رضا طالبی، روزنامهنگار در پاسخ به این که علت عدم اطلاع رسانی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی درباره نحوه کشتهشدن اسماعیل هنیه چیست، به ایران اینترنشنال گفت که جمهوری اسلامی در گذشته نیز درباره انفجارها و بمبگذاریها توضیح مشخص نداده و مشوش رفتار کرده است.
پیشتر مرکز اطلاعرسانی فلسطین از «ابراز تاسف» خالد قدومی، نماینده حماس در ایران به برخی اظهارنظرهای مطرح در رسانهها درباره «قصور امنیتی و حفاظتی» خبر داد.
قدومی در گفتوگو با مرکز اطلاعرسانی فلسطین، این نوع اظهارنظرها را «غیر علمی، غیر اخلاقی و مایه تعجب» دانست.
محسن سازگارا، تحلیلگر سیاسی و عضو شورای مدیریت گذار در مصاحبه با ایراناینترنشنال گفت جمهوری اسلامی تصمیم خود را برای حمله به خاک اسرائیل گرفته است.
او افزود با این حال، حکومت ایران هنوز در مورد چگونگی انجام این حمله به جمعبندی نهایی نرسیده اما این احتمال وجود دارد که هدف جمهوری اسلامی مراکز نظامی اسرائیل باشد.
سازگارا ترور هنیه در تهران را «تحقیر دستگاه اطلاعاتی و امنیتی» جمهوری اسلامی دانست و افزود به دنبال این حادثه، نیروهای نیابتی حکومت ایران درباره روابط خود با تهران دچار تردید خواهند شد.

کشتن اسماعیل هنیه، رییس پیشین دفتر سیاسی حماس که به عنوان میهمان جمهوری اسلامی در تهران به سر میبرد، پیامدهای متعددی برای حکومت ایران دارد و بر اعتبارش در داخل کشور و نیروهای نیابتی منطقه و متحدانش تاثیر خواهد داشت.
شکست تهران در حفاظت از مهمانان خود، بازتاب گستردهای در رسانههای جهانی داشته و به ادعاهای جمهوری اسلامی مبنی بر قدرقدرت بودن آسیب رسانده است.
مرگ رییس دفتر سیاسی حماس میتواند به عنوان یک نقطه عطف در عرصه سیاسی داخلی و خارجی تهران تلقی شود که تاثیرات آن فراتر از عرصه اطلاعاتی-امنیتی است و میتواند پیامدهای کوتاه و بلندمدتی داشته باشد.
واکنش حاکمیت
جمهوری اسلامی در واکنش به این شکست اطلاعاتی-امنیتی به سرعت اقدام به توجیه و انکار ضعفهای خود میکند تا ناکارآمدی خود را با استفاده از راهکارهای گوناگون پنهان کند.
این راهکارها میتواند شامل اعلامهای عمومی مبنی بر اینکه حادثه ناشی از خطای فردی یا نقص جزیی بوده، باشد. حکومت همچنین ممکن است تلاش کند تا این حادثه را به عنوان یک «حادثه غیرمنتظره» و نه به عنوان شکست سیستماتیک توصیف کند.
مقامها برای کاهش توجه عمومی به این شکست اقدام به سانسور اخبار مرتبط با این حادثه کردهاند و همزمان اخبار نادرستی را منتشر میکنند تا توجه رسانهها و افکارعمومی را به سوی موضوعات دیگر منحرف کنند.
در همین راستا، نهادهای سرکوب حکومت به کنترل دقیقتر رسانهها و اطلاعات پرداخته اندو رسانهها را وادار میکنند که تنها گزارشهای مورد تایید حکومت را منتشر کنند. نظام همچنین میکوشد میکند تا با برگزاری انواع گردهمایی خیابانی و تبلیغاتی به نمایش قدرت و ثبات بپردازد تا افزایش نارضایتی و بیاعتمادی داخلی را پنهان کند.
مقامهای حاکمیت طبق معمول در نشستهای عمومی و بیانیههای خود بر قدرت و ثبات رژیم تاکید میکنند و اطمینان میدهند که این حادثه تاثیری بر وضعیت کلی کشور نخواهد گذاشت.

پیامدهای حادثه در داخل ایران
حاکمیت برای جلوگیری از افزایش نارضایتی و نقدهای داخلی، به افزایش سرکوب مخالفان و منتقدان داخلی و شهروندان خواهد پرداخت.
