رییس سازمان منابع طبیعی: شیرینی مدیریت آتشسوزی جنگل الیت تلخ نشود

رضا افلاطونی، رییس سازمان منابع طبیعی، شامگاه دوشنبه در یک برنامه تلویزیونی گفت مدیریت آتشسوزی جنگلهای مازندران «بهخوبی و با وفاق کامل» اتفاق افتاد.

رضا افلاطونی، رییس سازمان منابع طبیعی، شامگاه دوشنبه در یک برنامه تلویزیونی گفت مدیریت آتشسوزی جنگلهای مازندران «بهخوبی و با وفاق کامل» اتفاق افتاد.
او افزود: «همه روسای سازمانهای ملی و استانی، استاندار، رییس سازمان مدیریت بحران و خودم، در محل در روستا مستقر شدیم و گفتیم؛ تا خاموش نکنیم نمیرویم.»
او در پاسخ به این سوال که چقدر از جنگلهای منطقه در این آتشسوزی آسیب دیده، گفت: «خواهش میکنم صدا و سیما، شیرینی چنین مدیریتی را به ذائقه مردم تلخ نکند.»

ابعاد همکاری مسکو و تهران نشان میدهد تحریمهای سنتی قادر به متوقف کردن جریان قطعات حیاتی به روسیه و جمهوری اسلامی نیست و جلوگیری از این روند برای حفاظت از غیرنظامیان اوکراینی و همچنین شرکتهای آمریکایی که نمیخواهند فناوری آنها در جنگ اوکراین استفاده شود، ضروری است.
نشریه هیل دوشنبه سوم آذر در گزارشی تحلیلی نوشت که اگر اقتصاد جنگی پنهانی که جمهوری اسلامی و روسیه ایجاد کردهاند بهشکل جدی مختل نشود، این الگو در منازعات دیگر نیز تکرار خواهد شد.
بر اساس این گزارش، مسکو بخش مهمی از موفقیت خود را در جنگ پهپادی، مدیون فناوری ارزان، دوربرد و مرگبار پهپادهای شاهد ایران است.
قطعات آمریکایی علیه اوکراین
در گزارش هیل تاکید شده است قرارداد اولیهای که در سال ۲۰۲۳ با ارزش ۱.۷۵ میلیارد دلار امضا شد، به روسیه اجازه داد هزاران پهپاد شاهد ایرانی را مستقیما وارد کند و همزمان توانایی تولید بومی آن را در خاک روسیه توسعه دهد.
کمتر از سه سال بعد، روسیه توانست نهتنها از اهداف تولید داخلی عبور کند، بلکه نسخههای جدید حتموتور شاهد-۲۳۸ را برای حملات انتحاری علیه زیرساختهای اوکراین طراحی کند.
با وجود این پیشرفتها، روسیه همچنان برای بخشهایی از تولید پهپاد، مانند سنسورهای پیشرفته و ریزرایانههای کنترل پرواز، به واردات وابسته است.
تحقیقات تازه نشان داده است از آغاز سال ۲۰۲۲ تا اوایل ۲۰۲۴، بیش از ۲۰۰ هزار محموله قاچاق میکروالکترونیک وارد روسیه شده که بخش بزرگی از آنها شامل ریزپردازندههای تولید شرکتهای آمریکایی مانند تگزاس اینسترومنت و انالوک دیوایسز بوده است.
شبکه قاچاق روسیه و ایران
به گزارش هیل، جمهوری اسلامی نیز بهدنبال دسترسی به همین فناوریهاست و همراه با روسیه، شبکههای قاچاق، دور زدن تحریمها و شرکتهای صوری را برای تهیه این قطعات فعال کرده است.
هیل نوشت دو کشور همکاری خود را برای ایجاد یک اقتصاد پنهانی دفاعی مشترک پس از تشدید تحریمهای ناشی از تهاجم روسیه به اوکراین افزایش دادند؛ اقتصادی که بر پایه فروش نفت، تامین مالی میشود و هدف آن انتقال قطعات و فناوریهای دوگانه از مسیرهای قاچاق مشترک است.
