تلاش دولت ترامپ برای جلوگیری از پرداخت بودجه امنیتی به گروههای مسلمان
مقامهای ارشد وزارت امنیت داخلی آمریکا در دولت ترامپ در بهار سال جاری پیشنهادی ارائه کردند تا آژانس فدرال مدیریت بحران از پرداخت میلیونها دلار کمک امنیتی به سازمانهای مسلمان جلوگیری کند.
بر اساس گزارشی که شبکه سیانان جمعه ۱۸ مهر به نقل از چند منبع مطلع منتشر کرد، این پیشنهاد مقامهای فدرال را شگفتزده و نگران کرد، زیرا چنین اقدامی میتوانست مصداق تبعیض مذهبی و نقض قانون باشد.
هرچند این پیشنهاد در نهایت اجرا نشد، اما حدود شش ماه بعد، دهها سازمان مسلمان از جمله «انجمن اسلامی آمریکای شمالی» به اتهام ارتباط با گروههای تروریستی از دریافت بودجه امنیتی محروم شدند.
این بودجه بخشی از «برنامه کمک امنیتی به سازمانهای غیرانتفاعی» بود که برای حفاظت از اماکن مذهبی آسیبپذیر در برابر حملات طراحی شده است.
پنج مقام فدرال کنونی و پیشین گفتند این اتهامات «فاقد شواهد روشن» است و ممکن است صرفا بهانهای برای توجیه حذف نهادهای مسلمان از فهرست دریافتکنندگان بودجه باشد.
آنان هشدار دادند که روند جدید، روندی سیاسیشده و مغایر با اصول بیطرفی در تخصیص بودجه فدرال است.
وزارت امنیت داخلی در بیانیهای هرگونه تصمیمگیری بر اساس مذهب را رد کرد و گفت: «ادعاها درباره منع کلی سازمانهای مسلمان بیاساس و مضحک است.»
با این حال، این وزارتخانه تایید کرد که برخی گروهها پس از «بررسی داخلی» به دلیل ارتباط با فعالیتهای تروریستی از فهرست حذف شدهاند.
نمنابع داخلی آژانس فدرال مدیریت بحرا میگویند بررسیها عمدتا با استناد به گزارشی از اندیشکده راستگرای «انجمن خاورمیانه» انجام شد که گفته بود دهها سازمان مسلمان در آمریکا با گروههایی مانند القاعده، حماس و حزبالله ارتباط دارند.
آژانس فدرال مدیریت بحران و چند مقام اطلاعاتی این گزارش را «فاقد شواهد معتبر» دانستند.
بشارَت سلیم، مدیر اجرایی انجمن اسلامی آمریکای شمالی، گفت: «ما قاطعانه این اتهامات را رد میکنیم. چنین اطلاعات بیاساسی به جامعه مدنی آسیب میزند و نهادهایی را که کار مثبت انجام میدهند، هدف قرار میدهد.»
شورای روابط اسلامی-آمریکایی نیز هشدار داد که حذف سازمانهای مسلمان از بودجه فدرال بدون بررسی دقیق، «تضعیف نگرانکننده روند قانونی» است و آن را اقدامی تبعیضآمیز خواند.
دولت ترامپ و وزارت امنیت داخلی هنوز فهرست کامل نهادهایی را که از دریافت کمک محروم شدهاند، منتشر نکردهاند.
امانوئل مکرون، رییسجمهوری فرانسه، در حالی تا پایان جمعه (امروز) برای معرفی نخستوزیر جدید به خود مهلت داده که بانک مرکزی این کشور نسبت به تاثیر بحران سیاسی بر رشد اقتصادی هشدار داده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، مکرون جمعه ۱۸ مهر رهبران احزاب اصلی فرانسه را به کاخ الیزه فراخواند تا درباره انتخاب نخستوزیر جدید پیش از مهلت تعیینشده گفتوگو کند.
الیزه این نشست را «لحظهای برای مسئولیت جمعی» توصیف کرد، عبارتی که تحلیلگران آن را نشانهای از احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام در صورت عدم توافق دانستهاند.
