نتایج یک پژوهش که نخستین در نوع خود به شمار میرود نشان میدهد که احتمال مرگ، عوارض بعد از عمل و بستری شدن دوباره در بیمارستان برای بیماران زنی که زیر دست جراح مرد میروند بیشتر از زمانی است که پزشک جراح زن بوده باشد.
این تحقیق که با بررسی ۱/۳ میلیون بیمار، ۳ هزار پزشک و ۲۱ نوع عمل جراحی انجام شده است در نشریه پزشکیجراحی «جما» منتشر شده است.
گاردین به گوشههایی از این پژوهش پرداخته است که در پی میآید.
این تحقیق اولین پژوهشی است که رابطه بین جنس بیمار، جنس جراح و نتیجه عمل را مورد بررسی قرار میدهد و سه مورد از «نتایج نامساعد پساجراحی»، مرگ، بستری دوباره بیمار و عوارض ناشی از عمل طی ۳۰ روز پس از انجام آن، را مورد بررسی قرار داده است.
بر اساس یافتههای این پژوهش، احتمال مرگ زنان در صورت قرار گرفتن تحت عمل با جراح مرد تا ۳۲ درصد و اینکه نتیجه عمل آنان بد باشد تا ۱۵ درصد بیشتر از زمانی است که پزشک جراح، زن باشد.
بهگفته محققان این پژوهش، «جانبداریهای جنسی نهان» ممکن است به توضیح اینکه چرا زنان هنگام جراحی بهدست مردان جراح اینچنین با خطرات بیشتر روبهرویند، کمک کند.
«جانبداریهای جنسی نهان»، که در آن جراحان مرد با تکیه بر ناخودآگاه، جانبداریها، کلیشهها و نگرشهای عمیقا نهادینه عمل میکنند میتواند یکی از دلایل احتمالی باشد. تفاوت در نحوه ارتباط برقرار کردن زن و مرد و همچنین مهارتهای میانفردی حاضر در گفتوگوی جراحان با بیماران پیش از انجام عمل، نیز ممکن است عاملی دیگر باشد. همچنین تفاوت بین سبک کاری جراحان زن و مرد، نحوه تصمیمگیری و قضاوت، ممکن است موثر باشد.
آنجلا جرث، استاد اپیدمیشناسی بالینی در دانشگاه تورنتو کانادا که در انجام پژوهش مذکور مشارکت داشته است، گفت که جامعه آماری این پژوهش متشکل از ۱/۳ بیمار و حدود ۳ هزار جراح بود و یافتهها نشان داد که در صورت جراحی بیماران زن توسط جراح مرد، احتمال اینکه نتیجه عمل بدتر از آب دربیاید تا ۱۵ درصد بیشتر است.
جرث افزود که این یافتهها نمایانگر پیامدهای پزشکی برای بیماران زن است و خود را به اشکالی چون عوارض، بستری شدن دوباره در بیمارستان و مرگ بیشتر بیماران زن نسبت به بیماران مرد نشان میدهد.
جرث با نگرانکننده خواندن یافتههای این پژوهش گفت که نباید تفاوتی در نتیجه عمل برای زن و مرد، فارغ از جنس جراح وجود داشته باشد.
جرث افزود هنگامی که پزشک زن بیمار را عمل میکند، نتیجه عمل در کل، و بهویژه برای بیماران زن، بهتر است. این امر با در نظر گرفتن تفاوتها در وضعیت سلامتی بیماران، سن و دیگر عوامل، هنگامی که بیماران عمل جراحی یکسانی را پشت سر میگذارند، همچنان صادق است.
جرث و همکارانش پروندههای پزشکی بیش از ۱/۳ میلیون بیمار در اونتاریو، پایتخت کانادا، که بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۹ تحت ۲۱ عمل جراحی معمول قرار گرفته بودند و حدود ۳ هزار جراح این عملها را بررسی کردند. این جراحیها از عمل تعویض مفاصل لگن و زانو، کاهش وزن، آپاندیس، کیسه صفرا تا جراحیهای پیچیدهتر مانند عمل قلب باز، ترمیم آنوریسم و جراحی مغز را شامل میشد.
برای هر ۱/۳ میلیون عمل، جنس بیمار، جزئیات جراحی و جنس جراح بررسی شد.
یافتهها نشان داد که نتیجه عمل بیماران مرد، فارغ از جنس پزشکشان یکسان بود، حال آنکه نتیجه عمل برای بیماران زن با جراح زن، بهتر بود. نتیجه عملها بهدست جراحان زن، فارغ از جنس بیمار، یکی بود.
جرث با بیان اینکه جراحان مرد عالی وجود دارند که نتیجه عمل آنها همیشه خوب است، گفت مورد نگرانکننده در این بررسیها این است که تفاوتهایی جدی میان جراحان زن و مرد را نشان میدهد که میتواند بر روی نتایج کلی برای بیماران اثرگذار باشد.
