نتانیاهو دستور حملات فوری و قدرتمند به غزه صادر کرد
دفتر نخستوزیری اسرائیل اعلام کرد که بنیامین نتانیاهو به ارتش اسرائیل دستور داده است «حملات فوری و قدرتمندی را در نوار غزه انجام دهد».
این تصمیم پس از برگزاری نشست نتانیاهو درباره پاسخ اسرائیل به تکرار نقض آتشبس غزه از سوی حماس اتخاذ شد.
این فرمان در حالی صادر شد که نیروهای ارتش اسرائیل ساعتی پیش در جنوب نوار غزه هدف حمله قرار گرفتند. این اقدام همچنین همزمان با خشم عمومی در اسرائیل نسبت به نقضهای بیشتر حماس از جمله بازگرداندن پیکر گروگانها انجام شده است.
در سال ۲۰۲۵، جنگ تجاری آمریکا و چین که از سال ۲۰۱۸ آغاز شده بود، با بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، وارد مرحله دوم جنگ تعرفهای شد.
ترامپ با استناد به قانون «اختیارات اقتصادی اضطراری بینالمللی» و نگرانیها از قاچاق فنتانیل (یک داروی مسکن بسیار قوی از خانواده افیونیها)، تعرفههای گستردهای وضع کرد. چین با تعرفههای تلافیجویانه و محدودیت صادرات عناصر کمیاب مانند خاکهای نادر پاسخ داد.
پیشینه: از روابط تجاری رو به رشد تا جنگ تمامعیار
رابطه تجاری آمریکا و چین، که امروز به نماد رقابت دو ابرقدرت تبدیل شده، ریشه در دهههای گذشته دارد. این روابط از یک تجارت محدود و ایدئولوژیک، یک وابستگی اقتصادی عظیم بود اما با افزایش نابرابریها و اتهامات، زمینهساز تنشهای عمیق شد.
دهه ۱۹۸۰-۱۹۹۰: آغاز روابط و رشد اولیه
۱۹۷۹: پس از سفر تاریخی ریچارد نیکسون به چین در ۱۹۷۲ که درهای دیپلماتیک را باز کرد، توافقنامه تجارت دوجانبه امضا شد. این توافق، کل تجارت دوجانبه را از حدود ۲ میلیارد دلار در ۱۹۷۹ به حدود ۴.۸ میلیارد دلار تا ۱۹۸۰ افزایش داد. تمرکز اولیه بر کالاهای خام و محصولات کشاورزی بود، اما چین با اصلاحات اقتصادی دنگ شیائوپینگ (۱۹۷۸)، درهای خود را به روی سرمایهگذاری خارجی گشود.
دهه ۱۹۹۰: تجارت دوجانبه با سرعت فزایندهای رشد کرد. از ۱۴ میلیارد دلار در ۱۹۹۰ به ۵۸ میلیارد دلار در ۱۹۹۹ دسید. آمریکا چین را به عنوان «اقتصاد در حال گذار» به رسمیت شناخت و فشار برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی افزایش یافت. با این حال، مازاد تجاری چین (صادرات بیشتر از واردات) از حدود ۱۰ میلیارد دلار شروع به افزایش کرد و نگرانیهای اولیه در واشینگتن را برانگیخت.
۲۰۰۰-۲۰۱۰: پیوستن به سازمان تجارت جهانی و انفجار تجارت
۲۰۰۰: کنگره آمریکا قانون «روابط تجاری عادی دائمی» را برای چین تصویب کرد. این اقدام، دسترسی پایدار به نرخهای بیشترین تسهیل را تضمین کرد و راه پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی را باز کرد. حجم تجارت از ۹۲ میلیارد دلار در ۲۰۰۰ به ۲۳۱ میلیارد دلار در ۲۰۰۴ جهش کرد؛ رشدی حدود ۱۵۱ درصدی در این دوره.
