نازنین بنیادی: مقاومت پایانناپذیر جواد روحی، انعکاسی از انقلاب بزرگ مردم ایران است



رییس انجمن جامعهشناسی از قرار گرفتن ایران در آستانه یک «موج بسیار شدید مهاجرت» خبر داد و گفت «ناامیدی وحشتناکی» جامعه و به ویژه جوانان و نخبگان را فراگرفته است. همزمان یک نماینده مجلس درباره افزایش مهاجرت به دنبال اخراج استادها گفت: «قرار نیست نخبگان را به هر قیمتی نگه داریم.»
حسین محمدصالحی، عضو کمیسیون امور داخلی مجلس در گفتوگو با انتخاب، «موضعگیریهای ضد مردمی» را دلیل اخراج استادها از دانشگاهها خواند و در پاسخ به اینکه این اخراجها باعث افزایش مهاجرت نخبگان میشود، گفت: «قرار نیست ما نخبگان را به این قیمت که هر کاری بخواهند انجام دهند، در کشور نگه داریم.»
او ادامه داد: «اگر استادی تعلیق یا اخراج شده است اما اسناد متقنی در مورد همکاری او با معاندین وجود ندارد، میتواند شکایت کند.»
غلامرضا مصباحیمقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز با رد مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور به دلیل اقدامهای حکومت، خیزش انقلابی مردم ایران را مقصر این مشکلات خواند و گفت: «در پی این حوادث بخش مهمی از ذخایر به خارج منتقل شد، نخبگان مهاجرت کردند و کسب و کار مردم با مشکل مواجه شد.»
تاکید ضمنی مسوولان نظام بر بیاهمیت خواندن افزایش روند مهاجرت نخبگان و مقصر دانستن مردم در این روند، در شرایطی است که به گفته سعید معیدفر، رییس انجمن جامعهشناسی، ایران در آستانه یک موج مهاجرتی بسیار شدید قرار گرفته است.
مهاجرت از سر استیصال، بدترین نوع مهاجرت
معیدفر به «جماران» گفت موج مهاجرت بزرگ یک وقتی اتفاق میافتد که بحران عمیق اقتصادی در زمینه تولید، اشتغال، تورم و مسایل دیگر با بحرانهای دیگری همزمان شود؛ «خصوصا وقتی که یک جامعه میخواهد نسبت به این بحرانها واکنش نشان بدهد و دست به اعتراض و واکنش میزند».
او با اشاره به اینکه هر روز چندین نفر در دریای مدیترانه غرق میشوند که معمولا ایرانیها بین آنها حرف اول را میزنند، یادآور شد: «این نشان میدهد افراد به دلیل فقر اقتصادی و فشارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای زیست در این کشور آنقدر احساس استیصال و خفقان میکنند که حاضرند حتی خانواده خود را به کشتن بدهند.»
به گفته این جامعهشناس، با اینکه هر روز خبرهایی مربوط به غرق شدن پناهندهها در دریا شنیده میشود اما «تنبهی حاصل نشده و تعداد افراد پناهنده بیشتر میشود».
معیدفر این اتفاق را نشانه بد بودن وضع جامعه و «بدترین نوع مهاجرت» دانست و گفت: «برخی حتی ممکن است مدتها در کمپ بمانند و آزار و اذیت شوند و حالت استیصال برایشان به وجود بیاید اما آن فرد دیگر مشکلات بین راه و چگونگی رسیدن به مقصد را نمیبیند و تمام وجودش در این خلاصه میشود که هر طور شده از اینجا برود.»
سال ۹۶ اندیشه تغییر در میان مردم کشته شد
رییس انجمن جامعهشناسی ایران به ناامیدی و سرخوردگی که از شش سال پیش «به دلیل از بین رفتن آخرین امید مردم با رای به حسن روحانی ایجاد شد»، گفت: «در مجموع تیر خلاصی به امید مردم زده شد. به نظر من ریشه بحرانی که امروز امواج گسترده مهاجرت و اعتراضات شده، در یک ماه پس از انتخابات سال ۹۶ است.»
معیدفر ادامه داد: «چون در دی همان سال، اعتراضات را دیدیم و بعد هم پشت سر هم اعتراضات گسترش پیدا کرد و به تجمع بازنشستهها، مالباختگان و ... رسید و سال قبل هم دیدیم که به چه شکل بود.»
