مسعود پزشکیان: اگر تعادل محیطزیست را بههم بزنیم، سیلی میخوریم
مسعود پزشکیان با اشاره به «فرونشستهای فاجعهبار در اکثر شهرهای ایران»، گفت: «ایجاد تمدن و توسعه شهرها بر اساس حفر چاههای آب انجام شده اما حالا با مشکل فرونشست زمین مواجهایم. اگر تعادل محیطزیست و پیرامون خود را بهم بزنیم، سیلی خواهیم خورد.»
او افزود: « ما نمیتوانیم تصمیمی بگیریم که بعدا اگر مشکلی پیش آمد بگوییم چارهای نداشتیم و باید آن تصمیم را میگرفتیم. باید به فکر عوارض هر تصمیمی بود.»
عباس عراقچی در واکنش به اخراج سفیر جمهوری اسلامی از استرالیا در شبکه ایکس نوشت: «من عادت به همسویی با جنایتکاران جنگی ندارم، اما نتانیاهو در یک مورد درست میگوید: نخستوزیر استرالیا واقعا سیاستمداری ضعیف است.»
او افزود: «ایران میزبان یکی از قدیمیترین جوامع یهودی جهان با دهها کنیسه است. متهم کردن ایران به حمله به چنین اماکنی در استرالیا در حالیکه ما در کشور خودمان از آنها حفاظت میکنیم، هیچ منطقی ندارد.»
عراقچی افزود: «ایران به دلیل حمایت مردم استرالیا از فلسطین هزینه میدهد. دولت کانبرا باید بداند تلاش برای راضی نگه داشتن رژیمی به رهبری جنایتکاران جنگی فقط به نتانیاهو و امثال او جسارت بیشتری خواهد داد.»
پیشتر آنتونی آلبانیز، نخستوزیر استرالیا، اعلام کرد که در پی اثبات نقش جمهوری اسلامی در دستکم دو حمله یهودستیزانه، سفیر جمهوری اسلامی را از این کشور اخراج کرده، فعالیت سفارت استرالیا در تهران را به حالت تعلیق درآورده و قصد دارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست گروههای تروریستی قرار دهد.
کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در بیانیه تازه خود با اشاره به افزایش اعدامها نوشت در «ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه»، ماشین اعدام همچنان بیرحمانه قربانی میگیرد و تنها در ماه مردادماه دستکم ۱۶۶ تن به دار آویخته شدند.
در بیانیه هشتاد و سومین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» که سهشنبه چهارم شهریور منتشر شد، آمده است که پیوستن جمعی از زندانیان زندان دهدشت به این کارزار یادآور این حقیقت تلخ است که هیچ گوشهای از ایران از سایه اعدام در امان نمانده است.
این کارزار با اعتصاب غذای جمعی از زندانیان زندان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد به ۵۰ زندان کشور گسترش پیدا کرد.
اعضای این کارزار با اشاره به اینکه تنها در هفته گذشته ۳۱ تن از جمله یک زن در ایران اعدام شدهاند و اعدام دو تن در ملا عام و مقابل چشمان مردم انجام شده است، اعلام کردند: «حکومت اعدامی قصد دارد با تحقیر و عادیسازی خشونت، جامعه را در وحشت فرو برد.»
همزمان با ادامه این کارزار، انجمن علمی روانپزشکان ایران در نامهای به غلامحسین محسنیاژهای، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی خواستار توقف «اعدام در ملا عام» بهدلیل «تاثیرات آسیبرسان به سلامت روان جامعه» شد.
این انجمن نوشت اعدام «باعث پیامدهای منفی روانی و اجتماعی بر جامعه و شهروندان میشود که افزایش بالقوه خشونت از آن جمله است.»
زندانیان عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در بخش دیگری از بیانیه خود به خبر تبدیل قطعه ۴۱ «بهشت زهرا» ــ محل دفن هزاران زندانی سیاسی اعدامشده در دهه ۶۰ ــ به پارکینگ واکنش نشان دادند.
آنها این اقدام را « تلاشی شرمآور برای پاک کردن حافظه جمعی و آثار جنایتهای حکومتی و بیحرمتی آشکار به قربانیان و خانوادههایشان» توصیف کردند؛ اقدامی که سازمان عفو بینالملل نیز آن را محکوم کرده است.
امضاکنندگان این بیانیه با تاکید بر اینکه اعدام راهحل نیست و نقض آشکار حق حیات و ابزاری برای ایجاد رعب و تثبیت سرکوب سیاسی است، بار دیگر از نهادهای بینالمللی، فعالان حقوق بشر و افکار عمومی جهانی خواستند که در برابر این چرخه مرگ ایستادگی کرده و اعتراض مردم ایران را بازتاب دهند.
اعتصاب غذای زندانیان عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» از نهم بهمن ۱۴۰۲ با درخواست توقف صدور و اجرای این احکام آغاز شد و در هشتاد و سومین هفته آن زندانیان محبوس در ۵۰ زندان سراسر ایران دست به اعتصاب غذا زدهاند.
