وزیر دفاع آمریکا گزارشها درباره موفقتآمیز نبودن حمله به فردو را دروغ خواند
پیت هگست، وزیر دفاع آمریکا گفت که حملات به تاسیسات هستهای ایران سختترین حملات در تاریخ بودند.
او گزارشهای سیانان و نیویورکتایمز درباره موفقتآمیز نبودن حمله به فردو را دروغ خواند.
وزیر دفاع آمریکا افزود: «ترامپ قابلیتهای هستهای جمهوری اسلامی را از بین برده و راه را برای صلح هموار کرده است.»
پس از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و جمهوری اسلامی، تصاویر ماهوارهای نشان میدهند برخی حملات از سوی ایران به خطا رفتهاند و تأسیسات هستهای در این کشور آسیب دیدهاند. به نظر میرسد دو دشمن قدیمی اکنون از جنگی سخت و کوتاه بیرون آمدهاند.
به گزارش فایننشال تایمز، پس از پایان دور تازهای از درگیری نظامی میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، دو طرف مشغول ارزیابی تلفات و خسارات واردشده به زیرساختهای دفاعی، اطلاعاتی و هستهای خود هستند.
گزارشهای اولیه حاکی از آن است که هزینه حملات در ایران بسیار بالا بوده است. سامانههای پدافند هوایی این کشور از کار افتاده، بسیاری از فرماندهان ارشد نظامی کشته شدهاند و برنامه هستهایاش دستکم با آسیبهایی جدی مواجه شده است.
فایننشال تایمز نوشت که در سوی دیگر، خسارات واردشده به اسرائیل همچنان در هالهای از ابهام است: «بخشی به دلیل سانسور نظامی در داخل این کشور و بخشی نیز بهسبب نبود تصاویر ماهوارهای مستقل از مناطق هدف قرار گرفته.»
حملات ناموفق ایران، تلفات بالای غیرنظامی در اسرائیل
در نخستین روزهای درگیری، گزارشهایی مبنی بر کشته شدن اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران منتشر شد اما او پس از پایان این درگیری نظامی، در تجمعی در مرکز تهران حضور یافت که به گفته مقامات جمهوری اسلامی، به مناسبت «پیروزی در دفع حملات اسرائیل» برگزار شد.
ظهوری که بهنوعی نشانهای از پیچیدگی روایتها و عدم شفافیت وضعیت میدانی دو طرف تلقی میشود.
تهران گفته است در حملات به اسرائیل موفق به هدف قرار دادن مقر موساد در منطقه گلیلوت، ستاد فرماندهی ارتش اسرائیل در تلآویو و چند مرکز مهم اطلاعاتی و انرژی شده است اما تصاویر ماهوارهای و ویدیوهای در دسترس عموم، عمدتا نشاندهنده خطا در اصابت موشکها و خسارات وارد شده به مناطق مسکونی بودهاند.
برای نمونه، موشکهایی که گفته میشد به سمت پارک فنآوری ارتش اسرائیل در بئرشبع شلیک شده بودند، یک ساختمان مسکونی در نزدیکی آن را هدف قرار دادند.
چهار موشک ایرانی نیز که به سوی مقر موساد پرتاب شده بودند، به ساختمانی در آن سوی اتوبان برخورد کردند. مقامات اسرائیلی اعلام کردند محل اصابت، یک پارکینگ اتوبوس خالی بوده است.
همچنین یکی از موشکها در فاصله ۳۰۰ متری از ساختمان کریا، مرکز فرماندهی ارتش اسرائیل، فرود آمد.
با وجود پیشرفته بودن پدافند اسرائیل، ارتش این کشور اعلام کرده که این سامانهها «غیرقابل نفوذ نیستند».
در مجموع، اسرائیل توانسته است حدود ۹۰ درصد از ۵۵۰ موشک شلیکشده از سوی ایران را رهگیری کند.
با این حال، دستکم ۲۸ نفر در اسرائیل کشته و بیش از هزار و ۴۰۰ نفر (اغلب بهصورت سطحی) مجروح شدند.
هزاران خانه و خودرو نیز آسیب دیده یا ویران شدهاند.
جیم لمسون، تحلیلگر سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و پژوهشگر مرکز مطالعات منع گسترش تسلیحات هستهای جیمز مارتین معتقد است: «در مورد ایران، مشکل اصلی دقت است.»
