دالایی لاما؛ از جنجال درخواست از یک پسر بچه برای مکیدن زبانش تا نامعلوم بودن جانشین او
دالایی لاما، رهبر مذهبی تبت، از این که از پسر بچهای خواسته بود زبانش را بمکد، عذر خواست. انتشار ویدیوی این ماجرا موجی از اعتراض برانگیخت. وبسایت کانورسیش در مقالهای به گوشهای از باورهای بوداییان تبت، گذشته دالایی لاما، روند انتخاب جانشین او و مشکلات سر راه آن پرداخته است.
شبکه خبری الجزیره در گزارشی به سرقت و گم شدن اشیای تاریخی در عراق در پی حمله آمریکا به این کشور در سال ۲۰۰۳ پرداخته است که گزیدهای از آن را در ادامه میخوانید.
ورود به موزه ملی عراق در قلب بغداد، پایتخت، قدم نهادن در دالان تاریخی هزاران ساله است.
پشت دروازههای موزه، میراث هزاران ساله بینالنهرین با اشیایی بازمانده از سومریان، آشوریان، بابلیان و اکدیان جا خوش کرده است.
مجسمههای موزه شگفتآورند اما تنها بخش کوچکی از میراث باستانی عراقاند که سالهاست قربانی غارت و نابودی شده است؛ اما به نظر میرسد دولت عراق مصمم است وضعیت را بهبود بخشد.
پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ شمار زیادی از اشیای باستانی، هم از موزههایی مثل موزه ملی عراق و هم از سایتهای باستانشناسی در سراسر کشور به سرقت رفتند.
بسیاری از عتیقهجات در عراق نیز با سر بر آوردن داعش نابود و گم شدند.
حکیم الشمری، از مقامهای وزارت فرهنگ عراق، گفت تلاشها برای پیدا کردن آثار باستانی مسروقه ادامه دارد و برنامه این است که این میراث تحت توافقهای بینالمللی مبنی بر بازگرداندن آثار فرهنگی، به عراق بازگردانده شود.
بنا بر آمار و ارقامی که الشمری ارائه داده، دولت عراق در سالهای اخیر موفق شده حدود ۱۷ هزار تکه از این اشیای باستانی را از ایالات متحده و ۳۶۴ تکه از آنها را از لبنان به عراق بازگرداند.
او شمار آثار به یغما رفته را هزاران مورد عنوان کرد و گفت که باقی این دست اشیا هم باید از فرانسه، آلمان، ایتالیا، بلژیک، مصر، عربستان سعودی، کویت، اردن و ایران به عراق بازگردانده شوند.
دولت عراق اخیرا از بازگشت شماری از این عتیقهجات از ایالات متحده خبر داد که اشیایی تاریخی، متعلق به دوره تمدن بابلاند.
موفقیت نسبی
حیدر فرحان، استاد فلسفه باستانشناسی در دانشگاه بغداد، گفت که موفقیت دولت عراق در بازگرداندن شماری از این آثار باستانی و اقدامات دولت این کشور در مذاکره درباره عتیقهجات به سرقت رفته اگرچه قابل تحسین است اما بسیاری از این اشیای تاریخی هنوز به عراق بازنگشتهاند و تلاشها در این زمینه، همراستای انتظارات از دولت عراق نبوده و موفقیت به دست آمده تنها موفقیتی نسبی است.
او با انتقاد از این که آمار و ارقام دقیقی از اشیای باستانی به سرقت رفته وجود ندارد گفت که ارقام منتشر شده درباره اشیای مسروقه صحیح نیست و با سیاهه و فهرست دارایی خود موزه ملی عراق نمیخواند.
وزارت امور خارجه عراق مسوولیت برگرداندن اشیا باستانی کشور از سراسر جهان را بر عهده دارد.
فواد حسین، وزیر امور خارجه عراق پیشتر از بازگشت حدود ۱۸ هزار تکه عتیقهجات به عراق خبر داده و اظهار امیدواری کرده بود با همکاری و هماهنگی بینالمللی، تمام این اشیای باستانی مسروقه به عراق بازگردانده شود.
دفتر یونسکو در عراق هم به الجزیره گفت که در حال همکاری با دولت عراق برای بارگرداندن ۴۰ هزار تکه از عتیقهجات مسروقه و ۳۰ هزار شی تاریخی است که بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲ در دیگر نقاط جهان پیدا شدند و متعلق به عراقاند.
این اشیا فعلا در سفارت عراق در دیگر کشورها و «مراکز به امانت گذاشتن اشیای گرانبهای باستانی» نگهداری میشوند تا در فرصتی مناسب به عراق انتقال یابند و به مراکزی که قادر به حفاظت از این اشیا هستند، تحویل داده شوند.
نقش آمریکا در نابودی و غارت اشیای تاریخی عراق
در چشم بسیاری از عراقیها، تقصیر گم شدن بسیاری از اشیای باستانی به گردن آمریکاست.
برخی مقامهای آمریکایی از اهمال ژنرالهای ارتش در حفاظت از سایتهای باستانشناسی و اشیای موزه ملی عراق گله کرده بودند.
عامر عبدالرزاق، پژوهشگر باستانشناس گفت که اهمال ارتش آمریکا، البته «عمدی» بود.
او تاکید کرد هنگام «اشغال» و آشوب در عراق، تانکهای ارتش آمریکا موزه ملی عراق را محاصره کردند اما ذرهای در برابر مافیای سارقان اشیای تاریخی نایستادند؛ دزدهایی که به موزه هجوم بردند و دستکم ۱۴ هزار شی عتیقه را به سرقت بردند.
بنا بر اظهارات عبدالرزاق، ارتش آمریکا بعدتر و در پی فشار نهادهای باستانشناسی در عراق تعهد داد از اشیای تاریخی محافظت کند اما در عمل، سایتهای باستانشناسی (مثلا در شهر باستانی اور) را پایگاه نظامی یا کمپ کرد و تجهیزات جنگی سنگین خود را هم در زیگورات اور مستقر کرد.
