حملات اسرائیل به ذخایر نفت و گاز ایران، درگیریها را به سطحی جدید کشانده است
انفجار و آتشسوزی در پالایشگاه شهر ری بهدنبال حملات اسرائیل
ابعاد مختلف درگیریها میان اسرائیل و جمهوری اسلامی به خط خبری مهم جهان تبدیل شده است. فایننشال تایمز گزارش داد حمله اسرائیل به ایران، ذخایر نفت و گاز را به خط مقدم درگیری کشانده است.
در پی حملات موشکی و پهپادی گسترده جمهوری اسلامی به اسرائیل در روزهای گذشته، بار دیگر توجهها به سامانه دفاع چندلایه اسرائیل جلب شده است.
صدها موشک بالستیک و پهپاد انتحاری از ایران بهسوی اسرائیل شلیک شده و این دو دشمن دیرینه در خاورمیانه، ضربات سنگینی به یکدیگر وارد کردهاند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، اسرائیل از زمان جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ و حمله موشکی عراق با موشکهای اسکاد، تقویت سامانههای دفاع هوایی خود را آغاز کرد و در این مسیر از کمکهای نظامی آمریکا، از جمله دریافت تجهیزات پیشرفته ضدموشکی، بهرهمند بوده است.
به گفته یکی از مقامهای نظامی اسرائیل، این سپر دفاعی تاکنون «۸۰ تا ۹۰ درصد» موفقیت داشته، اما هیچ سامانهای نمیتواند محافظت کامل ۱۰۰ درصدی را تضمین کند و به همین دلیل برخی از موشکهای جمهوری اسلامی توانستهاند از این سد دفاعی عبور کنند.
در ادامه گزارش رویترز، جزییاتی درباره سامانههای دفاعی اسرائیل آمده است.
پیکان (ARROW)
سامانههای رهگیر پیکان-۲ و پیکان-۳ که با هدف مقابله با تهدید موشکهای جمهوری اسلامی طراحی شدهاند، قابلیت رهگیری اهداف را به ترتیب در داخل و خارج از جو زمین دارند.
این سامانهها در ارتفاعی عمل میکنند که امکان انهدام ایمن کلاهکهای غیرمتعارف را نیز فراهم میسازد.
پیمانکار اصلی این پروژه، صنایع هوافضای اسرائیل است و شرکت آمریکایی بوئینگ نیز در تولید این رهگیرها مشارکت دارد.
فلاخن داوود (DAVID'S SLING)
سامانه دفاع موشکی بُرد متوسط فلاخن داوود برای رهگیری موشکهای بالستیک در فاصله ۱۰۰ تا ۲۰۰ کیلومتری طراحی شده است.
این سامانه که بهطور مشترک از سوی شرکت دولتی اسرائیلی «رافائل - توسعهدهنده سیستمهای دفاعی پیشرفته» و شرکت آمریکایی RTX، با نام پیشین ریتئون، ساخته شده، توانایی رهگیری هواپیماها، پهپادها و موشکهای کروز را نیز دارد.
گنبد آهنین (IRON DOME)
گنبد آهنین، سامانه دفاع هوایی کوتاهبُرد اسرائیل، برای مقابله با راکتهایی طراحی شد که از سوی گروه حماس در نوار غزه شلیک میشدند.
این سامانه در شرکت رافائل با حمایت مالی آمریکا توسعه یافت و از سال ۲۰۱۱ عملیاتی شد.
هر واحد متحرک گنبد آهنین، موشکهای هدایتشونده راداری را بهسوی اهداف پرتاب میکند تا راکتها، خمپارهها و پهپادهای کوتاهبُرد را در هوا منهدم سازد.
نسخه دریایی این سامانه نیز برای محافظت از کشتیها و تاسیسات دریایی از سال ۲۰۱۷ به کار گرفته شده است.
یکی از ویژگیهای کلیدی گنبد آهنین، قابلیت تشخیص مسیر راکتهای ورودی است: اگر مشخص شود راکت به منطقهای غیرمسکونی برخورد میکند، رهگیری نمیشود و اجازه داده میشود بیخطر فرود آید.
در ابتدا، این سامانه برای پوشش شهری در برابر راکتهایی با برد چهار تا ۷۰ کیلومتر طراحی شده بود، اما کارشناسان میگویند دامنه عملکرد آن در طول زمان گسترش یافته است.
سامانه آمریکایی تاد (THAAD)
ارتش ایالات متحده در اکتبر سال گذشته میلادی اعلام کرد سامانه پیشرفته ضدموشکی تاد را به اسرائیل منتقل کرده است.