مکرون ۴۷ ساله، در کمتر از دو سال گذشته پنج نخستوزیر داشته و اکنون باید فردی را برگزیند که بتواند میان میانهروهای راست و چپ پل بزند و بودجه سال ۲۰۲۶ را از پارلمان پراکنده و چنددست عبور دهد.
روزنامه لو پاریزین نوشت مکرون تمایل دارد سباستین لکورنو را که دوشنبه گذشته پس از ۲۷ روز از سمت نخستوزیری استعفا داد، دوباره منصوب کند.
اما این تصمیم ممکن است رهبران سیاسی دیگر را که برای تشکیل دولتی فراگیر ضروریاند، از او دور کند. الیزه هنوز این گزارش را تایید نکرده است.
تمام گزینههای مکرون
از دیگر گزینههای مطرح، ژانلویی بورلو، سیاستمدار میانهرو باسابقه، پییر موسکوویسی، رییس دیوان محاسبات عمومی، و نیکولا رِوِل، مدیر شبکه بیمارستانهای پاریس، هستند.
اختلاف بر سر بودجه جدید که باید همزمان کسری مالی کشور را کاهش دهد و خواستههای متضاد چپ و راست را برآورده سازد، بحران سیاسی را تشدید کرده است.
چپگرایان خواهان لغو اصلاحات بازنشستگی سال ۲۰۲۳ و افزایش مالیات ثروتمنداناند.
مارین توندلیه، رهبر حزب سبزها، در مصاحبه با شبکه تیافیک گفت: «اگر مکرون میخواهد دوباره لکورنو را امتحان کند، برایش آرزوی موفقیت میکنم.»
گابریل آتال، نخستوزیر پیشین و رهبر حزب «رنسانس» وابسته به مکرون نیز هشدار داد که معرفی نخستوزیر بدون اجماع سیاسی، تکرار خطاهای گذشته خواهد بود.
نشست جمعه شامل احزاب اصلی است اما از دعوت دو حزب بزرگ مخالف یعنی «اجتماع ملی» از راست افراطی و «فرانسه تسلیمناپذیر» از چپ رادیکال خودداری شده است.
جردن باردلا، رهبر حزب اجتماع ملی، در شبکه ایکس نوشت: «دعوت نشدن ما مایه افتخار است. ما قابل خرید و فروش نیستیم.»
بانک مرکزی فرانسه هشدار داده است که تداوم بلاتکلیفی سیاسی میتواند رشد اقتصادی را ۰/۲ درصد از تولید ناخالص داخلی کاهش دهد.
فرانسوا ویلروی دو گالو، رییس بانک مرکزی، گفت: «عدم قطعیت دشمن شماره یک رشد است.»
او توصیه کرد کسری بودجه فرانسه در سال ۲۰۲۶ از ۴/۸ درصد تولید ناخالص داخلی فراتر نرود، در حالی که این رقم امسال به ۵/۴ درصد رسیده و تقریبا دو برابر سقف مجاز اتحادیه اروپا است.
این بحران سیاسی که عمیقترین در چند دهه اخیر توصیف شده، پس از شکست قمار انتخاباتی مکرون در سال گذشته و از دست رفتن اکثریت پارلمانی او تشدید شد.
معترضان در سراسر فرانسه ۱۹ شهریور بزرگراهها را مسدود کردند، موانع را به آتش کشیدند و بهطور پراکنده با پلیس درگیر شدند؛ این حرکتی اعتراضی علیهمکرون و برنامههای کاهش هزینههای دولتی بود.
آژانسهای رتبهبندی مالی نیز در روزهای اخیر درباره احتمال کاهش رتبه اعتباری فرانسه هشدار دادهاند.
در نظامهای قضایی جهان، خطا اجتنابناپذیر است اما در مورد مجازات مرگ، خطا به قیمت جان انسان تمام میشود. پژوهشها نشان میدهند از سال ۱۹۷۳ تا سال ۲۰۰۴، حدود چهار درصد از احکام اعدام در آمریکا بر پایه محکومیتهای نادرست صادر شدهاند.
این آمار در کشوری با شفافترین نظام قضایی جهان، نشانهای از واقعیتی تلخ است: هیچ نظامی بیخطا نیست. اعدام، خطا را برای همیشه تثبیت میکند و هیچ چیز نمیتواند آن را تغییر دهد.
