در سالهای اخیر نگرانیهای فزایندهای در مورد کاهش باروری مردان و به ویژه کاهش تعداد و کیفیت اسپرم مطرح شده است. برخی محققان از اصطلاحاتی مانند «اسپرمگدون» یا «اسپرم آخرالزمانی» برای توصیف این وضعیت استفاده میکنند.
شماری از پژوهشگران هشدار دادهاند که این مساله میتواند تهدیدی جدی برای آینده بشریت باشد. اما آیا واقعا با چنین بحرانی روبهرو هستیم؟
گاردین در بخش پادکست خود به بررسی شواهد علمی موجود، دلایل احتمالی و پیامدهای این پدیده پرداخته است.
شواهد علمی
در دهههای اخیر مطالعات متعددی به بررسی روند تغییرات در تعداد و کیفیت اسپرم مردان پرداختهاند.
دو مطالعه مهم که از سوی گروهی از محققان بینالمللی به رهبری دانشمندان اسرائیلی انجام شدهاند، نتایجی نگرانکننده را نشان میدهند.
نتایج مطالعه سال ۲۰۱۷ که روی حدود ۴۳ هزار مرد انجام شد، نشان داد که غلظت اسپرم در طول ۴۰ سال گذشته بیش از ۵۰ درصد کاهش یافته است. تعداد کل اسپرم نیز کاهشی نزدیک به ۶۰ درصد را نشان میداد.
مطالعه سال ۲۰۲۲ که تحقیقی گستردهتر بود و کشورهای بیشتری را مورد بررسی قرار میداد، کاهش ۵۲ درصدی در میانگین غلظت اسپرم را بین سالهای ۱۹۷۳ تا ۲۰۱۸ نشان داد. تعداد کل اسپرم نیز در این دوره بیش از ۶۲ درصد کاهش یافته بود.
به گزارش گاردین، این یافتهها با نتایج مطالعات دیگر، از جمله پژوهشی که کاهش کیفیت اسپرم در سگها را طی یک دوره ۲۶ ساله نشان میداد، همخوانی دارد.
در مقابل این شواهد نگرانکننده، مطالعهای جدید که از سوی محققان بریتانیایی و کانادایی روی نمونههایی از یک بانک اسپرم در دانمارک انجام شده است، نتایج متفاوتی را نشان میدهد.
این پژوهش که بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲ انجام شده است، هیچ روند عمدهای در کاهش تعداد اسپرم نشان نداده؛ اگرچه کاهش اندکی در میزان تحرک اسپرمها مشاهده شده است.
دلایل تفاوت در نتایج پژوهشهای مختلف
این تناقض در نتایج، سوالات مهمی را در مورد صحت ادعای «بحران باروری مردان» مطرح میکند.
برخی محققان معتقدند تفاوت در نتایج این مشاهدات میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد؛ از جمله:
تفاوت در جمعیت مورد مطالعه: مطالعه دانمارک به بررسی اسپرم افرادی پرداخته که برای اهدای اسپرم داوطلب میشوند. این افراد ممکن است گوناگونی جمعیت مردان را نمایندگی نکنند و احتمالا از سلامت و باروری بالاتری برخوردار باشند.
محدودیت جغرافیایی: مطالعه دانمارک تنها یک منطقه خاص را بررسی کرده و ممکن است نتایج آن قابل تعمیم به سایر نقاط جهان نباشد.
بازه زمانی متفاوت: مطالعه دانمارک دوره زمانی کوتاهتری را پوشش میدهد و ممکن است روندهای بلندمدت را منعکس نکند.
علل احتمالی کاهش باروری مردان
اگرچه هنوز اجماع کاملی در مورد به رسمیت شناختن بحرانی به نام باروری مردان وجود ندارد اما محققان چندین عامل را به عنوان دلایل احتمالی کاهش کیفیت اسپرم مطرح کردهاند:
عوامل محیطی: قرار گرفتن در معرض مواد شیمیایی صنعتی، آفتکشها، حلالهای آلی و سایر آلایندههای محیطی میتواند بر تولید و کیفیت اسپرم تاثیر منفی بگذارد. برخی از این مواد به عنوان «مختلکنندههای غدد درونریز» شناخته میشوند که میتوانند سیستم هورمونی بدن را مختل کنند.
سبک زندگی: عواملی مانند چاقی، نداشتن فعالیت بدنی، استرس، رژیم غذایی نامناسب و مصرف دخانیات میتوانند بر کیفیت اسپرم تاثیر منفی بگذارند.
میکروپلاستیکها: مطالعات اخیر وجود ذرات ریزپلاستیک را در مایع منی و بافت بیضه نشان دادهاند. اگرچه تاثیر دقیق این ذرات بر باروری انسان هنوز مشخص نیست اما مطالعات روی موشها نشان داده که میکروپلاستیکها میتوانند تعداد اسپرم را کاهش دهند و باعث ناهنجاریهای هورمونی شوند.
عوامل ژنتیکی: برخی شرایط ژنتیکی میتوانند بر باروری تاثیر بگذارند اما احتمال تشدید این شرایط کم است.
گرما: قرار گرفتن بیضهها در معرض گرمای زیاد میتواند بر تولید اسپرم تاثیر منفی بگذارد.
اگرچه کاهش تعداد اسپرم به خودی خود لزوما به معنای ناباروری نیست اما میتواند نشانهای از مشکلات گستردهتر سلامتی باشد.
طبق استانداردهای سازمان بهداشت جهانی، تعداد کم اسپرم زمانی تعریف میشود که در هر میلیلیتر مایع منی، کمتر از ۱۵ میلیون اسپرم وجود داشته باشد.
مطالعه گسترده سال ۲۰۲۲ نشان داد میانگین غلظت اسپرم از حدود ۱۰۱/۲ میلیون در میلیلیتر به ۴۹ میلیون در میلیلیتر کاهش یافته است.
