سخنان مسعود پزشکیان در نشست مجمع عمومی سازمان ملل بسیار شبیه به بیانیههای رسمی جمهوری اسلامی بود؛ بیانیههایی که طی سالهای گذشته اغلب توسط رؤسای جمهوری ایران با اندکی تفاوت تکرار شدهاند. جهان از این سخنرانی مطلب جدیدی نشنید و اساساً انتظاری هم نمیرفت.
جمشید برزگر، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی گفت: «کاملا روشن است که جمهوری اسلامی به دنبال راه فراری از مهلکه است و میکوشد حتی به قیمت تنها گذاشتن مهمترین گروه نیابتی خود، وارد جنگ با اسرائیل نشود.»
او افزود: «بهنظر میرسد قرار بوده او همین پیام را در سازمان ملل متحد به کشورهای غربی منتقل کند، اما از آنجا که آداب دیپلماسی و شیوه سخن گفتن و رفتار و منش او باعث گفتن سخنانی جنجالی شده که نه فقط تحریمکنندگان انتخابات، بلکه حامیان جمهور ی اسلامی را شگفتزده کرده و آنها را واداشته که بکوشند به شکلی اظهارات او درباره کنار گذاشتن اسلحه در مقابل اسرائیل، دعوت از سازمانی بینالمللی برای تامین امنیت منطقه و ناتوانی حزبالله در مقابله با اسرائیل را ترمیم و اصلاح کنند.»
شاهد علوی، ایران اینترنشنال: پزشکیان در ابتدای صحبتهایش گفت آمده است که ایران را وارد عصر جدیدی بکند. این صحبتهای او دارای ایراد و اشکال است به این دلیل که او نگفت انتخاب او به عنوان رئیسجمهوری با عدم مشارکت گسترده مردم در انتخابات همراه بوده است و بدون مشارکت مردم نمیتوان کشور را وارد دوره جدیدی کرد.
خبرگزاری رویترز به نقل از منابعی که نام آنها را اعلام نکرد، گزارش داد که جمهوری اسلامی میانجیگری مذاکراتی محرمانه بین روسیه و حوثیهای مورد حمایت تهران را برعهده داشته تا روسیه را متقاعد سازد که موشکهای ضد کشتی روسی را در اختیار این گروه قرار دهد.
رویترز این مذاکرات را نشانه دیگری از تعمیق روابط تهران و مسکو دانسته و به نقل از منابع خود نوشته است که با وجود این، روسیه هنوز تصمیم به انتقال موشکهای یاخونت - معروف به پی-۸۰۰ اونیکس - نگرفته است. این موشک به حوثیها این امکان را خواهد داد که با دقت بیشتری به کشتیهای تجاری در دریای سرخ حمله و کشتیهای جنگی اروپایی و آمریکایی را که از آنها دفاع میکنند، بیش از پیش مورد تهدید قرار دهند.
والاستریتژورنال ئیشتر در ماه ژوییه گزارش داده بود که روسیه در حال بررسی ارسال این موشکها به حوثیهای یمن است. در آن گزارش و گزارشهای دیگر به نقش میانجیگرانه جمهوری اسلامی در این زمینه اشاره نشده بود.
حوثیهای تحت حمایت جمهوری اسلامی از ماه نوامبر سال گذشته حملات پهپادی و موشکی مکرری را به کشتیها در کانالهای کشتیرانی حیاتی در دریای سرخ و خلیج عدن انجام دادهاند و میگویند این حملات را در حمایت از فلسطینیها در جنگ غزه با اسرائیل انجام میدهند.
حملات حوثیها تاکنون به غرق شدن دو کشتی انجامیده است. آنها یک کشتی را نیز توقیف کردهاند و با وادار کردن شرکتهای کشتیرانی به تغییر مسیر خود، تجارت دریایی جهانی را مختل کردهاند و باعث افزایش هزینههای بیمه کشتیهایی شدهاند که در دریای سرخ تردد میکنند.
