بحران آب در ایران تنها منابع طبیعی و جانداران را تهدید نمیکند. در دو سال اخیر، گزارشهای فراوانی منتشر شده که نشان میدهد فرونشست زمین به خطری جدی برای بناهای تاریخی کشور تبدیل شده است.
طرح انتقال آب خلیج فارس به تهران تازهترین نسخه از همان نسخههایی است که در چهار دهه گذشته بارها نوشته شد و هیچوقت درمان نکرد؛ نسخههایی شبیه سدسازیهای بیحساب، انتقال آب به فلات مرکزی، لولهکشی از دریای عمان، شیرینسازی در مقیاس صنعتی یا آبرسانی اضطراری به اصفهان.
هر بار یک پروژه عظیم، یک عدد حیرتانگیز و یک وعده فوری. و درست پشت همه آنها، همان الگوی تکراری: پروژههای میلیاردی، پیمانکاران رانتی و دستاورد نزدیک به صفر.
این طرح تازه هم تفاوتی ندارد. از همان ابتدا معلوم است؛ انتقال آب از هزاران کیلومتر، عبور از رشتهکوههای زاگرس، شیرینسازی پرهزینه و مصرف انرژی که خودش ایران را به زانو درمیآورد.
کارشناسان، از متخصصان محیط زیست تا مهندسان آب، یک جمله مشترک دارند: این طرح نه اقتصادی است، نه محیط زیستی، نه فنی.
اما برای سیستم پیمانکاری سپاه همه چیز است؛ همان جایی که پروژههای شکستخورده معمولا آغاز میشوند.
در واقع، انتقال آب به تهران طرحی تازه نیست. در دهههای گذشته، طرح انتقال آب از دریای خزر با صدها میلیون دلار هزینه مطرح شد و بعد از سالها رفتوآمد، حتی به مرحله اجرا هم نرسید.
طرح انتقال آب از خلیج فارس به یزد و کرمان سالهاست پول میبلعد، اما بحران آب در همان استانها عمیقتر شده است.
پروژه انتقال آب به فلات مرکزی که قرار بود نجاتبخش باشد، بیش از ۱۵ هزار میلیارد تومان بلعید و هیچیک از اهداف آن تحقق پیدا نکرد.
همه این طرحها یک نقطه مشترک دارند: پولهای عظیم، خروجیهای ناچیز و انبوهی گزارش محرمانه که نشان میدهد پیمانکاران نزدیک به سپاه بیشترین سود را بردهاند.
در این میان تهران تشنهتر میشود، تشنه آب و تشنه مدیریت. سالها هشدار درباره مصرف بیحد، نبود بازچرخانی صنعتی، فرسودگی ۳۰ تا ۴۰ درصدی شبکه آبرسانی و برداشت بیضابطه از سفرههای زیرزمینی، این شهر را به پایتخت فرونشست تبدیل کرده است.
امروزه دشت تهران با سرعتی فراتر از استانداردهای جهانی فرو میرود، اما نسخهای که ارائه میشود «پروژههای عظیم» است، نه اصلاحات بنیادی.
دقیقتر که بنگریم، طرح انتقال آب خلیج فارس به تهران اصلا مرتبط با آب نیست؛ درباره «چپاول» است؛ درباره شبکهای از پیمانکاران است که هر بحران را به فرصت تبدیل میکنند.
هر پروژه چندده هزار میلیاردی یک جابهجایی ثروت به شمار میرود. در همین سالها، پروژههایی از جمله «سامانه گرمسیری»، «سد گتوند»، «چابهار–زاهدان»، «فاضلاب پایتخت»، و حتی پروژههای آب اصفهان، میلیاردها دلار هزینه داشتند و بسیاری از آنها یا شکست خوردند یا بحران را تشدید کردند.