وزارت خزانهداری آمریکا در ژوئیه ۲۰۲۵ بیش از ۵۰ فرد و ۵۰ کشتی مرتبط با شبکه قاچاق روسی-ایرانی تحت نظر محمدحسین شمخانی را تحریم کرد.
این شبکه با استفاده از ناوگانی مستقر در امارات، قطعات دوگانه، سیستمهای تسلیحاتی و نفت را بین ایران و روسیه جابهجا میکرد.
هیل تاکید کرد زمانی که مسکو و تهران همکاری پهپادی را افزایش داده بودند و غرب نیز فشارها را بر جلوگیری از این همکاری بیشتر کرده بود، دستکم دو کشتی این ناوگان بهطور منظم در دریای خزر میان ایران و روسیه رفتوآمد داشتهاند.
با وجود تحریمهایی که از سال ۲۰۲۳ بر تسهیلکنندگان معامله پهپادهای شاهد اعمال شد، تلاش آمریکا برای قطع این زنجیره تامین، همچنان ناکام مانده است.
تحریمهای سنتی ناکارآمدند
به نوشته هیل، تحلیلگران بر این باورند که آمریکا باید با همکاری اروپا و کشورهای آسیای مرکزی، تحریمهای ثانویه را با قدرت اجرا کند و مانع دسترسی کشتیهای ناوگان سایه به بنادر شود و در غیر این صورت، مدل همکاری دفاعی-قاچاقی مسکو و تهران احتمالا گسترش خواهد یافت.
این گزارش تاکید کرد که تهران پس از سقوط حکومت بشار اسد، رییسجمهوری مخلوع سوریه در دسامبر ۲۰۲۴، مسیر زمینی اصلی قاچاق تسلیحات خود را در منطقه از دست داده و اکنون احتمال میرود برای احیای این مسیر، با توجه به ادامه حضور نظامی روسیه در دو پایگاه دریایی سوریه، به کمک مسکو تکیه کند.
جنگ اوکراین به تهران و مسکو نشان داد که با بستهشدن مسیرهای تجاری غرب، میتوانند بازار قاچاق مخصوص خود را بسازند؛ بازاری که هم توسعه تسلیحاتی را تامین میکند و هم زنجیره تامین قطعات حیاتی صنایع نظامی را فعال نگه میدارد.
ناکامی در نابودی این شبکه، بهمعنای افزایش تهدید علیه منافع آمریکا در بحرانهای آینده است.

نتایج پژوهشی تازه نشان میدهد خشونت علیه زنان در ایران بیش از آنکه رفتاری فردی باشد، در مجموعهای از ارزشهای نهادینهشده، هنجارهای خانوادگی و روایتهای فرهنگی ریشه دارد.
این مطالعه از ساختاری میگوید که با «طبیعی» جلوه دادن رفتارهای تبعیضآمیز، زنان را در موقعیتی قرار میدهد که نهتنها صدایشان شنیده نمیشود، بلکه گاهی خود را در برابر خشونتی که تجربه میکنند مقصر میدانند.
در این پژوهش، ذبیحالله کاوهفارسانی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهرکرد و عارفه مهدیه، دانشجوی دکتری جامعهشناسی دانشگاه اصفهان، با بهرهگیری از دادههای بهدستآمده از مصاحبه با زنان ۱۸ تا ۴۵ ساله، به واکاوی تجربههای آنان از تبعیض و نابرابری پرداختند.
یافتههای این پژوهش که در فصلنامه «مطالعات زنان و خانواده» منتشر شد، نشان میدهد تمام مفاهیم استخراجشده در نهایت به مضمون فراگیر «ضدارزشهای ارزششده» بازمیگردند.
ضدارزشهایی که تبدیل به ارزش شدهاند
پژوهشگران میگویند بسیاری از رفتارهای تبعیضآمیزی که زنان تجربه میکنند، در نگاه جامعه بهعنوان «ارزش» پذیرفته شدهاند؛ حال آنکه این رفتارها برخاسته از سنتها و هنجارهایی هستند که نه تنها از زنان حمایت نمیکنند، بلکه به تضعیف موقعیت و عاملیت آنان منجر میشوند.
