اسرائیل هیوم: عملیات «مرد آهنین» چگونه راه را برای جنگ با ایران هموار کرد
روزنامه «اسرائیل هیوم» با انتشار گزارشی تفصیلی درباره پشتپرده حمله هوایی گسترده اسرائیل به ایران در خرداد ۱۴۰۴، فاش کرد که این عملیات با عنوان رمز «مرد آهنین» (Iron Man)، نقطه عطفی در تاریخ نیروی هوایی اسرائیل بود و زمینه را برای حملهای بیسابقه به عمق خاک ایران فراهم کرد.
در پی انتشار گزارشهایی مبنی بر وارد آمدن آسیب محدود به تاسیسات هستهای ایران، روزنامه نیویورکتایمز، از تخریب جدی سایت غنیسازی فردو خبر داد؛ گزارشی که همراستا با مواضع رسمی کاخ سفید و وزارت دفاع آمریکاست و بهوضوح گزارش پیشین شبکه «انبیسینیوز» را به چالش میکشد.
پیشتر انبیسینیوز با استناد به منابع مطلع گزارش داده بود که در عملیات هوایی آمریکا تنها سایت فردو بهشدت آسیب دیده، در حالی که دو سایت کلیدی دیگر، یعنی نطنز و اصفهان، تنها برای چند ماه از مدار خارج شدهاند و ممکن است فعالیتهایشان را از سر بگیرند.
این گزارش بلافاصله با واکنش تند پنتاگون روبهرو شد.
شان پارنل، سخنگوی ارشد وزارت دفاع آمریکا، در واکنش به این گزارش گفت: «اعتبار رسانههای دروغپراکن شبیه به وضعیت تاسیسات هستهای ایران است: نابود، مدفون در خاک، و نیازمند سالها برای بازسازی.»
او تاکید کرد: «رییسجمهوری ترامپ بهروشنی اعلام کرده و مردم آمریکا هم درک میکنند که تاسیسات هستهای ایران در فردو، نطنز و اصفهان بهطور کامل نابود شدهاند. هیچ تردیدی در این باره وجود ندارد.»
کاخ سفید نیز در موضعی مشابه، با رد گزارش انبیسینیوز، اعلام کرد که عملیات موسوم به «چکش نیمهشب» بهطور کامل توان هستهای ایران را از بین برده است.
آنا کلی، معاون سخنگوی مطبوعاتی کاخ سفید، در گفتوگو با شبکه نیوزنیشن گفت: «آمریکا و جهان، به لطف این اقدام قاطع، اکنون امنتر هستند.»
در پی این واکنشها، روزنامه نیویورکتایمز نیز با استناد به ارزیابی تازه اطلاعاتی، گزارش داده است که حملات نیروی هوایی آمریکا به سایت فردو که عمیقاً در دل کوه مدفون است، خساراتی شدید وارد کرده است.
این گزارش میافزاید که در این حمله، ۱۲ بمب سنگرشکن «جیبییو-۵۷» بمبافکنهای بی-۲ آمریکا به فردو اصابت کرده و هزاران سانتریفیوژ حساس پنهان در زیر کوه را نابود کردهاند؛ یافتهای که با اظهارات رافائل گروسی، رییس آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نیز همخوانی دارد.
مقامات آمریکایی معتقدند که بازگرداندن فردو به وضعیت عملیاتی، دستکم دو سال تلاش مستمر نیاز خواهد داشت. برخی کارشناسان اما هشدار دادهاند که تهران ممکن است غنیسازی را در سایتهای زیرزمینی دیگر که هدف حمله قرار نگرفتهاند، از سر بگیرد.
بهگزارش نیویورکتایمز، حمله به فردو با دقت بالا و از طریق دریچههای تهویه انجام شد تا بمبها مستقیماً به نزدیکی سالنهای سانتریفیوژ و اتاقهای کنترل برسند. حتی اگر بمبها مستقیماً به این فضاها نرسیده باشند، موج انفجار بهقدری شدید بوده که نابودی تجهیزات را تضمین کرده است.
در کنار فردو، دو سایت دیگر نیز در عملیات «چکش نیمهشب» هدف قرار گرفتند. سایت اصفهان که بخشی از آن وظیفه تبدیل اورانیوم به فلز را بر عهده داشت، با موشکهای کروز شلیکشده از زیردریایی نیروی دریایی آمریکا هدف قرار گرفت.
تاسیسات نطنز نیز با دو بمب سنگرشکن هدف گرفته شد، اما بخش عمدهای از ساختار آن دستنخورده باقی مانده است. با اینحال، گفته میشود دسترسی ایران به بخشهای حساس این سایت قطع شده و سانتریفیوژهای فعال آن از بین رفتهاند.
یک مقام ارشد اسرائیلی در گفتوگو با نیویورکتایمز اذعان کرده که ممکن است ذخایر اورانیوم غنیشده با غنای ۶۰ درصد – که برای تولید حدود ۱۰ بمب اتمی کفایت میکند – همچنان سالم مانده باشد.