واقعیت خطا در نظامهای قضایی
ایالات متحده تنها کشوری است که درباره تبرئهشدگان از حکم اعدام آمار کامل، مستند و بهروز دارد.
بر اساس گزارش مرکز اطلاعات مجازات اعدام در آمریکا، از سال ۱۹۷۳ تاکنون، دستکم ۲۰۰ نفر که در این کشور به مرگ محکوم شده بودند، تبرئه شدهاند. بسیاری از آنان پس از دههها زندان و برخی تنها چند روز پیش از اجرای حکم.
آخرین مورد در آوریل ۲۰۲۵، مربوط به مردی در ایالت لوئیزیانا بود که پس از ۲۹ سال حبس در انتظار اعدام، با آزمایش دیانای بیگناه شناخته شد.
تحلیل دادههای مرکز اطلاعات مجازات اعدام نشان میدهد: میانگین زمان بین محکومیت و تبرئه حدود ۱۸ سال است، بیش از ۸۰ درصد از تبرئهشدگان از اقلیتهای نژادی هستند و در بیش از نیمی از پروندهها، شهادت نادرست یا اعتراف اجباری نقش اصلی داشته است.
این آمار در کشوری بهدست آمده که از نظر امکانات فنی و حقوقی، یکی از پیشرفتهترین نظامهای دادرسی را دارد.
پژوهشگران دانشگاه میشیگان و کارولینای شمالی در مطالعهای با روش «تحلیل بقا» برآورد کردند که حدود ۴.۱ درصد از همه احکام اعدام در آمریکا به اشتباه صادر شدهاند.
به بیان ساده، از هر ۲۵ نفر محکوم به مرگ، یک نفر بیگناه است.
چگونه افراد بیگناه به مرگ محکوم میشوند؟
بررسیهای تطبیقی در آمریکا، ژاپن، پاکستان، نیجریه و اندونزی، نشان میدهند مسیر خطا تقریبا در همهجا مشابه است.
بازجوییهای خشونتآمیز یا طولانی
متهمان در شرایط استرس، تهدید یا شکنجه، به اعترافهای نادرست وادار میشوند.
در بسیاری از کشورها، پلیس بدون حضور وکیل اعتراف میگیرد. بعدها همان اعتراف مبنای صدور حکم مرگ میشود.
شهادتهای اشتباه یا خریداریشده
شاهدان ناآگاه، نژادپرست یا حتی پولی، روایتهایی میسازند که با حقیقت سازگار نیست. در آمریکا، نزدیک به ۴۵ درصد تبرئهشدگان قربانی شهادت نادرست بودهاند.
ضعف در دفاع حقوقی
وکلای تسخیری در بسیاری کشورها پروندههای متعدد دارند و بودجهای برای تحقیقات مستقل ندارند. حتی در ایالات متحده، در بیش از ۷۰ درصد پروندههای منتهی به اعدام، وکیل متهم از تجربه کافی برخوردار نبوده است.
شواهد علمی ناقص یا جعلی
در برخی کشورها آزمایشهای پزشکی قانونی در سطح ابتدایی است یا با فساد اداری همراه است. استفاده از اثر انگشت یا تطبیق مو، بدون کنترلهای علمی دقیق، به صدور احکام نادرست انجامیده است.
تعصب نژادی و طبقاتی
در آمریکا احتمال صدور حکم مرگ برای متهمان سیاهپوست که قربانی سفیدپوست داشتهاند بیش از چهار برابر است.
در کشورهای آسیایی نیز مهاجران یا متهمان فقیر، بیشتر هدف احکام سنگین قرار میگیرند.
وقتی حقیقت دیر میرسد
در بسیاری موارد، حقیقت پس از سالها یا حتی پس از مرگ محکوم آشکار میشود.
نمونه معروف، کامرون تاد ویلینگهام در ایالت تگزاس است. مردی که در سال ۲۰۰۴ به اتهام آتشسوزی عمدی و قتل سه فرزندش اعدام شد.
