پدر شدن سخت است و مردان در این راه نیاز به کمک دارند
پدر شدن میتواند زمان سخت و طاقتفرسایی برای مردانی باشد که تازه پدر شدهاند و ما بیشتر و بیشتر درباره تاثیر این موضوع بر سلامت روان مردان میشنویم. برخی تحقیقات نشان میدهد از هر ده مرد یک نفر از افسردگی در دوران پس از زایمان رنج میبرند.
وبسایت خبری تحلیلی کانورسیشن مقالهای کارشناسی در این زمینه منتشر کرده که در ادامه میآید.
در حالیکه اطلاعات و حمایتهای بهداشت روانی لازم برای مادران در دوران پس از زایمان قابلدسترس است، بسیاری از پدران در این دوران از دریافت اطلاعات و حمایت یکسان محروم میمانند. تحقیقات نشان میدهد مردان حمایت مورد نیاز خود را، چه برای سلامت روانی خود و چه در مورد چگونگی حمایت و کمک به همسرشان در این دوران، دریافت نمیکنند.
شناسایی و حمایت از مردانی که در این زمینه مشکل دارند ضروری است. اقدام در این زمینه نه تنها سلامت مردان را بهبود میبخشد، بلکه تحقیقات اخیر نشان داده، درمان افسردگی والدین (هم در مادران و هم در پدران) ممکن است فواید بلندمدتی برای سلامت روان کودک نیز داشته باشد.
حمایت از مردانی که تازه پدر شدهاند
به عنوان بخشی از یک مطالعه بزرگتر که به سلامت روان پس از زایمان میپردازد، پژوهشگران با هفت پدر مصاحبه کردند و از آنها در مورد تجربیاتشان از پدر شدن، تعامل با ماموران سلامت و بهداشت و تجربه آنها در حمایت از همسر خود در مبارزه با افسردگی، پرسیدند.
همه این پدرها احساس میکردند در مورد حمایت از همسر خود و «محافظ» خانواده بودن، زیر فشار قرار دارند؛ درحالیکه احساس میکردند مهارت و دانش لازم برای انجام این کار را ندارند. به طور کلی، همه این پدرها موافق بودند که داشتن اطلاعات بیشتر در مورد دوره پس از زایمان و افسردگی ناشی از آن بهتر به آنها کمک میکند از همسر خود حمایت کنند تا تاثیر آن بر مادر و نوزاد را کاهش دهند.
با این وجود، همه این پدرانی که با آنها مصاحبه شد احساس میکردند سیستم خدمات درمانی و کارکنان آن با این دیدگاه موافق نیستند و آنها اغلب از فرآیند تصمیمگیری در مورد گزینههای درمان و حمایت، کنار گذاشته میشوند. این مسئله باعث ایجاد حس نارضایتی و ناامیدی نسبت به سیستم در آنها شده بود؛ به ویژه به این دلیل که نمیدانستند چگونه میتوانند از همسر خود در فاصله بین جلسههای مشاوره روانی حمایت کنند.
هر هفت پدر احساس میکردند حتی اگر برای حمایت از همسرشان، کمک به سلامت روانی خودشان و یا انجام وظایف جدیدشان بهعنوان پدر، نیاز به کمک داشته باشند، نمیتوانند با مامور بهداشت و سلامت درباره آن صحبت کنند. مطالعات دیگر نیز نشان داده مردان برای استفاده از این خدمات نادیده گرفته میشوند و یا احساس میکنند حق استفاده از این خدمات را ندارند.
دلایل زیادی وجود دارد که ممکن است باعث ایجاد چنین احساسی در مردان شده باشد. دلایلی مانند اینکه مردان باید قوی و نباید احساساتی باشند، یا اینکه گاهی مردان به دلیل کارشان نمیتوانند در ملاقاتهای ماموران بهداشت و سلامت حضور داشته باشند تا بتوانند در مورد مشکلات روحی و روانی خود با آنها صحبت کنند.
مشکلات روحی و روانی
با اینکه همه مردانی که با آنها مصاحبه شد خواهان دریافت حمایت برای سلامت روحی و روانی خود نبودند اما آنهایی که مایل به دریافت کمک و حمایت در این زمینه بودند احساس میکردند جایی نیست که آنها از آن کمک بگیرند.
چهار نفر از این پدران احساس میکردند که اگر بخواهند حمایتی را بپذیرند، حمایت غیررسمی بهداشت روانی (مانند صحبت با دوستان یا پدران دیگر) را ترجیح میدهند. اما همه متفق القول بودند که مشاوره روانی برای مردان وجهه خوبی ندارد و «مردانگی» آنها را زیر سوال میبرد.
این مسئله نگرانکننده است، زیرا درصد نسبتا بالایی از مردان که مشکلات روحی و روانی دارند به دنبال کمک و مشاوره روانی نمیروند. یکی از دلایل این امر این است که متخصصان سلامت روان اغلب مردان را در اولویت نمیدانند و مردان نیز تمایلی ندارند در اینباره ابراز نیاز کنند.
از دیگر دلایلی که نبود حمایتهای روحی و روانی برای مردان را نگران کننده میکند، افزایش خطر این مشکلات برای مادر و پدری است که نوزادشان تازه متولد شده؛ که اغلب به دلیل تغییرات مهم زندگی و نیاز به سازگاری با مجموعهای از نقشها و وظایف جدید اتفاق میافتد. مطالعات نشان میدهد که حدود ۵ تا ۱۰ درصد از پدران افسردگی در دوران بارداری [همسران] را تجربه میکنند و۵ تا ۱۵ درصد دیگر نیز اضطراب را در این دوره تجربه میکنند.
