آجودانی، فعال حقوقبشر ترنس: خانوادهام در ایران به دلیل فعالیتهای من تحت فشار قرار گرفتند



خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گزارش داد تقریبا هیچ تالاب زندهای در استان فارس باقی نمانده است که این مساله، موجب افزایش بیماریهای صعبالعلاج و رشد آمار سرطان میشود.
این خبرگزاری در گزارشی که شنبه ۱۹ مهر منتشر شد، تاکید کرد: «تالاب بختگان بیش از ۱۴ تا ۱۵ سال است که خشک شده و بهجز محدودهای کوچک، آبی در آن دیده نمیشود.»
سیروس زارع، فعال محیط زیست، با اشاره به وضعیت نگرانکننده تالابهای کشور بهویژه در استان فارس، به ایلنا گفت: «وضعیت تالابها در حال حاضر بسیار بغرنج است و به نظر میرسد هیچ نهادی مسئولیت مشخصی در قبال آنها بر عهده نمیگیرد.»
او درباره تبعات خشک شدن تالابها نیز گفت: «معمولا تالابها پس از خشک شدن، به کانونهای فعال ریزگرد تبدیل میشوند. از آنجا که تالابها طی هزاران سال در مناطق پست طبیعی شکل گرفتهاند، بهمرور زمان محل تجمع انواع آلایندهها شدهاند.»
در پی افزایش بیرویه بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی در ایران و طرحهای آبی، حقابه بسیاری از تالابها و دریاچههای کشور کاهش یافته و در نتیجه، این منابع طبیعی حفظ کیفیت محیط زیست، خشک شده یا در آستانه خشک شدن قرار دارند.

۹ تالاب بامدژ، حوض سلطان، دریاچه نمک، شیمبار، بختگان، گاوخونی، مهارلو، میانگران و هامون، در پایان سال آبی گذشته خشک شدند.
رودخانه کارون، بلندترین رود ایران با بیش از ۹۵۰ کیلومتر طول نیز در آستانه یک فاجعه زیست محیطی و خطر خشکسالی قرار گرفته است.
از سوی دیگر، دریاچه ارومیه که فعالان محیط زیست بارها نسبت به خشک شدن قریبالوقوع آن هشدار دادهاند، از مهمترین مواردی است که خشک شدن آن میتواند تبعات اجتماعی وسیعی ایجاد کند.
سوم شهریور، خبرآنلاین اعلام کرد دریاچه ارومیه که زمانی یکی از بزرگترین دریاچههای شور دنیا بود، تنها حدود ۱۰۰ میلیون مترمکعب آب شور در سطحی نزدیک به ۲۰۰ کیلومتر مربع دارد که عمق آن به کمتر از نیممتر رسیده است.
این رسانه از قول کارشناسان نوشت دریاچه ارومیه «عملا مرده» و تنها چند روز تا تبخیر کامل آن باقی مانده است.
وضعیت تالابها و دریاچههای کشوری در شرایطی قرار گرفته که مقامات محلی استان گیلان، پربارشترین استان کشور نیز نسبت به خشک شدن تالاب انزلی هشدار دادهاند.
هادی حقشناس، استاندار گیلان، ششم شهریور گفت: «اگر چارهای برای وضعیت تالاب انزلی اندیشیده نشود، این زیستبوم بینالمللی در خاموشی کامل قرار میگیرد.»
جشنی بدون آب برای روز نکوداشت زایندهرود
از سوی دیگر، همزمان با ۱۸ مهر، روز نکوداشت زایندهرود، نگرانیها درباره وضعیت بحرانی این رودخانه افزایش یافته است و کارشناسان، کنشگران محیط زیست و شماری از نمایندگان مجلس نسبت به وخامت اوضاع و پیامدهای گوناگون آن هشدار دادهاند.
عباس مقتدایی، نماینده اصفهان در مجلس شورای اسلامی، وزارت نیرو را بهدلیل ناکامی در مدیریت بحران زایندهرود مقصر دانست و گفت: «مشکلات این رودخانه از جمله فرونشست زمین، ریزگردها و مسائل آب شرب و کشاورزی ناشی از کمکاریهای وزارت نیرو است.»
او عباس علیآبادی، وزیر نیرو را متهم کرد که تاکنون «گزارش قانعکنندهای» برای حل بحران زایندهرود ارائه نداده است.
مقتدایی خواستار «طرح علمی مسائل و برنامهریزی دقیق» از سوی فعالان محیط زیست و کشاورزان بهمنظور بهبود وضعیت زایندهرود شد.
فعالان محیط زیست هشدار میدهند نادیده گرفتن حقابهها، بهویژه حقابه تالاب گاوخونی و بحران در تامین آب شرب و بهداشت در شهرها و روستاهای حوضه زایندهرود، از بیعدالتی و بیتوجهی به قوانین ملی در مدیریت آب حکایت دارد.

حسین رحیمی، رییس پلیس امنیت اقتصادی با اشاره به فعالیتهای اقتصادی بابک زنجانی، گفت که ما نیاز داریم اقتصادی که دشمنان تلاش دارند آن را تضعیف کرده و کشور را به زانو درآورند، فعال و پررونق باشد.
او ادامه داد: «هر فردی از جمله بابک زنجانی اگر در چهارچوب ضوابط و مقررات جاری کشور فعالیت اقتصادی انجام دهد، قطعا مورد حمایت پلیس خواهد بود.»

احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد دولت رئیسی گفت: «پزشکیان ضعف و درماندگی را در سخنانش روایت میکند و روایت قوت را خدشهدار میکند و بهانه به دشمن میدهد.» او ادامه داد: «ضعف حکمرانی اقتصادی در دولت وجود دارد. جامعه باید احساس کند سیاستگذاران دست به تحول زده و اراده تغییر دارند.»

علیرضا اعرافی، مدیر حوزههای علمیه کشور، با اشاره به وظایف روحانیون گفت: «از زمین و زمان هم برای ما بلا ببارد، از انجام تکلیف کوتاهی نخواهیم کرد. قبل از انقلاب ما هر روز که از خانه بیرون میآمدیم، احتمال دستگیری وجود داشت و هیچ چیز در قم از لحاظ امکانات فراهم نبود.»
او درباره شرایط سیاسی و فشارها به جمهوری اسلامی افزود: «آنچه امروز آغاز شده یک چیز متفاوت است. نظام اسلامی و ملت ایران و انقلاب اسلامی در برابر آزمون خیلی حساستری قرار گرفتهاند و این موقعیت، موقعیت عادی نیست.»

مرگ سالانه هزاران کودک در جادههای ایران، آینده جمعیت کشور را تهدید میکند. رییس پلیس راهور اعلام کرده سال گذشته نزدیک به ۲۰ هزار نفر در تصادفات جان باختهاند که حدود سه هزار نفر از آنان کودک بودهاند.
این در حالیست که جمهوری اسلامی طبق نظر علی خامنهای سیاستهایی برای جوانسازی جمعیت و تشویق به فرزندآوری دنبال میکند، اما حفظ جان کودکان موجود نادیده گرفته شده است.
تصادفات مرگبار، نتیجه زنجیرهای از کمکاریهاست؛ از خودروهای ناایمن گرفته تا جادههای غیراستاندارد، نبود آموزش کافی و ضعف در امدادرسانی. دهها نهاد مسئولاند، اما نبود هماهنگی و اجرای ناقص طرحها، قربانیان را بیشتر کرده است.