عبدالرزاق از این که ارتش آمریکا شهر باستانی بابل را به پایگاه نظامی تبدیل کرده و در آنجا تلی از خاک ایجاد کرد و به بناهای تاریخی صدمه زد، انتقاد کرد و گفت ارتش آمریکا همین کار را در شهر نمرود موصل و بقیه سایتهای باستانشناسی سراسر عراق هم انجام داد.
به گفته این پژوهشگر باستانشناس، با وجود این که ایالات متحده بسیاری از این اشیا را به عراق بازگردانده اما باز هم تلاش واشینگتن در این زمینه کافی نبوده و بسیاری از اشیای تاریخی متعلق به عراق در آمریکا و بریتانیا معامله شدهاند.
عبدالرزاق بر ضرورت انجام تلاشهای دیپلماتیک بیشتر و همکاری بینالمللی بهتر تاکید کرد.
امضای توافق از سرگیری روابط بین تهران و ریاض همچنان واکنشهای بینالمللی به دنبال دارد و موجب انتشار تحلیلها و پیشبینیهای زیادی درباره آینده خاورمیانه شده است. وبسایت کانورسیشن در مقالهای به پیامدهای مثبت و منفی این توافق در «منطقه» و تاثیر آن بر نظم جهانی پرداخته است.
پس از گذشت چهار دهه از آنچه دشمنی و شکاف عمیق عقیدتی-سیاسی به نظر میرسید، تهران و ریاض توافقی مبنی بر از سرگیری روابط امضا کردند و پس از هفت سال روابط تیره و تار، سفارتخانههایشان را در دو کشور بازگشایی خواهند کرد.
روابط دو کشور در پی اعدام روحانی شیعه، نمر النمر در عربستان سعودی که در سال ۲۰۱۶ رخ داد به تیرگی گرایید؛ اعدامی که واقعهای سرنوشتساز برای خاورمیانه توصیف شده بود.
توافقنامه مذکور اما در پکن، پایتخت چین، به امضا رسید.
این توافق گرچه مثبت به نظر میرسد منتها به درگیریها در منطقه پایان نخواهد داد و مشکلات درگیری و خشونت در یمن، عراق، لبنان و سوریه را از میان نخواهد برد.
درست است که چالشهای اقتصادی جدی، دولت عربستان سعودی و مقامهای جمهوری اسلامی را در تعاملی دیپلماتیک قرار داده تا نظم منطقهای باثباتتری ایجاد کنند و به دو کشور اجازه دهند تا در برنامههای اصلاحات داخلی در کشورهای خودشان متمرکز شوند، اما این پیامد توافق صلحی که از آن حرف زده میشود نخواهد بود.
رقابت بین تهران و ریاض دلایل عمدهای داشته و دارد که سرمنشا آن نگرانیها درباره امنیت منطقه است.
دیگر این که هر دو دولت مدعی رهبری جهان اسلاماند و درگیریهای قومی و فرقهای و همچنین نوع رابطه متفاوت دو کشور با واشینگتن هم در این میان مطرح است.
در تحلیلهای سرسری، دلیل اختلافات دو کشور اغلب به درگیری فرقهای و کینه دیرینه میان دو کشور از قدیمالایام تقلیل داده میشود اما چنین تحلیلی صحیح نیست چرا که در چنین تفسیری، بستر رخدادها و وقوع حوادث غیرمترقبهای که جنس روابط دو کشور را شکل داده، نادیده گرفته میشود.
به جز آن کینه دیرینه که همواره به آن اشاره میشود، روابط بین دو کشور با سر کار آمدن جمهوری اسلامی این چنین تیره و تار شد.
مسایل در خاورمیانه پیچیده است و منافع مقامهای سعودی و سران جمهوری اسلامی هم در همین بافت دچار تعارض شده و طیفی از چالشهای سیاسی و اقتصادی-اجتماعی پیچیده را در منطقه به وجود آورده است.
همچنین دو کشور نمیتوانند به عقب برگردند و هر چه کردهاند را تغییر دهند و اگر بخواهند هم ضمانتی نیست که گروهها و گماشتگان آنها (همانهایی که در جنگهای نیابتی درگیر میشوند) همچنان برنامهها و نقشههای خودشان را پیش نبرند.
فارغ از این توافق، وضعیت در یمن، سوریه، لبنان، عراق و بحرین غیرقابل پیشبینی خواهد بود و قطعیتی بر سر این که تهران و ریاض قادرند تاثیرشان را بر کشورهای منطقه بگسترانند وجود ندارد.
بنا بر نظر تحلیلگران، توافق برای از سر گرفتن روابط تهران و ریاض بیشک منافعی نیز برای امنیت در منطقه خواهد داشت اما از خود توافق و امیدها و نگرانیها درباره پیامدهای آن جالبتر، نقش چین در سر گرفتن آن است.
چه منفعتی عاید چین میشود؟
سالهاست از بهبود روابط دولت عربستان سعودی و جمهوری اسلامی حرف زده میشود اما این که چین توانسته در نهایت این توافق را جوش دهد، نشاندهنده تاثیر رو بهافزایش پکن بر خاورمیانه است.
چین مدتهاست با جمهوری اسلامی همکاری اقتصادی دارد و در سالهای اخیر کوشیده با دولتهای عرب، به ویژه عربستان سعودی و عراق نیز وارد روابط تجاری شود. روابط تیره و تار تهران و ریاض باعث تاثیر منفی بر سرمایهگذاریهای پکن در «منطقه»، از پروژههای زیربنایی تا ابتکار «کمربند و جاده» است.
از سوی دیگر سر گرفتن این توافق در زمانی رخ داده که روابط ریاض و واشینگتن به تیرگی گراییده و گرچه آمریکا علنا از انعقاد این توافق استقبال کرده است اما در خفا نگرانیهایی جدی از چنین توافقی و تاثیر گستردهتر آن بر خاورمیانه و سیاست جهانی دارد.