چنان که پیشتر آمد، آمار مرگ زنان در صورتی که پزشک جراح مرد بود تا ۳۲ درصد بیشتر از زمانی بود که جراح، زن بود. مثلا ۱/۴ درصد زنانی که عمل قلب با جراح مرد داشتند مرده بودند اما این آمار هنگامی که پزشک زن بود ۱ درصد بود. در هر دو جراحیهای مغزی و عروقی، ۱/۲ بیماران زن با جراح مرد، جانشان را از دست داده بودند اما با جراح زن این آمار بسیار پایین تر و ۰/۹ درصد بود؛ بهعبارتی احتمال مرگ با داشتن جراح مرد برای بیمار زن تا ۳۳ درصد بالاتر بود.
در کل، احتمال عوارض پس از عمل جراحی برای بیماران زن تا ۱۶ درصد، احتمال بستری دوبارهشان ۱۱ درصدو تا ۲۰ درصد احتمال طولانیتر ماندن آنان در بیمارستان وجود داشت.
جرث گفت برای توضیح چنین یافتههایی، ذکر تفاوت تکنیکی میان جراحان زن و مرد غیرمحتمل به نظر میرسد، چرا که هر جراحان زن و مرد هر دو آموزش مشابهی در این زمینه میبینند.
یک پزشک زن با ۲۰ سال سابقه جراحی با اشاره به نتایج این پژوهش گفت ممکن است بیماران زن راحتتر باشند پیش از عمل جراحیشان تا با پزشک زن صحبت کنند و درباره اقداماتی که لازم است انجام دهند تا نتیجه عملشان خوب از آب دربیاید حرف بزنند؛ مثلا سیگارشان را ترک کنند تا عمل پیوند استخوانشان موفقیتآمیز باشد.
کالج سلطنتی جراحان انگلستان با جالب خواندن یافتههای این پژوهش گفت که تحقیقی با جزئیات بیشتر نیاز است تا ارتباط، اعتماد و رابطه پزشک و بیمار را مورد بررسی قرار دهد.
بیماریهای چندگانه در افراد مسن باعث طول عمر کمتر و ضعف سلامت جسمی و روانی در آنها میشود. مصرف داروهای مختلف برای بیماریهای چندگانه نیز این بیماران را با خطر عوارض تداخل دارویی مواجه میکند.
از طرفی نحوه درمان کنونی این بیماریها باعث افزایش هزینههای درمانی میشود. دانشمندان در پی یافتن راهی هستند که با از بین بردن پیری سلولی از بروز این بیماریها در سنین بالاتر جلوگیری کنند. وبسایت خبری تحلیلی کانورسیشن در مقالهای کارشناسی به عوامل و راههای مبارزه با این نوع بیماریها پرداخته که در ادامه میآید.
بیش از نیمی از بزرگسالان بالای ۶۵ سال در بریتانیا با دو یا چند بیماری مزمن زندگی میکنند که معمولاً به عنوان «بیماریهای چندگانه» شناخته میشوند. افرادی که با چند بیماری زندگی میکنند نه تنها طول عمر کمتری دارند، بلکه ممکن است سلامت جسمی و روانی ضعیفتری را نیز تجربه کنند.
مهمتر از همه، بیش از نیمی از مراجعههای پزشکی و بیمارستانی مربوط به بیمارانی است که به بیماریهای چندگانه مبتلا هستند. ۷۰ درصد از هزینههای درمانی در بریتانیا به مراقبت از این افراد اختصاص مییابد و با افزایش جمعیت انتظار میرود تعداد افراد مبتلا به بیماریهای چندگانه نیز افزایش یابد که باعث افزایش بیشتر این هزینهها میشود.
هماکنون بیماریهای چندگانه به طور جداگانه مورد درمان قرار میگیرند. این به این معناست که هر بیمار به طور همزمان چند داروی متفاوت برای بیماریهای متفاوت مصرف میکند. به علاوه هر بیمار باید در نوبتهای متعدد به پزشکهای مختلف در مطبها و بیمارستانها مراجعه کنند. این مساله علاه بر آوردن فشار مالی بر نظام سلامت همگانی، بیماران را در معرض خطر آسیبهای ناخواسته ناشی از عوارض تداخل دارویی قرار میدهد.
بنابراین آنچه به روشنی ضرورت پیدا میکند تغییر در این رویکرد است. پژوهشگران معتقدند برای پیشگیری از خطرات ناشی از مصرف همزمان چند دارو و کاهش هزینههای درمانی، باید عوامل اصلی بروز بیماریها را هدف قرار داد.