با این وجود در بریتانیا معمولا فقط سلامت روان مادران باردار در دوران بارداری غربالگری میشود. به همین دلیل سلامت روان مردان در دوران بارداری نیازمند ارزیابی منظم است. این کار باعث میشود بیماریهای روانی در مردان بیشتری تشخیص داده شده و مورد درمان قرار بگیرند که نه تنها برای پدران، بلکه برای مادران و کودکان نیز مفید است.
با اینکه در این تحقیق با تعداد کمی از پدران مصاحبه شده، اما تحقیقات دیگر در این زمینه نتایج مشابهی داشته است. در کنار حصول اطمینان از اینکه مردان در این دوران کسی را دارند که با او صحبت کنند و یا جایی که بتوانند برای درخواست کمک به آن مراجعه کنند، تحقیقات همچنین نشان میدهد که افزایش سواد پدران در زمینه سلامت روان میتواند به مردان کمک کند در صورت نیاز بیشتر به دنبال کمک باشند.
در حالی که نیاز به حمایت از پدران در دوره پس از زایمان به رسمیت شناخته شده و برخی خدمات ویژه برای پدران نیز راه اندازی شده، اما تحقیقات محدودی در مورد اینکه چه حمایتهایی برای پدران قابلقبول و موثر است، وجود دارد. به همین دلیل پژوهشها باید در جهت تحقیق در این زمینه باشد که ماموران و سایر خدمات بهداشت و سلامت چگونه میتوانند با پدران بیشتر ارتباط برقرار و از آنها به گونهای مطلوب حمایت کنند.
اویغورهای در تبعید و دانشگاهیان هشدار میدهند چین در حال نابودی فرهنگ این مردم است؛ از زیارتگاههای باستانی و فرهنگ عامه گرفته تا فرهنگ شفاهی و گروههای موسیقی که همگی بخشی از یک میراث فرهنگی-هنری غنی از مردم اویغور در سین کیانگ است
دادگاه مردمی اویغورها که در لندن برگزار شد، روز پنجشنبه ۱۸ آذر با صدور حکمی دولت چین را به نقض حقوق بشر محکوم کرد. این دادگاه مردمی، در ماههای گذشته، شهادت اندیشمندان و پژوهشگران بینالمللی و کسانی که از بازداشتگاهها و اردوگاههای کار اجباری ( که دولت چین آنها را «اردوگاههای بازآموزی» می نامد.) جان سالم به دربردهاند را شنیده است.
با اینکه این حکم ضمانت اجرای قانونی ندارد، اما هدف از آن برجستهکردن رفتار دولت چین با اویغورها، قزاقها و سایر مسلمانان ترک در شمال غربی چین است. راشل هریس، موسیقیشناس قومی (اتنوموزیکولوژیست) بریتانیایی و اویغورشناس، راهبرد دولت چین را تلاشی برای از بین بردن کامل یک فرهنگ و ترساندن کل مردم توصیف کرده است.
در مورد تخریب میراث اویغورها مانند مساجد و زیارتگاهها، مراکز قدیمی شهرها و آرامگاههای سنتی، مطالب بسیاری نوشته شده است اما برای اینکه درک کنیم چگونه میراث فرهنگی ناملموس این قوم در حال نابود شدن است، گاردین با ۱۰ کارشناس، از جمله برخی اویغورهای در تبعید و اساتید بین المللی با تجربه در این زمینه، مصاحبه کرده است.
از شاخصترین جلوههای صوتی در کشورهای مسلمان در سراسر جهان، صدای اذان است. اما صدای اذان مدتهاست از زندگی شهری اویغورها حذف شده است. دولت چین حتی پا را از این هم فراتر گذاشته و از طریق سیاستی به نام «خانواده شدن» اکنون، حتی عبادت در زندگی خصوصی اویغورها نیز کنترل میشود. بر اساس این سیاست ماموران دولتی در خانههای اویغورها میمانند تا هر آنچه که از نظر آنها «غیرقانونی» تلقی میشود، مانند داشتن کتابهای اویغور و پوشیدن لباسهای سنتی، را ریشهکن کنند.
تخمین زده میشود ۱/۵ میلیون نفر در اردوگاههای «بازآموزی» نگهداری میشدند که در میان آنها کودکان خردسال یک سالهای که از خانوادهایشان جدا و به یتیمخانههای دولتی مندرین زبان سپرده شدهاند، نیز دیده میشود. اندیشمندان و چهرههای فرهنگ عامه که در میان این ۱/۵ میلیون نفر بودند به طور دستهجمعی ناپدید شدهاند.
مدارس از تدریس زبان اویغوری منع شدهاند و بر اساس گزارشها از سال ۲۰۱۷ هیچ کتابی به زبان اویغوری در چین منتشر نشده است. لیزا راس، عکاس آمریکایی در گفتگو با گاردین گفته: «مردم قبلا کتابهای خود را دفن میکردند، اما اکنون حتی از انجام این کار میترسند.» اکنون در تلاش برای نابودی یک فرهنگ بومی در ریشه، زبان، صدا و موسیقی اویغورها به تدریج از حوزه عمومی و خصوصی حذف میشود.
