معاون سابق وزارت خارجه بریتانیا: ترامپ هنوز پاسخ نداده با ایران چه باید کرد
آلیستر برت، معاون پیشین امور خاورمیانه وزارت امور خارجه بریتانیا، در یادداشتی در وبسایت آی پیپر، به بررسی سیاست دولت دونالد ترامپ در قبال جمهوری اسلامی و برنامه هستهای آن پرداخته و نوشته است که آمریکا هنوز پاسخی به این پرسش که با ایران چه باید کرد، نداده است.
آلیستر برت، در ابتدای یادداشت خود که جمعه ۱۲ اردیبهشت منتشر شده، تاکید کرده است که همگام شدن با سیاست خارجی آمریکا در دوران دونالد ترامپ، به چابکی یک گیمر نیاز دارد.
او نوشته است: «فکر میکردیم رییسجمهوری با زلنسکی به مشکل خورده، اما گفتوگویی در واتیکان میان آنها به یک توافق اقتصادی انجامید. تصور میکردیم تیم ترامپ نسبت به دوره اول ریاستجمهوریاش باثباتتر است، اما ناگهان مشاور امنیت ملیاش پس از ۱۰۰ روز برکنار شد. انتظار داشتیم بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، ترامپ را به بهرهبرداری از تضعیف موقعیت امنیتی جمهوری اسلامی پس از نابودی رهبری حزبالله در لبنان و سقوط بشار اسد در سوریه ترغیب کند و شاهد حمله به تاسیسات هستهای ایران باشیم، اما این اتفاق نیفتاد.»
عباس عراقچی در تماسی تلفنی با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، درباره مذاکره جمهوری اسلامی و آمریکا گفتوگو کرد.
عراقچی در این تماس تلفنی، «بدعهدیهای گذشته غرب» را «مانع اصلی» در زمینه مذاکرات دانست و خواستار پایان تحریمها شد.
روز پنجشنبه آمریکا و اروپا اعلام کردند که مذاکرات جداگانه آنها با تهران، که برای روز جمعه و شنبه گزارش شده بود، لغو شده و به تعویق افتاده است.
آلیستر برت، معاون پیشین امور خاورمیانه وزارت امور خارجه بریتانیا، در یادداشتی در وبسایت آی پیپر (The iPaper)، به بررسی سیاست دولت دونالد ترامپ در قبال جمهوری اسلامی و برنامه هستهای آن پرداخته و نوشته است که آمریکا هنوز پاسخی به این پرسش که با ایران چه باید کرد، نداده است.
الیستر برت، عضو حزب محافظهکار و از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹ معاون وزیر امور خارجه بریتانیا در امور خاورمیانه و شمال آفریقا بود. او ۱۰ شهریور ۱۳۹۷ به تهران سفر و با عباس عراقچی، معاون وقت وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی دیدار کرد.
آلیستر برت، در ابتدای یادداشت خود که جمعه ۱۲ اردیبهشت منتشر شده، تاکید کرده است که همگام شدن با سیاست خارجی آمریکا در دوران دونالد ترامپ، به چابکی یک گیمر نیاز دارد.
او نوشته است: «فکر میکردیم رییسجمهوری با زلنسکی به مشکل خورده، اما گفتوگویی در واتیکان میان آنها به یک توافق اقتصادی انجامید. تصور میکردیم تیم ترامپ نسبت به دوره اول ریاستجمهوریاش باثباتتر است، اما ناگهان مشاور امنیت ملیاش پس از ۱۰۰ روز برکنار شد. انتظار داشتیم بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، ترامپ را به بهرهبرداری از تضعیف موقعیت امنیتی جمهوری اسلامی پس از نابودی رهبری حزبالله در لبنان و سقوط بشار اسد در سوریه ترغیب کند و شاهد حمله به تاسیسات هستهای ایران باشیم، اما این اتفاق نیفتاد.»