با توجه به چنین شرایطی، تاثیر چین بر عربستان سعودی و البته سراسر خاورمیانه جای تعجب ندارد.
حرکت پکن در مسیر میانجیگری بین تهران و ریاض اگرچه شبهامیدی برای صلح به جهان تزریق میکند اما این صلح به چه بهایی خواهد بود؟
از سویی سبک سرمایهگذاری چینی که تردیدهای جدی درباره احترام به دموکراسی و حقوق بشر درباره آن مطرح است، مدل مطلوبی نیست و از سوی دیگر، توافق بین ریاض و تهران هم از سوی برخی، پیروزی خودکامگی نامیده شده که اصلاحات در داخل ایران و عربستان سعودی را بیش از پیش محدود خواهد کرد.
به جز ایالات متحده، اسرائیل هم نگرانیهایی درباره این توافق دارد.
جمهوری اسلامی کابوس منطقه است و با این توافق از سر گیری روابط با دولت عربستان سعودی، در حقیقت مسیری مشابه «پیمان ابراهیم» را که در تابستان ۲۰۲۰ منعقد شد پی گرفته است.
امضای پیمان ابراهیم، عادیسازی روابط اسرائیل با امارات متحده عربی، بحرین و مراکش را به عنوان اتحادی استراتژیک علیه جمهوری اسلامی در پی داشت.
دولت بنیامین نتانیاهو همواره به دنبال عادیسازی روابط با عربستان سعودی بوده و امیدوار بوده تا تهدید جمهوری اسلامی علیه دو کشور را به عنوان ابزاری برای دستیابی به آن توافق دلخواه به کار گیرد.
توافق از سرگیری روابط میان تهران و ریاض همچنین سوالاتی درباره آینده امنیت منطقه برمیانگیزد.
در چشم اسرائیل، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس، ایالات متحده مدتهاست در خاورمیانه نقش واسطهای برای برقراری امنیت ایفا میکند و اقدامات اخیر چین همه حاکی از آن است که این کشور تلاش دارد جای پایش را در سیاست خاورمیانه محکم کند.
به نظر میرسد بهبود روابط بین مقامهای عربستان سعودی و جمهوری اسلامی به نفع نظم در منطقه باشد اما واقعا دردی از علل درگیری در یمن و هیچ نقطه دیگری در خاورمیانه دوا نخواهد کرد و جدا از آن، مسایلی جدی در مورد امنیت منطقه و نظم جهانی، لزوم برقراری دموکراسی و احترام به حقوق بشر بر خواهد انگیخت.
مساله تعامل ایالات متحده با خاورمیانه هم همیشه مطرح است.
کوتاه آن که گرچه ابتکار برای از سرگیری روابط بین تهران و ریاض گام مثبتی انگاشته میشود، راهی برای حل درگیریها در منطقه نخواهد بود و میانجیگری چین، اتفاقا ممکن است به چالشهای بیشتری برای مردم خاورمیانه منجر شود.
پس از انتشار خبر توافق برای از سرگیری روابط تهران و ریاض، وزیران امور خارجه جمهوری اسلامی و عربستان سعودی در پکن با هم دیدار کردند. از سوی دیگر تهران برای نخستین بار در هشت سال گذشته، سفیر خود را به امارات متحده عربی معرفی کرد. آیا فصل تازهای در روابط کشورهای منطقه در راه است؟
رضا عامری، سفیر جدید جمهوری اسلامی در امارات متحده عربی است.
او پیشتر مدیرکل ایرانیان خارج از کشور وزارت امور خارجه و سفیر پیشین جمهوری اسلامی در کشورهای الجزایر، سودان و اریتره بوده است.
انتشار خبر انتصاب سفیر جمهوری اسلامی در امارات پس از هشت سال، به دنبال آن بود که در واپسین روزهای سال ۱۴۰۱، علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، در راس هیاتی از امارات متحده عربی بازدید کرد.
پسر شمخانی سوژه رسانهها شد
در دیدار دبیر شورای عالی امنیت ملی با مقامات اماراتی، پسر شمخانی هم همراه او بود که حضور او موجی از واکنشهای داخلی را برانگیخت و سوالاتی در این باره مطرح شد که او با تیپ غیررسمی و تیشرت در آن جلسه چه میکرده و اصلا تحت چه عنوانی در آن نشست رسمی شرکت کرده است؟
بنا بر بعضی انتقادها، شرکت پسر با پدر در جلسه رسمی، نوعی بدعتگذاری سیاسی هم توصیف شد.
فرزند شمخانی که طبق برخی گزارشها تاجر است، پیش از این هم با ساعت مچی چند صد میلیونیاش در کانون بحثهای جنجالبرانگیز قرار گرفت و واکنش کاربران رسانههای اجتماعی را برانگیخت.
برخی از کاربران رسانههای اجتماعی محاسبه کرده بودند که چند سال باید کار کنند تا بتوانند چنان ساعت مچیای بخرند.
بحث درباره ساعت این فرزند شمخانی، در سند سری افشا شده از نشست مقامهای ارشد جمهوری اسلامی با حضور علی خامنهای، فرماندهان سپاه پاسداران و مقامات ارشد نظام در روز ۱۳ دی ماه مطرح شده بود و سرهنگ خدارحم سارانی، فرمانده سپاه چابهار، با اشاره به ساعت چندهزاردلاری پسر شمخانی گفته بود: «وقتی نیروی تحت امر من ساعت پسر شمخانی را نشان میدهد و قیمت آن را اندازه چهار سال خدمت در نیروی مسلح میداند، من جوابی برای آن ندارم.»
