امیرحسین قاضیزاده هاشمی از ادامه حضور در انتخابات ریاست جمهوری انصراف داد



چهرههای اصلاحطلب در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳ از مسعود پزشکیان حمایت کردند. بخش بزرگی از تبلیغات آنها مربوط به فشار اقتصادی سه سال دولت ابراهیم رئیسی است اما کارنامه اقتصادی آخرین دولت مورد حمایت ایشان چیست؟ به عنوان مثال، قیمت بنزین در کدام دولت سه برابر شد؟
این اعداد را دشمن یا اعضای ستاد رقیب اصلاحطلبان و پزشکیان ارائه نکردهاند بلکه گزارش عملکرد دولت دوم حسن روحانی بین سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ است که از سوی بانک مرکزی و مرکز آمار ثبت و ضبط شدهاند.
فشار اقتصادی در سه سال اخیر و دولت ناکام ابراهیم رئیسی قابل انکار نیست. افزایش قیمت دلار و اینکه تورم نقطه به نقطه در دولت رئیسی رکورد زده، درست است اما تجربه مردم از آخرین دولت تحت حمایت اصلاحطلبان نیز تفاوت چندانی با سه سال دوره رئیسی ندارد. تنها تفاوت این است که از دولت مورد حمایت اصلاحطلبان سه سال گذشته اما دولت رئیسی هنوز تمام نشده است.
افزایش ۵۶۰ درصدی قیمت دلار
قیمت دلار در پایان سال ۱۳۹۵، سه هزار و ۶۴۵ تومان بود. اواخر اسفند ۱۳۹۹ و در پایان عمر دولت دوم روحانی، قیمت هر دلار در بازار آزاد به بیش از ۲۴ هزار تومان رسیده بود. این یعنی رشد ۵۶۰ درصدی قیمت دلار در چهار سال. یعنی به طور میانگین هر سال دولت دوم روحانی، قیمت دلار ۱۴۰ درصد افزایش داشته است.
افزایش چهار و نیم برابری نرخ تورم
نرخ تورم سالانه در سال ۱۳۹۵، برابر با ۶/۹ درصد بود. این عدد در سال ۱۳۹۶ یعنی شروع دولت دوم روحانی به ۸/۲ درصد رسید. سال ۱۳۹۷، نرخ تورم به ۲۶/۹ درصد رسید. در سال ۱۳۹۸، نرخ تورم سالانه ۳۴/۸ درصد بود و در پایان سال ۱۳۹۹، تورم سالانه به ۳۶/۴ درصد رسید.
در واقع نرخ تورم در پایان دولت دوم روحانی حدودا چهار و نیم برابر نرخ تورم در ابتدای کار دولت دوازدهم بود.
مسکن، هفت برابر
در ایران تغییرات قیمت مسکن در شهرستانها معمولا تابعی از تغییرات در تهران است.
بر اساس گزارش بانک مرکزی میانگین قیمت یک متر آپارتمان مسکونی در تهران در فروردین ۱۳۹۶ حدود ۴/۳۷ میلیون تومان بوده است.
این عدد بر اساس همین گزارش در فروردین سال ۱۴۰۰ به ۲۹/۳۲ میلیون تومان رسیده است.
این یعنی قیمت مسکن در چهار سال حدود هفت برابر افزایش یافته است.
نصف شدن میران تفریحات در چهار سال
نتیجه افزایش قیمت مسکن و مواد غذایی، خود را در بودجه خانوارها نشان داد.
طبق گزارش مرکز آمار ایران از بودجه خانوار، در سال ۱۳۹۶ یعنی اولین سال فعالیت دولت دوم روحانی، سهم بخش «تفریحات، سرگرمی و خدمات فرهنگی» از مجموع بودجه یک خانوار شهری ۲/۹ درصد بود که این رقم در سال ۱۴۰۰ و پایان دوره چهار ساله روحانی، به ۱/۶ درصد رسید و در واقع نصف شد.
خودرو شش برابر شد
قیمت یک دستگاه پراید ۱۱۱ صفر در فروردین سال ۱۳۹۶ حدود ۲۲ میلیون تومان بود.
