دو قرص اصلی ضد کرونا کداماند، چه تفاوتی دارند و کدام بهتر است؟
در حال حاضر برای مبتلایان به بیماری کرونا عمدتا از قرصهای ساخت دو شرکت «فایزر» و «مِرک اَند کو» که اثربخشی بالایی در افراد بیشتر در معرض خطر نشان دادهاند استفاده میشود. پژوهشهایی نیز برای استفاده از این قرصها برای پیشگیری از ابتلا در حال انجام است.
قرص تولیدی شرکت فایزر با نام تجاری «پاکسلووید» به فروش میرسد و قرص ساخت شرکت مرک نیز با یکی از دو نام «لاگوریو» و «مولنوپیراویر» عرضه میشود.
اما این دو قرص چه تفاوتهایی با هم دارند، قیمتشان چند است، و کدامیک بهتر است. خبرگزاری رویترز در گزارشی به این موضوع پرداخته است.
نتایج کارآزمایی بالینی که این دو شرکت ارائه کردهاند حاکی از موثرتر بودن قرص تولیدی شرکت فایزر است.
فایزر حدود دو ماه پیش، دسامبر ۲۰۲۱، اعلام کرد نتایج کارآزمایی نهایی نشان میدهد قرص تولید این شرکت اگر در سه روز اول شروع علائم ابتلا مصرف شود بستری یا مرگ بر اثر کرونا را تا ۸۹ درصد کاهش میدهد و اگر در پنج روز اول مصرف شود تا ۸۸ درصد کاهش میدهد.
یک ماه پیش از آن نیز شرکت مرک اعلام کرده بود نتایج نهایی کارآزمایی بالینی قرص ساخت این شرکت نشان میدهد که اگر این قرص در پنج روز نخست بروز علائم مصرف شود احتمال بستری یا مرگ تا ۳۰ درصد کاهش مییابد. نتایج اولیه این رقم را ۵۰ درصد ذکر کرده بود.
چرا این داروها مهماند؟
برای مقابله با ویروس کرونا چندین واکسن در جهان تولید شده است. اما برای درمان بیماران و مبتلایان به کووید-۱۹ گزینههای کمی در دسترس است.
به مبتلایانی که حالشان آنقدر وخیم نیست که بستری شوند اما در معرض خطر ابتلا به بیماری حاد قرار دارند، داروهای آنتیبادی به صورت وریدی به آنها تزریق میشود.
کارایی این داروها چگونه است؟
هر دو قرص ساخت فایزر و مرک برای پنج روز تجویز میشوند. در دوره درمانی فایزر سه قرص در صبح و سه قرص در شب مصرف میشود و داروی مرک به صورت چهار قرص در صبح و چهار قرص در شب مصرف میشود.
داروی فایزر بخشی از گروه دارویی است که به عنوان مهارکنندههای پروتئاز شناخته میشود و برای مسدود کردن آنزیمی که ویروس کرونا برای تکثیر آن نیاز دارد طراحی شده است. این دارو همراه با ریتوناویر، که یک ضد ویروس قدیمیتر است و فعالیت مهارکنندههای پروتئاز را افزایش میدهد، تجویز میشود، اما میتواند عوارض جانبی گوارشی و تداخل دارویی ایجاد کند.
هر دو شرکت گفتهاند که مطالعات آزمایشگاهی نشان میدهد قرصهای آنها در مقابل سویه اومیکرن اثربخشی دارند.
این قرصها خطری ندارند؟
هر دو شرکت با اینکه دادههای محدودی در مورد درمان با این داروها ارائه دادهاند نسبت به ایمنی آنها ابراز اطمینان کردهاند.
فایزر اعلام کرده حدود ۲۰ درصد از بیمارانی که قرص یا دارونما را در کارآزماییها دریافت کردند، اغلب عوارض جانبی خفیفی را تجربه کردند. ۱/۷ درصد از بیمارانی که دارو دریافت کرده بودند ۶/۶ درصد از بیمارانی که دارونما مصرف کردند عوارض جانبی جدی گزارش کردند.
از آنجایی که ریتوناویر موجود در پاکسلووید میتواند با سایر داروها تداخل داشته باشد، پزشکان تاکید میکنند بیماران باید فهرست دقیق داروهای دیگری که مصرف میکنند را پیش از تجویز داروی فایزر به پزشک خود اعلام کنند.
مرک میگوید ۱۲ درصد از بیمارانی که داروی آن را دریافت کردهاند و ۱۱ درصد از بیمارانی که دارونما مصرف کردهاند عوارض جانبی مرتبط با دارو را تجربه کردهاند.
مطالعات حیوانی نشان داده مصرف داروهای دیگری که در گروه دارویی قرصهای شرکت مرک قرار دارند باعث بروز نقایص مادرزادی در حیوانات شده است. شرکت مرک گفته است مطالعات مشابه مولنوپیراویر نشان میدهد مصرف طولانیتر حتی دوزهای بالاتر از این در انسان باعث نقص مادرزادی یا سرطان نمیشود.
مولنوپیراویر برای بیماران کمتر از ۱۸ سال در آمریکا مجاز نیست زیرا میتواند بر رشد استخوان و غضروف تأثیر بگذارد و مصرف آن در دوران بارداری نیز توصیه نمیشود.
چقدر این داروها در دسترس است؟
شرکتهای فایزر و مرک گفتهاند برای گسترش دسترسی جهانی این داروها تلاش میکنند؛ از جمله اجازه میدهند شرکتهای داروسازی داروهای ژنریک نسخههای ارزانتر آنها را در اختیار کشورهای کمدرآمد قرار دهند.
فایزر گفته انتظار دارد امسال ظرفیت تولید ۱۲۰ میلیون دوره درمانی داشته باشد.
شرکت مرک نیز گفته میتواند دستکم۲۰ میلیون دوره دارویی از داروهای خود در سال جاری تولید کند.
کدام قرص گرانتر است؟
دولت آمریکا واکسنها و درمانهای ویروس کرونا را به صورت رایگان در اختیار ساکنان این کشور قرار میدهد. کشورهای سراسر جهان در حال مذاکره بر سر قیمتها با فایزر و مرک هستند.
آمریکا برای هر دوره درمان با پاکسلووید حدود ۵۳۰ دلار و برای هر دوره مولنوپیراویر ۷۰۰ دلار پرداخت میکند.
آخر شب بود و از جشن عروسی به خانه برمیگشتند. به یکی از ایست بازرسیهای کابل رسیدند. دو مامور طالبان تفنگ به دست در ایست بازرسی بودند. یکی از آنها داخل ماشین نور انداخت.