با اینحال، مقامات آمریکایی تاکید میکنند بدون وجود زیرساختهای حیاتی برای تبدیل این مواد به سلاح، این اورانیوم ارزش عملیاتی نخواهد داشت.
مقامات نظامی آمریکایی همچنین تاکید کردهاند که هرگونه تلاش جمهوری اسلامی برای بازسازی این تاسیسات قابل شناسایی خواهد بود و در آن صورت، حمله دوباره محتمل است. یکی از مقامات اسرائیلی در همین زمینه هشدار داده که کشورش آماده است «چمن را کوتاه کند»؛ کنایهای به آمادگی برای انجام حملات مکرر و دورهای.
در پی این تحولات، جان رتکلیف، رییس سازمان سیا، ارزیابی تازهای را در اختیار کنگره آمریکا قرار داده و نوشته است که چندین سایت کلیدی هستهای ایران نابود شدهاند و بازسازی آنها سالها زمان خواهد برد. او بهطور خاص تاکید کرده است که تاسیسات تبدیل فلز در نطنز و اصفهان، که برای ساخت سلاح حیاتیاند، از بین رفتهاند.
با وجود تاکید دولت آمریکا بر موفقیت عملیات، برخی تحلیلگران هشدار دادهاند که تمرکز بیش از حد بر سه سایت فردو، نطنز و اصفهان ممکن است تصویر کاملی از برنامه هستهای ایران ارائه ندهد.
رز ماری کلانیک، تحلیلگر اندیشکده «دفنس پرایوریتیز»، گفت: «توانمندیهای ایران پیچیدهتر از آن است که صرفاً به این سه سایت محدود شود. سایتهای دیگری هم وجود دارد که آمریکا و اسرائیل هدف قرار ندادهاند.»
جفری لوئیس، استاد مطالعات راهبردی در موسسه میدلبری، نیز گفته است بر اساس تصاویر ماهوارهای، سه سایت زیرزمینی در ایران هدف حمله قرار نگرفتهاند: یکی در نزدیکی نطنز، یکی در مجتمع نظامی پارچین، و دیگری در مکانی نامشخص. او ابراز تردید کرده که آمریکا بتواند بهراحتی این سایتها را نیز مورد هدف قرار دهد.
در حالی که دونالد ترامپ از نابودی کامل تاسیسات سخن میگوید، مقامات اطلاعاتی آمریکا همچنان با احتیاط از چشمانداز برنامه هستهای ایران سخن میگویند. آنان معتقدند که بازدارندگی واقعی در تداوم آمادگی برای حملات بعدی نهفته است؛ چیزی که در حال حاضر هم واشینگتن و هم تلآویو بر آن تاکید دارند.
یک مقام ارشد سیاسی حکومت ایران در گفتوگو با شبکه پرستیوی، شبکه انگلیسی زبان جمهوری اسلامی، تاکید کرد که در حال حاضر ارزیابی تهران این است که هدف از مذاکرات، خلع سلاح ایران برای جبران ضعف اسرائیل در جنگ بعدی است و جمهوری اسلامی به جای مذاکره باید برای جنگ آماده شود.
این مقام جمهوری اسلامی که نخواست نامش فاش شود، پنجشنبه تصریح کرد که هرگونه مذاکره احتمالی باید با واقعیات امنیتی موجود در منطقه همخوانی داشته باشد و بر اساس آن طراحی شود.
او گفت که تهران حاضر نیست وارد مذاکرات جدیدی با ایالات متحده شود مگر آنکه چارچوب و دستور کار آن بهطور کامل با مذاکرات پیشین متفاوت باشد.
این مقام افزود: «اطلاعات ما نشان میدهد که واشینگتن بهدنبال مذاکراتی است که هدف آن آمادهسازی برای جنگ است، نه دستیابی به صلح. اگر اینگونه باشد، ما هیچ دلیلی برای اتلاف وقت نمیبینیم و ترجیح میدهیم تمرکز خود را بر آمادگی برای درگیری بگذاریم.»
او با بیان اینکه هرگونه دور تازهای از مذاکرات باید دارای «تضمینهای جدی و عملی» باشد، هشدار داد که بدون چنین تضمینهایی، مذاکرات میتواند صرفاً پوششی برای اقدامات فریبکارانه امنیتی آمریکا باشد.
پیش از این اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، دوشنبه ۲۳ تیر در نشست خبری هفتگی خود گفت هنوز «تاریخ، زمان و مکانی» برای دیدار عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی و استیو ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه، مشخص نشده است.
او تاکید کرد: «مادامی که نسبت به اثربخشی دیپلماسی و روند مذاکره اطمینان حاصل نکنیم، وارد چنین روندی نخواهیم شد.»
