مهدی مهدویآزاد، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در گفتوگو با ایراناینترنشنال هشدار داد جمهوری اسلامی پس از شکست در حمله نظامی به اسرائیل، سرکوب منتقدان را تشدید کرده است.
او گفت: «یکی از نشانههای ابر قدرت بودن یک کشور در جهان، شیوه قبول انتقادها است. جمهوری اسلامی چون میداند عملیاتی که انجام داده به شکست انجامیده، مجبور است منتقدان را سرکوب کند ... حمله جمهوری اسلامی هیچ دستاوردی جز شکلگیری یک اجماع جهانی علیه ایران و ایجاد یک بحران اقتصادی در کشور نداشته است.»
مهدویآزاد افزود: «اگر هدف جمهوری اسلامی ارسال پیام برای اسرائیل بوده است، در این صورت این حمله نظامی یک اشتباه استراتژیک بود و اگر آنطور که مقامهای جمهوری اسلامی ادعا میکنند، هدف آسیبرسانی بوده است، عملیات با یک شکست مفتضحانه پایان یافت.»
یوسف دیاب، روزنامهنگار لبنانی در گفتوگو با ایراناینترنشنال، حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل را بینتیجه خواند و تاکید کرد این اقدام پشتیبانی مجدد جامعه بینالمللی از اسرائیل را برانگیخت.
دیاب گفت: «آنچه در روزهای گذشته اتفاق افتاد، باعث حمایت بیشتر کشورهای غربی از اسرائیل شد و به این کشور اختیارات تازهای را هدیه کرد که با تمام تهدیدها از جمله حزبالله، حوثیها و شبهنظامیان عراقی مبارزه کند.»
او افزود اسرائیل از حمایتهای بینالمللی به نفع خود استفاده خواهد کرد و این موضوع به ضرر حزبالله تمام خواهد شد زیرا «اسرائیل به دنبال اهدافی در جنوب لبنان است و میخواهد به تنش ها در مرزهای شمالی پایان دهد».
به گفته این روزنامه نگار، «اسرائیل مطمئن شده اگر جنگی علیه لبنان شکل بگیرد، جمهوری اسلامی توانی برای مقابله با آن نخواهد داشت. همینطور جمهوری اسلامی این پیام را از سوی اسراییل دریافت کرده که اگر با آنها درگیر شود، عواقب سختی در انتظارش خواهد بود».

تنش ناشی از حملات موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی به اسرائیل اکنون با جنگ روایتها و نامشخص بودن تصمیم اسرائیل درباره نحوه واکنش به این حملات موجب دور تازهای از نگرانیها شده است.
مردم ایران دیگر فقط نگران سفره یا سبک زندگیشان نیستند بلکه هر از چندی باید دلهره جنگ را هم داشته باشند. علی خامنهای در ایران و بنیامین نتانیاهو در اسرائیل، البته در دو ساختار سیاسی متفاوت، سرنوشت مردم دو کشور و منطقه را گروگان امیال شخصیشان کردهاند. من شهروند ایران هستم و بالطبع مخاطبم حکومت ایران است. اگر شهروند اسرائیل بودم به عنوان یک آدم دموکرات به دولتم میگفتم باید با پذیرفتن حقوق قانونی فلسطینیها در چهارچوب مصوبات سازمان ملل و فرمول دو کشور به سمت صلح برود، تا یکی از ریشههای جنگ و ناامنی در در منطقه خشکانده شود.
خامنهای و سیاست ضدملی خارجی و ضدمردمی داخلیاش باعث و بانی همه مشکلات مردم ایران شده است. بهرغم انذار همه افراد دلسوز مردم و مملکت از پوزیسیون تا اپوزیسیون، روز شنبه ۱۳ آوریل/ ۲۵ فروردین شاهد تصمیم موشکپرانی خامنهای بودیم.
