ادامه درخواست برای آزادی شریفه محمدی و پخشان عزیزی، فعالان محکوم به اعدام
طی چند هفته گذشته جریان تازهای از صدور و اجرای احکام اعدام در ایران به راه افتاده است و دستکم چهار زن و یک مرد با اتهام «بغی» در خطر اعدام قرار دارند. در این میان درخواستها برای آزادی پخشان عزیزی و شریفه محمدی که حکم اعدامشان صادر شده، ادامه دارد.
هشت نهاد جمهوریخواه با انتشار بیانیهای خواهان آزادی محمدی، فعال کارگری زندانی و لغو حکم اعدام او شدند.
محمدی که در زندان لاکان رشت محبوس است، روز ۱۴ تیر بابت اتهام بغی به اعدام محکوم شد.
این هشت تشکل جمهوریخواه با انتشار بیانیهای تاکید کردند که محمدی بهعنوان یک فعال مستقل جنبش کارگری و زنان، برای دفاع از مطالبات پایهای طبقه کارگر و کمک به ایجاد تشکلهای مستقل کارگری تلاش کرده است.
به گفته نویسندگان نامه، محمدی از زمان دستگیری در ۱۴ آذر ۱۴۰۲ تحت انواع شکنجههای جسمی و روانی قرار گرفته، مدتی طولانی در سلول انفرادی محبوس و حتی از تماس با خانواده خود نیز محروم بوده است.
اواخر دی سال گذشته نیز شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان خبر داد محمدی به دست بازجوهای وزارت اطلاعات برای اعتراف اجباری علیه خود هدف ضرب و جرح قرار گرفته است.
این تشکلهای جمهوریخواه شامل نهاد همگرایی جمهوریخواهان ایران- استکهلم، انجمن جمهوریخواهی برای ایران- واشینگتن، کادر درمان برلین برای حقوق بشر و دمکراسی (برلین مد)،-همایش ایرانیان هامبورگ و حومه، جمهوریخواهان سکولار دمکرات هامبورگ، گروه ایرانیان جمهوریخواه استرالیا (یار)، کمیته نروژی-ایرانی حمایت از مردم ایران و کانون ایرانیان جمهوریخواه جنوب سوئد در بیانیهشان نوشتند حکومت در ماههای گذشته به اشکال مختلف تمام تلاشش را برای درهم شکستن روحیه محمدی انجام داده است.
آنان حکم اعدام این فعال کارگری زندانی را بهشدت محکوم کردند و خواهان آزادی بدون قید و شرط او و سایر زندانیان سیاسی و فعالان مدنی شدند.
روز ۲۱ تیر ۸۵ زندانی سیاسی در زندان اوین در اعتراض به حکم محمدی اعتصاب غذا کردند.
روایت دار زدن و فرو بردن در قعر زمین
پخشان عزیزی، دیگر زن زندانی سیاسی محکوم به اعدام است که نگرانیها دربارهاش بالا گرفته است. او در نامهای سرگشاده نحوه بازداشت خشونتآمیز خود و خانوادهاش و شکنجههایی که در دوران بازداشت شده است را روایت کرد.
عزیزی که حکم اعدام او به اتهام بغی روز سوم مرداد ابلاغ شد، در این نامه تشریح کرد که هنگام بازداشت، ماموران او، پدر، خواهر و همسر و فرزند ۱۷ سالهاش را روی زمین خوابانده، دستهایشان را از پشت بسته و با ۲۰ اسلحه بالای سرشان ایستاده بودند.
این زندانی سیاسی نوشت در دوره بازداشت، دستهای او را که در ضعف شدید جسمانی بود به بالای دیوار سلول ٣٣ اوین کلید کردند، «بارها در بازجویی به دار کشیدند» و «۱۰ متر به قعر زمین فرو بردند».
حکومت ایران در بسیاری موارد از شکنجه «اعدام مصنوعی» علیه زندانیان استفاده کرده است. حتی کودکان زیر ۱۸ سالی را که به دلایل مختلف از جمله شرکت در نزاعهای جمعی متهم به قتل شدهاند، بارها با این شکنجه پای چوبه دار بردهاند تا از آنها اعتراف اجباری بگیرد.
او در پایان نامه خود از محمدی و دیگر زنانی که در صف اعداماند نام برد و گفت آنان اولین و آخرین زنانی نیستتد که به دلیل «جستجوی زندگی آزاد و باشرافت» محکوم میشوند.