مقام ارشد جمهوری اسلامی به پرستیوی گفت: «تهران شروط مشخصی را برای آغاز هرگونه مذاکره جدید مطرح کرده که از جمله آنها میتوان به توجه جدی به برنامه هستهای اسرائیل و تسلیحات کشتار جمعی این رژیم اشاره کرد.»
بهگزارش پرستیوی او تاکید کرد: «هیچکس در منطقه نخواهد پذیرفت که روند خلع سلاح تنها ایران یا سایر کشورهای منطقه را دربرگیرد، در حالی که رژیمی مانند اسرائیل که رویکردی خونریزانه دارد، هر روز به سلاحهای بیشتری دست مییابد.»
این مقام جمهوری اسلامی همچنین مجازات معتبر اسرائیل و پرداخت غرامت به ایران را از دیگر شروط اساسی تهران برای مذاکره عنوان کرد و هشدار داد که در غیر این صورت، هر مذاکرهای میتواند بار دیگر زمینهساز آغاز جنگی جدید باشد.
او تصریح کرد: «این یک معضل برای ایالات متحده است و ما هنوز نمیدانیم آنها قصد دارند این مشکل را چگونه حل کنند.»
روزنامه واشینگتنپست ۲۲ تیر به نقل از مقامهای آمریکایی گزارش داد انتظار میرود مذاکرات میان واشینگتن و تهران برای رسیدن به یک توافق هستهای، بهزودی از سر گرفته شود.
این روزنامه نوشت دولت ترامپ معتقد است جمهوری اسلامی حتی پس از حملات اخیر آمریکا و اسرائیل، همچنان به دستیابی به یک توافق دیپلماتیک در خصوص برنامه هستهای خود تمایل دارد.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی نیز، ۲۱ تیر اعلام کرد هیچ توافقی با آمریکا بدون به رسمیت شناختن «حق غنیسازی» در کار نخواهد بود.
این مقام ارشد در پایان به پرستیوی گفت: «ما باید تضمینهایی دریافت کنیم که آقای ویتکاف بهعنوان یک میانجی در راستای دستیابی به راهحل عمل میکند، نه اینکه آتشافروزی جدیدی علیه ایران در دستور کار او باشد. ارائه چنین تضمینهایی بسیار دشوار است، اما با این حال ما آمادهایم یک فرصت دیگر بدهیم، سخنان طرف آمریکایی را بشنویم و اقدامات عملی آنها را در این زمینه ارزیابی کنیم.»
قدرتالله محمدی، مدیرعامل آتشنشانی اعلام کرد آتشسوزیهای اخیر ارتباطی به اسرائیل ندارد و ناشی از «بیتوجهی به اصول ایمنی» بوده است. در همینحال، سازمان محیطزیست، آتشسوزیهای اخیر را به «عناصر معاند و افراد فرصت طلب» مربوط دانسته است.
در حالی که محمدی، پنجشنبه ۲۶ تیر، با بیان اینکه روزانه ۱۵۰ مورد آتشسوزی در تهران، در سامانه آتشنشانی ثبت میشود آنها را تلویحا طبیعی ارزیابی کرد، اما حسن عباسنژاد، مدیرکل حفاظت محیط زیست استان تهران، با ابراز نگرانی از آتشسوزیهای اخیر، گفت: «متاسفانه در برخی مناطق استان، عناصر معاند و افراد فرصت طلب با سواستفاده از شرایط پسا جنگ، اقدام به سوزاندن پسماند کردهاند که این اقدام نه تنها موجب آلودگی شدید هوا و ایجاد دود در منطقه شده، بلکه سبب نگرانی شهروندان نیز شده است.»
موضوع از مشاهده دود غلیظ در منطقه جنوب غرب تهران آغاز شد. صبح پنجشنبه، شهروندان از مشاهده دود غلیظی در محدوده پشت بیمارستان برکت چیتگر خبر دادند.محله کوهک در ضلع غربی بزرگراه آزادگان قرار دارد و از سمت شمالی به خیابان هوانیروز شهرک راه آهن منتهی میشود.
این محله در انتهای بلوار کوهک منتهی به جاده مخصوص، از سمت جنوبی توسط اتوبان تهران کرج از منطقه ۲۱ تهران تفکیک شده است. کوهک در ضلع غربی خود نیز به پارک و دریاچه چیتگر میرسد.
محدودهای که طی جنگ ۱۲ روزه، گزارشهایی از وقوع انفجار در حوالی آن منتشر شده بود. با گذشت حدود یکماه از جنگ ۱۲ روزه، روشن شده است جمهوری اسلامی، از اماکن به ظاهر غیرنظامی، برای پوشش یا اسکان چهرههای کلیدی خود استفاده کرده است.
