کابوس هر روزه زنان: آزار و تعرض جنسی در خیابان‌ها و اماکن عمومی

با انتشار روایت‌های مختلف درباره کشته‌شدن الهه حسین‌‌نژاد، ده‌ها شهروند در ایران با ارسال پیام‌هایی به ایران‌اینترنشنال، از تجربه و ترس همیشگی خود در مواجهه با آزار و تعرض جنسی در اماکن و وسایل حمل‌ونقل عمومی گفتند و آن را مبارزه‌ای جدانشدنی از زندگی روزانه‌شان خواندند.

«هنوز از یادآوری‌اش تنم می‌لرزد»، «راه رفتن در خیابان‌های خلوت برایم مثل کابوس است»، «حتی در اتوبان‌ها امنیت نداریم»، «برای هر زن ایرانی حداقل یک‌بار این اتفاق افتاده»، «از ترس اتفاقات بعدش چیزی نگفتم» و ...

این‌ها تنها گوشه‌ای از ده‌ها پیامی است که زنان برای ایران‌اینترنشنال فرستادند و از تجربه خود در مواجهه با آزار و تعرض جنسی در اماکن و وسایل نقلیه عمومی گفتند. آزارهایی شبیه به‌هم که هر یک از قربانیان آن را به شکلی متفاوت و با دردی منحصر به فرد از سر گذرانده است.

شهروندی با زیر سوال بردن بهانه‌های حامیان آزار زنان و طرفداران حکومت برای توجیه خشونت و تجاوز به زنان گفت که همه زنان، از نوجوان و جوان تا میانسال و پیر و با هر پوششی، از چادری و مانتویی گرفته تا بدون روسری و حجاب اجباری،‌ هدف بالقوه آزارهایی مانند «لمس بدن، آلت‌نمایی، چشم‌چرانی و متلک‌پرانی» هستند.

چندین مخاطب به تراژدی الهه حسین‌نژاد، دختر ۲۴ ساله‌ای اشاره کردند که چهارم خرداد پس از آن‌که در میدان آزادی تهران سوار خودروی یک راننده اسنپ شد ناپدید و ۱۱ روز بعد قاتل او، یعنی همان راننده، پیدا شد.

اسنپ ابتدا بیانیه‌ای درباره بی‌ارتباط بودن بهمن فرزانه، متهم به قتل الهه، با این شرکت منتشر و سپس آن را حذف کرد.

این قتل، بار دیگر موضوع ایمنی زنان در تاکسی‌های عبوری و اینترنتی را به بحث روز تبدیل کرد.

تهدیدی هر روزه در تاکسی‌های عبوری و اینترنتی

شماری از مخاطبان ایران‌اینترنشنال در پیام‌های خود گفتند بارها تهدیدهایی را از سوی رانندگان تاکسی‌ها دریافت کرده‌اند؛ از «عزیزم و جانم» خطاب کردن راننده، سوالات شخصی‌اش، نگاه‌های مداوم و خیره از آیینه و تقاضای دوستی تا آلت‌نمایی و تغییر مسیر ناگهانی و غیر موجه.

یک زن جوان گفت ساعت ۹ شب از کلاس یوگا با تاکسی عبوری به خانه برمی‌گشته که در میانه راه دو مسافر دیگر پیاده شده‌اند و راننده و یک سرنشین مرد دیگر در صندلی جلو با رفتارهای مشکوک باقی ماندند.

او توضیح داد: «می‌خواستم از خودرو پیاده شوم اما راننده بی‌توجه به درخواستم، سرعتش را بیشتر کرد و بعد از جیغ و فریادهایم، تاکسی را نگه داشت و توانستم پیاده شوم و در جهت مخالف خیابان بدوم.»

چند زن جوان دیگر از پرخاشگری راننده‌های اسنپ با ادبیات زننده و فحش‌های جنسی خطاب به خود، به دلیل بر سر نداشتن روسری گفتند.

مادر دو دختر ۲۴ و ۱۶ ساله، برای ایران‌اینترنشنال خاطره روزی را تعریف کرد که دختر کوچکش با تذکر راننده، روسری‌اش را سرش می‌کند اما ناگهان راننده او را با الفاظی زشت خطاب کرده و می‌گوید که «چه دختر بی‌بند و باری!»

به گفته این مادر، راننده دختر نوجوانش را به دلیل اعتراض به این رفتار و کلمات، وسط اتوبان پیاده می‌کند.

ایران‌اینترنشنال شهریور ۱۴۰۲ ویدیویی را منتشر کرد که در آن، یک راننده اسنپ با خشونت و استفاده از قفل فرمان، زن مسافری را که روسری بر سر ندارد از ماشینش پیاده می‌کند و با مشت و لگد کتک می‌زند.