میدانیم سیاست حکمرانی جمهوری اسلامی از جمله سیاست خارجیاش نه دموکراتیک است و نه کارآمد؛ نه اکثریت مردم با آن موافقاند و نه برای ایرانیان رفاه و امنیت به ارمغان آورده است. جمهوری اسلامی همیشه زندانی شعارهای خودش بوده است. شعری میگوید و در قافیهاش گیر میکند و ترموستات عقلانیت و حتی مصلحت نظامش دیر کار میکند. حاصلش گروگانگیری، جنگ، پرونده هستهای، سیاست ضدیت با آمریکا و شعار محو اسرائیل است که برای مردم و مملکت ما پرهزینهتر از همه قبلیها شده است.
متر و معیار همه انسانها و حکومتهای عادی هزینه- فایده و منافع ملی است. در کشور ویتنام هنوز حزب کمونیست حاکم است. آنها قبلا سالها با آمریکاییها جنگ تن به تن کرده بودند. آمریکاییها چند میلیون ویتنامی و ویتنامیها چند ده هزار از آمریکایی را کشتهاند ولی حالا بر اساس منافع و مصالح ملیشان با آمریکا تعامل میکنند. ولی متر و معیار حاکمان ولایی فرق میکند.
البته نباید مولفه لجبازی در شخصیت خامنهای را هم در این نوع تصمیمگیریها نادیده بگیریم. خامنهای آخرین نفری بود که گفت به خاک ما حمله کردهاند. شخص خامنهای از قضا در رابطه با مصلحت نظام بسیار محتاط و حسابگر است. او کسی نیست که مثل قذافی یا صدام بخواهد تا آخر بایستد. او تجربه جنگ هشت ساله و اقتصاد ویران را هم دارد. درست است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ضدآمریکایی و اسرائیلی و نیز به دنبال ایجاد «هلال شیعی» است، ولی حفظ نظام هم اوجب واجبات است. این اصل وتو کننده دو اصل قبلی است.
بنا به آمار دیدبان حقوق بشر در سوریه در سال ۲۰۲۳ جمعا ۱۵۲ نفر از نیروهای سپاه و در همین سه ماه و اندی سال ۲۰۲۴ هم ۱۲۳ نفر از آنها در سوریه توسط اسرائیلیها کشته شدهاند. جمهوری اسلامی تاکنون، به اصطلاح با صبر راهبردی، پاسخ مستقیمی به این حملات نداده بود. به گمان من این عملیات در اصل برای تسکین روانی بدنه ولای و نیابتی و ترمیم حیثیت لکهدار شده جمهوری اسلامی بود.
جنگ روایتها
اینک با انبوهی از اخبار جعلی در رسانههای ولای مواجهیم که حکایت از پیروزی دارند. بیانیه اول و دوم سپاه که حتی قبل از رسیدن پهپادها و موشکها به اسرائیل ادعای موفقیتآمیز بودن عملیات را داشتند، بیانگر این سیاست بود.
اکنون «عملیات عینالاسدی» جمهوری اسلامی که البته کمی بیشتر از انتظار همگانی بود، پایان یافته و جنگ روایتها شروع شده است. بنا به اخبار ارتش اسرائیل، تقریبا همه پهپادها و موشکهای کروز قبل از رسیدن به هدف خنثی شدهاند و البته تعدادی از موشکهای بالستیک در خاک اسرائیل و از جمله پایگاه نواتیم فرود آمدهاند که باز اسرائیلیها میگویند خسارتی جدی وارد نکرده است.
جمهوری اسلامی در حالی شیپور پیروزی میزند که در این عملیات تنها یک دختر نوجوان عرب اسرائیلی آن هم بر اثر اصابت باقیمانده موشک های ضدموشک اسرائیلی مجروح شده که ممکن است جانش را از دست بدهد. نظام ولایی صورتش را با سیلی سرخ نشان میدهد تا به نیروهای ولایی و نیابتی و مقاومتی بگوید ما هم پاسخ اسرائیل در حمله و کشتن فرماندهان نظامیمان را دادیم و در این مسیر تبلیغاتی اغراقآمیز و عمدتا دروغ، شبیه آنچه در حمله به عین الاسد کرد، به کار گرفته است. یک نمونه اینکه کانال تلگرامی افسران جنگ نرم نوشته ۴۴ افسر در پایگاه نواتیم در اسرائیل کشته شدهاند و ۱۸ نفر هم وضعیتشان وخیم است!