۲۰۰۱: چین رسما به سازمان تجارت جهانی پیوست. این رویداد چین را ملزم به کاهش تعرفهها، باز کردن بازارها و حفاظت از مالکیت معنوی کرد. در نتیجه، واردات کالای آمریکا از چین از حدود ۵۴ میلیارد دلار در ۲۰۰۱ به حدود ۳۸۳ میلیارد دلار در ۲۰۱۰ رسید. زنجیرههای تامین جهانی ادغام شدند: شرکتهای آمریکایی مانند اپل و نایکی تولید را به چین منتقل کردند تا از نیروی کار ارزان بهره ببرند. با این حال، کسری تجاری آمریکا با چین به حدود ۲۷۳ میلیارد دلار در ۲۰۱۰ رسید و واشینگتن چین را به فروش زیر قیمت متهم کرد.
۲۰۰۸ -۲۰۱۰: بحران مالی جهانی، چین را به عنوان «نجاتدهنده اقتصاد جهان» برجسته کرد. چین حدود ۲.۴۵ تریلیون دلار ذخایر ارزی -عمدتا از مازاد تجاری با آمریکا - تا پایان ۲۰۱۰ انباشت کرد و اوراق قرضه خزانهداری آمریکا را خرید. این وابستگی متقابل، تجارت را به ۴۵۷ میلیارد دلار در ۲۰۱۰ رساند، اما شکافها عمیقتر شد: آمریکا حدود ۲.۴ میلیون شغل تولیدی را بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۱ از دست داد.
۲۰۱۱-۲۰۱۷: تنشهای فزاینده و زمینهسازی جنگ
۲۰۱۱-۲۰۱۵: باراک اوباما سیاست «چرخش به آسیا» را آغاز کرد که شامل معاهده شراکت ترانس-پاسیفیک برای مقابله با نفوذ پکن است. تجارت دوجانبه به ۵۹۸ میلیارد دلار در ۲۰۱۵ رسید اما اتهامات جدیتر شد:
سرقت مالکیت معنوی: طبق گزارش کمیسیون سرقت مالکیت فکری سال ۲۰۱۷ و گزارشهای افبیآی برآورد شد که زیان سالانه ایالات متحده از سرقت مالکیت معنوی، از جمله از طریق هکهای سایبری و جاسوسی صنعتی چین، بین ۲۲۵ تا ۶۰۰ میلیارد دلار باشد.
انتقال اجباری فناوری: شرکتهای خارجی برای ورود به بازار چین، مجبور به شراکت با شرکتهای دولتی و انتقال فناوری شدند.
یارانههای دولتی: صنایع چینی مانند فولاد و انرژی خورشیدی با یارانههای عظیم، بازارهای جهانی را اشباع کردند.
۲۰۱۶: دونالد ترامپ در کمپین انتخاباتی، چین را به عنوان «دزد بزرگ» معرفی کرد و وعده تعرفههای ۴۵ درصدی داد. مازاد تجاری چین به ۳۴۷ میلیارد دلار رسید: بیشترین میزان در تاریخ.
۲۰۱۷: ترامپ تحقیقات بخش ۳۰۱ یعنی بررسی رسمی دولت آمریکا درباره رفتارهای ناعادلانه تجاری کشورهای دیگرو اعمال مجازات در صورت اثبات تخلف را در آگوست آغاز کرد که بر سرقت مالکیت فکری و دولتسالاری چین تمرکز داشت.
گزارش مارس ۲۰۱۸ تخمین زد این اقدامات سالانه حدود۶۰۰ میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا ضرر میزند.
ترامپ، تعرفههای اولیه بر پنلهای خورشیدی ۳۰ درصد و ماشینهای لباسشویی ۲۰ تا ۵۰ درصد وضع کرد؛ مقدمهای بر جنگ.
جنگ تعرفهای ۲۰۱۸ نه یک رویداد ناگهانی، بلکه نتیجه دههها نابرابری بود: آمریکا به دنبال حفاظت از صنایع و فناوری و چین به دنبال حفظ مدل رشد صادراتی. این تنشها، با عوامل ژئوپلیتیکی مانند تایوان، سینکیانگ و رقابت فناوری عمیقتر شد.