وقتی سازهها تخریب میشوند، ساختارهای فرهنگی انتزاعیتر قابل مشاهده میشوند. مزارها یا همان زیارتگاهها نمونهای از این موارد است. قبل از اینکه مزارها با خاک یکسان شوند، همه آنها بسته شده بودند و این مسئله باعث شد ساختارهای فرهنگ روستایی و باستانی جوامعی که آنها را فعال کرده بودند نیز تعطیل شود.
جشنهایی که هر پنجشنبه در زیارتگاهها در دورههای خاصی از سال برگزار می شود: مثلا در فصل توت در زیارتگاه امام عاصم یا در فصل انگور در زیارتگاه کوک مریم، همه به نوعی برچیده شدهاند. راس این مراسمها را از اوایل دهه ۲۰۰۰، به طور گسترده ثبت کرده است.
یک اندیشمند اویغور که مایل است ناشناس بماند، در گفتگو با گاردین، بودن در مراسمها در این زیارتگاهها را اینگونه توصیف میکند: «در امام عاصم دیگهای تنوری بر پا میشد که هرکدام به اندازه یک اتاق کوچک بود و در آن جمعی از مردان با بیل، خورشی به نام شیلنگ را به هم میزدند. زائران نیز هر چه میتوانستند برای پخت این خورشت میبخشیدند.
این اندیشمند در ادامه توصیف مراسم میگوید: «مثل این است که یک عروسی و یک تشییع جنازه همزمان اتفاق بیفتد. در این مراسم هم رقص و آوازخوانی وجود دارد و هم گریه و دعا کردن؛ جلسههای خواندن داستانهای حماسی بخش دیگری از این مراسم است. داستانهایی که به زائران یادآوری میکند از کجا و چرا آمدهاند؛ و این چیزی است که در هیچجای دیگر دیده و شنیده نمیشود.»
زیارتگاه امام عاصم هماکنون کاملا تخریب شده است. موسسه سیاست راهبردی استرالیا تعداد مساجد، مزار و گورستانهایی را که از سال ۲۰۱۷ تاکنون در سینکیانگ آسیب دیده یا تخریب شدهاند را تا ۸۰ درصد اعلام کرده است.
در یک مورد دیگر، دولت چین نسخه مهندسی شدهای از فرهنگ زنده اویغور را تولید و به آنها تحمیل کرده است. اویغورها مراسم فرهنگی-مذهبی منحصر به فردی دارند به نام مشرپ که در آن از موسیقی و داستانسرایی برای انتقال دانش فرهنگی و درسهای اخلاقی استفاده میشود. اما زمانی که چین در سال ۲۰۰۹ به دنبال قرار دادن مشرپ در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو بود، هریس که به عنوان بازرس رسمی فعالیت میکرد، مخالفت کرد.
او میگوید تنها راه حفظ این سنت فرهنگی در میان اویغورها این است که خود آنها این سنت را نمایندگی و عرضه کنند.
با این وجود، یونسکو این امتیاز را به چین اعطا کرد و چین بلافاصله تجمعات مردمی برای انجام این مراسم را ممنوع کرد. چین اکنون در روستاها نسخههای مراکز مورد تایید خود را برای برگزاری مشرپ تاسیس کرده که با نقاشیهای دیواری و شعارهایی مانند «همه بیایید برقصیم» و یا « به مشرپ ما خوش آمدید» مزین شدهاند. اشعار مذهبی این مشرپها حالا با شعارهای میهنپرستی انقلابی بازنویسی شدهاند و اویغورها مجبورند در این مراسم شرکت کنند.
اجراکنندگان برنامهها باید در نمایشهای عجیب و غریب رقص و آواز شرکت کنند که بیشتر در خدمت صنعت رو به رشد گردشگری ملی است. هریس میگوید: «این نمایشها به خودی خود زیبا هستند اما مردم اویغور را به ظروف تهی تبدیل کرده است که برای گردشگران میرقصند و آواز میخوانند، و لبخند میزنند، اما حق انجام مراسم فرهنگی و مذهبی خود را ندارند»
مقدس میجیت یک موسیقیدان، فیلمساز و رقصنده زن اویغور است که در دهه ۱۹۸۰ میلادی در ارومچی به دنیا آمد. او برای اولین بار در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی سین کیانگ را به مقصد پاریس ترک کرد تا تحصیلات پیانو کلاسیک را دنبال کند، اما زمانی که متوجه شد هیچ کس در فرانسه چیزی درباره سینکیانگ نمیداند به موسیقیشناسی قومی و مطالعه تاریخچه خانوادهاش روی آورد و متوجه شد که پدربزرگش یک استاد صوفی بوده است. مقدس میگوید: «من از طریق تحصیلاتم به میراث خانوادگیام پی بردم. و این همه زندگی من شد.»
سال گذشته، میجیت و هریس یک رویداد مجازی ترتیب دادند که به عنوان اولین کنسرت بین قارهای اویغور نامگذاری شد. نوازندگان از سراسر جهان با شعار «در حسرت خانه» به مدت دو ساعت موسیقی موقام کلاسیک اویغور نواختند.
مقدس درباره این کنسرت میگوید: «شنیدن این موسیقی واقعا زیباست؛آهنگ زیبا، شعر زیبا. این موسیقی ما هستیم، این صدای ما است، این فرهنگ ماست. موسیقی همواره وسیلهای بوده برای بیان درد جدایی و تبعید. اما در مورد مصیبت مردم اویغور، بیان موسیقایی تبعید تنها یک تصویرسازی خیالین نیست بلکه گفتن از یک ضرورت است.»