دایه شریفه، مادر رامین حسینپناهی، فعال سیاسی اعدامشده در پیامی خواهان لغو فوری حكم اعدام و آزادی عزیزی و محمدی شد.
او اعدام را «قتل عمد حکومتی» و «ننگ بشریت» خواند و گفت: «ننگ بر حاكمیتی که برای بقا به دنبال گردن برای طناب دارش میگردد.»
دایه شریفه خواهان لغو حکم اعدام شریفه محمدی و پخشان عزیزی شد
علاوه بر محمدی، روز شنبه شش مرداد اطلاعاتی به ایراناینترنشنال رسید که نشان میداد وریشه مرادی (جوانا سنه)، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین هم قرار است روز یکشنبه ۱۴ مرداد با اتهامات «بغی و عضویت در یکی از گروههای اپوزیسیون مخالف نظام» در دادگاه انقلاب محاکمه شود.
نسیم غلامی سیمیاری و حمیدرضا سهلآبادی زندانیان سیاسی نیز در پروندهای دیگر با اتهام «بغی» مواجهاند که میتواند به صدور احکام سنگین نظیر اعدام بیانجامد.
از آغاز خیزش سراسری ایرانیان علیه جمهوری اسلامی از شهریور ۱۴۰۱ تاکنون، سرکوب فعالان مدنی، صنفی، سیاسی و دیگر معترضان از سوی حکومت شدت گرفته است و کماکان ادامه دارد.
اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی گفت: «حالا بعضیها خیال کردند الان که پزشکیان آمد کلا وضعیت عوض میشود.»
او افزود: «پزشکیان آمده خودش میگوید که ما میخواهیم با همه کار بکنیم، اصلا هرکسی که سرکار بیاید همین است.»
روزنامه ایران، رسانه دولت، در مطلبی درباره حواشی مربوط به کاپشن پوشیدن مسعود پزشکیان نوشت که او «در ۲۰ سال گذشته به همین شیوه و با همین کاپشن زندگی کرده است.»
ایران افزود: «گویا برخی اصرار دارند که او حتما باید تغییر کند.»
دایه شریفه، مادر رامین حسینپناهی، زندانی سیاسی که در سال ۱۳۹۷ اعدام شد، اعلام کرد: «من خواهان لغو فوری حکم اعدام و آزادی پخشان عزیزی و شریفه محمدی هستم.»
او افزود: «اعدام، فتل عمد حکومتی است، اعدام ننگ بشریت است، ننگ بر حاکمیتی که برای بقا به دنبال گردن برای طناب دارش میگردد.»
محمدعلی زم، پدر روحالله زم، مدیر کانال آمدنیوز که از سوی جمهوری اسلامی ربوده و اعدام شد، در سالگرد تولد پسرش تصاویری در اینستاگرام منتشر کرد و نوشت «تبریک میگوییم، روحت شاد باد.»
او افزود: «اما تو راست میگفتی، دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ، ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ»
مرکز اسلامی هامبورگ حوالی دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی در مرکز توجه مطبوعات بود. این مرکز از زمانی که هیات مدیره آن با حضور پدربزرگ محمدجواد ظریف تشکیل شد، تاکنون درگیر حاشیه بوده است. نمایندگان «مجلس شورای ملی» سازندگان آن را به کاسه گدایی دست گرفتن متهم میکردند. این مسجد چطور ساخته شد؟
سوم مرداد دولت آلمان در بیانیهای رسمی فعالیت مرکز اسلامی هامبورگ را ممنوع اعلام کرد. این مرکز به تبلیغ ایدئولوژی جمهوری اسلامی، حمایت از حزبالله لبنان و اقدام علیه قانون اساسی آلمان متهم شده است.
هر چند مرکز اسلامی هامبورگ در سالهای اخیر به عنوان هسته اصلی تبلیغات جمهوری اسلامی در اروپای غربی مورد توجه قرار گرفته، ساخت پر حاشیه آن در سالهای ۱۳۳۲ تا افتتاحش در سال ۱۳۴۴، مسیری پر حاشیه و طولانی را طی کرد.
نقش پدربزرگ ظریف
۷۰ سال قبل و در تیرماه سال ۱۳۳۲، حسین طباطبایی بروجردی، مهمترین مرجع شیعیان در زمان خود با ساخت مسجدی در هامبورگ موافقت کرد. ایده ساخت مسجد را جمعی از ایرانیان ثروتمند مقیم اروپا به او دادند.