یک رویکرد جدید
کارشناس کانورسیشن میگوید با اینکه بیماریهای چندگانه در افراد مختلف متفاوت است، اما بیماریهای چندگانه معمولا با هم همخانواده هستند و یک ریشه دارند که به آنها بیماریهای «خوشهای» میگویند. مثلا دلیل ابتلا به بیماریهای قلبی و قند خون ممکن است چاقی باشد.
شناسایی عوامل بیماریهای خوشهای به پزشکان این امکان را میدهد که با استفاده از یک درمان واحد با چندین یا حتی همه بیماریهایی که بیمار با آنها دست و پنجه نرم میکند، به طور موثرتر برخورد کنند. این امر هم تعداد مراجعههای پزشکی و هم تعداد داروها را کاهش میدهد.
چنین رویکردی هنوز مورد استفاده قرار نگرفته است؛ تا حد زیادی به این دلیل که تحقیقات هم در زمینه پزشکی و هم در زمینه دارو، به جای چندین بیماری، بر درمان یک بیماری متمرکز است. بنابراین اگر از همینحالا اقدام نشود، هرگونه پیشرفت در این زمینه ممکن است سالها طول بکشد.
یکی از بزرگترین عوامل بروز بیماریهای چندگانه، افزایش سن است. به همین دلیل پژوهشگران معتقدند تمرکز بر مطالعه عوامل زیستی (بیولوژیک) پیری میتواند یکی از راههای درمان بیماریهای چندگانه باشد، زیرا در وهله اول از بروز بیماریهای گروهی پیشگیری میکند.
پیری با ۹ تغییر اصلی آغاز میشود که به عنوان «علائم بارز پیری» شناخته میشوند و در سلولها و مولکولهای انسان رخ میدهند. این تغییرات ناشی از انباشت آسیبها در بدن است که سپس به سلولهای ما فشار وارد میکند و باعث میشود آنها وارد حالتی به نام پیری سلولی شوند. در این حالت سلول دیگر تقسیم نمیشود و همین عامل باعث آسیب بیشتر به سلولهای سالم میشود.
با بالارفتن سن قدرت از بین بردن سلولهای پیر از بدن کم میشود و این باعث انباشت آنها و افزایش خطر ابتلا به بیماری میشود. پژوهشگران بر این باورند که اگر بتوانیم از انباشت این سلولها جلوگیری کنیم، بهتر میتوانیم از بروز بیماریهای چندگانه جلوگیری کنیم.
پژوهشها روی موشهایی که بهطور ژنتیکی به گونهای دستکاری شده بودند که سلولهای پیری نداشته باشند، نشان داد که آنها ۲۵ درصد بیشتر از موشهای معمولی عمر میکنند و کمتر دچار بیماریهای چندگانه میشوند.
اما موشهایی که بهطور ژنتیکی به گونهای ویرایش شده بودند که پیری سلولی را افزایش دهند، سریعتر پیر میشوند و در سنین جوانتر دچار بیماریهای چندگانه میشوند. اگرچه این آزمایشها باید روی انسان انجام و ثابت شوند، اما همین نتایج اولیه نشان میدهد که هدف قرار دادن سلولهای پیری ممکن است در پیشگیری از بروز بیماریهای چندگانه نویدبخش باشد.
هماکنون داروهایی که میتوانند پیری سلولی را از بین ببرند، وجود دارند و برای درمان انواع خاصی از سرطان خون استفاده میشوند. این داروها همچنین روی بیماران مبتلا به بیماری مزمن ریوی فیبروز ریوی ایدیوپاتیک نیز آزمایش میشوند. با توجه به اینکه این داروها هماکنون در حال استفاده برای آزمایشهای بالینی هستند، اگر ثابت شود که در درمان سایر بیماریها شرایط موثرند، میتوانند به سرعت برای استفاده در بیماران مبتلا به بیماریهای چندگانه استفاده شوند.
فعالیت بدنی نیز ممکن است راه دیگری برای هدف قرار دادن پیری سلولی باشد. مطالعات روی موشها نشان داده است که ورزش میتواند به کاهش تعداد سلولهای پیر در بدن کمک کند. برخی شواهد نیز نشان میدهند که این مساله در مورد انسان نیز صادق است. یک مطالعه که در آن افراد مسن یک برنامه ورزشی روزانه را به مدت ۱۲ هفته دنبال کردند، نشان داد که نه تنها عملکرد فیزیکی شرکتکنندگان بهبود یافت، بلکه تعداد سلولهای پیری که در خون داشتند نیز کاهش یافت.
اما به باور کارشناس کانورسیشن، پیش از اینکه بتوانیم از این رویکرد در درمان بیماریهای چندگانه استفاده کنیم، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است. این کارشناس معتقد است نه تنها باید نشان دهیم که داروهایی که پیری زیستی (بیولوژیکی) را هدف قرار میدهند در پیشگیری و درمان بیماریهای چندگانه در انسان موثرند، بلکه باید بدانیم که کدام نشانههای پیری باعث ایجاد بیماریهای خوشهای در بیماران مبتلا به بیماریهای چندگانه میشوند.