قیمت همین خودرو در فروردین سال ۱۴۰۰ به حدود ۱۲۷ میلیون تومان رسید. یعنی حدودا شش برابر شد.
پژو ۲۰۶ تیپ-۵ در فروردین سال ۱۳۹۶ حدود ۳۹ میلیون تومان بود.
قیمت همین خودرو در فروردین سال ۱۴۰۰ به حدود ۲۵۷ میلیون تومان رسید. یعنی افزایش ششونیم برابری.
بنزین سه برابر شد
۲۴ آبان ۱۳۹۸، قیمت بنزین به شکلی غافلگیر کننده از هر لیتر هزار تومان به هر لیتر سه هزار تومان رسید. این جریان اعتراضاتی سراسری را رقم زد و با سرکوب گسترده معترضان، آبان خونین ۹۸ در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت شد.
برخی مقامات دولتی سعی کردند نقش خود را در افزایش قیمت بنزین کتمان کنند.
با وجود این، نظریهپردازان جریان اصلاحات از جمله عباس عبدی که امروز تمام قد از پزشکیان دفاع میکند، در آن زمان دربست از افزایش قیمت بنزین حمایت و حتی به مجلس که طرحی برای بازگرداندن قیمت بنزین ارائه کرده بود حمله کردند.
چاپ پول، روزی ۱۹۰ میلیارد تومان
پایه پولی که بعضا از آن با عنوان چاپ اسکناس هم یاد میشود در واقع هر پولی شامل اسکناس، سکه و اعتباراتی است که یک بانک مرکزی منتشر میکند. رقم پایه پولی در سال ۱۳۹۵ برابر ۱۷۹/۸۳ هزار میلیارد تومان بود. این رقم در سال ۱۳۹۹ و پایان دولت دوم روحانی به ۴۵۸/۸۹ هزار میلیارد تومان رسید.
پایه پولی طی چهار سال دوم دولت روحانی حدود ۱۵۵ درصد افزایش داشت. در واقع دولت روحانی طی چهار سال حدود ۲۸۰ هزار میلیارد تومان پول چاپ کرد؛ هر سال حدود ۷۰ هزار میلیارد تومان و هر روز حدود ۱۹۱ میلیارد تومان.
نقدینگی افزایش ۱۸۰ درصدی داشت
نقدینگی که در کنار پایه پولی از عوامل موثر افزایش نرخ تورم به شمار میرود در سال ۱۳۹۵ برابر ۱۲۵۳/۳۹ هزار میلیارد تومان بود که در فروردین سال ۱۴۰۰ و پایان دولت دوم روحانی به ۳۴۹۰/۰۷ هزار میلیارد تومان رسید. یعنی حدود ۱۸۰ درصد افزایش یافت.

جمعی از مادران دادخواه با انتشار بیانیهای، «سیرک نمایشی» ریاستجمهوری را تحریم کردند و گفتند تا زمان محاکمه و مجازات قاتلان فرزندانشان، دست از عدالتخواهی برنمیدارند.
این بیانیه روز چهارشنبه ششم تیر منتشر شد و تاکنون مادران دادخواه و خانوادههای ۲۵ جوان کشته شده در کردستان به دست نیروهای حکومتی، آن را امضا کردهاند.
امضاکنندگان بیانیه گفتند جمهوری اسلامی در سالهای اخیر هزاران خانواده را با اعدام و شلیک مستقیم، داغدار کرده و هزاران جوان را به دلیل اعتراض به نابرابری، بیکاری، ظلم و فقدان آزادی، در خیابانها کشته است.
به گفته آنان، با این حال «در آستانه انتخابات نمایشی، نامزدهای حکومت که خود مسئول و شریک این جنایات هستند، از آزادی و بهبود وضعیت کنونی» صحبت میکنند.
همزمان با این بیانیه، شبکه سراسری انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، فراخوانی برای اقدامات اعتراضی هماهنگ و فعالانه علیه انتخابات ریاستجمهوری منتشر کرد.
این فراخوان خواستار اعتراضاتی چون شعارنویسی، دیوارنویسی، دیدار با خانوادههای دادخواه و خانواده زندانیان سیاسی و شعاردهی شبانه شد.
