علیرضا نامور حقیقی، تحلیلگر سیاسی گفت: «ایران اگر نخواهد انعطاف حداکثری در مذاکرات با آمریکا داشته باشد با چالشهای بیشتری مواجه خواهد شد.»
او افزود: «گذشت زمان به نفع ایران نیست و هرچه روند مذاکرات بیشتر ادامه یابد، احتمال اقدام اسرائیل علیه ایران افزایش مییابد.»
حسین آقایی، پژوهشگر روابط بینالملل و امور استراتژیک، در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت: «ترامپ بهجای گفتوگو با متحد خود، اسرائیل، در تلاش است با بهرهگیری از میانجیگری مسکو، سطح تنش با جمهوریاسلامی را کاهش دهد. از نگاه آمریکا، روسیه بهدلیل روابط نزدیک با جمهوری اسلامی میتواند نقشی موثرتر در این بحران ایفا کند.»
آقایی با اشاره به حملات اوکراین به عمق خاک روسیه و تهدیدهای ترامپ درباره اعمال تحریمهای بیشتر علیه مسکو در صورت تداوم جنگ افزود: «پوتین در پی آن است که با استفاده از کارت میانجیگری در مساله جمهوری اسلامی، نرخ چانهزنی خود را در پرونده اوکراین بالا ببرد.»
او ادامه داد: «پوتین بهدنبال تحقق نوعی توافق محدود میان تهران و واشینگتن است؛ چرا که به زعم او، در حال حاضر تهران در موضع ضعف قرار دارد و این فرصت مناسبی برای روسیه است تا در ازای میانجیگری در پرونده هستهای جمهوری اسلامی، امتیازاتی در عرصه جنگ اوکراین برای خود کسب کند.»
«برای نیروگاه بوشهر یک نمونه سوخت اتمی ساختیم. از روسها تقاضا کردیم که این سوخت را بگذاریم در راکتور بوشهر که تابآوریاش را اندازه بگیریم که اجازه ندادند.» این جملات را علیاکبر صالحی، رییس پیشین سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی، اخیرا در یک برنامهی تلویزیونی بیان کرد.
او بهصراحت اذعان کرد که تلاش برای آزمون تابآوری سوخت هستهای ساخت ایران جهت استفاده در نیروگاه بوشهر با شکست مواجه شده است.
این اعتراف از زبان مقام ارشد سابق هستهای جمهوری اسلامی، پرده از واقعیتی برمیدارد که سالها مورد تردید کارشناسان بینالمللی بود.
مشروح کامل این تحلیل را اینجا بخوانید
روحالله رحیمپور، تحلیلگر سیاسی درباره اظهارات اخیر علیاکبر صالحی درباره کارشکنی روسها به ایران اینترنشنال گفت: «اظهارات علیاکبر صالحی درباره روسیه تنها به این کشور محدود نمیشود؛ او از نمونههای متعددی از کارشکنی چینیها نیز یاد کرده است. بهگفته او، روسیه و چین بارها جمهوری اسلامی را در قراردادهای بلندمدت در شرایط دشوار قرار دادهاند.»
رحیمپور افزود: «این مسئله فقط به موضوعات هستهای محدود نیست؛ در دیگر حوزهها، بهویژه پروژههای زیرساختی، تجربه همکاری با این دو کشور پر از ناکامی بوده است. بهعنوان نمونه، پروژه آزادراه تهران–شمال با وجود مشارکت طرف چینی، دههها زمان، سرمایه و انرژی را به هدر داده است.»
به گفته این تحلیلگر سیاسی، علاوه بر ناکارآمدی اقتصادی، این تجربهها پیامدهای امنیتی نیز برای جمهوری اسلامی داشتهاند.
او تاکید کرد: «با وجود روابط گسترده، چین و روسیه در شورای امنیت سازمان ملل، هرگز از مواضعی که جمهوری اسلامی برای خود قائل بوده، حمایت نکردهاند؛ در بهترین حالت، در برابر قطعنامهها و بیانیههای بینالمللی تنها به رأی ممتنع بسنده کردهاند. در مجموع، همکاری با این دو قدرت نهتنها به سود مردم ایران نبوده، بلکه هزینههای سنگینی در پی داشته است.»