نمونه روشن: سد گتوند. ۳ هزار میلیارد تومان هزینه ساخت آن بود، هزاران میلیارد تومان ضرر زد، شوری کارون را بالا برد و حتی امروز هزینه پاکسازیاش از هزینه ساخت اولیه بیشتر است.
نمونه دیگر: انتقال آب اصفهان و یزد؛ پروژههایی که اختلافات اجتماعی و زیستمحیطی ایجاد کردند و حتی یک لیوان آب پایدار هم به مصرفکننده نهایی نرساندند.
با این سابقه، طرح انتقال آب خلیج فارس به تهران نشانهای است از اینکه مدیریت آب در ایران اسیر همان چرخهای شده که اقتصاد، محیط زیست و زیرساختها را به این نقطه رسانده: چرخه بحرانسازی، پروژهسازی، بودجهخواری.
واقعیت این است که اگر همین پولها صرف بازچرخانی صنعتی میشد، تهران امروز یکی از امنترین شهرهای آبی منطقه بود. اگر شبکه فرسوده تعمیر میشد، ۳۰ درصد آب شهری هدر نمیرفت. اگر مصرف سفرههای زیرزمینی کنترل میشد، تهران شهر فرونشست و ترکهای زیرزمینی نبود.
اما هیچکدام از اینها سودی برای شبکه پیمانکاری نزدیک به قدرت ندارد. جمهوری اسلامی این بار هم صورت مساله را تغییر داده است؛ بحران آب را تبدیل کرده به «پروژهای بزرگ، هیجانانگیز، قابل رانت»، نه به «سیاستی پایدار، علمی، مبتنی بر اصلاح ساختار».
در نهایت، آب به تهران نمیرسد؛ اما بودجه به کسانی که حکومت میخواهد برسد، میرسد. و این همان داستان تکراری ایران در ۴۵ سال گذشته است.
کشوری که میتوانست با مدیریت علمی، امروز صاحب بهترین سیستم آبرسانی خاورمیانه باشد، گرفتار سیستمی است که بحران را مصرف میکند.
آب هم مانند برق، هوا، آموزش، سلامت و اقتصاد، تبدیل شده به منطقه اختصاصی شرکتهای شبهدولتی و نیروهای امنیتی. پس مساله تنها انتقال آب نیست؛ مساله انتقال «ثروت» است.
تا زمانی که حکومتی تشنه پول، تشنه رانت و تشنه پروژههای بیحساب است، ایران همیشه تشنه خواهد ماند.
نهادهای حقوق بشری گزارش دادند دیوان عالی کشور احکام «دو بار اعدام» صادر شده برای مسعود جامعی، علیرضا مرداسی (حمیداوی) و فرشاد اعتمادیفر، سه زندانی سیاسی در اهواز، را تایید کرده است.
سازمان حقوق بشر کارون شنبه ۲۴ آبان نوشت این احکام ۲۱ آبان از سوی دیوان عالی کشور تایید و از طریق وکلای پرونده و سامانه ثنا به آنان ابلاغ شده است.
شعبه اول دادگاه انقلاب اهواز ۲۳ تیر هر یک از این سه زندانی سیاسی محبوس در زندان شیبان اهواز را به اتهام «افساد فیالارض» و «عضویت در گروههای مخالف جمهوری اسلامی» به دو بار اعدام محکوم کرده بود.
دادگاه همچنین برای هر کدام از آنها بابت اتهام «تبلیغ علیه نظام»، حکم یک سال حبس صادر کرده بود.
سازمان حقوق بشر کارون در ادامه نوشت تایید حکم اعدام آنها با «روندی بسیار سریع و ویژه» انجام شده است.
در همین پرونده، دو متهم دیگر به نامهای سامان حرمتنژاد و داوود حرمتنژاد پیشتر بهترتیب به ۱۲ سال و ۱۵ سال حبس محکوم شده بودند.
منابع مطلع به کارون گفتند روند دادرسی متهمان با نقض اصول دادرسی عادلانه از جمله عدم دسترسی موثر به وکیل، فشارهای امنیتی و اعترافات اجباری همراه بوده است.
مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران، هشتم آبان به ادامه شکنجه و مجازاتهای بدنی در ایران اشاره کرد و گفت شلاق، قطع انگشتان با گیوتین و اعترافگیری تحت شکنجه، هنوز در زندانهای جمهوری اسلامی جریان دارد.
ماموران وزارت اطلاعات پنج متهم این پرونده را در فاصله خرداد تا مرداد ۱۴۰۲ در اهواز و شهرستان باشت استان کهگیلویه و بویراحمد بازداشت کردند.
خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، همان زمان با انتشار گزارشی این شهروندان را متهم کرد که به «شبکه منافقان» متصل بودند و قصد اقدام به «عملیات ایذایی» در استانهای خوزستان، فارس و کهگیلویه و بویراحمد را داشتند.
مقامها و رسانههای وابسته به جمهوری اسلامی از عباراتی همچون «منافق» یا «منافقان» برای اشاره به اعضا یا هواداران سازمان مجاهدین خلق استفاده میکنند.
در حال حاضر حدود ۷۰ زندانی در زندانهای سراسر کشور با اتهامات سیاسی در خطر تایید یا اجرای حکم اعدام قرار دارند و بیش از ۱۰۰ تن نیز با اتهامات مشابه با خطر صدور حکم مرگ روبهرو هستند.
شورای سردبیری روزنامه واشینگتنپست در مقالهای نوشت حملات هوایی آمریکا علیه تاسیسات اتمی ایران، برنامه هستهای جمهوری اسلامی را بهطور کامل نابود نکرد. بر اساس این مقاله، پرونده هستهای تهران با «دیپلماسی متکی بر تهدید واقعی به زور» قابل حل است.
در این مقاله که شنبه ۲۴ آبان منتشر شد، آمده است تصمیم دونالد ترامپ، رییسجمهوری ایالات متحده، برای حمله به سه سایت هستهای ایران «پیام بازدارنده مفیدی به دشمنان آمریکا ارسال کرد».
این روزنامه افزود: «با این حال، تحولات اخیر یادآوری میکنند که یک کارزار نظامی نمیتواند بهطور دائمی تلاشهای جمهوری اسلامی برای دستیابی به بمب را متوقف کند.»
در جریان جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و جمهوری اسلامی، هفت فروند بمبافکن بی-۲ در عملیات «چکش نیمهشب» از پایگاه وایتمن آمریکا به سمت ایران به پرواز درآمدند و سایتهای اتمی جمهوری اسلامی را هدف قرار دادند.
ترامپ از آن زمان بارها این عملیات را موفقیتآمیز خوانده و اعلام کرده این تاسیسات نابود شدهاند.
شورای سردبیری واشینگتنپست در ادامه نوشت علیرغم پافشاری ترامپ بر اینکه حملات اخیر به نابودی کامل برنامه هستهای جمهوری اسلامی انجامیدند، این بمبارانها در واقع تنها برنامه تهران را به تاخیر انداخت و برای دولت ترامپ «زمان خرید».
این روزنامه تاکید کرد: «بهترین راه پیشرو این است که تهدید واقعی به استفاده از زور [علیه حکومت ایران] حفظ شود، فشار اقتصادی سختگیرانه ادامه یابد و نشانهای از آمادگی برای مذاکره نیز ارسال شود.»
در هفتههای گذشته گمانهزنیها درباره برنامههای هستهای و موشکی حکومت ایران و چشمانداز رویارویی میان جمهوری اسلامی و غرب شدت گرفته است.
هفتم آبان، شبکه خبری سیانان گزارش داد با وجود بازگشت تحریمهای سازمان ملل که فروش سلاح و تجهیزات موشکی به ایران را ممنوع میکند، تهران با کمک پکن در حال بازسازی برنامه موشکی خود است.
