد در صورت انتشار اطلاعات غیررسمی درباره این فاجعه، با آنها برخورد و پروندههایی علیهشان تشکیل خواهد شد.
این گونه تهدیدها نهتنها نقض حق آزادی بیان به شمار میرود، بلکه نشاندهنده تلاشهای سیستماتیک برای سانسور اطلاعات و جلوگیری از آگاهی عمومی است.
همچنین، رهبر جمهوری اسلامی تا دو روز پس از وقوع انفجار و در شرایطی که مردم در حال سوگواری بودند، هیچ پیامی برای تسلیت ارسال نکرد و پس از دو روز به صدور یک پیام رسمی بیروح اقدام کرد.
این در حالی است که او برای مرگ افرادی چون حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، پیامی مفصل و پرسوز و گداز صادر کرده بود.
رسانه ملی: پنهانکاری و بیتفاوتی
صدا و سیمای جمهوری اسلامی که خود را به نادرستی «رسانه ملی» مینامد، در این بحران نیز بهجای خبررسانی سریع، دقیق و جامع و ابراز همدردی با مردم، مثل همیشه تلاش کرد تا در خدمت سانسور نهادهای اطلاعاتی و امنیتی باشد و حتی با پخش برنامههای طنز در شرایطی که مردم داغدار و سوگوار بودند، انتقادات بسیاری را برانگیخت.
صدا و سیما بهجای پوشش مناسب خبری، به پخش برنامههایی پرداخت که هیچگونه همدلی با وضعیت مردم نداشت. این بیتوجهی از دید مردم پنهان نمانده است.
سازمان مدیریت بحران: بیکفایتی و کمبود تجهیزات
یکی دیگر از وجوه آشکار بیکفایتی حکومت، عملکرد سازمان مدیریت بحران در واکنش به انفجار بندرعباس بود.
این سازمان که برای سالها بودجههای کلانی دریافت کرده است، در زمان بحران عملکرد مایوسکنندهای از خود نشان داد که تابعی از عملکرد مایوسکننده کل جمهوریاسلامی است.
نهتنها تجهیزات لازم و کافی و بهموقع برای آتشنشانان و نیروهای امدادی فراهم نشده بود، بلکه حتی در مدیریت بحران هرج و مرج و سردرگمی دیده میشد. نیروی انسانی و تجهیزات امدادی در چنین شرایطی باید در دسترس باشند، اما در عمل، شاهد نبود تجهیزات مناسب برای مقابله با چنین فاجعهای بودیم.
این واقعیت که در میانه بحران، امدادگران با تجهیزات ناکافی و تنها با فداکاری خود وارد عمل میشوند، نمادی از ناتوانی و بیتوجهی مسئولان است.
نقش سپاه پاسداران در سانسور و پنهانکاریها
یکی از جنبههای مهم این فاجعه، سکوت سپاه پاسداران است. گزارشهای خارجی به نقل از شرکتهای امنیتی حاکی از آن است که این انفجار ممکن است بهدلیل مواد اولیه سوخت موشک در انبارهای بندر رجایی رخ داده باشد.
این مواد از چین وارد شده و در بندر رجایی انبار شده بود، اما سپاه پاسداران تاکنون هیچگونه توضیحی در مورد این موضوع نداده و سکوت کرده است.
بسیاری از مردم ایران این فاجعه را با انفجار بندر بیروت در سال ۲۰۲۰ مقایسه کردهاند که در آن انفجار دو هزار و ۷۰۰ تن نیترات آمونیوم انبارشده در بندر بیروت به مرگ ۲۲۰ نفر انجامید.
در ایران نیز مشابه چنین حوادثی در گذشته مشاهده شده است؛ مانند سرنگونی هواپیمای اوکراینی از سوی سپاه پاسداران که در آن ۱۷۶ نفر جان خود را از دست دادند و حکومت در ابتدا منکر آن شد و پس از افشاگری رسانههای مستقل مجبور به پذیرش مسئولیت شد.
نتیجهگیری: بیاعتمادی بیشتر به حکومت
در نهایت، آنچه که این فاجعه و دیگر فجایع نشان میدهند، بیکفایتی، پنهانکاری و بیتوجهی حکومت به زندگی و جان مردم است.
مردم ایران در سالهای اخیر بارها با سرکوب، نادیده گرفتن حقوق خود و عدم پاسخگویی مسئولان مواجه شدهاند. در چنین شرایطی، مردم بهطور فزایندهای احساس میکنند که نهتنها مسئولان را نماینده خود نمیدانند، بلکه نمیتوانند به آنها اعتماد کنند.
در این وضعیت، مردم ایران نهتنها رهبر جمهوری اسلامی را رهبر خود نمیدانند، بلکه صدا و سیما و دیگر نهادهای دولتی را نیز بهعنوان نمایندگان خود نمیشناسند.
بسیاری از مردم ایران معتقدند اگر جمهوری اسلامی به حیات خود ادامه دهد، زندگی و جان بسیاری از مردم در خطر خواهد بود. این یک تجربه زیسته مردم است، آخرین نمونه آن انفجار بندرعباس.
فهمیه خضر حیدری، روزنامهنگار در برنامه «چشمانداز»، گفت: «ما باید بدترین سناریوها را مطرح کنیم و این حکومت است که باید با ارائه شواهد اثبات کند که چنین فجایعی رخ نداده است.»
او اضافه کرد: «در نظامهای پاسخگو، وظیفه حکومت است که واقعیت را روشن کند، نه اینکه با سانسور و تهدید، مانع از پرسشگری شود.»
علیاصغر رمضانپور، سردبیر اجرایی خبر ایراناینترنشنال در گفتوگو با برنامه «تیتر اول» گفت: «آمار رسمی درباره حادثه بندرعباس هم توهینآمیز است و هم نگرانکننده؛ توهینآمیز، چون بیتوجهی حکومت به جان شهروندان را نشان میدهد و نگرانکننده، چون ممکن است کمکرسانی بر مبنای آمار غلط انجام شود و جان افراد بیشتری به خطر بیفتد.»
بر اساس آخرین آمارهای ارائه شده از سوی مقامات جمهوری اسلامی، در جریان انفجار و آتشسوزی در بندر رجایی بندرعباس، از ظهر شنبه شش اردیبهشت تا کنون ۴۰ نفر کشته و بیش از هزار و ۲۰۰ نفر مصدوم شدهاند.