بروجردی هیات مدیره نه نفره را برای احداث مسجد تعیین میکند. نفر اول این هیات مدیره «حاج علینقی کاشانی» بود. کاشانی پدربزرگ مادری محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه دولت حسن روحانی است. هشت نفر دیگر هم از بازرگانان و سرمایهداران دوره خود بودند.
علینقی کاشانی، پدربزرگ محمدجواد ظریف، از چهرههای اصلی ساخت مسجد ایرانیان هامبورگ بود
ناصر تکمیل همایون، از اعضای جبهه ملی، در یادوارهای با عنوان «دکتر سیدحسین فاطمی، کوکبی در آسمان مبارزان ضد استعمار و استبداد» نوشت، حسین فاطمی، وزیر امور خارجه دولت محمد مصدق، از مهر ۱۳۳۱ تا مرداد ۱۳۳۲ از پیشگامان و حامیان تاسیس مسجد هامبورگ بوده است؛ چراکه فاطمی اعتقاد داشته برای مقابله با دشمنان باید از «تمدن و معارف شکوفای اسلامی» به مثابه یک سنگر استفاده کرد.
مهرماه سال ۱۳۳۶، زمینی به ارزش ۲۵۰ هزار مارک از سوی هیات مدیره در هامبورگ برای احداث مسجد خریداری و در بهمن همان سال هم کلنگ ساخت آن بر زمین میخورد.
کار ساخت مسجد هامبورگ با وقفههای طولانی در هامبورگ پیش میرفت. فروردین سال ۱۳۴۰ بروجردی از دنیا میرود و وقفهها طولانیتر میشوند.
مسجد ایرانیان یا مرکز اسلامی هامبورگ؟
با مرگ بروجردی که تامین مالی ساخت مسجد را مدیریت میکرد، سازندگان موضوع مسجد هامبورگ را با نام «مسجد ایرانیان هامبورگ» از موضوعی مذهبی، به موضوعی ملی بدل کردند. شهریور ۱۳۴۰ شش ماه پس از مرگ بروجردی هیات مدیره کم کم کار رسانهای خود را آغاز کردند.
هیات مدیره در نامهای سرگشاده به به محمدتقی فلسفی، واعظ مشهور، به پوشش موضوع ساخت مسجد ایرانیان در هامبورگ از سوی رسانههای خارجی پرداختند. آنها در این نامه نوشتند: «تعطیل ساختمان مسجد، در برابر بیگانگان شکست جبرانناپذیر و ضربه عظیمی به حیثیت مذهبی و ملی مردم شریف ایران است.»
در ادامه هیات مدیره با اشاره به احتمال تعطیلی کار ساختمان به دلیل بدهی، با اعلام شماره حسابی در ایران خواستار جمعآوری کمک مردمی شدند. فلسفی هم در پاسخ مثبت به این نامه، از مردم برای کمک به هیات مدیره دعوت کرد.
روزنامه اطلاعات، مورخ ششم شهریور ۱۳۴۰، صفحه ۶
دیماه ۱۳۴۱، بالاخره هیات مدیره اسکلت مسجد را به اتمام میرساند. در مراسمی عجیب، ابتدا محمد حسن سالمی، نوه ابوالقاسم کاشانی از چهرههای نهضت ملی کردن نفت- که در آن زمان دانشجوی پزشکی بوده، قرآن خواند. بعد از او محمد محققی، نماینده معینشده از سوی بروجردی در مسجد هامبورگ به توصیف ساختمان و مهندسی مسجد پرداخت.
محققی در این مراسم گفت: «ما ایرانی هستیم و میخواستیم مسجد ما در هامبورگ نمونهای از مساجد کشور ما باشد تا قلوب ما را همواره به یاد وطن عزیزمان گرم و شادمان نگهدارد.» در این مراسم تاج گلی به شکل الله بر گنبد نصب و حضار به جای شراب، سه گیلاس آب خوردند.
اتمام اسکلت بنای مسجد هامبورگ، دیماه ۱۳۴۱
فشار بیشتر برای دریافت پول
اگرچه اسکلت بنا به اتمام رسیده بود، هیات مدیره مسجد از طریق مطبوعات مدام درخواست کمک بیشتر برای تکمیل مسجد داشتند. در این مسیر نشریاتی مثل «سپید و سیاه» با انتشار گزارشهای مکرر از مساجد ایرانیان در کشورهای اروپایی از یک سو به تمجید از آنها میپرداختند و از سوی دیگر، هیات مدیره مسجد در مطالبی نسبت به بیآبرویی و بیحیثیتی ایران در صورت عدم اتمام کار مسجد هشدار می دادند.