در مقابل، ایالات متحده و بریتانیا حملات متعددی به مواضع حوثیها انجام دادهاند اما نتوانسته اند جلو حملات این گروه را بگیرند.
دو مقام منطقه ای آگاه از مذاکرات حوثیها با روسیه با میانجیگری جمهوری اسلامی، به رویترز گفتند که حوثیها و روسها در سال جاری دست کم دو بار در تهران با یکدیگر دیدار و برای تامین دهها موشک که برد آنها حدود ۳۰۰ کیلومتر است، مذاکره کردهاند.
به نوشته رویترز این مذاکرات همچنان ادامه دارد و انتظار میرود در هفتههای آینده دیدارهای بیشتری در تهران صورت گیرد.
روسیه پیش از این موشک یاخونت را در اختیار حزبالله، دیگر گروه نیابتی مورد حمایت جمهوری اسلامی قرار داده بود.
یکی از منابع رویترز به این خبرگزاری گفت که مذاکرات در زمان ابراهیم رئیسی، رییس پیشین دولت در جمهوری اسلامی آغاز شد.
یک منبع اطلاعاتی غربی نیز به رویترز گفت: «روسیه در حال مذاکره با حوثیها برای انتقال موشکهای ضد کشتی مافوق صوت یاخونت است و ایرانیها نیز ا در حال میانجیگری این مذاکرات هستند اما نمیخواهند در این معامله اسمی از آنها برده شود.»
نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل و وزارت دفاع روسیه به درخواستهای خبرگزاری رویترز برای اظهار نظر در این مورد پاسخ ندادند.
محمد عبدالسلام، سخنگوی رسمی حوثیهای یمن، اما به این خبرگزاری گفت: «ما از آنچه شما به آن اشاره کردید اطلاعی نداریم.»
یک مقام ارشد آمریکایی از ذکر نام سامانههای خاصی که میتوانند به یمن منتقل شوند خودداری کرد، اما تایید کرد که روسیه در حال بحث در مورد دادن موشک به حوثیها بوده است. او این امر را «بسیار نگران کننده» خواند.
یک مقام وزارت دفاع آمریکا نیز به رویترز گفت هرگونه تلاش برای تقویت تواناییهای حوثیها «منافع مشترک بینالمللی در آزادی دریانوردی جهانی و ثبات در دریای سرخ و خاورمیانه را تضعیف میکند.»
روابط نزدیکتر روسیه و جمهوری اسلامی
رویترز در ادامه گزارش خود تاکید کرده است که روسیه و جمهوری اسلامی در بحبوحه جنگ روسیه در اوکراین روابط نظامی نزدیکتری با یکدیگر برقرار کردهاند.
ایالات متحده در اوایل ماه جاری اعلام کرد که گفته میشود تهران موشکهای بالستیک را برای استفاده علیه اوکراین به مسکو منتقل کرده است.
سه منبع دیگر نیز به این خبرگزاری گفتند که یکی از انگیزههای مسکو برای مسلح کردن حوثیها این احتمال است که کشورهای غربی تصمیم بگیرند به اوکراین اجازه دهند از سلاحهای دوربرد خود برای حمله به عمق خاک روسیه استفاده کند.
یک مقام ارشد آمریکایی گفت: « بهنظر میرسد مذاکرات روسیه و حوثیها به موضع ما در اوکراین و آنچه که ما میخواهیم یا نمیخواهیم انجام دهیم، از جمله در مورد درخواستهای کییف برای لغو محدودیتهای استفاده از سلاحهای دوربرد ارائه شده از سوی ایالات متحده برای حمله به اهدافی در عمق خاک روسیه، مربوط میشود.
ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه، در ماه ژوئن هشدار داد که مسکو میتواند سلاحهای پیشرفته دوربرد - مشابه سلاحهایی که ایالات متحده و متحدانش به اوکراین میدهند - در اختیار دشمنان غرب در سراسر جهان بگذارد.
