پدافند هوایی قرارگاه خاتم سپاه: نیروهای پدافند با چشمان باز از آسمان ایران حراست میکنند



همزمان با هشدارهای مکرر مقامها به مردم درباره بحران کمبود و قطع آب، مدیرعامل شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور گفت یکی از منابع تامین آب شرب و بهداشت از آبهای زیرزمینی است و اجبارا باید از آن استفاده کنیم.
از سوی دیگر رییس کمیته آب و برق راهپیمایی دولتی اربعین گفت که تامین آب برای زائران از طریق حفر چاه، انتقال آب و ساخت مخازن صورت گرفته است. این مقام دولت افزود که آب بستهبندی و حمام نیز برای زائران تامین خواهد شد.
ادامه بحران آب در حالی است که عباس علیآبادی، وزیر نیرو، با تایید کاهش فشار آب منازل شهروندان گفت که «عذرخواهی میکنم، آب نیست و چارهای جز این نداریم.»

روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران، با اشاره به سخنان علی خامنهای در دیدار با مقامهای قضایی، خواستار برخورد با منتقدان عملکرد مسئولان در زمینه جنگ و آغاز آن شد. این رسانه همچنین خواستار پیگیرد و برخورد قضایی منتقدان حکومت در ارتباط با جنگ شده است.
این روزنامه حکومتی اشاره کرد برای کسانی که به مقامهای جمهوری اسلامی در زمینه قطع نشدن جنگ، مقصر بودن آنها در شروع جنگ و تبدیل مسئله نفوذ به «مجادله» اقدام میکنند پرونده «عمل مجرمانه» تشکیل شود.

وزیر آموزش و پرورش دولت پزشکیان گفت که دولت ویژهنامه مخصوصی را درباره جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل آماده و برای تدریس به دانشآموزان وارد کتابهای درسی سال آینده تحصیلی میکند. وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد که دولت با کمبود حدود ۱۳۰ تا ۱۴۰ هزار معلم برای سال تحصیلی آینده مواجه است.
کاظمی افزود: «چون کتابها چاپ شده امسال نمیتوانیم موضوعاتی درباره جنگ ۱۲ روزه در کتابها بگنجانیم.»
او اشاره کرد هدف از اقدام مورد نظر این است که «برداشت دقیقی» درباره جنگ به دانشآموزان داده شود.

روزنامه والاستریتژورنال در گزارشی فاش کرد که گروه هکری گنجشک درنده، در یک عملیات سایبری علیه زیرساختهای مالی جمهوری اسلامی در جنگ ۱۲ روزه توانست کیفپولهای دیجیتال مرتبط با سپاه پاسداران را که حاوی رمزارزهایی به ارزش ۹۰ میلیون دلار بود از دسترس مالکانشان خارج کند و بسوزاند.
این گزارش که یکشنبه ۲۹ تیر منتشر شد، با اشاره به از کار افتادن دستگاههای خودپرداز حین جنگ ۱۲ روزه، آن را بخشی از «یک کارزار بیسابقه سایبری علیه سیستم مالی جمهوری اسلامی» با هدف «نابود کردن داراییهای دیجیتال و سوابق بانکی برای تضعیف حکومت ایران» عنوان کرد.
به نوشته والاستریتژورنال، گروه هکری گنجشک درنده که گفته میشود با اسرائیل در ارتباط است، در قدم نخست این کارزار با نفوذ به زیرساختهای اطلاعاتی بانک سپه، به عنوان نهاد مالی مرکزی سپاه پاسداران، دادههای آن را حذف کرد و سیستمهای آن را از کار انداخت.
بهدنبال این حمله هکری، دستگاههای خودپرداز، حتی خودپردازهایی خارج از سیستم بانک سپه از کار افتاد و خدمات بانکی آنلاین و حضوری، همچنین پرداخت حقوق و مستمری نیروهای نظامی و امنیتی که بهوسیله بانک سپه انجام میشد، متوقف شد.
در این گزارش آمده است: «با گسترش وحشت عمومی، هجوم به همه بانکها آغاز شد. بزرگترین بانک تجاری ایران، بانک ملی، با وجود آنکه هدف حمله سایبری قرار نگرفته بود، نتوانست پاسخگوی تقاضای نقدی باشد. بانک مرکزی ایران تلاش کرد بحران را مهار کند و با چاپ پول و تزریق ذخایر به نظام بانکی واکنش نشان داد.»