تاد بخشی کلیدی از سامانههای دفاع هوایی ارتش آمریکا به شمار میرود و برای انهدام تهدیدات موشکی بُرد کوتاه، متوسط و متوسط-بلند در فاز نهایی پروازشان طراحی شده است.
رویترز در ادامه گزارش خود به نقل از یک مقام آمریکایی نوشت ارتش این کشور در حملات جمعهشب، با استفاده از سامانههای زمینی به رهگیری موشکهای ایرانی که بهسوی اسرائیل شلیک شده بودند، کمک کرده است.
همچنین بر اساس گزارش رسانههای اسرائیلی، یک ناوشکن آمریکایی در شرق مدیترانه نیز در رهگیری موشکهای بالستیک نقش داشته است.
دفاع «هوا به هوا»
مقامهای نظامی اسرائیل اعلام کردند بالگردهای تهاجمی و جنگندههای اسرائیلی از موشکهای هوا به هوا برای سرنگونی پهپادهایی که بهسوی اسرائیل در حرکت بودند، استفاده کردهاند.
همچنین نیروی هوایی اردن جمعه موشکها و پهپادهایی را که وارد حریم هوایی این کشور شده بودند، رهگیری کرد.
روزنامه گاردین در گزارشی با اشاره به درگیریها میان اسرائیل و جمهوری اسلامی نوشت علی خامنهای اکنون در گوشهای گرفتار آمده و به پایان خود نزدیک است؛ وضعیتی که تمام عمر کوشیده بود از آن دوری کند.
گاردین دوشنبه ۲۶ خرداد در مطلبی تحلیلی از خطبههای خامنهای در نماز جمعه مهر سال گذشته به مناسبت کشته شدن حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان، یاد کرد که اولین حضور او در نماز جمعه پس از پنج سال به شمار میرفت.
رهبر جمهوری اسلامی در آن خطبهها لحنی سازشناپذیر داشت و در برابر هزاران نفر از طرفدارانش اعلام کرد: «اسرائیل زیاد دوام نخواهد آورد.»
او اقدام نظامی جمهوری اسلامی علیه اسرائیل را «مجازاتی علیه سگ هار آمریکا» خواند، از «قدرت و صلابت در برابر دشمن» گفت و تاکید کرد سیاست نظام برای «مجازات» اسرائیل پس از حملات آن زمان به ایران، «نه تعلل و نه شتابزدگی» است.
این سخنان چند روز پس از کشته شدن نصرالله در حمله هوایی اسرائیل به مقر این گروه نیابتی جمهوری اسلامی در بیروت بیان شد.
گاردین این حادثه را ضربهای «شخصی و سخت» بر خامنهای که سالها با نصرالله رابطه نزدیک داشت، توصیف کرد.
حمله هوایی و گسترده جدید اسرائیل به ایران که از بامداد جمعه ۲۳ خرداد آغاز شد، ضربه مشابه دیگری به خامنهای است.
هرچند به گفته گاردین، این حمله باعث سرکشی بیشتر تهران و شلیک رگبار موشک و پهپاد به سمت تلآویو شده، اما به نظر نمیرسد این اقدام متقابل مانع ادامه حملات اسرائیل شود.
خامنهای در حال حاضر با گزینههای محدود و نامطلوبی روبهروست، شرایطی که رهبر «محتاط، عملگرا، محافظهکار و بیرحم» جمهوری اسلامی همواره کوشیده از آن دور بماند.
آغاز یک مسیر رادیکال
گاردین نوشت خامنهای که فرزند روحانی کمنفوذی از طبقه متوسط در شهر مشهد بود، نخستین قدمهای خود را بهعنوان یک شخصیت رادیکال در فضای پرتنش اوایل دهه ۱۳۴۰ برداشت.
او در قامت طلبهای جوان در قم، سنتهای اسلام شیعه و اندیشه رادیکال روحالله خمینی را پذیرفت.
تا اواخر دهه ۱۳۴۰، خامنهای ماموریتهای محرمانهای برای روحالله خمینی که آن زمان در تبعید بود، انجام داد و شبکههایی از فعالیتهای اسلامگرایانه را سازماندهی کرد.
این رسانه بریتانیایی افزود اگرچه خامنهای علاقه آشکاری به ادبیات غربی، بهویژه لئو تولستوی، ویکتور هوگو و جان اشتاینبک داشت، اما در ایدئولوژیهای ضد استعماری و احساسات ضد غربی آن دوران غوطهور شده بود.
صعود به راس هرم قدرت
خامنهای که پس از انقلاب ۱۳۵۷ بهسرعت جایگاه خود را در حلقه قدرت تثبیت کرده بود، پس از مرگ خمینی در سال ۱۳۶۸ بهعنوان جانشین او انتخاب شد.
