۱۰ سال از حملات داعش به پاریس گذشت؛ چه رخ داد و چه پیامدهایی داشت؟
مقامهای فرانسوی در دهمین سالگرد حمله داعش یاد قربانیان را گرامی داشتند
شامگاه جمعه ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵، پاریس صحنه مجموعهای از حملات هماهنگ و مرگبار شد که بیش از ۱۳۰ کشته و صدها زخمی بر جای گذاشت. گروه داعش مسئولیت این حملات را پذیرفت، فرانسه در شوک فرو رفت و اروپا وارد یکی از گستردهترین بحرانهای امنیتی دهههای اخیر خود شد.
وزیر کشور پاکستان اعلام کرد دو حمله انتحاری مرگبار که این هفته در اسلامآباد و جنوب وزیرستان انجام شد، «بهدست اتباع افغانستان» انجام شده است. این موضوع میتواند تنشهای فزاینده میان اسلامآباد و کابل را تشدید کند.
خبرگزاری رویترز پنجشنبه ۲۲ آبان در گزارشی به نقل از محسن نقوی، وزیر کشور پاکستان، نوشت عواملی که در هر دو حمله انتحاری در پاکستان شرکت داشتند شناسایی شدهاند و هر دو افغان بودهاند.
اداره طالبان در کابل تا لحظه انتشار این خبر واکنشی به این موضوع نشان نداده است.
دو حمله در کمتر از ۲۴ ساعت
۲۰ آبان، یک بمبگذار انتحاری نزدیک یک گشت پلیس مقابل دادگاه بدوی در اسلامآباد خود را منفجر کرد. این انفجار دستکم ۱۲ نفر را کشت و ۲۷ نفر را زخمی کرد.
این نخستین حمله مرگبار علیه غیرنظامیان در پایتخت پاکستان طی ۱۰ سال گذشته بود.
نقوی ۲۰ آبان اعلام کرد مهاجمان در تماس با فرماندهان خود در افغانستان بودهاند و در صورت ناتوانی کابل در مهار گروههای مسلح، اسلامآباد «خود برای مقابله با آنها اقدام خواهد کرد».
دولت اسلامآباد پیشتر هند را نیز به حمایت از این افراد متهم کرده بود.
در حملهای دیگر، یک روز پیشتر، یک خودروی بمبگذاریشده به درِ ورودی یک مدرسه نظامی در جنوب وزیرستان، نزدیک مرز افغانستان کوبیده شد و سه نفر کشته شدند.
پس از انفجار، مهاجمان وارد محوطه مدرسه شدند و درگیری آنها با نیروهای ارتش بیش از ۲۴ ساعت ادامه یافت تا اینکه تمامی مهاجمان کشته شدند.
این مدرسه تحت مدیریت ارتش پاکستان است اما دانشآموزان غیرنظامی نیز در آن تحصیل میکنند.
روابط پرتنش پاکستان و افغانستان
تنش میان دو کشور در ماههای اخیر شدت گرفته و مذاکرات امنیتی میان دو طرف نیز بهدلیل افزایش خشونتها بینتیجه مانده است.
اسلامآباد میگوید شبهنظامیان پاکستانی مستقر در خاک افغانستان حملاتی را در داخل پاکستان سازماندهی میکنند.
کابل این اتهام را رد میکند و میگوید هیچ پناهگاهی برای مهاجمان فراهم نکرده و نمیکند.
تنها یک ماه پیش، دهها سرباز در درگیریهای مرزی دو کشور کشته شدند.
این شدیدترین درگیری میان دو کشور از زمان بهدست گرفتن قدرت از سوی طالبان در کابل در سال ۲۰۲۱ بود.
این درگیریها پس از حملات هوایی پاکستان به کابل و مناطقی دیگر آغاز شد. هدف این حملهها رهبر طالبان پاکستانی بود.
طالبان افغانستان به این حملات با حمله به پستهای نظامی پاکستان در طول مرز سه هزار و ۶۰۰ کیلومتری پاسخ داد.