او تاکید کرد: «از سال ۹۶ شرایط در کشور به شدت بحرانی و تقریبا اندیشه تغییر در میان مردم کشته شد بهطوریکه دیگر امیدی نسبت به آینده این کشور وجود ندارد.»
به گفته این جامعهشناس، اغلب مردم این وضعیت را دارند و نشانههایش «اخراج اساتید، لایحه حجاب» و کارهای دیگر مسوولان نظام است: «کار را به جایی رساندهاید که اندیشه مهاجرت فقط در میان رده بالاهای تحصیلی یا اقتصادی نیست بلکه پارامترهای مهاجرت عملا به مردم عادی کشیده شده و رویا و آرزویی است که تقریبا برای همه وجود دارد.»
ناامیدی وحشتناکی سراسر جامعه را فراگرفته
معیدفر بالا بودن درصدهای «تمایل به مهاجرت» را در نظرسنجیها نشان دهنده «یک مشکل بسیار جدی در ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور» خواند.
او با بیان اینکه سال گذشته و در جریان خیزش انقلابی پیشبینی کرده بود در صورت «عدم توفیق» اعتراضات، با یک موج بسیار شدید مهاجرتی روبهرو خواهیم شد، گفت: «این اتفاق هم افتاده و ما تازه در آستانه آن هستیم. یعنی به نظر میرسد اینبار موج مهاجرت خیلی عظیمتر و گستردهتر از قبل شود چون ناامیدی وحشتناکی سراسر جامعه و به ویژه جوانان و نخبگان را فرا گرفته است.»
به گفته معیدفر، نه تنها حاکمیت صدای اعتراض مردم را نشنید، بلکه با اقداماتی چون دستگیری، محاکمه، زندان و وارد کردن آسیبهای جسمی به افراد باعث شد «نسل جوان و خیلی از ایرانیها به این نتیجه برسند که اساسا دیگر امکان تغییر را از دست دادهاند».
قرارگیری ایران در لوپ توسعه نیافتگی و بحران با موج مهاجرتها
رییس انجمن جامعهشناسی ایران تصریح کرد: «این وضعیت میگوید شما ولو شده جان و اموالتان را به خطر بیندازید، به هر شکل ممکن و هرچه زودتر، باید از این وضعیت خارج شوید.»
معیدفر نتیجه چنین موجی از مهاجرت را قرارگیری ایران در یک «لوپ توسعه نیافتگی و بحران» دانست و هشدار داد: «قطعا شرایط ما هر روز وخیمتر و ناکارآمدی در جامعه بیشتر میشود، ناامیدی افزایش پیدا میکند و موج مهاجرت، موجهای بعدی را به دنبال خودش خواهد داشت.»
پیشبینی و هشدار او درباره موج مهاجرت بزرگ پیشرو در شرایطی است که برآوردها نشان میدهند حدود یکدهم جمعیت کشور برابر با ۸/۵ میلیون ایرانی هماکنون بهعنوان مهاجر در خارج از ایران زندگی میکنند.

خبرگزاری میزان، رسانه قوه قضاییه، از مرگ جواد روحی، از زندانیان خیزش انقلابی خبر داد و نوشت او بامداد پنجشنبه به دلیل «تشنج» در زندان نوشهر، به بیمارستان منتقل شده و همانجا فوت کرده است. در واکنش به این اتفاق، شمار زیادی از کاربران، مرگ مشکوک او را «قتل به دست حکومت» خواندند.
مجید کاوه، وکیل جواد روحی، روز پنجشنبه نهم شهریور با تایید خبر جان باختن این زندانی نوشت که ساعاتی پیش به خانواده موکلش اطلاع دادند جواد روحی در زندان نوشهر فوت شده است.
۱۰۰ روز بلاتکلیفی در زندان با وجود نقض حکم و سرانجام مرگ
جواد روحی شهریور سال گذشته و در جریان تجمع اعتراضی مردم در نوشهر بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب ساری به «سه بار اعدام» محکوم شد اما خرداد ماه امسال دیوان عالی کشور این حکم را نقض و پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه همعرض دادگاه انقلاب ساری ارسال کرد.
روحی در حالی بامداد امروز جان باخت که با گذشت ۱۰۰ روز از نقض حکمش در دیوان عالی کشور، در بیخبری از دادرسی دوباره و تعیین زمان دادگاه، در وضعیتی بلاتکلیف در زندان بود.