بر اساس این گزارش، در مجموع دو هزار تن پراکلرات سدیم، ماده اصلی تولید سوخت جامد برای موشکهای میانبرد، پس از جنگ ۱۲ روزه از چین به بندرعباس ارسال شده است.
شورای سردبیری واشینگتنپست در همین رابطه نوشت: «چین باید درک کند که فروش تسلیحات پیشرفته به ایران، روابط پکن را نهتنها با اسرائیل و آمریکا بلکه با کشورهای خلیج فارس نیز مختل خواهد کرد.»
این روزنامه افزود: «با گرفتار شدن روسیه در اوکراین، چین برای گسترش دخالت خود در ایران اقدام کرده است. تهران میخواهد نفت خود را در ازای باتریهای موشکی زمین به هوا، رادارهای نظارتی برد بلند و جنگندههای چینی معامله کند. این امر میتواند به تثبیت یک جمهوری اسلامی لرزان بینجامد و همزمان منطقه را بیثبات کند.»
واشینگتنپست در ادامه نوشت گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهد مشکل پرونده هستهای جمهوری اسلامی همچنان پابرجاست، زیرا «رژیم ایران مانع دسترسی بازرسان بینالمللی به سایتهایی شده است که پنج ماه پیش از سوی آمریکا و اسرائیل بمباران شدند».
این روزنامه تاکید کرد: «وقوع جنگی دیگر اجتنابناپذیر نیست، اما جلوگیری از آن مستلزم پذیرش این واقعیت است که مشکل همچنان پابرجاست و تنها با دیپلماسی همراه با تهدید واقعی به زور قابل حل است.»
۱۸ آبان روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی تحلیلی نوشت در غیاب مذاکرات، نظارت و شفافیت درباره میزان ذخایر مواد هستهای جمهوری اسلامی، نگرانیها در منطقه از احتمال وقوع جنگی دیگر میان ایران و اسرائیل افزایش یافته است.
واشینگتنپست با اشاره به مشکلات داخلی جمهوری اسلامی نوشت بازگشت تحریمهای سازمان ملل، به اقتصاد متزلزل ایران بیش از پیش آسیب زده است.
این روزنامه به افت ارزش پول ملی ایران، تعطیلی کسبوکارها، اخراج کارمندان و «خشکسالی بیسابقهای که پس از دههها سوءمدیریت رخ داده»، پرداخت و افزود: «این فلاکت میتواند به شعلهور شدن اعتراضات مردمی بینجامد.»
واشینگتنپست در عین حال به سیاستهای سرکوبگرانه حکومت اشاره کرد و نوشت: «مراجع مذهبی کوشیدهاند تا کمی از فشارها بکاهند؛ برای نمونه، با برخورد ملایمتر با زنان در خصوص حجاب و چشمپوشی از موتورسواری آنها. اما این نشانههای کوچک از باز شدن درها، در حقیقت سرکوب خونین مخالفان را پنهان میکند.»
خبرگزاری رویترز ۲۲ آبان گزارش داد در حالی که نشانههایی از کاهش سختگیریهای اجتماعی در شهرهای مختلف ایران دیده میشود، حکومت همزمان دامنه سرکوب سیاسی را گستردهتر کرده است.
عزتالله ضرغامی، وزیر پیشین میراث فرهنگی با اشاره به سخنان پزشکیان در خصوص نگرانی از کشته شدن خامنهای در جنگ ۱۲ روزه گفت: «سایه رهبری مستدام اما قانون اساسی سازوکار هر وضعیتی را پیشبینی کرده و هیچ بنبستی برای نظام وجود ندارد.»
