کتاب «باشگاه شیرینیپزی زندان اوین»، روایت تجربه زندانیان سیاسی زن ایران
نشریه نیویورکر گزارشی از کتاب سپیده قلیان، فعال سیاسی زندانی، منتشر کرده؛ کتابی که تجربیات تلخ زنان زندانی را در کنار دستورالعملهای آشپزی قرار داده است.
کتاب قلیان فروردینماه سال گذشته با عنوان «احضار دوالپای رسوایی با پای سیب» به زبان فارسی منتشر شد. نسخه انگلیسی این کتاب هم فروردینماه سال جاری با عنوان «باشگاه شیرینیپزی زندان اوین» به چاپ رسید.
به گزارش نیویورکر، متن این کتاب بهصورت مخفیانه و در چند مرحله از زندان خارج شد.
این بخشها در اختیار مازیار بهاری، مستندساز ایرانی-کانادایی، قرار گرفت؛ کسی که خود نیز در سال ۱۳۸۸ بهمدت ۱۱۸ روز در زندان اوین محبوس بود.
بهاری که اکنون مدیریت وبسایت خبری ایرانوایر را بر عهده دارد، فصلهای مختلف کتاب را از طریق پیامک یا عکسهایی از تکههای کاغذ دریافت کرد. تیم ایرانوایر سپس این مطالب پراکنده را گردآوری و تنظیم کرد.
زندان اوین؛ بدنامترین زندان ایران
نیویورکر نوشت زندان اوین تهران در حال حاضر ۱۵ هزار نفر را در خود جای داده و به یکی از بدنامترین زندانهای جهان تبدیل شده است. این زندان دارای محوطهای مخصوص برای چوبه دار و اجرای احکام اعدام است.
بند ۲۰۹ زندان اوین مکان نگهداری زندانیان سیاسی است که اغلب بابت اتهاماتی نظیر «افساد فی الارض»، «محاربه» و «تبلیغ علیه نظام» به حبس محکوم شدهاند. در این بند سلولهای انفرادی وجود دارد که فاقد تخت یا سرویس بهداشتی هستند.
باشگاه شیرینیپزی زندان اوین
سپیده قلیان، فعال سیاسی ۳۰ ساله و نویسنده کتاب «باشگاه شیرینیپزی زندان اوین: بقا در بدنامترین زندانهای ایران در ۱۶ دستور پخت»، از سال ۱۳۹۷ تاکنون سه بار زندانی شده است.
او نخستین بار بهدلیل حمایت از کارگران اعتصابکننده شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه دستگیر شد و در صدا و سیمای جمهوری اسلامی وادار به اعترافات اجباری شد.
در سال ۱۴۰۲، قلیان پس از آزادی از زندان اوین حجاب اجباری خود را برداشت و با فریاد «خامنهای ضحاک، میکِشیمت زیر خاک»، شعارهایی علیه رهبر جمهوری اسلامی سر داد.
او ظرف ۲۴ ساعت مجددا دستگیر و به زندان اوین بازگردانده شد.
ترکیب خاطرات تلخ با دستورهای آشپزی
کتاب قلیان ترکیبی از خاطرات، افشاگری و دستورالعمل آشپزی است.
به گفته بهاری، قلیان در نگارش این کتاب از سبک کنایهآمیز و غیرمستقیم استفاده کرده است. خواننده اغلب نمیتواند تشخیص دهد که روایتهای دردناک مطرحشده مربوط به تجربیات شخصی نویسنده هستند یا داستان زندانیان دیگری که او برای حفظ امنیت آنها، هویتشان را فاش نمیکند.
فصلهای مختلف این کتاب شامل روایتهای دلخراش از زندگی گذشته زندانیان زن و شکنجههای جسمی و روانی آنها، از جمله آزمایشهای اجباری بکارت، است.
بر اساس روایتهای این کتاب، زندانیان از سرعت قدمهای نگهبانان پی میبرند که باید خود را برای این رویاروییهای دردناک آماده کنند.
با این حال، در میان این روایتهای تراژیک، زندانیان برای یکدیگر شیرینی میپزند.
قلیان در این کتاب مینویسد: «شاید بپرسید مگر زندان... زندان نیست؟ چطور ممکن است آنجا قنادی کرد؟ اما اگر شیرینیپزی جزو جداییناپذیر وجود شما باشد، میتوانید آن را در هر زمان، در هر جا و در هر نوع زندانی انجام دهید.»
مبارزه برای حقوق ابتدایی
به گفته نازنین زاغری-راتکلیف، شهروند ایرانی-بریتانیایی که شش سال در زندان اوین محبوس بود، مسئولان زندانهای جمهوری اسلامی حتی حاضر نیستند ابتداییترین حقوق زنان را به رسمیت بشناسند.
با این حال، زندانیان زن مصمم بودند برای به دست آوردن این حقوق مبارزه کنند.
آنها از متقاعد کردن مسئولان برای برگزاری ملاقات هفتگی مادر و کودک شروع کردند و تا جمعآوری پول برای خرید اجاق ادامه دادند تا بتوانند نان خود را بپزند؛ نانی که آلوده به داروهای آرامبخش نباشد.
روایتهای تکاندهنده
یکی از خطهای داستانی کتاب درباره زندانی جوانی است که پس از دستگیری متوجه میشود باردار است.