این امر میتواند شامل محدود کردن فعالیت رسانهای و جلوگیری از اعتراضات و همچنین دستگیریهای بیشتر باشد. افزون بر این، حاکمیت تلاش میکند تا با تحریک احساسات ضداسرائیلی و ضدآمریکایی فضای روانی جامعه را مدیریت کند و شکست اطلاعاتی-امنیتی را به توطئه دشمنان نسبت دهد.
اما این حادثه، بهرغم تلاشهای حاکمیت، به عنوان یک ناکامی بزرگ اطلاعاتی-امنیتی برای دولت و نهادهای امنیتی تعبیر میشود و به افزایش انتقادات جناحهای درون حاکمیت نیز منجر خواهد شد. همچنین، موجب تضعیف جایگاه حاکمیت و اعتبار آن در میان افکار عمومی خواهد شد. وقوع چنین حادثهای که مسبوق به سابقه است، آنهم در پایتخت کشور نشاندهنده ضعف جدی در سیستم امنیتی و اطلاعاتی رژیم ولایی است.
همچنین شکست حکومت در صیانت از رییس پیشین دفتر سیاسی حماس اعتبار آن در حفظ امنیت داخلی و حفاظت از مهمانان خارجی را به شدت زیر سوال میبرد و به تضعیف روابط حکومت با حماس و سایر گروههای نیابتی فعال در منطقهای میانجامد.
نیروهای سرکوب نظام، مانند بسیج، سپاه پاسداران و دیگر نیروهای امنیتی و نظامی به دلیل ناتوانی در حفظ امنیت داخلی و جلوگیری از ترور یکی از رهبران برجسته گروههای نیابتی، اعتماد خود را به توانایی اطلاعاتی-امنیتی جمهوری اسلامی از دست میدهند.
این کاهش اعتماد به کاهش کارآمدی دولتی میانجامد. نهادهای مختلف امنیتی و اطلاعاتی ممکن است برای یافتن مقصر یا انتقاد از عملکرد یکدیگر تلاش کنند، که این مساله به تضعیف هماهنگی و همبستگی داخلی بین مقامها منجر خواهد شد.
گروههای نیابتی
گروههای نیابتی که به حمایت تهران وابستهاند، از مرگ رییس دفتر سیاسی حماس به این نتیجه خواهند رسید که تهران قادر به حمایت از آنها و حفاظت از رهبران و افراد کلیدی این گروهها نیست.
این امر طبیعتا به کاهش اعتماد این گروهها به توانایی جمهوری اسلامی در ارائه حمایتهای امنیتی و اطلاعاتی آنها منجر میشود. با افزایش احساس ناامنی در میان این گروهها بعید نیست که آنها را به تجدیدنظر در همکاریهای خود با تهران بپردازند. زیرا اگر این گروهها احساس کنند که تهران دیگر قادر به تامین حمایتهای کافی از آنها یا مقابله با تهدیدات امنیتی نیست، ممکن است در راهبرد و سیاستهای خود تجدیدنظر کنند. این امر میتواند به کاهش تعهدات یا تغییرات در نحوه همکاریهایشان با تهران منجر شود.
در نتیجه، شکست اطلاعاتی–امنیتی تهران در حفاظت از میهمانان خود بر توازن قدرت و نفوذ رژیم تهران در منطقه تاثیر خواهد گذاشت. اگر این رخداد به کاهش قدرت منطقهای و نفوذ این رژیم در میان گروههای نیابتی منجر شود، رقبای منطقهای آن از این فرصت طلایی برای گسترش نفوذ خود استفاده خواهند کرد. این تغییرات بر معادلات قدرت در خاورمیانه در بلندمدت تاثیر خواهد گذاشت.

اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی گروه حماس، در اتاق محل اقامت خود در قلب تهران کشته شد. همین جمله کوتاه کافی بود تا در ساعتهای ابتدایی انتشار خبر، کاربران در رسانههای اجتماعی نسبت به آن واکنشی گسترده نشان دهند.
واکنشها به این اتفاق با روایتهایی سرشار از کنایه و طنز و بعد با خشم، نفرت، نگرانی و حسرت همراه بود.
تمسخر اقتدار جمهوری اسلامی در پایتخت خود، آن هم در شرایطی که شهر در وضعیت بالای امنیتی و نیمه تعطیل بود؛ خشم و نفرت از حکومتی که بیتدبیری و کاستیهای خود را برای تامین زندگی شهروندان پشت توهمی به نام «امنیت» پنهان کرده و نگرانی و حسرتی که واژه «انتقام سخت»، بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده شاخه برونمرزی سپاه پاسداران، با انهدام هواپیمای اوکراینی در آسمان ایران بر دل مردم ایران گذاشت.