پیشتر هم قاسم روانبخش، نماینده قم ضمن انتقاد از سخنان پزشکیان، نوشته بود: «انقلاب وابسته به شخص نیست چنان که با رحلت امام راهش را محکمتر از قبل پیش برد.» پزشکیان در جلسه علنی مجلس گفته بود: «در جنگ ۱۲ روزه هیچ ترسی از اینکه چه اتفاقی رخ بدهد نداشتم اما واهمه داشتم خدایی نکرده اتفاقی برای رهبری رخ بدهد. آنوقت ما با همدیگر دعوا میکنیم و اصلا لازم نیست اسرائیل بیاید.»
سازمان حقوق بشر کارون گزارش داد که ديوان عالی کشور ۲۱ آبان حکم دو بار اعدام مسعود جامعی، عليرضا مرداسی و فرشاد اعتمادیفر، زندانيان سياسی، را تاييد کرد. اين زندانیان پيشتر در دادگاه انقلاب اهواز به اتهام «افساد فیالارض» و «عضويت در گروههای مخالف جمهوری اسلامی» محکوم شده بودند.
اين سازمان حقوق بشر دوشنبه ۲۳ تير گزارش داده بود که اعتمادیفر، جامعی و مرداسی، هر کدام از سوی ادیبیمهر، رييس شعبه اول دادگاه انقلاب اهواز، به دو بار اعدام محکوم شدند. دادگاه علاوه بر اعدام، برای هر کدام از آنها بابت اتهام «تبليغ عليه نظام» حکم يک سال حبس صادر کرد. طبق اين گزارش، داوود حرمتنژاد نيز در اين پرونده به ۱۵ سال حبس و سامان حرمتنژاد به ۱۲ سال حبس محکوم شدند. سازمان حقوق بشر کارون به نقل از منابع مطلع نوشت: «روند دادرسی اين افراد با نقض اصول اساسی دادرسی عادلانه، از جمله عدم دسترسی موثر به وکيل، فشارهای امنيتی و اعترافات اخذشده تحت اجبار همراه بود.» به نوشته کارون، اين حکم سنگين در شرايطی صادر شد که جامعی مبتلا به سرطان معده، بيماریهای کبدی و فشار خون بالا است و او در طول بيش از ۱۳ ماه بازداشت در زندان شيبان اهواز از دريافت درمان تخصصی محروم بود و منابع نزديک به خانوادهاش از وضع جسمانی وخيم او خبر دادند.
بحران فرونشست که ناشی از برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی است، ترکهای عمیقی بر آثاری که در شهرها، دشتها و حتی مناطق کوهستانی قرار دارند، ایجاد کرده و حتی وجود آنها را بهطور کلی تهدید میکند.
فرونشست در محوطه تاریخی کاخ گلستان یکی از آخرین موارد تهدید بناهای تاریخی از این دست بوده است.
کاخ ۴۰۰ ساله گلستان که قدمت شکل کنونی آن به دوران زندیه بازمیگردد، در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.
بافت اطراف کاخ، شامل بازار ناصرخسرو، خیابانهای تاریخی و راستههای فرشفروشها، جزو بافتهای متراکم و چندلایه شهر به شمار میآید و شبکهای از قناتهای قدیمی، آبهای زیرسطحی را به گردش درمیآورد.
ایسنا دلیل فرونشست محوطه این کاخ را پروژه «خان عالی» خوانده است که پیشتر با نام «مروی سنتر» شناخته میشد؛ مرکز خریدی در فاصله کمتر از ۵۰ متری شمسالعماره و در حریم قنات مهرگرد.
عوامل موثر در فرونشست بناهای تاریخی
معمولا مجموعهای از عوامل باعث فرونشست بناهای تاریخی میشود.
یک کارشناس بافتهای تاریخی و میراث فرهنگی به ایراناینترنشنال گفت در مورد مجموعه تاریخی کاخ گلستان، بحث خشک شدن قنات یکی از عوامل است، چرا که وقتی رطوبت خاک از بین میرود و پوک میشود، فرونشست اتفاق میافتد.