یاخونت یکی از پیشرفتهترین موشکهای ضد کشتی جهان محسوب میشود که برای عبور از سطح دریا طراحی شده است. این موشک سرعتی بیش از دو برابر سرعت صوت دارد و همین موضوع شناسایی و رهگیری آن را دشوار میکند.
تغییر وضعیت امنیتی منطقه
فابیان هینز، کارشناس موشکهای بالستیک در موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک، گفت که انتقال موشکهای یاخونت از سوی روسیه به حوثیها، وضعیت امنیتی منطقه را بهطور قابل توجهی تغییر میدهد.
هینز گفت: «پی-۸۰۰ سامانهای بسیار توانمندتر از موشکهای بالستیک و کروز ضد کشتی است که حوثیها تاکنون از آنها استفاده کردهاند.»
هینز گفت که حوثیها نه تنها میتوانند موشکهای یاخونت را به سمت کشتیهای جنگی ایالات متحده، بریتانیا و سایر کشتیهایی که از کشتیهای تجاری در دریای سرخ در برابر حملات پهپادی و موشکی حوثیها محافظت میکنند شلیک کنند، بلکه میتوانند از آنها به عنوان سلاحهایی برای حمله زمینی استفاده و عربستان سعودی را تهدید کنند.
یک مقام ارشد آمریکایی هم گفت که هیاتی از مقامات آمریکایی در جریان سفر تابستان امسال به عربستان سعودی در مورد مذاکرات روسیه و حوثیها با همتایان سعودی خود گفتگو کردند. واشینگتن این موضوع را با مسکو نیز مطرح کرده است.
سه منبع به رویترز گفتند که سعودیها نیز بهطور مستقیم نگرانیهای خود را با روسیه در میان گذاشتهاند.
دولت عربستان سعودی حاضر نشد به سوالات رویترز در این زمینه پاسخ دهد.
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به ایراناینترنشنال گفت جمهوری اسلامی باید درباره برخی موضوعها که مدتی است شفافسازی نشدهاند، به آژانس پاسخ دهد. گروسی گفت به زودی به ایران سفر و با پزشکیان دیدار خواهد کرد.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» در کنار تمام تحولات برگشتناپذیری که به همراه داشته است، مجموعهای از مطالبات مدرن را به عرصه خیابانها و خلوت خانهها آورد که پیش از آن نه فقط از جانب حاکمیت، که از طرف عرف و جامعه نیز در محاقی از ممنوعیتها، تابوها و سوءتفاهمها به حاشیه رانده شده بود.
اعتراضهای گسترده و طولانیمدتی که با ابراز خشم عمومی در واکنش به دخالت حاکمیت در سبک پوشش شهروندان شعلهور شد، دومینویی سلسلهوار از مطالبات پیشرو را به همراه آورد که هر کدام راوی دههها و حتی قرنها لایههای مختلف سرکوب و تبعیض بودهاند.
اگر چه تنوع موجود در طیف مطالبات بسیار گسترده بود، اما شعار «ژن، ژیان، ئازادی» که از همان روز مراسم خاکسپاری مهساژینا بر زبان معترضان جاری شد، معیاری از اتحاد نظر را در این جنبش اعتراضی پایه گذاشت؛ شعاری که مجموعهای از مطالبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مدرن را در دل خود جای داده است.
با وجود فروکش کردن گستردگی اعتراضهای خیابانی، نمود این مطالبات پیشرو همچنان در اصرار شهروندان بر آزادی سبک پوشش، حق تن، آزادی سبک زندگی، مقابله با آپارتاید جنسیتی و تفکیک جنسیتی، تاکید بر تضمین حقوق شهروندان الجیبیتی پلاس و همبستگی گستردهتر با مطالبات اتنیکی و قومیتی، از جمله حق زبان و تنوع فرهنگی و بسیاری خواستههای دیگر ادامه دارد.
با آغاز جنبش مهسا، جنبشهای مختلف اجتماعی ایران، از جمله جنبشهای زنان، جامعه کوییر، دانشجویان و کارگران و طیفهای گستردهتری از گروههای اجتماعی از جمله هنرمندان و ورزشکاران، سطحی بالاتر و پیشروتر از مطالبات خود را مطرح کردند که تا پیش از جنبش مهسا، اینچنین با قید ضرورت و در عرصه عمومی مطرح نمیشدند.