این زن جوان که پیش از بازداشت تنها یک بار رابطه جنسی داشته و هیچگونه آموزش جنسی ندیده بود، از بارداری و پیامدهای آن بیاطلاع بود. در نهایت، او در زندان ناچار به پایان دادن خودخواسته به بارداریاش شد.
قلیان این داستان دردناک را با دستور پخت «کاچی» همراه کرده و مینویسد: «در برابر زنی که سرد و غمگین است و پس از پایان بارداری، بیصدا دچار خونریزی شده، چه میتوان کرد؟ کاچی تنها درمانی است که برایش میشناسم.»
کتاب قلیان همچنین به زندانیان مشهوری همچون نرگس محمدی، فعال حقوق زنان و برنده جایزه نوبل صلح ۲۰۲۳، میپردازد؛ کسی که هنگام دریافت این جایزه در زندان اوین بهسر میبُرد.
بر پایه گزارشی از مرکز حقوق بشر ایران، جمهوری اسلامی در حال حاضر بالاترین آمار زندانی کردن نویسندگان زن را در جهان به خود اختصاص داده است.
این نهاد در بیانیهای ضمن محکوم کردن برخورد امنیتی با اهل قلم یادآور شد: «شاعران و نویسندگان جنایتکار نیستند، بلکه حافظه اخلاقی یک ملت محسوب میشوند.»
مهوش (سایه) صیدال، زندانی سیاسی که در اعتراض به وضعیت بند زنان زندان اوین در اعتصاب غذا و دارو به سر میبرد، در پی وخامت حال ناشی از هشت روز اعتصاب غذا، به بیمارستان طالقانی منتقل شد.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال در روز دوشنبه ۱۲ خرداد، این زندانی سیاسی شامگاه ۱۱ خرداد به بیمارستان طالقانی تهران منتقل و با تشخیص کیست خونی در ناحیه شکم، بستری شده است.
طبق اطلاعات رسیده، صیدال در بیمارستان از دریافت دارو خودداری کرده و جانش در خطر است.
صیدال، پنجم خرداد در نامهای سرگشاده از زندان اوین اعلام کرد بهدلیل نقض حق دسترسی به درمان و تحمیل محدودیتهای تنبیهی از جمله ممنوعیت ملاقات و تماس، وارد اعتصاب غذا و دارو شده است.
در این نامه که خطاب به مردم ایران، شورای حقوق بشر سازمان ملل، گزارشگران ویژه حقوق بشر و سازمانهای بینالمللی حقوق بشری نوشته شده، آمده است: «با آگاهی کامل از عواقب، مسئولیت هرگونه آسیب جسمی و روانی را متوجه مقامات جمهوری اسلامی ایران میدانم و از نهادهای بینالمللی درخواست رسیدگی فوری دارم.»
بسیاری از زندانیان در ایران بهناچار از اعتصاب غذا بهعنوان آخرین راه برای رسیدن به خواستههایشان استفاده میکنند و جان خود را به خطر میاندازند.
آنها اغلب در اعتراض به برآورده نشدن مطالبات خود، از جمله تاخیر در رسیدگی به پرونده و مراعات نشدن حقوقشان بهعنوان زندانی، اعتصاب غذا میکنند.
عدم رسیدگی درمانی، سیاستی برای فرسودن روان زنان زندانی
صیدال، ۳۰ اردیبهشت در نامهای با انتقاد از وضعیت درمانی زنان در اوین نوشت نظام درمانی حاکم بر بند زنان زندان اوین «نه صرفا ناکارآمد، بلکه در خدمت یک سیاست مشخص به منظور فرسایش جسمی و روانی زنان زندانی، خصوصا مخالفان سیاسی» قرار گرفته است.
این زندانی سیاسی که دکترای حقوق بینالملل دارد، در این زمینه به مواردی از جمله فقدان مستمر پزشک عمومی در بند زندان، عدم حضور پرستار در بند در مدت قابل توجهی از هفته، محدودسازی زندانیان سیاسی در دسترسی به متخصصین پزشکی، مراکز درمانی فاقد استاندارد، روند اعزام فرسایشی و هزینههای درمانی نامتوازن اشاره کرد.
او خواستار ثبت و مستندسازی وضعیت درمانی بند زنان زندان اوین، فشار برای اعمال اصل تضمین حق بر سلامت و جلوگیری از مرگ خاموش زندانیان، گشودن مسیرهای نظارت بینالمللی و مستقل بر وضعیت بهداشتی زندانها، بهویژه زندان اوین، الزام جمهوری اسلامی به رعایت استانداردهای حداقلی سلامت در زندانها و رفع تبعیض سیاسی در دسترسی به خدمات درمانی شد.
صیدال که بهدلیل فعالیتهایش در شبکه اجتماعی «کلابهاوس» در دو پرونده مجزا به سه سال حبس محکوم شده، از ۱۵ مهر ۱۴۰۳ دوران محکومیت خود را در بند زنان زندان اوین سپری میکند.
در سالهای گذشته گزارشهای متعددی درباره عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان سیاسی و زیر پا گذاشتن حق دسترسی آنان به درمان مناسب از سوی مسئولان زندانها در ایران منتشر شده است.
طی این سالها زندانیان سیاسی زیادی در زندان جان خود را از دست دادهاند اما جمهوری اسلامی هیچ مسئولیتی در قبال مرگ آنها که به دلیل فشار، شکنجه و ارائه ندادن خدمات پزشکی بوده، نپذیرفته است.
