مدیرکل تعزیرات حکومتی اصفهان: ۱۰ تن کلهپاچه فاسد در یک انبار غیرمجاز کشف شد

علیاکبر مختاری، مدیرکل تعزیرات حکومتی اصفهان، از کشف ۱۰ تن کلهپاچه و متعلقات گوسفندی منجمد در شرایط غیربهداشتی در یک انبار غیرمجاز در ملکشهر خبر داد.

علیاکبر مختاری، مدیرکل تعزیرات حکومتی اصفهان، از کشف ۱۰ تن کلهپاچه و متعلقات گوسفندی منجمد در شرایط غیربهداشتی در یک انبار غیرمجاز در ملکشهر خبر داد.
او افزود: «حدود ۱۰ تن کلهپاچه و متعلقات گوسفندی منجمد بدون رعایت اصول نگهداری و دستورالعملهای بهداشتی در شرایط نامناسب و دمای غیرمجاز انبار شده بود و کارشناسان دامپزشکی و بهداشت در بررسی اولیه این کالاها را مشکوک به فساد تشخیص دادند.»
مدیرکل تعزیرات حکومتی استان اصفهان افزود: «با دستور رییس شعبه سیار تعزیرات انبار پلمب و نمونهها برای بررسی نهایی به آزمایشگاههای تخصصی ارسال شد.»

فرزندانِ صاحبامتیاز طبقه حاکم ایران، آینده خود را در خارج از کشور میسازند؛ همان آیندهای را که والدینشان نزدیک به نیم قرن از میلیونها ایرانی دریغ کردهاند.
هر جامعهای طبقه صاحبامتیاز خود را دارد. اما در معدود کشورهایی شکاف میان حاکمان و مردمان به اندازه جمهوری اسلامی اینچنین آشکار است.
رهبران تهران همچنان اصرار دارند که نظام ساختهشده پس از انقلاب ۱۳۵۷ نظامی درستکار، مستقل و از نظر اخلاقی برتر از غرب است.
آنها میگویند ایران خودکفاست و از نظر فرهنگی در برابر نفوذ خارجی مصون است. همچنین از شهروندان عادی میخواهند وفادار بمانند، سختی را تحمل کنند و انزوا را فضیلت بدانند.
اما همین روایت وقتی پای خانوادههای خودشان به میان میآید، فرو میریزد.
فرزندان قدرتمندترین چهرههای سیاسی، نظامی و روحانی ایران، در اکثریت قاطع موارد انتخاب میکنند که در جایی دیگر زندگی کنند؛ بیش از همه در ایالات متحده، کانادا، اروپا یا استرالیا. آنها در دانشگاههای غرب تحصیل میکنند، در شرکتهای غربی کار میکنند و از آزادیهای غرب بهرهمند میشوند.
این نه اتفاق است و نه استثنا؛ الگویی است آنقدر تکرارشونده که ایرانیها برایش نامی گذاشتهاند: «دیاسپورای امتیاز.»
فهرستی که سر دراز دارد
به خانواده لاریجانی نگاه کنید؛ خانوادهای که سالها در مرکز معماری قدرت جمهوری اسلامی قرار داشته است.
علی لاریجانی که رییس صداوسیمای دولتی، مذاکرهکننده هستهای، دبیر شورای عالی امنیت ملی و بهمدت ۱۲ سال رییس مجلس بوده، سالها مردم را از «خطر نفوذ آمریکا» میترساند.
بااینهمه، دختر او که پزشک است، در ایالت اوهایو زندگی میکند و طبابت دارد؛ او زندگیاش را دقیقا در همان کشوری ساخته که پدرش آن را «تهدیدی برای موجودیت» ایران تصویر میکند.

یا یحیی رحیمصفوی را در نظر بگیرید؛ فرمانده پیشین کل سپاه پاسداران و یکی از نزدیکترین مشاوران رهبر جمهوری اسلامی که در تعریف مفهوم «مقاومت فرهنگی» نقش داشت و بر اجرای حجاب اجباری نظارت میکرد.