در صندلی عقب فاطمه عبداللهی که دو بچهاش را روی زانوهایش نشانده بود وسط نشسته بود. یک طرف او نیز خواهر کوچکترش زینب و در طرف دیگر یکی از همکارانش نشسته بودند.
مامور بازرسی با دست اشاره کرد و اجازه عبور داد. اما چند ثانیه بعد صدای شلیک دو گلوله آمد و سر زینب روی شانه خواهرش افتاد. فاطمه جیغ میزد و التماس میکرد که خواهرش چیزی بگوید اما زینب ۲۵ساله جان باخته بود.
این یکی از صحنههایی است که شهروندان افغانستان پس از به قدرت رسیدن دوباره طالبان با آن روبهرو هستند. خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی به خشونت امنیتی طالبان پرداخته و از گذشته آنها در جنگ یاد کرده است.
فاطمه که خواهرش آن شب کشته شد به آسوشیتدپرس میگوید: «صورتش را در دستانم گرفتم اما بیحرکت بود. بعد دیدم که خون از پشتش روان شده و گلوله خورده است.»
مریم، مادر زینب و فاطمه، در محلهای شیعهنشین در غرب کابل زندگی میکند. او میگوید بیشتر روزها گریه میکند و چشم به در میدوزد تا شاید زینب به خانه برگردد.
زینب قرار بود دو ماه بعد ازدواج کند و با وجود محدودیتهایی که طالبان برای کار کردن زنان وضع کردهاند او همچنان بهعنوان حسابرس در یک خیریه کار میکرد. خواهر او فاطمه هم در همین خیریه مشغول به کار است.
مریم میگوید زینب تهتغاری و دوستداشتنی بود.
نادرعلی، پدر زینب، گوشهای نشسته و خودش را در یک پتو پیچیده است. پاهایی ضعیف دارد و میگوید دیگر توان کار کردن ندارد. زینب تنها نانآور این خانواده بود.
مقامهای طالبان گفتند که تیراندازی روز ۱۳ ژانویه اشتباهی پیش آمده بود و یکی از دو مامور بازرسی نفهمیده بوده که دیگری به ماشین اجازه عبور داده بوده است و حالا هر دو نفر در بازداشتاند. طالبان با عذرخواهی از مرگ زینب به خانه پدر و مادر او رفتند و قول دادند که عدالت در حق او اجرا شود و به آنها ۶۰۰ هزار افغانی معادل حدودا ۶ هزار دلار پول پرداخت کردند.
اما مرگ زینب، مخمصه حاکمان جدید افغانستان را پررنگتر میکند؛ مسیری که طالبان از مبارزه با شورش بهسوی حکمرانی طی میکنند. طالبان در تلاشاند تا هزاران جنگجوی جوان که شیوههای خشنشان را به شغل جدیدشان بهعنوان نیروهای امنیتی بردهاند، منضبط کنند. جنگجویان جوانی که تنها جنگ را میشناسند. اغلب آنان نه درسی خواندهاند و نه حتی میتوانند بخوانند و بنویسند. تنها مهارتشان جنگیدن است و بس. به اسلحههای در دستشان بهاندازه تلفن همراهشان انس دارند.
در کابل، پایتخت، بیشتر مردم از آنها میترسند. طالبان، پنج ماه بعد از به دست گرفتن قدرت، همچنان گروهی پشت وانت، اسلحههای روبهآسمان نشانهرفته را حمایل کردهاند و در خیابانهای کابل جولان میدهند. شمارشان از اوایل سقوط این شهر کمتر شده اما همچنان حضور آشکاری دارند.
درآوردن جنگجویان از حالت جنگی برای طالبان دشوار است چرا که گزینههای کمی برای آنها وجود دارد. بهگفته مایکل کوگلمن، از مقامهای برنامه آسیا در مرکز ویلسون آمریکا، بسیاری از این جنگجویان تحصیلاتی ندارند و آموزشی ندیدهاند تا جذب زندگی شهری شوند و با وجود بحران اقتصادی، حتی آن گروهشان که مهارتهایی دارند هم نمیتوانند کاری پیدا کنند.
اما تنها جنگجویان خشن طالبان، مشکل نیستند. رهبران آنان هم همیناند. طالبان تظاهرات زنان را با اسپری فلفل و تیر هوایی متفرق کرده و خبرنگاران را کتک زده و بازداشت کردهاند. اخیرا، شبیخون زدن شبانه مقامات اطلاعاتی به خانه تظاهراتکنندگان برای بازداشت آنان نیز هولناک بوده است.
عبیدالله بهیر، فعال اجتماعی و استاد دانشگاه آمریکایی افغانستان، از اینکه طالبان شیوههای سازمانهای اطلاعاتی پیشین در این کشور را به کار گرفته باشند ابراز نگرانی کرد.
این سازمانها پیشینه قساوتی دارند که به دهه ۱۹۸۰ میلادی و زمان دولت حامی کمونیسم در افغانستان بازمیگردد. صدها نفر در آن زمان کشته و در گورهای دستهجمعی مدفون شدند. پس از کودتای سال ۲۰۰۱ طالبان، آٰژانس اطلاعاتی تحتعنوان «ریاست عمومی امنیت» که از حمایت آمریکا برخوردار بود هزاران افغان را بهجرم انتساب به طالبان بازداشت کرد. گروههای حقوقبشری میگویند صدها تن بههمین شکل روانه مراکز شکنجه و ناپدید شدند.
حالا طالبان «ریاست عمومی امنیت» خودشان را دایر کردهاند.
بهیر گفت که اغلب انتظار میرود که قربانی زجری که به او روا داشته شده را در مقام قدرت، به دیگری تحمیل نکند ولی گاهی از آن هم فراتر میرود. او گفت طالبان باید بفهمند که ایندست رفتارها در طولانیمدت مردم را با آنان بیگانهتر میکند.
در زمانی که افغانستان با اقتصاد دچار فروپاشی و گرسنگی گسترده روبهروست، رهبران جهان با بدگمانی شاهد گذار طالبان به حاکمیتاند. تاکنون، طالبان بر مواضع خودشان سرسختانه پافشاری کردهاند. گرچه تلاش کردهاند که خود را با این واقعیت که نمیتوانند به شیوه دفعه گذشته حکومت کنند وفق دهند، اما در آن واحد به دیگرانی که خواهان نقشی در حکومتاند هم راه ندادهاند.
بسیار جنگجویان طالبان اکنون لباس متحدالشکل نیروهای دفاع و امنیت متعلق به دولت پیشین را به تن میکنند. لطفالله حکیمی، رییس «کمیسیون تصفیه» طالبان به آسوشیتدپرس گفت که به شکایات درباره این جنگجویان رسیدگی میشود و هزاران تن از جنگجویان طالبان یا زندانی شدهاند و یا به دلایل تخلفات گوناگون از فساد تا ارعاب، اخراج شدهاند.