ایراناینترنشنال، فروردین ۱۴۰۳ در گزارشی با اشاره به ادامه فشارهای امنیتی و قضایی بر زنان زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، نوشت شماری از آنها از رسیدگی پزشکی محروم هستند و برخی دیگر به دلیل کهولت سن از مشکلات بسیاری رنج میبرند.
ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی ۸۰ ساله محبوس در زندان اوین به یکی از بیمارستانهای تهران منتقل و در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده است. این زندانی سیاسی منتقد علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، به درگیری و عفونت ریه مبتلا شده است.
مرتضی قدیانی، فرزند ابوالفضل قدیانی، دوشنبه ۱۲ خرداد به کانال تلگرامی امتداد گفت که پس از پذیرفتن اعزام پدرش، بدون دستبند و پابند، این زندانی سیاسی به بخش سیسییو یکی از بیمارستانهای تهران منتقل شده است.
قدیانی با بیان اینکه پدرش از چند ماه گذشته، دچار عفونت ریه است، تاکید کرد: «ما بارها مراجعه داشتیم و پدر بارها به بهداری رفته بود و به ایشان قرص آنتیبیوتیک داده بودند! بر همین اساس نیز، متاسفانه عفونت ریه تا کنون برطرف نشده است.»
او اضافه کرد: «اکنون پزشک گفته که پدر باید بستری شود تا ما روند درمانی در ریه را آغاز کنیم. همچنین، [به ما] گفته شده که باید [از او] چکاپ کامل قلب بگیریم. چرا که احتمال دارد این عفونت ریوی بر قلب ایشان اثری گذاشته باشد.»
در سالهای گذشته عدم رسیدگی پزشکی یا تاخیر در روند درمان زندانیان سیاسی و زیر پا گذاشتن حق دسترسی آنان به درمان مناسب توسط مسئولان زندانها در ایران بارها گزارش شده است.
طی این سالها موارد زیادی از مرگ زندانیان در زندان توسط نهادهای حقوق بشری یا فعالان مدنی گزارش و مستندسازی شده، اما جمهوری اسلامی هیچ مسئولیتی در قبال مرگ آنها که به دلیل فشار، شکنجه و ارائه ندادن خدمات پزشکی بوده، نپذیرفته است.
قدیانی در بخش دیگری از گفتوگوی خود با امتداد با تاکید بر اینکه پدرش سیستم مدیریت قضایی جمهوری اسلامی را به رسمیت نشناخته و قرار نیست به خواسته آنها رفتار کند، گفت: «متاسفانه بعضا، متهمین سیاسی و بهخصوص متهمان پروندههای به قول خودشان، امنیتی را به شکل نادرستی به مرکز درمانی منتقل میکنند. طبعا پدرم هم از تمکین به چنین وضعیتی برای اعزام به بیمارستان، امتناع کرده است.»
فرزند این زندانی سیاسی با اشاره به اینکه پدرش در حال حاضر ۸۰ سال سن دارد و از سال ۱۳۷۸ به بیماری قلبی مبتلا است و بیش از ۷ استند در قلبش کار گذاشته شده، افزود: «ایشان به بیماری خودایمنی نیز مبتلا بوده [که] از سال ۹۶ به آن دچار شده است. ضمن اینکه ایشان یک بیماری معده هم داشت که از زندان زمان شاه و به دلیل شکنجه به آن دچار شده بود.»
قدیانی در پایان با اشاره ابتلای پدرش به بیماری ریوی در ایام حبس در زندان اوین، گفت: «پزشکی قانونی اخیرا حکم داده که پدرم برای تحمل کیفر، باید در محیطی با بهداشت بالا و بدون هیچگونه استرس نگهداری شود. حالا نمیدانم که اساسا زندان میتواند از چنین وضعیت و استانداردی برخوردار باشد یا خیر.»
قدیانی از ۹ مهر ۱۴۰۳ دوران محکومیت سه سال و شش ماه حبس خود را با اتهامات «توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام» در زندان اوین سپری میکند.
این فعال سیاسی متولد سال ۱۳۲۴، از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران و از زندانیان سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران در سال ۱۳۸۸ است.
این زندانی سیاسی که در سالهای اخیر با نقدهای جدیاش به علی خامنهای و مبارزهاش با استبداد حاکم در ایران شناخته شده است، ۲۵ فروردین در نامهای از اوین نوشت «چاره ستمگریها برکناری خامنهای و سقوط جمهوری اسلامی» است.
او ۹ فروردین نیز با انتشار پیامی از زندان اوین نوشت: «اگر مذاکرات با آمریکا پیش برود، فرجام خامنهای سقوط است و اگر هم مذاکرات به نتیجه نرسد، او دچار سقوط تدریجی و استحاله خواهد شد.»
جمهوری اسلامی در ماه گذشته میلادی دستکم ۱۵۲ زندانی را در زندانهای سراسر ایران به دار آویخت. از سوی دیگر اعدام ۵۱۱ نفر در پنج ماه نخست سال جاری میلادی در مقایسه با اعدام ۲۶۱ نفر در دوره مشابه در سال ۲۰۲۴، نشان میدهد آمار اعدامها رشد ۹۶ درصدی داشته است.
سازمان حقوق بشر ایران دوشنبه ۱۲ خرداد در گزارشی اعلام کرد جمهوری اسلامی در ماه می ۲۰۲۵، دستکم ۱۵۲ نفر از جمله ۱۹ شهروند بلوچ، ۹ شهروند کُرد، پنج تبعه افغانستان، چهار زن، دو شهروند عرب، یک شهروند ترکمن و یک «تبعه غیرایرانی» را در زندانهای ایران اعدام کرد.