به گفته او، موشکهای ایران در آزمایشهای کنترلشده دقتی در چند ده متر دارند اما عملکرد آنها در میدان نبرد بسیار ضعیفتر بوده است.
حملات دقیق اسرائیل، کشته شدن فرماندهان ارشد و آسیب به تأسیسات هستهای
برخلاف حملات پراکنده و غیرمؤثر جمهوری اسلامی، حملات اسرائیل به ایران هم دقیقتر و هم ویرانگرتر بودند.
بنا بر گزارش مقامهای محلی، در تهران حدود ۱۲۰ ساختمان بهطور کامل تخریب و حدود ۵۰۰ ساختمان دیگر بهشدت آسیب دیدند.
برخی از این ساختمانها در اطراف فرودگاه مهرآباد و دانشگاه رجایی قرار داشتهاند.
بنا بر اعلام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در ایران، در جریان این حملات ۶۲۷ نفر کشته و چهار هزار و ۸۷۰ نفر مجروح شدند.
بخشی از این حملات شامل عملیات هدفمند برای کشتن فرماندهان ارشد نظامی و عوامل برنامه هستهای بوده است. در میان کشتهشدگان، نامهایی چون محمد باقری، رییس ستاد کل نیروهای مسلح، حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران و امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، دیده میشود.
در میانه درگیری، اسرائیل دامنه هدفگیری خود را از زیرساختهای هستهای و موشکی به نمادهای حاکمیتی گسترش داد و از جمله صداوسیمای جمهوری اسلامی و زندان اوین را هدف گرفت.
یکی از جنجالیترین حملات، حمله به اوین بود.
در حالی که آمریکا و اسرائیل تاکید کردند هدف اصلیشان (تخریب توانایی تهران برای تولید سلاح هستهای) تا حد زیادی محقق شده، گزارشهای اولیه نهادهای اطلاعاتی چندان قطعی نبودهاند.
گزارشی مقدماتی از آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا میگوید که برنامه هستهای ایران «کمتر از شش ماه» عقب افتاده است و بمبها اگرچه ورودیها و سیستم تهویه تأسیسات را بستهاند اما سالنهای زیرزمینی غنیسازی را کاملا تخریب نکردهاند.
با این حال، کمیسیون انرژی اتمی اسرائیل چهارشنبه اعلام کرد حمله آمریکا به سایت فُردو باعث نابودی زیرساختهای حیاتی و «از کار افتادن کامل» این مرکز غنیسازی شده است.
تصاویر ماهوارهای از سایت فردو که در عمق نیمکیلومتری زمین قرار دارد، ورودیهای پُر شده با خاک و حفرههایی را نشان میدهند که ممکن است محل اصابت بمبهای هدایتشونده ۳۰ هزار پوندی آمریکا باشند.
همچنین، راههای دسترسی به این سایت آسیب دیدهاند.
تهران اعلام کرده تأسیسات فردو و نطنز از مدتها پیش تخلیه شده بودند و آسیبی جدی ندیدهاند. سرنوشت بیش از ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای بالا (که در صورت تصمیم سیاسی میتواند به چند بمب اتمی تبدیل شود)، همچنان نامعلوم است.
در اصفهان نیز تصاویر ماهوارهای حاکی از تخریب چند ساختمان در مرکز تحقیقات هستهای جمهوری اسلامی است.
محمد اسلامی، رییس سازمان انرژی اتمی، سهشنبه وعده داد که زیرساختهای هستهای در ایران بازسازی خواهند شد. تأسیساتی که تهران بر «صلحآمیز بودن» فعالیت آنها تاکید دارد.
به دنبال حملات اسرائیل، سامانههای پدافند هوایی و برنامه موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی نیز آسیب جدی دیدهاند.
بهگفته لمسون، بیش از نیمی از انبارهای موشکهای بالستیک در مناطق غربی و مرکزی ایران آسیب دیدهاند. یک مقام نظامی اسرائیلی هم گفته است دستکم ۵۰ درصد از پرتابگرهای موشک بالستیک ایران از بین رفتهاند.
فایننشال تایمز نوشت که یکی از مراکز بزرگ ذخیره و پرتاب موشک در نزدیکی کرمانشاه که بهعنوان پایگاه لجستیکی موشکهای فاتح و ذوالفقار شناخته میشود، نابود شده است.