به نوشته برت، «اکنون، گفتوگوهای غیرمنتظره میان آمریکا و حکومت ایران درباره توانمندیهای هستهای تهران، که فضایی مثبت پیرامون آن شکل گرفته بود، ممکن است با اظهارات تند پیت هگسث، وزیر دفاع آمریکا، که بهطور علنی جمهوری اسلامی را بهدلیل حمایت از حوثیها در یمن تهدید کرد به انحراف کشیده شده باشد.
هگست، چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت، در رسانه اجتماعی ایکس نوشت: «پیامی برای ایران: حمایت مرگبارتان از حوثیها را میبینیم. دقیقا میدانیم چه میکنید. شما بهخوبی میدانید ارتش آمریکا چه تواناییهایی دارد. به شما هشدار داده شده است. تاوان آن را در زمان و مکانی که ما تعیین میکنیم خواهید داد.»
آلیستر برت، با اشاره به این نکته که بلافاصله پس از انتشار این پست، عمان بهعنوان میانجی اعلام کرد که دور بعدی مذاکرات تهران و واشینگتن که قرار بود شنبه در رم برگزار شود، به دلیل «دلایل لجستیکی» به تعویق افتاده، این سوال را مطرح کرده است که «پس امروز چگونه میتوان دیپلماسی هستهای میان آمریکا و ایران را امروز تفسیر کرد؟»
پیمودن مسیری طولانی
معاون پیشین امور خاورمیانه وزارت امور خارجه بریتانیا، در ادامه یادداشت خود و در پاسخ به این سوال نوشته است: «نباید این نکته را دستکم گرفت که دو طرف چه مسیری را پیمودهاند تا بتوانند باب گفتوگو با یکدیگر را باز کنند. من در وزارت امور خارجه بریتانیا زود آموختم که در مواجهه با دشمنان، درک دیدگاه طرف مقابل حیاتی است. این درک به معنای پذیرش یا توجیه آن دیدگاه نیست.»
به نوشته برت، «رسانههای غربی، بهحق، بر حکومت داخلی ایران، فعالیتهای بیثباتکننده آن و حمایت تهران از گروههای شبهنظامی در منطقه تمرکز دارند، اما از نگاه ایران، آمریکا و اروپا دشمنانی هستند که در دهه ۸۰ میلادی، عمدتا از صدام حسین در جنگی حمایت کردند که جان بیش از یک میلیون ایرانی را گرفت و درحالی که عراق از سلاح شیمیایی استفاده میکرد، هیچکس در غرب ابرو بالا نبرد.»
او در ادامه یادداشت خود نوشته است: «زمانی که حکومت ایران توافق هستهای برجام را در ۲۰۱۵ امضا کرد، تندروهای داخلی به مذاکرهکنندگان گفتند که فریب خوردهاند و تاریخ نشان داده که نباید به آمریکا اعتماد کرد، چرا که حتی اگر تهران به تعهداتش پایبند باشد، آمریکا روزی از توافق خارج خواهد شد و ایران آسیبپذیر میماند. ترامپ دقیقاً همین کار را کرد و به دلایل دیگر، سیاست فشار حداکثری را در پیش گرفت.»
مجادله ظریف و تیلرسون
آلیستر برت سپس برخی از جلسات مرتبط با پرونده هستهای ایران در دورانی که در وزارت امور خارجه بریتانیا حضور داشت، به یاد آورده است: «در سال ۲۰۱۷، در جلسهای خصوصی در سازمان ملل حاضر بودم که با دعوت فدریکا موگرینی از وزیران امور خارجه گروه ۱+۵ و برای متقاعد کردن آمریکا به خارج نشدن از برجام برگزار شده بود. در آنجا شاهد اولین دیدار رودرروی رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی بودم.»