۶۸ تن از این افراد با اتهامهای مربوط به مواد مخدر، ۷۴ تن به اتهام قتل عمد، چهار نفر با اتهامات امنیتی شامل محاربه، افساد فیالارض، بغی و جاسوسی برای اسرائیل و شش نفر به اتهام تجاوز اعدام شدند.
از مجموع اعدامهای ثبتشده در این بازه زمانی، تنها ۱۵ مورد یعنی ۱۰ درصد را رسانههای رسمی اعلام کردند و حکم یک نفر نیز در ملأ عام به اجرا درآمد.
طی پنج ماه دستکم ۵۱۱ تن اعدام شدند
بر اساس گزارش سازمان حقوق بشر ایران، از میان ۵۱۱ اعدام ثبت شده از ابتدای سال جاری میلادی، نهادهای رسمی یا رسانههای داخل ایران، تنها اعدام ۲۸ تن را اعلام کردهاند و مابقی اعدامها بهصورت مخفیانه انجام شدهاند.
همچنین حکم اعدام ۲۴۴ نفر با اتهامات مربوط به مواد مخدر، ۲۳۳ نفر به اتهام قتل عمد، ۱۶ نفر به اتهام محاربه و افساد فیالارض و ۱۶ نفر به اتهام تجاوز به عنف، در این مدت به اجرا درآمد.
در بین اعدامشدگان پنج ماه نخست سال جاری میلادی، ۱۶ زن، ۳۲ تبعه افغانستان و یک نفر «اتباع بیگانه» دیده میشود. دو اعدام هم در ملأ عام انجام شده است.
از بین اعدامشدگان با اتهامهای امنیتی نیز سه تن با اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» به اعدام محکوم شده بودند.
سازمان حقوق بشر ایران با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی از اعدام برای هراسافکنی در جامعه استفاده میکند، درباره خطر تشدید اجرای احکام اعدام در ماههای آینده، بهخصوص برای سرکوب معترضان و پیشگیری از اعتراضات بیشتر هشدار داد و خواهان واکنش فوری جامعه جهانی شد.
این نهاد حقوق بشری در این خصوص نوشت: «با توجه به تشدید اعتراضهای اجتماعی، از جمله اعتصاب اخیر کامیونداران، بیم آن میرود که استفاده حکومت از مجازات اعدام برای ارعاب شهروندان در هفتههای پیش رو بیشتر شود. به همین دلیل، لزوم واکنش جامعه جهانی برای توقف بحران اعدام در ایران بیش از پیش حس میشود.»
محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، گفت: «کسانی که اعدام میشوند از دادرسی عادلانه برخوردار نیستند و اغلب جزو ضعیفترین اقشار جامعهاند.»
امیریمقدم با بیان اینکه با وجود تعداد کمسابقه اعدامها در ایران، جامعه جهانی واکنش درخوری نسبت به این بحران حقوق بشری نشان نداده، گفت: «ما از سازمان ملل، اتحادیه اروپا و کشورهایی که با جمهوریاسلامی روابط دیپلماتیک دارند میخواهیم تا با اعتراض خود هزینه اعدامها را برای حکومت بالا ببرند. در غیر این صورت، شاهد صدها اعدام بیشتر در ماههای آینده خواهیم بود.»
در ماههای اخیر، افزایش شمار اجرای احکام اعدام و همچنین صدور و تایید احکام اعدام برای زندانیان سیاسی در ایران، با موجی از اعتراضات در داخل و خارج از کشور روبهرو شده است.
در یکی از آخرین نمونهها، کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، در بیانیه ششم خرداد خود شمار افراد اعدامشده در ماه اردیبهشت را «بیسابقه و هولناک» توصیف کرد و از تمامی افرادی که دغدغه حقوق بشر و آرزوی ایرانی آزاد و برابر دارند، خواست تا «در کنار قربانیان ظلم» بایستند.
امیرحسین مقصودلو، معروف به تتلو، بهدنبال اقدام به خودکشی در زندان به بیمارستان منتقل شد. قوه قضاییه اعلام کرد این زندانی محکوم اعدام پس از «مسمومیت با قرص» تحت درمان قرار گرفته و حال او رو به بهبود است.
این خواننده که در ترکیه به سر میبُرد، آذرماه ۱۴۰۲ پس از بازگشت به ایران بازداشت و زندانی شد. دستگاه قضایی جمهوری اسلامی او را به اتهام «سبالنبی» (توهین به پیامبر اسلام) به اعدام و به اتهام «تشویق به فساد و فحشا» به ۱۰ سال حبس محکوم کرده است.
اصغر جهانگیر، سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی، ۲۷ اردیبهشت اعلام کرد حکم اعدام تتلو تایید شده و قابل اجراست، اما درخواستها برای لغو آن در حال بررسی است.
او با اشاره به تایید این حکم در دیوان عالی کشور افزود امکان توقف آن با توجه به ثبت درخواست وکلا وجود دارد.
اما تتلو، خوانندهای با میلیونها دنبال کننده در شبکه های اجتماعی و استقبال چند هزار نفری از کنسرتهایش، چطور به حکم اعدام رسید؟
امیرحسین مقصودلو با نام هنری تتلو، متولد ۳۰ شهریور ۱۳۶۶ تهران، یکی از جنجالیترین چهرههای موسیقی ایران در دو دهه اخیر است.