تماشای سریالی سریال، هنگامی است قسمتهای زیادی از آن را یکی پس از دیگری و بیوقفه تماشا میکنید. کانورسیشن در مطلبی که در پی میآید به دلایل این رفتار، نشانههای تبدیل شدن آن به اعتیاد و راهکارهایی برای مقابله با آن پرداخته است.
امروزه میلیونها نفر در جهان سریال محبوبشان را یکنفس، قسمت پشت قسمت، تماشا میکنند. گسترش خدمات پخش رسانهای طی سالهای گذشته، این کار را بسیار آسان کرده است. تحقیقات نشان میدهد که این رفتار در دوران قرنطینه کوویدـ۱۹، از آنچه که بود بیشتر هم شده است.
اما آیا تماشای سریالی سریال میتواند مشکلزا و یا اعتیادآور باشد؟ اگر نتوانید خودتان را از بند آن رها سازید، باید چه کنید؟
مشکلساز بودن تماشای سریالی سریال، به شمار اپیزودهایی که نگاه میکنید (گرچه تحقیقات نشان میدهد که دستکم دو قسمت پشت سر هم نگاه کردن لازمه آن است تا آن را چنین بنامید) و شمار ساعات سپریشده جلوی تلویزیون و یا نمایشگر کامپیوتر ارتباطی ندارد؛ بلکه مشکل هنگامی است که این زیادهروی در تماشای سریال، همچون سایر رفتارهای اعتیادآور، بر دیگر جنبههای زندگی فرد تاثیر منفی بگذارد.
نگارنده این مطلب طی سالها تحقیق درباره اعتیاد دریافته است که تمامی رفتارهای اعتیادگونه، شش شاخصه اصلی دارند. حال اگر این اعتیاد، زیادهروی در تماشای سریال باشد به این معناست که:
۱- برجستگی: تماشای سریالی سریال مهمترین چیز در زندگی فرد محسوب میشود.
۲- تعدیل خلقوخو: کسی که اپیزود پشت اپیزود تماشا میکند، به آن بهعنوان راهی برای تغییر نسبی خلقوخو متوسل میشود؛ مثلا میخواهد در کوتاهمدت حالش بهتر شود و یا موقتا از مسئلهای منفی در زندگی فرار کند.
۳- تعارض: تماشای سریال جنبههای کلیدی زندگی فرد همچون تحصیل، کار و روابط را تحتالشعاع قرار میدهد.
۴- مصرف بیشتر کفاف لذت بیشتر را نمیدهد: شمار ساعاتی که فرد روزانه به تماشای سریال اختصاص میدهد در طول زمان بهشکل قابلتوجهی افزایش مییابد.
۵- بروز نشانههای ترک اعتیاد: اگر فرد نتواند بیوقفه سریال تماشا کند، نشانههای روانی و جسمی مشابه با نشانههای ترک اعتیاد تجربه میکند.
۶- بازگشت سر خانه اول: اگر فرد بتواند بهصورت موقت این عادت را ترک کند، اگر دوباره آن را از سر بگیرد، از نو در همان چرخه پیشین میافتد.
پس هر کس که هر شش ویژگی را یکجا داشته باشد واقعا به تماشای سریالی سریال معتاد است. فردی که تنها چندین خصوصیت ذکرشده را داشته باشد ممکن است رفتارهای او به «تماشای سریالی مشکلساز» دلالت کند، اما بنا بر معیارهایی که پیشتر ذکر شد، معتاد محسوب نمیشود.
مانند بسیاری رفتارهای اعتیادگونه همچون اعتیاد به سکس، کار و ورزش، تماشای سریالی سریال در دفترچه راهنمای روانپزشکی، اعتیادی به رسمیت شناختهشده نیست. همچنین تخمین دقیقی از گستردگی چنین اعتیادی در دست نیست. اما تحقیقات در این زمینه رو به افزایش است.
شواهد و مدارک چه میگوید؟
در جدیدترین پژوهش از این دست، تیم تحقیقی در لهستان از ۶۴۵ جوان نظرسنجی گرفت. تمامی آنها گفته بودند که دستکم دو قسمت از یک سریال را پشت سر هم تماشا کردهاند. هدف پژوهش فهم برخی عوامل پنهان موثر در «تماشای سریالی مشکلساز» بود.
تیم انجام دهنده پژوهش (که تعریفشان از تماشای سریالی تا قسمتی متکی بر شش معیار پیشتر ذکرشده بود) از پرسشنامهای که برای پژوهشی پیشین طرح کرده بودند، استفاده کردند تا مشکلساز بودن این عادت در داوطلبان را ارزیابی کنند. در این پرسشنامه، سوالاتی درباره نادیده گرفتن وظایف برای تماشای سریال و احساس ناراحتی و اعصابخردی و پشت گوش انداختن خواب برای تماشای آن پرسیده شده بود.
شرکتکنندگان با امتیاز دادن از بازه یک (هرگز) تا شش (همیشه) به این سوالات پاسخ میدادند. اگر جمع امتیازات از حدی فراتر میرفت، نشاندهنده تماشای سریالی مشکلساز بود.
تیم پژوهشگران دریافت که مشکلات مربوط به مهار تکانه، کمبود برنامهریزی (مشکل در برنامهریزی و ارزیابی عواقب ناشی از یک رفتار خاص)، تماشای سریال برای فرار از مشکلات و فراموش کردن آنها، و همچنین برای اجتناب از احساس تنهایی، در میان برجستهترین عوامل پیشبینیکننده مشکلساز بودن تماشای سریالی در فرد بود.