در مقابل افکار عمومی ایرانیان با هوشمندی میدانند تبلیغات جمهوری اسلامی پایه و اساسی ندارد و با طنز با آن مواجه میشوند. برخی میگویند تلفات چهارشنبه سوری ما بیشتر از حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل بود یا میگویند جمهوری اسلامی اگر پراید به اسرائیل صادر میکرد تلفات بیشتری از آنها میگرفت!
این حمله به سود چه کسی بود؟
هر چند جمهوری اسلامی با سیلی صورتش را سرخ نگه داشته و با اغراق میگوید به اسرائیل یک خنجر عمیق زده است، اما کاری که کرده مثل آب دهان انداختن یا سیلی زدن به صورت یک رقیب قدرتمند است که هر چند او را زخمی نکرده اما ابهتش را لکهدار کرده است.
چندین دهه بود آسمان اسرائیل چنین مورد حمله موشکی قرار نگرفته بود. مردم اسرائیل شب پر دلهرهای را پشت سر گذاشتند. حملات وسیع پهپادی و موشکی برای مقامات اسرائیلی که هر کس چشم چپ به آنها میانداخت با مشت آهنین پاسخش را میدادند و امروز از سوی آمریکا و دیگران دعوت به صبر اسراتژیک میشوند، سنگین به نظر میسد.
یکی از پیامدهای سیاسی این حمله این است که نتانیاهو تا حدی از زیر فشاری که برای پذیرش آتشبس در جنگ غزه و حمله نکردن به رفح قرار داشت، خارج شد و غربیها دوباره به حمایت از اسرائیل پرداختند. در داخل ایران هم جمهوری اسلامی فشار را در خیابان با شدت بیشتری به زنان وارد میکند.
این دو مساله نشان میدهد شرایط فوقالعاده، تنازع نظامی و جنگ معمولا به نفع افراطیها و دیکتاتورها تمام میشود. اینک اما مساله اصلی این است که گام بعدی اسرائیل چه خواهد بود؟ اگر گام بعدی اسرائیل ادامه منازعه باشد (به خصوص در شرایطی که خسارت و تلفات جدیای به بار نیامده)، نشانگر این است که حمله تحریکآمیز به کنسولگری جمهوری اسلامی یک تله بوده و حالا خامنهای ایران را در آن تله انداخته است.
چه خواهد شد؟
اکنون توپ در زمین دولت اسرائیل و شخص نتانیاهوست. نیروهای بینالمللی و به ویژه آمریکا به اسرائیل فشار میآورند تا مانع تداوم این منازعه ویرانگر برای کل منطقه بشوند. شاید مهمتر از عملیات جمهوری اسلامی مواضع اعلام شده از سوی رییس ستاد مشترک و نیز فرمانده سپاه پاسداران است که گفت: «تصمیم گرفتیم معادلهای جدید بسازیم. از این به بعد رژیم صهیونیستی در هر نقطهای به منافع، داراییها، شخصیتها و شهروندان ما تعرض کند، از مبدأ جمهوری اسلامی او را مورد تهاجم متقابل قرار خواهیم داد.»
این به معنای فصل جدیدی در منازعه مستقیم جمهوری اسلامی و اسرائیل است. اسرائیلیها اگر بخواهند به ترور فرماندهان سپاه در سوریه و لبنان ادامه بدهند با توجه به جمله مهمی که حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران به عنوان یک تصمیم راهبردی جدید جمهوری اسلامی گفت، این چالش میتواند به تدریج شدت بگیرد و به سمت تنشهای بزرگتر و حتی جنگ رویاروی پیش برود. شابد نتانیاهو و دولت افراطیاش بدشان نیاید این تنش ادامه پیدا کند تا عمر این دولت بیشتر شود اما فشار جهانی برای صبر استراتژیک روی نتانیاهوست.
در این میان برای اپوزیسیون ایران هم میدان جدیدی باز شده تا دور از برخورد هیجانی، موضع راهبردی درستی بگیرند. اکثر نیروهای واقعا ملی و وطندوست با منازعه نظامی و جنگ مخالفت کردند. اما متاسفانه بخشی از اپوزیسیون از منازعه نظامی استقبال میکند و مروج این توهم است که جنگ حکومت را تغییر میدهد.