طالبان بهدنبال محدود کردن مجازاتهای شدیدی است که بیست سال پیش و در دور اول به قدرت رسیدن در این کشور، برای آنها بدنامی به بار آورده بود. این مجازاتها از قطع دست سارقان تا اعدام در ملأعام را در برمیگرفت.
در نخستین ماه به قدرت رسیدن دوباره طالبان، فرماندهان پایینرتبه اغلب سرخود مجازاتهایی برای جرایمی ادعاشده، اعمال میکردند. مثلا سارقان را برای تحقیر در شهر میگرداندند. اما حالا مظنونان به دادگاه برده میشوند تا قضات تصمیم بگیرند. البته قاضیان اشخاص موردتایید طالباناند که آموزش مذهبی دیدهاند و شفافیت کمی درباره روند قضاوت وجود دارد اما همین تا حدودی سرخود عمل کردن جنگجویان طالبان را مهار میکند.
طالبان در راضی کردن اعضای پیشین ارتش برای بازگشت به خدمت، کمتر موفق عمل کردهاند. شمار کمی به این درخواست طالبان پاسخ دادهاند چرا که پس از کشتار انتقامجویانه برخی افسران ارتش، از اعلام درجه نظامی پیشین خود بیمناکاند.
رهبران طالبان حملات انتقامجویانه را آشکارا ممنوع کردهاند و با چندین استثنا، در مهار ایندست حملات نسبتا موفق بودهاند. آناتول لیوِن، یک پژوهشگر صاحبنظر در این زمینه که سابقه تحقیق درباره چهار دهه جنگ در افغانستان را دارد عملکرد طالبان در این زمینه را در قیاس با استانداردهای افغانستان و حتی دیگر جنگهای داخلی در جهان «چشمگیر» توصیف کرد.
برای بسیاری افغانها، طالبان همچنان چهرههای ترسناک شهرند. رسانههای اجتماعی سرشاز از ویدیوها و عکسهای «منتسب به» طالباناند که مردم را تهدید و یا در خانههایشان بازداشت میکنند.
بعضی ویدیوها هم مانند آن یکی است که در آن جنگجوی طالبانی، موی مردی را کوتاه میکند و میگوید طبق قانون جدیدی است که از مردان میخواهد مویشان را کوتاه نگه دارند. اما در ویدیو اصلی که به مشاهده آسوشیتدپرس رسیده، جنگجوی طالبان این مرد را در حال دزدی بازداشت میکند و بهمنظور تحقیر او در ملأعام، موی او او را کوتاه میکند. طالبان که بسیاریشان مویشان را تا سرشانه بلند کردهاند کارزاری برای کوتاه کردن مو به راه نینداختهاند.
آناتول لیون هشدار داد که با توجه آنچه در افغانستان گذشت، غرب ممکن است برای اینکه چه در این کشور روی خواهد داد، پاسخی در آستین نداشته باشد.
لیون گفت پس از تجربه بنا کردن دولت بهشیوه غربی طی ۲۰ سال گذشته در افغانستان، آیا غرب اصلا در جایگاهی است که سمتوسوی درست برای این کشور مشخص کند؟
المپیک زمستانی پکن ۲۰۲۲، که از روز جمعه ۱۵ بهمن رسما آغاز شد، از دو نظر منحصر به فرد معرفی شده است؛ اینکه پکن تنها شهری است که هم (در سال ۲۰۰۸) المپیک تابستانی در آن برگزار شد و هم در حال حاضر شاهد المپیک زمستانی است.
دوم اینکه برگزاری کنندگان این مسابقات میگویند این نخستین المپیک «کربنخنثی» یا «کربنصفر» است. بررسی ابعاد و واقعیتهای مربوط به این ادعای دوم میتواند درک بهتری در این باره بدهد.
نخست اینکه همهگیری کرونا و محدودیتهای مربوط به آن که از جمله شمار تماشاچیان مسابقات را به شدت کاهش داد، به تلاش چین در زمینه «کربنخنثی» برگزار کردن رقابتها کمک کرده است.
همچنین چین از کاهش «برونفرستها» به ویژه از طریق مجهزسازی ساختمانهای بهجامانده از المپیک تابستانی سال ۲۰۰۸، استفاده از انرژی تجدیدپذیر و استفاده از وسایل نقلیه برقی، هیدورژنی یا گاز طبیعی خبر میدهد.
یکی از مقامهای چین که در کمیته برگزاری این مسابقات در زمینه زیستمحیطی مسئولیت دارد با اطمینان میگوید که این المپیک واقعا کربنخنثی است.
پیش از این هم المپیکهای زمستانی دیگری ادعای کربنخنثی بودن داشتهاند. ردپای کربنی بازیهای المپیک زمستانی پکن که معادل با ۱/۳ میلیون تن دیاکسید کربن برآورد میشود، در برابر انتشار دیاکسید کربن سالیانه در چین که ۱۱ میلیارد تن است، مثل قطرهای در اقیانوس است.
اگرچه برخی محققان تلاش چین برای «کربنخنثی» برگزار کردن این رقابتها را ستودهاند، بعضی دیگر به این ادعای چین به دیده تردید مینگرند. این دسته پژوهشگران میگویند که حتی اگر چین تلاش کند برونفرستها را تعدیل کند، این «تعدیل»، معادل جبران برونفرست ۲۲۰ هزار خودرو در سال است.
بازیهای المپیک زمستانی پکن، آنطور که از نام آن پیداست در پایتخت، و کوههای شمالغرب چین برگزار میشود. چین برای کاهش اثرات زیستمحیطی بازیهای فعلی ۷ سالن ورزشی را که در المپیک تابستان ۲۰۰۸ برای رقابتهای ورزشی دیگری ساخته بود بهگونهای تغییر کاربری داده تا از آنها دوباره استفاده کند.
بنا بر اعلام کمیته برگزاری المپیک در چین، تمامی ۱۳ ساختمان تازهبناشده برای المپیک زمستانی ۲۰۲۲، «سبز» ساخته شدهاند و ۵ ساختمان دیگرهم بناهایی موقتاند که ردپای کربنی محدودی دارند.
سیاست دولت چین برای به صفر رساندن موارد کرونا، به این معناست که تماشاچیان بینالمللی اجازه ندارند در پکن به تماشای بازیها بنشینند و فروش بلیط به تماشاگران محلی هم لغو شده است. با همین اقدامات، در انتشار ۵۰۰ هزار تن دیاکسید کربن در بخش مسافرت و اقامت، صرفهجویی شده است.