تیم تحقیق پیشتر نیز در پژوهشی از همین دست، استدلال کرده بود که تماشای سریالی مشکلساز رابطه مشخصی با نشانگان اضطرابافسردگی دارد. هر چه نشانههای اضطراب و افسردگی بارزتر بود، عادت تماشای سریالی فرد هم مشکلسازتر بود.
دیگر پژوهشها هم یافتههای مشابهی داشتهاند. مثلا یک پژوهش روی بزرگسالان در تایوان نشان داد که تماشای سریالی مشکلساز با افسردگی، اضطراب در تعاملات اجتماعی و تنهایی مرتبط است.
بنا بر یک پژوهش دیگر در آمریکا نیز، نشان دادن چنین رفتاری با افسردگی و اضطراب وابستگی مرتبط است. تحقیق مشابهی در پرتغال نیز نشان داد که فرار از واقعیات، از انگیزههای کلیدی برای تماشای سریالی سریال است.
اگر خصوصیات شخصیتی را هم در نظر بگیریم، به نظر میرسد که تماشای سریالی مشکلساز با کمآگاهی در شخص (که فرد را عجول، بیاحتیاط و نامرتب میکند) و روانرنجوی شدید (که در آن فرد مضطرب و در برابر احساسات ناخوشایند آسیبپذیر است) مرتبط است؛ اینچنین ارتباطاتی بهصورت کلی در رفتارهای اعتیادگونه مشاهده میشود.
رها شدن از بند عادت
اگر میخواهید شمار اپیزودهایی که بیوقفه تماشا میکنید را کاهش دهید، قانون طلایی این است که تماشای سریال را در میانه یک قسمت، رها کنید. صرفنظر از تماشای اپیزود جدید با به پایان رسیدن قسمت قبل بسیار سخت است، چرا که اغلب ته هر قسمت سریال با پایانی نفسگیر به سر میرسد.
همچنین تعیین محدودیتهای روزانه معقول لازم است. تنها زمانی که تمامی کار و وظایف اجتماعیتان را انجام دادهاید تماشای سریال را بهعنوان پاداش برای خودتان در نظر بگیرید.
به یاد داشته باشید که تفاوت بین علاقه سالم و اعتیاد در این است که اولی چیزی به زندگیتان میافزاید اما دومی از آن میکاهد. اگر احساس میکنید که عنان زندگیتان به دست سریال افتاده، باید از یک روانشناس بالینی وقت بگیرید؛ چرا که بسیاری اعتیادها نشاندهنده مشکلات نهفته دیگرند.
بر اساس گزارش سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل، فائو، استفاده «فاجعه بار» از پلاستیک در کشاورزی در سراسر جهان، ایمنی مواد غذایی و احتمالاً سلامت انسان را تهدید میکند.
این سازمان اعلام کرده زمینهای کشاورزی حاوی ریزپلاستیکهای بیشتری نسبت به اقیانوسها هستند و شواهد غیر قابل انکاری وجود دارد که نشان میدهد باید در نحوه مدیریت میلیونها تن پلاستیکی که هرساله در صنایع غذایی و کشاورزی به کار برده میشود تجدید نظر شود.
روزنامه بریتانیایی گاردین جزئیاتی از این گزارش منتشر کرده که در ادامه میآید.
در گزارش فائو آمده نگرانی در مورد تجزیه پلاستیک و تبدیل آن به ریزپلاستیکها در زمین رو به افزایش است. انسان و حیوانات این ریزپلاستیکها را مصرف میکنند و برخی از آنها حاوی مواد افزودنی سمی هستند که حتی میتوانند بیماریزا باشند. برخی حیوانات دریایی با خوردن پلاستیک آسیب میبینند، اما هنوز اطلاعات زیادی در مورد تاثیر آن بر حیوانات در خشکی و انسانها وجود ندارد.
ماریا هلنا سمدو، معاون مدیر کل فائو گفت: «این گزارش یک فراخوان جدی برای اقدام قاطع در مهار استفاده فاجعهبار از پلاستیک در بخشهای کشاورزی است.»
او میگوید: «خاک یکی ازدریافتکنندههای اصلی پلاستیکهای مورد استفاده در کشاورزی است و نسبت به اقیانوسها حاوی مقدار بیشتری از ریزپلاستیکها است.» ریزپلاستیکها میتوانند در زنجیرههای غذایی انباشت شوند و امنیت غذایی، ایمنی غذا و به طور بالقوه سلامت انسان را تهدید کنند.»
خاک منبع حیات برای همه موجودات در خشکی است، اما فائو در دسامبر ۲۰۲۰ هشدار داد آینده خاکهای کشاورزی بدون اقدام برای متوقف کردن تخریب آنها «تاریک» خواهد بود. آلودگی ناشی از ریزپلاستیک نیز یک مشکل جهانی است که از قله اورست تا عمیقترین گودالهای اقیانوسی را فراگرفته است.
در گزارش فائو که کارشناسان مستقل آن را بررسی کردهاند، تخمین زده شده که ۱۲/۵ میلیون تن محصولات پلاستیکی در تولیدات گیاهی و حیوانی در سال ۲۰۱۹ و ۳۷/۳ میلیون تن دیگر در بستهبندی مواد غذایی استفاده شده است.
در این گزارش آمده پلاستیک مادهای ارزان است که به آسانی میتوان از آن محصولات فراوانی تولید کرد؛ از خاکپوشهای پلاستیکی گرفته تا پوششهای پلاستیکی مورد استفاده در گلخانهها. یکی دیگر از موارد استفاده از پلاستیک در کشاورزی گلولههای کود پوشش داده شده با پلیمر است که مواد مغذی را آهستهتر و کارآمدتر آزاد میکند.