بهنوشته برت، «در جمعی که شاید بیش از ۱۲ نفر در آن حضور نداشت، آن دو بهصورت محاورهای جدل میکردند. تیلرسون به ظریف گفت که ایران آمریکاییها را کشته و او حاضر نیست اجازه دهد که آمریکا دوباره درباره ایران ریسک کند. مثلا اگر ایران قصدی جز تهاجم یا دستیابی به سلاح هستهای ندارد، چرا باید موشکهای بالستیک با دقت استثنایی آزمایش کند؟ ظریف پاسخ داد که اگر قصد داشتن سلاح هستهای داشتند، نیازی به آزمایش موشکهای دقیق نداشتند. ایران به دفاع از خود نیاز دارد چون آمریکا دشمنانش را به ۴۰۰ میلیارد دلار تسلیحات مجهز کرده است. و سرآخر هم پرسید: انتظار دارید ایران چه کند؟»
برایان هوک و تاکید صرف بر فشار حداکثری
آلیستر برت در ادامه افزوده است: «بهیاد دارم که در کنفرانسی در رم، گفتوگویی کلیدی با برایان هوک، فرستاده ترامپ در امور ایران، داشتم. از او پرسیدم: اگر فشار حداکثری جواب ندهد چه؟ گفت: «فشار حداکثری.» گفتم: بله، میدانم، ولی اگر باز هم جواب ندهد چه؟ باز گفت: «فشار حداکثری.» هیچ طرح جایگزینی وجود نداشت.»
بهنوشته او، «رسیدن از این عمق بیاعتمادی و وقایعی مثل کشتن قاسم سلیمانی بهدستور ترامپ در سال ۲۰۲۰، تا گفتوگوهای اخیر، نشان میدهد که تغییرات مهمی رخ داده است. انتخاب غیرمنتظره مسعود پزشکیان به ریاستجمهوری و ارتقای دیپلماتی کارکشته چون عباس عراقچی به وزارت امور خارجه مهم است، اما عوامل جدید مهمتر در خود منطقه نهفته است.»
معاون پیشین بخش خاورمیانه وزارت امور خارجه بریتانیا نوشته است: «کشورهای حاشیه خلیج فارس ثروتمندتر، مسلحتر و با اعتمادبهنفستر شدهاند و دیگر حاضر نیستند میدان جنگی احتمالی میان اسرائیل، آمریکا و ایران باشند؛ جنگی که برای منطقهای که موفقیت اقتصادیاش به ثبات وابسته است، فاجعهبار خواهد بود. همانطور که برخی از آنها در «توافق ابراهیم» به اسرائیل نزدیک شدند و برای آیندهای شامل اسرائیل در خاورمیانه استدلال کردند، همزمان بهطور دیپلماتیک به ایران نزدیک شدند تا نشان دهند که سیاست خود را مستقل تعیین خواهند کرد. تنها دو هفته پیش، وزیر دفاع عربستان، برادر محمد بن سلمان، رهبر واقعی این کشور، به تهران سفر کرد.»
آلیستر برت سپس این پرسش را مطرح کرده که «آیا ما رابطه اسرائیل و ترامپ را بدیهی فرض کردهایم؟» و در پاسخ به این سوال نوشته است: «روند جنگ علیه حماس در غزه روابط اسرائیل را با دوستان سنتیاش در جهان به آستانه تحمل رسانده است. با وجود وقایع فاجعهبار هفت اکتبر ۲۰۲۳، بمباران بیوقفه غزه از سوی نتانیاهو – در حالیکه خانوادههای گروگانها احساس کنار گذاشتهشدن دارند و تظاهرات گسترده علیه تداوم جنگ بهعنوان ابزاری برای حفظ ائتلاف دولت اسرائیل با راستگرایان تندرو برگزار میشود، اسرائیل را دچار شکاف کرده است.»