اما فارغ از جزییات دیدار شمخانی با مقامهای اماراتی و حواشی آن که بیشتر در داخل کشور برجسته است، چنین برمیآید که فصل جدیدی در چینش روابط و همکاریها در خاورمیانه پیش رو باشد که با توجه به روابط پیچیده کشورها در منطقه، سوالها و ابهامهای زیادی درباره هدف و قصد این دست توافقها مطرح است.
نزدیک شدن همسایگان ایران به اسرائیل
امارات متحده عربی در سال ۲۰۲۰ و تحت «پیمان ابراهیم»، عادیسازی روابط خود را با اسرائیل آغاز کرد و به نظر میرسد حالا، پس از بهبود روابط با اسرائیل، به دنبال نوعی تعادل بخشیدن به رابطه خود با جمهوری اسلامی باشد و در همین راستا، سوالاتی درباره متاثر شدن رابطه ابوظبی و تلآویو در صورت «بهبود» رابطه تهران و ابوظبی مطرح است.
ایالات متحده عربی همچنین نخستین کشوری بود که در سه دهه گذشته (تحت پیمان ابراهیم با میانجیگری ایالات متحده) با اسرائیل روابط دیپلماتیک برقرار کرد.
انگیزه انعقاد پیمان ابراهیم هم نگرانیهای مشترک کشورها از بابت اقدامات جمهوری اسلامی در منطقه بود و بخشی از چینش صفبندی جدید برای ایجاد همکاری در خاورمیانه به شمار میرفت.
رویترز در گزارشی به چند و چون روابط اسرائیل و امارات متحده عربی پرداخته است.
بنا بر نظر کارشناسان، رابطه امارات متحده عربی با اسرائیل به رغم نوسانات سیاسی جان به در خواهد برد و تعهد امارات متحده عربی به یک رابطه طولانی مدت استراتژیک با اسرائیل احتمالا از فراز و نشیب سیاسی بین دو کشور سلامت بیرون خواهد آمد.
در کنار روابط سیاسی، همکاری اقتصادی و تجارت بین امارات متحده عربی و اسرائیل که از ابتدا هم عامل و انگیزه اصلیشان برای عادیسازی روابط دو کشور بود، مستحکمتر شده است.
اسرائیل و امارات اخیرا با امضای توافق تجارت آزاد، طرح کاهش و لغو تعرفههای گمرکی کالاها را اجرا کردند که به موجب آن، تعرفه ۹۶ درصد محصولات برداشته شد.
این قرارداد در ماه می سال ۲۰۲۲ امضا شد و سفیر امارات متحده عربی در اسرائیل آن را «لحظهای تاریخی» توصیف کرد.
این توافق اولین قرارداد تجارت اسرائیل با یک دولت عربی بود.
داد و ستد امارات متحده عربی و اسرائیل در حوزه انرژی هم آشکارا پررونق است.
به باور نیل کوییلیام، تحلیلگر بریتانیایی، امارات متحده عربی سرمایهگذاری طولانیمدتی در حوزه انرژی اسرائیل داشته است و همین، نشاندهنده این است که رابطه بین دو کشور تا چه اندازه پیش رفته و استراتژیک شده است.
توسعه روابط دیپلماتیک بین دو کشور اما باعث ایجاد پرسشهایی شده از این دست شده که روابط اینچنینی (به نام برقراری صلح در خاورمیانه) تا کجا پیش خواهد رفت؟
در کنار چندین اظهارنظر جنجالبرانگیز مقامهای اسرائیل درباره فلسطینیها و مساله شهرکهای یهودینشین کرانه باختری و همچنین ناآرامی داخلی در اسرائیل به دلیل لایحه اصلاحات قضایی، مسایل دیگری مثل سفر نکردن بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل به امارات متحده عربی هم برای تحلیلگران سوالبرانگیز است.
مقامهای دولت اسرائیل درباره نرفتن نتانیاهو به امارات با اشاره به قراردادهای تجاری اخیر اسرائیل با امارات متحده عربی گفتهاند که روابط دو کشور در حال مستحکمتر شدن است.
انگیزه تجاری
اسرائیل که از نظر اقتصادی و سیاسی از همسایگانش در خاورمیانه جدا افتاده، رابطه با امارات متحده عربی را راهی برای دستیابی به فرصتهای تجاری در خلیج فارس و فرا سوی آن میبیند.
امارات متحده عربی هم همکاریاش با اسرائیل را در حوزه مالی، انرژی، امنیتی، فنآوری و بخشهای امنیت آب بهبود بخشیده است.
اقدامات اخیر در زمینه تجارت و سرمایهگذاری نشانهای از آن است که به تیرگی گراییدن روابط سیاسی بین دو کشور، قرار نیست اشتهای آنها برای برقراری روابط تجاری را کور کند.
رقم تجارت (غیرمرتبط با نفت) بین دو کشور در سال ۲۰۲۲ به ۲/۵ میلیارد دلار رسید و امارات متحده عربی اظهار امیدواری کرده تا سال ۲۰۳۰ آن را به ۱۰ میلیارد دلار برساند.
اما عبدالخالق عبدالله، یک تحلیلگر سیاسی مقیم امارات متحده عربی، رابطه سیاسی با اسرائیل را «دشوار» و «پرفراز و نشیب» توصیف کرد اما پیمان ابراهیم را «تصمیمی استراتژیک» دانست که به رغم هر چه در اسرائیل رخ دهد، دو کشور همچنان به آن پایبند خواهند ماند.
طبق آمار اتاق بینالملل دوبی که در دسامبر ۲۰۲۲ دفتری در تلآویو افتتاح کرد، همین حالا هم هزار تاجر اسرائیلی در امارات متحده عربی مشغول تجارتاند.
بر پایه پیشبینی نیل کوییلیام، مشکلات و احتمال به تیرگی گراییدن بر سر راه رابطه امارات متحده عربی و اسرائیل وجود دارد و گاهگاه موجب مطرح شدن سوالاتی درباره دوام آن خواهد شد.
