این موضوع نه اولینبار است و نه احتمالا آخرینبار؛ پدیدهای که هر بار در یک مقطع بحرانی باز میگردد و معادلات قدرت را بهطور موقت بر هم میزند.
آنچه امروز رخ داد، بیش از یک افشای ساده اسناد بود؛ لحظهای بود که در آن دو حزب آمریکا بار دیگر نشان دادند چگونه میتوان از یک پرونده قضایی برای شکلدادن به میدان نبرد روایتها استفاده کرد.
سه ایمیل کوتاه، یک انفجار سیاسی بزرگ
سه ایمیلی که دموکراتها منتشر کردند، از نظر محتوایی بسیار کوتاه، اما از نظر اثرگذاری بسیار بزرگ بودند.
در ایمیلی مربوط به سال ۲۰۱۱، اپستین ادعا میکند دونالد ترامپ «ساعتها» با یکی از قربانیان او در خانهاش وقت گذرانده است و ترامپ را «سگی که پارس نکرده» توصیف میکند.
همین یک جمله کافی بود تا روایت رسانهای روز را به کلی دگرگون کند، زیرا نهتنها ترامپ نامی است که هر اشاره به آن اثر سیاسی فوری دارد، بلکه ارتباط او با اپستین —هرچند بارها تکذیب شده— در فضای عمومی آمریکا زخمی التیامنیافته است.
دموکراتها نام قربانی را سانسور کردند، اما کمی بعد مشخص شد نسخه بدون سانسور همین ایمیل در مجموعه اسنادی قرار دارد که کمیته نظارت، تحت کنترل جمهوریخواهان، منتشر کرده است.
همین تضاد، نمادی از دو رویکرد کاملا متفاوت به مدیریت این پرونده است: دموکراتها تلاش کردند با رعایت حساسیتها همزمان روایتی سیاسی بسازند؛ در حالیکه جمهوریخواهان با انتشار نسخه کامل، نشان دادند آمادهاند این میدان نبرد را تا آخر باز نگه دارند.
پاسخ کاخ سفید و تلاش برای مهار روایت
سخنگوی کاخ سفید دموکراتها را به «درز گزینشی» اسناد و تلاش برای «ساختن روایتی جعلی علیه ترامپ» متهم و دوباره تاکید کرد که قربانی مورد اشاره همان ویرجینیا جفری است که بارها گفته ترامپ مرتکب هیچ تخلفی نشده است.
این پاسخ فوری نشان میدهد دولت ترامپ بهخوبی میداند که پرونده اپستین، حتی بدون ارائه هیچ شواهد جدیدی، میتواند بهتنهایی کافی باشد تا یک چرخه رسانهای کاملا جدید ایجاد کند، چرخهای که برای دولت او بهویژه در مقطع کنونی خوشایند نیست.
اما در سوی دیگر میدان، جمهوریخواهان کمیته نظارت با انتشار بیش از ۲۰ هزار صفحه، روایت دیگری ارائه کردند.
این اسناد، که بخش بزرگی از آنها فاقد زمینه یا توضیح کافیاند، در واقع سِیلی از داده تولید کردند که هدف اصلیاش شکستن انحصار روایتی دموکراتها بود.
در واشینگتن، انتشار انبوه اسناد یکی از تاکتیکهای شناختهشده برای ایجاد «مه خبری» است: هرقدر مواد اطلاعاتی بیشتر باشد، تمرکز رسانهها دشوارتر میشود و هیچ بخش خاصی از اسناد نمیتواند به شکل موثری مرکز توجه قرار گیرد.
این یعنی جمهوریخواهان تصمیم گرفتند توپخانهٔ اطلاعاتی را یکباره به راه بیندازند تا تمرکز افکار عمومی از سه ایمیل اصلی منحرف شود.
نبرد پارلمانی بر سر درخواست تخلیه و ۲۱۸ امضا
همزمان با این نبرد رسانهای، تحولی جدیتر در سطح ساختاری در جریان است: تلاش دو نماینده —توماس ماسی و رُ خانا— برای استفاده از روند نادر «درخواست تخلیه» بهمنظور مجبور کردن مجلس به رایگیری درباره انتشار کامل پروندههای اپستین.