فوریه ۲۰۲۵: جرقه اولیه با فنتانیل
۱ فوریه: ترامپ با امضای فرمان اجرایی ۱۴۱۹۵، وضعیت اضطراری ملی در مورد قاچاق فنتانیل از چین اعلام کرد. این اقدام بهانهای برای وضع تعرفه ۱۰ درصد بر تمام واردات از چین و ۲۵درصد بر کانادا و مکزیک که بعدا معلق شد فراهم کرد. هدف: مقابله با «پناهگاه امن» چین برای تولیدکنندگان مواد مخدر.
۴ فوریه: تعرفه ۱۰درصد ویژه چین اجرایی شد. چین بلافاصله تلافی کرد: ۱۵ درصد تعرفه بر زغالسنگ و گاز طبیعی مایع آمریکا، ۱۰ درصد بر نفت خام و خودروها و محدودیت صادرات پنج فلز حیاتی از جمله لیتیوم و کبالت.
مارس ۲۰۲۵: افزایش تنشها
۳ مارس: ترامپ تعرفه بر چین را به ۲۰ درصد افزایش داد و تعرفه فنتانیل را دو برابر کرد.
چین پاسخ داد: ۱۵درصد تعرفه بر مرغ، گندم، ذرت و پنبه آمریکا و ۱۰ درصد بر سویا، گوشت و محصولات دریایی که کشاورزان آمریکایی را تحت فشار قرار داد.
۴ مارس: چین تعرفههای تلافیجویانه را از ۱۰ مارس اجرایی کرد و حجم تجارت دوجانبه ۱۰ درصد کاهش یافت.
آوریل ۲۰۲۵: «روز آزادی» و تشدید شدید
۲ آوریل: کاخ سفید اعلام کرد از ۵ آوریل تعرفه پایه ۱۰ درصد جهانی اعمال میشود. تعرفههای «متقابل» برای برخی کشورها از جمله چین تا ۳۴ درصد از ۹ آوریل اجرایی شد. این اقدام بازارهای جهانی را به لرزه درآورد و سقوط سهام را رقم زد.
۴ آوریل: چین تعرفههای جدیدی تا سقف ۳۴ درصد بر طیف گستردهای از کالاهای آمریکایی وضع کرد و به سازمان تجارت جهانی شکایت برد.
۸ و ۹ آوریل: تعرفه آمریکا به طور موقت تا ۱۲۵ درصد رسید. چین نیز در پاسخ به ۸۴ درصد و سپس تا ۱۲۵ درصد نرخ موثر افزایش داد. پکن چند شرکت عمدتا آمریکایی را به لیست «نهادهای غیرقابل اعتماد» اضافه کرد. چین شهروندانش را از سفر به آمریکا برحذر داشت.
مه ۲۰۲۵: توافق موقت در ژنو
۱۲ مه: در مذاکرات ژنو، دو طرف بر سر یک آتشبس ۹۰ روزه به توافق رسیدند. تعرفههای متقابل تعدیل شد و از چهاردهم مه، میانگین تعرفههای آمریکا به حدود ۵۱.۸ درصد و تعرفههای چین به حدود ۱۰ درصد کاهش یافت. محدودیتهای غیرتعرفهای مانند صادرات خاکهای نادر معلق شد. این «آتشبس» تا ۱۲ اوت اعتبار داشت و کشاورزان آمریکایی بوطر موقت از فشار سویا رهایی یافتند.
اوت ۲۰۲۵: تمدید و تعرفههای خاص
۱۱ اوت: ترامپ فرمان اجرایی برای تمدید ۹۰ روزه آتشبس امضا کرد. چین تلافی را به تعویق انداخت اما تعرفههای پایه حفظ شد.
