شناسایی چندین تبعه دیگر که به دنبال مهاجرت بودند؛ سه تبعه هندی گمشده در ورامین پیدا شدند
رسانههای ایران گزارش دادند که سه تبعه هندی که پس از ورود به تهران ناپدید شده بودند، طی عملیات پلیس در ورامین آزاد شدند.
همچنین گفته شده چندین تبعه دیگر از کشورهای مختلف نیز که به دنبال صدور ویزا برای مهاجرت به کشور دیگری بودند، در این محل نگهداری میشدند.
به گفته مقامهای ایران، این افراد پیش از سفر، از طریق صفحهای در اینستاگرام با وعده صدور ویزای استرالیا به تهران سفر و آدمربایان پس از ورود آنها به ایران، در تماس خانوادههایشان، درخواست مبلغی معادل یک میلیون و ۸۰۰ هزار روپیه برای آزادیشان کرده بودند.
خبرگزاری تسنیم نوشت که افراد بازداشتشده در این پرونده از اتباع خارجی بوده و بهصورت «سازمانیافته» اقدام به گروگانگیری کرده بودند.
جزئیات بیشتر از هویت بازداشتشدگان و شرایط قربانیان منتشر نشده است.
علیرضا اعرافی، مدیر حوزههای علمیه، با بیان اینکه خمینی فراتر از عصر و زمان خودش حرکت میکرد، گفت: «۶۵ سال یا ۶۴ سال است که ملت ایران به امام عشق میورزند و الان هم همانطور است.» او افزود: «با همه مشکلات، کاستیها و ضعفهای که گاهی ما داشتهایم ولی مردم هنوز پای امام هستند.»
نتایج یک پژوهش تازه در ایران نشان میدهد برخی از دانشآموختگان به دلایلی چون بیکاری یا حتی بهمنظور گرفتن انتقام از نظام آموزشی، به نگارش پایاننامه برای دیگران روی میآورند؛ پدیدهای که با عنوان «سایهنویسی پایاننامه» نیز شناخته میشود.
پدیده سایهنویسی پایاننامه که طی سالهای اخیر در دانشگاههای ایران گسترش یافته، ابعاد جدیدی پیدا کرده است.
پژوهش رضا همتی از دانشگاه اصفهان و مریم بهارلویی از دانشگاه یزد به بررسی دلایل و انگیزههای دانشآموختگان برای ورود به این بازار سیاه پرداخته است.
این مطالعه کیفی که نتایج آن در آخرین شماره فصلنامه «پژوهشهای راهبردی مسائل اجتماعی» دانشگاه اصفهان منتشر شد، با مصاحبه از ۱۵ سایهنویس مستقل انجام گرفته است.
محققان شش دسته انگیزه اصلی را شناسایی کردند که از مشکلات مالی و بیکاری تا احساس سرخوردگی از سیستم آموزشی و تمایل به انتقامگیری از آن متغیر است.
این انگیزهها شامل «تقلا برای بقا»، «سرخوردگی تمامعیار»، «دانشگاه در چنبره فساد»، «عصیان علیه دانشگاه»، «تجربه احساسی متناقض» و «تصورات مختلف از سایهنویسی» است.
شرایط اقتصادی، محرک اصلی سایهنویسی
بر اساس یافتههای این پژوهش، فشارهای مالی و ناتوانی از کسب درآمد اصلیترین دلیل گرایش دانشآموختگان به پایاننامهنویسی برای دیگران است.
یکی از مشارکتکنندگان در این رابطه گفت: «من متولد سال ۱۳۶۴ هستم و برای کسی مثل من با این سن و با این مدرک، خیلی زشت و خجالتآور است بخواهم از بابام پول بگیرم.»
انتقام از نظام آموزشی
بخش قابلتوجهی از سایهنویسان فعالیت خود را نوعی انتقامجویی از نظام آموزشی میدانند. این افراد معتقدند ناکارآمدی نظام آموزشی آنها را در شرایط نامناسبی قرار داده است.
یکی از مصاحبهشوندگان درباره انگیزه انتقامجوییاش گفت: «منم انتقام میگیرم. چه جوری؟ اینجوری که همش خودمو تبلیغ میکنم تا دانشجوها پایاننامه ننویسن و بدن من تا این چرخه تکرار بشه.»
یافتههای این مطالعه مشخص کرد بسیاری از این افراد نظام آموزشی را ناکارآمد میدانند و معتقدند سیاستهای اشتباه نظیر تودهای شدن آموزش عالی، موجب وخامت شرایط آنها شده است.
تودهای شدن بهمعنای گسترش بیش از حد و بیرویه دانشگاهها و موسسات آموزشی است؛ روندی که باعث شده تعداد زیادی از افراد وارد دانشگاه شوند، بدون آنکه زیرساختهای لازم مانند کیفیت آموزش، امکانات پژوهشی یا بازار کار متناسب با آن رشد کرده باشد.