بامداد چهارشنبه ۱۰مرداد۱۴۰۳، روز میزبانی از دهها مهمان خارجی برای مراسم تحلیف مسعود پزشکیان در پایتخت ایران، یک رسوایی امنیتی دیگر و تحقیر جمهوری اسلامی با نشان دادن عمق آسیبپذیری دفاعی و اطلاعاتی نهادهای امنیتی حکومت بود.

کنایه و تمسخر، سلاح مردم بیدفاع در برابر دیکتاتور
هنوز چند ساعت از انتشار عکسهای مراسم تحلیف نگذشته بود که خبر کشته شدن هنیه منتشر شد، آن هم پس از رجزخوانی طرفداران جمهوری اسلامی موسوم به «ارزشی» که اسماعیل هنیه را در آغوش مسعود پزشکیان نشان میداد و دستی که به نشانه افتخار و حمایت از حماس از سوی رییسجمهور جدید در مجلس بالا برده شده بود.
حالا بازی در زمین واژهها در میان کاربران تغییر کرده است. جمله «جبهه مقاومت در آغوش امن ایران»، دستمایه تمسخر تعداد بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی شد.
کاربری با انتشار عکسی قدیمی از آنچه جمهوری اسلامی «محور مقاومت» مینامد، با زیر سوال بردن اقتدار این گروهها، زنده ماندن حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان را در جمعی ۹ نفره مورد تمسخر قرار داد.
کاربر دیگری نیز با دستمایه طنز قرار دادن سریال حکومتی «گاندو» که برای نمایش اشراف اطلاعاتی و عملیاتی نیروهای جمهوری اسلامی در زمینه اسرائیل ساخته شده بود، درباره مرگ هنیه در تهران اظهارنظر کرد.
کاربرانی که در دقایق اولیه، چنان با زبان طنز به بیکفایتی تامین امنیت میزبان برای آنچه مقامات جمهوری اسلامی «مهمان عزیز» خوانده بودند پرداختند، که مهدی کشتدار، مدیرعامل خبرگزاری «میزان»، وابسته به قوهقضاییه جمهوری اسلامی، زبان به تهدید گشود و دادستانی تهران نیز خبر از تشکیل پرونده برای کاربران شبکههای اجتماعی خبر داد.
درحالی جمهوری اسلامی تمام قوای خود را برای مقابله با ظنزنوشته شهروندان در رسانههای اجتماعی که از مرگ اسماعیل هنیه ابراز خوشحالی کرده بودند بهکار گرفته، که این کنایه و تمسخر، تنها سلاح اعتراضی مردمی به دیکتاتوری، کودککشی و پیوند عمیق جمهوری اسلامی با حماس است؛ مردمی که رد پولهایشان، منابعی که باید برای رفاه و آسایششان صرف شود را در تونلهای مخفی او پیدا میکنند.
سرنگونی خامنهای، راهحل نهایی برای ثبات در منطقه
در کنار نوشتههای طنز و شوخی کاربران در شبکه اجتماعی ایکس درباره جزییات و نحوه کشته شدن اسماعیل هنیه در اتاق خواب محل اقامتش در تهران، برخی از اعضای خانواده کشتهشدگان بیش از چهل و پنج سال حکومت جمهوری اسلامی نیز به این اتفاق واکنش نشان دادند.
از جمله حامد اسماعیلیون، عضو خانواده کشتهشدگان در انهدام هواپیمای اوکراینی و از اعضای «انجمن جانباختگان پرواز پیاس۷۵۲» که در شبکه اجتماعی ایکس، به حضور اسماعیل هنیه در تهران و پرواز او درست در شب انهدام هواپیمای اوکراینی اشاره کرد. اسماعیلیون نوشت: «[هنیه] آن شب به سلامت ایران را ترک کرد درحالیکه ساعتی بعد ۱۷۷ مسافر و خدمهی بیگناه را با موشکها به خون کشیدند، چمدانهایشان را سرقت کردند و برای سالها بر جنایتشان خاک پاشیدند.»
انهدام هواپیمای اوکراینی با موشکهای سپاه، بعد از وعده «انتقام سخت» از سوی علی خامنهای در پی کشته شدن قاسم سلیمانی بود.