این گزارش میگوید: «با وجود همه این فواید، وقتی پلاستیک مورد استفاده در کشاورزی آسیب میبیند، تخریب میشود و یا به صورت زباله در محیط زیست دور ریخته میشود، خطرات جدی آلودگی زیستمحیطی و آسیب به سلامت انسان و اکوسیستم را به همراه دارد.»
بر اساس این گزارش، دادههای مربوط به استفاده از پلاستیک محدود است، اما تخمین زده میشود آسیا بزرگترین مصرفکننده است که حدود نیمی از مصرف جهانی را به خود اختصاص میدهد. علاوه بر این، انتظار میرود تقاضای جهانی برای محصولات عمدهای مانند پوششهای پلاستیکی مورد استفاده در گلخانهها، خاکپوشی و سیلوها تا سال ۲۰۳۰ تا ۵۰ درصد افزایش یابد.
تنها بخش کوچکی از پلاستیکهای مورد استفاده در کشاورزی جمع آوری و بازیافت میشوند. فائو گفت: «فوریت برای اقدام هماهنگ و قاطع را نمیتوان دست کم گرفت.»
پروفسور جاناتان لیک، از دانشگاه شفیلد در بریتانیا و یکی از اعضای هیأت اتحادیه خاکهای پایدار بریتانیا، میگوید: «آلودگی خاکهای کشاورزی با پلاستیک مشکلی فراگیر و دائمی است که سلامت خاک را در بسیاری از نقاط جهان تهدید میکند.»
او گفت با اینکه اثرات نامطلوب پلاستیک روی کرمهای خاکی، که نقش مهمی در حفظ سلامت خاک و محصولات کشاورزی دارند، دیده شده، اما تاثیرات منفی پلاستیک روی خاکهای کشاورزی هنوز به خوبی درک نشده است.
پروفسور لیک در ادامه میافزاید: «ما هماکنون مقدار زیادی از این مواد غیرطبیعی را بدون اینکه متوجه اثرات بلندمدت آنها باشیم به خاکهای کشاورزی اضافه میکنیم. ما باید از وارد شدن پلاستیکها به زمین پیشگیری کنیم زیرا پس از اضافه شدن آنها به زمین از بین بردن آنها غیرممکن است.»
گزارش فائو راهحلی به نام «مدل آر۶» ارائه میدهد: امتناع، طراحی مجدد، کاهش، استفاده مجدد، بازیافت و بازیابی؛ یعنی به کارگیری شیوههای کشاورزی که از استفاده از مواد پلاستیکی اجتناب میکند، محصولات پلاستیکی را با مواد طبیعی یا قابلبازیافت جایگزین میکند، استفاده از محصولات پلاستیکی قابل استفاده مجدد را ترویج میدهد و مدیریت زبالههای پلاستیکی را بهبود میبخشد.
بر اساس آخرین اعداد و ارقام منتشره دفتر آمار ملی بریتانیا مرگومیر ناشی از مصرف الکل در این کشور در سال ۲۰۲۰، سال همهگیری کوویدـ۱۹، در مقایسه با ۲۰۱۹ تا حدودا ۱۹ درصد افزایش یافت.
در سال ۲۰۲۰، در کل ۸۹۷۴ مورد مرگ بر اثر سوءمصرف الکل به ثبت رسید که از سال ۲۰۰۱ میلادی بدین سو، بالاترین افزایش مرگومیر از این دست طی تنها یک سال بوده است.
اما همچون سالهای گذشته، تفاوت جنسیتی در مرگومیر ناشی از الکل سال ۲۰۲۱ نیز بارز است. شمار مرگومیر مردان در اثر سوءمصرف الکل در این سال تا دو برابر بیش از زنان بوده است. بالاترین موارد مرگ مرتبط با مصرف الکل نیز در اسکاتلند و ایرلند شمالی گزارش شده است.
هضم و درک دلیل چنین افزایش قابلتوجهی در آمار مرگومیر ناشی از مصرف الکل در سال ۲۰۲۰ مدتی طول خواهد کشید؛ اما آنچه که پیداست، نگرانکننده بودن این آمار است. بهویژه پی بردن به این که همهگیری، رابطه افراد با الکل را تغییر داده است.
شب شراب، بامداد خمار
همهگیری و قرنطینههایی که با خود به همراه خود آورد، رابطه مردم با الکل را تغییر داد. اگرچه فروش کلی الکل در سال ۲۰۲۰ در بریتانیا بهدلیل بسته شدن رستورانها و میکدهها کاهش یافت، فروش الکل سوپرمارکتها افزایش قابلتوجهی داشت و اگرچه ممکن است برخی افراد به همان میزان معمول و یا کمتر الکل نوشیده باشند، آمار بهداشت عمومی بریتانیا، افزایش ۵۹ درصدی افرادی را نشان میدهد که نوشیدن آنها وارد مراتب پرخطرتری شده است. مصرف الکل برای مردان به ۵۰ واحد و برای زنان به ۳۵ واحد در هفته رسیده است؛ این میزان مصرف با طیفی عارضه از جمله سرطان، بیماری قلبی و نارسایی کبدی مرتبط است.