در تبریز نیز حمله به یک کارخانه ساخت پهپاد وابسته به نیروی هوافضای سپاه پاسداران باعث انفجارهای زنجیرهای و آتشسوزیهای چندساعته شد.
جاستین برانک، کارشناس آکادمی سلطنتی خدمات متحد بریتانیا گفت: «واضح است که شبکه پدافند هوایی ایران بهشدت تضعیف شده، تا حدی که نیروی هوایی اسرائیل میتواند روزانه جنگندههای تاکتیکی و حتی پهپادهای ارتفاع متوسط را وارد آسمان ایران کند.»
او افزود: «این وضعیت باعث میشود که هم برنامه دفاع هوایی و هم برنامه هستهای در ایران، در آینده در برابر حملات احتمالی اسرائیل آسیبپذیر باقی بمانند.»
تصویب طرحی برای تشدید مجازاتهای مربوط به اتهام جاسوسی در مجلس، همراه با بازداشت بیش از ۵۰۰ نفر به اتهام همکاری با اسرائیل و حدود ۳۰۰ نفر به دلیل فعالیت در شبکههای اجتماعی، نشانهای از محدودتر شدن هرچه بیشتر فضای سیاسی در ایران است.
روندی که نگرانیها درباره احتمال آغاز موج جدیدی از اعدامها را نیز افزایش داده است.
پس از حمله اسرائیل به پایگاههای نظامی و هستهای جمهوری اسلامی در روز ۲۳ خرداد دستکم شش نفر به جرم همکاری با اسرائیل اعدام شدهاند.
هشدارهای پیدرپی مسئولان به شهروندان در خصوص همکاری با دولتهای متخاصم و تصویب شتابزده طرح تشدید مجازاتهای مرتبط با اتهام جاسوسی، نگرانیها پیرامون زمینهسازی برای صدور و اجرای احکام سنگین از جمله اعدام به بهانه اتهامهای امنیتی را افزایش داده است.
طرح «تشدید مجازات همکاریکنندگان با دول خارجی متخاصم» چه میگوید؟
طرح «تشدید مجازات همکاریکنندگان با دول خارجی متخاصم» که دو فوریت آن چهار روز پس از آغاز درگیری دوازدهروزه میان اسرائیل و جمهوری اسلامی تصویب شده بود، در کمتر از یک هفته در مجلس تصویب شد.
این طرح برای تبدیل شدن به قانون به تائید شورای نگهبان نیاز دارد و جزئیات آن هنوز بهطور رسمی منتشر نشده است. با اینحال، اظهار نظر نمایندگان حامی این طرح از اعمال محدودیتهای شدیدتر بر فعالان اجتماعی و شهروند-خبرنگاران حکایت دارد.
ابراهیم عزیزی، از فرماندهان پیشین سپاه پاسداران که اکنون ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس را بر عهده دارد، درباره جزئیات طرح گفته است: «در این طرح هرگونه همکاری در انجام فعالیتهای رسانهای و تبلیغی از جمله ارسال فیلم یا تصاویر به شبکههای معاند یا بیگانه که موجب تضعیف روحیه عمومی یا ایجاد تفرقه شود، خدشه بر امنیت ملی است و موجب برخورد شدید قضایی است.»
از سوی دیگر، گزارشهای شهروندی از ارسال پیامکی از سوی معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه حکایت دارد که درباره «دنبال کردن یا عضویت در صفحات وابسته به رژیم صهیونیستی» هشدار میدهد و آن را «مصداق جرم و قابل تعقیب» عنوان میکند.
اظهارات نمایندگان درباره جزئیات این طرح از دامنه گسترده جرمانگاری فعالیتهای شهروندی حکایت دارد.
علیرضا سلیمی، سخنگوی هیات رئیسه مجلس، دوشنبه دوم تیر، در گفتوگو با رسانهها عنوان کرد که با استناد به این قانون هرگونه فعالیتی که «اقدامی عملی به نفع رژیم صهیونیستی یا دولتهای متخاصم از جمله دولت آمریکا و سایر رژیمها و هر یک از عوامل وابسته به آنها که برخلاف امنیت و منافع ملی کشور باشد» مصداق افساد فیالارض و «مشمول مجازات مندرج در ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی» است.