اما او تاکید دارد که اگر روابط درست هم پیش نرود، بُعد همکاری اقتصادی بین اسرائیل و امارات متحده عربی همواره این دو کشور را در سیر پرفراز و نشیب رابطه با یکدیگر، در کنار هم نگه میدارد.
دونالد ترامپ در جلسه تفهیم اتهام درباره ۳۴ فقره اتهام جعل مدرک برای پرداخت حقالسکوت به استورمی دنیلز ، ستاره فیلمهای پورن و کارن مکدوگال، مدل سابق «پلیبوی» در جریان مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ اظهار بیگناهی و پس از پایان تفهیم اتهام، دادگاه منهتن را ترک کرد.
دادستان منهتن گفت: «ترامپ با هدف لاپوشانی یک توطئه غیرقانونی برای تضعیف صحت انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ و نقض قوانین انتخاباتی، سوابق تجاری نیویورک را جعل کرده است.»
پیش از آن دادستان منهتن در کیفرخواستی رسمی ترامپ را به پرداخت حقالسکوت به یک ستاره فیلمهای پورن متهم کرده بود.
دونالد ترامپ پیش از حضور در دادگاه برای آغاز روند محاکمه، در شبکه اجتماعی خود نوشت: «خیلی سورئال به نظر میرسد. آنها قصد دارند من را دستگیر کنند. نمیتوان باور کرد که این اتفاق در آمریکا رخ میدهد.»
خبرگزاری رویترز اما در گزارشی به ماجرای رابطه ترامپ با استورمی دنیلز، بازیگر فیلمهای پورن پرداخته است:
طبق ادعای استورمی دنیلز، او در سال ۲۰۰۶ با دونالد ترامپ رابطه جنسی برقرار کرده بود و این در حالی است که ترامپ سال ۲۰۰۵ با همسرش ملانیا ازدواج کرده بود.
ترامپ در آن زمان شهرت خود را وامدار یک برنامه «رئالیتی شو» بود و یک دهه پس از آن، او از یک تاجر به رییسجمهوری آمریکا تبدیل شد.
ترامپ اتهام رابطه را با دنیلز را رد کرده و گفته که پرداخت پول (حقالسکوت ۱۳۰ هزار دلاری) به دنیلز برای این بوده که او از «اتهامات دروغین و کلاشی» دست بردارد.
اما چند حقیقت درباره استورمی دنیلز و رابطه او با دونالد ترامپ را در زیر بخوانید:
استورمی دنیلز
استورمی دنیلز، ستاره فیلمهای پورن
استورمی دنیلز با نام اصلی استفانی کلیفورد، ۴۴ ساله و اهل بتن روژ ایالت لوئیزیاناست. او شهرتش را مدیون دو دهه بازی در فیلمهای پورن است و در بسیاری از فیلمهای پورن بازی یا کارگردانی کرده است.
رابطه با ترامپ به روایت دنیلز
دنیلز میگوید که در ژوییه سال ۲۰۰۶ و در جریان رقابتهای گلف افراد سرشناس در رودخانه تاهو در ایالت نوادا، با ترامپ آشنا شده. طبق روایت دنیلز، ترامپ او را به شام دعوت کرده و آن دو در سوئیت هتل با هم شام خورهادند. ترامپ در آن ملاقات به او شمارهای از یک مجله گلف (با عکس خودش روی جلد) را نشان دنیلز داده است و او هم با آن مجله چند ضربه به باسن ترامپ زده است.
او گفت که همانجا ترامپ از او پرسیده که آیا دنیلز میخواهد در برنامه «سلبریتی اپرنتیس» او ظاهر شود یا نه.
دنیلز گفت که ترامپ به او گفته که زن خاصی است و او را یاد دخترش میاندازد که «باهوش و زیبا» است و چند بار گفته از دنیلز خوشش میآید.
دنیلز میگوید که در جایی از صرف شام و معاشرت، به روشویی رفته و وقتی برگشته دیده که ترامپ درازکش روی لبه تخت است.
طبق گفته دنیلز او در جا فهمیده که خودش را به دردسر انداخته و با خودش فکر کرده که: «بفرما! نباید تنهایی به اتاق کسی میرفتم.»
دنیلز و ترامپ آن شب با هم رابطه جنسی برقرار کردهاند و به گفته دنیلز، رابطه با رضایت طرفین بوده است.
او گفت که ترامپ طی سال آتی به او تلفن میزده و او را دوباره در ژوییه ۲۰۰۷ در هتل بورلی هیلز در لسآنجلس ملاقات کرده تا از او درباره حضور احتمالی در برنامه «سلبریتی اپرنتیس» جویا شود.
به گفته دنیلز، ترامپ در آن دیدار میخواسته دوباره در هتل با او رابطه جنسی برقرار کند که دنیلز قبول نکرده و ترامپ هم یک ماه بعد به او زنگ زده و گفته نتوانسته جایی برای او در برنامه «سلبریتی اپرنتیس» پیدا کند.
دادگاه اول برای پرداخت پول در توافق حقالسکوت
روز ۲۸ اکتبر ۲۰۱۶ و چند روز پیش از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آن سال ایالات متحده و طبق اسناد دادگاه فدرال لسآنجلس، دنیلز توافقی برای افشا نکردن رابطه خود با ترامپ امضا کرد.
دنیلز طبق آن قرارداد متعهد شد در برابر دریافت ۱۳۰ هزار دلار، علنا از رابطه خود با ترامپ حرفی نزند.
وکیل دنیلز در آن زمان کیث دیویدسون و وکیل ترامپ هم مایکل کوهن بود.
دونالد ترامپ هم باید آن قرارداد را امضا میکرد که البته هیچوقت پای آن امضا نزد.
سال ۲۰۱۸ و پس از آن که وال استریت ژورنال گزارشی از پرداخت پول به دنیلز منتشر کرد، مایکل کوهن اعلام کرد از جیب خودش پول دنیلز را پرداخت کرده و ترامپ از چنین قراردادی بیخبر بوده.