او که خواست نامش در گزارش ذکر نشود، به بحث آبهای زیرسطحی نیز اشاره کرد و افزود از آنجا که تهران پستی و بلندیهای زیادی دارد، در حین ساخت و ساز برای پر کردن قناتها و فرورفتگیها و گودیهای زمین، آنها را با نخاله پر میکنند و روی آن بنا میسازند؛ این باعث میشود زیر ساختمان شرایط پایداری وجود نداشته باشد.
به گفته این کارشناس، وقتی شرایط زیر بنا استوار و پایدار نباشد و گودبرداری صورت گیرد، به خاک شوک وارد میشود و به فرونشست میانجامد.
او از کاخ صاحبقرانیه بهعنوان مثال بارز این پدیده یاد کرد و ادامه داد زمانی که «اطلس مال» در حریم محوطه این کاخ ساخته شد، قناتها و درههای بسیاری برای احداث آن مرکز پر شد و شوک بزرگی را به مجموعه این بنای تاریخی وارد کرد.
به گفته او، این شوکها همان اول راه خودشان را نشان نمیدهند؛ همانطور که سال ۱۳۸۹ گودبرداری نزدیک کاخ صاحبقرانیه انجام شد و فرونشست سال ۱۳۹۴ خودش را نشان دارد.
پروژه خان عالی در ۵۰ متری کاخ گلستان
اکنون فرونشست در کاخ صاحبقرانیه به حدی رسیده که مدتهاست درهای آن روی عموم بسته و تمام وسایل آن جمعآوری شده است.
این اتفاق در مجموعه نقش جهان و هشت بهشت اصفهان نیز رخ داد؛ کاری غیرکارشناسی که در نهایت منجر به فرونشستی چنین عظیم در اصفهان و بناهای تاریخی آن شد.
این کارشناس در ادامه اظهارات خود گفت: «برای ساخت و سازهای بزرگ که به گودبرداریهای عمیقی نیاز دارد، لازم است که خاک منطقه حتما بررسی شود. همچنین در حریم بناهای تاریخی باید از ساخت و سازهایی از این دست جلوگیری شود.»
او اضافه کرد در مورد مجموعه کاخ گلستان فاصله بسیار نزدیک پروژه «خان عالی» تا شمسالعماره و مسیر قنات مهرگرد، همراه با عمق ۱۷ متری گودبرداری و فشار وارده به خاک، ترکیبی است که میتواند باعث آسیبهای جبرانناپذیر شود.
تغییر مسیر آبهای زیرزمینی، کور کردن قناتها، تغییر فشار خاک و گودبرداری عمیق میتوانند باعث نشست ناگهانی، ترکهای جدی در دیوارهای خشتی و فرسایش پی سازهها شوند.
پیامد از بین بردن قناتها و آبهای زیرزمینی در چنین شرایطی، خشک شدن بافت خاک زیر این محوطههای تاریخی است که فرونشست را به دنبال دارد.
رضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، ۲۳ آبان پس از بازدید از «خان عالی»، از هماهنگی با شهرداری برای صدور دستور توقف این پروژه خبر داد.
به گفته او، دادگستری نیز پروژه را تا زمان تکمیل مطالعات فنی پلمب خواهد کرد.
از تخت جمشید تا مسجد وکیل
اکثر فرونشست زمین در دشتهای مرکزی فلات ایران، از تهران و سمنان به سمت جنوب تا اصفهان، فارس و کرمان اتفاق میافتد؛ مناطقی که بسیاری از بناها و آثار تاریخی ارزشمند در آن قرار گرفتهاند.
نقش رستم در استان فارس از اولین محوطههای تاریخی است که خبر فرونشست زمین در نزدیکی آن منتشر شد.
در آغاز، مرمتهای سطحی انجام شد، اما بعد از مدتی شکافها هر چه بیشتر خود را نشان دادند و آثار فرونشست خاک سرانجام نمایان شد.