محلی که سازمان محیطزیست و صداوسیما ادعا کردند «معاندان» در آن زباله سوزاندند، مرکز مدیریت پسماند یکپارچه کوهک است که شهریور ۱۴۰۲، به طور رسمی به عنوان یک سایت تفکیک زباله مدرن در این منطقه افتتاح شده است.
با این حال، آتشنشانی و رسانههای رسمی جمهوری اسلامی، تاکید کردند آتشسوزی پنجشنبه، مربوط به یک سایت دپوی زباله بوده است. سازمان محیط زیست نیز، آتشسوزی را ناشی از اقدام «عناصر معاند» دانسته است. اما سایت دپوی زباله کوهک که صداوسیما از آن گزارش تهیه کرده است، یک سایت رسمی دپوی زباله است که شهریور ۱۴۰۲، به طور رسمی در این منطقه، واقع در خیابان نسیم چهارم تاسیس شده است. به نظر نمیرسد اداره این سایت رسمی، در دست «عناصر معاند» بوده باشد.
از سوم تیرماه، جمهوری اسلامی و اسرائیل در آتشبسی شکننده بهسر میبرند. جریان موسوم به اصولگرا، به دولت بابت پذیرش آتشبس انتقاد دارد، اما علی خامنهای در اولین سخنرانی عمومی خود در ۲۵ تیر، خطاب به این جریان تلویحا آنان را از اعتراض به دولت منع کرد.
از سوی دیگر، با اینکه رییس سازمان آتشنشانی گفته بروز این آتشسوزیها همیشه وجود داشته است، اما گزارشهای مشابهی از این حجم از آتشسوزی در تابستان به دلایلی نظیر نشتگاز، آتشزدن علفهای اطراف فرودگاه و در مورد اخیر، آتش زدن دپوی زباله، در سالهای گذشته وجود نداشته است.
در مورد آتشسوزی یک واحد از برجی در شهرک چیتگر که پنجشنبه ۱۹ تیر رخ داد، آتشنشانی به طور رسمی اعلام کرد که سانحه بهدلیل نشت گاز رخ داده است. اما گازکشی نشدن برج پامچال ۹، از سویی و از سوی دیگر، تصاویری که رسانههای رسمی از یک واحد نوساز بدون وسیله، بهعنوان محل وقوع انفجار منتشر کردند، ابهامات درباره روایت رسمی را افزایش داد.
یک روز پس از آن انفجار، رسانهها خبر دادند علی برادر حسین (حسن) طائب، فرمانده سابق سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نماینده سابق «ولیفقیه» در قرارگاه سرکوب «ثارالله» پنجشنبه ۱۹ تیر درگذشته است.
این خبر در حالی اعلام شد، که در زمان آتشسوزی برج پامچال، گزارشهایی از حضور نیروهای شبیه به نیروهای لباس شخصی در محل منتشر شده بود. حساب رسمی اسرائیل بهفارسی، پس از این انجار که جمهوری اسلامی آن را ناشی از نشتی گاز اعلام کرده بود، با انتشار تصویری از آن به کنایه نوشت «سلطان گاز هنوز دستگیر نشده؟»
تاکنون دستکم ۲۰ انفجار مشکوک در سطح کشور گزارش شده است، که مقامات جمهوری اسلامی، همه آنها را طبیعی و به دلایلی جز خرابکاری مربوط دانستند.
با این حال، شهروندان در فضای مجازی، با کنار هم قرار دادن اعلام خبر مرگ چهرههای نظامی و امنیتی ادعاهای جمهوری اسلامی را زیر سوال میبرند.
نتایج نظرسنجی جدید دانشگاه هاروارد و موسسه هریس نشان میدهد که اکثریت قابلتوجهی از پاسخدهندگان آمریکایی موضعی سختگیرانه در قبال برنامه هستهای جمهوری اسلامی دارند و ۸۰ درصد آنها خواهان انجام «همه اقدامات لازم» برای پیشگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای هستند.
افزون بر این، ۸۶ درصد پاسخدهندگان بهصراحت اعلام کردهاند که ایران نباید اجازه دستیابی به سلاح هستهای را داشته باشد.
با وجود این موضع سختگیرانه، حمایت پاسخدهندگان از «حمله نظامی اخیر دولت ترامپ به تاسیسات هستهای ایران» کمتر است؛ ۵۸ درصد از آنها از این اقدام حمایت کردهاند.
نظرسنجی هاروارد-هریس یک نظرسنجی ماهانه مشترک با مشارکت مرکز مطالعات سیاسی آمریکا در دانشگاه هاروارد(CAPS) و موسسه نظرسنجی هریس است.
هدف این نظرسنجی بررسی دیدگاههای عمومی درباره مسائل سیاسی و اجتماعی مختلف از طریق ارزیابی پاسخهای بیش از دو هزاررایدهنده ثبتشده در سراسر ایالات متحده است. توزیع جمعیتی پاسخدهندگان بهنحوی تنظیم شده که نتایج تا حد ممکن بازتابی از نظر ترکیب واقعی جمعیت آمریکا باشد.