کاخ کرملین اعلام کرد اوکراین «دیر یا زود» مجبور خواهد شد با روسیه مذاکره کند و هشدار داد که موقعیت کییف با تاخیر بیشتر، «رو به وخامت» خواهد رفت.
به گزارش خبرگزاری رویترز، دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین، پنجشنبه ۲۲ آبان در گفتوگو با خبرنگاران گفت مسکو همچنان «آماده یک راهحل سیاسی و دیپلماتیک» است و «خواستار صلح» است، اما در نبود چنین فرصتی، روسیه به جنگ ادامه خواهد داد تا «امنیت خود را برای نسلهای آینده تضمین کند».
پسکوف با تکرار اتهامهای قبلی علیه مقامات اوکراینی گفت که کییف از گفتوگوهای صلح خودداری میکند.
اوکراین میگوید شرایطی که روسیه برای پایان جنگ تعیین کرده به معنای «تسلیم کامل» است و قابل قبول نیست.
وزارت دفاع روسیه، پنجشنبه اعلام کرد نیروهای این کشور سینلنیکُوو و دانیلیوکا را در شرق اوکراین تصرف کردهاند.
کییف بهطور مستقل این موضوع را تایید نکرده است.
روسیه همزمان در تلاش است کنترل شهر پوکروفسک در شرق اوکراین را به دست بگیرد.
دیدار زلنسکی با نیروهای خط مقدم در جنوبشرق
ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین، پنجشنبه اعلام کرد از نیروهای اوکراینی در محور اوریکیو در استان زاپوریژیا بازدید کرده است. منطقهای که ارتش اوکراین میگوید در روزهای اخیر با «وخامت اوضاع» روبهروست و نیروهای روسیه سرعت پیشروی خود را در آن افزایش دادهاند.
زلنسکی در ویدیویی که در تلگرام منتشر کرد، در یک سنگر همراه با نیروهای اوکراینی دیده میشود.
او گفت در این دیدار درباره «تقویت خطوط دفاعی»، شامل تامین نیروی انسانی و تجهیزات، گفتوگو شده است.
۵۰۰ میلیون دلار کمک دفاعی جدید برای اوکراین
در تحولی دیگر، کشورهای شمال اروپا و حوزه بالتیک اعلام کردند در مجموع ۵۰۰ میلیون دلار به ابتکار تسلیحاتی «فهرست اولویتهای دفاعی اوکراین» کمک خواهند کرد.
این تصمیم در بیانیه مشترک وزیران دفاع این کشورها اعلام شد.
اورسولا فون در لاین، رییس کمیسیون اروپا نیز پنجشنبه در پارلمان اروپا گفت کشورهای عضو اتحادیه اروپا گزینههایی برای تامین نیازهای مالی اوکراین دارند اما «موثرترین گزینه»، استفاده از داراییهای مسدودشده روسیه است.
او توضیح داد که بر اساس طرح مورد نظر، اتحادیه اروپا میتواند یک «وام بازسازی» به اوکراین بدهد که بازپرداخت آن تنها در صورتی انجام میشود که روسیه غرامت پرداخت کند.
فون در لاین گفت دو گزینه دیگر شامل استفاده از ظرفیت بودجهای اتحادیه اروپا برای جذب سرمایه یا اقدام جمعی دولتهای عضو برای تامین مالی است.
او افزود: «این گزینه سوم، موثرترین راه برای پشتیبانی از دفاع اوکراین و اقتصاد آن است.»
دادستانی میلان تحقیقات خود را در مورد برخی گزارشها آغاز کرده است که بر اساس آنها، شماری از شهروندان ایتالیایی در دوران جنگ بوسنی و هرزگوین در اوایل دهه ۱۹۹۰، برای شرکت در «تورهای گردشگری تکتیراندازها» راهی این کشور شده بودند.
طبق این گزارشها، گفته میشود اتباع ایتالیا و شماری دیگر از کشورها مبالغ هنگفتی پرداخت میکردند تا از مواضع صربها در ارتفاعات اطراف سارایوو به سمت غیرنظامیان محاصرهشده شلیک کنند.