المپیک زمستانی پکن همچنین اولین المپیکی است که در آن بهجای هیدروفلور کربن صنعتی از دیاکسید کربن طبیعی برای خنک نگه داشتن محل برگزاری رقابتهای اسکی استفاده شده است که بنا بر اعلام چین، تا ۲۶ هزار تن در مصرف کربن صرفهجویی میکند. کلودیو زیلیو، پژوهشگر زیستمحیطی این انتخاب چین را تایید کرد اما گفت که عدد اعلامشده برای صرفهجویی «بسیار بالا» به نظر میرسد.
کوههای شمالغرب چین که مسابقاتی همچون اسکی و اسنوبوردینگ در آنها برگزار میشود در طول زمستان سرد است اما بارش کمی دارد. این مسئله چین را ناچار کرده از مناطق دیگر آب به این منطقه تزریق کند تا با آن برف تولید کند.
برای برگزاری بازیها ۲/۸ میلیون متر مکعب آب لازم است که اندازه پر کردن ۱۰۰۰ استخر سایز استخرهای رقابتهای المپیک است. اما کمیته برگزاری المپیک در چین میگوید که بازیها کمتر از ده درصد منابع آب شمال غرب را استفاده میکند و تاثیر زیستمحیطی انتقال آب برای تولید برف هم بیش از ۳ هزار تن دیاکسید کربن آزاد نخواهد کرد.
انرژی تجدیدپذیر و تعدیل کربن
یکی دیگر از نخستینها در المپیک پکن، تعهد چین به تامین برق از انرژی تجدیدپذیر برای هر ۲۵ محل برگزاری مسابقات بوده است.
با این حال جولز بویکاف، پژوهشگر علوم سیاسی، اشاره میکند که منبع تامین برق چین بهصورت عمده از ذغالسنگ است، ساختوساز محل برگزاری مسابقات با استفاده از این سوخت انجام شده است و احتمالا منبع تامین انرژی برگزاری رقابتها هم باز همین سوخت است.
پژوهشگر دیگر باور دارد که تجهیزات تامین منابع تجدیدپذیر انرژی چه در صورت برگزاری المپیک پکن و چه نه، برای استفاده چین از آنها ساخته میشد اما یک مقام چینی در کمیته برگزاری المپیک میگوید که تمامی این زیربناهای انرژی بادی و خورشیدی مختص المپیک ساخته شده است.
حتی اگر بسیاری جوانب رقابتها بهشکلی طراحی شده باشد که تاثیر زیستمحیطی این بازیها را به حداقل برساند، انتشار برخی برونفرستهای حاصل ساختوساز و سفرهای هوایی، اجتنابناپذیر است. برای تعدیل این برونفرستها، چین ۶۰ میلیون انواع درخت کاشته است که انتشار دیاکسید کربن را تا ۱/۱ میلیون تن کاهش میدهد.
اما دنیل اسکات، جغرافیدان دانشگاه واترلو در کانادا میگوید که احیای جنگل برای تعدیل کربن راه قابلاتکایی نیست چرا که جنگل میتواند دچار آتشسوزی و یا درختان آن قطع شود.
بازیهای المپیک آتی
مارتین مولر، پژوهشگر جغرافیای انسانی در دانشگاه لوزان سوییس میگوید که اتکای بیش از اندازه به تعدیل کربن به تقویت فلسفه «فعلا بسوزان، بعدا جبران کن» دامن میزند.
مولر و همکاران پیشتر و در جریان یک تحلیل، دریافتند که پایداری زیستمحیطی در برگزاری بازیهای المپیک در طی زمان کاهش یافته است، چرا گسترش این رقابتها با افزایش شمار تماشاچیان همراه بوده که ردپای زیستمحیطی بالاتری از خود به جای میگذارد. پیشنهاد مولر این است که برگزاری المپیک جمعوجورتر و میزبانی آن بهشکلی باشد که برگزاری چندین دور از رقابتها در یک شهر باشد.
دنیل اسکات نیز افزود که هر چه سبزتر برگزار کردن بازیهای زمستانی المپیک، با تهدید فعلی گرمایش زمین اهمیت ویژهای پیدا کرده است. تحقیقات اسکات نشان میدهد که تا پایان قرن ۲۱، تغییرات در دما و بارش برف، به آن معنا خواهد بود که اغلب شهرهایی که میزبان المپیک زمستانی بودهاند برای دور دیگری از میزبانی با مشکل مواجه خواهند شد.
بر اساس یک مطالعه، ویروس کرونا در بدن یک زن مبتلا به اچآیوی (ایدز) در آفریقای جنوبی ۲۱ بار جهش پیدا کرده است. این زن که دارو و درمانهای کافی برای بیماری خود دریافت نمیکرده، به مدت ۹ ماه به ویروس کرونا مبتلا بوده است.
به گزارش بلومبرگ، این مطالعه که توسط دانشمندان دانشگاه استلنبوش و دانشگاه کوازولو ناتال در آفریقای جنوبی انجام شده، نشان داد وقتی این زن ۲۲ ساله داروهای لازم برای درمان اچآیوی را به طور منظم و به اندازه کافی مصرف کرد سیستم ایمنی او تقویت شد و توانست از بیماری کووید-۱۹ در عرض شش تا نه هفته بهبود یابد. این تحقیق هنوز مورد بررسی محققان دیگر قرار نگرفته است.
این مطالعه بار دیگر نشان میدهد که ویروس کرونا احتمالا وقتی وارد بدن افرادی که سیستم ایمنی ضعیفی دارند، میشود، به سرعت جهش مییابد و ممکن است منجر به پیدایش سویههای جدیدی از ویروس شود. از بزرگترین گروههایی که سیستم ایمنی بسیار ضعیفی دارند مبتلایان به اچآیوی هستند که داروی مناسب و کافی مصرف نمیکنند.
آفریقای جنوبی بیشترین آمار ابتلا به اچآیوی در جهان را دارد. از ۶۰ میلیون نفر جمعیت این کشور ۸/۲ میلیون نفر آن به این ویروس مبتلا هستند. نوع بتا، که بیمار مورد مطالعه به آن آلوده شده بود، و اومیکرون هر دو در آفریقای جنوبی پیدا شدند.
دانشمندان با تاکید بر اینکه این هنوز یک فرضیه است، میگویند: «این مورد، مانند موارد قبلی، نشان میدهد شیوع بالای ویروس اچآیوی میتواند مسیری بالقوه برای ظهور سویههای جدید ویروس کرونا باشد و گزارشهای قبلی را که کلید کنترل جهش ویروس کرونا درمان موثر ایدز است، تایید میکند.»
