رضا علیجانی، فعال و تحلیلگر سیاسی درباره اظهارات علی خامنهای مبنی بر اینکه حوادثی مانند انفجار بندر رجایی پیش میآید و جبران میشود، به ایراناینترنشنال گفت: «این دغلکار اعظم پاسخ تمام سوالات مردم را میداند، اما وعده اجر آخرت میدهد.»
به گفته علیجانی، خامنهای به خوبی پاسخ چهار سوال اصلی را میداند که شامل این موارد است: چه کسانی این مواد محترقه را وارد و انبار کردند، این مواد چه بودند، چرا در بخش محمولههای عادی انبار شدند، چگونه منفجر شدند؟
این تحلیلگر سیاسی تاکید کرد: «انفجاری با قدرت ۵۰ تُن تیانتی در بندرعباس رخ داده و رهبر جمهوری اسلامی، به شکلی رذالتآمیز دلایل و مقصرانش را پنهان میکند.»
علیجانی افزود: «خامنهای از مردم میخواهد صبر پیشه کنند، درحالیکه شهروندان به دنبال پاسخها و جبرانهایی در همین دنیا هستند.»
او در ادامه گفت رهبر جمهوری اسلامی این انفجار را مثل یک حادثه طبیعی مانند زلزله جلوه میدهد، درحالیکه همه میدانند اینجا یک جنایت اتفاق افتاده است.
به گفته علیجانی، انفجار بندر رجایی، فاصله و شکاف پر از نفرت میان مردم و جمهوری اسلامی را بیش از پیش تشدید میکند.
شایان سمیعی، کارشناس امنیت ملی، به بررسی گزارش واشینگتنپست مبنی بر این پرداخت که هماهنگی مایک والتز، مشاور امنیت ملی آمریکا با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، درباره حمله به ایران از دلایل برکناری او بود.
سمیعی به ایراناینترنشنال گفت والتز به عنوان فردی که در کنگره و پیش از آن در گروه امنیت ملی معاون رییسجمهوری آمریکا خدمت کرده بود، بهعنوان یک فرد کارکشته در روابط بینالملل محسوب میشود و آنچه باعث اضمحلال او در دولت ترامپ شد، مذاکرهاش با نتانیاهو بود.
به گفته سمیعی، والتز بر این باور بود که باید خطرهای بینالمللی را یک به یک از جلوی راه برداشت؛ از جمله از طریق حمله نظامی به جمهوری اسلامی. اما ترامپ به دنبال کتابهای تاریخ و قهرمانسازی از خودش است.
این کارشناس افزود: «ترامپ هنوز یک سیاست بینالمللی درست برای خود تدوین نکرده است چون گروههای مختلفی با رویکردهای متفاوت درون دولتش حضور دارند.»
سمیعی در ادامه گفت نبودن والتز به ترامپ کمک میکند تا نقطه نظر تعاملی دیپلماسی خود را پیش ببرد، در حالیکه مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، گزینه بهتری از والتز نیست.
او تاکید کرد: «هر چه ترامپ بیشتر افراد کلیدی کابینهاش را در ابتدای راه ریاستجمهوریاش تغییر دهد، ایجاد یک سیاست یکسان و یکنواخت برایش مشکل خواهد بود.»

لغو دور چهارم مذاکرات هستهای میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا، نهتنها روند گفتوگوها را متوقف کرده، بلکه باعث تشدید جنگ لفظی میان مقامهای دو کشور نیز شده است.
این پرسش مهم اکنون مطرح است که آیا این تقابل زبانی به معنای شکست مذاکرات و حرکت بهسوی رویارویی نظامی است یا دو طرف همچنان ترجیح میدهند به توافقی دست یابند، هرچند حاضر به عقبنشینی از مواضع خود نیستند.
در این یادداشت به بررسی دلایل توقف مذاکرات، موقعیت کنونی طرفین، دامنه اختلافات و اینکه آیا خامنهای و ترامپ به سمت توافق حرکت خواهند کرد یا تنشها به درگیری ختم خواهد شد، میپردازیم.