او که ابتدا با سبک آراندبی (R&B) و رپ فارسی به شهرت رسید، بهتدریج به یکی از پرحاشیهترین هنرمندان ایرانی تبدیل شد؛ شخصیتی که همیشه روی لبه باریک میان محبوبیت و تنفر، جسارت و بیمسئولیتی، و هنر و جنجال قدم زده است.
دوران کودکی و شروع موسیقی
تتلو در محله مجیدیه تهران به دنیا آمد. تحصیلاتش را در مقطع متوسطه در رشته ریاضی فیزیک نیمهکاره رها کرد و از سال ۱۳۸۲ که نوجوانی علاقمند به موسیقی بود، فعالیت هنری خود را آغاز کرد.
او به یکی از خبرنگاران گفته بود قصد داشته دانشگاه برود و موسیقی بخواند. تتلو هم نامی است که خواهرزاده تازه زبان باز کردهاش روی او گذاشته بود.
در آن زمان، موسیقی رپ زیرزمینی بود، در ایران مجوز نداشت و تتلو آثارش را بهصورت رایگان در وبلاگی که دوست نزدیکش به راه انداخته بود منتشر میکرد.
او از نخستین هنرمندانی بود که سبک موسیقی آراندبی را وارد فضای خوانندگی به زبان فارسی کرد.
تتلو با یکی از رپرهای آن روزها به نام حسین موسوی، معروف به «تهی»، همکاری نزدیکی داشت. این همکاری سنگبنای تشکیل یکی از نخستین گروههای آراندبی فارسی بود.
شروع کار در TNT
بین سالهای ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴، تتلو و تهی تصمیم گرفتند با هم گروهی تشکیل دهند و موسیقی آراندبی و هیپهاپ فارسی را به شکلی حرفهای و جدید وارد فضای زیرزمینی موسیقی ایران کنند.
آنها گروه خود را «TNT» نام گذاشتند که مخفف Tohi & Tataloo بود. این گروه خیلی زود بهدلیل سبک خاص و نوآورانهاش شناخته شد.
آهنگهای این گروه در آن زمان در فرومها، بلاگها و سایتهایی مثل «رپفا» و «بازم بخون» عرضه شدند و طرفداران زیادی در میان نوجوانان پیدا کردند.
تتلو در این دوره بهدنبال تقلید از خوانندگان آراندبی آمریکایی مثل آشر و نیو (Ne-Yo) بود، اما با شعرهایی هماهنگتر با فضای زندگی ایرانیان.
جدایی تتلو و تهی
گروه TNT عمر چندانی نداشت و بهمرور مسیرهای هنری این دو از هم جدا شد.
حسین تهی به لندن مهاجرت کرد، مسیر حرفهای مستقل خود را ادامه داد و بهتدریج به سبکهای پاپ-هیپهاپ و کلوپ نزدیک شد.
تتلو اما در ایران ماند و به فعالیت زیرزمینی ادامه داد؛ با افراد و گروههای دیگر همکاری کرد و رفتهرفته سبک شخصی خودش را توسعه داد که آمیزهای از آراندبی، پاپ، هیپهاپ و حتی مفاهیم عرفانی و سیاسی بود.
سال ۹۰ تتلو نخستین آلبوم خود به نام «زیر همکف» را منتشر کرد. آلبوم «تتلیتی» که از معروفترین کارهای او و شامل ۱۵ ترانه است، در سال ۹۲ منتشر شد.
تلاطم شهرت؛ از بازداشت تا ترانهخوانی روی ناو
او اولین بار در ۱۲ آذر سال ۹۲ از سوی پلیس امنیت اخلاقی بهدلیل تولید موسیقی زیرزمینی بازداشت و بعد از چند روز با قید وثیقه آزاد شد.
چندی بعد اخباری مبنی بر انتشار ندامتنامهای از سوی تتلو و تلاشش برای کسب مجوز از وزارت ارشاد منتشر شد.
در سال ۹۳ هم ترانه «من یکی از اون یازدهتام» را در حمایت از تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی برزیل اجرا کرد؛ ترانهای با تم نوستالوژی که در آن از زمین خاکی و توپ پلاستیکی خوانده.
یک سال پس از اجرای این ترانه تتلو اعلام کرد قصد دارد از موسیقی خداحافظی کند و فوتبالیست شود.
او که طرفدارانی در میان فوتبالیستها، از جمله پیام صادقیان، بازیکن وقت تیم پرسپولیس داشت، به تمرین پرسپولیس رفت.
این رویداد بسیار جنجالی شد، اما حضور او در تمرین پرسپولیس چند ساعت بیشتر به طول نینجامید.
در سال ۱۳۹۴ در جریان مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی و گروه ۱+۵ در وین، تتلو ترانهای در حمایت از حق برخورداری ایران از «انرژی هستهای» منتشر کرد.
بخشی از موزیک ویدیوی این ترانه روی عرشه ناو جنگی جماران و بخشی هم در میان تکاوران نیروی دریایی ساخته شد.
این اقدام که میتوان گفت اولین فعالیت تتلو با سمت و سوی سیاسی بود، بسیار خبرساز شد. او همچنین مهرماه همان سال در موزه صلح تهران حاضر شد و از سوی مجروحان شیمیایی ایران برای ساخت «کلیپ شهدا» مورد تجلیل قرار گرفت.