اما خبر خوش در این روزها این است که شرکت مدرنا شاید در آستانه تولید این واکسن بسیار مهم باشد، واکسنی که از واکسن کووید-۱۹ نیز مهمتر است. این شرکت اعلام کرده به یک واکسن MRNA یا RNA پیامبر دست یافته که برای درمان ایدز طراحی شده است.
شرکت زیستفناوری مدرنا با همکاری سازمان غیرانتفاعی «ابتکار عمل بینالمللی واکسن ایدز» روز پنجشنبه هفتم بهمن ماه، اولین مرحله از کارآزمایی بالینی این واکسن را آغاز کردند.
واکسن اچآیوی نیز مانند واکسن کووید-۱۹، بدن را فریب میدهد پروتئینهایی بسازد که فرد را در برابر ایدز ایمن کند. هدف پژوهشگران در این مرحله بالینی این است که دریابند آیا دریافت کننده واکسن میتواند نوع خاصی از گلبولهای سفید خون، معروف به سلولهای B را القا کند که باعث تولید آنتیبادیهایی برای مقابله با ویروس ایدز شوند. به گفته مدرنا این پروتئینها «به طور گسترده هدف واکسن ایدز است و این اولین گام در این فرآیند است.»
پس از تولید واکسن کرونا، این پرسش مطرح شد که چرا دانشمندان پس از ۲۰ سال تحقیق هنوز نتوانستهاند واکسن ایدز را تولید کنند؛ در حالیکه واکسن کرونا در زمان بسیار کوتاهی تولید شد.
واقعیت این است که پژوهشگران همواره در حال تحقیق روی چندین واکسن ایدز بودهاند.
پژوهشگران میگویند تحقیق در مورد واکسن کرونا شناخت زیادی از نحوه عملکرد سیستم ایمنی بدن و پیچیدگیهای آن به آنها داده که به روند تحقیق در مورد واکسن ایدز کمک بسیار زیادی کرده و آنها نسبت به نتایج تحقیقات امیدوار و خوشبین هستند اما همچنان معتقدند تا رسیدن به یک واکسن کارآمد برای ویروس ایدز فاصله دارند.
شرکت مدرنا که اخیرا واکسن ایدز خود را مورد کارآزمایی بالینی قرار داده نیز از روشهایی که برای تولید واکسن موفق کرونای خود به کار برده برای تولید واکسن ایدز استفاده کرده است.
بر اساس گزارش موسسه بینالمللی واکسن ایدز، پژوهشگران در تهیه واکسن ویروس کرونا تحقیقات خود را بر تهیه واکسنی متمرکز کردهاند که بتواند با سویههای نگرانکننده مقابله کند. اما ویروس ایدز قابلیت جهش بسیار سریعی دارد و میلیونها سویه جهشیافته دارد. با توجه به این ویژگی، دانشمندان باید به واکسنی دست پیدا کنند که بتواند با تنوع بینهایت گسترده سویههای ویروس ایدز مقابله کند.
اولیور شوارتز، رئیس مرکز ایمنی و بخش ویروسشناسی موسسه پاستور در پاریس، میگوید در حالی که بیشتر افراد میتوانند به طور طبیعی پس از ابتلا به ویروس کرونا بهبود یابند و در نتیجه مصونیت پیدا کنند، اما در مورد ویروس ایدز اینگونه نیست. او در ادامه گفت: «ویروس ایدز بسیار راحتتر از ویروس کرونا جهش مییابد و بنابراین تولید پادتنهای بهاصطلاح خنثیکنندهای که بتواند به طور گسترده از بروز عفونت جلوگیری کند، دشوارتر است»
تنها تعداد انگشت شماری به طور طبیعی این پادتنها را پس از ابتلا به ایدز تولید میکنند. تحقیق روی واکسن ایدز نیازمند مطالعه این موارد نادر تولید پادتن، درک نحوه عملکرد آنها و تلاش برای تکثیر آنها در سیستم ایمنی افراد سالم است.
منصف بنکیران، مدیر تحقیقاتی موسسه ژنتیک انسانی در فرانسه، میگوید پیشرفتهای مهمی در دنیای پزشکی به دست آمده که برای بسیاری از افراد مبتلا به ویروس ایدز این امکان را فراهم میکند زندگی طولانیتر و سالمتری داشته باشند.
مهمتر از همه، با کاهش بار ویروسی فرد آلوده، امروزه درمانهای مختلف ایدز میتوانند شانس انتقال ویروس ایدز به فرد دیگر را به شدت کاهش دهند یا از بین ببرند. اما بنکیران میگوید بسیاری از مردم به این درمانها دسترسی ندارند و آنهایی که دسترسی دارند، گاهی برای پیگیری راههای درمان و مصرف تمام داروهای لازم دچار مشکل میشوند. او در ادامه میافزاید با وجود بهبود دسترسی به راههای درمان، هنوز مشکلاتی در مورد پایبندی مردم به رژیمهای درمانی، حتی در اروپا وجود دارد».
در نبود واکسن، تا کنون تمرکز روی ترویج اقدامات پیشگیرانه مانند رعایت بهداشت در روابط جنسی، استفاده از سرنگهای تمیز و دسترسی بهتر به مراقبتهای بهداشتی برای جمعیتهای محروم و به حاشیهرانده شده بوده است.
۳۸ میلیون نفر در جهان به ویروس اچآیوی یا همان ویروس نقص ایمنی اکتسابی مبتلا هستند که میتواند منجر به بیماری بالقوه کشنده ایدز شود.
کشورهای جنوب صحرای آفریقا حدود ۷۰ درصد از مبتلایان به اچآیوی در جهان را در خود دارند و حدود ۱/۲ میلیون آمریکایی نیز از ابتلا به این ویروس رنج میبرند. آمار دقیق مبتلایان به ایدز در ایران مشخص نیست اما بنابر آخرین گزارش وزارت بهداشت در اوایل دسامبر ۲۰۲۱ و همزمان با روز جهانی ایدز، نزدیک به ۴۳ هزار نفر در ایران به این ویروس مبتلا هستند و سهم زنان از این آمار ۱۸ درصد اعلام شده است.
پس از اعلام این آمار، محمد علی محسنی بندپی، عضو کمیسیون بهداشت مجلس از افزایش «نگران کننده» آمار زنان مبتلا به ایدز در ایران خبر داد و گفت این «افزایش معنادار» را باید جدی گرفت. بر اساس گزارشهای منتشر شده، آمیزش جنسی به عنوان اصلیترین راه انتقال ویروس شناسایی شده است. با صدور بخشنامه «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» و ممنوعیت فروش بدون نسخه داروها و اقلام پیشگیری از ضدبارداری، زنان بیشتر در معرض ابتلا به ویروس ایدز قرار میگیرند.