دنیلز هم برای دریافت غرامت از ترامپ و کوهن که سعی بر بیاعتبار کردن این قرارداد داشتند به دادگاه شکایت برد.
در پی این اقدام دنیلز، وکلای ترامپ پذیرفتند که او قرارداد عدم افشا را امضا نکرده و به دنبال امضای آن هم نیست. قاضی هم پرونده دنیلز را مختومه اعلام کرد.
دادگاه افترا
دنیلز در سال ۲۰۱۸ بار دیگر از دونالد ترامپ به اتهام افترازنی شکایت کرد و به توییتی از او استناد کرد که در آن ترامپ در آن او را «حقهباز» خطاب کرده بود.
دنیلز همچنین ادعا کرد که به دلیل علنی کردن رابطه جنسی خود با ترامپ مورد تهدید قرار گرفته.
یک قاضی دادگاه فدرال لسآنجلس در سال ۲۰۱۸ حکم داد که قصد ترامپ (از آن توییت) افترازنی نبوده و حق آزادی بیان برای او به استناد متمم اول قانون اساسی آمریکا محفوظ است.
رای دادگاه لسآنجلس در دادگاه عالی آمریکا در سال ۲۰۲۱ تایید شد و تجدیدنظر در آن صورت نگرفت.
طبق ادعای دنیلز اما در سال ۲۰۱۱ و پس از اعلام موافقت او برای حرف زدن درباره رابطهاش با ترامپ در یک مصاحبه، مردی به او و نوزاد دخترش در پارکینگی در لاسوگاس نزدیک شده و او را مورد تهدید قرار داده است.
در سال ۲۰۱۸، دنیلز یک چهرهنگاری از این مرد منتشر کرد. دونالد ترامپ با همخوان کردن آن بر روی توییترش نوشت که این چهرهنگاری مردی است که «وجود خارجی ندارد» و دنیلز را یک «حقهباز تمامعیار» خواند که رسانهها را سر کار گذاشته تا خوراک خبری غلط برای احمقها فراهم کنند.
حالا بار دیگر نام استورمی دنیلز به سر خط اخبار رسانهها آمده و این بار کار ترامپ در رابطه با ماجراهای او به دادگاه کیفری کشیده است. آیا او از این دادگاه هم قسر در خواهد رفت؟
نشریه پولیتیکو در آستانه انتخابات ریاستجمهوری در ترکیه به توصیف حال و هوای سیاسی در این کشور پرداخته است. به نظر میرسد رجب طیب اردوغان، صاحب طولانیترین مدت تصدی مقام ریاستجمهوری در ترکیه، برای رسیدن دوباره به این جایگاه، رقابت سختی پیش رو دارد.
به باور حزب جمهوری خلق ترکیه، حزب اصلی مخالف در این کشور، دوران رهبری اردوغان به سر رسیده است.
رفتن احتمالی اردوغان برای غرب خبر خوبی است چون غرب هم از دست این رهبر اسلامگرای پوپولیست که دنبال دردسر میگردد، خسته شده. فقط طی چند ماه گذشته ترکیه بیسروصدا و با دور زدن تحریمها با روسیه تجارت کرده، پیوستن سوئد به ناتو را وتو کرده و یونان را حریف طلبیده و برای این کشور شاخ و شانه نظامی کشیده است.
با وقوع بدترین زلزله ترکیه طی تقریبا یک قرن اخیر (که جان دستکم ۴۸ هزار تن را گرفت) و سالها بیکفایتی در مدیریت امور اقتصادی، به نظر میرسد تغییرات در سیاست ترکیه در راه است.
اردوغان، رهبر حزب حاکم عدالت و توسعه، دو دور در رقابتهای ریاستجمهوری برده، از سه رفراندوم اصلاح قانون اساسی جان به در برده و پیروز پنج انتخابات پارلمانی شده است اما حالا ورق برگشته و حتی حامیان او میدانند پس از دو دهه، قدرت اردوغان رو به افول است.
با این که اردوغان پیروز انتخابات ۲۰۱۸ بود اما برد بارز حزب جمهوری خلق در انتخابات مهم شهرداری در شهر بزرگ آنکارا، پایتخت و در استانبول و ازمیر در سال ۲۰۱۹، خود گویای آن بود که محبوبیت او رو به کاهش است.
گرچه به نظرسنجیها در ترکیه اعتماد چندانی نیست اما طبق نظرسنجیهای اخیر، حزب جمهوری خلق در محبوبیت از حزب عدالت و توسعه، بیش از ۱۰ امتیاز پیشتر است.
به نظر مخالفان اردوغان، انتخابات پیشرو در ترکیه همچنین آخرین فرصت برای نجات دموکراسی در این کشور است: مخالفان اردوغان بیمناک هستند که او درست پس از ۱۰۰ سال از بنای جمهوری سکولار به دست مصطفی کمال آتاتورک، ترکیه را به سمتوسویی مذهبی و محافظهکارتر ببرد.
اما حزب حاکم عدالت و توسعه ادعا کرده پیروزی اردوغان در خدمت ملت است و صرف رفاه و پروژههای ساختوساز خواهد شد و همین وعده و وعیدهاست که برای او حامیانی دست و پا کرده است.
ساز و کار انتخابات
گذشته از شوک زلزله اخیر ترکیه که ابعاد مصیبتبار آن تن میلیونها شهروند را لرزانده و مزید بر علت نارضایتی از اردوغان شده، ترکیه پیشتر هم با مشکلات اقتصادی مانند تورم گسترده و رکود بیسابقه در تجارت روبهرو بود.
اردوغان هم که به نظر میرسد سررشتهای از اقتصاد ندارد با کاهش نرخ بهره، آتشبیار معرکه افزایش قیمتها شده است.