میزان ظهر روز پنجشنبه به نقل از روابط عمومی زندان نوشهر خبر داد که جواد روحی ساعت ۳:۴۵ بامداد امروز (۹ شهریور) در زندان به دلیل تشنج به بیمارستان «شهید بهشتی» نوشهر منتقل شد و همانجا درگذشت.
ارسال پیکر جواد روحی به کالبدشکافی برای معاینات سمشناسی
روابط عمومی زندان نوشهر در این رابطه اعلام کرد: «درباره فوت جواد روحی دستور قضایی صادر، پرونده تشکیل و به شعبه اول بازپرسی ارجاع شده است و دادستان نوشهر به همراه بازپرس، با حضور در زندان از همبندیان متوفی در مورد وی سوال کردهاند.»
بر اساس گزارش خبرگزاری قوه قضاییه، مقرر شده است دوربینهای مداربسته زندان بازبینی و بررسی شوند و وسایل شخصی متوفی از جمله یادداشتها و داروهای وی مستندسازی شود.
همچنین جسد جواد روحی برای «بررسی علت تامه فوت و معاینات سمشناسی» به پزشکی قانونی ارسال شده و نسبت به کالبدشکافی و نمونهگیری اقدام شده است.
واکنش کاربران: جمهوری اسلامی جواد روحی را به قتل رساند
هنوز علت مرگ جواد روحی مشخص نیست اما کاربران شبکههای اجتماعی یکصدا نوشتند که او امروز در زندان نوشهر به دست جمهوریاسلامی «به قتل رسیده است».
به گفته آنها حکومت در حالی جواد روحی را در زندان «کُشت» که پیش از این به جرم «رقصیدن در میدان شهر» محکوم به سه بار اعدام شده بود.
برخی نیز پیشبینی کردند که حکومت به زودی سناریوی دروغ «خودکشی» را مانند برخی دیگر از معترضان کشته شده، برای او نیز تکرار خواهد کرد.
کاربری با یادآوری قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی و ادعای جمهوری اسلامی درباره بیماری و مرگش نوشت: «آیا جواد روحی هم بیماری زمینهای داشت؟ برای این چه بهانهای میآورید؟»
روزنامهنگاری هم در همین زمینه یادآور شد: «زندانی سیاسی در زندان فوت نمیکند و از دنیا نمیرود. هر نوع مرگ زندانیان سیاسی در زندان، قتل حکومتی است.»
یک کاربر هم با انتشار تصویری از روحی روی تخت بیمارستان در شبکه اجتماعی اکس نوشت: «جواد روحی با سناریوی مضحک مسمویت دارویی به قتل رسید.»

شهروندی این اتفاق را «یک قتل حکومتی دیگر» خواند و نوشت: «نتوانستند حکم اعدام را برایش توجیه کنند؛ پس او را کشتند.»
عدهای هم به حکم اولیه سه بار اعدام او تنها به جرم شادی کردن و رقصیدن در تجمع اشاره کرده و نوشتند: «جمهوری اسلامی جوانهای دستهگلمان را به جرم شادی کردن میکشد ... مهران سماک را برای بوق شادی و جواد روحی را برای توی کوچه رقصیدن» و «+ قربان این یکی رو دیگه چرا کشتیم؟ - هیچی. داشت وسط خیابون میرقصید.»
اشاره این کاربران به ویدیوی منتشر شده زمستان گذشته در شبکههای اجتماعی است که روحی را در حال رقص در تجمعی در نوشهر در استان مازندران نشان میداد.
زمستان سال گذشته کمیته پیگیری وضعیت بازداشتشدگان اعتراضات در گزارشی نوشت که جواد روحی، معترض محکوم به سه بار اعدام در آمل، به دلیل شکنجههای متعدد «قدرت تکلم و کنترل ادرار» خود را از دست داده است.
این کمیته یادآور شده بود که یک شب وضعیت روحی در بازجوییها چنان وخیم شده که او را عریان به میان کریدور بند منتقل کردند.
