فراخوان شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان برای تجمع سراسری در ۱۱ اردیبهشت
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان در فراخوانی از معلمان خواست پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت، به مناسبت روز معلم و در اعتراض به نابسامانیهای موجود در کشور، در شهرهای مختلف ایران تجمع کنند. لغو تفاهمنامه وزارت آموزش و پرورش با پلیس از جمله خواستههای مطرح شده در این فراخوان است.
نوار بهداشتی در کیسه سیاه؛ تصویری که بعید است زنی در ایران با آن بیگانه باشد. ابتکار تازه مایلیدی و نمایش نمونههایی از نوار بهداشتی در بستهبندی شفاف در فروشگاهها این تصویر تکراری را دوباره پیش کشید و به موضوع بحث گروهی از کاربران شبکههای اجتماعی، بهویژه ایکس تبدیل کرد.
دوم اردیبهشت، کاربری به نام فسقلی عکسی از قفسه نوار بهداشتی در یک سوپرمارکت در شبکه ایکس منتشر کرد که در آن آلبومی از محصولات مایلیدی در بستهبندی شفاف به قفسه آویزان بود.
این نمونهها به مشتریها امکان میدهند تصویر دقیقتری از آنچه در بستهبندی نوار بهداشتی وجود دارد به دست آورند و محصول مورد نظرشان را با دقت بیشتری انتخاب کنند. اما تابوی پریود کارکرد اصلی این ابتکار را به حاشیه راند و آن را به فرصتی برای کاربران، بهویژه کاربران زن تبدیل کرد که از تجربههای خود درباره خرید نوار بهداشتی بگویند.
توییت این کاربر، ظرف مدت کوتاهی از مرز یک میلیون بازدید گذشت، بیش از ۱۴ هزار کاربر آن را پسندیدند، دهها کامنت گرفت و بیش از ۳۵۰ بار بازنشر شد.
زن، زندگی، آزادی و نوار بهداشتی
آبان ۱۴۰۱، در اوج خیزش زن، زندگی، آزادی عکسهایی منتشر شد که نشان میداد دوربینهای واگنهای مترو با استفاده از نوار بهداشتی مسدود شدهاند تا امکان شناسایی معترضان محدود شود.
پیام استعاری این ابتکار، یعنی کور کردن چشمان نظارهگر استبداد با نوار بهداشتی، مورد توجه بسیاری قرار گرفت. کالایی که به دلیل ارتباط با اندام جنسی منتسب به زنان تا همین دیروز در دورترین قفسه فروشگاه قرار میگرفت، در گوش فروشندهها نجوا میشد تا بدون جلب توجه سایر مشتریها در کیسه پلاستیکی سیاه تحویل داده شود، محصولی که بلند گفتن نامش نزد بسیاری از مردم مترادف بود با دریدن پرده حیا و نجابت، حالا نهتنها مرئی شده بود، بلکه سلاحی بود برای ناتوانسازی حاکمیتی که خود را در سلطه همهجانبه بر بدن زن تعریف میکرد و همچنان میکند.
گروهی از کاربران، ابتکار مایلیدی در نمایش آشکار نوار بهداشتی را دستاوردی دیگر برای زنان و امتداد مسیر زن، زندگی، آزادی میدانند.
کاربری به نام پرواز پست کاربر فسقلی را با این یادداشت بازنشر کرد: «از پلاستیک مشکی تا آلبوم محصولات برای کمک به انتخاب بهتر. چه راهی اومدیم زن! چه راهی!» این توییت هم با استقبال کاربران روبهرو شد، بیش از ۲۰ هزار نفر آن را پسندیدند و نزدیک به ۸۰۰ بار بازنشر شد.
کاربری به نام میم که به نظر میرسد از بازاریابهای محصولات مایلیدی است، از تجربه خود نوشته و بخشی از مسیر پیموده شده را اینطور توصیف کرده است: «هفت سال پیش، وقتی که نوارهای مکسیِ مایلیدی لانچ شد، مشتریها قبول نمیکردن که این نوارهای سه تا شده قدرت جذبشون مثل اون نوارهای مشبک ضخیم و حساسیتزا هست. به خرج خودمون یه بسته نوار خریدیم و بازش کردیم تا به مشتری نشون بدیم، ببینه چقدر بلنده و لطیفه تا مجاب بشه امتحان کنه. مدیر هایپر صدامون کرد و گفت این بیحیابازیا چیه و بساطمون رو جمع کرد. شرکت که این حرکتمون رو دید یه سری بوکلت طراحی کرد، شکل کلاسور بود، داخلش سه تا ورق داشت و هر ورقش یه دونه نوار بهصورت باز شده میچسبوندیم. دیگه مثل قاچاق لای بوکلت رو باز میکردیم و به مشتری نشون میدادیم».