با افزایش جمعیت سالخورده در بسیاری از کشورهای جهان، احتمالا بیماریهای چندگانه شایعتر میشوند؛ مگر اینکه یک رویکرد جدید رادیکال برای مقابله با آن به کار گرفته شود. درمانهای بهتر به تنهایی میتواند تأثیر عمدهای بر بهبود سلامت جسمی و روانی بیماران در سراسر جهان داشته باشد و همزمان فشار بر سیستم مراقبتهای بهداشتی را نیز کاهش دهد.
باب سگت هنرپیشه، کمدین و مجری تلویزیونی آمریکایی روز یکشنبه ۹ ژانویه، ۱۹ دیماه در هتلی در اورلاندو در سن ۶۵ سالگی درگذشت.
وقتی جسد باب سگت در هتل پیدا شد، به آرامی در تخت خوابیده بود، هیچ اثری از مصرف مواد مخدر یا مرگ غیر طبیعی مشاهده نشده است؛ و نشانههایی مانند روشن بودن چراغ اتاق هتل حاکی از آن است که او بدون درد فوت کرده است.
گفته میشود او پیش از خواب با همسرش تماس داشته و به همین دلیل وقتی همسرش روز بعد موفق نمیشود با او تماس برقرار کند با نگرانی با هتل تماس میگیرد که اتاق او را چک کنند.
علت مرگ سگت هنوز مشخص نیست و ۱۲-۱۰ هفته طول میکشد تا مشخص شود. اما پلیس گمان میکند شاید دلیل مرگ حمله قلبی یا سکته مغزی بوده باشد. سگت اخیرا به ویروس کرونا مبتلا شده بود و در یکی از برنامههای خود درباره سخت بودن این بیماری گفته بود: « خیلی بد است.»
پلیس در حال بررسی گفتههای سگت در طول ضبط یک پادکست در هفته گذشته درباره ابتلای او به ویروس کرونا و در پی یافتن شواهدی است که نشان دهد آیا ویروس باعث لخته شدن خون یا عارضه جانبی دیگری در او شده که در مرگ او نقش داشته باشد.
باب سگت برای برگزاری تور استند آپ خود در آمریکا در حال سفر بود. او پیش از مرگش در رسانههای اجتماعی با طرفدارانش حرف زده و از برگزاری این تور ابراز خوشحالی کرده بود.
رابرت لین سگت، معروف به باب سگت، در ماه می سال ۱۹۵۶ در خانوادهای یهودی در فیلادلفیا به دنیا آمد. او در ابتدا قصد داشت پزشک شود اما با تشویق و توصیه معلم انگلیسیاش که به استعدادهای سگت واقف بود وارد دنیای بازیگری شد. سگت کار طنز را از زادگاهش فیلادلفیا آغاز کرد و سپس برای ادامه کار راهی لسآنجلس شد. او در اواخر دهه هفتاد میلادی نقشهای کوچکی در سریالها و برنامههای تلویزیونی داشت اما یک دهه بعد او به نامی آشنا برای خانوادههای آمریکایی تبدیل شد.
با اینکه سگت در ابتدا با کمدیهای بیپروا در میان دوستانش معروف شد اما به زودی با سریال خانوادگی فول هاوس (Full House) در میان مردم شهرت پیدا کرد. او با بازی در نقش یک مرد خانواده دوست به نام دنی تنر که همسرش را از دست داده بود و باید به تنهایی سه دخترش را بزرگ میکرد به موفقیت رسید.
سپس شبکه خانگی نتفلیکس سریال دیگری به نام فولر هاوس (Fuller House) که ادامه این سریال بود ساخت که بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ پخش میشد و سگت دوباره با نقش دنی تنر در ۱۰ قسمت این سریال ظاهر شد.
سگت در سال ۱۹۹۶ فیلم تلویزیونی «به خاطر امید» (For Hope) را کارگردانی کرد. این فیلم از زندگی خواهر سگت که سه سال پیش از ساخت فیلم بر اثر بیماری اسکلرودرمی جانش را از دست داده بود، ساخته شد. سگت همچنین عضو هیئت مدیره سازمان تحقیقات اسکلرودرمی بود و زندگی خود را وقف جمعآوری بودجه برای تحقیق در زمینه این بیماری کرد. تلاشهای او به کسانی مانند رجینا هال، هنرپیشه آمریکایی کمک کرد.
سگت علاوه بر بازیگری مجری برنامه ویدیوهای خانگی آمریکا بین سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۹۹۷ بود.