دختر او اکنون آزادانه در استرالیا زندگی میکند و دقیقا از همان انتخابهایی بهرهمند است که پدرش دههها از زنان ایرانی دریغ میکرد.
حتی خانوادههایی که به جناحهای «میانهرو» یا «اصلاحطلب» جمهوری اسلامی نسبت داده میشوند نیز همین مسیر را میروند.
دو دختر محمد خاتمی، رییسجمهوری پیشین، برای تحصیلات عالی به خارج رفتند و مدتی طولانی در خارج از کشور زندگی کردند.
دختر خواهر حسن روحانی که خود، دختر یکی از دستیاران رییسجمهوری و مذاکرهکنندگان ارشد هستهای است نیز همین مسیر را رفت. وقتی پای فرصتهای خارج باز میشود، اختلافات جناحی ناپدید میشوند.
این تناقض بارها تکرار میشود. معصومه ابتکار، یکی از سخنگویان گروگانگیران سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸، سالها اشغال سفارت را توجیه کرد. دههها بعد، پسرش را برای تحصیل به لسآنجلس فرستاد؛ شهری که نسل او در تبلیغاتش آن را نماد فساد و انحطاط معرفی میکرد.
خواهر و برادرِ نوبخت که هر دو پزشکانی سرشناس در موسسات برتر پزشکی آمریکا هستند، مسیر مشابهی را پیمودند.
پدر و عموی آنان در جایگاههای ارشد، سیاستهای اقتصادی و بودجهای ایران را شکل دادند؛ سیاستهایی که موجب کمبود بودجه و نیرو در بیمارستانهای ایران شد.
بااینحال، فرزندانشان در خارج از کشور، در نظامهایی بر پایه ثبات و آزادی علمی، کارنامهای درخشان ساختند.
حتی نوههای ارشدترین روحانیان ایران نیز بخشی از همین خروجاند.
زهرا تخشید، نوه محمدرضا مهدویکنی ــ رییس پیشین مجلس خبرگان و پاسدار «طهارت ایدئولوژیک» رژیم، اکنون در یک دانشگاه آمریکایی حقوق تدریس میکند.
حوزه کاری او بر حقوق، آزادیها و رسانههای دیجیتال متمرکز است؛ موضوعاتی که در داخل کشور بلافاصله با سانسور حکومتی برخورد میکنند.
خروجی مبتنی بر معامله
در کنار هم دیدن این نمونهها، حقیقت سیاسیای را برملا میکند که رژیم قادر به پنهان کردنش نیست؛ حاکمان ایران به نظامی که بر مردم تحمیل کردهاند، اعتماد ندارند.
اگر اعتماد داشتند، فرزندانشان در کشور میماندند؛ در دانشگاههای همین نظام درس میخواندند، به بیمارستانهایش تکیه میکردند و آینده خود را در همان جامعهای میساختند که والدینشان بر آن حکومت میکنند. اما این کار را نمیکنند؛ آرام و پیوسته میروند.
این خروج، ایدئولوژیک نیست؛ بر پایه معامله است. وقتی به کانون قدرت وصل باشی، درهای دنیا به رویت باز میشود.
در حالی که مردم عادی ایران با تحریم، تورم، بیکاری و محدودیتهای شدید در سفر و فرصتهای زندگی روبهرو هستند، فرزندان مقامهای بلندپایه بهراحتی از این سدها عبور میکنند.
گذرنامههای غربی، ویزاهای بلندمدت، مدارک تحصیلی ممتاز و شغلهای پردرآمد، با پول، نفوذ و مصونیت سیاسی برایشان دستیافتنی میشود.
این، آن نوع مهاجرتی نیست که سرکوب یا فروپاشی اقتصادی به مردم تحمیل کرده باشد؛ همان مسیری که میلیونها ایرانی عادی از سر ناچاری در پیش گرفتهاند.