این شکایت از سوی اتزیو گاواتسنی، روزنامهنگار و رماننویس، در میلان ثبت شده است.
او این ماجرا را نوعی «شکار انسان» توصیف میکند که در آن، «افراد بسیار ثروتمند» با علاقه شدید به سلاح «پول پرداخت میکردند تا بتوانند غیرنظامیان بیدفاع را بکشند».
بر اساس برخی گزارشها، نرخهای متفاوتی برای کشتن مردان، زنان یا کودکان تعیین شده بود.
بیش از ۱۱ هزار نفر در محاصره چهار ساله سارایوو جان خود را از دست دادند.
یوگسلاوی در آن سالها درگیر جنگ داخلی بود. شهر سارایوو از سوی نیروهای صرب محاصره شد و بهطور مداوم هدف گلولهباران و حملات تکتیراندازها قرار گرفت.
طی سالهای گذشته نیز چند بار گزارشهایی درباره حضور «شکارچیان انسان» خارجی در بوسنی و هرزگوین مطرح شده بود.
اکنون مجموعه اسناد و شهادتهایی که گاواتسنی گردآوری کرده، از جمله روایت یک افسر اطلاعاتی ارتش بوسنی، در اختیار الساندرو گوبیس، دادستان ضدتروریسم ایتالیا، قرار گرفته و تحت بررسی رسمی است.
اتهام اصلی در این پرونده «قتل» عنوان شده است.
به گفته این افسر بوسنیایی، همکارانش در اواخر سال ۱۹۹۳ از این «تورهای گردشگری» باخبر شدند و اوایل ۱۹۹۴ اطلاعات مربوط را در اختیار سازمان اطلاعات نظامی ایتالیا گذاشتند.
او افزود چند ماه بعد، سازمان اطلاعات نظامی ایتالیا پاسخ داد «گردشگران» از شهر مرزی تریسته در شمال ایتالیا پرواز میکردند و سپس راهی ارتفاعات مشرف به سارایوو میشدند.
گاواتسنی که عمدتا درباره تروریسم و مافیا قلم میزند، نخستین بار حدود ۳۰ سال پیش با موضوع «تورهای تکتیراندازی به سارایوو» روبهرو شد؛ زمانی که روزنامه کوریره دلا سرا گزارشی بدون اسناد کافی در این خصوص منتشر کرد.
او پس از تماشای مستند «سارایوو سافاری» ساخته میران زوپانیچ، کارگردان اسلوونیایی، بار دیگر سراغ این پرونده رفت. بر اساس این مستند که سال ۲۰۲۲ منتشر شد، عاملان این تیراندازیها از چند کشور، از جمله آمریکا، روسیه و ایتالیا، به بوسنی سفر میکردند.
گاواتسنی در مصاحبه با روزنامه لا رپوبلیکا گفت «دستکم ۱۰۰ نفر» در این ماجرا دست داشتهاند.
به گفته او، شماری از شهروندان ایتالیایی برای شرکت در این «تورها» مبالغ هنگفتی پرداخت میکردند؛ رقمی که با ارزش امروز تا حدود ۱۰۰ هزار یورو میرسد.
در سوی دیگر، برخی نیروهای بریتانیایی که در دهه ۱۹۹۰ در سارایوو حضور داشتند، در مصاحبه با بیبیسی جهانی گفتند هرگز با پدیده «گردشگری تکتیراندازی» در جریان جنگ بوسنی مواجه نشده بودند.
به گفته آنها، ورود افرادی از کشورهای ثالث به قصد شلیک به غیرنظامیان از نظر «عملیاتی بسیار دشوار» بود، زیرا تعداد زیادی ایست بازرسی در منطقه وجود داشت.
با این حال، گزارشها حاکی از آن است که دادستانها و پلیس ایتالیا فهرستی از شاهدان احتمالی را شناسایی کردهاند و میکوشند مشخص کنند چه کسانی ممکن است در این ماجرا دخیل بوده باشند.
اسرائیل بهدنبال امضای یک توافق امنیتی ۲۰ ساله با آمریکا است؛ توافقی که دو برابر چارچوبهای پیشین خواهد بود و شامل بندهایی با رویکرد «اول آمریکا» برای جلب حمایت دولت دونالد ترامپ میشود.
