مراد ویسی، تحلیلگر ارشد ایراناینترنشنال، گفت: «به نظر میرسد اراده فعلی اسرائیل بر کشتن علی خامنهای است.»
او افزود: «خامنهای در وضعیتی قرار دارد که حتی با کاروانهای گسترده نیز امکان جابهجایی امن از مخفیگاهش را ندارد و لحظه جابهجایی نیز او را بهشدت آسیبپذیر میکند.»
ویسی تاکید کرد که چالش اصلی برای هدف قرار دادن رهبر جمهوری اسلامی، یافتن محل اختفای او نیست، بلکه مدیریت روند و زمانبندی اقدامات از سوی اسرائیل است.
به گفته او «ممکن است اسرائیل قصد داشته باشد ابتدا توان موشکی جمهوری اسلامی را از میان بردارد تا در صورت ترور خامنهای، امکان حمله موشکی تلافیجویانه به اسرائیل وجود نداشته باشد.»
مسعود کاظمی، روزنامهنگار، با اشاره به قطع گسترده اینترنت در ایران گفت با وجود محدودیت شدید در دسترسی به اخبار، گزارشها از آغاز موج تازهای از بازداشتها از سوی جمهوری اسلامی حکایت دارد.
او افزود: «توماج صالحی نیز در جریان این موج سرکوب، در جزیره کیش بازداشت شده است.»
به گفته کاظمی، رسانههای حکومتی نیز از بازداشتهایی در نقاط مختلف کشور تحت عناوینی چون «تشویش اذهان عمومی» و «حمایت از اسرائیل در شبکههای اجتماعی» خبر دادهاند.
او تاکید کرد برخی گزارشها حاکی از بازداشتهای جمعی با اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» است.
کاظمی همچنین اشاره کرد که روز پنجشنبه رسانههای داخلی از بازداشت ۲۴ نفر در غرب تهران با همین اتهام خبر دادهاند.
او در ادامه گفت که در آستانه نشست روز جمعه میان وزرای خارجه تروئیکای اروپا و عباس عراقچی در ژنو، «قطع اینترنت اقدامی از سوی جمهوری اسلامی برای عادی جلوه دادن شرایط زندگی مردم است.»
کاظمی افزود خبرگزاری فارس نیز پنجشنبه، همزمان با ادامه حملات اسرائیل، با حضور در سطح شهر تلاش کرده با انتشار گزارشهایی از شهروندان، وضعیت را عادی جلوه دهد.
شاهین مدرس، کارشناس روابط بینالملل و تحلیلگر مطالعات امنیتی، در گفتوگو با ایراناینترنشنال، گفت: «کاهش تعداد موشکهای پرتابی از سوی جمهوری اسلامی به اسرائیل به معنای موفقیت اسرائیل در نابودی زنجیره تامین لانچرها، پرتابگرها و انبارهای موشکی است.»
علیرضا منافی، پژوهشگر اینترنت و امنیت دیجیتال میگوید: «اینترنت در ۱۲ ساعت گذشته بهطور کامل در ایران قطع شده است. البته جمهوری اسلامی پیشتر هم با اقداماتی مانند مسدودسازی گسترده ویپیانها، تلاش زیادی برای محدود کردن دسترسی مردم به اینترنت انجام داده بود.»
نتبلاکس که وضعیت اینترنت در کشورهای مختلف را رصد میکند، پیشتر اعلام کرد آمارها نشان میدهد بیش از ۱۲ ساعت است که دسترسی به اینترنت در ایران بهطور کامل قطع شده است
.

تضاد میان لحن تهدید آمیز حساب کاربری علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در شبکه ایکس و ظاهر او در دو پیام ویدیویی اخیر — که به نظر میرسد از درون پناهگاه ضبط شدهاند — نمیتوانست بارزتر از این باشد.
از زمان آغاز حملات اسرائیل در ۲۳ خرداد، خامنهای فردی فرسوده به نظر میرسد: مردی نشسته زیر نور کم، با عمامهای سیاه که بهسختی بر سر دارد، پشتسرش عکسی از روحالله خمینی که بهطرز ناشیانهای به پردهای وصل شده است. سخنان او تلاش دارد ارادهای محکم را القا کند. اما گفتار لرزان و ضعف آشکار جسمانیاش بیشتر نشانی از فشار و فرسودگی دارد.
در این فضا، دشوار است تصویر فردی که همین چند روز پیش وعده «فتح قریبالوقوع» داده بود و تهدید میکرد «زندگی برای صهیونیستها تلخ خواهد شد» را با فردی که در قاب ویدیو ظاهر میشود، یکی دانست.