«برای نیروگاه بوشهر یک نمونه سوخت اتمی ساختیم. از روسها تقاضا کردیم که این سوخت را بگذاریم در راکتور بوشهر که تابآوریاش را اندازه بگیریم که اجازه ندادند.» این جملات را علیاکبر صالحی، رییس پیشین سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی، اخیرا در یک برنامهی تلویزیونی بیان کرد.
او بهصراحت اذعان کرد که تلاش برای آزمون تابآوری سوخت هستهای ساخت ایران جهت استفاده در نیروگاه بوشهر با شکست مواجه شده است.
این اعتراف از زبان مقام ارشد سابق هستهای جمهوری اسلامی، پرده از واقعیتی برمیدارد که سالها مورد تردید کارشناسان بینالمللی بود.
مفهوم «تابآوری سوخت هستهای» و اهمیت آن
تابآوری سوخت هستهای به چه معناست و چرا چنین آزمایشهایی انجام میشود؟
بهطور خلاصه، منظور فرایندی از آزمونهای دقیق است که روی سوخت جدید طراحیشده برای راکتورهای اتمی انجام میگیرد تا اطمینان حاصل شود آن سوخت میتواند در شرایط سخت داخل راکتور بهصورت پایدار و ایمن عمل کند.
در این آزمونها، نمونههای سوخت تحت سناریوهای مختلف قرار میگیرند تا عملکردشان ارزیابی شود.
بهطور معمول سه دسته شرایط عملیاتی زیر برای آزمون صلاحیت سوخت در نظر گرفته میشود:
۱. شرایط عادی بهرهبرداری: مواجهه سوخت با دما، فشار و شار نوترونی طی کارکرد معمول راکتور
۲. شرایط گذرا: تغییرات ناگهانی در وضعیت راکتور (مانند افزایش سریع توان یا افت لحظهای فشار) که میتواند بر سوخت تاثیر بگذارد
۳. شرایط فرضی حادثه: حالتهای بحرانی نظیر از دست رفتن خنککننده یا افزایش خارج از کنترل حرارت که در بدترین سناریوها، ممکن است رخ دهد
سوخت باید در تمامی این وضعیتها آزمون تابآوری را با موفقیت طی کند تا صلاحیت استفاده در راکتور اتمی را بهدست آورد.
برای این منظور، یک برنامه جامع پرتودهی و تست انجام میشود که طی آن، سوخت تحت تابش نوترونی قرار میگیرد و تا حد پایان عمر طراحیشدهاش (حداکثر سوختن) بررسی میشود تا هرگونه مشکلی نظیر شکستگی غلاف یا افت عملکرد شناسایی گردد.
این فرایند از منظر ایمنی و عملکرد نیروگاه اتمی قابل اغماض نیست. در تاریخ صنعت هستهای نمونههایی از این دست مشاهده شده است؛ برای مثال در سال ۲۰۰۸ طی آزمایش سوخت مختلط پلوتونیوم (MOX) در راکتور نیروگاهی کاتاوبا (ایالات متحده)، رشد طولی غیرعادی میلههای سوخت این راکتور باعث توقف زودهنگام برنامه آزمایشی شد.
نهادهای ناظر پس از این رویداد تاکید کردند نباید در انجام تستهای ایمنی سوخت هیچگونه کوتاهی یا شتابزدگی صورت گیرد.
شکست ایران در آزمون سوخت داخلی و تردید در اهداف برنامه غنیسازی
ایران علیرغم پیشرفت در توانایی غنیسازی اورانیوم، تاکنون در تولید سوخت واجد شرایط برای نیروگاههای اتمی به موفقیت نرسیده است.
صالحی در اظهارات خود تصریح کرد نمونه سوخت تولید داخل برای راکتور بوشهر حتی فرصت ارزیابی کامل را نیافت، چرا که طرف روسی اجازه قرار دادن آن در قلب راکتور را نداد و عملا این آزمون تابآوری ناکام ماند.
