عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس: توانمندی تیم ایرانی در مذاکرات بسیار بیشتر از طرف آمریکایی است
حسن قشقاوی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، در اظهاراتی گفت که تیم مذاکرهکننده هستهای جمهوری اسلامی از «توانمندی و تجربه بیشتری» نسبت به تیم آمریکایی برخوردار است.
او همچنین با بیان «شکلگیری اجماع ملی در حمایت از برنامه هستهای» در کشور گفت: «حتی کسانی که پیشتر مخالف این برنامه بودند، اکنون بر اهمیت آن تاکید دارند.»
وزارت امور خارجه آمریکا همزمان با اعمال تحریم بر ۱۰ ماده صنعتی مرتبط با ساختوساز در ایران بهدلیل کاربرد نظامی اعلام کرد بخش ساختوساز ایران بهطور مستقیم یا غیرمستقیم تحت کنترل سپاه پاسداران قرار دارد.
وزارت خارجه آمریکا با اشاره به گسترش دامنه تحریمها تاکید کرد ساختوسازهای سپاه مرتبط با «ترور و هرجومرج» است.
در این بیانیه آمده: «با این تصمیمات، ایالات متحده اختیارات گستردهتری برای جلوگیری از دسترسی ایران به مواد راهبردی در بخش ساختوساز تحت کنترل سپاه و برنامههای اشاعهای آن خواهد داشت.»
عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، هشدار داد که «هیچکس جرئت حمله به ایران را ندارد»، چراکه به گفته او، طرفها از توان دفاعی جمهوری اسلامی آگاه هستند. عراقچی در مصاحبه با شبکه الشرق خطاب به آمریکا گفت: «زبان تهدید در برابر ایران کارایی ندارد.»
او غنیسازی اورانیوم را «مسئلهای بنیادی» برای جمهوری اسلامی خواند و گفت که اختلافات اساسی با ایالات متحده همچنان پابرجاست، بهویژه در موضوع غنیسازی اورانیوم.
عراقچی همچنین در واکنش به تهدید اروپا برای فعالسازی مکانیسم ماشه گفت: «تهدید به فعالسازی مکانیزم ماشه کاملا غیرمنطقی و فاقد مبنای حقوقی و سیاسی است. اگر اروپا به دنبال اجرای آن باشد، مرتکب اشتباه بزرگی خواهد شد و باید پیامدهای آن را بپذیرد.»
در حساسترین روزهای خاورمیانه، با دونالد ترامپ، رییسجمهوری امریکا عازم سفر به این منطقه شدم. سفری که نه پیام ژئوپولیتیک سفر نیکسون به چین را داشت و نه پیام سیاسی سفر اوباما به قاهره. این سفر، فراتر از همه اینها حاکی از تغییرات سیاسی عمیق و تغییر پارادایم سیاسی در خاورمیانه بود.
سفر به سرزمین ناشناخته
از همان فرودگاه جده، در عربستان سعودی، روشن است که پا در کشوری گذاشتهام که با طرح و برنامه در حال ساختن خویش است. فرودگاهی مدرن با سقفهای بلند، دیوارهایی آذینشده با آثار هنری مدرن و نقوش اسلیمی در سبکهایی امروزی، تمیز و براق و با حضور برندهای خارجی از همه رنگ و کنار آنها محصولات محلی با بستهبندیها و تبلیغاتی در حد استاندارهای بینالمللی.
در میانه همه اینها، صف زنان سیاهپوش است که میگذرد، سیاه از نوک پا تا فرق سر. یکیشان میکوشد از روی روبنده کیک شکلاتی استارباکس را به دهان بگذارد.
مردان اغلب سرشان به کار خودشان است، بسیاری روی موبایل قران میخوانند و بیشترشان ثوب (دشداشه) به تن دارند که چون برف سفید است و اتوکشیده. همگی شماغ (روسری سنتی) و عقال (حلقه سیاه برای نگهداشتن روسری) بر سر دارند. همه جا بوی خوشایند عود میآید.