وبسایت اکسیوس پنجشنبه ۲۲ آبان به نقل از مقامهای آمریکایی و اسرائیلی نوشت اسرائیل در چارچوب این توافق، بهدنبال دریافت حداقل چهار میلیارد دلار کمک نظامی سالانه مشابه توافق فعلی است.
اکسیوس تاکید کرد: «اما تصویب آن در فضای سیاسی کنونی دشوارتر شده، از جمله بهدلیل نارضایتی فزاینده از اسرائیل در پایگاه سیاسی ترامپ.»
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا در دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در آوریل گذشته به کمک نظامی ایالات متحده به اسرائیل اشاره کرد و گفت: «ما سالانه ۴ میلیارد دلار به اسرائیل میدهیم. این مبلغ زیادی است. ضمنا تبریک میگویم. این خیلی خوب است. اما ما سالانه میلیاردها دلار به اسرائیل میدهیم، میلیاردها.»
رسانههای اسرائیلی ۲۰ آبان اعلام کردند وزارت دفاع این کشور برای سال ۲۰۲۶ بودجهای به ارزش ۱۴۴ میلیارد شکل (معادل ۴۴.۵ میلیارد دلار) درخواست کرده است؛ از این میزان، حدود ۷ میلیارد شکل (معادل ۲.۱۷ میلیارد دلار) بهمنظور افزایش آمادگی در برابر تهدیدهای فزاینده، از جمله جمهوری اسلامی، است.
توافق فعلی برای کمکهای نظامی میان اسرائیل و آمریکا در سال ۲۰۱۶ و در دولت باراک اوباما امضا شده و سال ۲۰۲۸ پایان مییابد. از همین رو اسرائیل میخواهد ظرف یک سال آینده توافق جدید نهایی شود.
والاستریت ژورنال شهریور گذشته به نقل از منابع آگاه گزارش داد که ترامپ از کنگره این کشور خواسته که طرح فروش نزدیک به شش میلیارد دلار سلاح به اسرائیل را تایید کند.
بر اساس گزارش این روزنامه آمریکایی، این طرح شامل قراردادی به ارزش ۳.۸ میلیارد دلار برای ۳۰ فروند بالگرد یاچ-۶۴ آپاچی است که تقریبا شمار این بالگردها در ناوگان کنونی اسرائیل را دو برابر میکند.
اکسیوس میگوید مذاکرات بر سر تفاهمنامه امنیتی جدید به دلیل جنگ غزه مدتی به تعویق افتاد، اما به گفته دو مقام اسرائیلی و یک مقام آمریکایی، مذاکرات اولیه در هفتههای اخیر آغاز شده است.
جریان نزدیک به ترامپ (ماگا) با کمک خارجی مخالف است و بخشی از نمایندگان هر دو حزب درباره عملکرد اسرائیل در غزه ابراز نگرانی کردهاند؛ شرایطی که باعث شده این روند هم از نظر فنی و هم سیاسی پیچیده شود.
اسرائیل تاکنون سه توافق ۱۰ ساله در سالهای ۱۹۹۸ (۲۱.۳ میلیارد دلار)، ۲۰۰۸ (۳۲ میلیارد دلار) و ۲۰۱۶ (۳۸ میلیارد دلار) با آمریکا امضا کرده است.
علاوه بر این، در جریان جنگ غزه در سال ۲۰۲۴، دولت جو بایدن و کنگره یک بسته کمک نظامی اضطراری به اسرائیل اختصاص دادند.
این در حالی است که نتایج تحقیق دانشگاه براون و موسسه کوئینسی نشان میدهد دولت ایالات متحده طی دو سال پس از حمله حماس به اسرائیل در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، نزدیک به ۲۲ میلیارد دلار کمک نظامی به اسرائیل پرداخت کرده است.