یکی از زنان در روایت خود از القای «ضعف تشخیصی و شناختی» میگوید: «من در زندگی درباره شغل، درآمد و کار همسرم حق نظر ندارم ... او میگوید من بهعنوان یک زن نمیتوانم از نظر مالی نظر بدهم و نوع درآمد، پول یا حتی ماشین او به من مربوط نمیشوند. اینها خیلی من را آزار میدهد.»
این مطالعه در ادامه به ضدارزشهایی مانند ستایش فداکاری افراطی و مقصر جلوه دادن زنان در مواردی مانند خیانت همسر اشاره دارد.
یکی از مصاحبهشوندگان در این باره میگوید: «در موضوع خیانت، نه تنها جامعه، که اکثر مشاورهای خانواده هم مشکل را از زنان میبینند.»
از نگاه این پژوهش، یکی از مهمترین «ضدارزشهای ارزششده» که به تداوم خشونت علیه زنان دامن میزند، پدیده «زن علیه زن» است؛ وضعیتی که در آن، زنان خود به عاملی برای تکرار و تثبیت الگوهای تبعیضآمیز بدل میشوند.
این پدیده در قالب «جانبداری مادر از داماد»، «حسادت» و «رقابت میان زنان» جریان دارد و چرخه پیچیدهای را آشکار میکند که نهتنها خشونت را از سوی مردان، بلکه از درون حلقه زنان تداوم میدهد.
یکی از زنان تجربه خود را چنین بیان میکند: «در محیط کاری شاهد این موضوع بودم که خیلی مواقع بهجای اینکه زنها به همدیگر کمک کنند، زیرآب همدیگر را میزدند. میبینید خودمان هم علیه خودمان تبعیض قائل میشویم ... و حمایت از همدیگر را هیچوقت نداشتیم.»
خشونت پنهان؛ از جامعهپذیری تا رفتار روزمره
نویسندگان مقاله با اشاره به نقش جامعهپذیری خشونت، آن را فرآیندی میدانند که از کودکی آغاز میشود و ارزشهای جنسیتی نابرابر را در ذهن زنان و مردان تثبیت میکند.
این خشونت پنهان همان رفتارهای کوچک و تکرارشوندهای است که زنان را به پذیرش نقشهای وابسته هدایت میکند؛ از انتظار برای تحمل فشارهای روانی گرفته تا نادیده گرفتن خواستهها و اولویتهای فردی.
به باور پژوهشگران، خشونت تنها در «رفتارهای فیزیکی» خلاصه نمیشود و بسیاری از زنان آن را در قالب گفتار، نگاه، تهدیدهای غیرمستقیم یا کنترلهای مداوم تجربه میکنند.
نقش فرهنگ در تداوم خشونت
یکی از محورهای اصلی تحقیق، بررسی تاثیر فرهنگ بر شکلگیری و استمرار خشونت است.
در این مقاله آمده است: «اگر نقش فرهنگ در پدیده خشونت علیه زنان در نظر گرفته نشود، مرتکب خطای بزرگی شدهایم.»
محققان معتقدند باید این پدیده را «بهصورت فرهنگی مختص به هر کشوری و در مرحله بعد مختص به فرهنگ و قومیتهای موجود» مورد بررسی قرار داد، زیرا بسترها و باورهای فرهنگی در بروز خشونت روانی و اجتماعی موثر هستند.
ضرورت بازنگری فرهنگی
طبق یافتههای این پژوهش، خشونت تجربهشده از سوی زنان بیشتر تحت تاثیر مشکلات بینفردی و همچنین مسائل جسمی، روانی و اجتماعی قرار دارد و اغلب در کنشها و گفتار نمود پیدا میکند.