از جده تا ریاض، پروازمان محلی است. پیش از برخاستن هواپیما دعایی برای سفری سلامت از بلندگوهای هواپیما پخش میشود: اللهَّم هَوِّنْ عَلَیْنَا سَفَرَنَا هذّا وَاطْوِ عَنَّا بُعْدَه…
اولین بار است که پا به کشوری میگذارم که به رغم آشنائی با تاریخش و دنبال کردن اخبارش هیچ تصوری از آن ندارم. شاید ساعتها درباره خاندان آل سعود خوانده باشم یا از تغییرات کلیدی محمد بن سلمان در عربستان سعودی شنیده باشم، اما حقیقت این است که حتی نمیدانستم چه لباسی با خود ببرم. چه بپوشم و چه انتظاری از میزبانم داشته باشم.
نه در جده و نه در ریاض، خبری از نگاه تند به خاطر بیحجابی، یا نگاه کنجکاو به خاطر خارجی بودن نیست. مردم سرشان به کار خودشان است. اضطراب اجتماعی چندانی نمیبینم، اما همزمان افراد فقیر ی را هم میبینم، بخصوص خارجیهایی که از کشورهای آسیای جنوب شرقی آمدهاند تا بارها را جا به جا کنند، هتلها را تمیز کنند و در آشپزخانهها ظرفها را بشورند.
چیزی شبیه باقی جهان، مثل اروپا یا امریکا. ماشینها همانهایی است که در آمریکا میبینم و حساب مغازههایی که برندهای معروف جهان را میفروشند دیگر از دستم در رفته است.
مردم بسیاری کمکمان کردند، هر چند همگی انگلیسی صحبت نمیکردند، اما تعداد کسانی که دست و پا شکسته حرف میزدند، بسیار بیشتر از حد تصورم بود. در ریاض تمام مسیر از فرودگاه تا مرکز شهر پرچمهای آمریکا و عربستان سعودی در کنار هم به اهتزاز درآمدهاند، راننده جوان تاکسی از پرچمها فیلم میگیرد و در حال رانندگی ادیت کرده و در اینستاگرامش پست میکند.
آخر شب سری به هتل ریتز کارلتون میزنم تا ببینم چطور برای پذیرایی از ترامپ آماده شده است. در زندگیام، اینجا و آنجا قصر زیاد دیدهام، اما اینجا، هر چه پلک میزنم جلال و جبروت ساختمانی که جلوی رویم است را باور نمیکنم و این تنها یک هتل است. در هتل خودم، هیلتون، از پذیرائی و سلیقه در عرضه شیرینی، لقمههای بندانگشتی یا حتی یک آب ساده در حیرتم. نظیر اینها را در اروپا و امریکا ندیدهام. خاورمیانه عجب سرزمین غریبی است.
لوسترها، مرمر سفید و خاورمیانه روی دوش جوانان
در فروم سرمایهگذاری سعودی-آمریکایی وضعیت امنیتی بسیار حساس است. افسر امنیتی چنان نگاهم میکند که احساس میکنم روحم را چک میکند. وارد فضایی میشوم که هر لوسترش به بزرگی یک تانک است. هر گوشهاش طلائی است، کریستال است و آدمهایش هر کدام احتمالا اندازه تولید ناخالص داخلی ایالت محل زندگیام درآمد دارند.
پنیر غلطیده در زعفران میخورم. هر چند متر، یک نفر ایستاده تا در پیالهای کوچک قهوه عربی سرو کند. همان که ترامپ نخورد و از دستش رفت.
لحظهای که ترامپ و محمد بن سلمان وارد ساختمان میشوند دیگر صدا از کسی درنمیآید. همه در سکوتی احترامآمیز ویدئوی زنده ورود آنها به ساختمان و گذرشان از تالارها را نگاه میکنند.