وکیل جواد روحی در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ در گفتوگو با شرق گفته بود که موکل ۳۵سالهاش، لیسانس حقوق داشته و اهل یکی از روستاهای آمل است: «ایشان سه روز قبل از تاریخ دستگیری برای دیدار با همسر سابقش به نوشهر آمده بودند. از آنجایی که ایشان وضع مالی چندان مناسبی نداشتند، در چند روز حضورشان در نوشهر در فضای سبز مقابل یکی از هتلهای شهر میخوابیدند. از قضا یکی از شبهای بیتوته ایشان مقابل این هتل مصادف شد با اولین شب اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی در شهر نوشهر. موکل بنده در غروب اولین روز اعتراضات در یک فروشگاه موبایل مشغول خرید بودند که با جمعیت معترضانی که به سمت میدان آزادی نوشهر میرفتند، مواجه شده و با آنها همراهی میکند. در میدان شهر آقای روحی تحت تأثیر جو موجود و همچنین قرصهایی که بابت بیماری اعصاب و روانش مصرف میکرده، با مردم همراهی میکند. دراینمیان و در بین دستزدن حاضران ایشان در میدان شهر و به دور آتشی که روشن شده، میرقصند و بعد چند شال و روسری را که زنان معترض از سرشان برداشته بودند، از آنها گرفته و به آتش میاندازد.»
جواد روحی همراه با مهدی محمدیفرد ۱۹ ساله و عرشیا تکدستان ۱۸ ساله، به اتهام آتش زدن یک کیوسک پلیس در شامگاه سیام شهریور سال ۱۴۰۱ در نوشهر، به ترتیب به سه، دو و دو بار اعدام محکوم شدند.
به جواد روحی اتهام ارتداد از طریق هتک حرمت به قرآن از طریق آتش زدن آن و توهین به مقدسات هم بسته شده بود.
روحی در طول دوران بازداشتش وکیل انتخابی نداشت اما بنا بر اعلام حبیبالله قزوینی، وکیل تسخیریاش، طبق تصاویر دوربین مداربسته، او تنها در محل تجمع حضور داشته و هیچ مدرکی دال بر اینکه اموال عمومی را آتش زده و تخریب کرده وجود ندارد و موکلش از سوختن قرآن هم خبر ندارد.
مجید کاوه، وکیل انتخابی روحی هم پس از آن در در توییترش نوشته بود موکلش «ایرادات اساسی و حائز اهمیتی نسبت به تحقیقات مقدماتی داشته است».
همین ایرادات هم منجر به فرجامخواهی پرونده، پذیرفته شدنش در دیوان عالی کشور و نقض حکم سه بار اعدام جواد روحی در خرداد امسال شد.

با تداوم سرکوبها و فشارها علیه خانوادههای دادخواه در ایران و ادامه خیزش سراسری علیه جمهوری اسلامی که در آستانه سالگرد قتل ژینا (مهسا) امینی تشدید شده، معاون نماینده ویژه وزارت امور خارجه آمریکا در امور ایران، این سرکوبها و فشارها را محکوم کرد.
آبرام پیلی، شامگاه چهارشنبه هشتم شهریور در حساب خود در شبکه اجتماعی اکس نوشت: «از نزدیک، گزارشهای سرکوب و تهدید خانوادههای کشتهشدگان اعتراضات در ایران را پیگیری میکنیم.»
او افزود: «این تلاش آشکار را برای مرعوب کردن ایرانیانی که در آستانه سالگرد درگذشت مهسا امینی متحمل فقدانی بزرگ شدهاند، محکوم میکنیم.»
این پیام در حالی است که پس از احضار و بازداشت شمار زیادی از اعضای خانواده کشتهشدگان در جریان خیزش انقلابی علیه جمهوری اسلامی، تعدادی از خانوادههای دادخواه متنی مشترک در شبکههای اجتماعی منتشر و خطاب به حکومت یادآوری کردند حرفی جز این ندارند که «قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان ...»
خانوادههای دادخواه خیزش انقلابی در متنی مشترک نوشتند: «این روزها که هر ساعت یکی از خانوادههای دادخواه را بازداشت و احضار میکنند، سخن را کوتاه و اضافهگویی نمیکنیم. بین ما با تن بیجان جگرگوشههایمان بر دوش و شما با زندانها و شلاقها و تهدیدهایتان، تنها یک جمله باقیست: قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان.»
تلاش حکومت برای جلوگیری از شکلگیری قیام در سالگرد خیزش انقلابی و قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی ادامه دارد و طی روزهای اخیر، اعضای خانواده چندین تن از کشتهشدگان خیزش بازداشت شدند.
چندی پیش، سازمان عفو بینالملل با انتشار گزارشی از تحقیقات خود درباره آزار و اذیت و بازداشت خودسرانه اعضای خانوادههای قربانیان خیزش انقلابی علیه جمهوری اسلامی، اعلام کرد که بر اساس تصاویر مستند شده، در ماههای اخیر مزار بیش از ۲۰ قربانی در ۱۷ شهر ایران تخریب شده است.
