روزنامه اعتماد: نیمی از خودکشیها در ایران مربوط به افراد متاهل است



دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در بیانیهای درباره تفاهم تهران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کرد متن این تفاهم در کمیته هستهای این شورا مورد بررسی قرار گرفته و آنچه به امضا رسیده، همان چیزی است که مصوب این کمیته بوده است.
این بیانیه که یکشنبه ۲۳ شهریور منتشر شد همچنین اعلام کرد در مورد تاسیسات هستهای تحت نظارت آژانس که از سوی آمریکا و اسرائیل مورد حمله واقع شده، پس از ایجاد شرایط لازم امنیتی و ایمنی، جمهوری اسلامی صرفا گزارش خود را پس از کسب نظر این شورا، به آژانس ارائه میکند.
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، ۱۹ شهریور گفت این سند فنی شامل همه تاسیسات و مراکز در ایران میشود و همچنین گزارشدهی الزامی درباره همه تاسیسات مورد حمله قرار گرفتهشده، از جمله مواد هستهای موجود در آنها را نیز در نظر میگیرد.
دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در ادامه نوشت: «در مرحله بعد، روشهای اجرایی همکاری با آژانس در خصوص گزارش ارسالی، باید میان طرفین توافق شده و از جمله طبق رویه داخلی اجرای هر گونه اقدامی باید به تایید شورای عالی امنیت ملی برسد.
این بیانیه با اشاره به مکانیسم ماشه اضافه کرد اگر هر گونه «اقدام خصمانه» علیه ایران و تاسیسات هستهای، از جمله «بازگرداندن قطعنامههای مختومه شده شورای امنیت» اجرای این ترتیبات متوقف میشود.
ششم شهریور سه کشور اروپایی امضاکننده برجام، فرانسه، بریتانیا و آلمان، در نامهای به شورای امنیت روند ۳۰ روزه مکانیسم ماشه برای بازگشت تحریمهای سازمان ملل را فعال کردند. این اقدام با استقبال آمریکا و اسرائیل مواجه شد و مقامات جمهوری اسلامی آن را «باطل و غیرقانونی» دانستند و وعده پاسخ مقتضی دادند.
توافق ایران و آژانس
عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی و مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ۱۸ شهریور در قاهره بر سر سازوکاری تازه برای ادامه همکاریها میان دو طرف به توافق رسیدند.
گروسی در همین رابطه گفت این توافق درباره «راهکارهای عملی برای ازسرگیری بازرسیها در ایران» است و رویههای بازرسی از تاسیسات اتمی هدف قرارگرفته جمهوری اسلامی را تشریح میکند.
در روایتی متناقض، عراقچی ۱۹ شهریور اعلام کرد در چارچوب این توافق، «هیچ دسترسی به بازرسان آژانس داده نمیشود؛ مگر در مورد نیروگاه بوشهر».
با اوجگیری گمانهزنیها درباره جزییات توافق و واکنشهای منفی شماری از نمایندگان مجلس و برخی دیگر از چهرههای حامی حکومت، انتقادات از دولت مسعود پزشکیان و شورای عالی امنیت ملی شدت گرفت.
بیستم شهریور در رویدادی کمسابقه، تعدادی از منتقدان توافق قاهره در مقابل ساختمان شورای عالی امنیت ملی دست به تجمع زدند.
مالک شریعتی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، در حساب خود در ایکس نوشت عراقچی توافق با آژانس در قاهره را «سند افتخار» خود خوانده است.
ایرنا، خبرگزاری دولت جمهوری اسلامی، ۲۲ شهریور در مطلبی نوشت سند قاهره «چک سفید امضا» نیست و فعالیت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ایران «مشروط» است.
وزیر خارجه جمهوری اسلامی، نیز در پیامی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس به سه کشور اروپایی هشدار داد که فعالسازی سازوکار مکانیسم ماشه تبعات سنگینی برای آنها خواهد داشت.
او نوشت: «مسئله تنها این نیست که سه کشور اروپایی هیچ حق قانونی، سیاسی یا اخلاقی برای فعالکردن مکانیسم ماشه ندارند، حتی اگر این حق را هم داشتند حکایت استفاده نکنی از دستت رفته اینجا کارآیی ندارد.»