او بلافاصله از این موقعیت برای تحکیم کنترل خود بر دستگاه حکومت استفاده کرد.
یکی از پایگاههای کلیدی قدرت خامنهای، سپاه پاسداران بود که گاردین آن را «قلب تپنده رژیم» و «نیروی قدرتمند نظامی، اجتماعی و اقتصادی» توصیف کرد. اما رهبر جمهوری اسلامی متحدان و حامیان قدرتمند دیگری نیز پیدا کرد.
گاردین در ادامه نوشت در طول دهه ۱۳۷۰، خامنهای قبضه قدرت خود را با حذف مخالفان و پاداش به وفادارانش تقویت کرد. حتی شاعرانی که زمانی او به آنها علاقه ابراز کرده بود، هدف سرویسهای امنیتی قرار گرفتند.
بر اساس این تحلیل، زمانی که محمد خاتمی در سال ۱۳۷۶ با اکثریت قاطع در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شد، خامنهای تا حدی آزادی عمل به او داد اما همزمان سخت تلاش کرد تا هسته رژیم و ایدئولوژی آن را از چالشهای جدی محافظت کند.
راهبرد نیابتی
خامنهای از تلاشهای سپاه پاسداران برای مقابله با نیروهای آمریکایی در عراق پس از حمله ۲۰۰۳ و گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در این کشور حمایت کرد.
گاردین این موضع را نشانه گسترش استراتژی او برای تکیه بر نیروهای نیابتی جهت اعمال قدرت در منطقه و تهدید اسرائیل ارزیابی کرد.
اما این تاکتیک که ممکن بود هوشمندانه به نظر برسد، تحت فشار حملات اسرائیل فروپاشید و اتحاد دیرینه جمهوری اسلامی با دمشق نیز با سقوط حکومت بشار اسد پایان یافت.
آغازِ پایان
گاردین یادآوری کرد موجهای پیدرپی نارضایتی و ناآرامی در داخل کشور با سرکوب وحشیانه و رفتار خشن علیه زنان، همجنسگرایان و اقلیتهای دینی پاسخ داده شده و این وضعیت، همراه با بحران اقتصادی، بسیاری از حامیان سابق جمهوری اسلامی را مایوس کرده و دامنه ناآرامیها را گسترش داده است.
خامنهای بیش از سه دهه تلاش کرده فشارهای نیروهای متضاد داخلی را مدیریت کند، از جنگ مستقیم بپرهیزد و میراث خمینی و قدرت خود را حفظ کند.
با اینحال، به نوشته گاردین، او که اکنون پیر و بیمار است، با بزرگترین چالش دوران رهبریاش روبهرو شده و دوران حکمرانی مطلقهاش به پایان خود نزدیک میشود.
نشریه اکونومیست در گزارشی با اشاره به درگیری میان اسرائیل و ایران و احتمال مداخله نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی نوشت حزبالله لبنان شاید چارهای جز کنار ماندن از این جنگ نداشته باشد، چرا که توان نظامیاش محدود شده و تحولات سیاسی داخلی نیز دست و پای این گروه را بسته است.
وقتی نعیم قاسم که رهبری حزبالله را پس از حسن نصرالله بر عهده گرفت، ۲۲ خرداد امسال مقابل دوربین تلویزیون نشست، نمادهای پشت سر او از تغییری ظریف اما مهم حکایت داشتند.
در این تصاویر پسزمینه، دیگر نه تصویری از روحالله خمینی دیده میشد و نه پرچمهای همیشه حاضر جمهوری اسلامی. بهجای آنها، تنها پرچم زردرنگ حزبالله و نماد درخت سدر لبنان در پشت سر قاسم قرار داشت.
اکونومیست در این گزارش نوشت تابستان گذشته، زمانی که اسرائیل بسیاری از فرماندهان ارشد حزبالله از جمله نصرالله را کشت، نارضایتی پنهانی در درون این گروه شیعه که هم یک حزب سیاسی و هم یک گروه شبهنظامی است، شکل گرفت.
آن زمان جمهوری اسلامی، حامی دیرین حزبالله، برای کمک به این گروه وارد عمل نشد؛ چیزی که برخی درون حزبالله آن را خیانت تلقی کردند. اما واقعیت این بود که تهران هرگز قصد نداشت جان خود را فدای نیروی نیابتیاش کند.
اکونومیست به نقل از مئیر جاودانفر، کارشناس امور ایران، نوشت: «ایران از حزبالله حمایت کرد تا با اسرائیلیها بجنگد، نه اینکه خودش وارد جنگ شود. اگر غیر از این بود، تمام مدل نیابتی را زیر سوال میبرد.»