او همچنین پرسیده است: «آیا ترامپ هم مثل بسیاری دیگر از کشتار در غزه منزجر شده بود؟ شوکه شدن نتانیاهو هنگام اعلام شروع گفتوگوهای آمریکا و جمهوری اسلامی در حضور او در ۱۲ آوریل، شاید این را نشان دهد. آیا این مذاکرات نشانهای است که دولت ترامپ، و منافع تجاریاش، این بار به صدای عربها درباره ایران گوش میدهد و نه صرفا اسرائیل؟»
بهنوشته برت، «تا پیش از تهدید توییتری هگست، در تحلیلهای متعارف او یک انزواگرا یا ضد مداخلهگر پنداشته میشود، در مقابل افرادی چون مایک والتز که رویکردی مشابه نتانیاهو داشت و باور داشت آسیبپذیری امنیتی جمهوری اسلامی فرصتی برای نابودی برنامه هستهایاش از طریق حملهای نظامی است؛ اقدامی که موازنه قدرت منطقه را مشابه مداخلات آمریکا در دهههای اخیر تغییر میدهد.»
پرسش بیپاسخ
او سپس افزوده است: «شکی نیست که منطقه نمیخواهد ایران هستهای شود، نه فقط برای خودش بلکه بهخاطر پیامدهای اجتنابناپذیر گسترش سلاحهای هستهای. اما حمله به ایران، درصورتیکه جایگزینی روشن وجود داشته باشد، بدترین گزینه است. ایران شاید به هر میزان که بتواند تلافی کند. در عرصه افکار عمومی و در شبکههای اجتماعی هم نباید تعجب کرد اگر اقدامات آمریکا نه بهعنوان حمایت از جهانی آزاد و امن، بلکه بهعنوان بازوی اسرائیل و تکرار اشتباهات گذشته آمریکا توصیف شود. شاید این پیام خوب جا نیفتد.»
به نوشته برت، «اکنون مفید خواهد بود که آمریکا موضع خود را روشن کند. هرچند شرایط مربوط به حوثیها در یمن و دریای سرخ دشوار است، اما آیا باید مذاکرات خود با حکومت ایران را بر هم زند؟ آیا آمریکا خواهان پایان کامل فعالیت هستهای ایران است، یا فقط افزایش غنیسازی پس از خروج از توافق قبلی را میخواهد متوقف کند؟ چه شروطی میتواند فعالیتهای بیثباتکننده جمهوری اسلامی را مهار کند و همسایگان عرب را راضی کند که همیشه از حذفشدن خود از توافق پیشین آزرده بودند؟ چگونه میتوان به نگرانیهای مشروع اسرائیل پاسخ داد تا توافقی که حاصل میشود، همچون ۲۰۱۵ از سوی اسرائیل تخریب نشود؟»
او در پایان یادداشت خود تاکید کرده است که با وجود تهدیدهای لفظی پیت هگست، دولت ترامپ هنوز پاسخی روشن و قانعکننده به پرسش «با ایران چه باید کرد؟» ارائه نکرده است.
بر اساس گزارشهای منتشر شده، تجمعهای معلمان شاغل و بازنشسته که به مناسبت روز جهانی کارگر در مقابل ادارههای آموزش و پرورش شهرهای مختلف ایران برگزار شد، با سرکوب شدید نیروهای امنیتی و انتظامی مواجه شد. در جریان این تجمعها دستکم هفت تن از معلمان معترض بازداشت شدند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان، جمعه ۱۲ اردیبهشت در گزارشی نوشت حاکمیت در تجمعهای ۱۱ اردیبهشت معلمان، تمام توش و توان خود را گذاشت و هر ابزار ارعاب و سرکوبی را به کار برد تا مانع یک همایش مناسبتی شود.
این تشکل صنفی با اشاره به اینکه فعالان صنفی در استانهای بوشهر، قزوین، کردستان، فارس، خوزستان، مازندران، کرمانشاه، گیلان و مشهد، با انواع شیوهها مورد تهدید نهادهای امنیتی قرار گرفتند، افزود: «با بسیاری تماس گرفتند، برای تعداد بیشتری پیامک فرستادند و تعداد دیگری را احضار نمودند.»
طبق این گزارش، در تهران ولی میرزاسیدی، فراحی شاندیز، احمد حیدری و یک معلم دیگر به نام صادقی (نام کوچک عنوان نشده است) به دست نیروهای امنیتی همراه با ضرب و شتم بازداشت شدند.