نویسندگان این گزارش سقوط بورس تهران و کاهش ۱۲ درصدی ارزش ریال را نیز از نتایج کارزار گنجشک درنده عنوان کرده است.
در ادامه این گزارش به هدف قرار گرفتن «یک زیرساخت مالی موازی مبتنی بر رمزارزهای پایدار با پشتوانه مالی غیر دیجیتال» اشاره شده و آمده است: «گنجشک درنده با شناسایی داراییهایی که سپاه از آنها برای عملیات روزانهاش استفاده میکرد، حدود ۹۰ میلیون دلار از این کیفپولها خارج کرد و با انتقال آنها به آدرسهایی غیر قابل بازیابی، کیفپولهای سپاه را سوزاند.»
نویسندگان این گزارش، معتقدند که این حملهها با قطع دسترسی نیروهای امنیتی به پولهایشان، مشروعیت حکومت ایران نزد نیروهای وفادارش را هدف گرفت.
مایکل دوران، تحلیلگر برجسته سیاست خارجی آمریکا با نگاهی ویژه به سیاستهای سایبری در خاورمیانه و زینب ریبوا، پژوهشگر و همکار دوران در مرکز صلح و امنیت خاورمیانه این نفوذ را حاوی یک پیام روشن میدانند: «زیرساخت مالی جمهوری اسلامی تنها تا زمانی پابرجاست که دولت اسرائیل اجازه دهد.»
گنجشکهای درنده پشتوانه تهدید ترامپ علیه ایران
نویسندگان استدلال میکنند که عملیات اخیر گنجشک درنده، چارچوب دیپلماسی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی را دگرگون کرده و به دولت ترامپ امکان داده است تا رهبر ایران را در برابر یک دوگانه روشن قرار دهد: یا از برنامه هستهای عقبنشینی کن یا با فروپاشی اقتصادی روبهرو شو.
آنها تحقق این فشار را در گرو دو راهکار کلیدی میدانند؛ نخست، ادامه تحریمها برای سوق دادن منابع مالی ایران به شبکههای غیررسمی و رمزارز، جایی که آمریکا و اسرائیل میتوانند از طریق حملات سایبری آسیبپذیریهای ایران را هدف قرار دهند.راهکار دوم نیز تغییر رویکرد ایالات متحده از «حمایت غیرمستقیم» به «مشارکت فعال» در پیادهسازی عملیات سایبری تهاجمی همراه با اسرائیل علیه زیرساختهای مالی جمهوری اسلامی است.
نویسندگان این مسیر را مؤثر، کمهزینه و به لحاظ سیاسی قابلپذیرش میدانند، بهویژه در شرایطی که آمریکا مایل به درگیری مستقیم نظامی نیست.
در پایان، گزارش بر این موضوع تاکید شده است که جنگ سایبری، مانند جنگ نظامی، نیازمند «آزمون میدانی» است. همکاری عملیاتی مداوم واشنگتن و تلآویو نه تنها باعث تقویت اتحاد آنها میشود، بلکه در رقابت با کشورهایی مانند چین، روسیه، ایران و کره شمالی، برتری میدان را برای آنها تضمین میکند.
دیدگاههای مایکل دوران و زینب ریبوا در خصوص ایران اغلب بر تحلیل سیاستهای امنیتی و راهبردی ایالات متحده و اسرائیل در قبال جمهوری اسلامی، بهویژه نقش ابزارهایی مانند تحریمهای اقتصادی و عملیاتهای سایبری در سیاست بازدارندگی متمرکز است.

خبرگزاری رویترز در گزارشی به بررسی جایگاه و نقش آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای جلوگیری از توسعه سلاح هستهای در جهان پرداخته و پیامدهای فقدان بازرسی از برنامههای هستهای کشورها را بررسی کرده و از جمله به ابعاد و نتایج خروج بازرسان این آژانس از ایران اشاره کرده است.
بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در جریان درگیری اخیر میان اسرائیل و جمهوری اسلامی در تهران حضور داشتند، به دلایل امنیت جمعه ۱۳ تیر بهصورت زمینی از ایران خارج شدند.