شاید اگر در ایران یک جنبش میلیونی در خیابان بود ممکن بود حوادث در مسیر دیگری پیش برود اما جنگ در شرایط کنونی و موازنه قوای اجتماعی در کشور، به جز ایرانی ویرانتر، سفرههای کوچکتر،، معیشت سختتر ، حکومتی وحشتیتر و سرکوب شدیدتر جامعه مدنی و جنبشهای اعتراضی خیابانی در ایران، پیامد دیگری نخواهد داشت.
شعار متناسب همه نیروهای واقعا ملی اینک میتواند «صلح برای منطقه و آزادی و دموکراسی برای ایران» باشد.

تقابل جاری جمهوری اسلامی و اسرائیل چه تغییراتی در منطقه ایجاد خواهد کرد؟
جمهوری اسلامی پس از چهار دهه سر دادن شعار محو اسرائیل از نقشه جهان، برای اولین بار با بهرهگیری از پهپادها و موشکهای بالستیک به اسرائیل حمله کرد. پیش از این جمهوری اسلامی همیشه برای ضربه زدن به منافع اسرائیل از نیروهای نیابتی بهره گرفته بود و تا حدامکان از رویارویی مستقیم با اسرائیل پرهیز کرده بود.
توازن جدید قوا
عکسالعمل احتمالی اسرائیل به حملات ایران باعث تغییر ژئوپلیتیک منطقه و ایجاد توازن جدید قوا خواهد شد، هرچند بلافاصله پس از حملات ایران اکثر کشورهای منطقه و همسایه ایران خواستار خویشتنداری طرفین شدند و نسبت به افزایش تنش و بیثباتی در منطقه هشدار دادند.
در بین کشورهای منطقه، اردن با گشودن آسمان خود بر روی اسراییل نقش مهمی در انهدام برخی از پهپادها و موشکهای بالستیک شلیکشده از سوی ایران ایفا کرد. ملک عبدالله، پادشاه اردن در چند ماه اخیر در جریان کمکرسانی به مردم غزه از طریق هوایی نقش ایفا کرده و با توجه به جمعیت زیاد آوارگان فلسطینی در این کشور به دقت تحولات منطقه را رصد میکند.
با تحولات جدید، روابط اردن با اسرائیل وارد مرحله جدیدی شده است. در عین حال این کشور هدف جدید نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه است و ممکن است در آینده امنیت ملی این کشور از سوی نیروهای نیابتی ایران جدا مورد تهدید قرار بگیرد، مگر اینکه سیستم دفاع موشکی اسرائیل از سوی آمریکا و اسرائیل تامین شود و کمکهای مالی بیشتری در اختیار این کشور قرار گیرد.
جدا از اردن، کشورهای عرب منطقه برای تداوم صادرات انرژی نیازمند ثبات در منطقه هستند و در ضمن به خوبی میدانند که جمهوری اسلامی با بهرهگیری از نیروهای نیابتی به راحتی میتواند زیر ساخت انرژی این کشورها را هدف قرار دهد. افزایش تنش در منطقه امنیت انرژی و امنیت ملی کشورهای عرب را با ریسک جدی مواجه میکند، چون اقتصاد کشورهای منطقه برای سرعت بخشیدن به برنامه های بلندمدت توسعه مثل سند توسعه ۲۰۳۰ عربستان سعودی، نیازمند حفظ ثبات در بازار و حفظ قیمتهای فعلی نفت است.
نیاز به بازبینی سیاست دفاعی اسرائیل
سیستم دفاع موشکی اسرائیل با کمک آمریکا، بریتانیا و فرانسه توانست اکثر پهپادها و موشکهای بالستیک شلیکشده ایران از سوی ایران را ساقط کند. با این حال این حملات نشان داد اسرائیل باید برنامه موشکی خود را توسعه دهد. تلآویو با سرمایهگذاری در ساخت و توسعه موشکهای بالستیک با برد متوسط، و موشکهای کروز با برد بلند متعارف میتواند در درگیری مشابه در آینده با ایران یا هر کشور دیگری ضربه سنگین به زیر ساختار انرژی -فرودگاهها و... وارد کند.