اسرائیل برای جلب رضایت آمریکاییها، دو پیشنهاد درباره طرحهای جدید خود ارائه کرده است؛ یکی افزایش مدت توافق از ۱۰ به ۲۰ سال تا دامنه آن گستردهتر شود و تا سال ۲۰۴۸، صدمین سال استقلال اسرائیل، ادامه یابد و دیگری اجازه استفاده از بخشی از پول برای پژوهش و توسعه مشترک آمریکا و اسرائیل در حوزههایی مانند فناوری دفاعی، هوش مصنوعی دفاعی و پروژه گنبد طلایی.
یک مقام اسرائیلی گفت این مدل میتواند با رویکرد «اول آمریکا» هماهنگ شود، چون بخشی از بودجه به پروژههایی تخصیص مییابد که برای ارتش آمریکا نیز سودآور است.
او این پیشنهاد را «فکری خارج از چارچوب» توصیف کرد و گفت: «آمریکاییها این ایده را دوست دارند.»
کاخ سفید تاکنون از اظهار نظر درباره این گزارش خودداری کرده است.
روزنامه واشینگتنپست گزارش داد سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده (سیا) در یک برنامه محرمانه ۱۰ ساله، بذرهای اصلاحشده خشخاش را بهطور پنهانی در افغانستان پراکنده تا کیفیت و اثرگذاری محصول آن را کاهش دهد.
به گزارش واشینگتنپست، این بذرهای ویژه گیاهانی تولید میکردند که تقریبا هیچیک از ترکیبات لازم برای تولید هروئین را در خود نداشتند.
۱۴ منبع آگاه از جزییات فعالیتهای سازمان سیا در افغانستان در مصاحبه با این روزنامه به شرط ناشناس ماندن، وجود این طرح محرمانه را تایید کردند.
این برنامه که پیشتر هرگز علنی نشده بود، بخشی پنهان از جنگ دو دههای آمریکا در افغانستان و نیز گوشهای از تلاشهای پرچالش واشینگتن برای مقابله با تجارت جهانی مواد مخدر، از آمریکای لاتین تا آسیا، به شمار میآید.
این گزارش در شرایطی منتشر میشود که ارتش آمریکا در هفتههای اخیر عملیات خود را برای مقابله با شبکههای قاچاق مواد مخدر در آبهای بینالمللی، بهویژه در نزدیکی ونزوئلا، شدت بخشیده است.
این اقدامات در راستای تحقق یکی از وعدههای انتخاباتی دونالد ترامپ صورت میگیرد؛ او در آن زمان بر مقابله با کارتلها و جلوگیری از ورود مواد مخدر به ایالات متحده تاکید کرده بود.
چرا سیا روی مهار کشت خشخاش در افغانستان متمرکز شد؟
واشینگتنپست در ادامه نوشت در اوایل دهه ۲۰۰۰، گسترش تجارت تریاک در افغانستان به مانعی بزرگ در مسیر تحقق اهداف ایالات متحده تبدیل شده بود. آن هم در شرایطی که نیروهای آمریکایی همزمان برای سرکوب طالبان، مقابله با «گروههای تروریستی» و تثبیت دولت متزلزل مورد حمایت غرب، تلاش میکردند.
بر اساس این گزارش، هروئین تولیدی افغانستان به فساد در دولت حامد کرزی و مناطق مختلف کشور دامن میزد، بخشی از هزینه سلاح و تجهیزات طالبان را تامین میکرد و اصلیترین منبع عرضه هروئین جهان، بهویژه برای اروپا و جمهوریهای سابق شوروی، محسوب میشد.
در آن سالها، کشورهای غربی و نهادهای مختلف دولت آمریکا بر سر یافتن راهی برای مهار کشت خشخاش، بدون ضربه زدن به حمایت روستاییان از دولت کرزی، درگیر اختلاف و کشمکش جدی بودند.
هر طرف راهکاری متفاوت پیشنهاد میکرد: برخی بر تخریب مستقیم مزارع یا سمپاشی هوایی تاکید داشتند، گروهی دیگر خرید کل محصول و انتقال آن به خارج برای استفاده دارویی را مطرح میکردند.