این سازمان حقوق بشری روز ۳۰ مرداد در گزارش خود نوشت که تخریب این مزارها با پاشیدن قیر، رنگ و یا آتش زدن صورت گرفته یا سنگ مزار شکسته شده است.
بر اساس این گزارش، عبارات روی سنگ مزار قربانیان خیزش سراسری که آنان را «شهیدان راه آزادی» توصیف میکنند، مخدوش و پاک شدهاند.
مقامهای جمهوری اسلامی تاکنون هیچ تحقیقی برای شناسایی مظنونان این تخریبها انجام ندادهاند و اقدامی به منظور محاکمه آنان برای جلوگیری از تداوم تخریبها نکردهاند.
عفو بینالملل علاوه بر هشدار به حکومت ایران برای رعایت حقوق خانوادههای معترضان کشتهشده و یادآوری «مصونیت نظاممند» مقامهای جمهوری اسلامی در این زمینه، از جامعه بینالمللی خواسته است با انجام اقدامات مناسب از این خانوادهها حمایت کند.

روزنامه اعتماد روز نهم شهریور با اشاره به موج دوم «خالصسازی» دانشگاهها، نام ۵۲ نفر دیگر از استادان اخراجی، بازنشسته اجباری یا تعلیق و منفصل از تدریس را منتشر کرد. این افراد از شهریور ۱۴۰۰ و آغاز دولت ابراهیم رئیسی تا هشت شهریور امسال، از بدنه آموزش عالی ایران حذف شدهاند.
«اعتماد» پیشتر با انتشار نام ۱۵۷ استاد دانشگاه که از سال ۱۳۸۵ تا پایان مرداد امسال حذف شدهاند، تاکید کرده بود از این تعداد، ۵۸ استاد از ابتدای فعالیت دولت سیزدهم تا پایان مرداد امسال اخراج یا بازنشسته اجباری شدهاند.
این روزنامه نهم شهریور گزارش دیگری منتشر کرد و نام ۵۲ نفر دیگر از این استادها را به فهرست خود اضافه کرد که از شهریور ۱۴۰۰ تا شهریور امسال مشمول «پاکسازی در دانشگاهها» شدهاند.
نبود آمار دقیق از شمار استادهای اخراج شده
در دانشگاههای آزاد، تهران، علوم پزشکی تهران، «علامه طباطبایی» و «شهید بهشتی»، بیشترین احکام تعلیق، انفصال موقت از تدریس، ممنوعالورودی، قطع حقوق استاد، پایان همکاری و بازنشستگی اجباری صادر شده است.
بر اساس گزارش اعتماد، در حالی که از تابستان پارسال تاکنون، نام دهها استاد دانشگاه در فهرست ممنوعالورودها، ممنوعالتدریسها، اخراجیها و بازنشستههای اجباری قرار گرفته بود، در یک هفته گذشته تعداد دیگری نیز به این فهرست اضافه شدند.
داریوش رحمانیان، آذین موحد و حسین علایی (سه استاد دانشگاه تهران)، علی شریفی زارچی (استاد دانشگاه صنعتی شریف)، آمنه عالی و حمیده خادمی (استادهای دانشگاه «علامه طباطبایی»)، رضا صالحی امیری (استاد دانشگاه آزاد)، رهام افغانی خراسکانی (استاد دانشگاه «شهید بهشتی») و محمدرضا نظرینژاد (استاد دانشگاه گیلان) در هفتههای گذشته خبر دادند که از تدریس منع شدهاند.
بیشترین حذف در کدام دانشگاههاست؟
اعتماد یادآور شد «تغییرات نامبارک» در بدنه آموزشی ۱۵۰ دانشگاه کشور در حالی همچنان ادامه دارد که کمتر از یک ماه تا آغاز سال تحصیلی دانشگاهها باقی مانده است.
به گفته این رسانه، با وجود آنکه طی هفتههای اخیر اخبار اخراج استادها و بازخوانی سابقه تصفیه در دانشگاهها در دهههای ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰، فراوانی بالایی در رسانهها داشته اما تعداد دقیق استادانی که محکوم به خانهنشینی شدهاند نامعلوم است.
با این حال تعداد قابل توجهی از استادان اخراجی، در فاصله پاییز پارسال تا هفته اول شهریور امسال از حضور در کرسی استادی دانشگاه محروم شدهاند.