اگرچه این میزان هنوز بالاتر از آستانه تعریف شده برای تعداد کم اسپرم است اما روند کاهشی آن میتواند نگرانکننده باشد.
پیامدهای کاهش باروری مردان
در صورتی که روند کنونی در کاهش اسپرم مردان ادامه یابد، ممکن است بر نرخ باروری جهانی اثر بگذارد و منجر به افزایش مشکلات و موارد ناباروری شود.
کاهش کیفیت اسپرم میتواند نشاندهنده مشکلات سلامتی گستردهتر در جامعه باشد که نیاز به توجه دارند.
از سوی دیگر میتوان تاثیرات روانی-اجتماعی این روند را از پیامدهای اصلی کاهش توانایی باروری مردان دانست.
اگرچه هنوز تحقیقات بیشتری برای درک کامل وضعیت باروری مردان مورد نیاز است اما اقداماتی وجود دارد که میتواند به بهبود سلامت باروری کمک کند.
کاهش مواجهه با مواد شیمیایی مضر، بهبود سبک زندگی و تشویق به داشتن رژیم غذایی سالم، ورزش منظم، کاهش استرس و ترک دخانیات، کاهش آلودگیهای محیطی و همچنین افزایش میزان آگاهی از طریق آموزش عمومی در مورد عوامل موثر بر باروری و اهمیت مراقبت از سلامت تولید مثل، از جمله این اقدامات است.
بحث در مورد کاهش باروری مردان فارغ از اینکه واقعیت داشته باشد یا خیر، توجه عمومی را به اهمیت سلامت باروری جلب کرده است.
این موضوع نشان میدهد باروری یک مساله پیچیده و چند وجهی است که تنها به یک جنسیت مربوط نمیشود.
اگرچه هنوز اطمینان کافی در مورد وجود «یک بحران باروری» وجود ندارد اما شواهد موجود نشان میدهند توجه به عوامل محیطی و سبک زندگی در این زمینه ضروری است.
نتایج مطالعات جدید درباره رفتارهای جنسی زنان اطلاعات مهمی درباره تفاوتهای جنسیتی در تجربه ارگاسم و دلایل خودارضایی آنان ارائه میدهند.
تفاوتهای جنسیتی در تجربه ارگاسم
نشریه انگلیسی سان نوشت پژوهش گستردهای که از سوی دکتر آماندا گسلمن از دانشگاه ایندیانا انجام شده است، تفاوت قابل توجهی را در میزان تجربه ارگاسم بین مردان و زنان نشان میدهد.
این پژوهش که روی نزدیک به ۲۵ هزار نفر انجام شده، حاکی از آن است که مردان در ۷۰ تا ۸۵ درصد موارد در حین رابطه جنسی به ارگاسم میرسند، در حالی که این آمار برای زنان تنها ۴۶ تا ۵۸ درصد است.
این تفاوت چشمگیر که به عنوان «شکاف ارگاسم» شناخته میشود، توجه محققان را به خود جلب کرده است.
دکتر گسلمن عوامل متعددی را برای توضیح این پدیده مطرح میکند. یکی از این عوامل، آموزش جنسی ناکافی است.
نداشتن آگاهی کافی در مورد آناتومی و فیزیولوژی جنسی زنان میتواند منجر به فقدان درک صحیح نیازهای جنسی آنها شود.
نادیده گرفتن اهمیت معاشقه میتواند تاثیر منفی بر تجربه جنسی زنان داشته باشد.
تفاوتهای بیولوژیکی نیز نقش مهمی در این زمینه ایفا میکنند. ساختار آناتومیک و فیزیولوژیک متفاوت اندامهای جنسی زنان و مردان میتواند در این تفاوت نقش داشته باشد.
علاوه بر این، دکتر گسلمن اشاره میکند که ممکن است «توجه و اهمیت بیشتر نسبت به لذت جنسی مردان» در جامعه وجود داشته باشد که بر عمیقتر شدن این شکاف تاثیر میگذارد.
هنجارهای اجتماعی نیز در این زمینه تاثیرگذارند. کمارزش شمردن رضایت جنسی زنان و تاکید بیش از حد بر رابطه آمیزش جنسی، میتواند از دیگر عوامل موثر در این زمینه باشد.
این مطالعه همچنین نشان داد که با افزایش سن، زنان از نظر جنسی رضایت بیشتری را تجربه میکنند، اما جالب اینجاست که «شکاف ارگاسم» نیز با افزایش سن بیشتر میشود.
بررسی دلایل خودارضایی در زنان
روزنامه دیلیمیل نیز در گزارشی به پژوهش جدیدی اشاره کرده که از سوی محققان سوئیسی انجام شده است.
این مطالعه که با هدف بررسی انگیزههای خودارضایی در زنان صورت گرفته، نتایج قابل توجهی را ارائه میدهد.
در این تحقیق که روی ۳۷۰ زن در رده سنی ۱۸ تا ۵۶ سال انجام شده، یافتههای جالبی به دست آمده است.
برخلاف تصور رایج که خودارضایی را صرفا به عنوان پاسخی به نیاز جنسی میداند، این مطالعه نشان میدهد که بسیاری از زنان از خودارضایی به عنوان مکانیسمی برای مقابله با استرس و کاهش فشارهای روانی استفاده میکنند.
یافتههای این مطالعه نشان میدهد که ارتباط مستقیمی میان میزان دفعاتی که زنان به خودارضایی میپردازند با سطح استرس آنها وجود دارد.
محققان دریافتند زنانی که سطوح بالاتری از اضطراب و استرس را گزارش کردند، تمایل بیشتری به خودارضایی داشتند. این یافته نشان میدهد که خودارضایی میتواند به عنوان یک مکانیسم مقابلهای برای مدیریت استرس عمل کند.