نمونه‌های دیگری نیز از درگیری‌های راننده‌های اسنپ و تپسی با مسافران زن بدون حجاب اجباری در سال‌های گذشته منتشر شده است.

یک زن تجربه خود را در استفاده از اسنپ برای ایران‌اینترنشنال این‌گونه روایت کرد: «قبل از سوار شدن متوجه شدم شماره پلاک خودرو با آنچه در اپلیکیشن هست، تطابق ندارد. وقتی اعتراض کردم، راننده گفت تازه پلاکش را تعویض کرده. شهر ما کوچک و مسیر من هم مستقیم بود اما در طول سفر سه بار تغییر مسیر داد. بعد از آن‌که با ترس زیاد، سر و صدا کردم من را به مقصد رساند و با خنده گفت: حواسم نبود.»

زیست روزمره زنان و جنگی بی‌وقفه برای امنیت

پس از آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی»، زنان ایرانی بیش از گذشته به روایت‌گری تجربه‌های خود از آزار و خشونت جنسی پرداختند، تابوهای اجتماعی را به چالش کشیدند و گفتمان جدیدی در زمینه حقوق زنان ایجاد کردند.

از سوی دیگر، وجود خلاهای قانونی در ایران در مواردی مثل تعرض و تجاوز، در سال‌های گذشته واکنش‌های بسیاری به همراه داشته است.

شیما قوشه، وکیل دادگستری، اسفند ۱۴۰۲ به خلاهای قانونی در این زمینه اشاره کرد وگفت در قانون جمهوری اسلامی، مجازات تجاوز یا ۹۹ ضربه شلاق است یا اعدام.

زنی جوان برای ایران‌اینترنشنال از تجربه تلخ خود در سال ۸۹ و هنگامی که ترم اول دانشگاه بود گفت: «صبح زود بود و می‌خواستم از پل هوایی خیابان کاشانی به آن‌طرف خیابان بروم. دیدم مردی روی پل ایستاده اما بی‌توجه به او، سعی کردم با قدم‌های سریع خودم را به انتهای پل برسانم ولی تا به خودم آمدم دیدم یک سمت مانتویم مایعی ریخته و خیس شده ... وقتی برگشتم متوجه شدم مرد مشغول خودارضایی بود...»

این زن ادامه داد: «فقط گریه می‌کردم و می‌دویدم اما هیچ‌کس کمکی نکرد ... هنوز که هنوز است، بعد از این همه سال، از راه رفتن روی پل هوایی می‌ترسم و اگر مردی نزدیکم شود، به شدت به هم می‌ریزم ...»

پل‌های عابرپیاده در ایران معمولا با انبوهی از بیلبوردهای تبلیغاتی بزرگ یا سازه‌های دیگری محصور شده‌اند و از بیرون دید کمی به داخل آن‌ها وجود دارد و همین، پل‌ها را به محیطی امن برای متجاوزان و آزارگران جنسی و حتی زورگیران و سارقان تبدیل کرده است.

با انتشار خبرهایی از قتل، تجاوز، تعرض و آزار جنسی به زنان روی پل‌های عابرپیاده در سال‌های گذشته، بسیاری از کاربران رسانه‌های اجتماعی این پل‌ها را «تونل وحشت» نامیده‌اند.

اما به جز پل‌ها، هر فضای خلوت‌ یا بسته‌ دیگری در هر کجای شهر و در هر ساعتی از روز و شب نیز تهدیدی برای امنیت زنان به شمار می‌رود و زیست روزمره آنان را به نبردی بی‌وقفه تبدیل می‌کند.

شهروندی درباره تجربه نزدیک به «ربوده شدن» خود در ساعت هفت صبح گفت: «تنها کاری که توانستم انجام دهم این بود که تا سر حد مرگ دویدم و خودم را داخل ساختمانی مسکونی انداختم که درش باز بود .... بعد از چند دقیقه توانستم با ترس زیاد به پدرم زنگ بزنم تا دنبالم بیاید.»

یک شهروند دیگر بدون اشاره به جنسیت یا محل زندگی خود به ایران‌اینترنشنال گفت در پارک نزدیک خانه‌شان، بارها موتورسوارانی را دیده که به هر زن جوانی که از آن‌جا عبور می‌کند «آلت خود را نشان می‌دهند و حرف‌های جنسی می‌زنند».

چند شهروند نیز از تعرض و لمس اندام‌های جنسی خود به دست مردان در داخل مترو و اتوبوس‌های بی‌آرتی گفتند.