واژهای که بعد از کشتهشدن اسماعیل هنیه در پایتخت ایران در ادبیات خامنهای، به «خونخواهی» تبدیل شد و حساب کاربری منتسب به او در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «اسرائیل مهمان عزیز ما را کشت، ولی زمینه مجازاتی سخت برای خود را فراهم ساخت.»
اظهارنظری که در کنار تهدیدات سایر مقامهای و مسوولین جمهوری اسلامی برای «انتقام» خون اسماعیل هنیه از اسرائیل، زمینه نگرانی شهروندان ایرانی در داخل و خارج از ایران درباره امنیت و وقوع جنگ را بهوجود آورده است.
درحالی مقامهای ایران این حمله را به اسرائیل نسبت میدهند، تاکنون مقامهای اسرائیل و در راس آن بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این کشور، هیچ اظهارنظری درباره این ادعا نکردند.
شاهزاده رضا پهلوی نیز در شبکه اجتماعی ایکس، با انتشار متنی، حضور هنیه در ایران را توهین به ملت کشور و ملت ایران دانست و نوشت «هزینه تروریسم این ابَرجنایتکار علیه اسرائیلیها و فلسطینیهای بیگناه، از پول مردم ایران و برخلاف خواست و منافع آنها تامین میشد.»
او همچنین از مردم ایران با نام «مبارزان شجاعی ایرانی» یاد کرد که «راهحل نهایی و تنها مسیر رسیدن به صلح پایدار در خاورمیانه هستند.» شاهزاده رضا پهلوی از «خلافت تبهکار» برای توصیف علی خامنهای استفاده کرد و سرنگونی او با حمایت مردم ایران را، راه رسیدن به صلح و ثبات در منطقه دانست.
مردمی که حتی شوخی و شادیهای کوتاهشان در مرگ یکی از بزرگترین همدستان جمهوری اسلامی در آتشافروزها در منطقه و جهان، رفیق دلارهای ارسالی در چمدان به فلسطین، در نگاه جمهوری اسلامی، سهم بیشتری در خدشهدار کردن اقتدار جمهوری اسلامی و برهم زدن امنیت روانی جامعه دارد، تا بیعملی و گندهگوییهای حکومتی دستپاچه که رهبرش این روزها بیشترین مشغلهاش، خواندن نماز میت بر سر جنازههایی است که روی دستشان میماند.
شاهین مدرس، تحلیلگر مطالعات امنیتی در گفتوگو با ایراناینترنشنال به بررسی نحوه پاسخ احتمالی جمهوری اسرائیل به کشته شدن هنیه و ابعاد آن پرداخت.
او با تاکید بر اینکه جمهوریاسلامی ضربه بسیار بزرگی خورده است، گفت احتمال اینکه تهران بخواهد وارد دور جدیدی از درگیری با اسرائیل شود بسیار بالاست.
به گفته مدرس، از طرفی، احتمال تصمیم جمهوری اسلامی برای حمله مستقیم، بالاتر از اقدام آن از طریق گروههای نیابتیاش است.
جمشید برزگر، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در یادداشتی که در وبسایت ایران اینترنشنال منتشر شده است به پیامدهای چندگانه کشتهشدن اسماعیل هنیه در تهران پرداخته است.
به نوشته این روزنامهنگار، کشتهشدن اسماعیل هنیه، نزدیکترین فرد در میان رهبران حماس به جمهوری اسلامی، از هر نظر شکستی حقارتبار و تاریخی برای جمهوری اسلامی است و پیامدهایی چندگانه و چندوجهی برای رژیمی دارد که درکش از اقتدار، از سرکوب و کشتار و ترور شهروندان بیدفاع در داخل و خارج از ایران فراتر نمیرود.
به نظر جمشید برزگر، کشته شدن هنیه آن هم در قلب پایتخت ایران و ساختمان بهشدت حفاظت شدهای که گفته شده متعلق به سپاه پاسداران است و در شامگاه مراسم تحلیف مسعود پزشکیان، نقطه اوج عملیات مختلفی است که گفته می شود اسرائیل در سالهای اخیر در خاک ایران انجام داده و ابعاد آن از خارج کردن اسناد برنامه هستهای جمهوری اسلامی با کامیون تا ترور چهرههای موثر و خرابکاری در تاسیسات هستهای گسترده بوده است.
متن کامل تحلیل جمشید برزگر را اینجا در وبسایت بخوانید.