مرگ ناگهانی او برای اعضای خانواده، همسر و دوستانش بسیار غمانگیز بوده است و بسیاری از آنها در رسانههای اجتماعی در اینباره اظهار تاسف کردهاند.
آندریا باربر، بازیگر نقش کیمی گیبلر در سریال فول هاوس و ادامه آن، فولر هاوس، عکسی دوستداشتنی از خودش در حالیکه سگت را در آغوش گرفته در اینستاگرامش به اشتراک گذاشت و درباره مرگ او نوشت: «این یکی خیلی دردناک است.» او بزرگترین قلب هالیوود و بزرگترین آغوش را داشت. از اینکه دیگر نمیتوانم او را در آغوش بگیرم خیلی ناراحتم.»
همهگیری کرونا پیامدهای منفی متعددی داشت اما پیامدهای مثبت چطور؟ محققان بریتانیایی از یکی از این موارد مثبت پرده برداشتهاند: مردم با ماسک جراحی بر صورت جذابتر به نظر میرسند.
نتایج تحقیق پژوهشگران دانشگاه کاردیف، در ولز، در نشریه «پژوهش شناختی» منتشر شده و روزنامه بریتانیایی گاردین بخشهایی از آن را گزارش کرده است.
بر اساس این تحقیق، زنان و مردان، هر دو، اگر ماسکی به صورت داشته باشند که نیمه پایین صورتشان را پوشانده باشد جذابتر به نظر میآیند.
بنابر این گزارش، این نتیجه حتی برای محققان نیز شگفتانگیز بود.
ممکن است به مذاق طبیعت و همچنین تولیدکنندگان ماسکهای باب روز خوش نیاید، اما این تحقیق نشان میدهد که ماسک جراحی یک بار مصرف بیش از همه خوشایندتر و جذابتر است.
مایکل لوییس، از دانشکده روانشناسی دانشگاه کاردیف و متخصص چهره، گفت که نتایج تحقیقات پیش از همهگیری کرونا نشان داده بود که زدن ماسک جراحی جذابیت فرد را کاهش میدهد، چرا که بیماری و مریضی را به ذهن متبادر میکند.
او افزود که تیم محققان تصمیم گرفت دریابد آیا این دیدگاه هنوز پس از ماسک زدن فراگیر برجاست یا نه و تاثیر نوع ماسک بر این نگرش را هم بسنجد.
لوییس گفت پژوهش تیم محققان نشان داد که صورت افراد با زدن ماسک جراحی آبی جذابتر به نظر میرسد و این ممکن است به این دلیل باشد که افراد به ماسک جراحی زدن کادر بهداشت و درمان خو گرفته و هماکنون ماسک زدن را با افرادی که در مشاغل مربوط به مراقبت و پزشکی فعالیت میکنند مرتبط میبینند.
او افزود: در زمانهای که آسیبپذیریم ممکن است ماسک زدن را اطمینانبخش بدانیم و فردی که آن را به صورت میزند حس مثبتتری در ما برانگیزد.
بخش نخستین این پژوهش در فوریه ۲۰۲۱ انجام شد و از ۴۳ زن خواسته شد تا از یک تا ده، به جذابیت مردان در تصاویر بدون ماسک، با ماسک پارچهای بدون طرح، ماسک جراحی آبیرنگ و همچنین تصاویری که در آن مردان با یک کتاب سیاه ساده نیمه پایین صورتشان را پوشانده بودند امتیاز دهند.
شرکتکنندگان گفتند که تصاویر با ماسک پارچهای بهشکل آشکاری جذابتر از تصاویر بدون ماسک یا تصاویری است که در آن نیمی از چهره فرد با کتاب پوشانده شده است، اما ماسک جراحی معمولی یکبارمصرف، از همه دلپذیرتر به چشم میآمد.
لوییس افزود که چنین نتایجی در نقطه مقابل تحقیقات پیش از همهگیری کوویدـ۱۹ قرار میگیرد که در آنها، بیماری و دوری از فرد فرد ماسکبهصورت به ذهن خطور میکرد.
لوییس گفت که چنین یافتهای با روانشناسی تکاملی و اینکه چرا ما جفت خاصی را انتخاب میکنیم نیز مرتبط است. بیماری و اجتناب از آن، میتواند نقش پررنگی در انتخاب جفت بازی کند و در گذشته هر نشانهای دال بر بیماری میتوانست دل فرد را بهشدت بزند. اما حالا شاهد چنان تغییر جهتی در این نگرشایم که ماسک دیگر نشانگر بیماری نیست.