اپوزیسیون متفرق ترکیه اما سرانجام بر سر یک نامزد انتخاباتی، کمال قلیچدار اوغلو، متفق شده است. قلیچدار اوغلو صاحب طولانیترین مدت رهبری حزب جمهوری خلق ترکیه است که حزبی سکولار است. دیگر این که حزب دموکراتیک خلق ترکیه، طرفدار کردها، هم اعلام کرده در حمایت از قلیچدار اوغلو، نامزدی به میدان رقابت با اردوغان نمیفرستد.
با وجود این که اپوزیسیون ترکیه وضعیت را خوب در اختیار گرفته است اما نظرسنجیهای حامیان اردوغان از داستان دیگری حکایت میکند: بنا بر گزارش حزب حاکم، هنگامی که از مردم درباره برنده انتخابات پرسیده میشود، اردوغان بیش از ۵۰ درصد شانس پیروزی دارد.
مساله دیگر برگزاری انتخابات در مناطق زلزلهزده است که با توجه به این که در فاصلهای اندک پس از وقوع زلزله برگزار میشود، نیازمند فرمان اضطراری از سمت اردوغان است و همین، چالش لجستیکی عظیم و تهدیدی برای برگزاری انتخاباتی شفاف و عادلانه در ترکیه است.
وضعیت اسفبار مناطق زلزلهزده و سرگردانی مردم آن مناطق که کی و کجا باید پای صندوق رای بروند و به چه کسی رای بدهند هم احتمالا برای اردوغان نفع دارد.
بنا بر تخمین مخالفان اردوغان، حزب او میتواند پنج درصد آرا را به نفع او دستکاری کند و در شرایط فعلی و وقوع زلزله این وضعیت محتملتر است؛ اگرچه حزب حاکم همواره ایندست حدس و گمانها را رد کرده است.
یک پژوهشگر سیاسی که خواست نام او افشا نشود، در گفتوگو با پولیتیکو، صیانت آرا را مساله اصلی انتخابات در ترکیه دانست.
او گفت که قلیچدار اوغلو تنها با اردوغان در رقابت نیست بلکه در برابر نیروهای امنیتی، قوه قضاییه و دم و دستگاه او قرار گرفته است.
بازیگر منطقهای
وضعیت رقابت در انتخابات روشن است: اردوغان خواهد گفت کشور را از مصیبت (زلزله) عبور داده و مخالفان او هم او را مسبب تمامی کموکاستیهای فعلی در ترکیه خواهند دانست.
در صورت پیروزی اردوغان، وضعیت ترکیه، دستکم برای چندین سال پس از برد او، روشن است: زلزله و بازسازی مناطق زلزلهزده سر خط اخبار خواهد بود و مخالفان او هم همچنان او را به تنگ کردن فضای مباحثه سیاسی متهم خواهند کرد.
برای جهان، مساله انتخابات ترکیه معطوف به سیاست خارجی این کشور خواهد بود. جنگ اوکراین همچنان باعث تمرکز بر نقش استراتژیک ترکیه، بهویژه در میانجیگری آنکارا بین کییف و مسکو خواهد شد.
البته ترکیه در طی سالهای گذشته به نقش خود به عنوان یک بازیگر مستقل در منطقه باور داشته و بر آن تاکید کرده است.
حزب حاکم تاکید کرده فارغ از نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آتی، ترکیه به نقش خود به عنوان یک بازیگر مستقل منطقه و تصمیمگیرنده ادامه خواهد داد که بیشتر آن «میراث اردوغان» خواهد بود.
در حالی که اردوغان برای انتخابات ریاستجمهوری در ترکیه آماده میشود، به همان اندازه که او وضعیت کشور را دگرگون کرده، حدس و گمان درباره دست و پا زدن او برای بقا وجود دارد.
سکه به بالا پرتاب شده و همه منتظرند ببیند شیر میآید یا خط. جدال، جدال سختی است و گرچه مهارتهای سیاسی اردوغان طی دو دهه گذشته آزموده و نخنما شده، دستکم حزب عدالت و توسعه هنوز به پیروزی او ایمان دارد.
ویدیوی درخواست دالایی لاما از پسر بچه برای مکیدن زبان او کمتر از دو ماه پیش در مراسمی با حضور هوادارانش در شمال هند گرفته شده است؛ جایی که او پس از قیام نافرجام تبت در سال ۱۹۵۱ علیه قدرت، در آنجا در تبعید زندگی میکند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، کاربران اینترنت رفتار او را «منزجرکننده» و «کاملا ناسالم» نامیدند.
برخی کاربران هم بر این نظرند که وقتی در مقابل دوربین چنین اتفاقهایی میافتد، در خفا ممکن است چه ماجراهایی در جریان باشد؟
دالایی لاما در جهان به عنوان رهبر جنبش خودمختاری تبت نیز شناخته میشود اما با وجود اهدای جایزه صلح نوبل به او در سال ۱۹۸۹، میزان دعوتهای رهبران و شخصیتهای سراسر جهان از او بسیار کاهش یافته است.
این در حالی است که مقامات چین او را «گرگی در لباس راهب» توصیف میکنند.
به دلیل روابط پرتنش دالایی لاما با حکومت چین، این که او به دنبال تعیین جانشین برای خودش است، مشکلات بسیاری به وجود خواهد آورد.
پس از الحاق تبت به چین در دهه ۱۹۵۰، چین به دنبال اعمال کنترل بر فرآیند انتخاب رهبران بودایی بهویژه دالایی لاماها برآمد. در سال ۲۰۱۱، وزارت امور خارجه چین گفت که خودش دالایی لامای بعدی را منصوب میکند و نیازی نیست راهبان بودایی او را منصوب کنند.
دالایی لامای فعلی، تنزین گیاتسو، چهاردهمین دالایی لاما، در ژوییه ۲۰۲۳ به ۸۸ سالگی میرسد و البته وقت آن است که گفتوگوهایی درباره جانشینی او به میان بیاید.