دلایل اصلی خودارضایی که از سوی شرکتکنندگان در این مطالعه ذکر شده، متنوع و قابل توجه است.
۶۴ درصد از زنان اظهار داشتند که برای ترویج آرامش و آسودگی خودارضایی میکنند. ۵۵ درصد از شرکتکنندگان گفتند که این کار باعث ایجاد احساس شادی در آنها میشود.
حدود ۱۲ درصداز زنان حاضر در این مطالعه به طور مشخص اعلام کردند که از خودارضایی به عنوان مکانیسمی برای کاهش استرس استفاده میکنند.
علاوه بر این دلایل اصلی، برخی از شرکتکنندگان دلایل دیگری مانند کمک به خواب بهتر یا تسکین دردهای جسمانی را نیز ذکر کردند.
این یافتهها نشان میدهد که خودارضایی میتواند نقشی فراتر از ارضای نیازهای جنسی داشته باشد و به عنوان یک استراتژی موثر برای مدیریت استرس و بهبود سلامت روانی در زنان عمل کند.
هر دو مطالعه، یافتههای مهمی را در زمینه رفتارهای جنسی و خودارضایی زنان ارائه میدهند.
مطالعه اول بر لزوم توجه بیشتر به نیازها و تجربیات جنسی زنان تاکید میکند و نشان میدهد که هنوز راه درازی برای دستیابی به برابری در رضایت جنسی وجود دارد.
این امر میتواند نیاز به بهبود آموزش جنسی، افزایش آگاهی عمومی و تغییر نگرشهای اجتماعی را برجسته کند.
مطالعه دوم نشان میدهد که خودارضایی میتواند نقش مهمی در سلامت روانی و مدیریت استرس زنان داشته باشد.
این یافتهها میتواند به شکستن تابوها و کلیشههای مرتبط با خودارضایی کمک کند و آن را به عنوان یک رفتار طبیعی و حتی مفید برای سلامت روان معرفی کند.
یافتههای پژوهشگران میتوانند به توسعه رویکردهای جامعتر در زمینه بهداشت جنسی و روانی زنان کمک کنند و زمینه را برای گفتوگوهای بازتر و صادقانهتر در مورد این موضوعات فراهم آورند.
با توجه به محدودیتهای این مطالعات، از جمله اندازه نمونه و محدودیتهای جغرافیایی، انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه ضروری به نظر میرسد.
توجه به تنوع فرهنگی و اجتماعی در مطالعات آینده میتواند به درک جامعتری از این موضوعات در جوامع مختلف منجر شود.
موسسه تحقیقات سرطان وابسته به سازمان بهداشت جهانی در تازهترین گزارش خود هشدار داده که ماده معدنی «تلک» موجود در پودر بچه احتمالا موجب سرطان در انسانها میشود.
تلک یک ماده معدنی طبیعی است که در بسیاری از نقاط جهان استخراج می شود و اغلب برای تهیه پودر بچه استفاده میشود.
بر اساس این گزارش، پودر تلک به دلیل نامعلوم آلودگی با آزبست، در رده مواد سرطانزا قرار گرفته است و از آنجایی که این مطالعه محدود به جامعه آماری کوچکی بوده در دسته ۲آی (2A) موادی که احتمالا موجب سرطان تخمدان میشود دستهبندی شده است.
آزبست که اغلب در طبیعت و در الیاف معدنی و سنگها یافت می شود به علت مقاومت در برابر گرما و آتش، سالها در صنعت ساختوساز مورد استفاده قرار میگرفت اما در سالهای اخیر به علت سرطانزایی، استفاده از آن ممنوع شده است.
این گزارش موسسه تحقیقات سرطان، نتایج تحقیقات گستردهتری که در ماه مه منتشر شده بود را تقویت میکند که نشان میداد نرخ ابتلا به سرطان تخمدان در زنانی که از پودر تلک در نواحی اندام تناسلی خود استفاده کردند، بالاتر است.
این مطالعات همچنین از نرخ ابتلای بیشتر از این نوع سرطان در میان زنانی که در صنایع مرتبط با این محصول کار میکردند، حکایت دارد.
موسسه تحقیقات سرطان در مطالعات خود بر روی موشها، تومورهای بدخیم را در موشهای ماده و هر دو نوع تومور خوشخیم و بدخیم را در موشهای نر در پی قرارگرفتن در معرض این پودر رصد کرده است. به علاوه شواهد قوی وجود دارد که این ماده میتواند منجر به التهاب مزمن شده و در رشد سلولها و مرگ آنها موثر باشد.
نتایج این تحقیق در حالی منتشر میشود که ماه گذشته شرکت جانسون و جانسون که یکی از عمدهترین تولیدکنندگان پودر بچه است موافقت کرد تا در پی یک دعوای حقوقی گسترده و جمعی، مبلغی معادل ۷۰۰ میلیون دلار غرامت به خاطر گمراهکردن مشتریانش بابت ایمنی محصول شناختهشده پودر بچه و دیگر محصولات حاوی پودر تلک، بپردازد.
شرکت جانسون و جانسون بارها به دلیل شکایتهای متعدد در خصوص سرطانزا بودن محصولاتش دادگاهی شده و غرامت پرداخته است.
در نگاه اول به نظر میآید نتیجه انتخابات سراسری سال ۲۰۲۴، بریتانیا را در یک مسیر متفاوت سیاسی قرار خواهد داد: دولتی محافظهکار که به شکلی سنتی در مختصات سیاسی راستمیانه ایستاده بود، جای خود را به یک دولت کارگر، درست در نقطه مخالف مختصات سیاسی خود و در چپ میانه، داده است.