در ادامه سرکوب شهروندان و بستن کسب و کارها، خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران، از پلمب کافه رستوران «کاریز» تهران به دلیل ارائه نوشیدنیهای الکلی و رقص خبر داد.
فارس یکشنبه ۲۳ شهریور گزارش داد کافه رستوران کاریز بوستان نهجالبلاغه تهران که «پاتوقی برای سرو مشروبات الکلی، برهنگی، عدم رعایت قوانین نظام صنفی و رقص شده بود» به دست ماموران پلیس اماکن پلمب شد.
این خبرگزاری خواهان جرمانگاری ارائه نوشیدنیهای الکلی و آنچه «برهنگی و برگزاری پارتی مختلط در اصناف» خوانده، شد و از مقامهای جمهوری اسلامی خواست با «هرگونه سهلانگاری یا تبانی با متخلفان بدون اغماض برخورد شود».
به نوشته فارس، پلیس در سرکشی از واحدهای صنفی با «اماکن هنجارشکن» برخورد میکند.
در هفتههای گذشته گزارشهای متعددی از پلمب کافهها و رستورانها در شهرهای مختلف به دلایلی مانند پخش و اجرای موسیقی یا حجاب اجباری منتشر شده است.
روابط عمومی سپاه استان قم ۱۲ تیر اعلام کرد سه کافه این استان به علت «تخلفهای متعدد از جمله کشف حجاب و موضوعات دیگر» پلمب و صاحبان کافهها برای برخورد قانونی به اداره اماکن ناجا احضار شدند.
در ۱۸ شهريور نیز علی فرامرزی، رییس پلیس نظارت بر اماکن عمومی قم، از پلمپ یک کافه بهدلیل «افتتاح بدون مجوز» و «برگزاری مراسم با موسیقی زنده» برای همیشه خبر داد و گفت از این پس هیچ پروانهای برای رسته کافهداری در قم صادر نخواهد شد.
محمود مسگری، عضو شورای شهر قم، ۲۱ شهریور با دفاع از این تعطیلیها، به سایت رویداد ۲۴ گفت شهر قم نیاز به کافه جدیدی ندارد و دیگر برای این موضوع مجوزی صادر نمیشود.
حسن مدنی، رییس انجمن کافیشاپهای استان قم، انتشار سخنان مسگری در رسانهها را «تحریف» خواند و گفت تعطیلیها کافهها نه بر اساس مصوبه قانونی که به منظور «ساماندهی صنف» انجام میگیرد.
با تداوم این روند، ۲۰ شهریور اطلاعات و ویدیوهایی به ایراناینترنشنال رسید که نشان میداد ماموران لباسشخصی در قم بهدلیل قلیان کشیدن زنان به چند شهروند حمله کردهاند و با آنها درگیر شدهاند.
پیش از آن و در ۱۲ شهریور، پلیس نظارت بر اماکن عمومی سه کافه در شهر دزفول شامل چاپلین، فندق و گاردن را به دلیل رعایت نکردن حجاب اجباری از سوی مشتریان پلمب کرد.

مهدی فضائلی، عضو دفتر خامنهای درباره «تحمیل تصمیمها به رهبر جمهوری اسلامی» گفت: «هر کسی رهبری را فردی منفعل معرفی کند، رهبری که میشود چیزی را به او تحمیل کرد یا اشراف ندارد و گزارشهای غلط به او میدهند، اساسا رهبری را نشناخته و ادعاهایش یا از سر ناآگاهی است یا با قصد و غرض.»
او اضافه کرد: «در شرایط کنونی، رهبری خود مهمترین عنصر و عمود خیمه قدرت کشور است.»