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی تتلو اما مانع از بازداشت دوباره او نشد. این خواننده دوم شهریور سال ۱۳۹۵ در حالی که چند روز پیش به دادگاه احضار شده بود، بازداشت شد. این بار او بعد از ۶۲ روز به قید وثیقه آزاد شد.
حمایت از نامزدهای ریاست جمهوری
تتلو از میانه دهه ۹۰ فعالیتهای خود در حوزههای جدی و سیاسی را آغاز کرد و مانند بسیاری از چهرههای پرطرفدار مورد توجه ستادهای انتخاباتی هم قرار گرفت.
تتلو در انتخابات سال ۱۳۹۶ ابتدا از محمدباقر قالیباف و بعد از کنار کشیدن او، از ابراهیم رئیسی حمایت کرد.
همچنین حضور او در جشن اولین سالگرد «فارسپلاس»، از زیر مجموعههای خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه، با تیپ و لباس متفاوت بسیار خبرساز شد.
در آن مراسم، تتلو تابلوی کاریکاتور خود را از حمید رسایی، چهره تندروی جریان موسوم به «اصولگرا» و عزت الله ضرغامی، دیگر چهره سیاسی اصولگرا، دریافت کرد.
او در سال ۱۳۹۷ پس از خروج از ایران، در یکی از مصاحبههایش گفت در حال حاضر اگر قرار باشد از کسی حمایت کند، گزینه او محمود احمدینژاد خواهد بود.
ماجرای پیام صوتی و احتمال فشارهای امنیتی
پس از دورهای از حمایتها و فعالیتهای سیاسی، در سال ۱۳۹۶ پیامی صوتی از تتلو منتشر شد که حاوی نشانههایی از فشارهای امنیتی بر او بود؛ فشاری که بهویژه به دوره بین بازداشتش در سال ۱۳۹۵ و حمایت او از برخی نامزدهای اصولگرا مربوط میشد.
در این پیام صوتی که ظاهرا حاصل ضبط گفتوگوی تلفنی او با فردی ناشناس است، تتلو با صدایی خسته، بریدهبریده و گاه آمیخته با بغض میگوید که ناچار به ماندن در ایران شده، تحت نظارت کامل قرار دارد و امکان انجام آزادانه فعالیتهای دلخواهش را ندارد.
برخی از سخنان او در این پیام چنین برداشت کردند که او برای حمایت از ابراهیم رئیسی در انتخابات بهنوعی دستور گرفته بود.
تتلو در بخشی از این فایل صوتی گلایه میکند که به او دیکته شده چه بنویسد و چه ننویسد، و حتی در محتوای موسیقیاش نیز دخالت شده است.
پس از انتشار این فایل، بسیاری از طرفدارانش از او دلخور شدند که چرا به ابزار تبلیغاتی نظام تبدیل شده است.
مهاجرت به ترکیه
تتلو سال ۱۳۹۷ پس از آنکه از صدور مجوز برای آثارش ناامید شد، برای انتشار کارهایش به ترکیه رفت و در آنجا به فعالیت هنری خود ادامه داد.
این مهاجرت سرآغاز دورهای تازه در زندگی شخصی و هنری تتلو بود؛ یک زندگی لوکس همراه با حضور در محافل شبانه، جنجالهای فضای مجازی و تبدیل «تتلیتی» به یک فرقه.
در سال ۱۳۹۸ و پس از انتشار خبر بازداشت تتلو در ترکیه، سخنگوی نیروی انتظامی اعلام کرد که این بازداشت به درخواست پلیس ایران و بهدلیل وجود پرونده قضایی برای او در کشور صورت گرفته است.
برخی رسانههای ایران هم اعلام کردند او به درخواست مقامات قضایی جمهوری اسلامی به جرم «اشاعه فساد» و «ترویج مصرف روانگردان» توسط پلیس ترکیه بازداشت شد.
هادی شیرزاد، رییس پلیس بینالمللی نیروی انتظامی، در آن زمان دلیل این بازداشت را درخواست مراجع قضایی ایران از اینترپل اعلام کرد. این در حالی بود که نامی از امیرحسین مقصودلو در فهرست تحت تعقیب اینترپل به چشم نمیخورد.
همان زمان پلیس ترکیه اعلام کرد تتلو بهدلیل نقض مقررات ویزا بازداشت شده است. او یک هفته بعد آزاد شد.
تتلیتی؛ طرفدارانی با اسم خاص
تتلیتی نام یکی از آلبوم های تتلو است. طرفداران پرحرارت تتلو نیز که عمدتا نوجوان هستند، با این نام شناخته می شوند.
تتلیتیها برای خود آیین و رسوم خاصی در نظر میگیرند. رفتار تتلو با آنها نیز شبیه به رفتار یک رهبر فرقه با مریدانش بود. طرفداران تتلو بارها برای حمایت از او به مقابل دادگاه رفتند و هشتگهای حمایت از او را در فضای مجازی داغ کردند.
در دوره اقامت تتلو در ترکیه، کنسرتهای او با حضور چند هزار نفر از طرفداران پرشورش برگزار میشد؛ تا جایی که ازدحام جمعیت در این اجراها بارها به سوژه رسانههای ترکیه تبدیل شد.
مسدود شدن حساب کاربری میلیونی در اینستاگرام
جنجالهای خبری تتلو تنها به بازداشتهای متعدد محدود نبود. اظهارنظرهای او در فضای مجازی نیز بارها خبرساز و بحثبرانگیز شد.