زنانی نوشتهاند که مدتهاست حاضر نیستند بسته نوار بهداشتی را در کیسه سیاه قبول کنند و از مغازهدار میخواهند مثل باقی خریدهایشان برای نوار بهداشتی هم به آنها کیسه شفاف بدهد.
چند کاربر هم به این اشاره کردهاند که در شهرهای کوچک نام بردن از نوار بهداشتی هنوز مایه شرم است و مردم به دیدن این محصول عادت ندارند.
عدهای از کاربران زن هم از واکنش فروشندهها به امتناع از پذیرش کیسه سیاه نوشتهاند: «من میگفتم تو پلاستیک عادی بذارید و از دیدن ریاکشن فروشنده و آدمای اطراف لذت میبردم. تو چشماشون وای چه بیحیا شدن نسل جدیدِ زیبایی دیده میشد، واقعا روحم ارضا میشد».
چرا نوار بهداشتی خجالت آور است اما چسب زخم نه؟
قاعدگی در بسیاری از فرهنگها، بهویژه فرهنگهایی که مذهب نقش مهمی در شکلگیری آنها بازی میکند، منشاء آلودگی است، زنان در دوران پریود ناپاک و نجس قلمداد میشوند، حق ورود به اماکن مقدس را ندارند و باید خارج شدن خون از بدنشان را پنهان کنند.
در حقیقت، این فرهنگها از زنان انتظار دارند در حالی که درد میکشند، وانمود کنند اتفاقی نمیافتد و چیزی به نام پریود از اساس وجود ندارد.
انگانگاری پریود فقط مختص جوامع اسلامی یا کمتر توسعهیافته نیست. در سال ۱۹۵۰، فقط ۲۰ سال پیش از فتح ماه، یک برند نوار بهداشتی در آمریکا محصولاتش را با چنین سیاستی تبلیغ میکرد: بستهبندی ما آنقدر ماهرانه است که تیزبینترین چشمها هم نمیتوانند حدس بزنند چه چیزی داخل بسته است».
در سال ۲۰۲۰، شعار شرکت تامپکس برای تبلیغ مدل تازه تامپونهایش این بود: بیصدا باز کنید، با حفظ کامل محرمانگی. این شعار که آشکارا، ایده پنهان نگاه داشتن پریود را ترویج میکند، دستمایه گفتوگوها و نقدهای بسیاری در رسانهها و محافل عمومی در آمریکا شد شد.
توجه شهروندان عادی به موضوع و بالا گرفتن بحثها درباره پریود از این حکایت دارد که نگرش عمومی نسبت به موضوع در همه جای دنیا در حال تغییر است، هرچند کند و حلزونوار.
ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. هرچند، در جوامع بستهای مانند ایران که تمام ساحتهای زندگی فردی و جمعی در آن زیر سایه سیاه و سنگین حاکمیت مذهبی است و سیاستگذاران میکوشند شکاف جنسیتی را عمیقتر کنند، عقب راندن باورهای آلوده به کلیشههای جنسیتی، کندتر از جوامع آزاد پیش میرود و به زمان و انرژی بیشتری نیاز دارد.
زدودن کلیشههای جنسیتی و مشارکت مردان
اغلب افرادی که درباره ابتکار مایلیدی در توییتهای یادشده مشارکت کردهاند، زناناند اما تعداد کمی از مردان هم از تجربههایشان گفتهاند و اینکه چون زنان خانه از مواجهه با مغازهدار بابت خرید نوار بهداشتی خجالت میکشیدند، وظیفه خرید آن را به پسران خانه واگذار میکردند.
کاربری به نام شهاب نوشته است: «من میگفتم روی کاغذ بنویسید، من بدم به فروشنده خودش یواشکی بذاره توی پلاستیک سیاه و بدو میرفتم خونه».
با اینکه گروهی از کاربران مرد در حمایت از مرئی شدن این محصول و عادیسازی آن در جامعه نوشتهاند، همچنان تعداد مردان مخالف با این تغییر اجتماعی بیش از زنان است.
از ۸۴ نظر زیر پست پرواز، ۱۶ پست از سوی کاربرانی با نام یا تصویر مردانه نوشته شده است؛ چهار نظر در حمایت از ابتکار مایلیدی و این تلقی که مرئیسازی نوار بهداشتی دستآوردی برای زنان است و ۱۱ نظر در مخالفت یا تمسخر آن.
کسبوکارها و صدا دادن به مخاطبان
پست کاربر فسقلی نخستین بار نبود که نام مایلیدی را در شبکههای اجتماعی مطرح کرد. این شرکت که از حدود ۱۰ سال پیش کارزارهایی برای انگزدایی از پریود، آگاهیبخشی به دانشآموزان دختر درباره بلوغ و پریود و مرئیسازی دیگر مسائل مرتبط با زنان مانند سرطان پستان راهاندازی کرده به عنوان یکی از معدود کسبوکارهای ایرانی با یک ماموریت تعریفشده اجتماعی مورد توجه قرار گرفته بود.