در آن زمان، یکی از منتقدان شیعه حزبالله رابطه این گروه با تهران را به رابطه رییسجمهوری و محافظانش تشبیه کرد: «این وظیفه محافظ است که از رییسجمهوری دفاع کند، نه برعکس.»
این منطق هرگز برای ایدئولوگهای بلندپایه حزبالله، بهویژه نصرالله، مسالهساز نبود؛ آنها با ایفای نقش مامور وفادار ایران در خدمت به انقلاب اسلامی مشکلی نداشتند. اما برای پایگاه اجتماعی داخلی حزب، این وضعیت تلخ و آزاردهنده بود.
هلال خشان، استاد علوم سیاسی در دانشگاه آمریکایی بیروت، به اکونومیست گفت: «نیروهای عادی، همان شیعیان معمولی که تلفات سنگینی داده بودند و زیر حملات اسرائیل دوام آورده بودند، ناامید شده بودند. آنها واقعا انتظار داشتند ایران به کمکشان بیاید.»
افول «محور مقاومت»
این نارضایتی و ناامیدی، در ۲۳ خرداد و با حملات هوایی و ویرانگر اسرائیل به مواضع جمهوری اسلامی، دوباره و با شدتی بیشتر بازگشت.
این حمله شباهت تکاندهندهای با عملیاتهای پیشین اسرائیل علیه حزبالله داشت: استفاده از اطلاعات دقیق، ترور فرماندهان و تضعیف سریع پدافند هوایی.
در پی این حملات، از بیروت، تنها یک پیام تسلیت رسمی برای تهران صادر شد.
با اینحال، زمانی حزبالله بهعنوان عامل بازدارنده نهایی جمهوری اسلامی شناخته میشد؛ نیرویی که میتوانست مانع حمله اسرائیل به برنامه هستهای تهران شود.
نصرالله به ۱۰۰ هزار نیروی رزمی و زرادخانهای انبوه از موشکهای خود افتخار میکرد، اما امروز، در حالی که فرماندهان بلندپایه سپاه پاسداران یکی پس از دیگری هدف قرار میگیرند، حامیان لبنانیشان سکوت کردهاند.
اکونومیست یادآوری کرد حزبالله شاید چارهای جز نظاره صرف و کنار کشیدن خود از مناقشه نداشته باشد. دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل از آخرین جنگ تمامعیار با حزبالله در سال ۲۰۰۶، تا عمق ساختار این گروه نفوذ کردهاند.
در جریان بیش از یک سال نبرد که پس از حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل (۱۵ مهر ۱۴۰۲) آغاز شد، ارتش اسرائیل توان رزمی و نظامی حزبالله را تقریبا بهطور کامل نابود کرد.
سقوط حکومت بشار اسد در سوریه در آذر ۱۴۰۳ نیز تلاشهای حزبالله برای بازسازی را به بنبست کشانده است.
امروز زرادخانه موشکی حزبالله تهی شده و هزاران نیروی آن که پس از آتشبس با اسرائیل در آذر سال گذشته به عراق گریختهاند، همچنان بدون سلاح و سرگردان ماندهاند.
خشان در همین زمینه به اکونومیست گفت: «حزبالله دیگر یک نیروی رزمی نیست. آنها به اردکی لنگ تبدیل شدهاند که حتی توان دفاع از خودشان را هم ندارند.»
با اینحال، محدودیتها فقط نظامی نیستند و سیاست داخلی لبنان نیز دست و پای حزبالله را بسته است.
پس از دو سال بنبست سیاسی و تشکیل دولتهای موقت در لبنان، دی سال گذشته ژوزف عون، فرمانده پیشین ارتش، به ریاستجمهوری رسید.
عون مصمم است که اقتدار دولت مرکزی را ولو به قیمت مهار گروههایی مانند حزبالله، به کشور بازگرداند.
رهبران باقیمانده حزبالله بهخوبی میدانند که کشاندن لبنان به جنگی دیگر، ممکن است کشور را به سوی درگیری داخلی سوق دهد.
با وجود پیروزی در انتخابات اخیر شوراهای محلی، حتی در میان پایگاه اجتماعی حزبالله هم نشانههایی از نارضایتی دیده میشود.
بسیاری همچنان از حزبالله خشمگیناند که بدون حمایت جدی از جوامع شیعه، لبنان را پس از حملات هفتم اکتبر وارد جنگ حماس با اسرائیل کرد و در نتیجه آن، خانههای بسیاری از شیعیان زیر آوار رفت.