طبق این ماده قانونی، اتهامهای یادشده به صدور حکم اعدام برای متهم منجر میشود.
به گفته سلیمی «ساخت، متصل کردن قطعات، تامین، انتقال، معامله، حمل، نگهداری، وارد کردن به کشور یا بهکارگیری هرگونه سلاح گرم، سرد، شیمیایی و غیرمتعارف اعم از سنتی یا نوین که قابلیت کشتار یا ایجاد رعب و وحشت باشد» حکم اعدام به همراه خواهد داشت.
شش اعدام طی هفت روز پایانی جنگ
درست سه روز پس از آغاز حمله اسرائیل، اسماعیل فکری، به اتهام جاسوسی برای اسرائیل اعدام شد. رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران در توضیح فعالیتهای این قربانی اعدام مدعی شدند که او قصد داشته اطلاعات طبقهبندیشده از جمله مکانهای احساس و اطلاعات مرتبط با افراد خاص را در ازای دریافت پول در اختیار افسران موساد قرار دهد.
یکم تیر، فرد دیگری به نام مجید مسیبی با اتهامی شبیه به اتهام منتسب به اسماعیل فکری در اصفهان اعدام شد.
محمد امین مهدوی شایسته، روز سوم تیر به اتهام عضویت در شبکه سایبری تحت هدایت موساد اعدام شد و یک روز بعد، گزارشهایی مبنی بر اعدام سه کولبر کرد در زندان مرکزی ارومیه به اتهام انتقال تجهیزاتی که در جریان ترور متخصصان هستهای استفاده شده بود، انتشار یافت.
محمود امیریمقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، درباره این اعدامها گفت: «جمهوری اسلامی میتواند هر فردی را به اتهام جاسوسی بازداشت و بدون دادرسی عادلانه، به اعدام محکوم کند. این دادگاهها اغلب تنها چند دقیقه طول میکشند و متهمان به وکیل دسترسی ندارند.»
معاون منطقهای بخش خاورمیانه و شمال آفریقای عفو بینالملل در تازهترین بیانیه این نهاد گفت: «فراخوان مقامهای جمهوری اسلامی برای محاکمه و اعدام سریع بازداشتشدگان به اتهام همکاری با اسرائیل نشان میدهد که حکومت از مجازات اعدام بهعنوان ابزاری برای ارعاب شهروندان و اعمال کنترل علیه آنها استفاده میکند.»
در پی حملات سنگین آمریکا و اسرائیل به زیرساختهای حیاتی ایران و توافق آتشبس میان تهران و تلآویو، غیبت علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در انظار عمومی برای نزدیک به یک هفته، به شایعات گسترده در سطوح مختلف حاکمیت و جامعه دامن زده است.
بهگزارش نیویورکتایمز، در حالیکه مردم ایران و نخبگان سیاسی در انتظار موضعگیری رهبر جمهوری اسلامی در قبال تحولات اخیر هستند، مقامات رسمی هیچ نشانی از سلامت یا حضور او ارائه نکردهاند. مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار خامنهای، در پاسخ به پرسش تلویزیون دولتی درباره وضعیت رهبر، تنها به لزوم «دعا» و اقدامات امنیتی گسترده برای حفاظت از او اشاره کرد.
بر اساس این گزارش، خامنهای که طبق روال، فرماندهی کل نیروهای مسلح را برعهده دارد و تصمیمگیر نهایی درباره مسائل کلان است، نه درباره حمله موشکی جمهوری اسلامی به پایگاه آمریکا در قطر و نه درباره توافق آتشبس با اسرائیل اظهارنظری نداشته است. غیبت او در میانه بحرانی کمسابقه، موجب تشدید نگرانیها بین حامیان او درباره شرایط جسمانی و میزان نقشآفرینیاش در هدایت کشور شده است.
چهار مقام ارشد جمهوری اسلامی به این روزنامه گفتهاند که در غیاب خامنهای، رقابت میان جناحهای سیاسی برای بهدستگیری قدرت آغاز شده است. بهگفته این منابع، «جناح معتدل» به رهبری مسعود پزشکیان، رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران، که خواهان بازگشت به مذاکرات با ایالات متحده است، در حال حاضر دست بالا را دارد. پزشکیان در جلسه هیئت دولت، بدون اشاره مستقیم به رهبر، از ضرورت تغییر در سبک حکمرانی سخن گفت و آن را «فرصتی طلایی» برای اصلاحات توصیف کرد.