این در حالی بود که سازمان سیا در همان مقطع، بهطور جداگانه برنامه محرمانه خود را برای مختل کردن زنجیره تولید هروئین در افغانستان اجرا میکرد. طرحی که «مرکز جرایم و مواد مخدر» این سازمان با بودجهای فراوان بر آن نظارت داشت.
به گفته سه منبع آگاه، پخش هوایی بذرهای دستکاریشده خشخاش از پاییز ۲۰۰۴ آغاز شد. این عملیات دستکم یکبار به حالت تعلیق درآمد و سرانجام حدود سال ۲۰۱۵ به پایان رسید.
منابع مطلع اضافه کردند ماموران مخفی که در ابتدا از هواپیماهای سی-۱۳۰ بریتانیایی بهره میبردند، برای جلوگیری از شناسایی، ماموریتهای خود را شبانه انجام دادند و میلیاردها بذر اصلاحشده را بر مزارع گسترده خشخاش افغانستان پراکندند.
این عملیات در دو ولایت ننگرهار و هلمند، از اصلیترین مناطق کشت خشخاش، انجام گرفت.
فناوری مورد استفاده در بذرهای دستکاریشده
واشینگتنپست در ادامه گزارش خود نوشت بر اساس اطلاعات موجود، این بذرها از طریق «ویرایش ژن» دستکاری نشده بودند، چرا که این فناوری در آن زمان هنوز بهطور گسترده قابل استفاده نبود.
این روزنامه افزود طی چند سال کشت، انتخاب و پرورش مداوم، سویهای از خشخاش به دست آمد که مقدار بسیار کمتری از آلکالوئیدهای مورد نیاز برای تولید هروئین را در خود داشت.
به گفته یک منبع مطلع، پرورش این گونه چند سال به طول انجامید و از طریق تلاقی دادن آن با بذرهای طبیعی خشخاش انجام شد.
هدف از عملیات سازمان سیا این بود که گیاهان حاصل از بذرهای پخششده با گونههای بومی تلاقی کنند و بهمرور به گونه غالب بدل شوند. فرآیندی که میتوانست قدرت و کیفیت کلی محصول خشخاش را کاهش دهد.
به گزارش واشینگتنپست، دولت کرزی در زمان شروع این طرح از سوی سیا در جریان قرار نگرفته بود. اینکه مقامهای افغان بعدها از وجود چنین برنامهای باخبر شدند یا نه، همچنان روشن نیست.
مقامهای غربی اذعان دارند که تلاشهای بینالمللی برای مهار مواد مخدر در افغانستان به نتیجه نرسید.
اختلافات میان نهادهای مختلف آمریکا، نبود هماهنگی با متحدانی مانند بریتانیا، حمایت مقطعی دولت کرزی و جایگاه ریشهدار کشت خشخاش در زندگی اقتصادی و فرهنگی روستاییان، عملا این برنامه را از همان ابتدا ناکام گذاشته بود.
پنتاگون نیز بارها از مشارکت جدیتر در جنگ مواد مخدر سر باز زد و استدلال کرد که ورود به این عرصه تمرکز ارتش را از ماموریت اصلیاش، مبارزه با طالبان و نابودی گروههای اسلامگرا، منحرف میکند.
با این حال، چند مقام پیشین سیا و وزارت خارجه آمریکا میگویند طرح مخفیانه سیا برای پخش بذر و کاهش کیفیت محصول خشخاش افغانستان در مقطعی اثرگذار بود. اما این برنامه هزینه بسیار سنگینی داشت و بخش عمده بودجه عملیاتی «مرکز جرایم و مواد مخدر» سیا را به خود اختصاص داد.
لحظههای آغاز وحشت
نخستین انفجارها حوالی ساعت ۹ شب به وقت محلی در نزدیکی ورزشگاه ملی فرانسه در منطقه سندنی پاریس رخ داد؛ جایی که مسابقه دوستانه فوتبال میان تیمهای ملی فرانسه و آلمان در جریان بود و فرانسوا اولاند، رییسجمهوری وقت، در ورزشگاه حضور داشت.