در ضمن هزینه تامین سیستم پدافندی برای موشکهای بالستیک با برد متوسط، هم نیازمند تکنولوژی پیشرفته و هم منابع مالی زیاد است. تامین منابع مالی لازم و تکنولوژی پیشرفته حتی برای برخی کشورهای غربی نیز دشوار است و ایران با توجه به وضعیت فعلی اقتصادی نمیتواند چنین سیستم پدافندی را به راحتی تامین کند.
افزایش کمکهای مالی آمریکا و اروپا به اسرائیل
در ماه نوامبر گذشته مجلس نمایندگان آمریکا لایحه کمک ۱۴ میلیارد دلاری به اسرائیل را تصویب کرد. مصوبه مجلس نمایندگان شامل میلیاردها دلار کمک نظامی به اسرائیل از جمله چهار میلیارد دلار کمک به سامانه گنبد آهنین و فلاخن داوود برای مقابله با حملات راکتهای کوتاه برد و انتقال برخی تجهیزات نظامی به این کشور بود. با توجه به حملات اخیر جمهوری اسلامی انتظار میرود در کوتاه مدت هم اروپا و هم آمریکا هم میزان کمکهای مالی خود به اسرائیل را افزایش دهند و هم در بعد امنیت منطقهای همکاری نظامی خود را با اسراییل افزایش دهند. بایدن میتواند ار کنگره مجوز اعطای کمکهای مالی بیشتر برای اسرائیل را دریافت کند.
حملات ایران باعث میشود که برنامه اسرائیل برای حذف یا تضعیف بیشتر حماس در غزه و کرانه باختری رود اردن شتاب بیشتری گیرد. حمایت بیشتر غرب از تل آویو را میتوان در مورد جنگ اخیر بین حماس و اسرائیل شاهد بود.
نگرانی دولت بایدن از افزایش احتمالی قیمت نفت
با توجه به شرایط بازار جهانی انرژی اگر اسرائیل به حملات ایران پاسخ دهد، قیمت نفت افزایش خواهد یافت و با توجه در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و تاثیر مستقیم اقتصاد بر میزان آرای مردم آمریکا دولت بایدن نفت به منظور کاهش قیمت نفت از ذخایر استراتژیک نفت بهره خواهد گرفت.
جمهوری اسلامی با حملات اخیر نشان داد توانایی پهپادی و موشکی خود را میتواند علیه کشورهای همسایه و رقبای خود به کار گیرد. یعنی به شعار «موشک جواب موشک» عمل خواهد کرد. صرف نظر از اینکه حملات جمهوری اسلامی خسارت عمدهای به اهداف خود در اسراییل وارد نکرد، اما توانست بر میزان نفوذ جمهوری اسلامی در بین کشورهای مسلمان به ویژه نیروهای نیابتی تاثیر گذار باشد.
اسرائیل در ۲۴ ساعت گذشته تمام سیستم دفاع موشکی و توان رزمی خود را امتحان کرد و در ضمن فرصت مناسبی یافت تا میزان تهدید امنیت جهانی توسط برنامههای پهپادی و موشکهای بالستیک ایران را به جامعه جهانی نشان دهد. هر چند اسراییل نیز در کوتاهمدت برای کاهش میزان تهدیدات نیروهای نیابتی ایران در سوریه و لبنان حملات خود با این نیروها را افزایش خواهد داد.
آمریکا مایل به رویایی مستقیم و جنگ همهجانبه بین اسرائیل و ایران نیست و نمیخواهد طرف جنگ نیز شود. حمایت همه جانبه آمریکا از اسرائیل در قبال تهدیدات منطقهای از جمله جمهوری اسلامی افزایش خواهد یافت. دولت بایدن به خوبی میداند درگیری مستقیم این کشور در جنگ احتمالی بین تهران و تلآویو به معنای ریزش آرای بایدن در انتخابات آینده ریاست جمهوری در نوامبر خواهد بود.