در مقابل، سعید جلیلی و جریانی که نیویورکتایمز آن را تندرو نامیده ضمن مخالفت با آتشبس و مذاکره مجدد با غرب، رئیس دولت و وزیر خارجه را به بیکفایتی سیاسی متهم کردهاند. این در حالیست که علی احمدنیا، رئیس ارتباطات دولت، این حملات را «پازل دشمن» توصیف کرده و منتقدان را هدف قرار داده است.
در ادامه گزارش به نقل از فرزند یکی از فرماندهان سپاه آمده است که مقامهای نزدیک به سپاه پاسداران نگران ادامه تهدید ترور خامنهای حتی در دوران آتشبس هستند و تدابیر امنیتی شدید از جمله قطع ارتباطات خارجی اتخاذ شده است. با وجود این، برخی تحلیلگران معتقدند خامنهای ممکن است از محل اختفایش همچنان در تصمیمگیریها نقش ایفا کند.
صنم وکیل، مدیر بخش خاورمیانه در اندیشکده چتمهاوس، با اشاره به وضعیت حساس کنونی هشدار داد: «اگر تا روز عاشورا که امسال در اوایل ژوئیه برگزار میشود، خامنهای در انظار عمومی ظاهر نشود، این نشانهای بدی خواهد بود. او باید خودش را نشان دهد.»
نشریه فارنافرز در تحلیلی مفصل با عنوان «چگونه ایران شکست خورد»، نوشت که مجموعهای از تصمیمات اشتباه تندروهای جمهوری اسلامی در تهران، موجب از بین رفتن دههها سرمایه راهبردی و فروپاشی نظام بازدارندگی ایران شده است.
بر اساس این گزارش، حملات هوایی اسرائیل در ۲۳ خرداد به تاسیسات هستهای، سایتهای موشکی و انبارهای سوخت حکومت ایران، و همچنین ترور دهها مقام ارشد نظامی، از جمله محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، و حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران، نقطه عطفی در تغییر توازن قوا به نفع تلآویو بوده است.
به نوشته فارنافرز، رژیم جمهوری اسلامی پس از سالها تلاش برای ساخت شبکهای از گروههای نیابتی و ذخیرهسازی گسترده موشکی، در نهایت با قمار پرریسک خود پس از حمله ۷ اکتبر حماس، همه این سرمایهگذاریها را بر باد داد.
فارنافرز مینویسد جمهوری اسلامی در واکنش به درگیری حماس و اسرائیل، به جای حفظ فاصله، دست به تحریک و تجهیز گروههای نیابتی مانند حزبالله، حوثیها و شبهنظامیان عراقی زد. اما حملات متقابل اسرائیل به غزه، لبنان و سوریه، شبکه فشار منطقهای ایران را به شدت تضعیف کرد و سقوط غیرمنتظره حکومت بشار اسد، ضربهای اساسی به مسیر انتقال سلاح و نفوذ منطقهای تهران وارد آورد.
در ادامه، جمهوری اسلامی با انجام بزرگترین حملات موشکی تاریخ خود به اسرائیل در ماههای آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ تلاش کرد بازدارندگی از دسترفته را احیا کند، اما سامانههای دفاعی اسرائیل با پشتیبانی ارتش آمریکا تقریبا تمام موشکها و پهپادها را رهگیری کردند و حملات تهران شکست خورد.
فارنافرز در ادامه نوشت که حملات متقابل اسرائیل به خاک ایران، بهویژه در اکتبر، بسیاری از تاسیسات نظامی، سامانههای پدافند هوایی و کارخانههای تولید سوخت موشکی ایران را نابود کرد و برنامه هستهای جمهوری اسلامی را بهشدت عقب راند. ترور فرماندهانی چون امیرعلی حاجیزاده، معمار استراتژی موشکی سپاه، ضربهای راهبردی به ساختار تصمیمگیری دفاعی ایران وارد کرد؛ ضربهای که بهسادگی قابل جبران نیست.