در آبان ۱۳۹۷ اینستاگرام حساب کاربری تتلو را بهدلیل استفاده او از عبارتهای توهینآمیز علیه زنان و اینکه از طرفداران مرد خود خواسته بود زنان را کتک بزنند، مسدود کرد.
حساب کاربری تتلو حدود چهار میلیون دنبالکننده داشت.
او پس از این اتفاق با حساب کاربری جدید فعالیت خود را از در اینستاگرام از سرگرفت. این حساب کاربری هم دو سال بعد با بیش از چهار میلیون دنبالکننده از سوی اینستاگرام مسدود شد.
این بار علت مسدود شدن حساب کاربری او، انتشار چند استوری جنجالی بود که در آنها از راهاندازی حرمسرا سخن گفته و از دختران ۱۵ تا ۲۰ ساله خواسته بود به آن بپیوندند.
انتشار این استوری به رابطه جنسی با افراد زیر سن قانونی تعبیر شد و واکنش های بسیاری را در فضای مجازی و رسانهها به همراه داشت.
رابطه تتلو و سحر قریشی
رابطه امیر تتلو و سحر قریشی، بازیگر سینما و تلویزیون، یکی از پرحاشیهترین اتفاقات فضای مجازی فارسیزبان در سالهای اخیر بود.
تصاویر مشترک این دو برای نخستینبار در دیماه ۱۳۹۹ در ترکیه منتشر شد و پس از آن، پستها و فعالیتهایشان در فضای مجازی از شکلگیری یک رابطه میان آنها حکایت داشت.
تتلو که بارها با عبارات عاشقانه از این هنرپیشه یاد کرده بود، تنها پس از چند ماه با او به اختلاف خورد و پیامهایی کنایهآمیز درباره او نوشت.
قریشی نیز بعد از مدتی سکوت، پستهایی منتشر کرد که بهنوعی پاسخ به نوشتههای تتلو تلقی میشدند.
تتلو بهتدریج در کانال تلگرام خود جملاتی تند و گاه زنستیزانه علیه قریشی منتشر کرد و حتی برخی جزییات خصوصی رابطهشان را علنی ساخت؛ اقدامی که با واکنشهای گسترده و منفی کاربران در فضای مجازی همراه شد.
رابطه آنها در نهایت پس از چند ماه به جدایی کشیده شد.
بازگشت به ایران و محکومیت به اعدام
دادگستری آذربایجان غربی آذرماه ۱۴۰۲ اعلام کرد تتلو توسط مقامهای ترکیه به ایران بازگردانده شده و بلافاصله در خاک ایران بازداشت شده است.
خبرگزاری قوه قضاییه هم از شکایات متعدد علیه این خواننده خبر داد.
این در حالی بود که چند روز پیش از آن، تتلو ویدیوهایی در فرودگاه منتشر کرده بود و برخی گزارشها از تمایل او برای بازگشت به ایران حکایت داشت.
با این حال، واقعیت درباره نحوه ورود او به کشور، اینکه بازگشت با تصمیم شخصیاش بوده یا پلیس ترکیه او را در مرز بازرگان به ماموران جمهوری اسلامی تحویل داده، همچنان بهطور دقیق مشخص نشده است.
پس از بازداشت، تتلو به اتهاماتی چون «سبالنبی، تبلیغ علیه نظام، تشویق به فساد و فحشا و تولید محتوای مستهجن و راه اندازی قمارخانه مجازی» متهم شد.
اتهام «سبالنبی» علیه تتلو بر اساس ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی منجر به صدور حکم اعدام شد.
این در حالی است که وکلای او اعلام کردند موکلشان در دادگاه بدوی از این اتهام تبرئه شده بود و صدور مجدد حکم اعدام را نتیجه «بازتعریفی غیرحقوقی» از مصادیق توهین دانستند.
با وجود پیگیریهای وکلای تتلو و افراد نزدیک به او، حکم اعدام همچنان لغو نشده، هرچند شواهدی مبنی بر اجرای قریبالوقوع آن نیز وجود ندارد.
بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، ۲۶ شهروند بهائی در شیراز بابت پروندهای که حدود یک دهه پیش علیه آنها گشوده شده بود و در آن رای برائت گرفتند، با اعتراض و شکایت رییسکل سابق دادگستری استان فارس و پذیرش آن از سوی دیوان عالی کشور، قرار است بار دیگر ۱۰ تیرماه محاکمه شوند.
اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال در شنبه ۱۰ خردادماه حاکی از آن است که شماری از این شهروندان بهائی در روزهای گذشته با دریافت ابلاغیههایی جداگانه به شعبه دوم دادگاه تجدیدنظر استان فارس احضار شدهاند.
یک منبع آگاه از جزییات این پرونده در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت: «این پرونده بعد از نزدیک به یک دهه و با وجود صدور رای تبرئه قطعی برای تمامی متهمان، دوباره برای صدور رای به دادگاه رفته است.»
این منبع آگاه افزود: «پس از صدور رای قطعی تبرئه در مرحله تجدیدنظر، سیدمحمود ساداتی، رییس شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز با گفتن اینکه "مگر قضات تهران میتوانند روی حکمی من صادر کردهام، رای دیگری بدهند،" به سیدکاظم موسوی، رییسکل دادگستری استان فارس در آن زمان توصیه کرد اعتراض کند.»