مادران دادخواه کردستان در بیانیه خود تاکید کردند تا زمانی که به حقشان در محاکمه و مجازات جنایتکاران و قاتلان فرزندان خود دست نیافتهاند، از عدالتخواهی دست برنمیدارند.
آنها در پایان با محکوم کردن تمامیت جمهوری اسلامی گفتند در هیچ «به اصطلاح انتخابات نمایشیای» شرکت نخواهند کرد.
دایه شریفه، مادر رامین حسین پناهی، دایه خرامان، مادربزرگ سارینا ساعدی، افسانه یوسفی، مادر پژمان فاتحی، عظیمه حسنزاده، مادر محمد حسنزاده و دایه سلطنه، مادر فرزاد کمانگر، شماری از امضاکنندگان این بیانیه هستند.
در روزهای گذشته شماری از فعالان مدنی و خانوادههای دادخواه نیز در پیامهایی بر تحریم انتخابات ریاستجمهوری تاکید کردند.
آنها با بیان اینکه تنور انتخابات نمایشی با تبلیغات گرم نمیشود، تصریح کردند با وجود جمهوری اسلامی، فردایی برای ایران وجود نخواهد داشت.
بسیاری از دانشجویان، فرهنگیان، فعالان سیاسی و مدنی و زندانیان سیاسی در ایران با نوشتن نامه و امضای بیانیههای مختلف از مردم خواستهاند از شرکت در انتخابات نظام پرهیز کنند.
برخی زندانیان سیاسی مانند نرگس محمدی، گلرخ ایرایی، محبوبه رضائی و احمدرضا حائری در نامههایی با تاکید بر تحریم انتخابات، به موضوع عدم مشروعیت جمهوری اسلامی پرداختند.

شبکه سراسری انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، فراخوانی برای اقدامات اعتراضی هماهنگ و فعالانه علیه انتخابات ریاستجمهوری منتشر کرد. این فراخوان خواستار اعتراضاتی چون شعارنویسی، دیوارنویسی، دیدار با خانوادههای دادخواه و خانواده زندانیان سیاسی و شعاردهی شبانه شد.
فراخوان «شبکه سراسری انقلاب زن، زندگی، آزادی»، متشکل از گروهها، تشکلها و نهادهای دانشجویی، شهری، زنان، جوانان و دانشآموزان، روز چهارشنبه ششم تیر با تاکید بر جدال جامعه با «حکومت زندان، شکنجه و اعدام» و شرایط انقلابی این رویارویی، منتشر شد.
نویسندگان فراخوان خواستار «گسترش هر چه بیشتر» مقابله با حجاب اجباری از سوی زنان شدند.
آنها از شهروندان خواستند تا با شعارنویسی در اماکن عمومی و دیوارنویسی، تخریب تبلیغات و بنرهای انتخاباتی حکومت، حضور بر مزار قربانیان جمهوری اسلامی، شعاردهی در شبهای هفتم و هشتم تیر، دیدار با خانوادههای دادخواه و بستگان زندانیان سیاسی، مشارکتی فعالانه در اعتراض علیه انتخاب نظام برای جانشینی ابراهیم رئیسی داشته باشند.
همزمان، جمعی از مادران دادخواه با انتشار بیانیهای، «سیرک نمایشی» ریاستجمهوری را تحریم کردند و گفتند تا زمان محاکمه و مجازات قاتلان فرزندانشان، دست از عدالتخواهی برنمیدارند.
این بیانیه روز چهارشنبه ششم تیر منتشر شد و تاکنون مادران دادخواه و خانوادههای ۲۵ جوان کشته شده در کردستان به دست نیروهای حکومتی، آن را امضا کردهاند.
در روزهای گذشته شماری از فعالان مدنی و خانوادههای دادخواه نیز در پیامهایی بر تحریم انتخابات ریاستجمهوری تاکید کردند.
آنها با بیان اینکه تنور انتخابات نمایشی با تبلیغات گرم نمیشود، تصریح کردند که با وجود جمهوری اسلامی، فردایی برای ایران وجود نخواهد داشت.
فراخوان شبکه سراسری انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، از ایرانیان خارج کشور نیز خواست روز جمعه هشت تیر تجمعاتی اعتراضی مقابل سفارتخانهها، کنسولگریها و دفاتر جمهوری اسلامی با شعار «زن، زندگی، آزادی» برگزار کنند و خواهان بایکوت جهانی حکومت از سوی دولتهای غربی شوند.
