سامر الحاج، مقام امنیتی حماس، در حمله پهپادی اسرائیل به لبنان کشته شد



در پی سخنان تهدیدآمیز ریکی جونز، عضو شورای دارتفورد در کنت بریتانیا از حزب کارگر، علیه معترضان راستگرا، این حزب عضویت او را تعلیق و پلیس او را دستگیر کرد. او در جمع شماری از حامیان فلسطین و مخالفان راستگرایان گفته بود باید گلوی آنها را برید و «از شر آنها خلاص شویم.»

همزمان با تشدید تنشها در منطقه، روسیه درباره پرواز به فرودگاههای اسرائیل طی یک هفته آینده هشدار نوتام (وجود خطرات احتمالی) صادر و اعلام کرد این زمان ممکن است تمدید شود. این هشدار مربوط به ساعات ۱۰ شب تا ۴ صبح به وقت ساعت هماهنگ جهانی (UTC) است.

«گردباد» به «گردبادها» تبدیل شده است: اولین قسمت فیلم گردباد (توئیستر)، به یکی از سودآورترین فیلمهای سال ۱۹۹۶ تبدیل شد و به همین دلیل عجیب بود که تولید قسمت دوم با وقفه بیستوچند ساله همراه شد.
موفقیت این روزهای قسمت تازه این فیلم با عنوان «گردبادها» در گیشهها، به نظر میرسد هالیوود را به سرعت به تولید قسمت سوم خواهد کشاند.
«گردبادها» ساخته لی ایزاکچونگ همان داستان قبلی را به شکل دیگری تکرار میکند که این بار قهرمانش به نام کیت کارتر در ابتدای فیلم با یک فاجعه دردناک مواجه میشود و سالها طول میکشد تا برای درمان خود و رسیدن به مقصود نیمهکارهاش، دوباره دست به کار شود.
او پروژه دانشجوییاش را همراه دوست پسرش و چند نفر از دوستانش پیگیری میکند تا با رفتن به میان گردبادهای مخرب و باز کردن بستههای سدیم پلی اکریلات، گردباد را بخواباند و از خرابیهای آن در شهرها و روستاها جلوگیری کند.
ابتدای فیلم با یک شوک همراه است چرا که غالب شخصیتهایی که تماشاگر در چند دقیقه اول با آنها آشنا شده، میمیرند. پروژه کیت در همان آغاز با مشکل مواجه میشود و با گیر افتادن او و گروهش در میان گردباد، دوست پسر و دو نفر از دوستانش را از دست میدهد. به این ترتیب بار گناه با شخصیت اصلی فیلم همراه میشود تا دست از این کار بکشد و به شغل تازهای در شهر روی بیاورد اما فیلم بعدتر با این قضیه بار گناه به شکل کلیشهای برخورد میکند و نمیتواند به درون احساسات این زن که موجب مرگ عزیزانش شده نفوذ کند.
اما طبیعتا فیلم قهرمانش را باز به داخل ماجرا میآورد تا پروژه ناتمامش را به اتمام برساند. در این راه فیلمساز از تمام فرمولهای از پیش موفق ژانر استفاده میکند و بر اساس آن ما میدانیم که فیلم به چه سمت و سویی خواهد رفت. فیلمساز از این ماجرا ابایی ندارد و فیلم را کاملا منطبق بر نیاز و انتظار تماشاگر پیش میبرد و به هیچ وجه از فرمولهای از پیش تعیین شده عدول نمیکند. سازندگان قصد نوآوری ندارند و تنها میخواهند یک داستان بسیار ساده را در دل طوفانهای سهمگین پیش ببرند. یعنی عملا داستانگویی را به حداقل میرسانند تا تماشاگر مقهور صحنههای جذابی شود که حالا با پیشرفت تکنولوژی دیدنیتر از فیلم قبلی هستند و روی پرده سینما عظمت خاصی دارند.
در طول فیلم چندین بار تماشاگر به تمامی در دل یک گردباد سهمگین قرار میگیرد و موقعیت خود به عنوان تماشاگر در محیط امن سالن سینما را فراموش میکند تا آنجا که یکی از صحنههای زیبای فیلم در داخل سالن سینما اتفاق میافتد و گردباد وارد سالن میشود و آن را ویران میکند تا همذاتپنداری تماشاگر در داخل سینما بیشتر شود.

صحنههای گردباد از ابتدا تا انتها دقایق زیادی از فیلم را به خود اختصاص میدهند و هر صحنه میانه که معمولا چندان طول نمیکشد، در واقع مقدمهای میشود برای یک صحنه اکشن دیگر از گردبادی که میتواند به قیمت جان شخصیتهای اصلی تمام شود. به همین دلیل شخصیتپردازی به اندازه صحنههای اکشن اهمیت ندارد. از دید سازندگان، ما نیازی به شناخت بیشتر شخصیتها نداریم و فیلم فقط اشارههایی به خصوصیات آنها دارد تا به یک صحنه اصلی اکشن برسد.