مجله سپید و سیاه، نامهای از هیات مدیره را در شماره ۵۹۳ خود مورخ ۲۵ دی ۱۳۴۳ منتشر کرد. در هیات مدیره میگوید در پی مرگ بروجردی، برای جلوگیری از خسارت زیاد، آنها وامی از بانک برینکمان ویرتس هامبورگ دریافت کردند و با آن کار اسکلت مسجد را به اتمام رساندند.
هیات مدیره در ادامه توضیح داده مسجد مبلغ ۱۷۲ هزار مارک به بانک و ۲۷ هزار مارک به به موسسات ساختمانی بدهکار است. آنها ۷۲۰ هزار مارک برای پیشبرد پروژه مطالبه کردند.
نمونهای از درخواستهای کمک برای جمعآوری هزینه ساخت مسجد هامبورگ - اطلاعات، ۷ آبان ۱۳۴۲، صفحه ۶
هیات مدیره در ادامه این نامه به گزارش روزنامه «هامبورگر آببند بلات» با عنوان «مسجد متروک» اشاره و میگویند مقامات هامبورگ برای اتمام پروژه مسجد به آنها فشار میآورند و ممکن است به حیثیت و آبروی ایران در آلمان آسیب وارد شود. در پایان این نامه از دولت و مردم ایران برای اتمام کار «مسجد ایرانیان» استمداد کمک شده است.
۲۰۰ هزار تومان قانون بودجه سال ۱۳۴۴
هیات مدیره ساختمان و مطبوعات به طرز جالبی این مطالب را درست در زمان بررسی بودجه در مجلس شورای ملی منتشر کردند. ۲۰ روز بعد از انتشار نامه هیات مدیره در مجله سپید و سیاه، مجلس شورای ملی در جلسه روز ۱۵ بهمن ۱۳۴۳ مشغول بررسی لایحه بودجه سال ۱۳۴۴ بود. ماده دوم به این شرح قرائت شد: «به کارپردازی مجلس شورای ملی اجازه داده میشود مبلغ دو میلیون ریال از صرفه جوییهای بودجه سال ۱۴۰۳ مجلس را برای کمک به تکمیل ساختمان مسجد ایرانیان در هامبورگ که به مارک حواله خواهد شد تخصیص دهد»
مبلغ دو میلیون ریال در آن زمان برابر حدودا ۱۰۰ هزار مارک آلمان (حدود ۲۰ ریال در سال ۱۳۴۳) و ۲۴/۷ هزار دلار (حدود ۸۱ ریال در سال ۱۳۴۳) بود. ۲۴/۷ هزار دلار به قیمت امروز چیزی حدود ۱/۴۵ میلیارد تومان است. اگر عدد را با نرخ تورم هم تعدیل کنیم، در نهایت چیزی حدود ۲/۵ میلیارد تومان است.
مبلغ مورد درخواست هیات مدیره مسجد در نامه ۲۵ دیماه حدود ۷۲۰ هزار مارک آلمان بود و مشخصا ۱۰۰ هزار مارک نیاز آنها را برطرف نمیکرد.
تبلیغات مجله سیاه و سفید درباره مساجد ایرانیان در خارج کشور و درخواست کمک برای تکمیل ساخت مسجد هامبورگ، شماره ۵۹۳ مورخ ۲۵ دی ۱۳۴۳
با این وجود نمایندگان مجلس با همین رقم هم مخالفت کردند. در این جلسه حسن مصطفوی نائینی در مخالفت با ماده دوم گفت بناهای خیریه مثل مساجد و آبانبارهایی که در گذشته ساخته شدند، به همت خیرین بوده و در زمان پدران ما نه دولتی بود و نه بودجهای.
مصطفوی در ادامه تاکید کرد بازرگانان ایرانی در هامبورگ امکانات مالی زیادی دارند. این نماینده مجلس شورای ملی گفت: «بنده نمیدانم، اصلا چه معنی دارد که مسجدی که آنها میخواهند استفاده کنند و وظایف دینی خودشان را انجام دهند از تهران پول فرستاده شود. آن هم از بودجه مجلس شورای ملی.»