۲۹ سپتامبر: ترامپ تعرفه ۱۰ درصد بر چوب نرم و ۲۵ درصد بر برخی اقلام مبلمان چوبی و کابینت از ۱۴ اکتبر اعلام کرد. این کار به عنوان بخشی از تلاش برای حفاظت از صنایع داخلی اعلام شد.
اکتبر ۲۰۲۵: تشدید مجدد و مذاکرات فوری
۹ اکتبر: چین کنترل صادرات خاکهای نادر را گسترش داد. پنج عنصر جدید هولمیوم، اربیوم، تولیوم، یوروپیم و ایتربیوم و برخی اقلام فرایندی اضافه شدند و نظارت بر نیمههادیها را افزایش یافت. ترامپ این را «اقدام خصمانه» خواند.
۱۰ اکتبر: ترامپ رسما اعلام کرد که قصد دارد از نخستین روز نوامبر، تعرفههای تازهای را بر کالاهای چینی اعمال کند؛ این تعرفهها در صورت اجرا، مجموع نرخها را تا حدود ۱۵۵ درصد بالا میبرد و شامل محدودیت بر صادرات نرمافزارهای حیاتی نیز میشد. در پی این تهدید، بازارهای جهانی سقوط کردند و گزارشها نشان داد که در سپتامبر ۲۰۲۵ واردات سویای چین از آمریکا به صفر رسیده و پکن خرید خود را از برزیل افزایش داده است.
۱۴ اکتبر: تعرفههای خاص آمریکا شامل ۱۰ درصد بر چوب، ۲۵ درصد بر مبلمان اجرایی شد. چین هزینههای بندری اضافی بر کشتیهای آمریکایی وضع کرد.
۱۷ تا ۲۵ اکتبر: مذاکراتی در مالزی بین اسکات بسنت، وزیر خزانهداری آمریکا و هه لیفنگ، معاون نخستوزیر چین در حاشیه اجلاس آسهآن در کوالالامپور صورت گرفت.
۲۶ اکتبر: توافق چارچوب اولیه حاصل شد: تعرفه ۱۰۰درصدی منتفی شد. چین صادرات خاکهای نادر را به سطوح ۲۰۲۴ بازگرداند و تمرکز بر فنتانیل و سویا قرار گرفت. مقرر شد ترامپ و شیجینپینگ ۳۰ اکتبر در سئول آن را نهایی کنند.
چشمانداز: آتشبس شکننده یا تشدید مجدد؟ تا ۱۸ اکتبر، میانگین تعرفههای آمریکا بر واردات از چین حدود ۵۷.۶ درصد است که در برخی اقلام مانند خودروهای برقی و جرثقیلهای بندری به ۱۰۰ درصد میرسد. در مقابل، میانگین تعرفههای چین بر کالاهای آمریکایی حدود ۳۲.۶ درصد اعلام شده است. صادرات آمریکا به چین ۳۳ درصد کاهش یافته، اما توافق اخیر نشانهای از احتمال تمدید آتشبس تجاری تا ماه نوامبر بهدست میدهد. برآوردها حاکی است که این تعرفهها برای هر خانوار آمریکایی سالانه حدود ۱۳۰۰ دلار هزینه ایجاد میکند و رشد اقتصاد جهانی را نزدیک به سهدهم درصد کاهش میدهد.
پژوهشی از «مرکز پژوهشگران و روایتگران دانشگاه یوسیالای» نشان داد حدود ۶۱ درصد از نسل زد خواهان نمایش روابط عاشقانه مبتنی بر دوستی، نه رابطه جنسی، در فیلمها و سریالها هستند.
طبق نتایج، علاقه به انیمیشن در میان نسل زد نیز افزایش یافته و از ۴۲ به حدود ۴۹ درصد رسیده است.
طبق این پژوهش، نزدیک به ۶۰ درصد از افراد ۱۴ تا ۲۴ ساله گفتهاند ترجیح میدهند روابط اصلی داستانها بر دوستی تمرکز داشته باشد تا محبوبیت یا روابط عاشقانه.