اما در همان دیالوگهای کوتاه، فیلم سعی دارد شخصیتهایی نامتعارف خلق کند. مثلا شخصیت یوتیوبی معروف به نام تیلر در ابتدا با ویژگیهای منفی به عنوان یک فرصتطلب و سودجو معرفی میشود اما در ادامه، فیلم جای شخصیت مثبت و منفی را جابهجا میکند و ما میفهمیم دوست کیت یعنی شخصیت مثبت، بیش از تحقیق علمی، به همراه شریکش به دنبال سودجویی مادیای است که از طریق یک مارشال فرصتطلب رقم میخورد و هر بار پس از ویرانی یک شهر، آنها آنجا حاضر میشوند تا زمینها را ارزانتر از قیمت برای مارشال بخرند.
اما به شکل وارونه، تیلر از میانه فیلم به شخصیت مثبت تبدیل میشود که طبق فرمول معمول، کیت هم به او دل میبازد. از اینجا با عاشقانهای همراه هستیم که قرار است باز طبق فرمول از پیش تعیین شده، تحقیق علمی هم از راه همکاری این دو نفر پیش برود.
اما وقایع فیلم که به قصههای جن و پری شبیهتر است تا واقعیت زندگی، دوست کیت را هم به جمع «خوبان» روزگار برمیگرداند که به نظر میرسد باج دادن خوشبینانه بیدلیلی است که تماشاگر نیازی به آن ندارد.
انتقاد از محققان و دانشمندانی که در خدمت ثروتاندوزی قرار میگیرند و خود را به سرمایهداری میفروشند، میتوانست یکی از مایههای مهم فیلم را شکل دهد اما سازندگان ترجیح دادهاند مایهای را که حرف زدن درباره آن را خود در دل فیلم گنجاندهاند، به شکل سربستهای رها کنند و به دنیای اکشن جن و پری فیلم بازگردند که البته به خودی خود و در راستای فیلم پرفروش هالیوودی اشکالی ندارد اما مشخص نیست که اگر قرار بر این نوع پایان کلیشهای برای فیلم بود (که همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود، آن هم فیلمی که در ابتدا با «خوبی و خوشی» پیش نمیرود و با مرگ دردناک شخصیتها همراه میشود و شروع متفاوتی را شکل میدهد) اساسا چرا وارد بحث پیچیدهای درباره خودفروشی علم میشود که در نهایت مجبور باشد این گونه بیهدف رهایش کند.

در برابر تهدید روسیه، ارتشهای اروپای شرقی با بحران کمبود نیرو مواجه شدهاند. جمهوری چک با برگزاری دورههای آموزشی تابستانی برای دانشآموزان و دیگر کشورهای منطقه با کمپینهای تبلیغاتی و افزایش بودجه دفاعی، در تلاشاند برای جبران کمبود نیرو، نسل جدیدی از سربازان را به کار گیرند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، ارتشهای کشورهای اروپای شرقی عضو سازمان نظامی پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، از جمله جمهوری چک، رومانی، لهستان و مجارستان، سالهاست در دستیابی به اهداف استخدامی خود با مشکل مواجهاند.
این مساله باعث کمبود سرباز در واحدهای ارتشهای منطقه و عدم آمادگی رزمی نیروها شده است.
برنامههای آموزشی و کمپینهای تبلیغاتی
در جمهوری چک، برنامههای آموزشی تابستانی برای دانشآموزان دبیرستانی به منظور آشنا کردن آنها با زندگی نظامی و ترغیبشان به پیوستن به ارتش، اجرا میشود.
بر اساس گزارش روز جمعه ۱۹ مرداد رویترز، این برنامه چهار هفتهای در یک منطقه نظامی بسته در غرب پراگ برگزار میشود و شامل آموزشهای عملی مانند تیراندازی و تاکتیکهای نظامی است.
حدود ۸۰ دانشآموز دبیرستانی در این برنامه شرکت کردهاند.
در کشورهای دیگر مانند مجارستان و لهستان نیز کمپینهای تبلیغاتی گستردهای با استفاده از بیلبوردها، تبلیغات رسانهای و حتی ساخت سریالهای تلویزیونی به منظور جذب نیروهای جدید در حال انجام است.
در مجارستان تا پایان سال ۲۰۲۴، یک سریال تلویزیونی با موضوع ارتش به عنوان بخشی از یک کمپین رسانهای برای جذب نیروهای جدید پخش خواهد شد.