آزادی انتخاب در سبک زندگی
یکی از شاخصترین مطالبات مدرن در جنبش مهسا تاکید جامعه بر لزوم آزادی انتخاب سبک زندگی و برخورداری از حق زیست آزادنه و شادمانه است. پس از جنبش مهسا، بیان این مطالبات مدرن در انواع شیوههای نافرمانی مدنی خود را نشان دادهاند.
اگر چه چشمگیرترین این نافرمانیها خودداری زنان از تن دادن به حجاب اجباری در خیابانها بود، اما تنوع این مطالبات از همان روزهای اول به همین مقدار محدود نماند.
با شروع اعتراضات، چهره خیابانها و مکانهای عمومی با حضور زنان و مردانی تغییر کرد، که از سبک پوشش مورد تایید حکومت سر باز میزدند. بسیاری از زنان نهتنها حجاب اجباری موی سر را کنار گذاشته بودند، بلکه در پوشش بدن خود نیز لباسهایی را انتخاب میکردند که پیام حق مالکیت بر تن را به عرصه عمومی میآورد.
در این کارزار زنان تنها نبودند و بسیاری از مردان نیز با پوششهای آزادانهتر مانند شلوارک و لباسهای آستین رکابی، دههها چارچوبهای تحمیلی حاکمیت برای پوشش را به چالش میکشیدند.
در جامعهای که پیشتر حجاب و پوشش به عنوان «ارزندهترین زینت زن» رتبهبندی میشد، اینبار بسیاری از رهگذران در خیابانها به زنانی که حجاب از سر برداشته بودند، گل و شیرینی هدیه میدادند.
بسیاری دیگر از شهروندان نیز در اقدامهایی نمادین، ابزورد بودن محدودیتهای پوششی را که از سوی حاکمیت تحمیل میشود، به سخره میگرفتند. در ماههای اول خیزش مهسا، تصاویر بسیاری از مردانی در شبکههای اجتماعی منتشر میشد که در مکانهای عمومی مقنعه و روسری به سر میکردند. از سوی دیگر، بسیاری از کاربران فضای مجازی روایتهای خود را از پوشیدن موی خود با کت، کیف یا پاکت در مکانها و ادارات دولتی بازگو میکردند.
در جریان جنبش مهسا، بسیاری از شهروندان در اقدامهایی نمادین، ابزورد بودن محدودیتهای پوششی حاکمیت را به سخره میگرفتند
مخالفت عمومی با حجاب و پوشش اختیاری حتی در محلههای شهرها و مناطقی نمود پیدا کرد که عمدتا به عنوان کانونهای فرهنگهای سنتی شناخته میشدند. صحنه آتش زدن روسریها بر مزار غزاله چلابی، جانباخته خیزش انقلابی، در امامزاده قاسم آمل، یکی از به یادماندنیترین این صحنههاست.
به چالش کشیدن حجاب اجباری حتی در محافل مذهبی نیز نمود یافت. ویدیوهایی از مراسم عزاداری محرم در فضای مجازی منتشر شد که در آن نوحهخوان به دغدغه حاکمیت برای اعمال حجاب اجباری اعتراض میکند. همچنین حضور دختران بیحجاب در دستههای عزاداری محرم یکی دیگر از بروز این مخالفتها در لایههای مذهبی جامعه بود.
ورزشکاران و هنرمندان
پس از جنبش مهسا، بیسابقهترین سطح اعتراض هنرمندان و ورزشکاران به سیاستهای حاکمیت در عرصههای علنی شکل گرفت. هنرمندان و بازیگران بسیاری که حجاب اجباری را از سر برداشته بودند، با اظهارنظرهایی بیسابقه اعتراض خود را به سیاستهای حاکمیت در ارتباط با حریم خصوصی و سبک زندگی شهروندان ابراز کردند و به قیمت به خطر افتادن زندگی حرفهای خود و پیامدهایی همچون بازداشت، ممنوعیت از کار و ممنوعالتصویر شدن، با معترضانی که خواستار تغییر حاکمیت بودند، ابراز همبستگی کردند.