در جهان، قصههایی هست که فراموش نمیشوند. قصه ساداکو در ژاپن یکی از آنهاست؛ دختری کوچک که از انفجار بمب اتم جان سالم برده بود، اما سالها بعد با بیماری کشنده روبهرو شد. او باور داشت اگر هزار درنای کاغذی بسازد، شفا مییابد.
ساداکو کودکانه، با دستهای لرزان، کاغذها را تا زد و هر پرنده را با امیدی تازه به آسمان سپرد. اما اجل زودتر رسید. هزار درنای او ناتمام ماند و جهان فهمید که معصومترین قربانیان خشونت، همیشه کودکاناند.
پرنده مهسا
امروز در ایران، قصهای شبیه اما عمیقتر و دردناکتر در جریان است. این بار نام قصه مهسا امینی است؛ دختری ۲۲ ساله که شهریور ۱۴۰۱، در بازداشت گشت ارشاد، جانش را گرفتند. او فقط دختری جوان بود که برای زندگی به خیابان رفت، اما مرگش جنبشی را زایید که با خون، با اشک و با فریاد، تاریخ ایران را ورق زد: زن، زندگی، آزادی.
سه سال گذشته و زخم هنوز تازه است. برای همین، کارزاری شکل گرفته به نام پرنده مهسا. مردم در این کارزار، آرزوهایشان را روی درنای کاغذی مینویسند و رها میکنند. هر پرنده یک پیام است، یک اشک، یک فریاد خاموش که بال گرفته و از کاغذ به آسمان پر میکشد.
اما این پرندهها سبک نیستند. هر کدام باری سنگین را حمل میکنند: نام یک عزیز، قصه یک زندگی ناتمام. پرندهای با نام کیان پیرفلک، کودکی ۹ ساله که آرزو داشت مهندس رباتیک شود و گلولهها آرزوهایش را دزدیدند.
پرندهای با نام نیکا شاکرمی، دختری که جسدش بینام و نشان در بیابان رها شد. پرندهای با نام اسرا پناهی، دانشآموزی که در اردبیل مدرسهاش به مرگ بدل شد. پرندهای با نام مجیدرضا رهنورد، جوانی که با دستی شکسته از شکنجه و در آستانه اعدام گفت شادی کنید. پرندهای با نام محمدمهدی کرمی، پسر ورزشکاری که طناب دار، افتخار قهرمانیاش را بلعید. پرندهای با نام محمد حسینی، مردی بیپناه که در دادگاهی فرمایشی به مرگ سپرده شد.
هر یک از این نامها زخمی است؛ زخمی بر پیکر ایران. زخمی که با هیچ پرندهای، با هیچ مراسمی، درمان نمیشود. اما پرندهها نماد یاد هستند. نماد آنکه ما فراموش نکردهایم. هر بار درنایی ساخته میشود، گویی مادری اشکهایش را تا میزند و به آسمان میسپارد. هر بال کاغذی، دستان لرزان پدری است که به قاب عکس فرزندش نگاه میکند و امید را در کاغذی سفید میجوید.
پرواز آرزوها بر فراز ایران
پرنده مهسا، بازتاب هزار خانه خاموش است. خانههایی که صدای خنده فرزندانشان قطع شد و حالا فقط صدای سکوت در آنهاست. درناها روی دوش خود این سکوت را میبرند، به امید روزی که دوباره صدا به زندگی برگردد.
قصه ساداکو با هزار درنای ناتمام پایان یافت. اما مردم ژاپن کار او را تمام کردند. هزار درنا ساختند و یادش را جاودانه کردند. امروز ایران هم همان مسیر را میرود. اما اینجا هزارها و هزارها درنا باید ساخته شود. چون تعداد نامها بیشتر است، چون تعداد زخمها بیپایان است.
وقتی «پرنده مهسا» به آسمان میرود، با خودش پیامی دارد:
ما هنوز ایستادهایم.
ما هنوز امید را از دست ندادهایم.
ما هنوز به آیندهای فکر میکنیم که در آن کودکی مثل کیان بتواند درس بخواند، دختری مثل نیکا بتواند آواز بخواند، و جوانی مثل مجیدرضا بتواند عاشق شود.
این پرندهها فقط کاغذ نیستند. سنگینیشان از خون ساخته شده، از اشک، از بغض، از داغ مادران و پدران. آنها به ما یادآوری میکنند که زندگی ادامه دارد، اما هیچگاه فراموشی جایگزین عدالت نخواهد شد.
پرنده مهسا نه برای سرگرمی، که برای شهادت است. برای ثبت یک حقیقت: این ملت به یاد دارد. این ملت فراموش نمیکند. این ملت در هر پرنده، آزادی را فریاد میزند.
و روزی، وقتی آخرین پرنده به آسمان برود، شاید هزارمین درنای ایران کامل شود. آن روز، اشک مادران به لبخند بدل شود، و نام همه جانباختگان جنبش زن، زندگی، آزادی به پرچم امید بدل گردد.
تا آن روز، هر پرنده پیامی است که در بالهایش نوشته شده: زن. زندگی. آزادی.

رمضان شریف، مشاور فرمانده کل سپاه با اشاره به جنگ ۱۲ روزه گفت: «به محض اینکه اسرائیلیها دست از پا خطا کنند، پاسخ سخت و کوبندهای دریافت خواهند کرد.» او ادامه داد: «به جریان مقاومت کمک کرده و خواهیم کرد، هر چند ما در دفاع از سرزمین و منافع خودمان هرگز منتظر کمک دیگران نیستیم.»