بهنوشته رویترز، وقتی کشوری قصد دارد یک برنامه صلحآمیز انرژی هستهای را آغاز کند، نخستین گام، دادن تعهد رسمی به عدم تولید سلاح هستهای است. این تعهد، در قالب پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، از سوی جامعه جهانی مورد راستیآزمایی قرار میگیرد.
با امضای این پیمان، آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نهاد ناظر جهانی در حوزه هستهای، وارد عمل میشود تا بهطور مستمر و فنی، صلحآمیز بودن برنامه هستهای آن کشور را اثبات کند.
این آژانس اطمینان حاصل میکند که کشورها در چارچوب محدودیتهای پیمان منع گسترش فعالیت میکنند؛ از جمله غنیسازی در سطح پایین و عدم استفاده نظامی از راکتورها. بخشی از این توافق، به آژانس اجازه بازرسی از سایتهای هستهای، حتی بهصورت سرزده، را میدهد.
بازرسیها صرفاً بررسی دفاتر ثبت و گزارشها نیست. بازرسان بهخوبی میدانند چه چیزی باید – یا نباید – در آن تاسیسات باشد. حتی وقتی آژانس در محل حضور ندارد، دوربینها، پلمبهای ضددستکاری روی تجهیزات، و حسگرهای تشعشعی در زمان واقعی، اطلاعات درونی را جمعآوری یا راستیآزمایی میکنند.
جعبه ابزار راستیآزمایی
ابزارهای راستیآزمایی آژانس برای شناسایی سریع فعالیتهای مشکوک طراحی شدهاند. این روند بسیار فنی است و شامل نظارت فیزیکی، ردیابی مواد، تحلیل دادهها و نمونهبرداری علمی است. بازرسان آژانس اغلب شیمیدان، فیزیکدان یا مهندس هستهایاند. آنها میلههای سوخت مصرفشده در حوضچههای خنککننده را میشمارند، پلمب سانتریفیوژها را بررسی میکنند، و کیلومترها در راهروهای تاسیسات، با تجهیزات سنگین قدم میزنند.
در آوریل ۲۰۲۱، آژانس جهانی فهمید که جمهوری اسلامی سطح غنیسازی اورانیوم را از سطح مجاز برای سوخت راکتور (پنج درصد) به سطح نزدیک به سلاح (۶۰ درصد) رسانده است. بازرسان مشاهده کردند که تهران در حال خوراکدهی اورانیوم به زنجیرهای از سانتریفیوژهاست که طراحیشان برای رسیدن به غنای بالا، و گامی بهسوی سطح تسلیحاتی ۹۰ درصد،است.
در اطراف این تاسیسات – چه برای غنیسازی اورانیوم و چه فرآوری پلوتونیوم – دوربینهای مداربسته همواره مواد اعلامنشده یا فعالیتهای مشکوک را رصد میکنند. پلمبهای نصبشده روی سیلندرهای گاز اورانیوم یا سانتریفیوژها تضمین میکنند که دستکاری صورت نگرفته است. همچنین حسگرهای آنلاین غنیسازی به بازرسان اجازه میدهند تا از درون سانتریفیوژها، انحراف احتمالی از فرآیند اعلامشده را شناسایی کنند.
در بازرسیهای حضوری، آژانس نمونهبرداری محیطی انجام میدهد: ذرات ریز روی سطوح، در غبار یا هوا، میتوانند نشانهای از غنیسازی بالاتر از حد مجاز یا تولید پلوتونیوم – که از آن در نیروگاه استفاده نمیشود – باشند. این نمونهها حتی میتوانند از ذرهای کوچکتر از گرد غبار، سطح غنیسازی را تعیین کنند. با این حال، تحلیل آنها در آزمایشگاههای آژانس با تجهیزات پیشرفته مانند طیفسنجهای جرمی، روزها یا هفتهها زمان میبرد.
علاوه بر نمونههای فیزیکی، بازرسان سوابق موجودی مواد هستهای را بررسی میکنند؛ درست مانند حسابرسان مالی، ولی با کمک حسگرهای تابشی و نظارتهای آنلاین. آنها اقلام مهم را نیز میشمارند و وزن میکنند تا با گزارشهای موجود تطابق دهند.