تحقیقات بعدی نشان داد که آتشسوزی احتمالا حادثهای غیرعمدی بوده و شواهد آتشنشانی «غیرعلمی و غلط تفسیر شده» بودند.
کمیسیون علمی تگزاس بعدها اعلام کرد: «هیچ مدرک معتبری مبنی بر جرم وجود نداشت.»
اما اعدام پیش از آن اجرا شده بود.
در کشورهای دیگر نیز چنین نمونههایی وجود دارد.
در ژاپن، در پرونده معروف به «چهار زندانی اوکایاما»، سه نفر پس از اعدام با حکم دیوان عالی تبرئه شدند.
در پاکستان و اندونزی، فعالان حقوق بشر دهها پرونده مشابه را مستند کردهاند که در آن متهمان سالها بعد از اجرای حکم، بیگناه شناخته شدهاند.
عدالت پس از مرگ؟
در بسیاری از کشورها، سازوکار مشخصی برای بازبینی پس از اعدام وجود ندارد و حتی اگر شواهد تازهای کشف شود، پرونده مختومه تلقی میشود.
در آمریکا، برخی ایالتها کمیسیونهای «بازنگری احکام مرگ» ایجاد کردهاند اما دامنه اختیارشان محدود است.
در کشورهایی چون ایران، عربستان سعودی و مصر، اطلاعات مربوط به احکام اعدام و دلایل صدور یا توقفشان بهصورت علنی منتشر نمیشود و خانوادهها اغلب از سرنوشت عزیزان خود بیخبر میمانند.
بر اساس گزارش دبیرخانه سازمان ملل، دستکم در ۴۰ کشور جهان، حق تجدیدنظر موثر برای محکومان به مرگ وجود ندارد یا بسیار محدود است. یعنی بسیاری از احکام در دادگاههای استیناف صرفا تایید میشوند؛ بدون بازبینی واقعی شواهد.
نقش فناوری در کشف بیگناهی
پیشرفت علم دیانای از دهه ۱۹۹۰ انقلابی در پروندههای کیفری ایجاد کرد. بر اساس آمار، در پروژه «بیگناهی» در ایالات متحده، ۳۷۵ نفر از محکومان جرایم سنگین از طریق آزمایش دیانای تبرئه شدند که از این میان، ۲۱ نفر در انتظار اعدام بودند.
در کشورهای دیگر نیز فناوری ژنتیک جان دهها نفر را نجات داده است.
با این حال، دسترسی برابر به این فناوری هنوز در سطح جهانی فراهم نیست. در بسیاری کشورها امکانات آزمایش دیانای محدود، گران و متمرکز در پایتختهاست.
کارشناسان میگویند اتکای صرف به علم نیز کافی نیست، چون اگر نظام قضایی شفاف و پاسخگو نباشد، حتی دقیقترین ابزارها هم به داد بیگناهان نمیرسند.
معیارهای بینالمللی برای پیشگیری از خطاهای مرگبار
سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری بارها تاکید کردهاند حتی در کشورهایی که هنوز مجازات اعدام را لغو نکردهاند، باید حداقل استانداردهای زیر رعایت شود: دسترسی فوری و بدون مانع به وکیل مستقل از لحظه بازداشت، ممنوعیت مطلق شکنجه و اعتراف اجباری، حق دسترسی به شواهد و کارشناسی مستقل برای دفاع، دادگاههای صالح و بیطرف با حق تجدیدنظر واقعی، حق درخواست عفو یا تخفیف مجازات در بالاترین سطح اجرایی و شفافیت کامل در اعلام آمار اعدامها و روند قضایی.
این معیارها در اسناد مختلف از جمله میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و اصول تضمین حداقل دادرسی عادلانه آمدهاند.
اما در گزارش سال ۲۰۲۵ دفتر حقوق بشر سازمان ملل آمده است: «بسیاری از کشورها این استانداردها را رعایت نمیکنند و در نتیجه، خطر اعدام بیگناهان همواره وجود دارد.»
چرا لغو اعدام تنها راه حذف خطاست؟
در بحثهای بینالمللی درباره مجازات مرگ، یکی از استدلالهای محوری این است که اگر حتی یک بیگناه اعدام شود، نظام عدالت کیفری شکست خورده است. به همین دلیل، بسیاری از کشورها حتی پیش از لغو کامل قانونی، ابتدا اجرای اعدام را تعلیق کردند تا خطر خطا از میان برود.