از نتایج این پژوهش میتوان به ضرورت بازنگری در پدیده خشونت علیه زنان بر پایه تجربهها و روایتهای خود آنان و همچنین اصلاح روند جامعهپذیری افراد با هدف کاهش خشونتهای عاطفی و روانی نهادینه در جامعه اشاره کرد.
یافتههای مطالعه حاکی از آن است که خشونت علیه زنان تنها با قانونگذاری یا تغییرات فردی کاهش نمییابد و نیازمند تحولی عمیق در ارزشها، هنجارها و الگوهای فرهنگی است.
این پژوهش بر اساس تحلیل روایتهای ۲۰ زن ۱۸ تا ۴۵ ساله ساکن استان چهار محال و بختیاری صورت گرفته است که همگی دارای تحصیلات دانشگاهی بودند.

سپاه پاسداران در بیانیهای کشتهشدن هیثم علی طباطبایی، نفر دوم حزبالله، در پی حملات اسرائیل به جنوب بیروت را محکوم کرد و گفت «حق محور مقاومت و حزبالله در انتقام» محفوظ است و در موعد مقرر پاسخ کوبنده در انتظار اسرائیل خواهد بود.
ارتش اسرائیل یکشنبه دوم آذر اعلام کرد که در حملهای هوایی به ضاحیه جنوبی بیروت، هیثم علی طباطبایی، نفر دوم حزبالله و فرمانده کل نظامی این گروه تحت حمایت جمهوری اسلامی را کشته است.
هیثم علی طباطبایی، مشهور به ابوعلی طباطبایی، پس از کشته شدن حسن نصرالله، جانشین او و بسیاری از فرماندهان ارشد نظامی حزبالله، بهعنوان رییس ستاد کل نیروهای نظامی این گروه در عمل بالاترین مقام نظامی و نفر دوم آن، پس از نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله بود و کشته شدنش، ضربه سنگین دیگری به گروهی است که تحت فشارهای فزایندهای برای خلع سلاح قرار دارد.

شاهزاده رضا پهلوی در واکنش به بازداشت بیتا شفیعی، شهروند معترض ۱۹ ساله و مادرش، مریم عباسینیکو، نوشت این اقدام تازهترین نمونه از رفتار رژیمی است که هر روز درماندهتر و از همگسیختهتر میشود و برای حفظ خود، به سرکوب اعتراضهای روبهگسترش مردم ایران متوسل شده است.
شاهزاده رضا پهلوی در این بیانیه با یادآوری صحبتهای شفیعی نوشت که او پیش از بازداشت گفته بود: «من دختر جوانی هستم که میخواهم زندگی کنم، نه فقط زنده بمانم … رویای من این است که روزی ایران آزاد را ببینم.»
او اضافه کرد: «بیتا از ما خواسته صدای او باشیم. ما او را تنها نخواهیم گذاشت. بیتا، من به شجاعت تو و هزاران جوان مانند تو درود میفرستم. برای تو و برای همه مردم ما، ایران بر خواهد خاست.»
عباسینیکو، شهروند ساکن شاهینشهر، پیشتر در ۱۹ آبان بهدست ماموران اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شد. در ادامه و در ۲۲ آبان نیز شفیعی بهدست ماموران این نهاد امنیتی در منزل اقوام خود در خرمشهر بازداشت شد.
در بیانیهای که دوشنبه سوم آذر از سوی دفتر مطبوعاتی شاهزاده رضا پهلوی صادر شد، آمده است: «ویدیویی که پدر بیتا پس از یورش نیروهای امنیتی به خانه منتشر کرده، نشاندهنده تخریب گسترده داخل منزل و میزان نیروی به کار رفته از سوی ماموران است ... تا کنون هیچ اطلاعی از محل نگهداری، وضعیت سلامتی یا شرایط حقوقی بیتا و مادرش در دست نیست.»
شفیعی پیشتر در جریان اعتراضها به مسمومیتهای زنجیرهای دانشآموزان، پس از سر دادن شعارهایی در حمایت از جنبش «زن، زندگی، آزادی» بازداشت و شکنجه شده بود؛ از جمله با شکستن انگشتش در بازجویی.