این تشکل، گفت همه نهادها، جمعها و فعالان جنبشهای اعتراضی داخل ایران و احزاب و سازمانهای اپوزیسیون خارج از کشور وظیفه دارند «کابوس این روزهای حکومت را وحشتناکتر کنند» و جنبش زن، زندگی، آزادی را برای نابودی رژیم، یک گام دیگر به پیش ببرند.
پیش از این و در روز چهار تیر، جمعی از فعالین دانشگاهی و جوانان ایران نامهای خطاب به دانشجویان، دانشآموختگان و استادان حامی انتخابات ریاستجمهوری، منتشر و اعلام کردند که حمایت آنان مهر تاییدی بر رژیم جور، جهل و فاسد است.
در روزهای گذشته بسیاری از دانشجویان، فرهنگیان، فعالان سیاسی و مدنی و زندانیان سیاسی در ایران با نوشتن نامه و امضای بیانیههای مختلف از مردم خواستهاند از شرکت در انتخابات نظام پرهیز کنند.
برخی زندانیان سیاسی مانند نرگس محمدی، گلرخ ایرایی، محبوبه رضائی و احمدرضا حائری در نامههایی با تاکید بر تحریم انتخابات، به موضوع عدم مشروعیت جمهوری اسلامی پرداختند.

در آستانه انتخابات در جمهوری اسلامی برای تعیین جانشین ابراهیم رئیسی، روزنامه فایننشال تایمز با انتشار گزارشی درباره وضعیت اقتصادی شهروندان و تاثیر عوامل اقتصادی بر مشارکت و رای مردم، خودرو پراید را به عنوان نماد و شاخصی برای اندازهگیری میزان توان مالی ایرانیان معرفی کرد.
نویسنده این گزارش، مطلب خود را با معرفی پراید از منظر ایرانیان به عنوان ارزانترین خودرو تولید (مونتاژ) داخل آغاز میکند و میگوید ایرانیان بهخاطر کیفیت نامناسب و عیوب ایمنی به این خودرو، لقب «تابوت متحرک» دادهاند، اما در عینحال بهای این اتوموبیل در بازار و ارزشگذاری مالی آن را به عنوان نمادی از وضعیت مالی خود و ناکامیهایشان در بعد اقتصادی ارزیابی میکنند.
فایننشال تایمز با بیان اینکه «ایرانیان اغلب قیمت پراید را، که یک خودرو بودجهای است ...با حقوق حداقلی مقایسه میکنند تا نشان دهند که وضعیت مالی آنها بهبود نیافته است.»
نویسنده این گزارش با اشاره به اینکه در دهه گذشته، یک کارگر با حقوق حداقلی و خانوادهای چهار نفره میتوانست با ۱.۶ برابر درآمد سالیانه خود یک دستگاه خودرو پراید بخرد، درحالی که اکنون او باید سه برابر درآمد سالیانه خود را برای خرید یک دستگاه پراید هزینه کند»، میزان تورم در بازار ایران را به رخ مخاطب میکشد و تشریح میکند چگونه یک خودرو تقریبا شش هزار دلاری در بازار آزاد، برای بسیاری از شهروندان به کالایی لوکس و دور از دسترس تبدیل شده است.
این روزنامه بهرغم معرفی اجمالی کاندیداها، با اشاره تلویحی به سردی تنور انتخابات پیشاز موعد ریاستجمهوری در ایران به دلیل مرگ ابراهیم رئیسی در سانحه سقوط بالگرد، به این نکته کلیدی اشاره میکند که برنده این رقابت با مشکلات اقتصادی متعددی روبرو خواهد بود که از سال ۲۰۱۸ و پس از آن که رییسجمهوری وقت آمریکا، دونالد ترامپ، از توافق هستهای کنار کشید، تشدید شده است.
این مقاله از مجموع این مقدمات، نتیجهگیری کرده است که سکاندار دولت بعدی با معضلات عدیده اقتصادی از جمله «کمبود کالا، فقر فزاینده و همچنین تورم فراگیر و ریزش ارزش پول ملی دست به گریبان خواهد بود.»