اما این تفاوت چقدر است و تغییر چقدر و چه وقت در داخل و خارج از بریتانیا احساس خواهد شد؟
کییر استارمر، رهبر حزب حالا حاکم بر بریتانیا، حزب کارگر و نخستوزیر تازه بر سر کار آمده، پیش از اینکه وارد محل کار و اقامتش در خانه شماره ۱۰ خیابان داونینگ لندن بشود، گفت کشورش قاطعانه برای «تغییر» رای داده است و رای دهندگان برای رقم زدن این تغییر، اختیار را به او و حزبش تفویض کردهاند.
او که در کارزارهای انتخاباتی بر شعار «تغییر» اصرار داشت، در سخنرانی پیروزیاش مقابل در ورودی خانه شماره ۱۰ نه فقط بر ضرورت و فوریت تلاش برای دگرگونی وضع موجود پای فشرد که پای دیگر را فراتر گذاشت و گفت «رسالت دولتش بازسازی کشور» است.
نخستوزیر گفت برای این طرح «نوسازی ملی» که در سر دارد، از همان روز اول کار جدی را شروع میکند.
بازسازی بریتانیا
نوسازی بریتانیا که استارمر از آن میگوید، چه خواهد بود؟
در سخنرانی پیروزی مقابل خانه شماره ۱۰، استارمر در ارائه برنامههای دولتش بر باورهای اصلی حزب کارگر تاکید کرد و از جمله گفت از حقوق کارگران (بنا، پرستار، راننده و دیگران) دفاع، از مالکیت عمومی چون تقویت نظام سلامت همگانی حمایت و برای تحقق عدالت اجتماعی و حفظ کرامت تکتک بریتانیاییها، تلاش میکند.
اما آیا با استناد به این حرفها، طرح نوسازی استارمر تلاش به منظور تحقق رویاهای یک سیاستمدار چپگرا برای وفاداران خود در حزب کارگر است؟
اگر بخشی از پیشینه او را مرور کنیم، شاید تصور کنیم که احتمالا بله، همینطور است.
این بخشی از پیشینه اوست:
کییر استارمر ۶۱ ساله، فرزند یک کارگر ابزارساز و یک پرستار است. مادر و پدرش او را به یاد کییر هاردی، بنیانگذار حزب کارگر، نام گذاشتهاند. او در ثروت بزرگ نشده است.
استارمر در دوران دانشآموزی به یک جنبش جوانان حزب کارگر، به جنبش سوسیالیستهای جوان پیوست و اولین در خانوادهاش بود که توانست به دانشگاه راه پیدا کند.
او بعد از سالها وکالت در حوزه حقوق بشر و شش سال ریاست بر دادستانی کیفری انگلستان و ولز، در سال ۲۰۱۵ و در ۵۲ سالگی وارد عرصه سیاسیشد و به پارلمان راه پیدا کرد.
او زمانی در کابینه «دولت در سایه» جرمی کوربین، رهبر چپگرای وقت حزب کارگر حضور داشت.
پس از استعفای کوربین، استارمر در سال ۲۰۲۰ با برنامههای چپگرایانه به عنوان رهبر حزب انتخاب شد.
کییر استارمر
برای اینکه بفمیم استارمر چه در سر دارد نمیشود صرفا به این بخش از پیشینه او استناد کرد و باید به بخشهای دیگر سخنرانی پیروزیاش نیز توجه داشت.
او بر این نکته پای فشرد که دولتش دولتی خدمتگزار برای همه بریتانیاییها خواهد بود.
استارمر تاکید کرد که به خصوص به کسانی توجه خواهد کرد که به او رای ندادهاند.
رهبر حزب کارگر گفت دولتش خود را مقید به «دکترین»های سیاسی نخواهد کرد و برای او کشور در اولویت است نه حزبش.
شروع دوباره
استارمر گفت تغییری که او از آن میگوید یک «شروع دوباره» برای همه بریتانیاییها است.
بسیاری انتظار داشتند که او به محض رسیدن به قدرت، در اولین سخنرانیاش اینگونه برای جلب حمایت گستردهتر شهروندان بریتانیا، شهروندانی فراتر از دایره رایدهندگان حزب کارگر، تلاش کند.
به هر حال او پس از اینکه به جای کوربین به عنوان رهبر حزب انتخاب شد، در واکنش به شکست سنگینی که حزب در انتخابات سراسری ۲۰۱۹ با رهبری کوربین متحمل شده بود، تلاش کرد حزب کارگر را متحول کند و با هدف رسیدن به مقبولیت بیشتر مردمی، آن را به میانه نزدیک کند.
اما شاید این اصرار استارمر برای دعوت بریتانیاییها به همگرایی بیشتر، به علاوه تلاش برای کسب مقبولیت بیشتر، متاثر از نتیجه انتخابات بر مبنای آرای مردمی باشد.
با این یادآوری که بنا به شکل انتخابات پارلمانی بریتانیا کرسیهای کسب شده احزاب متناسب با جمع آرای مردمی نیست، باید گفت پیروزی در انتخابات سال ۲۰۲۴ برای حزب کارگر از منظر کرسیهای کسب شده بسیار خیرهکننده است اما از نظر آرای مردمی خیلی دلگرمکننده نیست.
حزب کارگر ۴۱۲ کرسی به دست آورده است که این چیزی بیش از ۶۳ درصد کل کرسیهای مجلس عوام است.
این موفقیت را میشود با پیروزی تاریخی حزب کارگر به رهبری تونی بلر در سال ۱۹۹۷ مقایسه کرد که ۴۱۹ کرسی از ۶۵۹ کرسی را کسب کرده بود اما آرای مردمی کسب شده حزب کارگر در سال ۲۰۲۴ به ۳۴ درصد نمیرسد، در حالی که در سال ۱۹۹۷، حزب بیش از ۴۳ درصد آرای مردمی را کسب کرده بود.