نتیجه این وضعیت، افزایش شمار دانشآموختگان بیکار یا ناراضی است که تحصیلات دانشگاهی را نه راهی برای پیشرفت، بلکه تجربهای ناکارآمد و بیثمر تلقی میکنند.
تصورات متناقض از سایهنویسی
بررسیها نشان میدهد خود سایهنویسان برداشتهای متناقضی از کارشان دارند؛ برخی این فعالیت را غیراخلاقی میدانند اما بهدلیل فشارهای اقتصادی ناچار به ادامه آن هستند، در حالی که برخی دیگر سایهنویسی را نوعی «کمک» به دانشجویان تلقی میکنند.
یکی از مشارکتکنندگان در این مطالعه گفت: «من اصلا فکر نمیکنم این کار غیراخلاقی است. برعکس، من دارم کمک میکنم به دانشجوها و لطف میکنم تا بتونن دفاع کنن.»
گسترش بازار سیاه پایاننامهنویسی
نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بازار سیاه پایاننامهنویسی در ایران به شکل «هوشمندانهای» خود را با نیازهای متقاضیان منطبق کرده و با ارائه تخفیفها و پرداخت چندمرحلهای، شرایط را برای دانشجویان آسان کرده است.
همتی و بهارلویی این معضل را صرفا ناشی از عوامل فردی نمیدانند، بلکه آن را برآمده از دگرگونیهای ساختاری در نظام آموزش عالی تلقی میکنند؛ از جمله گسترش سیاستهای خصوصیسازی و تودهای شدن آموزش که بسترهای لازم را برای شکلگیری و گسترش سایهنویسی پایاننامه فراهم کردهاند.
نقش استادان دانشگاه در دامن زدن به سایهنویسی
بر اساس یافتههای این پژوهش، عدم نظارت جدی استادان راهنما و در برخی موارد همراهی آنها با دانشجویان متخلف، یکی از عوامل کلیدی گسترش بازار سیاه پایاننامهنویسی محسوب میشود.
یکی از سایهنویسان گفت: «از رفتوآمد و ارتباط دانشجو با [استاد] راهنما، هر استادی میتواند متوجه شود که پایاننامه را خود دانشجو نوشته یا نه؛ ولی الان میبینیم خیلی راحت دانشجوها در کل زمان پایاننامهنویسی پنج بار یا شش بار یا کمتر میرن پیش راهنما و راحت هم دفاع میکنن و استاد و دانشگاه چیزی نمیگن.»
به گفته محققان، این وضعیت خود عاملی برای ترغیب دانشجویان به «برونسپاری» پایاننامه محسوب میشود، زیرا دانشجویان شاهد هستند که همکلاسیهایشان بدون مواجهه با مشکل خاصی، از این روش استفاده کرده و موفق به دفاع شدهاند.
پژوهشگران برای مقابله با این مشکل، پیشنهادهایی ارائه دادهاند که شامل تقویت نظارت بر روند راهنمایی پایاننامهها، اصلاح آییننامههای مربوط به شیوه راهنمایی، ایجاد ساز و کار افشاگری، و تقویت برنامههای کارآموزی و فرصتهای شغلی در حین تحصیل است.
آنها هشدار دادند ادامه روند کنونی میتواند اعتبار نظام آموزش عالی ایران را به خطر بیندازد و به همین دلیل، نیازمند مداخله و توجه جدی سیاستگذاران است.
مطهر محمدخانی، سخنگوی شهردار تهران، گفت که ورود حیوانات به پارکهای شهری ممنوع است و این موضوع روی تابلوهای شهری اعلام شده است.
او افزود: «ما مدافع حقوق حیوانات هستیم اما شهر قواعد خودش را دارد.»
این سخنان در حالی است که در روزهای اخیر دادستانها در برخی شهرها از جمله اصفهان، ارومیه و همدان از طرح برخورد با تردد شهروندان با سگ خبر دادند. سخنگوی شهردار تهران گفت ورود سگ به پارکها «یکی از نشانههای روشن برای ایجاد پلیس تخصصی شهری در پایتخت است.»
روزنامه همشهری گزارش داد جسد یک فرد فوتشده در بیمارستان «شهید بهشتی» در آستارا، استان گیلان، اشتباها به خانواده او تحویل داده شد. طبق این گزارش، دلیل اشتباه شباهت چهره دو نفر و شناسایی اشتباه از طرف اطرافیان یکی از این دو فرد فوتشده بوده است.
همشهری نوشت یکی از این افراد شهروند ایران و دیگری راننده ترانزیت تبعه جمهوری آذربایجان بوده است.
بر اساس این گزارش، نماینده شرکتی که راننده آذربایجانی برای آن کار میکرد وقتی برای شناسایی جسد به سردخانه رفت، چون راننده را از قبل ندیده بود، از روی عکس اقدام به شناسایی مارک کرد که به اشتباه فرد ایرانی را به جای او به عنوان متوفی تشخیص داد.
دهها شهروند که عمدتا ساکن شهرهای جنوبی ایران هستند، با ارسال پیامهایی به ایراناینترنشنال گفتند قطع برق و آب در اوج گرما، جان آنها را به لب رسانده است.