در نظرسنجی پیشین همین گروه که اسفند ۱۴۰۳ و نزدیک به چهار ماه قبل از حمله به ایران انجام شد، ۷۶ درصد از شرکتکنندگان موافق نابودی تاسیسات هستهای ایران و ۵۷ درصد موافق حمایت ایالات متحده از حملات هوایی اسرائیل برای نابودی تاسیسات هستهای ایران بودند.
حمایت قاطع پاسخدهندگان آمریکایی از اسراییل در برابر ایران
حمایت از اهداف کلی، تردید درباره روشهای رسیدن به اهداف
بررسی نتایج پرسشهایی متمرکز بر کارآمدی، بازدارندگی و میزان تخریب حمله نظامی اخیر آمریکا به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی نیز توازنی شکننده را آشکار میکند و از این حکایت دارد که افکار عمومی آمریکا درباره موفقیت و اثرگذاری این حمله قانع نشدهاند.
تنها ۵۴ درصد از پاسخدهندگان این حمله را «دستآوردی بزرگ برای ارتش آمریکا» و «عامل احیای نقش بازدارنده آمریکا در منطقه» دانستهاند و تنها ۵۱ درصد از آنها بر این باورند که این حمله «آسیب جدی به برنامه هستهای ایران وارد کرده است».
در نتایج مرتبط با پرسشهایی درباره مناقشه اسراییل-حماس نیز الگویی مشابه تکرار شده است؛ هرچند اکثریت قاطع پاسخدهندگان اعلام کردهاند که در این مناقشه حامی اسراییلاند اما فقط کمی بیش از نیمی از آنها از عملکرد دولت ترامپ در حل و فصل این مناقشه اعلام رضایت کردهاند.
حمایت حداکثری از برخورد قاطع با حماس
این نظرسنجی حاوی چهار پرسش درباره مناقشه میان حماس و اسراییل است. ۷۷ درصد پاسخدهندگان در این مناقشه حامی اسراییلاند و ۸۰ درصد از آنها معتقدند «حماس باید بیهیچ قید و شرطی تمام گروگانهای باقی مانده را آزاد کند یا با عواقبی جدی روبهرو شود».
پاسخها به دو پرسش درباره نحوه مواجهه آتی اسراییل با حماس و روشی که دولت دونالد ترامپ در شش ماه گذشته در قبال حماس پیش گرفته است به اندازه دو پرسش اول قاطع نیست.
در انتخاب میان دو گزینه توافق با حماس بر سر بازگرداندن گروگانها حتی به قیمت ماندن حماس در قدرت یا توافق تنها در صورتی که حماس غزه را ترک کند، ۵۶ درصد توافق را مشروط به خروج حماس از غزه میدانند.
قرار گرفتن این نتیجه در کنار نارضایتی ۴۷ درصدی از عملکرد دولت کنونی در حل و فصل تنشها میان اسراییل و حماس نشان میدهد هرچند افکار عمومی بهشکلی قاطع حامی اسراییل و آزادی گروگانها و متمایل به اجرای سیاستها سختگیرانه در رویارویی با حماس است، اما نظری قاطع درباره نحوه اجرای این سیاستها ندارد.
پرونده کاترین پرز شکدم، زنی یهودیتبار و متولد فرانسه که سالها پیش با تظاهر به همسویی با ایدئولوژی حاکم بر ایران با مقامهای ارشد جمهوری اسلامی دیدار کرد، بار دیگر در تهران زنده شده است. او در گفتوگو با ایراناینترنشنال اتهام رابطه جنسی با مقامات جمهوری اسلامی را تکذیب کرد.
نقصهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی در جریان جنگ ۱۲ روزه به اسرائیل اجازه داد که چهرههای بلندپایه نظامی را هدف قرار دهد و خساراتی به پایگاهها و سایتهای هستهای وارد کند و ضربههای سنگینی خورده است.
در جریان این حملات ناگهانی که ماه گذشته رخ داد، غیرنظامیان نیز کشته شدند، اما جمهوری اسلامی آمار دقیق نظامیان و غیرنظامیان کشتهشده را به تفکیک اعلام نکرده است.
شدت این ضربه، مقامات حکومتی سردرگم را به جستوجوی علت واداشته و یکی از نمایندگان مجلس ایران، حضور شکدم را نمونهای از نفوذ اطلاعاتی دانسته است.
شکدم که خود را زنی مسلمان و شیعهمذهب معرفی و در نوشتههایش از اسراییل و ایالات متحده انتقاد میکرد، طی سالهای مختلف تا سال ۲۰۱۷ بهعنوان روزنامهنگار آزاد، با مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی مصاحبه کرد و در کنفرانسهای دولتی شرکت داشت.