از تهدید تا گسست
این شکاف — میان گفتار و واقعیت — بازتاب نوعی گسست فراگیرتر است.
در حالیکه حسابهای رسانهای رهبر جمهوری اسلامی تهدیدهایی بلندپروازانه و تصاویر ساخت هوش مصنوعی از حملات موشکی منتشر میکنند، آنچه در شهرهای ایران رخ میدهد، روایت متفاوتی دارد: دود در آسمان تهران، فرار غیرنظامیان، کمبود کالا، و ماشین تبلیغات حکومتی که پس از نابودی مرکز فرماندهیاش، سردرگم است.
مکان دقیق خامنهای را معدودی از افراد میدانند. از تاریخ ۲۷ خرداد، به مقامات دستور داده شده از ابزارهای الکترونیکی استفاده نکنند تا ردیابی نشوند. برخی معتقدند خامنهای احتمالاً از طریق تونلهایی از پایتخت خارج و به مشهد منتقل شده است.
دونالد ترامپ روز سهشنبه مدعی شد مکان دقیق خامنهای را میداند، اما فعلاً تصمیم به حذف او ندارد: «فعلاً».
حتی در میان نزدیکان او نیز ارتباطها محدود شده است. افرادی که پستهای آنلاین او را مدیریت میکنند، شاید تنها با تکیه بر سخنرانیهای پیشین یا فرضیات عمل میکنند و دسترسی مستقیمی به او ندارند.
در ۲۴ خرداد، در یکی از پستها نوشت: «نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ضربات سنگینی به دشمن خبیث صهیونیست وارد خواهند کرد»، در حالیکه آسمان ایران پر از پهپاد و موشک بود.
ملت دوپاره، روز حساب نزدیک
اما برای بسیاری از ایرانیان — فارغ از گرایش سیاسیشان — این شعارها توخالی به نظر میرسند. خشونتها به وحدت ملی منجر نشده، بلکه شکافهای عمیق را نمایان کردهاند. در فضای مجازی، جدالهای ایدئولوژیک شدت گرفته است.
در رسانههای رسمی، وحدت نمایش داده میشود. چهرههای اصلاحطلب — از جمله روسای جمهوری پیشین محمد خاتمی و حسن روحانی و رئیس سابق مجلس مهدی کروبی — تحت فشار وادار به حمایت شدهاند.
با اینحال، حتی برخی منتقدان دیرپای نظام نیز دچار دوگانگی احساسی هستند. حس وطندوستی عمیق است و تماشای حملات خارجی به شهرهای ایران — بهویژه زمانی که با استقبال خارجی همراه است — حس انزوا و بیگانگی ایجاد کرده است.
بسیاری از کسانی که از خامنهای بیزارند، از افرادی که جنگ را خوشآمد میگویند نیز منزجرند.
در ۲۳ خرداد، حساب خامنهای نوشت: «رژیم صهیونیستی از این جنایت هولناک جان سالم به در نخواهد برد»، بدون تمایز قائل شدن میان اهداف نظامی و غیرنظامی.
برخی نیز نگراناند پاسخهای اسرائیل همین خطکشیها را نادیده بگیرند.
مکالمات تلفنی میان تهرانیها و بستگان خارجنشین، میان امیدی محتاطانه و تسلیم تلخ در نوسان است. برخی معتقدند این بحران ممکن است آغازگر تغییر باشد. برخی دیگر، چون امیر سلطانزاده، روزنامهنگار ساکن لندن، از بیتفاوتی جهان ابراز تأسف میکنند.
او در شبکه ایکس نوشت: «ایران زیر حمله نظامی قرار گرفت، ترامپ فرمان تخلیه تهران را صادر کرد، اما هیچکس در دنیا اعتراض نکرد. نه تظاهراتی برگزار شد، نه حتی یک خط در رسانههای عربی یا غربی نوشته شد. اینقدر جمهوری اسلامی منفور است.»
اما برای بسیاری از ایرانیان، این نفرت امری انتزاعی نیست. آنها با پیامدهایش زندگی میکنند — در میانه رژیمی که مدعی نمایندگی آنهاست و جهانی که اغلب قادر به دیدن آنها نیست.
جابر رجبی، تحلیلگر سیاسی، به ایراناینترنشنال گفت: «علی خامنهای خود را معادل وطن میداند و دفاع از خود را دفاع از کشور تلقی میکند.»
او اضافه کرد: «با چنین نگاهی، حفظ قدرت اولویت دارد و نمیتوان انتظار داشت نگران جان مردم باشد. این شخصیسازی وطن، مسیر نقد و دلسوزی را مسدود میکند.»