این کارزار طی ماههای گذشته به یکی از جریانهای اعتراضی مهم در زندانهای ایران تبدیل شده و هر هفته با اعتصاب غذا و تحصن زندانیان، صدای اعتراض به احکام اعدام و روندهای قضایی ناعادلانه را زنده نگه میدارد.
شهرام کلانتری، رییس انجمن داروسازان ایران، با بیان اینکه «دولت ابربدهکار زنجیره تامین داروست»، گفت: «از ابتدای سال ۱۴۰۴ به غیر از بیمه سلامت که فقط بدهی فروردین را پرداخت کرده، هیچ دریافتی از بیمهها نداشتیم.»
او افزود: «بیمه سلامت ۱۰ هزار میلیارد تومان، تامین اجتماعی ۱۵ هزار میلیارد تومان و طرح دارویار از تیرماه تاکنون ۹ هزار میلیارد تومان به ما بدهکار است.»
رییس انجمن داروسازان ایران اضافه کرد: «اگر روند کنونی ادامه یابد پایداری صنعت دارو بیش از ۱۷۰ تا حداکثر ۱۸۰ روز امکانپذیر نخواهد بود و پس از این بازه، در صورت تداوم عدم پرداخت مطالبات و بیتوجهی به تامین نقدینگی، چرخه تولید و توزیع دارو با اختلال جدی مواجه میشود و بیماران در دسترسی به داروهای اساسی دچار مشکل خواهند شد.»
با بالا گرفتن بحثهای مربوط به زینب موسوی، کمدینی که با ادبیاتی تند و جنسیتزده درباره فردوسی و شاهنامه صحبت کرده بود، امیر شهلا، عضو شورای شهر پنجم مشهد، در مصاحبهای خبر داد در دولت ابراهیم رئیسی اجازه نصب مجسمه ۳۰ متری فردوسی را در دانشگاه اصلی این شهر ندادند.
شهلا سهشنبه چهار شهریور در گفتوگو با وبسایت انتخاب، از سرنوشت تلخ یکی از بزرگترین پروژههای هنری ایران پرده برداشت و توضیح داد ۱۶ آذر ۹۹ عملیات ساخت این مجسمه عظیم شروع و دقیقا یک سال بعد، عملیات ساختش تمام شد.
روایتی تازه از «ضدیت با فردوسی» در مشهد
به گفته شهلا، حدود ۵۰ نفر و سه هزار «نفر ساعت» کار شبانهروزی انجام شد تا این مجسمه در مشهد ساخته شود.
قطعات مختلف در نهایت سرهم شد و در ارتفاعی ۳۰ متری به پایان رسید اما به گفته شهلا، بعد از انجام کار به دانشگاه فردوسی دستور دادند که «اجازه نصب را در دانشگاه ندارید».
به گفته عضو سابق شورای شهر مشهد، این اثر عظیم که از مجسمه مشهور «مسیح ریو» در برزیل نیز بزرگتر بود، میتوانست به یک جاذبه گردشگری و نمادی هویتی برای مشهد بدل شود.
سردیسی که بهجای مجسمه اصلی در دانشگاه نصب شد
با این حال، تنها یک سردیس ۸.۵ متری به جای آن در دانشگاه نصب شد و مجسمه اصلی اکنون در انبار خاک میخورد.
این مصاحبه همزمان با اعلام جرم دادستانی تهران برای زینب موسوی و تشکیل پرونده برای این فعال فضای مجازی منتشر شد.
دلیل این برخورد، «صحبتهای خلاف عفت عمومی مجری برنامه» در مورد ابوالقاسم فردوسی، از «مفاخر ادبیات و شعر ایران» اعلام شد.
رویکرد جمهوری اسلامی در جریان جنگ ۱۲ روزه و زیر آتش حملات اسرائیل، ناگهان تغییر کرد و مقامات و حامیان حکومت، پای مفاهیم و نمادهای ملی و میهنی را وسط کشیدند.
دلایل مخالفت با نصب مجسمه فردوسی
عضو پیشین شورای شهر مشهد در مصاحبه خود درباره مخالفتها با نصب مجسمه سراینده شاهنامه، توضیح داد یکی از بحثها این بود که ارتفاع مجسمه از ارتفاع حرم امام رضا بیشتر است و عدهای این موضوع را «بیاحترامی به حرم» در نظر گرفتند.
اجزای این مجسمه اکنون بخشی در انبارهای پروژههای حسین ثابت، سرمایهگذار اثر و بخشی در انبارهای دانشگاه فردوسی باقی مانده است.
در اتفاقی مشابه، سال ۱۳۹۳ شورای اسلامی شهر سلماس دستور داده بود مجسمه فردوسی از میدانی در این شهر حذف شود و در نهایت این اتفاق افتاد.
شهلا مجسمهای که در مشهد ساخته شده بود را یک جاذبه گردشگری و هویت بصری برای این شهر خواند و گفت حتی از آلمان و تاجیکستان پیشنهاد شهروندی و انتقال مجسمه را گرفتهاند، اما سازنده به دلیل علاقه به فردوسی و مشهد، نپذیرفته است.