این مطالعه که روی ۱۵۰۰ آمریکایی ۱۰ تا ۲۴ ساله انجام شد، همچنین نشان داد ۵۷ درصد از نسل زد بیشتر از تصور عموم رسانههای سنتی تماشا میکنند و ۵۳ درصد درباره فیلمها و سریالها بیشتر از شبکههای اجتماعی با دوستانشان گفتوگو دارند.
در حالی که عراق آماده برگزاری انتخابات پارلمانی میشود، صحنه سیاسی این کشور شاهد تغییری بنیادین است. فاصلهگیری از نفوذ جمهوری اسلامی و گذار به سوی سیاستی ملیگرا، شاخصه مهمی است که میتوان به آن توجه کرد.
نامزدهای جدید عراقی دیگر حاضر نیستند در سایه تهران رقابت کنند. حتی جناحهای سنتی شیعه که روزی متحدان نزدیک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند، اکنون شعار «بیطرفی» در برابر ایران و آمریکا را در محور برنامههای انتخاباتی خود قرار دادهاند.
بیطرفی در قبال آمریکا در سالهای گذشته یکی از محورهای تبلیغاتی نیرویهای شیعه بود اما حالا وقتی تهران و واشینگتن در اینجا کنار هم قرار میگیرند، مشخص است که عراق خود را برای دورهای جدید آماده میکند.
این تغییر محصول دو دهه تجربه تلخ است. نفوذ سیاسی و نظامی تهران در عراق اگرچه در سالهای پس از سقوط صدام حسین به تثبیت نسبی رسیده بود اما همراه با فساد، فرقهگرایی و وابستگی ساختاری به اقتصاد نفتی، چهرهای منفی از این حضور بر جای گذاشت.
امروز افکار عمومی عراق دیگر به جمهوری اسلامی به عنوان قدرتی حامی یا متحد نمینگرد، بلکه آن را عامل مداخله و بیثباتی میداند.
از سوی دیگر، شکستهای منطقهای جمهوری اسلامی در جبهههای مختلف، از تضعیف حزبالله در لبنان تا فرسایش قدرت حوثیها در یمن و نابودی و از دست دادن زیرساختهای نظامی ایران در سوریه، به تصویر قدرت منطقهای تهران بهوضوح آسیب زده و آن را به یک داستان خیالی بدل کرده است.
در چنین فضایی، عراق نیز در پی بازیابی استقلال خود است. نسل تازهای از سیاستمداران عراقی، از سکولارها تا مذهبیهای عملگرا، تلاش دارند سیاست خارجی را از مدار ایدئولوژی خارج و منافع ملی را محور تصمیمگیری قرار دهند.
به عبارتی، عراق در حال عبور از دوران «فرمانبری از تهران» به دوران «خودمختاری سیاسی» است.
از فرماندهی نظامی تا نفوذ سیاسی: راهبرد جدید اما شکستخورده تهران
در کنار این تغییر سیاسی، نشانههای دیگری از افول نفوذ ایران در عراق دیده میشود: فروپاشی شبکه شبهنظامیان حشدالشعبی و ورود اجباری رهبران این گروهها به عرصه انتخابات.
مدل نفوذ ایران بر پایه الگوی موسوم به «حزباللهسازی» بنا شده بود؛ یعنی تشکیل گروههایی مسلح و وفادار به تهران که در مواقع لازم بتوانند دولت رسمی را دور بزنند یا تحت کنترل بگیرند.
حشدالشعبی در عراق قرار بود نمونه موفق این مدل باشد اما امروز همانطور که گزارش بنیاد دفاع از دموکراسیها نشان میدهد، از ۲۳۸ هزار نیروی ادعایی این سازمان تنها حدود ۴۸ هزار نفر وجود واقعی دارند و بقیه «سربازان خیالی» هستند.
فساد ساختاری و نارضایتی اجتماعی سبب شده حشدالشعبی اعتبار خود را از دست بدهد و تهران دیگر نتواند از آن به عنوان بازوی نظامی قابل اتکا استفاده کند. در نتیجه، جمهوری اسلامی ناچار شده از میدان نظامی به عرصه سیاست عقبنشینی کند.