سه مهاجم انتحاری جلیقههای انفجاری خود را در بیرون از ورزشگاه منفجر کردند و دستکم یک نفر را کشتند. اولاند فورا ورزشگاه را ترک کرد و وضعیت اضطراری در سراسر کشور اعلام شد.
دقایقی بعد، در مناطق دهم و یازدهم پاریس، مهاجمان دیگر به کافهها و رستورانهای پررفتوآمد حمله کردند و با سلاحهای خودکار به سمت مردم آتش گشودند. در خیابانهای رو دو شارون، رو دو لا فونتن او روا و بولوار ولتر، دهها نفر جان باختند.
اما فاجعه اصلی در سالن کنسرت باتاکلان رقم خورد. سه مهاجم مسلح هنگام اجرای گروه راک آمریکایی «ایگلز آو دث متال» وارد سالن شدند و حاضران را به رگبار بستند.
بیش از ۹۰ نفر در همانجا کشته شدند. مهاجمان بهمدت چندین ساعت افرادی را گروگان گرفتند تا نیروهای ویژه پلیس وارد عمل شدند. دو نفر از آنها خود را منفجر کردند و سومی با شلیک پلیس از پا درآمد.
آمار تلفات و گستره حمله
در مجموع، بر پایه دادههای رسمی وزارت کشور فرانسه و تحقیقات دادستانی، ۱۳۰ نفر، شامل ۱۲۹ قربانی غیرنظامی و یک مامور پلیس، در این حملات کشته و ۴۹۴ تن دیگر زخمی شدند.
کشتهها از ۲۶ کشور مختلف بودند که نشاندهنده ابعاد بینالمللی فاجعه بود.
هفت نفر از عاملان مستقیم این حملات یا در پی انفجار کشته شدند یا بهدست پلیس از پا درآمدند.
هویت عاملان و شبکه پشت حمله
تحقیقات چندماهه پلیس فرانسه، بلژیک و نهادهای اروپایی نشان داد این عملیات از سوی یک شبکه تروریستی وابسته به داعش سازماندهی شده بود که از شهر بروکسل در بلژیک هدایت میشد.
رهبر این شبکه عبدالحمید اباعود بود؛ شهروند بلژیکی مراکشیتبار که در سوریه به داعش پیوسته و بعدها به اروپا بازگشته بود.
او ۱۸ نوامبر ۲۰۱۵ در عملیات پلیس در سندنی کشته شد.
دیگر عاملان اصلی عبارت بودند از:
صلاح عبدالسلام، متولد بروکسل، که تنها بازمانده گروه مهاجم بود. او پس از حمله گریخت و چهار ماه بعد در مارس ۲۰۱۶ در منطقه مولنبک بلژیک بازداشت شد.
عبدالسلام سال ۲۰۲۲ در دادگاه فرانسه به حبس ابد بدون امکان آزادی مشروط محکوم شد.
ابراهیم عبدالسلام، برادر صلاح، در کافه Comptoir Voltaire جلیقه انفجاری خود را منفجر کرد.
عمر مصطفی، سامی عمیمور و فواد محمدعقد، سه مهاجم سالن باتاکلان بودند؛ هر سه از اتباع فرانسه با سابقه سفر به سوریه.
احمد المحمد و بلال حدفی، دو بمبگذار انتحاری در نزدیکی استادیوم فرانسه بودند.
محمد الامری و عزیز العقراوی، از برنامهریزان لجستیکی در بلژیک و مرتبط با حملات بعدی در بروکسل در سال ۲۰۱۶ بودند.
دادستانی فرانسه اعلام کرد دستکم ۲۰ نفر در طراحی و پشتیبانی این حملات نقش داشتند.
شبکه سازماندهنده از گذرنامههای جعلی سوری برای ورود به اتحادیه اروپا از طریق مسیر پناهجویان در یونان استفاده کرده بود.
هدف و انگیزه
داعش در بیانیهای حملات را پاسخی به مشارکت فرانسه در عملیات نظامی ائتلاف بینالمللی در سوریه و عراق دانست.
در این بیانیه آمده بود پاریس «پایتخت فحشا و انحراف» است و «هدف مشروع خلافت اسلامی».