غفلت از جنگ اوکراین
حملات ایران به اسرائیل باعث شد تا توجه جامعه جهانی نسبت به جنگ اوکراین بار دیگر کاهش یابد. پس از حملات ۷ اکتبر حماس به اسرائیل مساله جنگ اوکراین از تیتر رسانههای بینالمللی به تدریج حذف شده بود. شرایط فعلی و عدم اعطای کمک ۶۰ میلیارد دلاری آمریکا به اوکراین که با مخالفت کنگره عملیاتی نشده است باعث میشود تا مسکو شدت حملات خود را به نیروهای اوکراینی افزایش دهد.
نگرانی چین از امنیت انرژی
امنیت انرژی و امنیت ملی چین به حفظ ثبات در خلیج فارس و تنگه هرمز وابسته است. چند ساعت پس از حملات ایران وزارت امور خارجه چین نگرانی عمیق خود را از تشدید وضعیت در منطقه خاورمیانه ابزار کرد و خواهان کاهش تنش در منطقه شد.
ایران با وجود اینکه میدانست اکثر پهپادها و موشکهای شلیک شده با سیستم دفاع موشکی اسرائیل و حمایت فنی آمریکا ساقط خواهند شد، اما باز هم برای حفظ ظاهر و نشان دادن مصمم بودن جمهوری اسلامی برای گرفتن انتقام سخت این میزان پهپاد و موشک بالستیک را شلیک کرد.
خاورمیانه امروز دیگر مثل گذشته نخواهد بود. کشورهای همسایه ایران متوجه خطر برنامه پهپادی و موشکی جمهوری اسلامی شدهاند. اکثر این کشورها فاقد سیستم دفاع موشکی پیشرفته هستند و جمهوری اسلامی به راحتی میتواند امنیت ملی این کشورها را با ریسک جدی روبه رو کند، پس در کوتاهمدت شاهد شکلگیری ائتلاف جدید در منطقه خواهیم بود.
کشورهای منطقه روی سیستم دفاع موشکی پیشرفته نیز سرمایهگذاری خواهند کرد. رقابت تسلیحاتی در منطقه افزایش خواهد یافت. جمهوری اسلامی هم برنامه موشکی وپهپادی خود را گسترش خواهد داد و هم به نیروهای نیابتی از این سلاح ها خواهد داد که این به معنای تداوم ناامنی در منطقه خواهد بود.
با توجه به تحولات اخیر انتظار نمیرود آمریکا بهطور کلی از خاورمیانه نیروهایش را خارج کند چرا که همپیمانان آمریکا در منطقه مثل اسرائیل نیازمند کمک تسلیحاتی و فنی این کشور در قبال حملات آینده ایران خواهند بود.
منشه امیر، کارشناس امور خاورمیانه، در مصاحبه با ایران اینترنشنال گفت قطعا تصمیمهایی که در جلسه کابینه جنگ اسرائیل درباره نحوه واکنش به حمله جمهوری اسلامی گرفته شده است سری است اما فضای فعلی حاکی از تشدید تنشها است.
او افزود اسرائیل حمله به رفح را به تعویق انداخته و این نکته حائز اهمیت است چرا که خبر از تمرکز اسرائیل روی موضوع دیگر را میدهد که پاسخ به حمله جمهوری اسلامی است.
این تحلیلگر با تاکید بر رضایت آمریکا به ایران اینترنشنال گفت: «رضایت آمریکا یعنی اسرائیل حق دفاع از خود را دارد در صورتی که باعث شعلهور شدن جنگ در سراسر منطقه نشود. با در نظر گرفتن پذیرش این قاعده از سوی اسرائیل برای مثال اسرائیل میتواند بانی وقوع سلسله انفجارهایی در نواحی حساس ایران باشد.»

تصمیمگیری امنیتی و نظامی در اسرائیل و ایران هر دو پیچیده است، اما درباره منطق تصمیمگیریهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی و عوامل تعیینکننده داخلی و خارجیِ رفتار منطقهای آن ابهامهای جدیتری وجود دارد.