همزمان حسین عبادیان در شهریار، رضا مسلمی در همدان و محمود صدیقیپور در رشت به دست نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان با اشاره به اینکه اینها فقط بخشی از فضای تهدید و سرکوب معلمان بود، نوشت: «این فضا سالهاست تکرار میشود تا نشان دهد که هیچ کدام از جناحهای حکومت - چه اصولگرا و چه اصلاحطلب - تفاوتی با هم ندارند و در سرکوب یکدست عمل میکنند.»
ایراناینترنشنال ۱۱ اردیبهشت گزارش داد که گروهی از معلمان شاغل و بازنشسته، همزمان با روز جهانی کارگر و روز معلم در ایران، با وجود فضای سنگین امنیتی، مقابل ادارات آموزشوپرورش برخی شهرهای کشور تجمع اعتراضی برگزار کردند.
این تجمعها در شرایطی شکل گرفت که از شب قبل، تماسهای تهدیدآمیز، احضار فعالان صنفی و فشار بر خانوادههای معلمان از سوی نهادهای امنیتی در جریان بود.
فرهنگیان حاضر در این تجمعها با در دست داشتن پلاکاردهایی همچون «امنیت شغلی، معیشت و کرامت، حق معلم است»، «معلم دادخواه است، نه فرمانبردار سکوت» و «هفته معلم را به ما تبریک نگویید، حقمان را بدهید» خواستار تحقق مطالبات صنفی خود شدند.
این تجمعها در پی صدور فراخوانی از سوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان شکل گرفت که در آن از معلمان خواست در اعتراض به نابسامانیهای موجود در کشور، در شهرهای مختلف ایران تجمع کنند.
حقوق عادلانه، بیمه کارآمد دانشآموزان و فرهنگیان، آموزش رایگان، لغو تفاهمنامه میان وزارت آموزش و پرورش و فرماندهی کل انتظامی کشور، به رسمیت شناختن تشکلهای صنفی مستقل و لغو سرکوب و احکام امنیتی علیه فرهنگیان، خواستههای مطرح شده در این فراخوان عنوان شد.
معلمان معترض در ایران طی سالهای گذشته بارها با طرح مطالبات معیشتی، آموزشی و مدنی دست به تجمع و تحصن سراسری زدند.
با وجود برگزاری این تجمعهای اعتراضی، مطالبات معلمان هنوز محقق نشده است و فشارها بر آنها روز به روز بیشتر شده است.
این اعتراضات در بسیاری موارد با سرکوب گسترده از سوی نهادهای امنیتی و انتظامی مواجه شد و شماری از معلمان و فعالان صنفی، احضار، بازداشت و با احکام سنگین حبس مواجه شدند.
صدها معلم نیز در سالهای گذشته به دلیل فعالیتهای صنفی و همراهی با اعتراضات مردمی، با حکم هیئت رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش از کار تعلیق یا به صورت دائمی اخراج شدهاند.
والاستریتژورنال در مطلبی نوشت که هشدار دونالد ترامپ درباره نخریدن نفت ایران، عملا چین را هدف گرفته که اکنون بزرگترین خریدار باقیمانده نفت ایران است.
این رسانه نوشت سایر خریداران نفت ایران از جمله اروپا و هند به دلیل تحریمهای گسترده از این تجارت عقبنشینی کردهاند.
گرد و غبار و موج ریزگردها در خوزستان کیفیت هوای شهرهای مختلف این استان را در وضعیت خطرناک قرار داده است. طبق گزارش اداره کل هواشناسی خوزستان میزان ذرات آلاینده در هوای شهرستان حمیدیه به بیش از ۲۶ برابر حد مجاز رسید.
سامانه پایش کیفی هوای کشور، کیفیت هوای شهرهای مختلف استان خوزستان از جمله اهواز، آبادان، امیدیه، ماهشهر، حمیدیه، خرمشهر، دزفول، رامشیر، سوسنگرد، شوشتر، هندیجان، هویزه و گتوند را در جمعه ۱۲ اردیبهشت برای تمام گروههای سنی ناسالم اعلام کرد.