مجری برنامه، ویم الدخیل (خبرنگار زن تاریخساز در عربستان) ابتدا محمد بن سلمان را معرفی میکند و بعد ترامپ را. صدای تشویقها طولانی و شدید است. صدها میهمان به خاطر نبودن جا، ساعتها سر پا ماندهاند تا سخنرانی این دو را بشنوند و البته صدها تن هم نشستهاند.
مخاطبان جمله به جمله را در سکوت گوش میکنند. اثری از کسالت در مخاطبان نمیبینم. برای ترامپ آهنگهای مورد علاقهاش را پخش میکنند، طنین آهنگ «وایامسیای» خبرنگاران آمریکایی را به وجد میآورد، وسط ریاض میرقصیم.
ترامپ گفت روزگار تازهای آغاز شده و خاورمیانه بر دوش جوانان خسته از درگیری و تفرقه در حال ساخته شدن است. به بغداد و کابل اشاره کرد که «ملتسازان» با تریلیونها دلار کاری برایشان نکردند و ابوظبی و ریاض را ستود که جوانان قدبلند و باهوشش آنها را ساختهاند.
ترامپ به بن سلمان گفت محمد برای تو چه کارها که نمیکنم. ۲۴ سال بعد از یازدهم سپتامبر، برای رییسجمهور امریکا محمد نام عزیزترین رهبر جهان است.
تاریخ در حال زاده شدن و ما هم شاهد. شاهد آن تاریخ و شنونده گزندهترین، حقیقیترین و متفاوتترین صحبتهای رییسجمهوری آمریکا در مورد ایران. چه کسی به ترامپ برای آن سخنرانی در مورد ایران مشاوره داده بود؟ زیاد جستوجو کردم و زیاد نام ویتکاف را شنیدم که اثرگذار بوده است.
هر جا رفتم، هر چه دیدم، تلاش آدمی بود برای ساختن و بهتر کردن. یادم میآید در هلند که زندگی میکردم، هلندیها میگفتند جهان را خدا آفریده، هلند را هلندیها و این که چطور هلندیها حق خاک خود را از حلقوم آب گرفتهاند.
اینجا هم گوئی حق سبزی و عمران را از حلقوم کویر گرفته باشی! چمن در دل کویر، باد خنک کولرها که گرمای طاقتفرسا را تحقیر میکرد، خیابانهای وسیع و آسفالتهای یکدست و مرتب. خانههای آبرومندانه، ماشینهایی از همه جای دنیا و فرصت کار برای همه، هر کس در حد خودش. هر کسی به اندازه دهانش لقمهای برای خوردن داشت.
هر چه در طول سفر پیش رفتم؛ از ریاض، به دوحه و بعد به ابوظبی؛ گوئی آزادی پوشش بیشتر شد، لباسهای سنتی عربی بر تن مردان کمتر شد. آبادانیها هم گوئی پرقدمتتر شد تا در نهایت در دبی که دهههاست با اسمانخراشهایی شبیه نیویورک در کنار خلیج فارس میدرخشد.
در این سفر ترامپ تا توانست از سه رهبر کشورهای میزبان، به علاوه محمد الشرعِ سوریه تعریف و تمجید کرد و همه نگاهها تنها خیره به پذیراییهای مجلل و اعجاببرانگیز و قراردادهای میلیارد دلاری بود.
روح دوحه
از میان همه شهرهایی که دیدم دوحه برایم اصیلتر بود. تمیزتر و آبادتر و عربیتر. در قصر امیر قطر چندین جمله فارسی با مسئولینی که کار نظارت بر رسانهها را برعهده داشتند، صحبت کردم.
امارات خانه «عمارت ادیان ابراهیمی» است، جایی که یک کنیسه، یک مسجد و یک کلیسا دوشادوش هم، با هم مدارا میکنند. ابوظبی خانه زیباترین مسجدی (مسجد جامع شیخ زائد) است که در ذهن یک اهل جهان میتواند بگنجد، مسجدی که به افتخار آمدن ترامپ برای یک روز تعطیل شد.