درصد آرای مردمی کسب شده حزب به رهبری استارمر در این دور از انتخابات تنها ۱/۶ درصد بیشتر از دستاورد حزب به رهبری کوربین در انتخابات پیشین در سال ۲۰۱۹ است که آن رای مردمی، کمترین کرسی را پس از جنگ جهانی دوم نصیب حزب کارگر کرد.
به علاوه، این پایینترین درصد آرای مردمی کسب شده از سوی حزب پیروز در انتخابات بریتانیا است که دولت حداکثری را شکل میدهد.
برای همین پذیرفتن اینکه بیش از دو-سوم رای دهندگان بریتانیایی به حزب کارگر رای ندادهاند، آن هم در انتخاباتی که یکی از کمترین مشارکتها در تاریخ بریتانیا را ثبت کرده، از سوی استارمر صرفا از سر خضوع و خشوع سیاسی نمیتواند باشد بلکه یادآوری واقعیات موجود سیاسی بریتانیا است.
ناپایداریهای سیاسی و اقتصادی خشم و نارضایتی همگانی را رقم زده و تحمل رای دهنده بریتانیایی را پایین آورده است و این به وضوح لابهلای اعداد و ارقام آرای شمرده شده این دوره و مقایسهاش با دور قبل مشهود است.
برای همین استارمر نه فقط در سخنرانی اولش در قامت نخستوزیر از همگرایی صحبت کرد که از شهروندان بریتانیایی خواست برای تحقق وعدهاش صبور باشند.
او گفت ایجاد دگرگونی در وضع موجود مثل زدن یک کلید و روشن کردن یک چراغ نیست.
به علاوه نخستوزیر در اولین سخنرانیاش به این اعتراف کرد که شکاف بین طبقه حاکم و مردم باعث ایجاد زخمی عمیق در جامعه شده و وعده داد برای بازگرداندن اعتماد مردم به طبقه حاکم تلاش کند تا سیاست، تبدیل به ابزاری برای خدمت به مردم شود و سیاستمدار تبدیل به خدمتگزار مردم.
البته استارمر صرفا خطاب به شهروندانی فراتر از رایدهندگان به او و حزب کارگر حرف نزد. او حرفهایی برای مخاطبان خاص هم داشت. مخاطبانی از جنس سایر سیاستمداران که این هم واکنشی به واقعیت موجود سیاسی بریتانیا و فراتر از این کشور است.
نوسازی و دیگر سیاستمداران
نخستوزیر جدید گفت این «شروع دوباره»، این «نوسازی ملی» به دیگر سیاستمداران بستگی دارد. این میتواند پذیرفتن این واقعیت از سوی استارمر باشد که در انتخابات اخیر، احزاب کوچکتر موفقیتی قابل توجه کسب کردند و در آینده بریتانیا نیروی سیاسی موثری خواهند بود.
در انتخابات سراسری ۲۰۲۴، مجموع آرای مردمی کسب شده احزاب محافظهکار و کارگر، تنها دو حزبی که طی یک قرن اخیر بر عرصه سیاسی بریتانیا سلطه داشتهاند، به کمترین مقدار خود طی تاریخ، یعنی به ۵۷ درصد رسید.
پیش از این کمترین مقدار رای دو حزب در مجموع ۶۵ درصد بود که در انتخابات ۲۰۱۰ رقم خورد.
با این وجود این به نظر نمیرسد استارمر از همه احزاب کوچک موفق دعوت کرده باشد.
او گفت این تغییر به سیاستمداران دیگری که به مانند خودش «میانهرو و طرفدار ثبات» هستند بستگی دارد.
به این ترتیب احتمالا در جمع احزاب موفق کوچک حزب اصلاح بریتانیا، یک حزب راستگرا و عوامگرا، مورد نظر رهبر حزب کارگر نیست.
حزب اصلاح بریتانیا بیش از چهار میلیون رای، ۱۴ درصد آرای مردمی را به خود اختصاص داد، پنج کرسی پارلمان را کسب کرد و رهبر پرآوازهاش، نایجل فاراژ را بعد از هشت بار تلاش برای راهیابی به پارلمان، برای بار اول به مجلس عوام فرستاد.
این حزب نوپا که سر ناسازگاری با پدیده مهاجرت دارد و از دل ضدیت با اتحادیه اروپا شکل گرفته است از سوی رهبرش، جنبش تازه مخالف با طبقه حاکم توصیف شده است.
اما خارج از دایره هوادارانش، حزب اصلاح به عنوان یک عامل بر هم زننده ثبات سیاسی شناخته میشود.
همچنین اصرار استارمر بر دعوت از سیاستمداران وفادار به میانهروی و ثبات، شاید ناشی از هراس از اقبال به افراطیون سیاسی در کشورهای همجوار باشد یا شاید هم او در همین اعداد و ارقام و ظهور حزب اصلاح بریتانیا با آنچه در فرانسه و آلمان میگذرد، شباهتهایی دیده است.
با این حال دعوت استارمر برای این همگرایی به منظور حل مشکلات بریتانیا و شهروندانش میتواند مورد استقبال احزاب کوچکتر و همسوتر قرار بگیرد. از جمله لیبرال دموکراتها، یک حزب میانهرو که باورمند به آزادیهای اجتماعی است و حزب سبز که مدافع عدالت اقلیمی و اجتماعی توامان است.
لیبرال دموکراتها پس از یک مرحله افول در سه دور انتخاباتی، دوباره تبدیل به حزب سوم پارلمان شدهاند.
آنها به یک پیروزی تاریخی رسیدهاند و تعداد کرسیهای خود را از هشت به ۷۱ رساندهاند که این بزرگترین موفقیت حزب در یکصد سال اخیر است.