نفوذ حزبالله بر نهادهای دولتی نیز رو به کاهش است. نیروهای این گروه از پستهای حساس در فرودگاه کنار گذاشته شدهاند و ارتش در حال بازپسگیری کنترل مناطقی در جنوب لبنان است که پیشتر در اختیار حزبالله بود.
جاده فرودگاه بیروت که تا چند ماه پیش پر بود از تصویرهای نصرالله و قاسم سلیمانی، حالا با بیلبوردهایی پوشیده شده که از آغاز «عصری نو» برای لبنان خبر میدهند.
شروع یک درگیری دیگر، چه داخلی و چه خارجی، میتواند بیش از پیش حزبالله را تضعیف کند.
اکونومیست تاکید کرد در معنایی گستردهتر، شبکه نیروهای نیابتی و شبهنظامی که با نام «محور مقاومت» شناخته میشد، از هم پاشیده است.
حزبالله که برای سالها «نگین» این محور به شمار میرفت، دیگر تمایلی به جنگ ندارد.
به گفته یک تحلیلگر، بدون حزبالله «محور مقاومت» عملا وجود خارجی نخواهد داشت.
برخی ناظران آغاز روند فروپاشی این محور را به کشته شدن سلیمانی در حمله پهپادی آمریکا به بغداد در سال ۱۳۹۸ نسبت میدهند.
حمله خونبار اسرائیل به غزه توان تهاجمی حماس را بهشدت تضعیف کرده و برخی گروههای قدرتمندتر عراقی نیز اکنون بیشتر به انتخابات پارلمانی پایان سال فکر میکنند تا به جنگ با اسرائیل.
پس از سلیمانی، نیروی پیونددهندهای که این شبکه سایهوار جمهوری اسلامی را منسجم نگه میداشت، از میان رفته است.
جاودانفر در همین زمینه گفت: «موفقیت تنها در ساختن این شبکه نبود، بلکه مدیریت آن هم اهمیت فراوانی داشت و این کفشی بود که اسماعیل قاآنی، جانشین سلیمانی، هیچگاه نتوانست آن را به پا کند.»
حزبالله که زمانی سرسختترین نیروی نیابتی جمهوری اسلامی بود، اکنون بیش از همیشه شبیه به یک حزب سیاسی لبنانی عمل میکند: «زخمی، محتاط و نظارهگر از حاشیه.»
شماری از کارشناسان و تحلیلگران در مصاحبه با ایراناینترنشنال، به ابعاد مختلف حمله اسرائیل به ایران و نابودی زیرساختهای نظامی و توان حاکمیتی جمهوری اسلامی چه در بخش رزم و چه در توانایی سرکوب معترضان داخلی پرداختند و گفتند در چنین وضعیتی، امید مردم به سرنگونی نظام بیشتر شده است.
اسرائیل بامداد جمعه ۲۳ خرداد به مواضع جمهوری اسلامی در چندین شهر ایران حمله کرد و یکشنبه ۲۵ خرداد، با هدف قرار دادن بخشهای بیشتری از پایتخت، جنگ را وارد مرحله جدیدی کرد.
تاکنون شماری از فرماندهان بلندپایه سپاه پاسداران و متخصاصان برنامه هستهای حکومت ایران در این حملات کشته شدهاند و به باور کارشناسان و تحلیلگران، توان پدافندی جمهوری اسلامی نیز به شکل ویژهای از دست رفته است.
دامون محمدی، معمار و شهرساز، با اشاره به تداوم حملات اسرائیل و ناتوانی مسئولان در محافظت از شهروندان، به ایراناینترنشنال گفت ساختار شهری یعنی در بحران هم شریانهای اصلی شهر از کار نیفتد و امنیت لازم برای شهروندان در سطوح مختلف تامین شود، اما باتوجه به «سیستم شعارزده و توهمی» جمهوری اسلامی، وضعیت کاملا متفاوت با آن چیزی است که رسانههای حکومتی وانمود میکنند.
به گفته او، وضعیت تهران با توجه به حمله یکشنبه و موقعیت آن بهعنوان پایتخت میتواند در دل جامعه هراس و بیاعتمادی ایجاد و فرآیند مدیریت بحران را سختتر کند.
محمدی با اشاره به نادیده گرفته شدن این بحرانها از سوی حکومت یادآوری کرد: «در جمهوری اسلامی همهچیز فدای اراده خامنهای میشود و تصمیمهای شهری نه بر اساس منطق و نیاز مردم، بلکه طبق خواست حاکم گرفته میشود.»
شاهزاده رضا پهلوی نیز پیشتر با اشاره به این وضعیت بحرانی گفت جمهوری اسلامی پس از دههها فساد و بیکفایتی و زورگویی، در شکنندهترین و ضعیفترین وضعیت خود قرار گرفته است.