این چیز دیگری است؛ مهاجرتِ طبقه حاکم که از امتیاز و تناقض زاده شده است.
بلندتر از هر شعار
فرزندان این طبقه، طبعا حق دارند هر کجا خواستند زندگی کنند و آینده خود را آنگونه که میخواهند بسازند؛ اما انتخابهایشان، این خروج آرام و بیسروصدا، بلندتر از شعارهای والدینشان سخن میگوید.
وقتی پسران و دختران وزیران، فرماندهان، روسای مجلس و چهرههای نمادین انقلاب، لسآنجلس را به تهران، کلیولند را به قم، ملبورن را به مشهد و واشینگتن را به اصفهان ترجیح میدهند، حکمی صادر میکنند قویتر از هر مانیفست مخالفان: این نظام حتی برای معمارانش هم کافی نیست.
جمهوری اسلامی از مردم وفاداری میخواهد، اما وارثان خودش حاضر نیستند زیر همان شرایطی زندگی کنند که برای دیگران ساخته شده است.
این جوهره ریاکاری است؛ محدودیت برای ایرانیان عادی اجباری است، اما آزادی برای فرزندان طبقه حاکم ارثی است.
حکومتی که فرزندانش از ایدئولوژیاش میگریزند، نمیتواند ادعای مشروعیت کند.
انقلابی که وارثانش آن را ترک کردهاند، نمیتواند ادعای موفقیت کند. و نظامی که فرزندان صاحبامتیاز خود را به غرب صادر میکند و در عین حال مردمش را در داخل محبوس نگه میدارد، الگو نیست؛ تناقضی است که زیر بار دروغهای خود فروخواهد ریخت.

گزارشهای رسیده از اهواز حاکی از آن است که دستکم ۲۰ کارگر گروه ملی صنعتی فولاد در روزهای اخیر به بهانه اخذ تعهد به کمیته انضباطی احضار شدهاند.
احضار کارگران در ارتباط با اعتراض هشتم مهر کارگران گروه ملی فولاد به پرداخت نشدن دو ماه دستمزد معوقه انجام شده است.
در پی آن تجمع، یک ماه از دستمزدهای معوقه پرداخت شد.
این احضارها در شرایطی است که در سالهای اخیر نیز برخوردهای اداری، امنیتی و قضایی با کارگران معترض این شرکت بزرگ صنعتی انجام شده است.
کانال تلگرامی «پژواک کار ایران» متعلق به کنفدراسیون کار ایران-خارج از کشور، اشاره کرد که احضارها «نه نتیجه روند اداری»، بلکه بر اساس فهرستی است که «یکی از نهادهای امنیتی در اختیار مدیریت قرار داده و از شرکت خواسته است کارگران معترض را تحت فشار قرار دهد».
این تشکل کارگری هدف از اینگونه اقدامات را «خاموش کردن موج اعتراضاتی» دانست که «از کارخانه فراتر رفته و به خیابان، و به مقابل استانداری و فرمانداری رسیده است».
کنفدراسیون کار ایران-خارج از کشور، نوشت: «در شرایطی که پاسخ روشنی به نیازهای حداقلی کارگران داده نمیشود، چنین فشارهایی نه مانع اعتراض، بلکه زمینهساز شکلگیری اعتراضات گستردهتر خواهد بود.»
برخوردها با کارگران و سایر مزدبگیران معترض به شرایط کاری و نیز وضعیت معیشتی، تازگی ندارد و در سالهای گذشته، گزارشهای بسیاری در این زمینه منتشر شده است.
در همین ارتباط، مجمع کارگران ذوبآهن اصفهان، پنجشنبه ۲۲ آبان در نامهای به استاندار اصفهان به «برخوردهای غیرقانونی و سرکوبگرانه مدیریت و حراست» این شرکت با کارگران معترض اعتراض کرد.