حزب سبز پس از موفقیت در انتخابات محلی و منطقهای توانسته است تعداد آرای مردمی خود را از حدود ۲/۵ به نزدیک هفت درصد برساند و تعداد کرسیهای خود را از یک به چهار که همگی برای حزبی در این مقیاس، بسیار قابل توجهاست.
هر دو این احزاب امیدوارند با اختیاراتی که اینگونه بیشتر از قبل به آنها تفویض شده است، نقشی سازنده بر سیاستهای حزب حالا حاکم کارگر بگذارند و حتما از دعوت اینچنینی استارمر استقبال میکنند.
نقش جنگ غزه در انتخابات بریتانیا
نخستوزیر جدید البته نمیتواند یک نیروی مستقل سیاسی دیگر را فراموش کند. نیرویی که در اعتراض به سیاستهای خارجی حزب کارگر به خصوص در قبال رویدادهای اخیر غرب آسیا و غزه شکل گرفته است.
شخصیتهای ارشد حزب کارگر اعتراف کردند موضع این حزب در قبال غزه به قیمت از دست رفتن غیرمنتظره دستکم چهار کرسی این حزب در انتخابات اخیر بوده است.
در چهار حوزه انتخاباتی که رای دهندگان مسلمان قابل ملاحظهای دارند، نامزدهای مستقل، نمایندگان حزب کارگر را شکست دادند. یکی از آنها جاناتان اشورث از وزنههای حزب کارگر بود که استارمر امید داشت او را در کابینه دولت خود بگمارد.
همچنین وز استریتینگ که حالا وزیر بهداشت شده است، تنها با ۵۰۰ رای اختلاف به نسبت رقیبش، یک نامزد مستقل طرفدار فلسطین، توانست پیروز شود.
آیا استارمر برای همگرایی و رسیدن به نقطه مشترک با این نامزدهای مستقل که منتقد سیاستهای خارجی او بودهاند، برنامهای دارد؟
پنج سال پیش، از جانسون تا استارمر
پنج سال پیش، فردای رایگیری در انتخابات سراسری ۲۰۱۹ بریتانیا، کسانی که به سخنرانی پیروزمندانه بوریس جانسون، رهبر وقت حزب محافظهکار گوش میدانند، تصور میکردند در باد آن پیروزی خیره کننده، خیلی سخت است که پنج سال بعد جلوی خانه شماره ۱۰ خیابان داونینگ، جانسون باز هم در قامت نخستوزیر ظاهر نشود.
آنان در آن رویارویی انتخاباتی، حزب کارگر را در هم کوبیدند.
آن زمان تصور اینکه حزب کارگر در یک دور انتخابات دیگر بتواند برخیزد و برای یک مبارزه دوباره توانی داشته باشد، غیرممکن بود.
آن روز کسی از کووید-۱۹ چیزی نشنیده بود. روسیه به اوکراین حمله نکرده بود و چارلز سوم به سلطنت نرسیده بود.
از آن زمان خیلی چیزها تغییر کرده است.
تا پیش از انتخابات سال ۲۰۲۴، مردم بریتانیا رسواییهای بسیار سیاسی و اقتصادی طبقه حاکم را تحمل کردند و روی کار آمدن سه نخستوزیر از جمله اولین نخستوزیر رنگینپوست را تجربه کردند.
از آن زمان خیلی چیزها تغییر کرده است و حزب کارگر از یک شکستخورده ناامید به یک پیروز مصمم مبدل شده است.
استارمر که توانسته حزبش را در مسیری متفاوت قرار دهد، حتما میتواند مسیر سیاسی کشور را هم تغییر بدهد اما همانطور که خودش گفته است، این بستگی به همدلی مردم و همراهی سیاستمداران بریتانیا دارد.
البته نخستوزیر جدید احتمالا در دل پذیرفته است که به مقدار زیادی بخت و اقبال هم نیاز دارد.
توانایی ایستادگی برای خود و دفاع از حقوق شخصی مهارتی است که از آن با عنوان «رفتار قاطعانه» یاد میشود و نه تنها در زندگی شخصی بلکه در محیط کار و روابط اجتماعی نیز نقشی حیاتی ایفا میکند. اما چگونه میتوان این مهارت را آموخت و به کار بست؟
در دنیای پر چالش امروز، توانایی ایستادگی برای خود و دفاع از حقوق شخصی یکی از مهمترین مهارتهایی است که هر فردی باید آن را بیاموزد و تقویت کند.
رفتار قاطعانه، تعادل میان انفعال و پرخاشگری
سایکولوژی تودی نوشت رفتار قاطعانه را میتوان نقطه تعادل میان دو رفتار افراطی انفعال و پرخاشگری دانست.
در یک سو، رفتار منفعلانه قرار دارد که در آن فرد نیازها و خواستههای خود را نادیده میگیرد و اجازه میدهد دیگران از او سواستفاده کنند.
در سوی دیگر، رفتار پرخاشگرانه قرار دارد که در آن فرد بدون در نظر گرفتن حقوق و احساسات دیگران، تنها به دنبال منافع خود است.
قاطعیت اما نقطه تعادل میان این دو رفتار است. در این روش، فرد ضمن احترام به حقوق دیگران، از حقوق خود نیز دفاع میکند.
او نیازها و خواستههای خود را به روشنی بیان میکند، اما در عین حال به نظرات و احساسات دیگران نیز توجه دارد.
چرا رفتار قاطعانه مهم است؟
داشتن قاطعیت یکی از مولفههای اصلی هوش هیجانی است و نقش مهمی در موفقیت فردی و حرفهای ایفا میکند.
افرادی که قاطعیت بالایی دارند معمولا اعتماد به نفس بیشتری دارند، روابط سالمتر و صادقانهتری برقرار میکنند، در محیط کار موفقترند، استرس کمتری را تجربه میکنند و احساس کنترل بیشتری بر زندگی خود دارند.