توازن قدرت در حال تغییر به سود مردم ایران است
ایراناینترنشنال با اشاره به فروپاشی ساختار شهری و همچنین سخنان شاهزاده رضا پهلوی درباره «فرصت بیسابقه برای سرنگونی حکومت»، از نوید محبی، تحلیلگر سیاسی، پرسید مردم و معترضان در این موقعیت چه کاری میتوانند انجام دهند.
محبی یادآور شد جنبش آزادیخواهانه مردم ایران در ۴۶ سال گذشته در دورههای مختلف تداوم داشته و اوج تجلی آن، اعتراضات شش سال اخیر بود که البته بهشدت از سوی حکومت سرکوب شد.
او افزود در تمام این اعتراضات، با وجود آنکه جنبش آزادیخواهانه مردم به پیش رفت، گفتمانسازی کرد و دستاوردهای بزرگی داشت، اما به سرنگونی نظام نینجامید؛ با این حال، اکنون ایران در موقعیت ویژهای قرار دارد: «اسرائیل عزمش را جزم کرده تا نیروهای سرکوب جمهوری اسلامی را از بین ببرد.»
این تحلیلگر با اشاره به کشته شدن فرماندهان ارشد نظامی، مخفی شدن علی خامنهای و خانوادهاش و ضعف حکومت گفت انتظار میرود در روزهای آینده اسرائیل بر تهران و نیروهای سرکوب متمرکز باشد.
محبی افزود: «حملات بیسابقه به ساختارهای امنیتی جمهوری اسلامی و تداوم کنشهای مدنی، توازن قدرت را به سود مردم تغییر داده. زیرساختهای سرکوب یکییکی هدف قرار گرفتهاند. نیروهای امنیتی باید موقعیت خطیر را شناسایی و انتخاب کنند: همراهی با مردم یا با نظام در حال فروپاشی.»
حس شکست در نظام و امید به سرنگونی میان مردم غلبه یافته است
مراد ویسی، تحلیلگر ایراناینترنشنال، از منظری دیگر به حملات اسرائیل به ایران پرداخت و تاکید کرد در همین سه روز، سازمان رزم نیروهای مسلح و بهطور ویژه سپاه پاسداران از هم پاشیده و شبکه پدافند و پشتیبانی جمهوری اسلامی تخریب شده است.
او گفت: «برآورد اسرائیلیها این بود که یک هفته تلاش نیاز دارند تا در جنگ با ایران به برتری هوایی برسند، اما خودشان هم تعجب کردهاند که در سه روز به برتری پدافند، هوایی، اطلاعاتی، تکنولوژی و عملیاتی دست یافتهاند.»
به گفته ویسی، تصور جمهوری اسلامی همواره جنگ زمینی و تکرار فرآیند آزادی خرمشهر و «نابودی اسرائیل در یک حمله» بود، اما این توهم خیلی زود از بین رفت و میتوان دید چگونه شیرازه اصلی نیروی هوایی جمهوری اسلامی از هم پاشیده است.
او در ارزیابی خود از شرایط به مساله مهم دیگری اشاره کرد و افزود تضعیف سپاه پاسداران بهمعنای «تضعیف رکن و نیروی اصلی سرکوب» حکومت است، زیرا در جمهوری اسلامی تمام نیروهای سرکوب مانند قرارگاه ثارالله، قرارگاههای یازدهگانه منطقهای، سپاههای استانی و حتی نیروی انتظامی زیر نظر سپاه فعالیت میکنند و در روزهای اخیر حتی برخی افرادی که به شکل مستقیم فرمانده میدانی سرکوب بودند، کشته شدند.
یکی از افراد مدنظر ویسی، مهدی ربانی، معاون عملیات ستاد کل نیروهای مسلح، بود که پس از اعتراضات سال ۸۸ مسئولیت راهاندازی گردان موتوری سپاه را برای حمله به معترضان و ایجاد رعب و وحشت بر عهده گرفت.
از سوی دیگر، به گفته ویسی، طرفداران جمهوری اسلامی، سپاهیها و بسیجیان روحیه و خودباوریشان را از دست داده و تحقیر شدهاند.
ویسی افزود: «جنگ خارجی برای سرنگونی یک حکومت کمککننده است، اما نکته مهمتر حس درون کشور است؛ همانطور که بشار اسد به این دلیل سقوط کرد که شب از دست رفتن حلب، این حس در مردم شکل گرفت که دمشق قرار است سقوط کند.»
او تاکید کرد نقطه عطف اصلی، «حس شکست» بین افراد نظام و از سوی دیگر، «امیدواری مردم» به این است که بتوان حکومتی را که با حملات اسرائیل تضعیف شده، با قیام سرنگون کرد.