رهبران شبهنظامی مانند فالح فیاض، احمد الاسدی، هادی العامری، قیس خزعلی و عمار حکیم، اکنون با فهرستهای جداگانه در انتخابات شرکت میکنند و دیگر اتحاد سابق میان گروههای طرفدار ایران وجود ندارد.
از منظر راهبردی، این عقبنشینی به معنای تغییر شکل نفوذ تهران است: سپاه پاسداران که زمانی میتوانست از طریق قدرت نظامی معادلات بغداد را تعیین کند، اکنون مجبور است در میدان سیاسی و انتخاباتی رقابت کند.
این تحول نه نشانه قدرت که نشانه ضعف است. ایران به جای «فرماندهی» در عراق، در جایگاه «چانهزنی» قرار گرفته است.
همزمان، فشارهای آمریکا و مخالفتهای داخلی مانع رسمی شدن جایگاه حشدالشعبی در ساختار حکومتی شده است. به همین دلیل، سیاستمداران نزدیک به ایران نیز از بیان آشکار وابستگی خود پرهیز میکنند.
در فضای جدید عراق، هرگونه پیوند علنی با جمهوری اسلامی نه برگ برنده بلکه عامل سقوط سیاسی تلقی میشود.
خاورمیانه جدید بدون یک رهبری بیثبات کننده
در سالهایی که جمهوری اسلامی در اوج نفوذ منطقهای خود بود، قاسم سلیمانی خود را فرمانده میدانی و تصمیمگیر نهایی سیاست خارجی ایران میدانست.
ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده وقت نیروهای آمریکایی در عراق، روایت میکند که رییسجمهوری وقت عراق پس از دیدار با سلیمانی به او گفته است: «او پیامی برایت فرستاده، گفته ژنرال پترائوس بداند من، قاسم سلیمانی، سیاست ایران را در عراق کنترل میکنم و علاوه بر عراق، سیاست ایران در سوریه، افغانستان و غزه هم زیر نظر من است. اگر میخواهی بحران بصره حل شود، باید با من توافق کنی نه با دیپلماتها.»
این روایت به خوبی نشان میدهد که سلیمانی خود را نه یک فرمانده نظامی بلکه بازیگر اصلی سیاست خارجی ایران میدانست؛ اما آن دوران سپری شده است.
سلیمانی که با شبکهای از گروههای نیابتی، نقشه نفوذ جمهوری اسلامی را از مدیترانه تا خلیج فارس طراحی کرده بود، امروز حتی در نماد و حافظه سیاسی منطقه نیز پایان یافته است.
میراث او در عراق، سوریه، لبنان و یمن چیزی جز تفرقه، فرسایش اقتصادی و انزوای سیاسی برای جمهوری اسلامی بر جای نگذاشت. اکنون نه از آن «هلال شیعی» چیزی مانده و نه از اقتدار میدانی سلیمانی. هرچه او ساخته بود، با تغییر موازنه قدرت و نگاه ملتهای منطقه فرو ریخته است.
تحولات عراق در سال ۲۰۲۵ نشانه آغاز مرحلهای تازه در نظم خاورمیانه است.
جمهوری اسلامی که سالها با هزینههای مالی و نظامی سنگین تلاش کرد «هلال شیعی» خود را از تهران تا مدیترانه گسترش دهد، اکنون در هر نقطه با عقبنشینی روبهروست.
حزبالله در لبنان هر روز منزویتر میشود، بشار اسد در سوریه سرنگون شد، حماس در مسیر خلع سلاح است، نیروهای فلسطینی در کرانه باختری یک به یک ساکت شدهاند و تنها سلاح جمهوری اسلامی، امروز حوثیهای یمن هستند که تیغ تیز حملات آنان نیز کند شده است.