امارات صاحب امیری است که در منطقه زبانزد باقی سیاستمداران است. محمد بن زاید آل نهیان، کلانترین قرارداد این سفر را با ترامپ امضا کرد تا چندین گام به خواستهاش یعنی پرچمداری حوزه هوش مصنوعی نزدیکتر شود.
فعالترین ۷۸سالهی جهان
ترامپ سفر خود را با اندکی خستگی آغاز کرد، اما جلال پذیرائیها سرحالش آورد. نوهاش به دنیا آمده بود و پشت پرده آنقدر درگیر صلح اوکراین و روسیه بود. تا لحظه آخر و در ایرفورس وان به سمت واشینگتن، ترامپ همچنان امید داشت که به ترکیه برود، اگر پوتین میآمد که نیامد.
ترامپ ۷۸ ساله در سفری سنگین با اختلاف ساعت زیاد با آمریکا، صدها مدیرعامل را ملاقات کرد، برای صدها کمپانی آمریکایی قرارداد فراهم کرد، هزاران سیاستمدار محلی را ملاقات کرد، دست داد و گپهای کوتاه زد و در این بین وزیر خارجهاش را هدایت میکرد تا در ترکیه زمینه صلح روسیه و اوکراین را فراهم کند.
در این میان قطر را هم واسطه کرد تا بحران جمهوری اسلامی را حل کند. ترامپ خستگی نمیشناخت. جائی که ما از فرط خستگی جانی برایمان نمانده بود، باز خبر میآمد که ترامپ برنامه دیگری تدارک دیده است.
انقلاب آغاز شد
ترامپ در این سفر ارج دید و در صدر نشست. جتهای جنگنده در هر سه کشور حین ورود و خروج اسکورتش کردند و رهبران این سه کشور همگی برای بدرقهاش پای هواپیما رفتند. محمد بن سلمان روی قلبش زد و نشان داد که ترامپ با ۳۹ سال اختلاف سنی دوست مادامالعمرش است.
ترامپ در این سفر درِ تازهای میان روابط امریکا و سه کشور عرب خلیج فارس گشود. پیمانهای اقتصادی را مقدم بر پیمانهای سیاسی قرار داد و هیات همراهی را برد که در میانشان به سختی یک دیپلمات پیدا میشد.
ترامپ آینده امریکا را در همکاری نزدیک با کشورهایی میبیند که بوم سفیدی را مقابل خود دارند تا جهانی نو خلق کنند.
ترامپ میخواهد در این جهان نو نقشی اساسی داشته باشد. این جهان نو برای ترامپ با دلایل نژادپرستانه، با نگاه به گذشته و یادآوری خاطره تلخ یازدهم سپتامبر، یا اسیر شدن در کلیشه های فرهنگی رنگ نمیبازد. اتفاقا پیوستن به این جهان نو برای ترامپ کاملا همسو با سیاست «اول امریکا» است.
محسن اراکی، عضو مجلس خبرگان، با بیان اینکه «دولت باید از نیروهای معتقد به خدا و مومن استفاده کند»، گفت: «حوزه علمیه میتواند در حل مشکلات اقتصادی، بانکی و پولی، عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی، ارائه نظریه و اجرای آن، به دولت کمک کند.»
او افزود: «یکی از مشکلات جامعه این است که میخواهد اسلامی باشد، اما از سوی دیگر اقتصاد به دست افرادی سپرده میشود که از نظریات اقتصادی اسلام بهرهای ندارند.»
دومینیک مورفی، رییس واحد ضدتروریسم پلیس متروپولیتن، در جلسهای که در پارلمان بریتانیا برگزار شد، درباره همکاری این نهاد با تلویزیون ایراناینترنشنال گفت که پلیس در قبال خبرنگاران این رسانه، بهموقع اقدام کرد.