این بیانیه از راهاندازی کارزار «آزادی بیتا» از سوی فعالان داخل و خارج کشور خبر داد و هدف آن را «جلب توجه به وضعیت او» اعلام کرد.
کشتهشدن فرزاد خوشبرش و امید سرلک
بیانیه دفتر شاهزاده رضا پهلوی همچنین به مرگهای اخیر در بازداشتگاهها اشاره کرد و نوشت که فرزاد خوشبرش، شهروند ۳۱ ساله اهل نکا، پس از بازداشت همراه با برادرش بهدلیل مخالفتهای علنی با جمهوری اسلامی، در بازداشتگاه «مسموم شده و جان باخته» است.
بنا بر این بیانیه، بدن او آثار «کبودیهای شدید ناشی از شکنجه طولانی» داشته و خانوادهاش از تهدیدهای امنیتی برای سکوت خبر دادهاند.
این بیانیه همچنین به کشتهشدن امید سرلک، جوان ۲۲ سالهای پرداخته که تنها چند ساعت پس از آتشزدن تصویر علی خامنهای جان خود را از دست داد.
مرگ او موجی از همبستگی را در داخل و خارج کشور برانگیخت و بسیاری از معترضان در ایران و خارج از کشور، عکس رهبر جمهوری اسلامی را آتش زدند.
در این بیانیه تاکید شد که موج جدید بازداشتها، ربایشها، شکنجه و قتل مخالفان در ایران بهطور فزاینده حامیان شاهزاده رضا پهلوی را هدف گرفته و حکومت تلاش دارد با این رویکرد، از گسترش حمایت مردمی و شکافهای درونی خود جلوگیری کند.
در ادامه، دفتر شاهزاده رضا پهلوی با اشاره به تصویب قطعنامه اخیر کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل در محکومیت نقض حقوق بشر در ایران، تاکید کرد که «رای ۷۹ کشور» نشاندهنده افزایش نگرانی جهانی نسبت به وضعیت حقوق بشر در ایران است.
پروندههای یادشده از سوی دفتر شاهزاده رضا پهلوی، تنها بخشی از موج تازه سرکوب در ایران است.
مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، پیشتر در هشتم آبان، با هشدار درباره «وخامت بیسابقه وضعیت حقوق بشر» در ایران اعلام کرد جمهوری اسلامی پس از حملات نظامی اسرائیل در خردادماه، با اجرای اعدامهای گسترده، سرکوب فرامرزی و محدودسازی شدید جامعه مدنی، مسیر «جنایت علیه بشریت» را در پیش گرفته است.

هرانا در گزارشی به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان نوشت در بازه زمانی یکساله میان چهار آذر ۱۴۰۳ تا ۲۹ آبان ۱۴۰۴، دستکم ۱۱۰ زن در ایران کشته شدهاند. این سازمان حقوق بشری در یک سال گذشته ۱۸۱ گزارش درباره نقض حقوق زنان در ایران ثبت کرده است.
هرانا تاکید کرد که این آمار حداقل رخدادهای قابل تایید را نشان میدهد و شدت و گستره واقعی خشونت علیه زنان در ایران بهمراتب بیشتر است؛ گرچه «آمار موجود، ابعاد خشونت مرگبار علیه زنان را بهروشنی آشکار میکند».
علاوه بر موارد قتل، دستکم ۹۳ پرونده از شدیدترین انواع خشونت علیه زنان در ایران ثبت شده که شامل ۶۳ مورد تجاوز و آزار جنسی، ۱۱ مورد ضربوشتم گزارششده، ۹ مورد اسیدپاشی، ۹ پرونده ثبتشده تحت عنوان خشونت خانگی، یک مورد خودسوزی و یک مورد خودکشی مرتبط با خشونت جنسیتی است.