در این نامه، از استاندار اصفهان خواسته شد تا به موضوع تعلیق از کار شماری از کارگران ذوبآهن از سوی مدیریت و حراست وارد شود و آنها را به سر کار بازگرداند.
مجمع کارگران ذوبآهن اصفهان در نامه خود به تعداد این کارگران اشاره نکرد.
احضار ۱۵ پرستار معترض در کرمانشاه
کانال تلگرامی امتداد جمعه ۲۳ آبان خبر داد که هیات تخلفات دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه ۱۵ پرستار شرکتکننده در یک تجمع اعتراضی در هفته گذشته را احضار کرده است.
بر اساس این گزارش، این پرستاران که اکثر آنها در بیمارستان فارابی کرمانشاه کار میکنند، به پرداخت نشدن «دستکم هفت ماه معوقه کارانه و ۱۶ ماه معوقه حق ماموریت» اعتراض کرده بودند.
امتداد به نقل از محمد شریفیمقدم، دبیرکل خانه پرستار، نوشت: «پروندهسازیهایی که برای اعضای نظام پرستاری در مشهد، گیلان، کرمانشاه و فسا صورت گرفته، نشان میدهد بیشتر برخوردها در سطح وزارتخانه و هیاتهای تخلفات اداری است.»
او گفت که «گاهی حتی شاکی، وزارت بهداشت بوده» و در این زمینه به پرونده تشکیل شده برای محمد حسینپور، رییس خانه پرستار گیلان، اشاره کرد.
پرستاران و اعضای کادر درمان طی سالهای گذشته بارها در اعتراض به بیتوجهی به خواستهها و مطالبات خود تجمع، تحصن و اعتصاب کردهاند. در همین ارتباط، می توان به تجمعهای اعتراضی پرستاران در شهرهای کرمانشاه، یاسوج، مشهد، تبریز، اهواز و سنندج در هفتهها و ماههای اخیر اشاره کرد.
اعتراضات بهرغم اقدامات ضد کارگری
یک فعال کارگری در گفتوگو با ایراناینترنشنال با اشاره به اینکه «همه روزه شاهد افزایش اعتراضات صنفی» هستیم، گفت: «کارفرمایان و مدیران دولتی بدون هیچ مانعی، معترضان را از کار اخراج میکنند.»
او گفت: «گاهی اوقات کارگر حقطلبی را که در اعتراض صنفی شرکت کرده است، نه تنها اخراج بلکه روانه زندان میکنند و حتی گاهی هنگام اخراج، طلب مزدی کارگر را پرداخت نمیکنند و مواردی نیز وجود داشته است که حق بیمه کارگر را که هر ماه از حقوقش کم کرده و به تامین اجتماعی ندادهاند، بالا میکشند.»
این فعال کارگری تاکید کرد با همه این اقدامات ضدکارگری، نه تنها اعتراضات کاهش نیافته، بلکه بهخاطر فشار معیشتی و تنگدستی کارگران، بیشتر هم شده است.
او گفت: «برای کارگرانی که نان به دغدغه روزانهشان تبدیل شده، راهی غیر از اعتراض باقی نمانده است.»
در همین حال، به گزارش خبرگزاری ایلنا، شماری از کارگران پیمانکاری پروژه ساخت پتروشیمی چابهار، صبح دوشنبه ۲۶ آبان با تجمع در محوطه محل کار خواستار پیگیری مطالبات معوق خود شدند.
یکی از کارگران معترض به ایلنا گفت: «حدود ۱۵۰ نفر از نیروهای پیمانکاری در پروژه پتروشیمی چابهار هستیم که مطالبات مزدی ما در سه ماه گذشته پرداخت نشده است.»