رقابت شدید در بازار کار و پایین بودن نرخ بیکاری در این کشورها از دیگر چالشهای بزرگ آنها در جذب نیروست. جوانان ترجیح میدهند به جای پیوستن به ارتش، در بخش خصوصی با درآمد بالاتر مشغول به کار شوند.
در مقابل، ارتشها تلاش میکنند با ارائه پیشنهادهای مالی جذابتر و سادهتر کردن معیارهای پزشکی و سلامتی، جوانان را به خدمت نظامی تشویق کنند.
تهدیدهای امنیتی و افزایش بودجه دفاعی
پس از آغاز جنگ اوکراین با تهاجم روسیه به این کشور، تهدیدات امنیتی در منطقه افزایش یافته است.
لهستان به عنوان بزرگترین کشور اروپای شرقی، در تلاش است تا بودجه دفاعی خود را به حدود پنج درصد از تولید ناخالص داخلی افزایش دهد.
این کشور برای آموزش نظامی شهروندان جوان، کمپینی با نام «تعطیلات با ارتش» راهاندازی کرده و برنامههای گستردهای برای افزایش تعداد سربازان خود به ۳۰۰ هزار نفر در نظر دارد.
یکی دیگر از مشکلات ارتشهای اروپای شرقی، ترک خدمت سربازان حرفهای پس از چند سال خدمت است.
آمارها نشان میدهند در سال ۲۰۲۳، بیش از ۹ هزار سرباز حرفهای لهستان را ترک کردهاند.
ارتشها برای مقابله با این مشکل در حال تدوین پیشنهادهای مالی جدید و جذابتر برای حفظ نیروهای فعلی خود هستند.
در رومانی ۴۳ درصد از پستهای افسران و ۲۳ درصد از پستهای سربازان و دیگر درجات حرفهای خالی ماندهاند که حاکی از بحران کمبود نیرو در این کشور است.
رومانی با کمبود نیروهای آموزشدیده برای استفاده از تجهیزات نظامی جدید خود مانند جتهای جنگنده اف-۱۶ مواجه است.
کشورهای اروپای شرقی امیدوارند با جذب نسل جدیدی از سربازان جوان، بتوانند بحران کمبود نیرو را پشت سر گذاشته و آمادگی دفاعی خود را افزایش دهند.

حمله رسانههای جمهوری اسلامی، به خصوص صدا و سیما به کیمیا علیزاده، ورزشکار جوان ایرانی، موجی از واکنش به راه انداخته است. ماشین تبلیغات و پروپاگاندای جمهوری اسلامی، روزگاری نه چندان دور علیزاده را «نماد دختر موفق باحجاب» معرفی میکرد و حالا همان ماشین، او را «بیوطنی» میخواند.
- ناهید کیانی از کیمیا علیزاده انتقام گرفت و صعود کرد.
- کیمیا علیزاده کشور ندارد.
- علیزاده به ملتش پشت کرد، نمک خورد و نمکدان شکست.
- به کدام پرچم میخواهد افتخار کند؟
اینها مجموعهای از تیترها و صفاتی هستند که رسانههای حامی جمهوری اسلامی و کارشناسان صدا و سیما در ۲۴ ساعت اخیر درباره علیزاده به کار بردند.
او که در مرحله مقدماتی مسابقات تکواندوی المپیک ۲۰۲۴ پاریس به ناهید کیانی باخت، به مدال برنز رسید. کیانی در مسابقه فینال در برابر حریفی از کره جنوبی شکست خورد و دوم شد.
کیمیا علیزاده کیست؟
علیزاده، متولد سال ۱۳۷۷ است و زمانی که ۱۸ سال داشت، در المپیک ۲۰۱۶ برزیل، توانست مدال رشته تکواندو را از آن خود کند و لقب جوانترین مدالآور تاریخ ایران و اولین زن مدالآور ایران در المپیک را به خود اختصاص دهد.
پس از این پیروزی، ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، صفحات اجتماعی علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، تصویری از علیزاده را با این جمله از خامنهای منتشر کردند: «من از صمیم قلب از همه زنان ورزشکاری که در عرصه بینالمللی با حجاب حضور دارند، تشکر میکنم.»
متعاقب پیام خامنهای، رسانهها و صدا و سیما به قدردانی از پیروزی علیزاده با حجاب پرداختند؛ به خصوص این که خامنهای در اظهارات دیگری گفت: «به بانوان ورزشکاری که نشانه افتخارآمیز پوشش زن ایرانی را به رخ همگان کشیدند، به بانوی شجاعی که با حجاب کامل در پیشانی کاروان درخشید و به مربیان و پیشکسوتان ورزش کشور خوشآمد میگویم و از همه شما سپاسگزاری میکنم. قدر شما را میدانیم.»