در چنین شرایطی، حتی اگر جمهوری اسلامی بتواند بخشی از حضور سیاسی خود را در عراق حفظ کند، دیگر از اقتدار گذشته خبری نیست.
عراق امروز به سوی هویتی مستقل و ملیگرا حرکت میکند و جمهوری اسلامی در حال از دست دادن آخرین حلقه از زنجیره نفوذ منطقهای خود است.
دفتر ریاستجمهوری روسیه اعلام کرد که نیروهای این کشور در خطوط مقدم مکررا زبانهای خارجی را از سوی کسانی که برای اوکراین میجنگند میشنوند و وعده داد که چنین نیروهایی «نابود» خواهند شد.
روسیه مدتهاست این ادعا را مطرح میکند که پرسنل نظامی ناتو در اوکراین حضور دارند و سرویسهای شنودش بهطور مکرر انگلیسی و فرانسوی را در خطوط مقدم شنیدهاند.
ائتلاف نظامی به رهبری آمریکا، ناتو، میگوید از اوکراین حمایت میکند اما سربازان خود را در آنجا مستقر نکرده است. گزارشهای رسانهای آمریکا حاکی است که آژانسهای اطلاعاتی آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در اوکراین حضور دارند.
دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، ۶ آبان درباره ادعاها مبنی بر این که فرانسه درحال آمادهسازی برای اعزام برخی سربازان به اوکراین است، گفت: «نیروهای ما گفتارهای خارجی را میشنوند، آنها بطور مداوم زبانهای خارجی را در جبهه میشنوند.»
او افزود: «بنابراین، این خارجیها آنجا حضور دارند، ما آنها را نابود میکنیم. نیروهای ما به انجام وظیفهشان ادامه خواهند داد.»
تداوم حملات روسیه به زیرساختهای انرژی اوکراین
در حالی که حملات روسیه به زیرساختهای انرژی اوکراین همچنان ادامه دارد، مقامات کییف در تلاش برای تامین انرژی لازم برای فصل زمستان هستند.
ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین، سهشنبه گفت که این کشور موفق شده بودجه لازم برای خرید ۷۰ درصد از گاز طبیعی مورد نیاز برای واردات در زمستان امسال را تامین کند و دولت اوکراین بقیه منابع مالی را فراهم خواهد کرد.
اظهارات او برای اطمینان دادن به مردم اوکراین بیان شد تا بدانند که نیازهای انرژی کشورشان در زمستان پیشرو، در شرایطی که روسیه حملات خود به تاسیسات انرژی اوکراین را شدت بخشیده، تامین خواهد شد.
تاخیر در سرد شدن هوا نیز برای کییف مفید بوده، زیرا این امکان را فراهم کرده تا روشن کردن سامانههای گرمایشی در آپارتمانهای شهرهای مختلف کشور را به تعویق اندازد و از این طریق، مقدار قابلتوجهی در مصرف گاز صرفهجویی کند.
روسیه در حالی که بیش از سه سال و نیم از جنگ اوکراین میگذرد، با نزدیک شدن به زمستانی دیگر، حملات خود به بخش انرژی این کشور را تشدید کرده است.
به گفته رئیس بانک مرکزی اوکراین، حملات پهپادی و موشکی روسیه ۵۵ درصد از تولید داخلی گاز اوکراین را از بین برده است؛ امری که دولت را مجبور کرده تا برای جلوگیری از یخزدگی شهرها، ۴ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی اضافی وارد کند.
در تازهترین حمله، شامگاه دوشنبه، تاسیسات گاز در منطقه پولتاوا در مرکز اوکراین آسیب دید.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، گفت که اگر در جنگ ۱۲ روزه به ایران حمله نمیشد، جمهوری اسلامی در مدتی کوتاه خود را به سلاح هستهای مجهز میکرد.
ترامپ سهشنبه ششم آبان در جریان سفر به ژاپن گفت که وقتی پای دفاع از آمریکا در میان باشد، دیگر «مانند گذشته» ملاحظات سیاسی مورد توجه نخواهد بود و واشینگتن «هر طور که لازم باشد» از کشور دفاع خواهد کرد.