در روزهای پایانی اسفند پس از انتشار ویدیویی به مناسبت روز جهانی زنان، مایلیدی مورد غضب نیروهای امنیتی قرار گرفت و صفحهاش در اینستاگرام با بیش از صدهزار دنبالکننده از دسترس خارج شد.
این ویدیو به ممنوعیت موتورسواری و آوازخوانی زنان، ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه و حق طلاق و حضانت برای زنان اشاره میکرد و با هشتگ «از نابرابری بگو» پایان مییافت.
همان زمان، کاربران زیادی در شبکههای اجتماعی از این شرکت حمایت کردند. این حمایت مهر تاییدی بود بر نظریه ارزش مشترک که محبوبیت کسبوکارها را در گرو توجه به نیاز و صدای مخاطبان و تولید یک ارزش اجتماعی مشترک میداند و به آنها توصیه میکند به جای اینکه صرفا به تولید سود اولویت دهید، نیازهای اجتماعی را بشناسید، بهشیوهای سازنده به آنها پاسخ دهید و به خاطر داشته باشید که موفق شدن در رقابتهای تجاری به سلامت جامعه گره خورده است.
کمیته بررسی علل حادثه آتشسوزی در بندر رجایی در اطلاعیهای اعلام کرد: «قصور در رعایت اصول ایمنی و پدافند غیرعامل محرز شده است.»
در این اطلاعیه آمده: «خلافاظهاری در برخی موارد وجود داشته و دستگاههای امنیتی و قضایی با جدیت در پی شناسایی خاطیان هستند.»
این کمیته اضافه کرد: «علتیابی قطعی این حادثه مستلزم بررسی کامل و همهجانبه ابعاد مختلف آن است که به دلیل الزامات کارشناسی، نیازمند طی شدن فرایندهای فنی و آزمایشگاهی است.»
شهبانو فرح پهلوی در پیامی در شبکه ایکس نوشت به هممیهنانی که عزیزان خود را در انفجار بندرعباس از دست دادند از صمیم قلب تسلیت میگویم.
او افزود چون میلیونها ایرانی در داخل و خارج کشور، سوگوار جانباختگان در بندرعباس هستم و برای آسیبدیدگان این فاجعه، آرزوی بهبودی کامل دارم.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، محسن لنگرنشین، زندانی سیاسی محکوم به اعدام برای اجرای حکم به انفرادی زندان قزلحصار منتقل شده است.
اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال در دوشنبه هشتم اردیبهشت حاکی است که مسئولان زندان قزلحصار از بیان علت انتقال لنگرنشین به انفرادی خودداری کردند و خطر اجرای حکم اعدام او در روزهای پیشرو وجود دارد.
این زندانی سیاسی، پیش از این و در ۲۷ بهمن ۱۴۰۳ از بند چهار زندان اوین به زندان قزلحصار کرج منتقل شده بود.
محسن لنگرنشین ۱۲ تیر ۱۴۰۲ به دست نیروهای امنیتی در تهران بازداشت و به یکی از خانههای امن وزارت اطلاعات منتقل شد.
لنگرنشین در شب نخست بازداشت از سوی ماموران امنیتی تهدید به شکنجه شد و به او گفته شد که حکم تعزیر یا شلاق زدنش را از قاضی گرفتهاند و در صورتی هر آنچه میخواهند را ننویسد و اعتراف نکند، تحت شکنجههای شدید قرار خواهد گرفت.
این زندانی سیاسی، یک روز بعد در ۱۳ تیر ۱۴۰۲ ابتدا از خانه امن به دادسرا منتقل و پس از تفهیم اتهام برای ادامه بازجوییها به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
او به مدت ۴۳ روز در یکی از سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین و تحت شکنجه و بازجوییهای مداوم و سنگین همراه با تهدید بازداشت اعضای خانواده خود قرار گرفت.
لنگرنشین در فایلی صوتی از زندان درباره شکنجه، فشار و تهدیدی که به او برای گرفتن اعتراف اجباری تحمیل شده، توضیح داد و گفت: «در جریان بازجوییها فشارهای زیادی به من وارد کردند. گفتند تکتک اعضای خانوادهات را بازداشت میکنیم و آنقدر نگهشان میداریم که آنها را نشناسی.»
این زندانی سیاسی با اشاره به اینکه تحت همین فشارها و شکنجههای مختلف به ناچار وادار به اعترافات اجباری و دروغین علیه خود شد، گفت: «از من خواستند ببنویسم و بگویم یک موتورسیکلت خریدم و پشت آن دوربین گذاشتم و بردم در مکانی گذاشتم فیلمبرداری کنم.»