حمله پهپادی و موشکی ایران به اسرائیل نگرانیهای عمیقی را برانگیخته است. برخی این حمله را مقدمهای برای رویارویی مستقیم نظامی میان ایران و اسرائیل ارزیابی میکنند، و در مقابل، کارشناسان دیگری امیدوارند جامعه بینالمللی بتواند هر دو کشور را از تشدید تنش بازدارد و راه را بر یک جنگ تمامعیار در منطقه خاورمیانه ناهموار سازد.
نوع خصومت ایران و اسرائیل با یکدیگر از یک جنس نیستند. دشمنی جمهوری اسلامی با موجودیت اسرائیل است، نه با سیاستها یا تصمیمگیریهای مشخص آن. رهبران جمهوری اسلامی نه تنها از نابودی اسرائیل به مثابه آرمان مقدس خود یاد میکنند، که با هر گونه تلاشی برای برقراری صلح میان اسرائیل و فلسطینیان مخالفت میکنند، و رهبران فلسطینی یا عربی را که در این راستا کوشیدهاند «خائن» مینامند.
برنامه هستهای، برنامه موشکی، توسعه و تقویت سپاه قدس، سازماندهی و پشتیبانی نیروهای شبهنظامی در خاورمیانه، و گسترش ارتباطات با گروهها و هستههای تروریستی در کشورهای اسلامی و غربی، مجموعه عظیمی از سرمایهگذاریهای امنیتی- نظامی جمهوری اسلامی در ۴۵ سال گذشته است که هدف اصلی و نهایی آن دستیابی به هژمونی یا قدرت برتر در خاورمیانه با «محو کردن اسرائیل از صفحه روزگار» است.
بنابراین، دشمنی ایران با اسرائیل نه از تضاد منافعِ واقعی برمیخیزد، نه بر منطق محاسبه هزینه- فایده تکیه دارد. به عبارت دیگر، اسرائیلستیزی نه تنها به تامین منافع ملی ایران کمکی نمیکند، که اقتصاد و امنیت کشور را قربانی اهدافی کاذب میسازد.
در ایران تصمیمگیرنده اصلی، رهبر جمهوری اسلامی است؛ ولی تصمیمهای او در هیچ زمینهای قابل پیشبینی نیست، زیرا او بیش از هر چیز خود را موظف به «حفظ مصلحت نظام» میداند، حتی اگر برای این هدف ناگزیر از نقض قوانین کشور و احکام شرع باشد. به تعبیر آیتالله خمینی جان مسلمانان، حتی جان امام دوازدهم شیعیان نیز در برابر حفظ حکومت ارزشی ندارد.
نه تنها سیاست اسرائیلستیزی جمهوری اسلامی که تصمیمگیریهای نظامی- امنیتی آیتالله خامنهای هم از منطق محاسبات هزینه- فایده پیروی نمیکند، و بسته به «مصلحتبینی» وقت، میتواند غافلگیرکننده باشد. نکته کلیدی فاصله رهبری از واقعیت است که به طور فزاینده، قوه ادراک واقعیت وی را به تحلیل میبرد و او را با منطق عقل سلیم بیگانه میگرداند.
به هر روی، فرایند تصمیمگیری امنیتی و نظامی در اسرائیل و ایران هر دو پیچیده است، ولی به نظر میرسد درباره منطق تصمیمگیریهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی و عوامل تعیینکننده داخلی و خارجیِ رفتار منطقهای آن ابهامهای جدیتری وجود دارد.
برای نمونه، رابطه اسرائیل و امریکا به نحوی است که به سختی میتوان انتظار داشت اسرائیل در هر اقدام مهم نظامی خود ایالات متحده را کاملا نادیده بگیرد. اما در مورد ایران به سختی میتوان از متحد استراتژیک قدرتمندی نام برد که بتواند ایران را از دامنزدن به بحرانهای بزرگ بازدارد.
ایران خلاف اسرائیل، متحدان خود را نه در میان دولتهای قدرتمند، بلکه در میان بازیگران غیر دولتی جستوجو میکند، از سازمانهای حماس و جهاد اسلامی و حزبالله لبنان گرفته، تا حشدالشعبی عراق و حوثیهای یمن.