سکوت ۲۲ ماهه وزیر علوم در قبال موج اخراج استادان و زمزمه برکناریاش
خلاف بهانههای مسوولان مبنی بر «رکود علمی» و مانند آن، استادان کنار گذاشته شده معتقدند به دلیل حمایت از دانشجویان و مردم معترض از طریق امضای بیانیهها و تعطیلی کلاسها پس از قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی اخراج شدهاند.
امروز وزیر علوم، تحقیقات و فنآوری، روسای دانشگاهها و مسوولان آموزش عالی اما تا امروز از اذعان به «اخراج و حذف استادان به دلایل سیاسی» پرهیز کردهاند.
این مقامهای مسوول بنا بر گزارش اعتماد، لابهلای سکوت معنادار در طول ۱۱ ماه اخیر، در موارد معدود و در تنگنای پاسخ به افکار عمومی درباره موج برکناریها، به دلایل بیارتباط و غیرسیاسی برای توجیه پروژه اخراج استادان متوسل شدهاند.
محمدعلی زلفیگل، وزیر علوم، تحقیقات و فنآوری در دو سال حضورش بر این مسند فقط یک بار در بهمن سال ۱۴۰۰ در قبال حذف استادان واکنش نشان داد؛ چند روز بعد از اخراج محمد فاضلی (استاد دانشگاه «شهید بهشتی») و آرش اباذری (استاد دانشگاه صنعتی شریف) و آن هم در جواب سوال خبرنگاران.
اعتماد یادآور شد: «به نظر میرسد سکوت ۲۲ ماهه وزیر علوم در قبال موج اخراج استادان، از جنس انفعال باشد. انفعالی که با میزان کم یا زیاد اختیارات مرتبط است.»
بر اساس این گزارش، زلفیگل حتی در قبال مندرجات نامه مربوط به تزریق و تحمیل ۱۵ هزار نفر به هیات علمی دانشگاهها هم هیچ «موضع آشکاری» نداشته است.
به گفته اعتماد برخی اعضای کابینه غیر از وزیران علوم، تحقیقات و فنآوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، توافق کردهاند که حذف هیاتهای علمی دانشگاههای وابسته به وزارت علوم تا جایی ادامه یابد که «جا برای جذب دستوری ۱۰ هزار نفر خالی شود».
اگرچه برخی مدیران در وزارت علوم درباره این نامه اظهار بیخبری کردهاند اما محتوای این نامه هنوز از سوی کابینه تکذیب نشده است.
به تازگی انصافنیوز در خبری تاییدنشده به نقل از یکی از روسای دانشگاهها نوشت که زلفیگل قرار است از وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری «برکنار» شود چرا که با موج اخراج استادان همراهی نکرده است.
مخالفت دانشکده کامپیوتر شریف با اخراج یکی از استادهایش
به نظر میرسد این «همراهی نکردن» با تصمیم دولت درباره اخراج استادهای منتقد در میان برخی روسای دانشگاهها و دانشکدهها نیز وجود داشته است.
«انتخاب» روز چهارشنبه متن ایمیل حمید ضرابیزاده، رییس دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه شریف برای استادان این دانشگاه را منتشر کرد که در آن گفته است این دانشکده «مایل به ادامه فعالیت علی شریفی زارچی» است.
ضرابیزاده در این نامه از «نیاز جدی» گروه بیوانفورماتیک و هوش مصنوعی دانشکده به «دانش و تخصص» این استاد اخراج شده خبر داده است.
در حالی که او تاکید کرده طی نامهای رسمی به دبیر هیات اجرایی جذب دانشگاه خواستار تجدید نظر در رای صادره شده است اما روابط عمومی دانشگاه شریف با انتشار اطلاعیهای از این حکم اخراج دفاع کرد و انتقادات علیه این تصمیم را «مردود» خواند.
شریفی زارچی یکی از دهها استادی است که به تازگی به دلیل همراهی با اعتراضات دانشجویی و مردمی در جریان خیزش انقلابی علیه جمهوری اسلامی، از دانشگاه اخراج شده است.

آذین موحد، استاد و رییس سابق دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران، در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت که حقوقش از آذر سال گذشته قطع و به صورت شفاهی تعلیق شده، اما حکم یا مستنداتی به او اعلام نشده است. او گفت در پرونده او بسیاری از مقررات انتظامی هیات علمی رعایت نشده است.