این ابزار پارلمانی بهندرت استفاده میشود و تنها زمانی فعال میشود که ۲۱۸ نماینده آن را امضا کنند.
با سوگند آدلیتا گریهالوا، این رقم کامل شد و مسیر بهسوی رایگیری باز خواهد شد، مگر آنکه یکی از امضاکنندگان —مثل بوبرت یا مارجوری تیلور گرین— امضای خود را پس بگیرد.
همین شکنندگیِ ائتلاف، اهمیت نمادین حضور دو زن از قربانیان اپستین را در مراسم سوگند گریهالوا توضیح میدهد: حضور آنان بهنوعی سپری اخلاقی است برای جلوگیری از عقبنشینی سیاسی نمایندگان.
اپستین بهعنوان بازیگر پنهان روایتسازی رسانهای
در بخش دیگر اسناد، مکاتبهها میان اپستین و مایکل ولف —نویسنده و روزنامهنگاری که در جریان نگارش کتابهایش درباره ترامپ با اپستین گفتوگو میکرد— ابعاد دیگری از تلاش اپستین برای اثرگذاری بر روایتهای رسانهای را آشکار میکند.
در این ایمیلها، اپستین میکوشد به ولف مشاوره دهد که از ترامپ چه بپرسد و چگونه میتوان مصاحبهای ترتیب داد که «ترامپ را تمام کند».
چنین جزئیاتی نشان میدهد حتی پس از محکومیت اولیه، اپستین خود را در موقعیتی میدید که میتواند بر شکلگیری تصویر عمومی چهرههای سیاسی اثر بگذارد.
این بُعد کمتر دیدهشده پرونده —یعنی نقش اپستین بهعنوان بازیگر پشتپرده روایتسازی رسانهای— سبب میشود اسناد جدید نه فقط مسائل اخلاقی، بلکه روابط رسانه و قدرت را نیز در معرض بازبینی قرار دهد.
چرخش کامل دستور کار کنگره؛ از بودجه تا بحران اپستین
بازگشت دوباره پرونده اپستین به صدر اخبار زمانی رقم خورد که کنگره پس از تعطیلی طولانی خود به کار بازگشته و قرار بود بر مسائل مرتبط با بودجه و اختلافات داخلی تمرکز کند. اما افشای ایمیلها و انتشار اسناد از سوی دو حزب، عملا دستور کار را تغییر داد.
دموکراتها احتمالا از این تغییر فضا ناخشنود نیستند، زیرا توجهها را از تنشهای درونحزبیشان منحرف میکند. جمهوریخواهان نیز تلاش کردند با انتشار اسناد وسیع، ابتکار عمل را دوباره به دست گیرند.
و دولت ترامپ، که ناچار است با چالشهای اقتصادی و نگرانیهای عمومی دستوپنجه نرم کند، اکنون باید با موج جدیدی از پرسشها درباره گذشتهای روبهرو شود که هر بار یادآوری آن هزینه سیاسی دارد، حتی اگر هیچ ادعای جنایی مطرح نباشد.
نبرد روایتها
واقعیت این است که پرونده اپستین دیگر یک پرونده قضایی نیست؛ به موضوعی تبدیل شده است که هر بار باز شدنش معنای سیاسی دارد، تعادلها را برهم میزند و شکافهای عمیق سیاسی را عمیقتر میکند.
انتشار اسناد نشان میدهد جنگ اصلی نه بر سر کشف حقیقت، بلکه بر سر مالکیتِ روایت است.
اینکه آیا مجلس واقعا در ماههای آینده به انتشار کامل تمام اسناد رای خواهد داد یا نه، تنها یک تصمیم پارلمانی نیست؛ بلکه آزمونی است برای سنجش میزان ظرفیت نظام سیاسی آمریکا در مواجهه با حقیقتهای ناخوشایند، حتی زمانی که افشای آنها برای بسیاری از چهرهها و نهادها هزینهساز باشد.