او همچنین توضیح داده که در جریان بازجوییها به جابهجایی یک بسته مواد انفجاری متهم شده بود.
در بیش از چهار دهه گذشته، گزارشهای بسیاری درباره شکنجه سیستماتیک متهمان و زندانیان سیاسی در بازداشتگاهها و زندانهای جمهوری اسلامی منتشر شده است.
این شکنجهها در برخی موارد به جان باختن افراد بازداشت شده یا وارد شدن صدمات جبرانناپذیر به آنها منجر شده اما جمهوری اسلامی، مسوولیتی در قبال مرگ یا صدمات وارد شده به این افراد در اثر شکنجه نپذیرفته است.
لنگرنشین در نهایت با پروندهسازی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» مواجه شد و از سوی دادگاه انقلاب تهران به اعدام و پرداخت جزای نقدی محکوم شد.
افزایش شمار اجرای احکام اعدام و همچنین صدور و تایید احکام اعدام برای زندانیان سیاسی در ایران، در ماههای اخیر با موجی از اعتراضات در داخل و خارج از کشور روبهرو شده است.
باراک راوید، خبرنگار آکسیوس، به نقل از دو منبع آگاه گزارش داد دور چهارم گفتوگوهای آمریکا و جمهوریاسلامی قرار است شنبه در رم برگزار شود.
در این فراخوان که دوشنبه هشتم اردیبهشت منتشر شده است، از معلمان خواسته شده ساعت ۱۰ صبح ۱۱ اردیبهشت مقابل ادارات کل آموزش و پرورش در مراکز استانها و مقابل ساختمانهای ادارات آموزش و پرورش در شهرستانها دست به تجمع اعتراضی بزنند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در فراخوان خود با اشاره به اینکه این تجمع در یادبود معلم جانباخته «ابوالحسن خانعلی» برگزار میشود، از فرهنگیان سراسر کشور خواست مطالبات معیشتی، آموزشی و مدنی خود را فریاد بزنند.
حقوق عادلانه، بیمه کارآمد دانشآموزان و فرهنگیان، آموزش رایگان، لغو تفاهمنامه میان وزارت آموزش و پرورش و فرماندهی کل انتظامی کشور، به رسمیت شناختن تشکلهای صنفی مستقل و لغو سرکوب و احکام امنیتی علیه فرهنگیان، خواستههای مطرح شده در این فراخوان است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در بخشی از فراخوان خود با عنوان «چرا خیابان؟» نوشت: ما میآییم؛ چون فاجعه به امر عادی زندگی تبدیل شده است. علیه آموزش پولی و طبقاتی و ایدئولوژیک، تبعیضهای جنسیتی، زبانی، اقلیمی، مذهبی، در آموزش. برای بازگرداندن کودکان کار به مدرسه که زندگی را در زبالهدانها و محیطهای سخت کار دنبال میکنند.»
این تشکل صنفی در ادامه با اشاره به تفاهمنامه پلیس و آموزش و پرورش که ۳۱ فروردین میان احمدرضا رادان، فرمانده کل انتظامی کشور و علیرضا کاظمی، وزیر آموزش و پرورش دولت پزشکیان، به امضا رسید، نوشت: «چون خرد در مدارس با تفاهم نامه های امنیتی به مسلخ میرود، حق آموزش به زبان مادری، حق ایجاد تشکلهای مستقل جرم است.»
«دستمزدهای زیر خط فقر، وضعیت معلمان خریدخدمت، حقالتدریسی و سرایداران بلاتکلیف، پاداش پایان خدمت بازنشستگان در گروگان، صندوق ذخیره فرهنگیان که منبع غارت و رانت و خارج از مدیریت صاحبان اصلی آن است»، از دیگر دلایل صدور فراخوان این تجمع سراسری عنوان شده است.
معلمان معترض در ایران طی سالهای گذشته بارها با طرح مطالبات معیشتی، آموزشی و مدنی دست به تجمع و تحصن سراسری زدند.
با وجود برگزاری این تجمعهای اعتراضی، مطالبات معلمان هنوز محقق نشده است و فشارها بر آنها روز به روز بیشتر شده است.
این اعتراضات در بسیاری موارد با سرکوب گسترده از سوی نهادهای امنیتی و انتظامی مواجه شد و شماری از معلمان و فعالان صنفی، احضار، بازداشت و با احکام سنگین حبس مواجه شدند.
صدها معلم نیز در سالهای گذشته به دلیل فعالیتهای صنفی و همراهی با اعتراضات مردمی، با حکم هیات رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش از کار تعلیق یا به صورت دائمی اخراج شدهاند.