مورفی در نشستی که چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت با کمیته مشترک حقوق بشر درباره سرکوبهای فرامرزی برگزار شد، درباره همکاری این نهاد با ایراناینترنشنال در خصوص تهدیدات جمهوری اسلامی علیه کارکنان این شبکه خبری صحبت کرد.
در این نشست، نمایندگانی از پلیس، سرویسهای امنیتی بریتانیا و وزارت کشور حضور داشتند.
مورفی در گزارش خود درباره تهدیدها علیه ایراناینترنشنال گفت: «برخی از مثالهای اخیر که درباره پرونده ایراناینترنشنال داشتیم، نشان داد که ما به صورت خیلی فعالانه و مثبت اقدام کردیم و از افراد و جان و سلامت آنها محافظت کردیم تا به هیچکس لطمه نرسد. ما این شیوه و رویکرد را ادامه خواهیم داد.»
این فرمانده پلیس با تاکید بر اینکه نقش پلیس در نهایت این است که امنیت شهروندان را حفظ کند، گفت: «این کارکرد اصلی ماست و باید مانع از این شویم که شهروندان قربانی جنایت شوند. باید مطمئن شویم حقوق آنها طبق موازین حقوق بشری در این فرایند رعایت میشود. بنابراین وقتی که موارد سرکوب فرامرزی را داریم، تمرکز اصلی ما بر این است که چطور میتوانیم شهروندان را قانع کنیم که در حال محافظت از امنیتشان هستیم.»
او اضافه کرد: «اینجا در لندن خیلی خوششانس هستیم که ماموران پلیس مبارزه با تروریسم را داریم که در گروههای مختلف تماسهای خودشان را دارند؛ جایی که ممکن است تنش خاصی بین اقلیتها باشد. در یکی از تحقیقهای اخیرمان از طریق همین شراکت درباره تهدیدهایی که متوجه ایراناینترنشنال و کارکنان این تلویزیون بود، با تماسهایی که با آنها داشتیم، به ما نشان دادند که این تهدیدها چطور میتواند بر کل جامعه ایرانیتباران تاثیر بگذارد.»
ایوت کوپر، وزیر کشور بریتانیا، ۲۹ اردیبهشت در بیانیهای رسمی در مجلس عوام این کشور، جمهوری اسلامی را تهدیدی امنیتی دانست و از بازداشت و تفهیم اتهام سه تبعه ایرانی تحت قانون امنیت ملی ۲۰۲۳ خبر داد.
این سه نفر نخستین اتباع ایرانی هستند که بر اساس این قانون، با «اتهامات امنیتی» روبهرو شدهاند و کوپر در مجلس عوام بریتانیا اعلام کرد به «اقداماتی که احتمالا به نفع یک دستگاه اطلاعاتی خارجی بوده» متهم شدهاند.
از جمله اقدامات این افراد، پایش و شناسایی با هدف یافتن خبرنگاران مرتبط با ایراناینترنشنال بوده است.
دیگر اتهامات علیه این افراد شامل «جاسوسی، شناسایی هدف و تحقیقات آشکار به قصد انجام اقدامات خشونتآمیز جدی در بریتانیا» است.
این سه نفر در اواسط اردیبهشت بازداشت شدند و با حکم قضایی، تا زمان برگزاری جلسه رسیدگی مقدماتی در بازداشت موقت خواهند ماند. جلسه دادگاه آنها قرار است در تاریخ شش ژوئن ۲۰۲۵ در شعبه «اولد بیلی» لندن برگزار شود.
اسامی متهمان، مصطفی سپهوند، فرهاد جوادیمنش و شاپور نوری قلعهعلیخانی اعلام شده است و به گفته وزیر کشور بریتانیا، آنان بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۲ از طریق کامیون و قایقهای کوچک وارد این کشور شدهاند.