مصطفی کواکبیان، نماینده پیشین مجلس، هفته گذشته در مصاحبهای با تلویزیون دولتی ایران مدعی شد که شکدم جاسوس اسراییل بوده و با ۱۲۰ مقام ارشد رابطه جنسی داشته است، بیآنکه هیچ مدرکی ارائه دهد.
شکدم در گفتوگو با پاکدست آی فور ایران (Eyer for Iran) ایراناینترنشنال، با صراحت به سخنان او واکنش نشان داد و گفت: «درست نیست، ممکن نیست، بهکل غیرواقعی است.»
او افزود: «میخواهند شخصیت مرا نابود کنند. خبر دارم برایشان، ذرهای برایم مهم نیست. لطفا همین را هم نقل قول کنید.»
ادعای کواکبیان با واکنش شدید در فضای مجازی روبهرو شد؛ منتقدان آن را نمونهای از استدلال ضعیف دانستند، حتی مقامات قضایی جمهوری اسلامی که ظاهرا تمایل داشتند بحث شکستهای امنیتی کشور را هرچه سریعتر خاموش کنند، وارد عمل شدند.
دادستان تهران به اتهام «تشویش اذهان عمومی» علیه کواکبیان اعلام جرم کرده، اظهارات او را «بیاساس» خوانده و او را برای ارائه مدارک فراخوانده است.
خبرگزاری دولتی غرب آسیا، وانا، (WANA) اعلام کرده است که هیچ نشانهای از جاسوسی در پرونده شکدم یافت نشده است.
این خبرگزاری افزوده است: «نهادهای امنیتی و قضایی ایران بهصراحت اعلام کردهاند که هیچ سند یا گزارشی دال بر رفتار غیراخلاقی، ارتباطات مشکوک یا اقدامات غیرقانونی از سوی شکدم در دوران حضورش در ایران وجود ندارد.»
زندگی دوگانه
شکدم اکنون بهعنوان تحلیلگر سیاسی و سخنگوی یک نهاد حامی اسراییل با نام «ما به اسراییل ایمان داریم» فعالیت میکند.
او نخستین بار با انتشار مقالهای در روزنامه انگلیسیزبان در یمن به نام «یمنآبزِرور» در انتقاد از مداخله آمریکا در عراق، توجه مقامات جمهوری اسلامی را به خود جلب کرد.
شکدم سال ۱۳۸۸ پس از ازدواج با مردی یمنی به این کشور نقل مکان کرده بود. این زوج بعدها با دو فرزند از یکدیگر جدا شدند.
نوشتهها و دیدگاههای عمومی شکدم در نهایت باعث شد تا بهعنوان صدایی غربی که منتقد سیاست خارجی غرب، بهویژه آمریکاست، به صدا و سیما دعوت شود. این دعوتها برای شکدم دری به حلقههای درونی قدرت در ایران گشود؛ نظامی که او بعدها اینطور توصیفش کرد: «نظامی شیفته تبلیغات و گرفتار یهودستیزی ریشهدار».
شکدم در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفت: «اگر میخواهید من را جاسوس حرفهای بنامید — باشد، جاسوسِ سازمان خودم! من با پای خودم رفتم. کسی از من نخواست کاری بکنم.»
او افزود رفتن به ایران ماموریتِ خودش به خودش بود، ماموریتی که هزینههای شخصی سنگینی برایش داشت: «ده سال کار سخت، ده سال وانمود کردن و نقش بازی کردن و ده سال تا مرز از دست دادن خودم. به نقطهای رسیدم که نمیدانستم کجا خودم شروع میشود و دروغ کجا تمام میشود.»
شکدم میگوید در دوران حضورش در ایران با چهرههایی چون ابراهیم رئیسی (پیش از آنکه رییسجمهوری شود و در سانحه سقوط بالگرد کشته شود)، قاسم سلیمانی فرمانده وقت نیروی قدس سپاه و حتی علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی دیدار کرد.
او با لحنی طنزآمیز یادآور شد: «یک گپ کوتاه با سلیمانی داشتم — البته قبل از اینکه بمیرد، چون من با روح حرف نمیزنم. رئیسی، خب معلومه … نادر طالبزاده رو هم چند بار دیدم. او هم مُرد. کار من نبود، خب؟! من نقشی در آن نداشتم.»
او به شوخی گفت: «اگر واقعا جاسوس بودم لقبم حتما باید «۰۰پشمالو» میشد، ترکیبی از مامور ۰۰۷ و علاقهام به گربهها.»
هشدارها
تحقیر ناشی از شکست نظامی جمهوری اسلامی، اکنون در قالب کشمکش دائمی میان اصلاحطلبان و اصولگرایان در حال نمایان شدن است.
خبرگزاری وانا گزارش کرده است که چون حملههای اسراییل نتوانست آنطور که اصلاحطلبان متمایل به غرب انتظار داشتند ایران را به آشوب بکشاند، حالا با اظهارات تلویزیونی کواکبیان تلاش میکنند اصولگرایان را به بهانه راه دادن شکدم به حلقه خود تضعیف کنند.