لوییس همچنین اشاره کرد که ممکن است که ماسک افراد را جذابتر نشان دهد چرا که توجه را به سمت چشم معطوف میکند. او گفت که دیگر تحقیقات نشان میدهد که پوشاندن نیمه چپ یا راست صورت نیز فرد را به نظر بقیه جذابتر میکند؛ این تا حدودی به دلیل آن است که ذهن جای خالی نیمه دیگر را پر میکند و تاثیر کلی را اغراقزده در نظرمان جلوه میدهد.
بخش دوم تحقیقات که در آن جای زن و مرد عوض میشود و مردان باید با نگاه کردن به صورت ماسکزده زنان بگویند که آنان را چطور میبینند نیز انجام شده و در دست انتشار است. لوییس گفت که نتایج تا حد زیادی شبیه به بخش نخستین پژوهش بوده است. از شرکتکنندگان در این تحقیق خواسته نشده بود که گرایش جنسیشان را بیان کنند.
با به قدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان، داراییهای این کشور در خارج مسدود و بودجه بینالمللی نیز قطع شد. روی کار آمدن طالبان که به عنوان یک گروه تروریستی شناخته میشوند، جامعه بینالمللی را برای ارسال کمکهای بشردوستانه به افغانستان با مشکل مواجه کرده است.
به گزارش رویترز، با اینکه گروهها و نهادهای امدادرسان تلاش میکنند از راههای دیگری کمکها را به افغانستان برسانند، کندی روند انتقال کمکها و خشکسالی بیسابقه و موانع و مشکلات دیگر، افغانستان را تا آستانه قحطی پیش برده است.
عبدالقاهر یک کشاورز افغان به رویترز میگوید این بدترین خشکسالی است که او در تمام طول عمرش به خاطر دارد. او که با از دست دادن محصول خود دیگر توان تامین معیشت چهار فرزندش را نداشت به ناچار تصمیم جدی گرفت تا داراییهای خود را بفروشد و برای جستجوی کار به شهر هرات در غرب کشور مهاجرت کند.
چند روز بعد، در ۱۵ اوت، طالبان قدرت را در دست گرفتند؛ اتفاقی که باعث فروپاشی اقتصادی در افغانستان شد، میلیونها نفر را به کام فقر فرو برد و افغانستان را به یکی از بدترین بحرانهای بشردوستانه در جهان تبدیل کرد. با فرا رسیدن زمستان سخت، خانواده قاهر در میان نزدیک به ۹ میلیون شهروند افغانستانی هستند که به طرز خطرناکی در آستانه یک قحطی قرار دارند.
قاهر میگوید «بچه ها لباس گرم ندارند و هوا به شدت در حال سرد شدن است. ما میترسیم بچهها بیمار شوند.»
تسلط برقآسای طالبان بر افغانستان باعث مسدود شدن میلیاردها دلار دارایی این کشور در خارج شد. بودجه بینالمللی نیز که ۷۵ درصد از هزینههای دولت را تامین میکرد، یک شبه قطع شد. بانکها با کمبود نقدینگی مواجه شدند، میلیونها نفر کار خود را از دست دادند یا حقوقی دریافت نکردند، ارز داخلی سقوط کرد و قیمتها سر به آسمان کشید.
اندیشکده گروه بحرانهای بینالمللی (ICG) گفت به نظر میرسد فقر و گرسنگی «بیش از همه بمبها و گلولهها در دو دهه گذشته مردم افغانستان را بکشد». این اندیشکده قطع کمکهای مالی، به استثنای کمکهای اضطراری، را «بزرگترین عامل» دانست.
اما یافتن راهی برای پیشگیری از بروز فاجعه به دلیل تحریمهای طولانیمدت سازمان ملل و آمریکا و سایر تحریمها علیه طالبان که همچنان به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته میشوند، پیچیده شده است.
شورای امنیت سازمان ملل و آمریکا اواخر دسامبر سال ۲۰۲۱ به آژانسهای امدادرسانی چراغ سبز نشان دادند که ارسال کالاهای حیاتی را بدون ترس از شکستن تحریمها افزایش دهند.
آژانسهای سازمان ملل ۴/۴ میلیارد دلار بودجه از سازمانهای بشردوستانه برای افغانستان درخواست کردند که بزرگترین کمکی است که تاکنون برای یک کشور درخواست شده است.
به نوشته رویترز، اما تحلیلگران میگویند کمکهای بشردوستانه فقط یک گچ چسبنده است و برای احیای اقتصادی و بازرگانی باید نقدینگی به بازار تزریق شود و پولهای بلوکهشده باید برای به راهاندازی خدمات مهم آزاد شوند.
قاهر در گفتوگو با رویترز گفت: «این پولها پول مردم افغانستان است و این تحریمها به افراد آسیبپذیر آسیب میرساند.» او جزو ۳/۵ میلیون شهروندی است که به دلیل خشکسالی و ناامنی آواره شدهاند. این کشاورز ۴۵ ساله هر روز سعی میکند در میان آشغالهای اطراف چیزی برای سوختن پیدا کند تا همسرش بتواند با آتش آن برای فرزندانشان برنج و سیبزمینی بپزد. قاهر و همسرش از غذای خود میزنند تا بتوانند شکم فرزندانشان را سیر کنند.