او اضافه کرد: «در نهایت موسوی روی پرونده شکایت گذاشت و بعد از طرح شکایت در شعبه اول دیوان عالی کشور، این درخواست پذیرفته شد و پرونده دوباره به جریان افتاد.»
طبق اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، این شهروندان بهائی و وکلای آنها در سالهای گذشته و پس از صدور حکم برائت، بارها برای بازپس گرفتن اسناد ملکی که بهعنوان وثیقه از آنها گرفته شده بود و همچنین برای رفع ممنوعیت خروج خود از کشور، اقدام کردند.
با این حال، آنها هر بار با پاسخ منفی مسئولان مواجه شدند و به آنها گفته شد: «پرونده گم شده است.»
در نهایت مشخص شد که رییسکل دادگستری سابق استان فارس پس از صدور رای برائت برای آنها، ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ شکایتی بر اساس «ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری» در دیوان عالی کشور ثبت کرد و با طرح همین شکایت، آنها قرار است بار دیگر محاکمه شوند.
در ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری آمده است: «رییس قوه قضاییه میتواند از دیوان عالی کشور برای رسیدگی مجدد احکام قطعی صادر شده از محاکم یا آنهایی که قابلیت تجدیدنظر دارند درصورتی که مخالف شرع باشند، درخواست اعاده دادرسی کند.»
بازداشت و محاکمه
اغلب این شهروندان بهائی در سال ۱۳۹۵ به دست ماموران وزارت اطلاعات در شیراز بازداشت و مدتی بعد با تودیع قرار وثیقه بهصورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شدند.
آنها در باره زمانی ۲۶ خرداد ۱۳۹۹ تا ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ و طی سه جلسه بابت اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور» در شعبه اول دادگاه انقلاب شیراز به ریاست محمود ساداتی محاکمه شدند.
دادگاه به حضور و اجتماع آنها در محلههای فقیرنشین و حاشیه شهر شیراز، گردهمایی در مکانهای مقدس مذهبی، سیاحتی و گردشگری از جمله شاهچراغ، حافظیه، تختجمشید و نارنجستان با هدف بررسی بحران آب، آسیبهای اجتماعی و طرفداری از محیطزیست و عضویت آنها در جامعه بهائی، بهعنوان برخی از مصداقهای اتهام انتسابی به این شهروندان بهائی استناد کرد.
این ۲۶ نفر مدتی بعد در هشتم خرداد ۱۴۰۱ در مجموع به تحمل ۸۵ سال حبس، ۲۴ سال تبعید و ۵۲ سال منع خروج از کشور محکوم شدند و به آنها گفته شد طبق این احکام، باید به مدت دو سال بهصورت روزانه خود را به اداره اطلاعات استان معرفی کنند.
اعتراض و صدور حکم نهایی برائت
پرونده آنها پس از اعتراض به رای، به دادگاه تجدیدنظر استان فارس ارجاع داده شد و دادگاه حکم را تایید کرد.
پس از اعتراض دوباره متهمان و وکلای آنها پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد.
عالیترین مرجع قضایی جمهوری اسلامی با اعلام اینکه صرفا عضویت آنها در جامعه بهائی را نمیتوان بهعنوان مصداق اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت داخلی و خارجی کشور دانست، درخواست اعاده دادرسی آنها را پذیرفت و صدور رای قطعی را به شعبه همعرض در دادگاه تجدیدنظر واگذار کرد.
در نهایت احسان رحیمی و رضا رحیمیان، مستشاران شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان فارس، ۲۴ دی ۱۴۰۱ پس از بررسی دوباره پرونده با بیان اینکه دلیلی مبنی بر «اجتماع و تبانی و اجتماع بر علیه امنیت داخلی و خارجی کشور» از سوی متهمان پرونده دیده نشد و «مبادرت آنها به اجرای مناسک خاص بهائیت» صرفا در جمع خودشان بوده است، تمامی آنها را از اتهامات انتسابی تبرئه و اعلام کرد این حکم قطعی است.
در بخش دیگری از این حکم آمده بود: «با وجود غیرقانونی بودن بهائیت و تشکیلات آن در ایران، صرف عقیده به آن در قانون جرمانگاری نشده و ارتباط و مراوده این افراد با یکدیگر که بعضا بستگان و خویشاوند یکدیگر بودهاند، از مصداقهای اقدام علیه امنیت کشور نیست.»
به جریان افتادن پرونده این شهروندان بهائی و تعیین تاریخ محاکمه مجدد آنها به صورت گروهی، در کنار خبرهایی درباره نقض حقوق بهائیان از سوی نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی در روز های اخیر، نشان میدهد موج تازهای از فشار بر شهروندان بهائی در ایران به راه افتاده است.
بهائیان بزرگترین اقلیت دینی غیرمسلمان ایران هستند که از زمان انقلاب سال ۱۳۵۷، بهطور سیستماتیک هدف آزار و اذیت قرار گرفتهاند.
در طول حیات جمهوری اسلامی گزارشهای متعددی درباره اعدام، شکنجه، بازداشت، مصادره اموال و محرومیت بهائیان از تحصیل در دانشگاههای ایران منتشر شده است. این فشارها طی یک سال گذشته شدت گرفته است.
منابع غیررسمی میگویند بیش از ۳۰۰ هزار شهروند بهائی در ایران زندگی میکنند. قانون اساسی جمهوری اسلامی تنها ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی را به رسمیت میشناسد.