تایوان از سال ۲۰۲۰ تاکنون هیچ اعدامی انجام نداده، در حالی که قانون آن را هنوز حفظ کرده است.
مالزی در سال ۲۰۲۳ مجازات اعدام را لغو کرد و پروندههای قبلی را مورد بازنگری قرار داد.
غنا در سال ۲۰۲۴ تمامی احکام اعدام را به حبس ابد تبدیل کرد.
در هر سه کشور، استدلال اصلی این بود: «خطای انسانی در دادرسی اجتنابناپذیر است و هیچ نظامی حق ندارد بر پایه خطا جان انسان را بگیرد.»
اعدام و افکار عمومی
در بسیاری کشورها، حفظ مجازات اعدام با ادعای «خواست مردم» توجیه میشود اما نظرسنجیهای جهانی نشان میدهند این ادعا در حال تغییر است.
بر اساس پیمایش جهانی موسسه گالوپ در سال ۲۰۲۴، تنها ۴۲ درصد مردم جهان گفتهاند که با اعدام بهعنوان مجازات قانونی موافقاند. این رقم در دهه ۱۹۹۰ بیش از ۷۰ درصد بود.
حتی در کشورهایی با اجرای فعال اعدام، حمایت عمومی کاهش یافته است: در نظرسنجی سال ۲۰۲۵ «پیو ریسرچ سنتر»، تنها ۵۳ درصد آمریکاییها خواستار حفظ اعدام بودند، در حالی که در سال ۱۹۹۶ این رقم ۷۸ درصد بود.
تحلیل جامعهشناسان نشان میدهد افزایش آگاهی از اشتباهات قضایی، تاثیر رسانهها در روایت پروندههای تبرئه و گسترش دسترسی به دادهها، بهتدریج دیدگاه جهانی را نسبت به اعدام تغییر داده است.
چشمانداز جهانی تا سال ۲۰۲۶
با وجود آنکه هنوز برخی کشورها بر اعدام پافشاری میکنند، مسیر کلی روشن است.
تا پایان سال ۲۰۲۵، ۱۴۵ کشور اعدام را در قانون یا در عمل لغو کردهاند. در بیشتر مناطق، حتی کشورهایی که هنوز قانون اعدام دارند، اجرای آن را سالهاست متوقف کردهاند.
در مقابل، تعداد اعدامهای جهانی (هزار و ۵۱۸ مورد در سال ۲۰۲۴) بهرغم افزایش نسبی، در مقیاس تاریخی پایینتر از دهههای گذشته است.
در سطح دیپلماتیک، پیوستن کشورها به پروتکلاختیاری دوم میثاق مدنی و سیاسی در حال افزایش است (۹۲ کشور تا سپتامبر ۲۰۲۵) و مجمع عمومی سازمان ملل برای یازدهمین بار در دسامبر ۲۰۲۵ قرار است قطعنامهای تازه برای تعلیق جهانی تصویب کند.
اعدام شاید نماد قدرت دولتها باشد اما تبرئهها نشان میدهد قدرت واقعی، در پذیرش خطا و توان اصلاح آن نهفته است. به همین دلیل، لغو اعدام نه فقط تصمیمی اخلاقی، بلکه ضرورتی برای حفظ اعتبار عدالت در قرن بیستویکم است.
ماریا کورینا ماچادو، رهبر مخالفان دولت ونزوئلا، در شبکه ایکس نوشت اهدای جایزه نوبل صلح به او «بهرسمیتشناسی بزرگ مبارزهٔ همهٔ ونزوئلاییها برای بهپایانرساندن وظیفهمان یعنی کسب آزادی است.»
این سیاستمدار ونزوئلایی افزود: «ما در آستانهٔ پیروزی قرار داریم و امروز بیش از هر زمان دیگری، ما رئیسجمهور ترامپ، مردم ایالات متحده، ملّتهای آمریکای لاتین و کشورهای دموکراتیک جهان را بهعنوان متحدان اصلیمان برای دستیابی به آزادی و دموکراسی در اختیار داریم.»