همچنین طی دوره همهگیری بسیاری افراد به نوشیدن الکلهای قویتری مانند شراب و نوشیدنیهای تقطیری روی آوردهاند، که این با توجه به ارتباط مصرف ایندست نوشیدنیها با بروز مشکلات سلامتی همچون سرطان، بیماری قلبیعروقی و وابستگی روانی به الکل، امری نگرانکننده است.
دلایل پیچیده فراوانی برای توضیح چرایی احتمالی تغییر رابطه افراد با الکل طی دوره همهگیری وجود دارد. اما نگرانی خاص از بابت تاثیری است که همهگیری بر سلامت روان گذاشته است. برخی افزایش مصرف الکلشان را با تنهایی، اضطراب و افسردگی مرتبط دانستهاند.
تحقیقات پیشین نشان میدهد که افراد مبتلا به اختلالات سلامت روان معمول از قبیل افسردگی و اضطراب، تا دو برابر بیش از سایرین به اختلالات مصرف الکل گرفتار میشوند. ممکن است بسیاری افراد به نوشیدن الکل بهعنوان راهی برای تسکین مشکلات سلامت روان متوسل شده باشند اما این رهایی کوتاهمدت میتواند خطرات طولانیمدتی برای سلامت جسم و روان در پی داشته باشد. با توجه به مشکلات روان گزارششده طی دوره همهگیری، امکان دارد که این دست مسائل در مرگومیر ناشی از سوءمصرف الکل دخیل بوده باشد.
چه باید کرد؟
روند افزایشی که مرگومیر ناشی از الکل به خود گرفته است نیازمند سرمایهگذاری اضطراری، نهتنها در درمان، بلکه در حل دلایل ریشهای مشکلات مرتبط با سوءمصرف الکل، همچون سلامت روان است.
نظرسنجیهای سال ۲۰۲۰ در بریتانیا نشان میدهد که نیاز به درمان در افرادی که مصرف بالای الکل داشتند قابلتوجه بوده، اما بسیاری نتوانستند بهدلیل محدودیتها برای مهار همهگیری به درمان دسترسی داشته باشند.
چاره مرگومیر ناشی از سوءمصرف الکل و باقی آسیبهایی که مصرف آن پدید میآورد، یک شبه پیدا نمیشود؛ این است که وجود کارزارهایی که شرم پیرامون الکل را کاهش دهد نقش مهمی در درخواست کمک افراد درگیر ایندست مشکلات دارد.
دادههای سازمان آمار ملی بریتانیا همچنین نشان میدهد کسانی که در مناطق محروم زندگی میکنند تا سه برابر بیش از ساکنان مناطق مرفه، از آسیبهای ناشی از سوءمصرف الکل، از جمله مرگومیر ناشی از آن، متاثرند. پس مقابله با نابرابریها برای کاهش مصرف مقادیر پرخطر الکل و مرگهای ناشی از آن، حیاتی است.
سرانجام زمان کنارهگیری آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان از مقام خود فرا رسید و اولاف شولتس، جانشین او، روز چهارشنبه ۱۷ آذرماه، بر جایگاه او در دفتر صدراعظمی تکیه زد.
آسوشیتدپرس در گزارشی به پستی و بلندی دوران صدراعظمی مرکل و دستاوردهای ارزشمند او پرداخته است.
ثبت نام آنگلا مرکل موقعی در کتب تاریخ همان زمانی قطعی شد که در ۲۲ نوامبر ۲۰۰۵، اولین صدراعظم زن آلمان شد. طی ۱۶ سال پس از تصدی این مقام، او وجهه و تاثیر آلمان در جهان را ارتقا بخشید، برای پیوسته نگه داشتن اتحادیه اروپایی تلاش بسیار کرد، سلسلهبحرانهایی را مدیریت کرد و به الگویی برای زنان تبدیل شد.
حالا دوره صدراعظمی نزدیک به رکورد او، با ترک این سمت در سن ۶۷ سالگی فرا رسیده است تا در میان ستایش بینالمللی و محبوبیت داخلی طولانیمدت از صحنه کنار برود.
مرکل، شیمیدان کوآنتومی سابقی که در آلمان شرقی بزرگ شد، با فاصله تنها یک هفته از طولانیترین زمان تصدی دفتر صدراعظمی، از آن خارج میشود. هلموت کول، که آلمان را طی دوره صدراعظمیاش از ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۸ متحد ساخت، یک هفته بیش از او در این دفتر مانده بود.
گرچه شاید مرکل احتمالا دستاورد چشمگیری که مشخصه او به شمار رود از خود بر جا نگذاشته باشد، اما باعث شد حزب دموکرات مسیحی بهعنوان مدیر بحران و مدافع ارزشهای غربی در زمانهای پرتلاطم پدیدار شود.
مرکل در دوره خدمتش چهار دوره ریاستجمهوری ایالات متحده، پنج نخستوزیر بریتانیا و هشت نخستوزیر ایتالیا را به خود دید. دوران صدراعظمی با چهار چالش بزرگ بحران مالی جهانی، بحران بدهی اروپا، روانه شدن سیل مهاجران به اروپا طی سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۶ و همهگیری کوویدـ۱۹ مصادف شد.
بهگفته یک صاحبنظر، مرکل برای آلمان مقدار زیادی «قدرت نرم» به ارمغان آورد و وجهه این کشور در جهان را بیشک، ارتقا بخشید.
در آخرین نشست اتحادیه اروپا در اکتبر ۲۰۲۱، باراک اوباما، رییسجمهوری اسبق آمریکا، از ایستادگی او در شرایط دشوار قدردانی کرد.