کاترین شکدم در کنار زیبنت مغنیه و زینب سلیمانی. کربلا، عراق ۲۰۱۷
این رسانه نزدیک به حکومت مدعی شد: «فقدان حمایت عمومی از حمله اسراییل، حتی از سوی منتقدان نظام و امتناع مردم از اعتراض در خیابان، خلاف انتظارات اصلاحطلبان طرفدار غرب در داخل کشور بود.»
وانا در ادامه افزود: «شاید داستان ‘جاسوس موساد’ در ایران، نقطه بدی برای حمله به رقیب نباشد. اما نباید فراموش کرد که چه کسانی از هرگونه شکاف داخلی در نظام سود میبرند: آنهایی که در تلآویو نشستهاند.»
شکدم معتقد است که به دلیل دیدهشدن بیشتر و انتقادات صریحترش نسبت به ایران پس از جنگ ۱۲روزه مورد هدف قرار گرفته است.
او گفت که این حملات ریشه در جنسیتزدگی ساختاری جمهوری اسلامی دارد و تلاشی است برای ساکت کردن زنانی که صدایی بلند و رسا دارند.
شکدم، پس از یک دهه فریب و واکنشهای تند، میگوید: «اصلا پشیمان نیستم. فقط تصمیم گرفتم با زندگیام کاری بکنم. از آن وضعیت بیرون آمدم و به آن افتخار میکنم.»
حملهای که طی آن فرماندهی نظامی جمهوری اسلامی هدف قرار گرفت، چندین تن از عوامل اصلی برنامه هستهای ترور شدند، تاسیسات هستهای آسیب جدی دیدند و برتری هوایی اسرائیل بر فراز ایران طی کمتر از ۳۶ ساعت تثبیت شد.
در بخشی از این گزارش آمده است که سه ماه پیش از آغاز جنگ، در یکی از شبهای اسفند ۱۴۰۳، دهها جنگنده اسرائیلی با عبور از آسمان سوریه به سمت عراق پیش رفتند؛ مسیری که مستقیماً به مرزهای ایران منتهی میشد. اما در آخرین لحظه، مسیر را تغییر دادند و بازگشتند.
این عملیات، که تنها یک تمرین کامل برای حمله نهایی بود، بهوضوح در رادارهای ایران ثبت شد. هدف از این مانور، شبیهسازی کامل فاصله و مسیر پرواز تا ایران بود؛ تمرینی که بهگفته یک مقام ارشد نظامی اسرائیل، آخرین تمرین کامل پیش از آغاز جنگ محسوب میشد.
طلوع شیران، مرد آهنین
در ۲۴ خرداد ۱۴۰۴، تنها سه ماه پس از آن مانور تمرینی، نیروی هوایی اسرائیل با اجرای عملیات «طلوع شیران» حملهای گسترده به اهدافی در عمق خاک ایران انجام داد. از ترور فرماندهان و متخصصان هستهای گرفته تا بمباران مراکز هستهای و انهدام سامانههای پدافندی. اما بنا بر اطلاعات افشاشده در اسرائیل هیوم، این عملیات تنها بخش کوچکی از نقشه گستردهتری به نام «مرد آهنین» بود.
این نقشه، که به دستور مستقیم هرتزی هالوی، رییس ستاد کل ارتش، و با همکاری تنگاتنگ تامر بار، فرمانده نیروی هوایی تدوین شده بود، شامل استقرار گسترده تسلیحات، تغییر مسیرهای پروازی، تامین سوخت میانراهی و آمادهسازی کامل نیروی هوایی برای یک کارزار در مسافتی بیش از دو هزار کیلومتر آن سوتر از خاک اسرائیل بود.
بهنوشته اسرائیل هیوم تا پیش از این، اقدامات اسرائیل علیه ایران معمولاً به عملیاتهای اطلاعاتی موساد یا حملات هوایی محدود خلاصه میشد. اما با روی کار آمدن هرتزی هالوی، رییس ستاد کل ارتش اسرائیل، نگاه ارتش از عملیات تکمرحلهای به راهبردی چندمرحلهای تغییر کرد؛ طرحی برای کسب برتری هوایی، انهدام پدافندهای ایران و حتی باز کردن مسیر حملات مستقیم به تهران.
با وجود مشکلات داخلی ناشی از بحران قضایی، و تهدیدهای ناشی از حزبالله و ناآرامیهای غزه، تمرکز ارتش از پاییز ۱۴۰۲ به محور ایران بازگشت.
بهنوشته اسرائیل هیوم حمله ۷ اکتبر به جنوب اسرائیل (عملیات طوفان الاقصی) عاملی کلیدی در فعالسازی مجدد این راهبرد بود. تحلیلگران ارتش به این نتیجه رسیدند که بدون مهار تهران، مقابله با گروههای نیابتی نیز بیفایده خواهد بود.