ماریا کورینا ماچادو، رهبر مخالفان دولت ونزوئلا، اخیرا نیز با اشاره به تنش اخیر آمریکا و دولت کشورش گفت دونالد ترامپ «بزرگترین فرصتی است» اپوزیسیون ونزوئلا در اختیار دارد.
حساب نخستوزیری اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، در واکنش به اعطا نشدن جایزه نوبل صلح به دونالد ترامپ، در شبکه ایکس نوشت که «کمیته نوبل درباره صلح سخن میگوید اما رییسجمهور ترامپ آن را محقق میکند.»
حساب نتانیاهو افزود: «واقعیتها خود گویای همهچیز هستند.»
این پست در شبکه ایکس در پاسخ به پست دستیار کاخ سفید منتشر شد که درباره همین موضوع خطاب به کمیته نوبل نوشت: «ترامپ به تلاش برای ایجاد صلح، پایان جنگها و نجات جانها ادامه میدهد. کمیته نوبل ثابت کرد که سیاست را بر صلح ترجیح میدهد.»
همزمان سفیر اسرائیل در سازمان ملل متحد نیز در شبکه ایکس نوشت ترامپ «امسال برنده جایزه صلح نوبل نشد، اما اقدامات قاطع و رهبری او هماکنون تاریخ را دگرگون کرده است.»
جهان در مسیر حذف کامل مجازات اعدام پیش میرود اما آمارها نشان میدهند هنوز راهی طولانی تا رسیدن به دنیایی بدون مجازات مرگ در پیش است.
تازهترین دادههای جهانی تا پایان سال ۲۰۲۴ نشان میدهند شمار اعدامهای ثبتشده در جهان (به استثنای چین، کره شمالی و ویتنام) به هزار و ۵۱۸ مورد رسیده است. بیشترین رقم در ۱۰ سال اخیر و ۳۲ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۳.
این افزایش عمدتا حاصل عملکرد چند کشور معدود است، چون اکثر دولتها اجرای اعدام را متوقف کرده یا قوانین خود را برای لغو آن اصلاح کردهاند.
در نیمه نخست سال ۲۰۲۵ نیز نشانههای مشابهی دیده میشود: جهان به لحاظ قانونی در حال عبور از اعدام است اما در عمل، چند دولت همچنان در حال اجرای مجازات اعدام هستند.
نقشه جهان در سال ۲۰۲۵: لغو اعدام، نه استثنا بلکه قاعده
تا پایان سال ۲۰۲۴، ۱۱۳ کشور اعدام را از قوانین خود حذف کردهاند، ۹ کشور تنها برای جرائم عادی آن را لغو کردهاند و ۲۳ کشور سالهاست در عمل هیچ اعدامی انجام ندادهاند.
در مجموع، ۱۴۶ کشور در جهان «لغوکننده اعدام در قانون یا عمل» محسوب میشوند و تنها ۵۴ کشور هنوز بهطور رسمی به اعدام متوسل میشوند که در نیمه سال ۲۰۲۵ نیز این روند ادامه دارد:
زامبیا و زیمبابوه رسما مجازات مرگ را لغو کردند، مکزیک گامهایی برای حذف کامل آن از قانون اساسی برداشته و در چند کشور آفریقایی از جمله کنیا، دادگاههای عالی در حال بررسی مغایرت اعدام با حق حیاتاند.
از نظر آماری، اکثریت قاطع کشورهای جهان دیگر اعدام نمیکنند؛ حتی اگر برخی از معدود اجراکنندگان این مجازات، تعداد اعدامها را بالا نگه داشته باشند.
تناقض جهانی: شمار قربانیان بیشتر شده است
گزارش سازمان عفو بینالملل درباره اعدامهای سال ۲۰۲۴ نشان میدهد که هزار و ۵۱۸ نفر در این سال اعدام شدند؛ بیش از هر سالی از ۲۰۱۵ به این سو.
افزایش ۳۲ درصدی نسبت به سال قبل، نتیجه تمرکز اعدامها در چند کشور خاص بود اما این رقم، تمام واقعیت نیست.