به گفته نویسنده، هرچند رهبران جمهوری اسلامی از جمله حسین سلامی در ماههای آغازین سال ۲۰۲۵ ادعا میکردند که بقاء نظام نشانه پیروزی راهبردی است، اما با کشته شدن او و دهها مقام ارشد دیگر، این ادعا بیش از هر زمان دیگری در تردید قرار گرفته است.
نویسنده فارنافرز در پایان تاکید میکند که جمهوری اسلامی اکنون در یک دوراهی تاریخی قرار دارد: یا باید از ایدئولوژیهای بنیادگرای خود فاصله بگیرد و از طریق مصالحه، به جامعه بینالملل بازگردد، یا اینکه با تشدید جنگ و احتمالا تلاش برای دستیابی به سلاح هستهای، وارد مسیر خطرناک انزوای کامل شود. به باور این تحلیل، ساختار منطقهای تحت نفوذ جمهوری اسلامی دیگر وجود ندارد و آنچه باقی مانده، نظامی است که باید بین انزوا یا تغییر بنیادین یکی را انتخاب کند.
با وجود اجرای یکی از بزرگترین عملیاتهای نظامی اسرائیل علیه تاسیسات هستهای در ایران، بسیاری از شهروندان اسرائیلی در برابر حملات موشکی اخیر تهران، بیدفاع و بیپناه ماندند.
گزارش روزنامه هاآرتص نشان میدهد که زیرساختهای پناهگاهی در نقاط مختلف اسرائیل، بهویژه در مرکز کشور و تلآویو، فاقد استانداردهای لازم بودهاند و حتی در برخی مناطق، پناهگاهی برای استفاده عمومی وجود نداشته است.
در محلهای مرفه در تلآویو که بهطور مستقیم هدف موشکهای شلیک شده از ایران قرار گرفت، ساکنان ناچار بودند برای هر بار بهصدا درآمدن آژیر خطر، مسیر دو دقیقهای تا خانه همسایهای را طی کنند که تنها یک پناهگاه باریک بتنی با چند صندلی در اختیار داشت. در بات یام، مکانی که به عنوان پناهگاه ثبت شده، در روزهای عادی محل نگهداری ابزارهای برقکار ساختمان بود. پارکینگها و ایستگاههای مترو به خوابگاههای اضطراری تبدیل شده بودند تا مردم شب را در امنیت سپری کنند.
در جریان این جنگ ۱۲ روزه، ۵۲ نقطه در سراسر اسرائیل هدف اصابت مستقیم موشکها قرار گرفتند. در تامرا، چهار عضو یک خانواده، و در بات یام، نه نفر از جمله پنج مهاجر اوکراینی کشته شدند. در مجموع، جمهوری اسلامی با شلیک ۵۰۰ موشک، جان ۲۹ نفر را گرفت؛ آماری که شامل مواردی مانند ایست قلبی نیز میشود. این در حالی است که طی ۶۲۵ روز جنگ با گروههای نیابتی در غزه، لبنان، یمن و سوریه، اسرائیل با بیش از ۲۷ هزار حمله موشکی مواجه شده بود و تلفات انسانی کمتری را تجربه کرده بود.
با وجود هشدارهای مکرر درباره وضعیت نامناسب پناهگاهها، دولت اسرائیل تنها در هفته دوم درگیری، طرحی ۱۰۰ میلیون شِکلی (حدود ۳۰ میلیون دلار) برای بازسازی پناهگاهها تصویب کرد. کارشناسان معتقدند تاخیر در اجرای این طرح و بیتوجهی به امنیت داخلی، شکافی عمیق میان شهروندان و دولت ایجاد کرده است. بسیاری از مردم بر این باورند که در حالیکه دولت از «پیروزی کامل» سخن میگوید، هزاران خانواده، خانه و امنیت خود را از دست دادهاند. تنها گروهی که برای چنین سناریویی آمادگی داشت، نیروهای امداد جبهه داخلی ارتش اسرائیل بودند.
به نوشته این رسانه اسرائیلی که از منتقدان دولت محسوب میشود، جنگ با جمهوری اسلامی ایران ممکن است پایان یافته باشد، اما بیاعتمادی به دولت در میان شهروندان اسرائیلی، همچنان در حال گسترش است؛ شکافی که شاید در هیچ پناهگاهی جایی برای پنهان شدن نداشته باشد.