نتیجه مستقیم این وضعیت آن است که نخستین نیروگاه اتمی ایران یعنی بوشهر، کماکان کاملا وابسته به سوخت وارداتی از روسیه است.
بنا بر توافق دوجانبه، روسیه همه سوخت تازه مورد نیاز رآکتور بوشهر را تامین کرده و میکند و پس از مصرف نیز میلههای سوخت مصرفشده را برای دفع نهایی به روسیه بازمیگرداند.
به گزارش انجمن جهانی هستهای، این ترتیبات عملا تامین سوخت نیروگاه بوشهر را برای آینده قابل پیشبینی تضمین کرده و هرگونه توجیه فنی برای تداوم غنیسازی بومی در ایران را از بین میبرد.
مقامات ایرانی همواره استدلال کردهاند که هدف از غنیسازی اورانیوم، تولید سوخت برای مصارف صلحآمیز، مانند نیروگاههای برق و رسیدن به خودکفایی در چرخه سوخت است.
با این حال، ناکامی در آزمون عملی سوخت داخلی و ادامه اتکا به روسیه برای سوخترسانی به تنها نیروگاه اتمی فعال کشور، این ادعا را شدیدا تضعیف میکند.
افزون بر این، سطح غنای اورانیومی که ایران طی سالهای اخیر به آن دست یافته، بسیار بالاتر از مقدار مورد نیاز یک برنامه برق هستهای است.
اورانیوم با غنای ۳ تا ۵ درصد برای سوخترسانی به یک راکتور قدرت کافی است، در حالی که ایران تا سطح ۶۰ درصد اورانیوم را غنی کرده است که به مراتب بالاتر از نیاز نیروگاهی بوده و عملا کشور را به سطح مواد شکافتپذیر درجه تسلیحاتی نزدیک میکند.
برآورد میشود که حتی اگر ایران سوخت مورد نیاز نیروگاه بوشهر را کاملا بهصورت بومی تولید کند، سالانه حدود ۱۰۰ هزار سو غنیسازی برای این منظور کافی خواهد بود، در حالی که ایران از برنامههایی برای رسیدن به ظرفیت یک میلیون سو در سال سخن گفته است.
این رقم تقریبا ۱۰ برابر کل نیاز غنیسازی برای یک نیروگاه اتمی است و شکاف چشمگیری میان ادعای تامین سوخت داخلی و واقعیت کاربرد غنیسازی جمهوری اسلامی را نشان میدهد.
بهطور کلی، مجموعه شواهد فوق حکایت از آن دارد که ادعای صلحآمیز بودن برنامه غنیسازی حکومت ایران با الزامات و نتایج عملی آن همخوان نیست.
هنگامی که سوخت یک نیروگاه بهطور امن و مطمئن از سوی شریک خارجی تامین میشود، اصرار بر ادامه غنیسازی در سطوح بالا و بدون کاربرد روشن، از دیدگاه فنی و علمی توجیهی ندارد.
همین واقعیت موجب شده است ناظران بینالمللی بیش از پیش نسبت به نیات حقیقی برنامه هستهای جمهوری اسلامی دچار تردید شوند و از تهران بخواهند درباره هدف اصلی انباشت اورانیوم غنیشدهای که در عمل کاربردی برای تولید برق هستهای ندارد، شفافسازی کند.
ادعای تهران مبنی بر «صرفا صلحآمیز» بودن برنامه هستهایاش، در پرتو شکستهای فنی یادشده و وابستگی ادامهدار به سوخت وارداتی، با چالشی جدی از جانب واقعیتهای علمی روبهرو شده است.

۱۴ خرداد، سالگرد درگذشت خمینی، امسال نیز با همان تصاویر همیشگی تکرار شد:
خامنهای به محل دفن خمینی رفت و همان حرفهایی را زد که سه دهه از تریبونهای حکومتی شنیدهایم: دفاع از انزوا، رد مذاکره و تعامل با دنیا، و تاکید بر تداوم مسیری که از بهمن ۱۳۵۷ تا به امروز، نه توسعه آورده، نه صلح، نه رفاه و نه آرامش.