در برخی کشورها آمار اعدام «راز دولتی» است؛ مانند چین، ویتنام و کره شمالی و شمار واقعی اعدامها در این کشورها ممکن است چندین هزار نفر باشد.
در چنین شرایطی، عفو بینالملل تاکید دارد که «اعدام، نه تنها نقض حق حیات بلکه نماد حکومتهای غیرشفاف است».
در مقابل، در همین سال، کشورهایی چون تایلند، قزاقستان (که پیشتر لغو کامل کرده بود) و گابون، رسما اجرای احکام اعدام را متوقف کردند.
سازمان ملل و مسیر حقوقی لغو جهانی
در دسامبر ۲۰۲۴، مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای دهمین بار قطعنامهای در حمایت از تعلیق جهانی اعدام تصویب کرد؛ با رکوردی جدید: ۱۳۰ رای موافق، ۳۲ رای مخالف و ۲۲ رای ممتنع.
این رایگیری نشان داد دولتهایی که هنوز مجازات اعدام را اجرا میکنند، در سطح دیپلماتیک زیر فشار قرار دارند.
بر پایه دادههای کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، تا سپتامبر ۲۰۲۵، شمار کشورهای عضو پروتکل اختیاری دوم میثاق حقوق مدنی و سیاسی (سند الزامآور لغو اعدام) به ۹۲ کشور رسیده است.
الحاق به این پروتکل بهمعنای لغو دائمی اعدام در نظام حقوقی داخلی و عدم امکان بازگشت آن است.
در سال ۲۰۲۵، کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل اعلام کرد «لغو اعدام در حال تبدیل شدن به معیار جهانی حاکمیت قانون» است.
روشهای اجرای اعدام: از دار و گلوله تا گاز نیتروژن
در حالی که بسیاری از کشورها اعدام را کنار میگذارند، برخی دیگر به دنبال «روشهای جدید» اجرای آن هستند.
در ایالات متحده، از ژانویه ۲۰۲۴ برای نخستین بار از خفه کردن با گاز نیتروژن استفاده شد؛ روشی که دولت مدعی است «بدون درد» است اما شاهدان از تکانهای شدید، سرفه و خفگی دردناک گزارش دادهاند.
کارشناسان سازمان ملل این روش را «آزمایشی خطرناک بر بدن انسان زنده» توصیف کردند.
در مقابل، در کشورهایی مانند ژاپن، سنگاپور و ایران، هنوز روشهای سنتی مانند دار زدن یا تیرباران غالباند.
نیمسال ۲۰۲۵: دو مسیر متفاوت
دادههای موقت نشان میدهند که از ژانویه تا سپتامبر ۲۰۲۵، در چند کشور آسیایی و ایالات متحده، افزایش محدود اعدامها روی داده است.
از سوی دیگر در میان کشورهایی که هنوز اعدام را بهطور رسمی لغو نکردهاند، اجرای عملی احکام مرگ همچنان رو به کاهش است و جنبشهای مدنی برای لغو کامل این مجازات در آمریکای لاتین و آفریقا رشد کردهاند.
همزمان، بحث درباره کارآمدی اعدام برای بازدارندگی از جرایم ادامه دارد.
نهادهای حقوق بشری میگویند هیچ شاهد آماریای وجود ندارد که اعدام باعث کاهش جرم شود. در عوض، «گسترش دادرسیهای عادلانه، آموزش و سیاستهای کاهش فقر» بیشترین تاثیر را در کاهش جرم و جنایت داشتهاند.
چشمانداز ۲۰۲۶: اعدام در حاشیه تاریخ
با وجود موج تازه اعدامها در چند کشور، مسیر کلی جهان روشن است: کشورهای بیشتری در حال پیوستن به پروتکل لغو اعداماند، دادگاههای ملی در حال بازنگری در احکام قدیمیاند و فشار افکار عمومی در حال تبدیل شدن به نیرویی تعیینکننده است.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل، پیشتر تاکید کرده است: «روند جهانی روشن است. کشورهای بیشتری در حال کنار گذاشتن مجازات اعدام و پذیرفتن کرامت انسانیاند.»