ایراناینترنشنال در جریان کارزار «خط بحران» از مخاطبان خود پرسید قطع مداوم برق چه خسارتهایی برای آنان به بار آورده است.
یک شهروند ساکن اهواز گفت قرار بود بهدلیل دمای بسیار بالا، برق این شهر قطع نشود، اما ساعت چهار بعد از ظهر و در اوج گرما، نه تنها برق بلکه آب هم قطع شده است.
دمای هوای اهواز و شمار دیگری از شهرهای استان خوزستان از اوایل اردیبهشت بهطور میانگین ۴۱ درجه بوده است.
اواخر اردیبهشت نیز دمای هوای اهواز از ۴۸ درجه عبور کرد.
در سالهای گذشته، کشور در تابستان با بحران کمبود برق مواجه بود، اما این بار بحرانی که مقامهای جمهوری اسلامی آن را «ناترازی» میخوانند، بسیار زودتر از تابستان و از اردیبهشت آغاز شد.
شهروندی دیگر از شهرستان دیر در استان بوشهر با ارسال ویدیویی به ایراناینترنشنال گفت: «ساعت نزدیک یک بعد از ظهر و در اوج گرما، برق و آب را در شهری با این همه پالایشگاه و منابع انرژی قطع کردهاند.»
بوشهر نیز در هفتههای گذشته، گرمایی مشابه خوزستان را تجربه کرده است.
۱۲ خرداد بندر دیر با دمای ۴۷.۴ درجه، رتبه نخست فهرست گرمترین نقاط جهان را به خود اختصاص داد.
در همین روز، امیدیه، اهواز و صفیآباد دزفول از استان خوزستان نیز در میان پنج شهر گرم نقاط جهان قرار گرفتند.
ناتوانی حکومت برای تامین برق در سالهای گذشته چندین بار صدها شهر و روستای ایران را در خاموشی فرو برده و شهروندان را با قطع انرژی در اوج گرما مواجه کرده است.
دوشنبه ۱۲ خرداد کسبه بازار ماهیفروشان بندرعباس در اعتراض به نداشتن کولر با وجود گرمای شدید، در حضور نماینده بهداشت استان تجمع کردند.
شهروندی در پیامی به ایراناینترنشنال گفت بهدلیل قطع برق و از کار افتادن دکلهای ایرانسل، دسترسی به اینترنت در منطقه محل سکونتش مختل شده و ناچار شده برای ارسال یک پیام در واتساپ، در گرمای جنوب به بخش دیگری از منطقه برود.
شهروندی دیگر نیز گفت در طبقه چهاردهم زندگی میکند و در اوج گرما هم برق قطع شده و هم آب: «نه میتوانیم حمام برویم، نه میتوانیم کولر را روشن کنیم. از امکانات اولیه زندگی هم محرومیم.»
باوجود این اعتراضها، برق خانگی در ایران از اواسط اردیبهشت بهطور منظم و روزانه قطع میشود.
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت پزشکیان، ۱۳ خرداد گفت: «از قطع برق خوشحال نیستیم، اما به دلیل کمبود شدید مجبور به ادامه آن هستیم.»
او افزود: «تلاش میکنیم قطع برق را به حداقل برسانیم، بهخصوص در استانهایی که دمای هوا بالاتر است. دولت تمام تلاش خود را در این زمینه انجام خواهد داد.»
یکی از شهروندان با ارسال ویدیویی به کارزار خط بحران، با اشاره به پیامدهای قطع برق بر کسب و کارش گفت از ساعت ۹ صبح برق قطع شده و نمیتواند کرکرههای مغازه را بالا بدهد و در این اوضاع اقتصادی مجبور شده است در خانه بماند.
چندین شهروند دیگر از سوختن یخچالهای خانگی و صنعتی، کولر گازی و دیگر لوازم الکترونیکی خود گفتند که دهها میلیون تومان خرج اضافه روی دستشان گذاشته است.
شهروندی ترکیب «بیکاری، گرما، سوختن لوازم برقی، بیآبی و فقر» را فلاکتی خواند که جمهوری اسلامی نصیب ایران کرده است.
عباس علیآبادی، وزیر نیرو، اخیرا با تاکید بر کمبود برق و تداوم خاموشیها اعلام کرد تشخیص اولویت قطع برق به استانها واگذار شده است.
او گفت پیشتر صنایع در اولویت قطع برق بودند، اما اکنون این بخش از اولویت خارج شده است.
کارشناسان توقف سرمایهگذاری در صنعت برق، توسعه نیافتن نیروگاهها و شبکه فرسوده را عامل اصلی ناترازی برق و کسری ۱۴ هزار مگاواتی آن در ایران دانستهاند.
شهروندی با ارسال ویدیویی به ایران اینترنشنال به قطع برق منزلش اشاره کرد و گفت جمهوری اسلامی بعد از ۴۷ سال حتی با گرفتن پول برق، نمیتواند مردم را تامین کند.