جوایز زیادی به علیزاده داده شد. نوجوان ۱۸ ساله، به واسطه همین رسانهها به سیاست کشیده شد. او مدالش را به شهدای گمنام تقدیم کرد و برای مظلومیت محسن حججی، از نیروهای اعزامی جمهوری اسلامی به سوریه، کشته شده تحت عنوان «مدافع حرم» نوشت.
اما بعد، در دی ماه ۱۳۹۸، پس از آبان خونین آن سال و شلیک سپاه پاسداران به هواپیمای اوکراینی، علیزاده از کشور خارج شد. او که به هلند سفر کرده بود، به ایران بازنگشت. علیزاده حالا جوانی ۲۱ ساله شده بود.
او در اینستاگرام از «تبعیضها» و «پولهای کثیف» در ایران حرف زد و گفت نمیخواهد جزیی از «سیستم سرکوب، فساد و دروغ» باشد.
علیزاده در نامهای که خطاب به مردم ایران نوشت، خود را یکی از میلیونها زن سرکوب شده در ایران خواند که هر زمان صلاح دیدند، مصادرهاش کردند.
سوءاستفاده از وطن و پرچم
در پی اظهارات کارشناسان تلویزیون جمهوری اسلامی و رسانههای حامی آن علیه علیزاده پس از شکست او در مقابل کیانی، شهروندان ایرانی در فضای مجازی از این قهرمان تکواندو دفاع کردند.
در شبکه اجتماعی ایکس و اینستاگرام، تصاویری از کمربند علیزاده منتشر شد که روی آن سه رنگ پرچم ایران مشاهده میشود.
برخی رسانهها و روزنامهنگاران ساکن ایران به اتهاماتی که حامیان حکومت به علیزاده زدند واکنش نشان دادند.
از سوی دیگر، تصاویر مراسم اهدای مدالها که صداوسیمای جمهوری اسلامی بخشهایی از آن را سانسور کرد منتشر شد که علیزاده، کیانی را در آغوش کشید و در تصویری دیگر، او به شانه علیزاده بوسه زند.
این صحنهها از سوی کاربران، به عشق و علاقهای تعبیر شد که با وجود خطکشیهای جمهوری اسلامی، میان شهروندان وجود دارد.
حمیدرضا ابک، روزنامهنگار سابق و از حامیان دولت حسن روحانی، به بهانه مسابقه علیزاده و کیانی در فیسبوک خود مطلبی منتشر کرد.
ابک با اشاره به مشکلات اقتصادی سالهای اخیر نوشت: «ما هم به اضطرار آنقدر به این مفهوم زیبا و بی در و پیکر (وطن) اندیشیدهایم که اوضاعمان به هم ریخته است. تقی به توقی میخورد مجبوریم بلافاصله چرتکه بیندازیم که آیا این اتفاق احیانا به وطن ربط نداشت؟ این بابا وطندوست است یا دارد سرمان کلاه میگذارد؟ تکلیف مسابقه تکواندوی کیمیا و ناهید چه میشود؟ "سمت درست وطن" کجاست؟»
محمد جواد روح، سردبیر روزنامه هممیهن نیز در نوشتهای به این مسابقه و حاشیههای آن اشاره کرد.
روح نوشت: «به نظرم هر دو باری سنگینتر از تمرینات و تلاشها و مبارزات را بر دوش کشیدهاند. بار سنگین قضاوت هموطنان خود را. از تندروترینهای دو طرف که هر یک، یکی از دو دختر را خائن و خودفروخته میخواند تا قضاوتهای میانهروتری که سعی میکرد سبکوسنگین کند و همه ابعاد و زوایای مساله را ببیند.»
جمهوری اسلامی یا ایران؟
کاربران شبکههای اجتماعی مشخصا به همدلی کیانی و علیزاده اشاره داشتهاند. آنها مرز بین علیزاده و کیانی را نه ایران، بلکه جمهوری اسلامی میدانند. این دو جوان، همدیگر را در آغوش کشیدند، علیزاده سه رنگ پرچم ایران را روی کمربندش دارد و کیانی به شانه علیزاده بوسه میزند.
اینها نشان میدهند، مرز بین این دو، ایدئولوژی جمهوری اسلامی است نه آنچه کارشناسان صدا و سیما میگویند.
پس از انتشار صحنه در آغوش گرفتن کیمیا و ناهید، شاهزاده رضا پهلوی با اشاره به رقابت این دو نوشت: «جمهوری اسلامی قهرمانان ایران را وادار میکند تا وطنشان را ترک و بر خلاف میل زیر پرچم دیگر کشورها در رقابتها شرکت کنند.»
او افزود: «ناهید و کیمیا هر دو برنده هستند و بازنده، رژیم پلید و اهریمنی جمهوری اسلامی است.»