احتمال فروپاشی ساختار جمهوری اسلامی بعد از حملات اسرائیل
با توجه به برآورد ناظران از وضعیت شهرهای مهم ایران، ایراناینترنشنال از امید معماریان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، پرسید که چقدر احتمال دارد حملات اسرائیل به فروپاشی ساختار جمهوری اسلامی منجر شود.
معماریان در پاسخ گفت: «مشروعیت داخلی و انسجام حکومت در جریان انقلاب "زن، زندگی، آزادی" فروپاشید. جمهوری اسلامی سالها در منطقه کری میخواند، اما حالا میبینیم که در عرض چند روز همهچیز فرو میریزد.»
او ادامه داد: «باید دید چه عواملی برای حکومت لازم است تا بتواند بقای خود را حفظ کند؟»
به گفته او، یکی از این مولفهها، داشتن دستگاه اطلاعاتی و امنیتی قدرتمندی است که بتواند توطئهها را خنثی و نظم را در کشور برقرار کند: «از یک طرف میشنویم که اطراف تهران کارخانه پهپاد هست، از طرف دیگر گرا و اطلاعات مربوط به رهبران نظامی کشور در اختیار اسرائیل است و حکومت نمیتواند جان افرادی را حفظ کند که قرار بود در مواقع بحرانی تصمیمگیری کنند. بنابراین کاملا سیستم اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی فروپاشیده است.»
این تحلیلگر مساله دیگر را مشروعیت داخلی خواند و توضیح داد در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» حکومت کاملا تیر خلاص را بر سرمایه اجتماعی زد و عملا دیگر هیچ رابطه و پیوندی بین مردم و نظام باقی نمانده است.
از سوی دیگر، به گفته معماریان، جمهوری اسلامی در سالهای گذشته «کُری» فراوانی خوانده و طوری وانمود کرده که گویی قدرت اول نظامی منطقه است، اما اکنون در عرض چند روز در دفاع از شهرها و زیرساختها بهطور کامل درهم میشکند.
این تحلیلگر افزود: «جمهوری اسلامی در تمام موارد با نمره مردودی مواجه شده و نگه داشتن حکومت در چنین شرایطی، کار بسیار دشواری است، مگر اینکه یک معجزه اتفاق بیفتد و بخواهند در روزهای آینده تصمیمات متفاوتی با آنچه در سالهای گذشته داشتند، بگیرند.»
او تاکید کرد: «جمهوری اسلامی در وضعیت بسیار شکنندهای قرار دارد؛ در چند دهه اخیر لحظاتی بوده که به لبه پرتگاه نزدیک شود اما هیچ وقت این چنین به سقوط نزدیک نبوده است... بنابراین اگر در روزهای آینده مداخلهای نشود و دیپلماسی شکل نگیرد، ممکن است شاهد یکی از سریعترین تحولات سیاسی در منطقه باشیم.»
به گفته معماریان، در پی «بیلیاقتی و بیمسئولیتی و بیکفایتی» مقامات جمهوری اسلامی در سالهای گذشته، ممکن است کشور در موقعیتی قرار گیرد که تمام «کارتهای پوشالی حکومت» فرو بریزد و ما با تصویر دیگری از ایران مواجه شویم.
سخنگوی ارتش اسرائیل با بیان اینکه کشورش به برتری کامل هوایی در آسمان تهران دست یافته، گفت که حملات خود را علیه موشکهای زمین به زمین در ایران گسترش میدهیم.
او در مورد هدف قرار دادن مقامات ارشد جمهوری اسلامی گفت که ما طبق یک برنامه منظم و تدریجی کار میکنیم.
فایننشال تایمز دوشنبه ۲۶ خرداد نوشت تصمیم اسرائیل برای آغاز حمله به زیرساختهای انرژی ایران با هدف قرار دادن دستکم دو تاسیسات گازی و دو انبار سوخت، «قمار خطرناکی» بود که شوک بیشتری را به بازارهای جهانی انرژی وارد کرد.
یکشنبه ۲۵ خرداد مخازن سوخت تهران و تاسیسات گازی سواحل جنوبی ایران هدف حملات اسرائیل قرار گرفت و انرژی به نقطه مهم دیگری در درگیریهای دو طرف تبدیل شد.
بخش انرژی فرسوده ایران که سالهاست از سرمایهگذاری خارجی محروم مانده، پیش از شروع جنگ نیز آسیبپذیر بود.
ایران باوجود داشتن برخی از غنیترین ذخایر نفت و گاز جهان، بحرانهایی مانند قطعی دائمی برق، کمبود سوخت و وقفه در صادرات گاز را تجربه کرده است.