او افزود: «از این پس اگر در جنگی شرکت کنیم، پیروز آن جنگ خواهیم شد .... اکنون ما محترمترین کشور جهان هستیم و این زمان زیادی نبرده است. فقط نمیدانستم میتوانیم اینقدر سریع به آن برسیم.»
ترامپ همچنین پیت هگست، وزیر جنگ آمریکا را «فردی سرسخت» خواند و به مقابله نظامی با انتقال مواد مخدر از سوی ایالات متحده اشاره کرد.
او گفت: «دیگر کشتیهای حامل مواد مخدر وارد نمیشوند؛ نمیتوانیم هیچ کشتیای پیدا کنیم که مواد بیاورد. او فوقالعاده عمل کرده است.»
ترامپ سفری یک هفتهای به آسیای شرقی را برای دیدار از مالزی، ژاپن و کره جنوبی آغاز کرد.
او ششم آبان و در جریان این سفر، با سانائه تاکائیچی، نخستوزیر ژاپن، توافقنامهای برای تامین مواد معدنی حیاتی و کمیاب از طریق استخراج و فرآوری امضا کرد.
محور اصلی دیدار آنها روابط تجاری، همکاریهای امنیتی و افزایش هزینه نظامی ژاپن بود.
ترامپ در جریان این دیدار به نقش خود در توقف جنگ ۱۲ روزه و حمله به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی هم اشاره کرد و گفت تا پیش از این عملیات، تهران قرار بود در دو ماه به سلاح اتمی دست بیابد «اما دیگر اینطور نیست».
همزمان با این سخنرانی، اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی نیز در نشست خبری هفتگی خود گفت: «احتمال تعرض نظامی آمریکا همیشه وجود داشته و نمیتوان آن را تکذیب کرد.»
او در عین حال با اشاره به اظهارات اخیر مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه، گفت: «اینکه بگوییم ما در حین مذاکره انتظار داشتیم چنین اتفاقی بیفتد [جنگ شود] چنین نبوده است.»
بقایی تاکید کرد: «اینکه ما همیشه در حالت آمادهباش قرار داشته باشیم، نشانه آیندهنگری و خردورزی است؛ ما انتظار نداشتیم حین مذاکره هدف قرار بگیریم؛ باید بهجای تخطئه خودمان به سنگینی جنایت آمریکا بپردازیم و ما باید در هر مراوده و مذاکرهای تجارب قبلی را مدنظر قرار دهیم.»
تختروانچی پنجم آبان اعلام کرد ترامپ در نامهای که پیش از جنگ ۱۲ روزه برای علی خامنهای فرستاد، به او هشدار داد اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، «جنگ خواهد شد».
بقایی همچنین در نشست خبری خود تاکید کرد تهران همچنان عضو پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (انپیتی) است و همکاریهای خود را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادامه میدهد اما این همکاریها «موردی» و بر اساس درخواست آژانس و بر اساس بررسی تهران خواهد بود.
جمهوری اسلامی همواره تلاش برای ساخت سلاح اتمی را رد کرده است.
با این حال رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، ۳۰ مهر هشدار داد ایران اگر فراتر برود، مواد کافی برای ساخت حدود ۱۰ بمب هستهای در اختیار خواهد داشت.
رهبر جمهوری اسلامی ۲۸ مهر اظهارات مداوم ترامپ درباره نابود شدن برنامه هستهای جمهوری اسلامی را «خیال» خواند.
از سوی دیگر تصاویر ماهوارهای جدید تحلیلشده از سوی مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی واقع در واشینگتن نشان میدهد ساختوساز در تاسیسات زیرزمینی «کوه کلنگ گزلا» در نزدیکی نطنز بهطور چشمگیری افزایش یافته و دیواری امنیتی پیرامون سایت و ورودیهای زیرزمینی تازه آن ایجاد شده است.