رفتار قاطعانه در عمل
سایکولوژی تودی در این گزارش با اشاره به داستانی واقعی از تجربهای نوشته که اهمیت قاطعیت را به خوبی نشان میدهد.
کالی کیلوئه در فوریه ۲۰۲۳ با سردردی شدید به اورژانس مراجعه کرد اما پزشک تشخیص میگرن داد و او را مرخص کرد. کالی که سالها بود میگرن نداشت، احساس میکرد مشکل جدیتری در میان است.
او چند روز بعد، با دردی غیرقابل تحمل و مشکل بینایی، دوباره به اورژانس بازگشت و اینبار با وجود اصرار پزشک بر تشخیص میگرن، کالی برای انجام سیتی اسکن پافشاری کرد. نتیجه اسکن و اِمآرآی بعدی، وجود یک لخته خون بزرگ را نشان داد.
اگر کالی قاطعانه برای حق خود نایستاده بود، ممکن بود جانش را از دست بدهد.
این تجربه نشان میدهد که گاهی قاطعیت میتواند حتی نجاتبخش باشد. ما باید یاد بگیریم که حتی در مقابل متخصصان، اگر احساس میکنیم چیزی درست نیست، نظر خود را مطرح کنیم.
رفتار قاطعانه در محیط کار
محیط کار یکی از مهمترین جاهایی است که نیاز به قاطعیت در آن احساس میشود. چه در تعامل با همکاران و چه در ارتباط با مدیران، توانایی بیان واضح نظرات و خواستهها میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند.
در تعامل با همکاران، مسائلی مانند تقسیم کار اغلب نیاز به رفتار قاطعانه دارد.
اگر احساس میکنید حجم کاری شما بیش از حد است، میتوانید اینگونه مطرحش کنید: «میدانم که همه ما مشغله زیادی داریم، اما من در حال حاضر با چند پروژه بزرگ درگیرم و واقعا نمیدانم چطور میتوانم این کار اضافی را هم انجام دهم. آیا میتوانیم راهی برای تقسیم عادلانهتر این وظیفه پیدا کنیم؟»
در ارتباط با مدیران، قاطعیت میتواند چالشبرانگیزتر باشد.
اینجاست که باید مهارت خود را در بیان نظرات، بدون زیر سوال بردن اقتدار مدیر، نشان دهید. مثلا: «من میدانم که تصمیم نهایی با شماست، اما اجازه میخواهم اطلاعاتی را که فکر میکنم در این تصمیمگیری مهم هستند، با شما در میان بگذارم. آیا مایلید آنها را بشنوید؟»
چگونگی زبان رفتار قاطعانه
استفاده از زبان مناسب، بخش مهمی از قاطعیت است.
زبان قاطعانه شامل چهار عنصر اصلی «شناخت: دیدگاه شما نسبت به موقعیت»، «احساس: نحوه احساس شما در مورد موقعیت»، «انگیزه: آنچه میخواهید از نتیجه به دست آورید» و «طرح پیشنهادی: ایدههایی برای حل تعارض» است.
استفاده از جملات «من» به جای جملات «تو» یکی از تکنیکهای مهم در زبان قاطعانه است.
این روش به طرف مقابل نشان میدهد که شما از موضع خود صحبت میکنید نه اینکه او را قضاوت میکنید.
مثلا به جای «تو همیشه دیر میکنی»، میتوانید بگویید «وقتی قرار ملاقاتهایمان با تاخیر شروع میشود، من احساس ناراحتی و بیاحترامی میکنم».
رفتار قاطعانه در مراقبتهای بهداشتی
یکی از حوزههایی که قاطعیت در آن اهمیت ویژهای پیدا میکند، مراقبتهای بهداشتی است. متاسفانه، بسیاری از افراد، به ویژه زنان، تجربیاتی از نادیده گرفته شدن یا باور نشدن از سوی متخصصان پزشکی دارند.
مطالعهای که اخیرا در مجله بینالمللی مطالعات کیفی در مورد سلامت و بهزیستی منتشر شده، نشان میدهد که زنان اغلب با موانعی در ارتباط با ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی روبهرو میشوند.
این موانع میتواند شامل احساس سکوت، نبود پاسخ هماهنگ از سوی پزشکان و حتی احساس «دیوانه شدن» باشد.
مرزهای شخصی و رفتار قاطعانه
یکی از مهمترین جنبههای قاطعیت، توانایی تعیین و حفظ مرزهای شخصی است.
مرزها تعیین میکنند که کجا حدود شما تمام و حدود دیگران شروع میشود. آنها مشخص میکنند که چه رفتارهایی از سوی دیگران برای شما قابل قبول است و چه زمانی یک خط قرمز را رد کردهاند.
وقتی مرزهای شما مشخص و درست نباشند، ممکن است خود را در موقعیتهایی بیابید که احساس راحتی نمیکنید.
نقض مرزها میتواند شامل مواردی مانند خیانت به اعتماد، استفاده از داراییهای شما بدون اجازه یا رفتار تحقیرآمیز باشد.
تعیین مرزهای سالم نیازمند خودآگاهی و توانایی بیان نیازها و خواستههاست. این دقیقا همان جایی است که قاطعیت وارد عمل میشود.
با استفاده از تکنیکهای قاطعیت، میتوانید مرزهای خود را به روشنی برای دیگران مشخص کنید.
تمرین رفتار قاطعانه
به یاد داشته باشید که قاطعیت یک مهارت است و مانند هر مهارت دیگری، نیاز به زمان و تمرین دارد.
با صبر و پشتکار، میتوانید این مهارت را در خود تقویت کنید و از مزایای آن بهرهمند شوید.