حالا امید است با تولید واکسن مدرنا بتوان از شر ویروس ایدز و کرونا خلاص شد.
در مرحله ابتدایی کارآزمایی واکسن ایدز ۵۶ بزرگسال و سالم که آزمایش ایدز آنها منفی بود شرکت کردند. اولین دوز این واکسن در دانشکده پزشکی و علوم بهداشتی دانشگاه جورج واشنگتن تزریق شد.
از بین داوطلبان شرکت کننده در این کارآزمایی، ۴۸ نفر یک یا دو دوز واکسن ایدز دریافت خواهند کرد و ۳۲ نفر آنها یک واکسن یادآور نیز دریافت خواهند کرد. ۸ شرکت کننده دیگر نیز تنها واکسن یادآور دریافت خواهند کرد.
این گروه به مدت شش ماه تحت نظر خواهند بود تا ایمنی واکسن در آنها ارزیابی شود.
نتیجه یک پژوهش جدید در دانشگاه استنفورد در آمریکا نشان میدهد که اجاق گاز آشپزخانه ممکن است از آنچه پیشتر تصور میشد برای سلامت عموم و کره زمین خطرناکتر باشند.
این تحقیق در نشریه «علوم زیستمحیطی و فناوری» منتشر شده است.
واشینگتن پست در گزارشی به این تحقیق پرداخته است.
تیم دانشمندان دانشگاه استفورد در پژوهشی دریافتند که برخی وسایل بسیار بیشتر از برآورد «آژانس حفاظت محیطزیست آمریکا» گاز متان آزاد میکنند. متان از عوامل مهم در گرمایش کره زمین است. این وسایل، همچنین مقادیر قابلتوجهی دیاکسید نیتروژن آزاد میکنند؛ آلایندهای که قرار گرفتن در معرض آن اثرات آسیبزای متعددی برای ریهها، از جمله افزایش حملات آسم، التهاب و دیگر عارضههای تنفسی دارد.
انتشار این یافتهها در حالی است که دانشمندان و فعالان محیطزیست بهطور فزایندهای خواهان استفاده مردم از اجاق، آبگرمکن و دیگر وسایل برقی، بهجای وسایل گازی، شدهاند. در میانه این توصیهها، صنعت گاز طبیعی آمریکا در جدال است تا شعلههای آبی اجاق گاز خانهها را همچنان روشن نگه دارد.
راب جکسون، استاد علوم زمین دانشگاه استنفورد که در پژوهش مذکور مشارکت کرده است به مردم توصیه کرد که اگر بضاعت آن را دارند از «اجاق القایی» استفاده کنند و گفت اجاق برقی برای کره زمین و کیفیت هوا بهتر است.
بیش از یکسوم خانوارهای آمریکا، بهعبارتی ۴۰ میلیون خانه، با گاز طبیعی آشپزی میکنند. در کالیفرنیا، ۶۰ درصد خانوارها گاز را ترجیح میدهند.
در این پژوهش تیم محققان «برونفرست» اجاق ۵۳ خانه در ۷ بخش کالیفرنیا را اندازهگیری و سپس از یافتهها، برای برآورد میزان متان منتشره از اجاق گاز خانهها در آمریکا، استفاده کرد. راب جکسون میگوید اثر اقلیمی اجاق گازها در سراسر ایالات متحده قابلقیاس با اثر راندن ۵۰۰ هزار خودرو گازسوز در سال است.
متان، عنصر اصلی تشکیلدهنده گاز طبیعی، دومین آلاینده بزرگ دخیل در تغییرات اقلیمی در میان گازهای گلخانهای به شمار میرود. اگرچه متان زودتر از دیاکسید کربن ناپدید میشود، اثرات مخرب آن طی ۲۰ سال اولیه پس از آزاد شدن در جو، تا ۸۰ برابر بیشتر از دیاکسید کربن است.
تیم پژوهشگران استنفورد همچنین دریافتند که بیش از سهچهارم متان منتشره هنگامی که اجاق گازها خاموش بود آزاد شده بود که حاکی از آن است که نشت گاز از این اجاقها در زمانی که این وسایل برای پختوپز و گرما استفاده نمیشود هم ادامه دارد. البته میزان دیاکسید نیتروژن آزادشده با میزان مصرف گاز، ارتباط بیشتری داشت.
تیم کارول، سخنگوی آژانس حفاظت محیطزیست آمریکا، در واکنش به نتایج این پژوهش گفت که این سازمان پیشتر برونفرست داخل خانهها و ساختمانها را در بررسیها نگنجانده بود. اما تصمیم دارد رویکردش در این زمینه را در سال ۲۰۲۲ بهروز کند.
انجمن گاز آمریکا که ۲۰۰ شرکت را نمایندگی میکند، با دفاع از تلاشهای این صنعت برای کاهش اثرات اقلیمی، اشاره کرد که انتشار گاز متان از سیستمهای گاز طبیعی از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۹ شانزده درصد کاهش داشته است و مصرف خانگی گاز طبیعی تنها بخش کوچکی از مقادیر برونفرست در ایالات متحده را تشکیل میدهد. این انجمن در بیانیهای از تصمیم برای سرمایهگذاری سالیانه ۳۰ میلیارد دلار برای مدرنسازی سیستمهای گازی خبر داد تا به مشترکان در راه کاهش «ردپای کربنی» آنان کمک کند.
شهرداری نیویورک دسامبر ۲۰۲۱، استفاده از گاز در ساختمانهای جدید در این شهر را ممنوع کرد. بر اساس رای شورای شهر نیویورک، ساختمانهای زیر ۷ طبقه از دسامبر ۲۰۲۳ و ساختمان بلندتر تا سال ۲۰۲۷ باید وسایلشان را برقی کنند.
اینها در حالی است که در ایالتهای جنوبی آمریکا همچون آلاباما، کنتاکی و تگزاس، لوایحی در حمایت از صنعت گاز و بهمنظور جلوگیری از محدودیت مصرف سوختهای فسیلی به تصویب رسیده است.
راب جکسون اظهار امیدواری کرد که با انتشار این پژوهش، برخی مردم آمریکا اجاق برقی بخرند و اشاره کرد که اجاق برقی گرچه از اجاق گاز گرانتر است اما برای مثال میتواند یک قابلمه آب را تقریبا در نصف زمان یک اجاق گاز، جوش بیاورد.
جکسون گفت که بیشتر افراد اجاق گاز را میپسندند اما اگر اجاق برقی را امتحان کنند هرگز دوباره سراغ اجاق گاز نمیروند.