نویسنده این گزارش سعی کرده است تا بر پایه نمودارهای مقایسهای در زمینههای مختلف، تمکن اقتصادی و توان مالی ایرانیان را برای مخاطب تشریح کند و علاوه بر توصیف شرایط حاکم بر ایران، اتفاقات و رویدادهای مختلف در حوزه سیاست و اقتصاد و تاثیر متقابل این دو بر یکدیگر را در سپهر سیاسی ایران امروز، به صورتی اجمالی به تصویر بکشد.
سرکوب مخالفان پس از موجهای اعتراضات در سالهای اخیر، وجود تورم ۴۰درصدی یا بالاتر برای سالها و کاهش فزاینده ارزش ریال علاوه بر کوتاه ماندن دست تهران از فروش نفت خود در بازارهای جهانی به دلیل تحریمها، از جمله مواردی است که نویسنده در تشریح شرایط ایران امروز برای مخاطب غیرفارسی زبان خود برمیشمرد.
ذخیره سازی طلا به عنوان پشتوانه مالی در میان ایرانیان و همچنین نگهداری ۲۰ تا ۶۰ میلیارد دلار ارز خارجی به صورت نقد در خانهها، دیگر موضوع جالبی است که از نظر نویسنده این مطلب دور نمانده و مخاطب جهانی خود را با این جنبه از اقتصاد ایران آشنا کرده است.

«تحریم این انتخابات نمایشی-فرمایشی هم خود کنشی مدنی و موثر است و هم بسترساز کنشگریهای آینده. فروریختن اقتدار پوشالین سیاست وحشتافکنی، با مقاومت مدنی مردم ایران دور نخواهد بود.»
این، پیشبینی و پایانبندی جسورانه یادداشت ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی پیشین و فعال سیاسی مخالف جمهوری اسلامی از درون مرزهای ایران و مستقیما از زیر سایه تهدید نهادهای امنیتی و قضایی است.
به شهادت ناظران و نظرسنجیهای دولتی و مستقل، از جمله موسسه «گمان» در خارج کشور و «ایسپا» در داخل کشور، بخش غالب جامعه هنوز انگیزهای برای مشارکت انتخاباتی از خود بروز نمیدهد، تا جایی که نماینده خامنهای در اصفهان از طلاب حوزههای علمیه وابسته به حکومت میخواهد که «منتظر مردم نمانند» و برای جلب آرا «خودشان به سراغ آنها بروند».
اگرچه هیچیک از نامزدها هنوز موفق نشدهاند چهرههای پرنفوذ از جمله هنرمندان و ورزشکاران را مثل ادوار گذشته فعال کرده و موج ایجاد کنند، اما شرکت کردن یا نکردن در انتخابات، این روزها بحثهایی را بین جبهههایی از نظرات مخالف و متضاد در شبکههای اجتماعی به وجود آورده است.
در یک سو، تحریمکنندگان انتخابات، علاوه بر اقشار متنوع جامعه از کارگران و بازنشستگان تا معلمان، طیف متنوعی از مخالفان جمهوری اسلامی را در برمیگیرند: از تحولخواهان شاخص داخل ایران گرفته تا براندازان خارج کشور، از طیف نزدیک به «جنبش سبز» میرحسین موسوی تا پادشاهیخواهان حامی شاهزاده رضاپهلوی و همچنین طیفی از نیروهای راست تا سیاسیون چپگرا.
این شاید نخستینبار در تاریخ جمهوری اسلامی است که جبهه اپوزیسیون طیفی متنوع شامل نیروهای مختلف را همچون قبل از انقلاب سال ۱۳۵۷ در بر میگیرد. حالا در آستانه این انتخابات برای تعیین جانشین رئیسی، تحریم، نهتنها فعالان سیاسی که زندانیان از درون حبس به خصوص زنان را نیز به شکل موثر با خود همراه کرده است.
تحریمکنندگان، انتخابات را در جمهوری اسلامی را پس از آزمون چندباره آن بیثمر و نمایشی میدانند و امید به تغییر از طریق صندوق را در خوشبینانهترین حالت «سراب» و در بدبینانهترین حالت «خیانت» میدانند.