طهمورث یوسفی، رییس مرکز زمینشناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب کشور، درباره فرونشست در محوطه باستانی نقش رستم در مصاحبه با رکنا گفت شکافهایی در دامنه این اثر تاریخی به وجود آمده است.
محوطه نقش رستم در شش کیلومتری تخت جمشید قرار دارد و بهدلیل وجود آرامگاه چهار پادشاه هخامنشی و بنای «کعبه زرتشت» از ارزش تاریخی بسیار زیادی برخوردار است.
این محوطه بیش از ۳۲۰۰ سال قدمت دارد و آثار و نقشهای برجستهای از دوره عیلامی هم در آن کشف شده است.
مصطفی ده پهلوان، رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی، هم پیشتر گفت نقش رستم بهخاطر برداشت بیرویه آب دچار فرونشست شده است.
او مرمتهای سطحی را «مسکنی موقتی» خواند و افزود بحران باید به شکل دیگری حل شود.
در اطراف مرودشت، در روستاهای بین نقش رستم تا تخت جمشید، برنجکاری با چاههای عمیق انجام میشود. پروندههای قضایی زیادی هم در سالهای گذشته برای چاههای آب غیرمجاز در نظر گرفته شده، ولی به جایی نرسیده است.
آثار فرونشست تنها به دامنه نقش رستم محدود نمیشود و شکافها در تمام محوطه تاریخی مرودشت به چشم میخورد.
پایگاههای دادههای راداری و تحلیلهای هوش مصنوعی دانشگاه شیراز تصویری نگرانکننده از وضعیت دشت مرودشت ارائه میدهد؛ جایی که زمین سالانه تا ۳۰ سانتیمتر فرو مینشیند و میراث جهانی چون تخت جمشید در خطر نابودی قرار گرفته است.
بر اساس گزارش خبرگزاری ایلنا، بیش از پنج هزار چاه غیرمجاز در اطراف محوطه تخت جمشید در حال برداشت بیرویه آب هستند؛ اقدامی که سفرههای زیرزمینی را تخلیه و خاک منطقه را پوک کرده است.
کارشناسان هشدار میدهند همزمان با آغاز فصل کشت، حجم عظیمی از آب از زیر تخت جمشید بیرون کشیده میشود.
نتایج یک مطالعه که بین سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ در دانشگاه شیراز انجام گرفت و سال ۱۴۰۳ به سازمان زمینشناسی تهران ارائهشد، نشان میدهد طی حدود ۱۵ سال گذشته، تمام دشت مرودشت با پدیده فرونشست زمین دست به گریبان بوده است.
وسعت و سرعت این پدیده در این دشت به حدی زیاد است که شکافهای بسیار عظیم در مرودشت به پهنای نیم متر تا ۷۰ سانتیمتر ایجاد شده است.
کارشناسان میگویند همه بناهای تاریخی بهدلیل پدیده فرونشست در معرض خطر نابودی هستند و متخصصان این حوزه نگرانیهای جدی در این زمینه مطرح میکنند.
علاوه بر دشت مرودشت که آثار باستانی پیش از اسلام در آن در خطر قرار گرفتهاند، فرونشست زمین در دشت شیراز نیز بهطور جدی بافت تاریخی شهر شیراز را تهدید میکند.
اصفهان؛ موزه معماری ایران
اصفهان، شهری که پایتخت فرهنگی ایران نام گرفته و مثال بینظیری از یک شهر-موزه است، حالا به نماد فرونشست ایران و شهری در خطر نابودی تبدیل شده است.
این روزها فرونشست در بناهای تاریخی این شهر خودنمایی میکند و شکافها از سیوسه پل و پل خواجو تا مسجد جامع عباسی بهوضوح به چشم میخورد.
معماری تاریخی اصفهان سبک معماری صفوی یا همان سبک اصفهان است و تعداد قابل توجهی از بناهای مشهور این شهر ثبت جهانی شده که این نشان از منحصر به فرد بودن آن دارد.