ارتش میانمار در روز یکم فوریه ۲۰۲۱ با یک کودتا قدرت را در این کشور در دست گرفت و رهبران سیاسی این کشور را دستگیر و زندانی کرد. مردم میانمار در اعتراض به براندازی دولت دموکراتیک که با انتخابات بر سر کار آمده بود، به خیابانها آمدند.
تظاهرات مسالمت آمیز سراسری و سرکوب خشونتآمیز نیروهای امنیتی به یک بحران انسانی در سراسر میانمار تبدیل شده است.
آسوشیتدپرس با تعدادی از مردم در میانمار درباره اینکه چگونه زندگی آنها از زمان سلطه ارتش تغییر کرده، گفتوگو کرده است. این افراد از ترس انتقامجویی ارتش تنها به شرطی صحبت کردند که نامشان فاش نشود.
روایت یک زن بیوه: « همسرم ناگهان ناپدید شد»
شوهر خینه پیش از مرگش درآمد خوبی داشت و خانوادهاش در یانگون، بزرگترین شهر میانمار، زندگی خوب و راحتی داشتند. او مجبور نبود کار کند و میتوانست در خانه بماند تا از دو دختر خردسالشان نگهداری کند.
در یکم فوریه، شوهر خینه از دوستی یک تماس تلفنی دریافت کرد که از کودتا و تسلط نظامیان به او خبر میداد. خینه به آسوشیتدپرس گفت: «شوهرم خیلی غمگین و عصبانی به نظر میرسید و نمیتوانست زیاد حرف بزند.»
در هفتههای پس از کودتا، تظاهرات بسیاری که خواستار بازگشت دموکراسی و آزادی سیاستمداران زندانی شده بود، در کشور موج میزد. خینه و شوهرش نیز به این اعتراضات پیوستند.
در اواخر ماه مارس، زمانی که نیروهای امنیتی استفاده از سلاحهای مرگبار برای سرکوب اعتراضات را آغاز کردند، خینه در حال نگهداری از دختر خردسالش بود که تظاهرکنندگان به خانه او آمدند تا به او بگویند شوهرش به ضرب گلوله کشته شده است. تظاهرکنندگان همسر خینه را به دو درمانگاه بردند اما هر دو درمانگاه از پذیرش و درمان او سرباز زدند و زمانی که به بیمارستان رسیدند او دیگر فوت کرده بود. خینه میگوید: « همسرم ناگهان ناپدید شد. تا پیش از کودتا هرگز فکر نمیکردم که خانواده ما روزی اینگونه از هم بپاشد.»
به گفته انجمن کمک به زندانیان سیاسی، که یک گروه نظارت بر دستگیریها و مرگهای تایید شده در میانمار است، شوهر او یکی از دستکم ۱۴۹۰ نفری است که از زمان کودتا به دست ارتش کشته شدهاند. به گفته این گروه، بیش از ۱۱۷۷۵ نفر نیز دستگیر شدهاند.
از زمان مرگ همسرش، خینه کار خود را در یک کارخانه پوشاک آغاز کرده و روزانه ۳ دلار درآمد دارد. او دیگر از پس پرداخت هزینههای آپارتمان قدیمی خود برنمیآید و به همراه دو دخترش به یک اتاق کوچک نقل مکان کردهاند. خینه نگران است که نتواند هزینههای زندگی فرزندانش را تامین کند و همچنین نگران سلامت روان آنهاست. خینه میگوید: «دختر بزرگ من آسیب روحی دیده است. او اغلب میگوید دوستان من پدر دارند، اما من نه.»
روایت یک آواره: « از فرار کردن از جنگ خسته شدهام.»
انفجار بمب و شلیک توپ و گلوله، می ۶۳ ساله را در هر پناهگاهی که در طول سال گذشته مجبور به فرار به آن شده دنبال کرده است.
پس از شروع جنگ در نزدیکی روستای او در شرق میانمار، می ابتدا مجبور شد به اردوگاه آوارگان فرار کند. یک ماه بعد، اردوگاه دیگر امن نبود و داروهای مورد نیاز او برای بیماری قلبی و فشار خون بالا در دسترس نبود. می که دیگر جایی نداشت تا به آن پناه ببرد، به خانه یکی از بستگانش نقل مکان کرد.
می در گفتوگوی تلفنی با آسوشیتدپرس گفت: «زمانی که آنجا بودیم، صدای تیراندازی شنیده میشد. ما تصمیم گرفتیم که حتی اگر به قیمت جانمان تمام شود از آنجا نرویم، زیرا دیگر از فرار کردن از جنگ خسته شدهایم.»
مدتی بعد، منطقه نزدیک خانه بستگانش نیز بمباران شد و او مجبور شد یک بار دیگر فرار کند. در حال حاضر، می با ۱۵ نفر دیگر که همگی آواره هستند، در یک انبار غله کوچک زندگی میکنند. او فقط برای دو ماه دارو دارد و نگران آینده خانواده و کشورش است.
آژانس مربوط به امور پناهندگان سازمان ملل آمار آوارگان از زمان تسلط ارتش را تا اواسط ژانویه بیش از ۴۰۰ هزار نفر تخمین زده . ۳۲ هزار نفر دیگر نیز به کشورهای همسایه گریختهاند.
می گفت: «من هر روز احساس خستگی و نگرانی میکنم. حالا تنها امیدم این است که صلح و آرامش را ببینم و بعد به خانه خودم برگردم.»
روایت یک جراح: « جانهایی باید در راه انقلاب فدا شوند.»
پیش از تسلط ارتش، یک دستیار جراح ۲۸ ساله در حال مطالعه برای امتحانات تخصص خود بود. او با خانوادهاش زندگی میکرد و به درمان بیماران در بیمارستانی که در آن کار میکرد افتخار میکرد.
صبح روز کودتا، با دیدن خودروهای نظامی در جادهها و هلیکوپترها در بالای سرش، به سر کار رفت. تلفن و اینترنت قطع شد. وقتی وارد بیمارستان شد، متوجه شد که ارتش، آنگ سان سوچی، رهبر کشور را بازداشت کرده است.
روز بعد، او و سایر کارکنان مراقبتهای بهداشتی در بیمارستانهای دولتی دست از کار کشیدند و که جرقهای شد برای آنچه به عنوان جنبش نافرمانی مدنی معروف شد.
او در تماس تلفنی با آسوشیتدپرس گفت پس از کودتای نظامی، دیگر نمیخواستیم زیر نظر آنها کار کنیم. ما معتقد بودیم که تمام بخشهای بهداشت زیر نظر ارتش هیچ پیشرفتی نخواهند داشت.»