صدیقه وسمقی، محقق و اسلامپژوه مقبول جریان موسوم به «روشنفکری دینی»، در صفحه اینستاگرام خود نوشته است «حکومت برای مقابله با تغییرخواهی، چارهای جز اتحاد با اصلاحطلبان ندارد». او از همه فعالان سیاسی میخواهد که بههوش باشند و در دام استبداد نیفتند.
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی نیز در نامهای پیرامون تحریم انتخابات خطاب به اصلاحطلبان مینویسد: «شما، نه برای پیروزی در انتخابات بلکه برای شکست مردم به میدان آمدهاید». ایرایی همچنین اصلاحطلبان را به خیانت متهم میکند.
همچنین مهدی محمودیان از فعالان حقوق بشر و زندانی سیاسی پیشین در پستی با عنوان «چیزی عوض نشده» دلایلی چندگانه را برای تحریم انتخابات عنوان میکند. او در واکنش به فعال شدن محمدجواد ظریف، وزیر خارجه دولت روحانی و به میان آمدن اصلاحطلبان نیز نوشت «محصول امید بستن به سراب، ناامیدی و استیصال بیشتر است.»
از میان شاخصترین چهرههای اپوزیسیون خارج کشور نیز شاهزاده رضا پهلوی در مصاحبه با کانال پنج ایتالیا، انتخابات ریاستجمهوری ایران را نمایش خوانده و اذعان میکند «خامنهای عروسک دیگری را جایگزین رئیسی میکند.»
در طیف دیگری از چهرههای برجسته مخالف حکومت، حامد اسماعیلیون در مصاحبهای که آن را در کانال یوتیوب خود قرار داده است، رایگیری در نظام اسلامی را «نمایشی از ابتذال حکومت» و «تلاشی برای بهره گرفتن از استیصال آوارشده بر مردم» میخواند.

به این ترتیب، مخالفان به یک اتحاد فکری و آگاهی مشترک درباره غیرواقعی و نمایشی بودن انتخابات رسیدهاند و آن را ابراز کردهاند.
اما از آنسو، معتقدان به آزمودن دوباره مشارکت در انتخابات نیز چند دستهاند:
طیف روزنهگشا، که این روزها فعالانه در صحنه حضور دارد، با اتکا به این فرض که جمهوری اسلامی یک «رژیم مرکب» است راهکار شرکت در انتخابات را تجویز میکند. نظام مرکب یا هیبریدی، به رژیم سیاسی شامل خصوصیات هردو نظام اقتدارگرا و دموکراسی اطلاق میشود که غالبا در نتیجه «گذار دموکراتیک ناقص» از یک رژیم استبدادی به یک رژیم دموکراتیک ایجاد میشود و خصوصیات هر دو نظام را دارد.
منتقدان طیف «روزنهگشا» و رویکرد مشارکت در انتخابات، صراحتا تاکید میکنند که جمهوری اسلامی نه یک نظام هیبریدی، که نظامی اقتدارگراست.
برای راستیآزمایی ادعای بیانیه روزنهگشایی و منتقدانش، میتوان به آخرین آمار جهانی پیرامون شاخص دیکتاتوری-دموکراسی مراجعه کرد. طبق آمار سال ۲۰۲۴، ایران از ۱۰ نمره، تنها ۱.۹۶ نمره کسب کرده و از میان ۱۶۵ کشور مورد مطالعه، جایگاه ۱۵۲ را به خود اختصاص داده است. بنا بر این، آمار میتوان گفت که نظر منتقدان «روزنهگشایی» به واقعیت نزدیکتر بوده و جمهوری اسلامی در زمره اقتدارگراترین رژیمهای جهان قرار دارد.
از سوی دیگر، مساله مهم در ایده این طیف آنجاست که پیچیدگیهای ساختاری و نهادی نظامهایی مثل جمهوری اسلامی را نادیده میگیرد و تبحر رهبران چنین نظامی در بهکارگیری و بازی گرفتن همزمان از نیروهای متعهد و مخالف برای بقا را مورد غفلت قرار میدهد.