برای تقویت رفتار قاطعانه میتوانید ارتباط باز و صادقانه را هدف قرار دهید، به دقت به دیدگاههای دیگران گوش دهید، برای حقوق خود و دیگران ارزش قائل شوید، بپذیرید که نمیتوانید دیگران را کنترل کنید، احساسات و نیازهای خود را با احترام بیان کنید و به زبان بدن خود توجه کنید و سعی کنید آرام و مطمئن به نظر برسید.
قاطعیت به معنای گرفتن همه چیز به زور نیست. بلکه توانایی بیان واضح خواستهها و نیازهاست، حتی اگر در نهایت به آنها نرسید.
رفتار قاطعانه مهارتی است که میتواند زندگی شخصی و حرفهای شما را متحول کند.
با تمرین و استفاده از تکنیکهای مناسب، میتوانید یاد بگیرید که چگونه از حقوق خود دفاع کنید و در عین حال به دیگران احترام بگذارید.
بر اساس دادههای یک مطالعه که نتایج آن روز چهارشنبه۱۲ تیر منتشر شد، داروی بسیار محبوب کاهش وزن ویگووی ( Wegovy) و داروهای مشابه آن میتواند مبتلایان به دیابت نوع دو را در معرض خطر ابتلا به بیماریهای چشمی تهدیدکننده بینایی قرار دهند.
داروهای دیابت Wegovy و Novo Ozempic و Rybelsus همگی حاوی ماده فعال یکسانی به نام سماگلوتید هستند، و در دسته ای از داروها جای میگیرند که بهعنوان آگونیست های گیرنده GLP1 شناخته میشوند.
به نوشته دیکشنری پزشکی دورلند، آگونیست یک مادهشیمیایی است که در یک سلول با اتصال به گیرندههای آن سلول باعث پاسخ و واکنش آن سلول میشود. آگونیست اغلب تقلیدکننده عمل یک ماده طبیعی در بدن است. در حالی که یک آگونیست باعث یک پاسخ و کنش در سلول میشود، آنتاگونیست با مسدود کردن محل اتصال، مانع اتصال و عمل آگونیست میگردد.
براساس نتایجی پژوهشی که پژوهشگران در موسسه جاما «JAMA Ophthalmology» انجام دادند، میزان مشکل چشمی که به عنوان نوروپاتی ایسکمیک اپتیک غیر شریانی قدامی یا NAION شناخته میشود، در افرادی که سماگلوتید برای دیابت نوع دو مصرف می کردند، ۸.۹ درصد بود. این میزان، برای بیمارانی که از داروهای دیابت غیر GLP1 استفاده میکردند، ۱.۸ درصد بود.
طبق نتایج این پژوهش، میزان بیماری چشم در میان افرادی که سماگلوتیید را برای کاهش اضافه وزن یا چاقی مصرف میکردند، ۶.۷ درصد بود، در حالی که این میزان برای کسانی که انواع دیگر داروها را برای کاهش وزن دریافت میکردند، ۰.۸ بود.
در این مطالعه مشاهدهای که ۳۶ ماه به طول انجامید، ۷۱۰ بزرگسال مبتلا به دیابت نوع دو و ۷۷۹ نفر دیگر برای کاهش وزن از این داروها استفاده کردند.
NAION از نرسیدن خون کافی به عصب بینایی ایجاد میشود و باعث از دست دادن ناگهانی بینایی بدون درد در چشم میشود. این دومین علت شایع کوری ناشی از آسیب عصب بینایی پس از گلوکوم است.
در این پژوهش، پس از در نظر گرفتن سایر عوامل خطرزا برای این بیماری، مانند فشار خون بالا و آپنه انسدادی خواب، استفاده از سماگلوتید با بیش از چهار برابر بیشتر خطر ابتلا به NAION در افرادی که آن را برای دیابت دریافت کرده بودند و بیش از هفت برابر کسانی که آن را برای کاهش وزن دریافت میکنند، افزایش یافت.
شرکت داروسازی دانمارکی نووو نوردیسک ( Novo Nordisk) در بیانیهای به چند محدودیت در طراحی این مطالعه اشاره کرد و گفت این پژوهش یک کارآزمایی تصادفی کنترل شده نبود.
به گفته این شرکت، «بهطور کلی، دادههای منتشر شده در این مطالعه برای ایجاد ارتباط علمی بین استفاده از آگونیست گیرنده GLP-1 و NAION کافی نیست.»
NAION اغلب افراد مسن را تحت تاثیر قرار میدهد. به گفته آکادمی چشمپزشکی آمریکا، در کل جمعیت ایالات متحده، میزان بروز سالانه این بیماری ۰.۵۴ در هر ۱۰۰ هزار نفر تخمین زده شده است که به ۲.۳ تا ۱۰.۲ در هر ۱۰۰ هزار بزرگسال بالای ۵۰ سال افزایش مییابد.
میانگین سنی در این مطالعه در بین بیمارانی که از سماگلوتید برای کاهش وزن استفاده میکردند ۴۶ سال و در بیماران دیابتی ۵۷ سال بود.
گراهام مک گیون از دانشگاه کوئینز که درباره بیماری چشمی دیابتی مطالعه میکند اما در این پژوهش شرکت نداشت، درباره این پژوهش گفت: «این کار با کیفیت بالایی انجام شده است و نشاندهنده ارتباط بین درمان سماگلوتید و یکی از انواع نوروپاتی بینایی تهدید کننده بینایی است، اما درستی چنین امری باید بهطور ایدهآل در مطالعات بزرگتری آزمایش شود.»
مک گیون گفت: «با توجه به افزایش سریع استفاده از سماگلوتید و مجوز احتمالی آن برای طیف وسیعی از مشکلات غیر از چاقی و دیابت نوع دو، این موضوع مستحق مطالعه بیشتر است، هرچند عوارض جانبی احتمالی دارو همیشه باید با مزایای احتمالی سنجیده شود.»