در پاسخ به این نماینده، محمد اسماعیل معینی زند گفت وضع مسجد بسیار اسفناک است و باید کمک شود.
مهرانگیز دولتشاهی، نماینده مجلس شورای ملی در انتقاد از درخواست کمک بانیان مسجد هامبورگ: «بنده با یکی دو هزار تومان شروع میکنم و میخواهم مریضخانه بسازم، بعد کاسه گدایی دست بگیرم که واویلا یک کار خیریه همینطور معطل مانده، بیایید کمک بکنید»
در پاسخ به مصطفوی، عباس اسدی سمیع، مخبر کمیسیون محاسبات مجلس شورای ملی گفت: «در قوانین و مقررات شهرداریهای آلمان هست که اگر ساختمانی در مدت معینی ساخته نشود و به اتمام نرسد، ساختمان نیمهکاره به حراج گذاشته خواهد شد. کشورهای دیگری هستند که پیشنهاد کردهاند این مسجد نیمهکاره را بگیرند و به نام خودشان به اتمام برسانند. این مسجد علاوه بر اینکه محل تمرکزی برای مسلمانان ایران در این نقطه آلمان خواهد بود، نمونهایست از ذوق و هنر معماری ایران که معرف خصوصیات ایرانیان است در یک کشور خارجی.»
در ادامه اسدی سمیع به فعالیتهای خیریه محمدرضا شاه پهلوی اشاره کرد و گفت پادشاه هم مبلغی به این مسجد کمک کرده است و برای همین آنها هم تصمیم گرفتند از محل بودجه مجلس مثل بسیاری از سازمانهای دیگر که به این مسجد کمک کردند، کمک کند. درباره این ماده رایگیری و اختصاص دویست هزار تومان به مسجد از بودجه مجلس شورای ملی تصویب میشود.
با این وجود ۱۰ روز بعد و در جلسه ۲۵ بهمن ۱۳۴۳، مهرانگیز دولتشاهی، نماینده مجلس شورای ملی در انتقاد به اختصاص این مبلغ از بودجه گفت: «یک اشخاص بدون حس مسئولیت کامل، مبادرت به ساخت ابنیه خیریه یا مقدس میکنند….یک مرجعی باید رسیدگی کند که اینها با چه طرح و بودجهای میخواهند این کار را آغاز و به اتمام برسانند... بنده با یکی دو هزار تومان شروع میکنم و میخواهم مریضخانه بسازم، بعد کاسه گدایی دست بگیرم که واویلا یک کار خیریه همینطور معطل مانده، بیایید کمک بکنید.»
اولین اقدام محمد بهشتی پس از رسیدن به آلمان، تغییر نام «مسجد ایرانیان هامبورگ» به «مرکز اسلامی هامبورگ» بود
فراری دادن محمد بهشتی
یکسال پس از ماجراهای سال ۱۳۴۳، مسجد ایرانیان هامبورگ در سال ۱۳۴۴ افتتاح شد. افتتاح مسجد همزمان با سفر محمد بهشتی به آلمان بود.
بهشتی در مصاحبهای گفت از آنجا که نام او در پرونده ترور حسنعلی منصور توسط فداییان اسلام مطرح شده بود، بنا به پیشنهاد محمدهادی میلانی در اسفند سال ۱۳۴۳، برای او توسط احمد خوانساری گذرنامه تهیه میشود و او در فروردین سال ۱۳۴۴ به آلمان به عنوان متولی مسجد ایرانیان هامبورگ اعزام میشود.
از اولین اقدامات بهشتی پس از رسیدن به هامبورگ، تغییر نام مسجد بود. او نام مسجد را از «مسجد ایرانیان هامبورگ» به «مرکز اسلامی هامبورگ» تغییر داد؛ نامی که تا زمان تعطیلی روی آن ماند.
بهشتی تا خرداد سال ۱۳۴۹ در این مرکز مشغول توسعه فعالیتهای ایدئولوژیک مذهبی و به گفته خودش «ایجاد تشکیلات اسلامی برای دانشجویان» بود.
بعد از بهشتی، محمد مجتهد شبستری تا زمان وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ ریاست مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده داشت.
کارکرد مسجد جامع ایرانیان هامبورگ، از همان زمان که بهشتی نام آن را عوض کرد، تغییر یافت و تا تابستان ۱۴۰۳، که مرکز به طور رسمی توسط دولت آلمان تعطیل شود، محلی برای تبلیغ ایدئولوژی جمهوری اسلامی بود.