از حیث استراتژی نیز اصلاحطلبان «روزنهگشا» وضعیت مناسبی ندارند. نامزد آنها بر خلاف انتظارات ابتدایی بیبرنامه، تقریبا بدون وعده و مطیع رهبر ظاهر شده و کارزار انتخاباتی آنان نیز برخلاف سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۹۲، بیرمق و آشفته بهنظر میرسد.
میدان نزاع میان تحریمکنندگان و مشارکتکنندگان را میتوان در دسته سوم دانست. اصلاحطلبان تلاش میکنند آنان را به مشارکت در انتخابات ترغیب کنند اما تحریمکنندگان سعی دارند فواید تحریم انتخابات را به آنان یادآوری کنند.
پنجره فرصتی رو به بسته شدن
دوره برگزاری انتخابات، همانطور که برای حامیان مشارکت در آن در داخل کشور و با حمایت حکومت فرصتی مغتنم برای ادامه تنفس سیاسی به شمار میرود، برای تحریمکنندگان نیز فرصتی برای اقدام سیاسی است. اپوزیسیون جمهوری اسلامی، به خصوص نیروها و چهرههای خارج کشور که سیاست تحریم انتخابات را پیش گرفتهاند، میتوانستند و میتوانند از این فرصت برای مهیا کردن زمینه احیای اعتراضات بهره بگیرند.
نباید از یاد برد که تحریم توانسته اکنون به سیاست مقبول برای شهروندان در قبال انتخابات نمایشی جمهوری اسلامی تبدیل شود. همین تحریم است که تنها ابزار موثر برای به چالش کشیدن مقامهای حکومت حتی برای طیف اصلاحطلب و چهرههای درون نظام به شمار میرود؛ آنجا که محسن هاشمی در صداوسیما در مقابل نماینده مجلس حامی سعید جلیلی، مهمترین فراز انتقادش را به «شش درصدی» بودن فرد حاضر اختصاص داد تا آرای پایین او را یادآوری کند. این دستاورد تحریم است که مشروعیت را از مقامهای نظام گرفته است.
اما اکنون برای ادامه این مسیر، فراتر از انتشار پستهای مجازی، صدور بیانیهها و مصاحبههای رسانهای انتظار میرفت چهرههای برجسته اپوزیسیون از آزادی عمل و بیانی که در خارج کشور از آن بهرهمندند، بسیار بهتر از آنچه هست، استفاده کنند.
تجربه نشان داده اپوزوسیون از ابزارهای لابیگری برای تغییر افکار عمومی جوامع غیرایرانی و تغییر مسیر گزارشگری در رسانههای جریان اصلی و مسلط درباره واقعیت انتخابات جمهوری اسلامی برخوردار است و در صورت اقدام میتواند مهندسی انتخابات را علنی کنند.
از لحاظ حضور خیابانی، ابزار تجمع مقابل سفارتخانههای جمهوری اسلامی و مراکز کنسولگری آن در روزهای مانده به انتخابات و روز انتخابات قابلیت به زیر سوال بردن نمایش انتخابات جمهوری اسلامی در خارج کشور را داشته است.
در حالی که جمهوری اسلامی سعی دارد رسما آنطور که این روزها مقامهای حکومت میگویند رای مردم را «رای به نظام» تبلیغ کنند، اپوزیسیون میتواند این نمایش را در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا به نفع خود تغییر دهد و حتی از کارزار شرمگینسازی برای حامیان حکومت در هنگام رای دادن در خارج استفاده کند.
از سوی دیگر این فرصت وجود داشت که نهادها و احزاب و چهرههای اپوزیسیون همانطور که کانادا چنین تصمیمی گرفت، با مقامهای کشورهای دیگر نیز وارد لابی شوند تا از استقرار صندوق و برگزاری انتخابات حکومت ایران در کشورهای دیگر جلوگیری کنند.
به نظر میرسد افول همبستگی و کاهش هماهنگی اپوزیسیون در چنین پنجرههای فرصتی خود را بیش از پیش نشان میدهد.
قطعا شکاف و خشم در جامعه ایران با انگیزه معیشتی و سیاسی همچنان فعال است، و زمینه عمل همچنان وجود دارد، اما این اپوزیسیون و چهرهها و نهادهای آن هستند که در شناسایی این فرصتها و طراحی اقدام مناسب برای بهرهگیری از آن تعلل کردهاند.