بهگفته یک متخصص، مرکل همچنین زبان گویایی بهنمایندگی از اروپا در برقراری ارتباط با روسیه بود.
روش آنگلا مرکل بر یافتن راهحلهای چندجانبهگرایانه برای مشکلات جهان استوار بود. مرکل با تاکید بر چندجانبهگرایی گفته بود که بحران مالی جهانی و سیل مهاجرت نیاز دنیا به همکاری فراتر از مرزهای کشورها را عیان کرده است. او حوزههای نیازمند همکاری در جهان را تغییرات اقلیمی، مهاجرت و «دیجیتالسازی» عنوان کرد.
موضع مرکل در چندجانبهگرایی، رابطه او با دونالد ترامپ، رییسجمهوری پیشین ایالات متحده را رابطه دشواری ساخت.
مرکل لقب «رهبر دنیای آزاد» برای خود را نمیپسندید و همواره میگفت که رهبری تنها به یک فرد یا یک کشور خاص منحصر نمیشود. با این حال او رهبری اساسی در اتحادیه اروپا «چغر» قلمداد میشد و بهگفته نخستوزیر لوکزامبورگ، وقتی مذاکرات میان کشورهای اتحادیه اروپا به بنبست میخورد او راهی مییافت تا آنان را دوباره متحد کند و به پیش براند.
شارل میشل، رییس شورای اروپا، در صدوهفتمین نشست اتحادیه اروپا و آخرین نوع از این نشست برای مرکل، صدراعظم آلمان را خطاب قرار داد و او بنایی خواند که نشستها بدون حضور او، مانند رم بدون واتیکان و پاریس بدون برج ایفل، خواهد بود.
با وجود بسیاری ناسازگاریها طی سالیان سال، ستایش همتایان مرکل از او حقیقی بوده است. او میکوشید که اتحادیه اروپا را تا حد امکان یکپارچه نگاه دارد اما سرسختانه از منافع آلمان هم دفاع میکرد. با یونان بر سر بحران بدهی این کشور سرشاخ شد و هنگامی که مجارستان، لهستان و دیگر کشورها، برخلاف آلمان، از پذیرش مهاجران سر باز زدند با آنها مخالفت کرد.
مرکل در حالی از سمت خود کنارهگیری میکند که بهگفته او، شرایط اتحادیه اروپا، مایه نگرانی اوست. او مشکلات برجامانده در این اتحادیه را کارهایی تمامناشده خواند که برای جانشین او مانده است. البته این مساله درباره خود آلمان هم صدق میکند. وداع مرکل با صدراعظمی در حالی است که این کشور نرخ بیکاری پایینتر و وضعیت اقتصادی سالمتری دارد، اما برخی منتقدان از کمبود سرمایهگذاری در زیرساختها در این کشور انتقاده کردهاند.
آنگلا مرکل در ترویج انرژی تجدیدپذیر پیشرفتهایی داشت اما در کند عمل کردن درباره تغییرات اقلیمی مورد انتقاد قرار گرفته است.
مرکل پس از آنکه در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد که برای دور پنجم صدراعظمی نامزد نمیشود، از انتقال قدرت بیدردسر در داخل حزب خود باز ماند و حزب دموکرات مسیحی در انتخابات سپتامبر ۲۰۲۱ آلمان شکست خورد. حالا دولت ائتلافی بهرهبری اولاف شولتس گفته که پس از سالها رکورد در آلمان، به دنبال پیشرفت است.
با این حال رای آلمانیها درباره مرکل در کل مطلوب به نظر میرسد. در زمان کارزار انتخاباتی، نرخ محبوبیت او از هر سه جانشین احتمالیاش در آن زمان پیشی گرفت؛ همچنین برخلاف دیگر همتایانش در گذشته، او دفتر صدراعظمی را در زمانی به انتخاب خود ترک میکند.
زبان بدن مرکل و حالات چهرهاش گاهی واکنش او را، فراتر از آنچه بر زبان میآورد، آشکار میکرد. او یکبار از اینکه نمیتواند چهرهای خنثی به خود بگیرد گله کرد و گفت که «نمیتواند» و تلاش برای نمایش این چهره را کنار گذاشته است.
آنگلا مرکل هرگز از سیاستمداری اهل تجمل نبود که البته این از جاذبههای شخصیتی او بود. او در تعطیلاتش پیادهروی میکرد، از سوپرمارکت خوراکی میخرید و در همان آپارتمانی در برلین که پیش از تصدی مقام صدراعظمی در آن زندگی میکرد، میزیست.
لقب «قدرتمندترین زن جهان» مجله فوربس طی ده سال گذشته از آن آنگلا مرکل بوده است. مرکل در حالی از مقامش کنار میرود که سقف شیشهای سلطه مردان در عرصه سیاست را در هم شکسته است؛ گرچه از او انتقاد میشود که برای بهبود تساوی جنسیتی تلاش بیشتری نکرده است.
باراک اوباما درباره مرکل گفته بود که با وجود او، دختران و پسران، زنان و مردان، در زمانهای چالشبرانگیز الگویی دارند.
جورج دبلیو بوش، رییسجمهوری پیشین آمریکا نیز پیشتر در ستایش او گفته بود که آنگلا مرکل، برای مقام مهمی که تصدی آن را در دست داشت رتبه و شان به ارمغان آورد و تصمیمات بسیار دشواری، آن هم بر پایه اصول، اتخاذ کرد. بوش او را «رهبری دلسوز» خواند و «زنی که از رهبری نمیترسید.»