جمهوری اسلامی غیر از همان آدرنالین جمعی و مقطعی پیروزی در همان اول انقلاب، همه جنگ بوده و بمباران و محرومیت و بیسوادی و فساد و دروغ؛ آن هم با بوی گلاب!
علی خامنهای در سخنرانی امروز، پیشنهاد تازه آمریکا برای توافق هستهای را بهشدت رد کرد و نه تنها دروازه یک فرصت دیگر برای کاهش فشار اقتصادی را بست، بلکه نشانهای روشن از اراده سیاسی نظام در حفظ وضعیت اسفناک موجود ارائه داد؛ وضعیتی که محصول آن فروپاشی امید زندگی در جامعهای خسته و دستبسته است.
خامنهای حالا موفق شده همه گزینههای بدون خشونت و صلحآمیز برای تغییر در جامعه امروز ایران را بسوزاند!
او، تنهاتر از همیشه، دیکتاتوری بوده که سوار بر گرده دیکتاتوری دیگر، یک ایدئولوژی واپسگرایانه را تا جایی که میتوانست - شاید تا آخر عمرش - بر میلیونها تحمیل کرد و اگر منابع طبیعی ایران نبود، هرگز در خوابش هم نمیدید در ۸۰ سالگی اینجایی باشد که امروز هست.
نزدیک به پنجاه سال وعده و شکست
در سالهای پس از انقلاب، جمهوری اسلامی بارها بر «استقلال»، «عزت» و «مقاومت» تاکید کرده؛ اما در عمل، این مفاهیم بهانهای برای توجیه ناکامی، سرکوب و انزوای بینالمللی بوده است.
برنامه هستهای، یکی از پرهزینهترین پروژههای تاریخ معاصر ایران، نه برق تامین کرد، نه تحریمها را پایان داد، و نه امنیت بههمراه آورد. تنها دستاورد آن، انزوای دیپلماتیک و افزایش فشار بر مردم بود. با این حساب، هیچ جای این پروژه «ملی» نیست.
در ستایش گذشته، بدون درک حال
خامنهای در سخنان امروز خود، همچنان از «راه خمینی» سخن گفت؛ راهی که ظاهراً جز تداوم دشمنی، هزینهدادن مردم و مقاومت بیثمر برای دفاع از هیچ، چیزی بههمراه ندارد. او گفت: «پاسخ ما به یاوهگویی آمریکا معلوم است: نمیتوانند هیچ غلطی بکنند.»
واقعیت این است که در سایه این رویکرد، ایران نهتنها از توسعه بازمانده، بلکه در بسیاری زمینهها از همسایگانش عقب افتاده است.
امروز حتی همان شعارهای اولیه جمهوری اسلامی - مانند عدالت، رفاه و کرامت انسانی - جک شده! «ارتحالیدی» در باطن خود، واکنش طنزآلود جامعهای است به مرگ امامش!
بازتولید چرخه؟
خامنهای تنها امتداد گذشته نیست؛ او خود بخشی از همان گذشته است که در حال تکرار است. در سه دهه رهبریاش، با استفاده از تجربههای پرهزینه - از جیب جمهوری اسلامی و نهایتا ملت ایران - نظام امنیتی و اقتصاد وابسته به سرکوب را تثبیت کرد.
اگر او بتواند این پیچ خطرناک را رد کند، آیا باید پذیرفت که نیمقرن آینده نیز بازتولید همان سیاستهای فرسایشی، همان انزوا و همان اقتصاد خواهد بود؟ حالا مثلاً مقداری لیبرالتر!؟
آیا نیمقرن آینده، چیزی جز ادامه فروپاشی تدریجی نخواهد بود؟
«برنامه» این پایین است و امشب در برنامه به این مسئله پرداختیم.
در تازهترین قسمت «برنامه با کامبیز حسینی»، به بررسی آخرین وضعیت ایران از نگاه خودمان میپردازیم!
در این برنامه، عرفان ثابتی که جامعهشناس است مهمان ماست و مخاطبان از سراسر جهان به این پرسش پاسخ دادند که: آیا نیمقرن آینده ایران، تکرار ۵۰ سال گذشته خواهد بود؟