تحلیلگران امنیتی تاکید کردند انتخاب اهداف، از استادیوم فوتبال تا رستورانها و سالن کنسرت، با هدف ضربه به زندگی روزمره و حس امنیت عمومی شهروندان انجام شد. تاکتیکی که بعدها در حملات نیس، بروکسل و منچستر نیز تکرار شد.
واکنش دولت فرانسه
در همان ساعات نخست، رییسجمهوری وقت فرانسه وضعیت اضطراری ملی اعلام کرد، مرزها را موقتا بست و هزاران سرباز و پلیس ضد ترور در سراسر کشور مستقر شدند.
مجلس فرانسه وضعیت اضطراری را برای سه ماه تمدید کرد و سپس این وضعیت تا دو سال ادامه یافت.
فرانسه بلافاصله حملات هوایی خود را علیه مواضع داعش در سوریه و عراق تشدید کرد. ناو هواپیمابر «شارل دوگل» به منطقه اعزام و عملیات با رمز «Chammal» آغاز شد.
در سطح بینالمللی، شورای امنیت سازمان ملل، حملات را «تهدیدی علیه صلح و امنیت جهانی» خواند و کشورهای مختلف با فرانسه ابراز همبستگی کردند.
تحقیقات، بازداشتها و دادگاه
در پی این حملات، پلیس فرانسه و بلژیک صدها نفر را بازداشت کرد. بزرگترین عملیات در سندنی انجام گرفت که در آن عبدالحمید اباعود کشته شد.
دادگاه تاریخی مربوط به این حملات، سپتامبر ۲۰۲۱ آغاز شد و تا ژوئن ۲۰۲۲ ادامه یافت.
این پرونده بزرگترین محاکمه در تاریخ قضایی فرانسه از زمان جنگ جهانی دوم بود.
این دادگاه برای دادخواهی بیش از دو هزار و ۵۰۰ نفر از بازماندگان و خانوادههای قربانیان برگزار شد.
تاثیرات اجتماعی و روانی
این حملات نهتنها به لحاظ امنیتی، بلکه از نظر روانی و فرهنگی جامعه فرانسه را دگرگون کرد.
پژوهشهای روانشناسی نشان داد ۳۰ تا ۴۰ درصد از شاهدان مستقیم این حملات هنوز از نشانههای اختلال استرس پس از سانحه رنج میبرند.
حافظه جمعی فرانسه با یادبودهای سالانه در محل باتاکلان و استادیوم فرانسه زنده نگه داشته شده است.
پیامدهای سیاسی و امنیتی
حملات پاریس موجب بازنگری عمیق در سیاستهای امنیتی اروپا شد و اتحادیه اروپا سازوکار اشتراک اطلاعات امنیتی (SIS و Europol) را تقویت کرد.
کنترل مرزهای منطقه شنگن افزایش یافت و قوانین مربوط به گذرنامههای بیومتریک و ردگیری مظنونان سفر کرده به سوریه و عراق تصویب شد.
در فرانسه، قانون وضعیت اضطراری در سال ۲۰۱۷ در قالب «قانون ضد تروریسم دائمی» وارد قانون اساسی شد و به پلیس اختیارات گستردهتری داد.
همزمان، این حملات به رشد احزاب راستگرای افراطی و اسلامهراس در فرانسه و اروپا کمک کرد؛ از جمله جبهه ملی در فرانسه به رهبری مارین لوپن در انتخابات ۲۰۱۷ به مرحله نهایی رسید.
میراث حملات پاریس
۱۰ سال پس از آن شب تاریک، حملات پاریس اکنون بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر اروپا شناخته میشود؛ نهتنها بهدلیل ابعاد خشونت، بلکه بهعنوان نمادی از تغییر در شکل تهدیدهای جهانی.
این حملات نشان دادند داعش میتواند از هزاران کیلومتر دورتر، با شبکههایی کوچک اما هماهنگ، قلب اروپا را هدف قرار دهد.
در فرانسه، هنوز هم نام «باتاکلان» یادآور شب ترس، سوگواری و همبستگی است.