۱. دلایل لغو مذاکرات
مهمترین عامل تعلیق مذاکرات، اختلاف نظر شدید میان ایران و آمریکا بر سر غنیسازی اورانیوم در داخل ایران است. ایالات متحده، با هدایت مارکو روبیو ـ که همزمان وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی ترامپ است ـ صراحتاً اعلام کرده جمهوری اسلامی اجازه غنیسازی حتی در سطح پایین (زیر چهار درصد) را ندارد و در صورت نیاز باید اورانیوم مورد استفاده در نیروگاهها را از خارج وارد کند. همچنین واشنگتن خواستار توقف برنامه موشکی ایران و قطع حمایت از گروههای شبهنظامی منطقهای است.
در مقابل، مقامات جمهوری اسلامی، بهویژه عباس عراقچی، غنیسازی اورانیوم را «حق مسلم» تهران بر اساس پیمانپیمان منع گسترش سلاحهای هستهایمیدانند و اعلام کردهاند که از این حق عقبنشینی نخواهند کرد. از نظر جمهوری اسلامی، حفظ غنیسازی نهتنها موضوعی فنی بلکه مسئلهای حیثیتی است که به اعتبار سیاسی حاکمیت گره خورده است.
۲. اختلافات بنیادین و بیاعتمادی ساختاری
دلیل اصلی مخالفت آمریکا با غنیسازی در ایران، سابقه تخلفات جمهوری اسلامی در چارچوب توافقات پیشین و گزارشهای مکرر آژانس بینالمللی انرژی اتمی از غنیسازی تا سطح ۶۰ درصد و حتی نشانههایی از غنیسازی ۸۰ درصدی است. این میزان فراتر از مصارف غیرنظامی تلقی میشود و اعتماد جامعه جهانی را نسبت به ماهیت برنامه هستهای جمهوری اسلامی بهشدت خدشهدار کرده است.
در همین حال، آژانس نیز در تلاش برای تکمیل یک گزارش جامع درباره برنامه هستهای ایران است که جمهوری اسلامی تا امروز از همکاری کامل با آن خودداری کرده است.
اکنون که مذاکرات میان ایران و آمریکا در جریان است، آژانس نیز بهدنبال آن است که ابهامات گذشته را رفع کند اما جمهوری اسلامی با دادن دسترسی کامل به بازرسان مخالفت میکند.
۳. ترامپ، روبیو و خط قرمز غنیسازی
مارکو روبیو که حالا در سیاست خارجی دولت ترامپ جایگاه محوری دارد، بارها اعلام کرده که حتی غنیسازی در حد چهار درصد هم برای جمهوری اسلامی غیرقابل پذیرش است. به گفته او، ایران در گذشته از همین مجوز حداقلی سوءاستفاده کرده و بعید نیست در آینده نیز چنین کند. این موضع، فشار زیادی به فرآیند مذاکرات وارد کرده، چرا که حتی پذیرش غنیسازی در حد پایین هم از سوی دولت ترامپ میتواند توافق احتمالی را شبیه به برجام دوره اوباما جلوه دهد؛ چیزی که ترامپ بهشدت بهدنبال تمایز از آن است.
۴. نگاه جمهوری اسلامی: تاکتیکی یا استراتژیک؟
رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای، بهطور سنتی با هرگونه عقبنشینی علنی مخالف بوده اما در ماههای اخیر، نشانههایی از تمایل به انعطاف که او آن را تاکتیکی میداند، دیده میشود. او با اشاره به صلح امام دوم شیعیان با معاویه، تلویحاً گفته است که عقبنشینی در شرایط خاص قابل توجیه است، اما تأکید کرده که این عقبنشینی موقتی است و سلطه نظام سلطه همیشگی نخواهد بود. همین اظهارات، احتمال پذیرش توافقی محدود و مشروط از سوی تهران را افزایش داده است.