جهش قیمت نفت در بازارهای آسیا
با آغاز معاملات نفت در بازار آسیا در دوشنبه ۲۶ خرداد، قیمت نفت خام برنت با جهشی پنج درصدی به بیش از ۷۸ دلار برای هر بشکه رسید؛ سطحی که آخرینبار در ماه ژانویه ثبت شده بود، اما سپس اندکی کاهش یافت.
قیمت نفت از زمان آغاز درگیریها تاکنون حدود ۱۰ درصد افزایش داشته است.
این رشد قیمتی ناشی از نگرانیها درباره گسترش درگیری در منطقهای است که نزدیک به یکسوم نفت جهان در آن تولید میشود.
تنگه هرمز و نگرانیهای جهانی
تنگه هرمز آبراه باریکی است که از طریق آن ایران، عربستان سعودی، عراق، کویت، قطر و امارات متحده عربی یکسوم نفت و گاز جهان را صادر میکنند.
به گفته ریچارد برانز، رییس بخش تحلیل ژئوپلیتیک شرکت تحقیقاتی انرژی اَسپِکتس، درگیریها بهطور پیوسته شدت میگیرد و روشن نیست این روند کجا و چگونه متوقف خواهد شد.
نگرانی اصلی بازار، هدف قرار گرفتن زیرساختهای انرژی در سراسر خاورمیانه و بسته شدن تنگه هرمز است.
ریچل ریوز، وزیر دارایی بریتانیا، یکشنبه هشدار داد افزایش مداوم قیمت نفت میتواند به تشدید دوباره تورم بینجامد.
او گفت دولت بریتانیا اوضاع را از نزدیک زیر نظر دارد و تاکید کرد: «این بحران نهتنها بر خاورمیانه، بلکه بر همه ما تاثیر عمیق میگذارد. تجربه سالهای اخیر نشان داده حوادث دوردست پیامدهای گستردهای برای بریتانیا دارد.»
برخاستن دود از حوالی پالایشگاه آبادان در بحبوحه حملات اسرائیل به ایران
استراتژی اسرائیل
اسرائیل یکشنبه اعلام کرد انبارهای سوختی را هدف قرار داده که کاربرد دوگانه غیرنظامی و نظامی دارند. هدف این حملات آسیب به تامین انرژی داخلی ایران است، نه صادرات نفت که عمدتا به چین صورت میگیرد.
تحلیلگران معتقدند اسرائیل همان روش لبنان را در ایران هم تکرار میکند.
این راهبرد شامل ترور فرماندهان کلیدی، تخریب شبکههای ارتباطی و حملات هوایی مداوم به اهداف از پیش تعیینشده است.
به گفته جان راین از موسسه مطالعات استراتژیک لندن، حمله به تاسیسات انرژی ایران بُعد تازهای از درگیریها است که با هدف نابودی زیرساختهای دفاعی کلیدی، احتمالا فلج کردن نظام، و ایجاد بیثباتی در جامعه و حاکمیت صورت میگیرد.
قوانین بینالمللی
حقوق بینالملل حمله به تاسیسات انرژی نظامی را مجاز میداند، اما هدف قرار دادن نیروگاههایی که به مراکز غیرنظامی مانند بیمارستانها و تاسیسات آبی خدمات میدهند، ممنوع است.
با این حال، جمهوری اسلامی به برخی از زیرساختهای انرژی اسرائیل حمله کرده است. یکشنبه مسئولان پالایشگاه حیفا اعلام کردند خطوط لوله و شبکه انتقال این مجموعه آسیب دیدهاند، اما این رویداد تلفات جانی نداشته است.
نگرانی از تشدید درگیریها
جمهوری اسلامی در گذشته هرگاه احساس تهدید کرده، آمادگی خود را برای تشدید تنشها نشان داده تا دیگران نیز ناگزیر به پرداخت هزینه شوند.
در سال ۲۰۱۹ و همزمان با اعمال سیاست «فشار حداکثری» دولت دونالد ترامپ، تهران به حمله به نفتکشها در خلیج فارس و تاسیسات نفتی عربستان سعودی متهم شد.
به گفته صنم وکیل، عضو اندیشکده چَتِم هاوس، جمهوری اسلامی میخواهد درگیری را محدود نگه دارد، اما اگر به بنبست برسد، ممکن است رفتار خود را تغییر دهد.
در حال حاضر، بازار جهانی نفت با عرضه کافی مواجه است و اوپک نیز وعده داده تولید را افزایش دهد، با این حال معاملهگران نگران تشدید درگیریها هستند و خود را برای افزایش قیمتها آماده میکنند.