همچنین بازرسان تطابق طراحی اعلامشده تأسیسات با ساختار واقعی را بررسی میکنند. مثلاً اگر کشوری در حال گسترش سالن سانتریفیوژ برای افزایش توان غنیسازی باشد، این نشانه هشداردهندهای است. یا اگر چیدمان آزمایشگاههای نزدیک راکتور تغییر کند، ممکن است نشاندهنده تلاش برای تولید پلوتونیوم باشد.
از دست رفتن دسترسی
در ۲۸ ژوئن ۲۰۲۵، جمهوری اسلامی اعلام کرد که به همکاری خود با آژانس پایان داده و تجهیزات نظارتی از جمله دوربینها را از سالنهای سانتریفیوژ جمعآوری کرده است. این اقدام، در پی انتشار گزارشی از آژانس مبنی بر فراتر رفتن فعالیتهای هستهای ایران از حدود مجاز، انجام شد. ایران اکنون از سانتریفیوژهای پیشرفتهای مانند مدلهای IR-6 و IR-9 استفاده میکند.
با حذف دسترسی آژانس، جامعه جهانی دیگر نمیداند جمهوری اسلامی با چه سرعتی میتواند اورانیوم با غنای تسلیحاتی تولید کند یا تاکنون چقدر از آن را تولید کرده است. همچنین امکان ارزیابی اینکه آیا تغییرات فنی برای اهداف تسلیحاتی در حال انجام است یا خیر، از بین میرود. شناسایی چنین فرایندهایی فقط با کمک نظارتهای بیرونی مانند تصاویر ماهوارهای بسیار دشوار است.
مسیر جایگزین برای تولید مواد سلاح هستهای، پلوتونیوم است – که بر خلاف اورانیوم، قابل استخراج از زمین نیست و باید در راکتور تولید شود. ایران راکتوری موسوم به IR-40 در مجتمع اراک دارد که برای این هدف طراحی شده است.
ایران تحت برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، این راکتور را بهگونهای تغییر داد که احتمال تولید پلوتونیوم کاهش یابد. اما در جریان حملات موشکی ژوئن ۲۰۲۵، اسرائیل تاسیسات اراک را هدف قرار داد تا امکان تولید پلوتونیوم را از بین ببرد.
اکنون که دسترسی آژانس قطع شده، نمیتوان از وضعیت داخلی این راکتور مطلع شد. آیا این راکتور همچنان قابلیت تولید پلوتونیوم دارد؟ هرچند این مسیر از غنیسازی اورانیوم طولانیتر است، اما همچنان یک مسیر موازی برای ساخت سلاح هستهای محسوب میشود.
زنجیره اعتماد
در سال ۲۰۰۹، کره شمالی بازرسان آژانس را اخراج کرد. چند سال بعد، این کشور فعالیتهای مربوط به غنیسازی اورانیوم و تولید پلوتونیوم را در راکتور یونگبیون از سر گرفت. اکنون اطلاعات جامعه جهانی درباره برنامه هستهای کره شمالی صرفاً از طریق روشهای غیرمستقیم مانند تصاویر ماهوارهای، ذرات رادیواکتیو موجود در هوا (نظیر گاز زنون) یا دادههای لرزهای بهدست میآید.
چیزی که از دست میرود، «زنجیره اعتماد» است؛ یعنی تداوم راستیآزمایی در گذر زمان. وقتی پلمبها شکسته یا دوربینها برداشته میشوند، این زنجیره و اعتماد به آنچه در تاسیسات در حال وقوع است، از بین میرود.
در بازرسیهای آژانس، هیچ ابزار واحدی وجود ندارد که تصویری کامل را ارائه دهد. فقط ترکیب نظارت، نمونهبرداری و حسابرسی است که اعتبار و اطمینان را فراهم میکند. حذف حتی یکی از این مؤلفهها، در درازمدت سیستم را تضعیف میکند.
نظام نظارتی فعلی بهمنظور شناسایی نقضها طراحی شده و کشورهایی که پیمان منع گسترش را امضا کردهاند، میدانند که همواره زیر نظر هستند؛ همین نظارت بازدارندهای موثر است. اما اگر دسترسی آژانس از دست برود، بازرسان نمیتوانند بهسادگی در آینده روند را از سر بگیرند. دسترسی دوباره، لزوماً امکان شفافسازی آنچه در این فاصله رخ داده را فراهم نمیکند.