شهروندان مخاطب ایراناینترنشنال با ارسال ویدیوهایی از اهواز، از تکرار طوفانهای گرد و غبار و وضعیت بحرانی هوا در این شهر خبر دادند.
یکی از ساکنان شهر اهواز با اشاره به ناتوانی حکومت در مهار ریزگردها و توسعه فضای سبز، از عملکرد جمهوری اسلامی در مدیریت بحرانهای زیستمحیطی انتقاد کرد.
شهریار عسکری، مدیر روابط عمومی اداره کل هواشناسی خوزستان، با اشاره به وقوع گرد و خاک در شهرهای مختلف این استان، اعلام کرد که میزان غلظت ذرات آلاینده در شهرستان حمیدیه به بیش از ۲۶ برابر حد مجاز رسید.
عسکری با بیان اینکه میزان مجاز آلایندهها در هوا ۱۵۰ میکروگرم بر مترمکعب است، افزود: «غلظت ذرات آلاینده گرد و غبار در حمیدیه چهار هزار و چهار، آبادان هزار و ۲۵۸، خرمشهر هزار و دو، ماهشهر هزار و ۲۷، اهواز ۵۶۴، سوسنگرد ۴۵۷، هویزه ۴۹۵، هندیجان ۳۲۹ و دزفول ۲۶۲ میکروگرم بر مترمکعب بوده است.»
از دیگر سو، سازمان حفاظت محیطزیست و دانشگاه علوم پزشکی اهواز از شهروندان بهویژه سالمندان، کودکان و بیماران قلبی و ریوی درخواست کردند از خروج غیرضروری از خانه خودداری کنند و فعالیتهای بدنی را به حداقل برسانند.
در فروردین ماه نیز موج گردوغبار که از غرب کشور آغاز شد، استانهای خوزستان، کرمانشاه، لرستان، بوشهر، ایلام و زنجان را تعطیل و نیمه تعطیل کرد.
در ۲۸ فروردین، تمام مدارس و دانشگاهها در خوزستان غیرحضوری شدند، ادارات به دورکاری رفتند و ذرات معلق تا ۶۷ برابر حد مجاز افزایش یافتند.
در پی آغاز پدیده ریزگرد در خوزستان، شهروندان با توجه به تجربیات قبلی، برای خرید ماسکهای فیلتردار هجوم بردند.
پدیده ریزگرد و تاثیرات آن، از دهه ۱۳۸۰ بیشتر مورد توجه قرار گرفت. در غرب کشور، بهویژه در خوزستان، تاثیرات این پدیده به مراتب بالاتر بوده است. ذرات موسوم به «PM2.5 » باعث افزایش آسم، برونشیت و بیماریهای قلبی در استان خوزستان شده است.
منشاء بحران
منشاء ۵۵ درصد ریزگردهای ایران، بیابانهای عراق، بهخصوص اراضی در معرض بیابانزایی، دجله و فرات هستند که در پی خشکسالی، تولید ریزگرد میکنند و با بادهای موسمی بهار، هر سال استانهای غربی کشور شرایط بحرانی به خود میگیرد.
شرق سوریه و شمال عربستان نیز به دلیل خشکسالی، سدسازی و بهرهبرداری از منابع زیرزمینی، از جمله عوامل بروز بحران ریزگرد در ایران هستند.
به این دلایل، مدیریت ناپایدار داخلی در کانونهای خوزستان با ۳۵۰ هزار هکتار، بهویژه جنوب شرق اهواز، دشت سیستان، تالاب هامون، زایندهرود خشکشده و کویر لوت هم اضافه شده است؛ به طوری که اکنون حدود نیمی از تالابهای ایران به کانون ریزگردها تبدیل شدهاند.
از دهه ۱۳۸۰ تاکنون، عدم توانایی جمهوری اسلامی در همکاریهای بینالمللی به ویژه با عراق، سوریه و ترکیه برای کاهش ریزگردها، هر سال اوضاع استانهای غربی کشور را بحرانی تر کرده است.