هماکنون ۲۳ میلیون نفر یعنی بیش از نیمی از جمعیت افغانستان نمیتوانند شکم خود را سیر کنند. مری آلن مک گروتی، نماینده مردم افغانستان در برنامه جهانی غذای سازمان ملل گفت افغانستان با «سونامی گرسنگی» روبرو است.
کشاورزان اغلب در زمانهای سخت برای جستجوی کار نقل مکان میکنند، اما بحران اقتصادی دیگر هیچ گزینهای برای کار بر جای نگذاشته است.
مک گروتی میگوید: « زنانی را دیدهام که خود را روی پاهای من انداختند و با فریاد درخواست کمک میکردند. و مردانی را دیدم که در سطلهای زباله به دنبال نان خشک میگردند تا شکم فرزندانشان را سیر کنند.»
برخی کشاورزان که در طول عمر خود شاهد ۱۹ دولت در افغانستان بودهاند به مک گروتی گفتهاند که شرایط در هیچ زمانی به این وخامت نبوده است. آنها میگویند جنگ را به گرسنگی ترجیح میدهند.
مردم برای تامین معیشت همه دارایی خود، از گوسفند و جواهرات گرفته تا موتورسیکلت و زمین را میفروشند. برخی حتی دختران خود را در مقابل دریافت پول شوهر میدهند.
از طرفی برخلاف دورههای گذشته، به ندرت پیش آمده که دسترسی امدادگران به جوامع آسیبپذیر به این خوبی بوده باشد. با پایان جنگ، فائو که در اواسط سال ۲۰۲۱ تنها به ۲۵ استان دسترسی داشت حالا به همه ۳۴ استان افغانستان دسترسی دارد.
اما نهادهای کمکرسانی به پول و منابع نیاز دارند. برنامه جهانی غذا به تنهایی به ۲/۶ میلیارد دلار برای سال آینده نیاز دارد.
فائو و برنامه جهانی غذا میگویند طالبان نیاز گسترده به کمک را درک کرده و با وجود اعمال محدودیت بر سایر زنان، به کارمندان زن اجازه کار میدهند.
این اولین بار است که یک گروه تحریمشده کشوری را تصرف و جامعه بینالمللی را با دوراهی مواجه میکند.
سازمان ملل، بانک جهانی و کمککنندگان به دنبال راههایی برای تزریق پول به اقتصاد افغانستان بدون واسطه مقامهای طالبان هستند.
بانک جهانی در ماه دسامبر گذشته مقداری از ۱/۵ میلیارد دلار موجود در صندوق بازسازی افغانستان - بزرگترین منبع تامین مالی دولت پیشین - را در اختیار برنامه جهانی غذا و آژانس کودکان در سازمان ملل، یونسیف، قرار داد.
سازمان ملل همچنین با دور زدن وزارت بهداشت، حقوق هزاران نفر از کارکنان بهداشتی را پرداخت کرده و یک صندوق پول برای ارائه کمکهای مالی به کسبوکارهای کوچک و ایجاد اشتغال برای افراد بیکار در پروژههای زیربنایی ایجاد کرده است.
اما تحلیلگران میگویند اقدامات مقطعی برای جلوگیری از فروپاشی [اقتصادی] افغانستان کافی نیست.
به گزارش رویترز، اندیشکده گروه بحرانهای بینالمللی از جامعه بینالمللی خواست تا داراییهای افغانستان را آزاد کند، تحریمها را کاهش دهد و با طالبان برای بازگرداندن خدمات اولیه از جمله خدمات بانک مرکزی تعامل کند.
پزشکان آمریکایی عمل پیوند قلب خوک به یک مرد ۵۷ ساله را با موفقیت به انجام رساندند. این پیوند اولین در نوع خود است و خوکی که از قلب آن برای پیوند استفاده شده ویرایش ژنتیکی شده بود.
اگر نتایج این پیوند موفقیت آمیز باشد، امیدها برای پیوند اعضای حیوان به انسان در افرادی که دارای نارسایی اندامهای حیاتی هستند بسیار بالا خواهد رفت. این عمل جراحی ۸ ساعته در بیمارستانی در بالتیمور در ایالت مریلند انجام و حال بیمار مساعد گزارش شده است.
دکتر بارتلی گریفیت، پزشک جراح این عمل و رئیس بخش پیوند قلب مرکز پزشکی مریلند گفت عمل تاکنون موفقیتآمیز بوده و حال بیمار خوب است و ما خیلی هیجان زدهایم، اما در مورد نتایج قطعی آن هنوز کاملا مطمئن نیستیم به این دلیل که این اولین بار است چنین عملی انجام میشود.