از دمشق تا تهران
اسرائیل در فروردین ۱۴۰۳ «محمدرضا زاهدی» (معروف به حسن مهدوی)، فرمانده ارشد سپاه در سوریه و لبنان را در دمشق ترور کرد. درحالیکه اسرائیل امیدوار بود این حمله واکنش ایران را در پی نداشته باشد، علی خامنهای آن را «نقض حاکمیت» خواند و پاسخ داد؛ حمله گسترده موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل در ۲۵ فروردین، که در اسرائیل به «شب موشکی» معروف شد.
اگرچه پدافند اسرائیل با کمک متحدان غربی بیشتر حملات را دفع کرد، اما این حمله بیسابقه، زمینهساز پاسخ نظامی جدیدی از سوی اسرائیل شد.
بهنوشته اسرائیل هیوم، نیروی هوایی تنها یکی از سامانههای پیشرفته اس-۳۰۰ ایران را هدف قرار داد، اما همین حمله محدود، آزمایش بزرگی از توانایی اسرائیل برای ورود به حریم هوایی ایران بود.
با فروپاشی اسد، راه باز شد
به نوشته اسرائیل هیوم، زمانی که رژیم بشار اسد در اواخر آبان ۱۴۰۳ سقوط کرد، اسرائیل از فرصت استفاده کرد و سامانههای دفاعی سوریه را نابود کرد. این امر، مسیر مستقیم پرواز به ایران را هموار کرد.
جنگندههای اسرائیلی بدون نیاز به انحراف، مستقیماً به شرق پرواز کردند. همچنین هواپیماهای سوخترسان توانستند تا نزدیکی مرز ایران مستقر شوند و زمینه حملات مستمر را فراهم کنند.
راز «مرد آهنین»: هماهنگی بیسابقه، ضربه دقیق
بر اساس این گزارش، طرح «مرد آهنین» نهفقط شامل آموزش خلبانان، بلکه شامل ساختاردهی مجدد مقرهای عملیاتی، تخصیص نیرو به تیمهای تخصصی برای برتری هوایی، سوخترسانی، هدفگیری سامانههای موشکی و تمرین واقعی پروازهای دوربرد بود. در طول این مدت، نیروی هوایی همچنان درگیر عملیات روزمره در غزه، لبنان و یمن نیز بود.
در هفتههای پایانی، تمرکز کامل بر نابودی سامانههای پدافند ایران بود. اطلاعات بهدستآمده از موساد، اطلاعات ارتش و تیمی ویژه در بخش اطلاعات هوایی، به اسرائیل امکان داد تا دقیقاً محل ۸۴ سامانه پدافند ایران را شناسایی و آنها را در چند شب متوالی منهدم کند.
آسمان تهران در تیررس اسرائیل
پس از کسب برتری هوایی، اسرائیل برای اولینبار توانست با جنگندههای سرنشیندار، بهصورت مستقیم بر فراز تهران پرواز کند. این امر، بهنوشته اسرائیل هیوم، هم از نظر فیزیکی و هم روانی، شرایط را تغییر داد.
از آن پس، عملیات شکار سامانههای موشکی ایران آغاز شد. بهدلیل حذف تهدیدات پدافندی، جنگندهها میتوانستند در ارتفاع پایین پرواز کنند، بر روی اهداف چرخ بزنند و بمبهای سنگین و ارزانقیمت رها کنند.
در این میان، تیمهای زمینی موساد نیز در برخی مناطق پدافند را بهصورت فیزیکی منهدم کردند. در طول عملیات ۱۲ روزه، حتی یک جنگنده سرنگون نشد. منابع آگاه به اسرائیل هیوم گفتند: «خلبانان میدانستند اگر در ایران سقوط کنند، شانسی برای نجات ندارند. با این حال، هیچکدام سرنگون نشدند.»
نقطه اوج: حمله آمریکا به تاسیسات هستهای
در نهایت، و پس از هموار شدن مسیر از سوی اسرائیل، نیروی هوایی ایالات متحده با هدایت بمبافکنهای بی-۲، حملهای سنگین به تاسیسات هستهای فردو، نطنز و اصفهان انجام داد. پیش از آن، اسرائیل سامانههای پدافند آن مناطق را بهطور کامل منهدم کرده بود.
حتی پس از آتشبس رسمی، جمهوری اسلامی با پرتاب دو موشک بالستیک به اسرائیل، توافق را نقض کرد.
بهنوشته اسرائیل هیوم، اسرائیل در پاسخ ۵۲ جنگنده را برای حمله مستقیم به تهران آماده کرد، اما دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده، در آخرین لحظه و در حالی دستور توقف حمله را صادر کرد که جنگندههای اسرائیلی تنها ۲۰ دقیقه با پرتاب بمبها فاصله داشتند.