۵. توافق یا تقابل؟ چشمانداز آینده
در شرایط فعلی، به نظر میرسد جمهوری اسلامی آماده است غنیسازی را تا سطح زیر چهار درصد کاهش دهد، اما بر حفظ همین میزان نیز پافشاری دارد. در مقابل، دولت ترامپ هنوز تصمیم نهایی را نگرفته که آیا این سطح از غنیسازی را خواهد پذیرفت یا نه.
اگر ترامپ به این نتیجه برسد که باید توافقی حاصل شود و غنیسازی محدود را بپذیرد، شانس رسیدن به توافق بالاست. اما اگر بر موضع عدمپذیرش مطلق غنیسازی بماند، توپ به زمین تهران میافتد و این خامنهای خواهد بود که باید تصمیم بگیرد آیا حاضر است بدون حفظ غنیسازی، توافق کند یا نه.
واقعیت این است که هر دو طرف تحت فشارند؛ جمهوری اسلامی از درون با بحرانهای اقتصادی و نارضایتیهای اجتماعی مواجه است و ترامپ نیز برای نشان دادن دستیابی به یک دستاورد برجسته در ابتدای دوره دوم ریاست جمهوریاش به یک توافق نیاز دارد اما هنوز مشخص نیست کدامیک اول از مواضع خود کوتاه میآید. خامنهای یا ترامپ.
۶. احتمال چرخش بزرگ در سیاست خارجی ایران؟
برخی تحلیلگران معتقدند خامنهای ممکن است حتی فراتر از یک توافق محدود، بهدنبال چرخشی گسترده در سیاست خارجی باشد، از جمله بازگشت شرکتهای نفتی آمریکایی به ایران و احیای روابط اقتصادی با آمریکا. اما شواهد فعلی چنین تحولی را نشان نمیدهد. ادبیات رسمی جمهوری اسلامی همچنان بر «آمریکاستیزی» و «اسرائیل ستیزی» استوار است و بازگشایی سفارتخانهها یا روابط رسمی دیپلماتیک با آمریکا در شرایط فعلی بعید به نظر میرسد.
در نهایت، مذاکرات میان ایران و آمریکا اکنون در نقطهای حساس قرار دارد. تصمیم نهایی در مورد ادامه یا شکست مذاکرات، بهطور مستقیم به ارادهی سیاسی دو نفر گره خورده: دونالد ترامپ و علی خامنهای. آنچه امروز مانع اصلی بر سر راه توافق است، نه جزئیات فنی یا موضوعات فرعی، بلکه اختلاف بر سر اصل غنیسازی اورانیوم در داخل ایران است. تا زمانی که تکلیف این مسئله روشن نشود، نمیتوان درباره آینده مذاکرات با قطعیت سخن گفت.
امید معماریان، روزنامهنگار، از دلایل احتمالی تعویق مذاکرات تهران و واشینگتن به ایراناینترنشنال گفت: «بر اساس برخی گزارشها، ایران درخواستهای جدیدی در مذاکرات دور سوم مطرح کرده و خواستار آن بوده که برخی کشورهای اروپایی در نشستها حضور داشته باشند.»
او افزود: «از این جهت، درخواست جدید ایران به هماهنگی بیشتری نیاز داشته و به همین خاطر، عمانیها میگویند بهدلیل مسائل لجستیکی، این مذاکرات را به تعویق انداختهایم.»
محسن سازگارا، عضو شورای مدیریت گذار در برنامه چشمانداز تلویزیون ایران اینترنشنال گفت: «اگر دونالد ترامپ به سمت مواضع مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا چرخش کند، شاهد درگیریهای بیشتری در کاخ سفید بر سر مذاکره با جمهوریاسلامی خواهیم بود.»
سینا قنبرپور، روزنامهنگار در ارتباط با تعداد کشتهشدگان و مفقودین انفجار بندر رجایی میگوید: «ما با مشکل جدی مواجه هستیم، به این دلیل که عدهای از مفقودان کارگرانی هستند که بدون بیمه و بدون هویت در بندر رجایی کار میکردند»