آبان ۹۸؛ «لحظه شکاف» اکثریت مردم با حکومت

در سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۹، آرژانتین تحت کنترل دیکتاتوری نظامی ژنرال خوان کارلوس اونگانیا بود. رژیم او دانشگاهیان را سرکوب کرد، کنترل اتحادیههای کارگری را در دست گرفت و احزاب سیاسی را حذف کرد.

در سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۹، آرژانتین تحت کنترل دیکتاتوری نظامی ژنرال خوان کارلوس اونگانیا بود. رژیم او دانشگاهیان را سرکوب کرد، کنترل اتحادیههای کارگری را در دست گرفت و احزاب سیاسی را حذف کرد.
در این دوره، اعتراضهای زیادی شکل گرفت؛ از جمله اعتصابهای کارگری در سانتا فه، روساریو و بوئنوسآیرس در کنار شورش دانشجویی در چند دانشگاه و اعتراضهای محلی علیه سیاستهای اقتصادی. اما اینها یا پراکنده بودند یا سرکوبپذیر! هنوز بهطور گسترده «بحران مشروعیت» برای دیکتاتور پیش نیامده بود.
اوایل سال ۱۹۶۹، حکومت یکشبه قوانین کاری جدیدی تصویب کرد که ساعات کاری، نظام اضافهکاری و حقوقها را تغییر میداد و عملا به سود شرکتهای خارجی بود.
۲۹ می ۱۹۶۹ میلادی، در کوردوبا، شهری در مرکز آرژانتین، مردم به میدان آمدند. دانشجویان و کارگران همراهی کردند، ساختمانهای دولتی و نمادهای اقتصادی محاصره شدند و در یک لحظه، کوردوبا عملا از کنترل حکومت خارج شد؛ امری که دیکتاتوری اونگانیا هرگز تصورش را نمیکرد.
هرچند کوردوبا رژیم اونگانیا را سرنگون نکرد اما شورش اجتماعیِ چندطبقه، پایان اقتدار دیکتاتوری او بود.
در حافظه جمعی آرژانتینیها، کوردوبا بهعنوان «لحظه شکاف» ثبت شده است.
«لحظه شکاف» در ایران
آبان ۹۸ شاید جنایتکارانهترین سرکوب جمهوری اسلامی نباشد اما نقطه عطف یا همان «لحظه شکاف» بود.
برخلاف بسیاری از اعتراضات پیشین که ریشه سیاسی یا انتخاباتی داشتند، آبان ۹۸ با یک جرقه اقتصادی آغاز شد. افزایش ناگهانی قیمت بنزین به عنوان کالایی پایه، بر کلیت زندگی طبقات کمدرآمد اثر مستقیم داشت. از این جهت، آبان بیش از هر دوره دیگر، اعتراض طبقه فرودست شهری و حاشیهنشینان بود. گروههایی که در ادبیات رسمی همواره «پایگاه اجتماعی» نظام معرفی شده بودند و اعتراض سازمانیافته پیشین در میان آنها کمتر دیده شده بود.
این تمایز محتوایی باعث شد حکومت با شدت بیشتری واکنش نشان دهد، زیرا اعتراض اقشار فرودست را تهدیدی بنیادین میدید.
روزی سردار سپاه، سعید قاسمی، گفته بود: «از اون روزی باید بترسیم که دمپاییپوشها و کفشملیپوشهای شوش و شاه عبدالعظیم (قشر متوسط و ضعیف جامعه) قاط زدن؛ اون روز ول کن برو خارج، اون روز باید فرار کنیم، بترسیم.» - و ترسیدند و شلیک کردند.
عدهای از مردم در بدو تاسیس جمهوری اسلامی فاصله خود را با این رژیم حفظ و آن را اعلام کردند که اغلب سرکوب، اعدام یا وادار به مهاجرت شدند.
بخشی از تسویهحسابهای عمده اپوزیسیون با حکومت اسلامی، در کشتار زندانیان سیاسی طی دهه سیاه ۶۰، بهویژه تابستان ۶۷، انجام شد.

سال ۷۸، من هنوز در ایران بودم و دیدم که چگونه شکاف بین آزادیخواهان در نسل ما با حکومت ایجاد شد.
یک دهه بعد، در سال ۸۸، مردم در ابعاد میلیونی به خیابانها آمدند اما آبان ۹۸ همان «لحظه شکاف» بود، چرا که غیرسیاسیترین قشرهای مردم ایران در آن شرکت کردند، با شلیک مستقیم گلولههای جنگی سرکوب شدند و «ولو بلغ ما بلغ» حکومتیان را شنیدند که آثار آن بعدتر در خیزش سراسری «زن، زندگی، آزادی» هویدا شد.
اگر اعتراضات ۱۳۷۸ بیشتر در تهران و محیطهای دانشگاهی متمرکز بود و اعتراضات ۱۳۸۸ عمدتا در شهرهای بزرگ و طبقه متوسط شهری جریان داشت، آبان ۹۸ یک پدیده سراسری بود.
خیزش تقریبا همزمان در شهرهای کوچک و مناطق حاشیهنشین موجب شد الگوی کلاسیک امنیتی، یعنی کنترل چند مرکز تجمع، کارایی نداشته باشد. سرعت همگانی شدن اعتراضات از ویژگیهای کمسابقه آن بود؛ مشابه خیزش ۱۴۰۱ اما بدون وجود یک رویداد نمادین مثل قتل ژینا مهسا امینی.
آبان ۹۸ از نظر میزان خشونت حکومتی، با هیچ دورهای قابل مقایسه نیست. گزارشهای مستقل از جمله گزارشهای سازمانهای حقوق بشری نشان میدهند در فاصله چند روز، صدها نفر کشته شدند. استفاده از سلاح جنگی علیه معترضان، شلیک مستقیم به سر و سینه و شدت بازداشتها، نشاندهنده تصمیم امنیتی در بالاترین سطوح برای پایان دادن سریع و قاطع به اعتراضات بود.
یکی از برجستهترین وجوه آبان ۹۸، قطع تقریبا کامل اینترنت در سراسر کشور به مدت یک هفته بود. اقدامی که پیش از آن در تاریخ جمهوری اسلامی بیسابقه بود. هدف نیز قطع جریان اطلاعات و جلوگیری از هماهنگی معترضان و انتشار تصاویر سرکوب بود.
در اعتراضات پیش و پس از آبان، مثل ۱۳۸۸ یا ۱۴۰۱، اختلال گسترده ولی نه قطع کامل رخ داد. بنابراین آبان ۹۸ نمونهای از پدیده سرکوب هیبرید (چندوجهی) در ایران است.
آبان ۹۸ شکاف میان جامعه و حکومت را عمیقتر کرد و به بیاعتمادی گسترده نسبت به حکومت و ساختار قدرت انجامید.
آبان ۹۸ سنگ قبر اصلاحات حکومتی را بر روی پیکر مرده آن گذاشت.
برای جامعه، آبان تبدیل به نماد خشم و سرکوب شد؛ خاطرهای جمعی که در شعارها و حافظه جمعی اعتراضات ۱۴۰۱ نیز تکرار شد.
مردم در جریان خیزش «زن، زندگی، آزادی» در پی قتل حکومتی ژینا مهسا امینی، بر در و دیوار شهرها و صفحات مجازی نوشتند: «آبان ادامه دارد ...»