هرانا با اشاره به تابوهای فرهنگی، فشارهای خانوادگی و نبود سازوکار امن در ایران برای گزارشدهی نوشت بخش بزرگی از خشونتها اصلا ثبت نمیشوند و آنچه در این گزارش آمده، فقط بخشی از واقعیتی بسیار گستردهتر است که از خانه تا خیابان و از روابط فردی تا ساختارهای رسمی قدرت، زندگی زنان را تحت تاثیر قرار میدهد.
روز جهانی منع خشونت علیه زنان
چهارم آذر، برابر با ۲۵ نوامبر، از سوی سازمان ملل متحد بهعنوان «روز جهانی منع خشونت علیه زنان» نامگذاری شده است.
فعالان حقوق زنان در جهان، از سال ۱۹۸۱ میلادی این روز را بهعنوان روز اعتراض به خشونت جنسیتی گرامی داشتند و سرانجام مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۹۹ با تصویب قطعنامهای این تاریخ را بهطور رسمی بهعنوان روز جهانی منع خشونت علیه زنان به رسمیت شناخت.
سازمان ملل از دولتها و نهادهای بینالمللی خواست هر سال در این روز برای آگاهیرسانی و مقابله با خشونت علیه زنان اقدام کنند.
این روز، اولین روز کارزار جهانی «۱۶ روز فعالیت علیه خشونت مبتنی بر جنسیت» نیز هست که تا ۱۰ دسامبر، روز جهانی حقوق بشر، ادامه دارد.
زیر چتر کارزار «دنیا را نارنجی کن» (UNiTE) نهاد زنان سازمان ملل، رنگ نارنجی بهعنوان نماد امید و مطالبه جهانی برای پایان دادن به خشونت علیه زنان و دختران در سراسر جهان استفاده میشود.
پراکندگی جغرافیایی و روند خشونتها
پراکندگی جغرافیایی پروندههای ثبتشده از سوی هرانا در تمامی ۳۱ استان ایران گزارش شدهاند که نشان میدهد خشونتها علیه زنان پدیدهای سراسری و ساختاری است و به چند شهر یا منطقه خاص محدود نیست.
تهران با دستکم ۵۰ پرونده، خراسان رضوی با ۱۳ پرونده، آذربایجان غربی با ۱۱ پرونده، فارس با ۹ پرونده و کرمانشاه با هشت پرونده، بیشترین موارد ثبتشده در میان استانهای ایران را دارند.
در بخش دیگری از این گزارش با اشاره به زمانبندی و روند خشونتها آمده است خشونتها طی تمام ماههای سال ثبت شدهاند اما در ماههایی مانند دی و بهمن ۱۴۰۳ و فروردین، اردیبهشت و تابستان سال جاری، همزمان با تشدید فشارهای اجتماعی و امنیتی، افزایش چشمگیری داشتهاند.
هرانا خاطرنشان کرد که بخش قابل توجهی از این موارد حتی در منابع دولتی و رسانههای داخلی نیز بازتاب یافتهاند؛ مسئلهای که از نگاه این مجموعه، نشان میدهد شدت خشونت در بسیاری از موارد بهقدری بالاست که امکان سانسور کامل آن وجود ندارد.
خشونتهای دیگر
در این گزارش با اشاره به الگوهای مشابه خشونت علیه اقلیتهای جنسی و جنسیتی در ایران، آمده است که افراد الجیبیتیکیو پلاس نیز بهدلیل هویت جنسیتی خود هدف آزار حکومتی و سرکوب ساختاری قرار دارند؛ با این تفاوت که شدیدترین سطح سانسور، امنیتیسازی و تابو مانع از ثبت قابل اتکای موارد در این حوزه میشود.
این نهاد حقوق بشری در جمعبندی گزارش یکساله خود تاکید کرد که خشونت مستندشده علیه زنان را نمیتوان جدا از زمینه گستردهتر «آزار و اذیت بر مبنای جنسیت» در ایران فهم کرد؛ زمینهای که بنا بر یافتههای مستند هرانا در سال ۲۰۲۳، بهطور سیستماتیک زنان و دختران را تنها بهدلیل جنسیتشان از حقوق بنیادین محروم میکند.