دالایی لاماها رهبرانی مذهبیاند که «فقط برای منفعت بقیه» کار میکنند.
برای بوداییان، مقصد نهایی رسیدن به روشنضمیری یا نیروانا و رهایی از چرخه مرگ و زندگی است. بوداییان ماهایانا معتقد به تناسخاند و بر این باورند که «بودهیساتوا» دوباره متولد میشود تا درد و رنج جهان را به دوش بکشد و به دیگران برای رسیدن به روشنضمیری یا همان نیروانا کمک کند.
دالایی لامای فعلی چطور انتخاب شد؟
تنزین گیاتسو، چهاردهمین دالایی لاما و دالایی لامای فعلی، تنها چهار سال داشت که به این مقام رسید.
جستوجو برای یافتن او کمی پس از مرگ سیزدهمین دالایی لاما آغاز شد و راهبان، نشانههای محل تولد دوباره سیزدهمین دالایی لاما را شناسایی کردند.
معمولا نشانههایی از این که دالایی لامای بعدی کجا به دنیا خواهد آمد وجود دارد و آزمونهایی که نشان میدهد جانشین درست پیدا شده است.
انتخاب دالایی لاما به روایت خود او
چهاردهمین دالایی لاما نخستین خاطرات خود را تعریف میکند و این که یکی از راهبانی را که به جستوجو در روستا آمده بودند، شناسایی کرده بوده. راهبان با لباس مبدل آمده بودند تا معلوم نشود دنبال چه کسیاند.
در برخورد با گروه راهبان، دالایی لامای کودک درباره گردنبند تسبیحمانندی که یکی از راهبان دور گردن داشته سوال میکند: گردنبند مهره که متعلق به سیزدهمین دالایی لاما بود.
پس از آن برخورد، گروه راهبان بار دیگر بازمیگردد تا پسربچه را بیازماید و از او بپرسد کدام اموال به سیزدهمین دالایی لاما تعلق دارد که کودک همه آنها، از جمله یک طبل و عصا را درست تشخیص میدهد.
چین و جنجال دالایی لاما
امروزه هم روند انتخاب دالایی لاما بر طبق همان سنت گذشته است اما در سال ۱۹۵۰ دولت کمونیست چین تبت را اشغال و تاکید کرد که تبت متعلق به چین است.
دالایی لاما در سال ۱۹۵۹ گریخت و در تبعید، دولتی بنا گذاشت. دالایی لاما مورد احترام مردم تبت است و تبتیها طی ۷۰ سال حکمرانی چین بر تبت، وفاداری به او را حفظ کردهاند.
در سال ۱۹۹۵ دولت چین دالایی لاما را به دلیل انتخاب پانچن لامایی شش ساله بازداشت کرد؛ چین همچنان افشا نمیکند پانچن لاما کجاست و اطلاعاتی درباره او نمیدهد.
اقتدار معنوی پانچن لاما در مقام دوم پس از دالایی لاماست و نقش کلیدی در تعیین دالایی لامای جانشین دارد.
با بازداشت یازدهمین پانچن به دست دولت چین، تبتیها شورش کردند و دولت چین در واکنش، پسر یکی از افسران امنیتی چین را به عنوان یازدهمین پانچن لاما معرفی کرد.
چین میخواهد دالایی لامای بعدی را خودش منصوب کند اما برای بودائیان تبت مهم است که در فرآیند چنین انتخابی دخالت داده شوند.
گزینههای آتی برای انتخاب دالایی لامای بعدی
با توجه به تهدیدهای چین، چهاردهمین دالایی لاما بیانیههایی منتشر کرده است که مشروعیت پانزدهمین دالایی لاما -دستنشانده چین- را دشوار خواهد کرد.
چین از سویی اعلام کرده که تبت دیگر نیازی به دالایی لاما ندارد و از سوی دیگر گفته که اگر مردم تبت خواهان حفظ این وجه از فرهنگ بودایی تبتیاند، صاحباختیارند.
دالایی لامای فعلی اشاره کرده که او در ۹۰ سالگی انتخاب خواهد کرد آیا دوباره متولد شود یا نه؟
یک راه هم این است که دالایی لاما خودش دالایی لامای بعدی را قبل از مرگش مشخص کند و قدرت روحانیاش را خودش با دست خودش به جایگزینش واگذار کند.
دالایی لاما همچنین گفته که اگر در خارج تبت بمیرد و پانچن لاما در آن زمان همچنان مفقود باشد، تناسخ او در خارج تبت و به احتمال خیلی زیاد در هند رخ خواهد داد.
کارشناسان معتقدند دولت چین با همان پانچن لامایی که خودش منصوب کرده در تبت به دنبال دالایی لامای بعدی خواهد گشت.
دالایی لاما پیش از این گفته بود ممکن است در کالبد یک زن به زندگی برگردد و این که آن زن باید «زن خیلی زیبایی» باشد که این اظهارنظر او با انتقادات گسترده روبهرو شد.
دالایی لامای فعلی بارها تاکید کرده که هیچکس در تبت به انتخاب دولت چین اعتماد نخواهد کرد و تبتیها هرگز یک دالایی لاما را که چین بر سر کار بگذارد، نخواهند پذیرفت.
ایالات متحده اما با حمایت از دالایی لاما در دسامبر ۲۰۲۰، خودمختاری مردم تبت را به رسمیت شناخت و دولت بایدن هم دوباره در مارس ۲۰۲۱ اعلام کرد دولت چین نباید هیچ نقشی در جانشینی دالایی لاما داشته باشد.
نظر به تمام این اوصاف، روند پیدا کردن پانزدهمین دالایی لاما متفاوت خواهد بود و احتمالا در خارج تبت و پیش چشم رسانههای بینالمللی و تبتیان در تبعید، در تاریخ ثبت خواهد شد.