به گفته او، زیر این مجسمه یک گالری و نمایشگاه بزرگ با موضوع شاهنامه طراحی شده بود، اما هیچ تمایلی برای بهرهگیری از آن وجود ندارد.
در هفتههای گذشته و در جریان جنگ ۱۲ روزه، در تهران مجسمه آرش کمانگیر نصب شده است، اما تا چند سال پیش، ستیز با نمادهای ملی به اشکال مختلف در کشور جریان داشت.
سال ۱۳۸۱ احمد جنتی در نماز جمعه تهران، خواستار تخریب مجسمه کاوه آهنگر در اصفهان شد، چرا که او اعتقاد داشت این مجسمه به محلی نمادین برای تجمع «ضد انقلاب» تبدیل شده است.
تابستان سال ۱۳۹۰، یاسوج مرکز کهگیلویه و بویراحمد درگیر اخبار تخریب مجسمه آریوبرزن بود.
در سال ۱۳۸۹ نیز به طور گستردهای و مشکوکی، مجسمهها که بسیاری از آنان به نمادهای ملی مربوط بودند به سرقت رفتند. هرگز انگیزه و هویت سارقان مشخص نشد.
افتتاح آرامگاه فردوسی با سخنرانی رضاشاه، پاییز ۱۳۱۳
حذف نام فردوسی از پردیس دانشگاه
شهلا در بخش دیگری از گفتوگو به اقدام دیگری اشاره کرد که به باور او نشانهای از بیتوجهی به میراث فردوسی در مشهد است: «در همان زمان اسم دانشگاه فردوسی را هم به پردیس دانشگاه تبدیل کردند...»
به گفته او، نام این شاعر حماسهسرا را از یکی از پر رفت و آمدترین مناطق مشهد حذف کردند چون احساس میکردند «شاید فردوسی مبدا نوعی ملیگرایی است».
عضو دوره پنجم شورای شهر تهران تاکید کرد: «زبان و ادبیات فارسی مدیون ایثار و گذشت و تلاش حکیم ابوالقاسم فردوسی است.»
در مورد استندآپ کمدی موسوی نیز عمده اعتراضات کاربران رسانههای اجتماعی در دو روز گذشته به همراستایی آن با مواجهه و مخالفت جمهوری اسلامی با ارزشهای ملی و میهنی بود.
گذشتهای پر از حذف آثار مرتبط با شاهنامه
این نخستین بار نیست که در مشهد نمادهای مرتبط با فردوسی حذف یا محو میشوند.
خرداد ۱۳۹۰، در میدان فردوسی مشهد بزرگترین نقاشی دیواری کشور با موضوع «داستانهایی از شاهنامه» به مساحت دو هزار و ۲۰۰ متر مربع ناگهان پاک شد.
این اثر که به سرپرستی ندا رئوفیان خلق شده بود، در اقدامی «شگفتانگیز» از سوی اداره اراضی آستان قدس رضوی محو شد و به جای آن عبارت «این ملک موقوفه حضرت رضا است» بر دیوار نقش بست.
شهرداری وقت مشهد با ابراز تاسف از این اقدام گفت که همه مراحل طراحی و اجرای نقاشی با هماهنگی آستان قدس انجام شده بود.
مدیر امور هنری شهرداری نیز این اقدام را «بیسابقه» خواند.
اسفند ۱۳۹۳ بار دیگر این رویکرد تکرار و نقاشیهای دیواری دیگری با مضامین شاهنامه در بلوار فردوسی مشهد پاک شد. این نقاشیها چهار سال پیش از آن تاریخ و با توافق شهرداری و مرکز فناوری اطلاعات سپاه اجرا شده بود.
این آثار از اقبال عمومی گستردهای برخوردار بودند، اما «به دلایلی نامعلوم» محو شدند و وعده ترسیم مجددشان هرگز محقق نشد.
محمدجعفر یاحقی، استاد برجسته ادبیات فارسی، همان زمان در واکنش به این اقدام گفت: «نگاه نامناسب و اساعه ادب به فردوسی به معنای ضدیت با ملیت و تمامیت ارضی ایران است.»
از محو نقاشیهای عظیم شاهنامهای در سالهای ۱۳۸۹، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۳ گرفته تا توقف نصب مجسمه ۳۰ متری فردوسی در ۱۴۰۰، مشهد بارها صحنه ماجراهایی بوده که بسیاری آن را «ضدیت با فردوسی» تعبیر کردهاند.
وبسایت بصیرت، وابسته به معاونت سیاسی سپاه پاسداران، درباره جنگ ۱۲ روزه جمهوری اسلامی با اسرائیل نوشت که «پیروزی خیرهکننده ایران و شکست دشمن در این پروژه پیچیده، قبل از هرچیز مرهون تدابیر حکیمانه فرمانده کل قوا بود» و «آفندهای کوبینده» خامنهای «اسرائیل را بیچاره کرد.»