میدان نقش جهان با همه بناهای خاصش یکی از بزرگترین و زیباترین میادین جهان است.
کارشناسان میگویند این شهر با مجموعه بینظیر بناهای تاریخی خود، سالی پنج سانتیمتر فرونشست دارد.
خرداد ۱۴۰۲ یک کارشناس زمینشناسی به روزنامه هممیهن گفت بسیاری از آثار تاریخی اصفهان در مرکز این شهر، از جمله مسجد حکیم، مجموعه درب امام، مسجد و حمام علی قلیآقا و سایر بناها درگیر فرونشست شدهاند.
ترکهای طولی نیز روی گنبد مسجد سید به چشم میخورد که نشان از فرونشست دارند. این ترکها در بقعه شهشهان و حمام وزیر نیز مشاهده میشوند.
در مسجد عتیق که بازمانده دوران سلجوقیان است و بهعنوان شاه موزه معماری ایران شناخته میشود، آثار فرونشست زمین بهوضوح دیده میشود.
میزان فرونشست زمین در بخشهایی از اصفهان سالانه حدود ۱۲ تا ۱۸ سانتیمتر اعلام شده؛ اتفاقی که نهتنها بناهای عظیم تاریخی، که خانههای مردم را هم با خطر ویرانی مواجه کرده است.
آثار ثبتشده در میراث یونسکو در خطر آسیب جدی
علی بیتاللهی، رییس بخش زلزلهشناسی و خطرپذیری مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی ایران، پیشتر با استناد به پیمایشهای میدانی گفته بود بناهایی نظیر میدان نقش جهان اصفهان، تخت جمشید و نقش رستم در استان فارس و بسیاری از آثار باستانی ثبتشده جهانی در ایران، بر اثر فرونشست زمین آسیب دیدهاند.
به گفته او، از ۶۳ اثر تاریخی ایران که در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیدهاند، ۲۷ اثر در پهنههای فرونشستی واقع شدهاند و در خطر آسیبهای ناشی از این پدیده هستند.
چندی پیش انتشار تصویری از یک شکاف طولی در بخشی از مسجد جامع عتیق قزوین که از کهنترین مساجد ایران و یکی از شاهکارهای معماری ایرانی است، نگرانی دوستداران میراث فرهنگی برانگیخت.
ایجاد شکاف و ترکخوردگی در برخی بناهای تاریخی شاخص قزوین، این فرضیه را تقویت کرد که این رخدادها ناشی از فرونشست هستند.
محمد صالح جوکار، نماینده یزد در مجلس، پیشتر اعلام کرده بود فرونشست زمین شکافهایی در بافت تاریخی این شهر ایجاد کرده است.
کاروانسراها
علاوه بر بناهایی که در شهرها قرار گرفتهاند، ۴۱ کاروانسرای ثبت جهانیشده ایران نیز در معرض فرونشست قرار دارند.
تطبیق نقشه پهنههای در معرض فرونشست ایران با محل قرار گرفتن ۵۴ کاروانسرای ثبت جهانیشده ایران مشخص میکند که تنها ۱۳ کاروانسرا بهدلیل قرار داشتن در پهنههای کوهستانی یا نقاط کویری و دور از دسترس، از خطر فرونشست در امان ماندهاند.
بر اساس این اسناد، مابقی کاروانسراها در فهرست فرونشست با درجات مختلف قرار گرفتهاند.
کاروانسراهای در معرض خطر فرونشست با خطر بالا در استانهای اصفهان، سمنان، تهران، مرکزی، البرز، یزد، بوشهر، کرمان و خراسان جنوبی قرار دارند.
بدین ترتیب نمادهای معماری و هویتی ایران در خطر فروپاشی قرار گرفتهاند.
حتی اگر روزی این فرونشستها متوقف شوند، شاید بتوان شهرها را از نو ساخت، اما آثار تاریخی برای همیشه از بین میروند.