به گفته سازمان پزشکان برای حقوق بشر، میانمار به یکی از خطرناکترین مکانها در جهان برای کارکنان مراقبتهای بهداشتی تبدیل شده است. به گفته این سازمان، ۳۰ کارمند از این بخشها از زمان تسلط نظامیان تا ژانویه ۲۰۲۲ کشته و ۲۸۶ نفر دستگیر شدند.
این جراح با دیدن دستگیری همکارانش به منطقهای که تحت کنترل یک گروه مخالف مسلح است گریخت. او به مدت چهار ماه در درمانگاههای موقت ساخته شده از چادر در کمپها کار کرده است و افراد مبتلا به بیماریهای عمومی و مجروحان گلولههای نظامی و مینهای زمینی را درمان میکند.
دسترسی به دارو سخت است، زیرا نیروهای امنیتی هر کسی که دارو حمل و منتقل میکند را دستگیر میکند.
«ما باید مخفیانه دارو حمل کنیم. به همین دلیل حدود یک ماه طول میکشد تا دارو برسد. حتی اگر خودروها داروهای سادهای مانند مسکن و داروهای ضد درد حمل کنند، دستگیر میشوند.»
این جراح هنوز رویای این را دارد که بتواند به خانهاش برگردد و در امتحانات خود برای متخصص شدن شرکت کند.
او میگوید: «اما رویاها با واقعیت تفاوت دارند. مردم از ظلم نظامیان حاکم رنج میبرند. جانهایی باید در راه انقلاب فدا شوند.»
روایت یک روزنامهنگار: «جرات نداریم دوربینهایمان را بیرون بیارویم.»
روزنامه نگاران نقش مهمی در بازتاب اتفاقات یک سال گذشته در میانمار به جهان داشتند. یک فیلمبردار میدانست روزنامهنگاران باید آنچه را که در میانمار در حال رخ دادن است به جهان نشان دهند. آنها با کنار گذاشتن خشم و اندوه خود از تسلط نظامی، هر روز به خیابانها رفتند تا اعتراضات و سرکوبهای وحشیانه را با تلفنهای همراه خود ثبت کنند.
فیلمبردار در گفتگوی تلفنی به آسوشیتدپرس گفت: «ما از ترس اینکه دستگیر نشویم، جرأت نمیکنیم دوربین هایمان را بیرون بیاوریم. اوضاع در حال بدتر شدن است.»
او میگوید بسیاری از فیلمبرداران همکارش به دلیل تهدیدات فزاینده به جنگل گریختند تا به گروههای مقاومت مسلح بپیوندند. عدهای نیز دستگیر شدهاند. به گفته کمیته حفاظت از خبرنگاران، تا اول دسامبر ۲۰۲۱، میانمار پس از چین بیشترین آمار دستگیری روزنامهنگاران را داشته است. به گفته این گروه، دستکم دو روزنامه نگار در حین بازداشت کشته و برخی دیگر شکنجه شدهاند.
با این حال، فیلمبردار با اینکه میداند هر گزارشی میتواند آخرین گزارش او باشد، به کار خود ادامه میدهد.
فیلمبردار گفت: «من مثل یک روزنامه نگار زیرزمینی کار میکنم. برای مواقع اضطراری که شاید نیاز به دویدن داشته باشم، یک کیف آماده کردهام.» با وجود تهدیدها این روزنامهنگار قصد خروج از کشور را ندارد.
فیلمبردار گفت: «جامعه بینالمللی فقط از طریق رسانهها از جنایات ارتش مطلع میشود. اما من تا جاییکه بتوانم به این کار ادامه میدهم. اگر نیروهای امنیتی موفق شدند مرا دستگیر کنند بگذارید این کار را بکنند.»
روایت یک مبارز: « تصمیم گرفتم اسلحه به دست بگیرم.»
یک مرد ۴۷ ساله پس از دیدن صحنه شلیک گلوله نیروهای نظامی به سر معترضانی که به صورت صلحآمیز در حال اعتراض بودند، تصمیم گرفت دست به سلاح بردارد.
او گفت: «تصمیم گرفتم اسلحه به دست بگیرم و شروع کردم به یافتن راهی برای انجام این کار.»
اعتراضات او به صورت مسالمت آمیز آغاز شده بود. پس از تسلط ارتش، او شروع کرد به سازماندهی تجمعات اعتراضی در یانگون. اما با گذشت چند هفته، او متوجه شد امنیتش در خطر است.
این مرد میگوید: «من پس از آغاز[اعتراضات] دیگر در آپارتمان خود زندگی نکردم و مجبور شدم از خانوادهام نیز بخواهم آن آپارتمان را ترک کنند و به یک مکان مخفی بروند تا (نظامیان) نتوانند به آنها آسیب برسانند.»
اما وقتی اعتراضات مرگبار شد، او متوجه شد که میخواهد قدمی فراتر بردارد.
او در گفتگو با آسوشیتدپرس گفت: «من هرگز فکر نمیکردم که درگیر یک مبارزه شوم.»
این مرد تنها یکی از هزاران میانماری است که به گروههای چریکی که «نیروهای دفاع مردمی» نام دارند پیوستهاند. برخی با گروههای قومی مسلحی که دهههاست با ارتش میانمار میجنگند ائتلاف کردهاند، و برخی دیگر با یک گروه مخالف حکومت به نام «دولت وحدت ملی»، که یک دولت موازی است و در ماه سپتامبر گذشته یک «جنگ دفاعی» علیه ارتش اعلام کرد، اعلام وفاداری کردهاند.
پیش از تسلط نظامیان در میانمار، این مرد از رفتن به رستورانها با خانوادهاش، خرید از مراکز خرید و گذراندن وقت با فرزندانش در خانهشان لذت میبرد؛ زمانیکه در یک سازمان غیردولتی که دهههاست درگیر برقراری صلح در میانمار است کار نمیکرد.
روزهای او اکنون به انجام مأموریتهایی میگذرد که او به دلایل امنیتی از صحبت درباره آنها پرهیز میکند. او حالا در منطقهای جنگلی زندگی میکند که توسط یک گروه قومی مسلح کنترل میشود و هر جا میرود چندین سلاح با خود حمل میکند. او و رفقایش برای زنده ماندن هرچه دم دست باشد میخورند و در بانوجهایی که بین درختان بسته شدهاند، میخوابند.
این مرد گفت: « آن زندگی که من از آن لذت بردم دیگر دور از دسترس است.»
او میگوید از عدم پاسخگویی جامعه بین المللی ناامید است و مردم میانمار مجبور شدهاند امور را خود در دست بگیرند.
«ما حق داریم در حالیکه جامعه بینالمللی بیتفاوت ایستاده است برای دفاع از خود به خشونت متوسل شویم.»