به گفته یک سازمان غیرانتفاعی هماهنگکننده پیوند عضو در آمریکا، سال گذشته بیش از ۴۱ هزار آمریکایی عمل پیوند عضو داشتهاند که بیش از نیمی از آنها پیوند کلیه بوده است.
اما کمبود شدیدی در تامین اعضای بدن وجود دارد و هر روز حدود ۱۲ نفر که در لیست انتظار دریافت عضوند جان خود را از دست میدهند. سال گذشته حدود ۳۸۱۷ بیمار آمریکایی جراحی پیوند قلب انسانی داشتند که بیش از هر زمان دیگری بوده، اما تقاضا همچنان بیشتر از عرضه است.
دانشمندان با تلاش بسیار سعی کردهاند ژن خوکها را به گونهای ویرایش کنند که اعضای بدن آنها با بدن انسان سازگاری داشته باشد. پیوند قلب تنها چند ماه پس از آن انجام شد که جراحانی در نیویورک با موفقیت کلیه یک خوک اصلاح شده ژنتیکی را به فردی که دچار مرگ مغزی شده بود پیوند زدند.
پژوهشگران امیدوارند اینگونه پشرفتهای علمی دوران جدیدی را در دنیای پزشکی رقم بزند و دیگر کمبودی در تامین اندامهای حیاتی برای بیمارانی که منتظر انجام عمل پیوند اعضا هستند وجود نداشته باشد. هماکنون بیش از نیم میلیون آمریکایی منتظر دریافت پیوند کلیه و سایر اندامهایند
کارشناسان پزشکی معتقدند این روش جدید درهای زیادی را باز میکند، اما نباید این را از نظر دور داشت که هنوز موانع زیادی وجود دارد تا بتوان این شیوه را به طور گسترده به مرحله اجرا درآورد.
به عقیده کارشناسان، رسانهها ممکن است در مورد پوشش اینگونه رویدادها اندکی بزرگنمایی کنند، اما واقعیت این است که زمان زیادی طول میکشد تا درمانهایی از این دست به طور آسان در دسترس قرار بگیرند.
خانواده بیمار، که دیوید بنت نام دارد و پزشکان میگویند او به این دلیل خطر انجام این عمل آزمایشی را پذیرفت که بدون پیوند قلب جان خود را از دست میداد و پیشتر همه راههای درمان دیگر را امتحان کرده بود. از طرفی حال بنت آنقدر وخیم بود که واجد شرایط جراحی پیوند با قلب انسان نبود.
هنوز نمیتوان در مورد بهبودی بیمار با قطعیت نظر داد. به گفته کارشناسان، بنت هنوز به یک دستگاه بای پس قلب-ریه متصل است، که او را قبل از عمل زنده نگه میداشت، اما به گفته کارشناسان، این برای کسی که عمل پیوند قلب انجام داده غیرعادی نیست.
قلب جدید بنت هماکنون کار میکند و پزشکان گفتهاند به زودی میتوان او را از دستگاه خارج کرد. وضعیت او برای ردیابی هرگونه علائمی که نشان بدهد بدن او قلب را نمیپذیرد به دقت رصد میشود. ۴۸ ساعت اول که بسیار حساس است، بدون هیچگونه مشکلی سپری شده است.
فرآیند پیوند اعضای حیوانات به انسان پیشینهای طولانی دارد. تلاش برای استفاده از پوست و خون حیوانات یه صدها سال پیش بازمیگردد.
در دهه ۱۹۶۰ کلیههای شامپانزه به برخی از بیماران انسانی پیوند زده شد، اما طولانیترین مدت زندگی یک گیرنده عضو ۹ ماه بود. در سال ۱۹۸۳ نیز قلب یک نوع میمون به نام بابون به یک نوزاد پیوند زده شد، اما او نیز ۲۰ روز بعد فوت کرد.
اما خوک نسبت به دیگر حیوانها برای تامین اعضای پیوندی ویژگیهای بهتری دارد زیرا پرورش آن آسانتر است و در عرض شش ماه به اندازه یک انسان بالغ رشد میکند. هماکنون دریچههای قلب خوک به طور منظم به انسان پیوند زده میشود و برخی بیماران مبتلا به دیابت سلولهای پانکراس خوک دریافت کردهاند. از پوست خوک نیز به عنوان پیوند موقت برای بیماران سوختگی استفاده شده است.
این دو فناوری اخیر، یعنی ویرایش ژن و شبیهسازی، برای پیشگیری از عدم سازگاری اندامهای خوک با بدن انسان به کار گرفته میشوند و پیشرفت قابل توجهی در دنیای پزشکی به حساب میآیند.