بهدنبال سیاستهای ناکارآمد جمهوری اسلامی در زمینههای اقتصادی، سیاست داخلی و سیاست خارجی طی دهههای اخیر، تورم فزاینده، زندگی شهروندان بهویژه اقشار کمدرآمد را بهشدت تحت تاثیر قرار داده و قیمت کالاهای اساسی با جهشی بیسابقه روبهرو شده است.

رابرت مالی، نماینده پیشین وزارت خارجه ایالات متحده در امور ایران، گفت که حملات آمریکا و اسرائیل برنامه هستهای جمهوری اسلامی را عقب انداخت اما بر خلاف گفته دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، «آن را نابود نکرده» است.
مالی دوشنبه ۲۶ آبان در گفتوگو با نشریه نشنال در نیویورک گفت این حملات نشان داد اسرائیل در فضای هوایی ایران برتری داشته و از اطلاعات دقیق درباره نیروها و تاسیسات ایرانی برخوردار بوده است. موضوعی که میتواند بر محاسبات تهران درباره بازسازی برنامه هستهای اثر بگذارد.
او افزود: «اگر تهران قصد ازسرگیری برنامه خود را داشته باشد، باید چند بار فکر کند؛ چون میداند اسرائیل و آمریکا مراقب هستند.»
این در حالی است که سعید خطیبزاده، معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، ۲۵ آبان اعلام کرد هرچند حملات آمریکا و اسرائیل خسارتهای سنگینی به تاسیسات اتمی در ایران وارد کرده اما برنامه هستهای حکومت همچنان «دستنخورده» باقی مانده است.
مالی همچنین گفت: «من از حملات بیشتر ایالات متحده و اسرائیل تعجب نخواهم کرد.»
او افزود اگر واشینگتن و تهران به تفاهمی برسند که غنیسازی ایران را در ازای کاهش تحریمها بهطور نامحدود به حالت تعلیق درآورد و بازرسیهای سازمان ملل از سر گرفته شود، شوکه نخواهد شد.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، تاکنون بارها اعلام کرده در پی حملات ایالات متحده به سایتهای نطنز، فردو و اصفهان در جریان جنگ ۱۲ روزه، برنامه هستهای جمهوری اسلامی نابود شده است.
با این حال، گمانهزنیها درباره سرنوشت برنامه هستهای حکومت، بهویژه ذخایر اورانیوم غنیشده آن، همچنان ادامه دارد.
رهبران جمهوری اسلامی و ترامپ
این مذاکرهکننده ارشد پیشین دولت جو بایدن در ادامه گفتوگو با نشریه نشنال تاکید کرد رهبران جمهوری اسلامی عمیقا به دولت ترامپ بیاعتمادند و باور دارند که او «چند بار آنها را فریب داده است»؛ موضوعی که هرگونه مذاکره را دشوارتر میکند.
مالی در پاسخ به پرسشی درباره چشمانداز روابط آمریکا و ایران گفت میتواند محتمل بداند که تحت ریاستجمهوری ترامپ «یا تنشهای نظامی بیشتری رخ دهد یا یک پیشرفت دیپلماتیک غیرمنتظره حاصل شود».
مالی و مشارکت در پروژه نفوذ
مهرماه ۱۴۰۲، یک گزارش تحقیقی مشترک ایراناینترنشنال و سمافور که با بررسی هزاران ایمیل دیپلماتهای ایرانی تهیه شد، شبکهای از دانشگاهیان و تحلیلگران اندیشکدهها را افشا کرد که از سوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی برای گسترش قدرت نرم تهران ایجاد شده بود.
تحقیقات ایراناینترنشنال نشان داد که سه تحلیلگر ایران که از نزدیک با مالی کار کردهاند، عضو شبکهای بودهاند که تهران ایجاد و هدایت کرده است.
این شبکه زیر نظر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت حسن روحانی شکل گرفت تا سیاست خارجی و راهبرد هستهای جمهوری اسلامی را از طریق دانشگاهیان خارج از کشور ترویج کند.

فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت جمهوری اسلامی گفت فضای رسانهای امروز یک جنگ تمامعیار است و دستگاههای اجرایی باید در کنار هم عمل کنند.
مهاجرانی، سخنگوی دولت جمهوری اسلامی: شایعه زمانی شکل میگیرد که پرسشی در ذهن مردم بیپاسخ بماند، برای جلوگیری از گسترش شایعات باید با رویکردی پیشگیرانه عمل کرد
سخنگوی دولت جمهوری اسلامی: بعد از جنگ ۱۲ روزه ایران در دورهای سخت قرار دارد.

نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در ششمین سالگرد کشتهشدن پویا بختیاری، از معترضان آبان ۹۸، با جلوگیری از خروج منوچهر بختیاری از محل تبعید، مانع حضور این پدر دادخواه در مراسم یادبود فرزندش شدند.
صبا بختیاری، خواهر منوچهر بختیاری، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت نهادهای امنیتی به برادرش اجازه خروج از «تبعیدگاه اجباری» را ندادند.
به گفته او، هنگام خواندن تلفنی بیانیه آبان، نیروهای امنیتی با بازداشت خواهرزاده خانواده بختیاری که در حال فیلمبرداری بود، مراسم را بر هم زدند و حاضران را متفرق کردند.
بختیاری در ادامه نوشت با وجود محدودیتها و فشارهای امنیتی، جمعی از فعالان مدنی، زندانیان سیاسی و خانوادههای دادخواه در این مراسم حضور یافتند.
او اضافه کرد که در میان حاضران، «خانواده دادخواه مجدم، رضا سلمانزاده، یاشار تبریزی، محمدرضا مراد بهروزی، سوری بابایی چگینی، ظفرمهر، مرتضوی، حیدری» و جمعی دیگر از کنشگران حضور داشتند.
منوچهر بختیاری هفتم مهرماه پس از تحمل چهار سال و پنج ماه حبس در زندان چوبیندر قزوین، آزاد و برای اجرای حکم دو سال تبعید به بندرعباس اعزام شد.
ناهید شیرپیشه، مادر پویا بختیاری نیز دوم مهرماه، پس از حدود سه سال زندان بهدلیل دادخواهی برای فرزندش، از زندان زنجان آزاد شد.
پویا ۲۵ آبان ۱۳۹۸ در فاز چهار مهرشهر کرج بر اثر شلیک مستقیم نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به سرش کشته شد.
منوچهر بختیاری و ناهید شیرپیشه، پس از قتل او آشکارا علیه برخوردهای جمهوری اسلامی موضع گرفتند و بهدلیل پیگیری برای روشن شدن حقیقت و حق دادخواهی، با احکام حبس و تبعید مواجه شدند.
در خبری دیگر، ویدیوی رسیده به ایراناینترنشنال حضور پدر و مادر شاهو بهمنی را بر مزار او در سومین سالگرد کشتهشدنش نشان میدهد.
شاهو متولد ۱۳۶۵ و پدر یک فرزند، ۲۶ آبان ۱۴۰۱ در چهلم جانباختگان سنندج با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی کشته شد.
خانواده اردلان قاسمی، از کشتهشدگان جنبش «زن، زندگی، آزادی» نیز ۲۶ آبان در گفتوگو با ایراناینترنشنال بر دادخواهی در زمینه کشته شدن این معترض و مجازات عاملان قتل او تاکید کردند.
خانوادههای دادخواه در سالهای گذشته بارها هدف فشار، تهدید، احضار، احکام قضایی و محدودیتهای امنیتی قرار گرفتهاند.
به گفته فعالان حقوق بشر، این فشارها بهویژه در آستانه سالگردهای اعتراضات مردمی شدت میگیرد تا حکومت مانع برگزاری مراسم یادبود و طرح دوباره پرسشهای بیپاسخ درباره کشتهشدگان شود.