هنرمندان سرشناسی همچون کتایون ریاحی، ترانه علیدوستی، هنگامه قاضیانی، گلاب آدینه، افسانه بایگان و بسیاری دیگر از هنرمندانی که در دهههای اخیر در خاطره جمعی ایرانیان چهرههایی شاخص از فرهنگ و هنر شدهاند، با به خطر انداختن امنیت فردی و جایگاه حرفهای خود، به صف جنبش آزادیخواهی مردم پیوستند.
ساخت دهها فیلم بدون حجاب اجباری در داخل ایران که به دلیل مجوز نگرفتن در داخل کشور، در جشنوارههای بینالمللی به نمایش درآمدند، یکی دیگر از جهشها در عرصههای فرهنگ و هنر بود.
پس از خیزش مهسا موجی نو موسوم به سینمای زیرزمینی با فیلمهای بدون مجوز و بدون حجاب آغاز شد.
تیر ماه امسال، ضیاء هاشمی، تهیه کننده سینما، با بیان اینکه «فیلمسازی الان قابل کنترل نیست، میشود فیلم ساخت و کسی متوجهاش نباشد»، گفت: «۳۴ فیلم ساخته شده بدون حجاب و بدون مجوز در ایران ساخته شده که به جشنوارههای برلین و کن رفتهاند.»
ورزش نیز که پیشتر در مقایسه با سایر حوزهها، اصطکاک فرهنگی و سیاسی کمتری با حاکمیت نشان میداد، به عرصهای بیسابقه برای اعتراض به دخالت حاکمیت در سبک زندگی مردم تبدیل شد.
علاوه بر فهرست بلندبالای ورزشکارانی همچون علی کریمی، علی دایی، وریا غفوری و بسیاری از قهرمانان شاخصی که با موضعگیریهای علنی و اعلام همبستگی با معترضان در مقابل حاکمیت جبههگیری کردند، حضور بیحجاب ورزشکاران زن در رقابتهای ورزشی، نقطه عطفی را در مطالبات جامعه ورزشی کشور رقم زد.
در نظرسنجی ایراناینترنشنال، مخاطبان الناز رکابی را که در مسابقات سنگنوردی قهرمانی آسیا بدون حجاب اجباری شرکت کرده بود، به عنوان برترین ورزشکار مردمی در سال ۱۴۰۱ انتخاب کردند.
حضور بدون حجاب تیم ملی مویتای زنان ایران در رقابتهای قهرمانی آسیا در تاشکند ازبکستان نیز یکی دیگر از صحنههای به یاد ماندنی نافرمانی مدنی ورزشکاران بود.
رقص و آواز؛ ابزاری برای اعتراض
در حالی که پیش از جنبش مهسا نیز، انتشار فیلمهای مختلف رقص دستهجمعی زنان و مردان در مکانهای عمومی، از خواست جامعه برای شکستن مرزهای تفکیک جنسیت و ارزش دادن به سبک زندگی آزادانه و شادمانه خبر میداد، با شروع جنبش «زن، زندگی، آزادی»، رقص و موسیقی به ابزاری گستردهتر برای مبارزات آزادیخواهانه تبدیل شدند.
خلق گسترده ترانهها و سرودهای انقلابی که بر سر زبانها افتاد و به نمادهای همبستگی تبدیل شد، در سالهای حاکمیت جمهوری اسلامی بیسابقه بودند و جهانی شدن نام موسیقیدانهایی همچون توماج صالحی، مهدی یراحی و شروین حاجیپور، یکی از شاخصترین دریچهها برای انتقال پیام مطالبات آزادیخواهانه مردم ایران به جامعه بینالمللی شد.
فیلمهای رقص معترضان جانباخته در خیزش انقلابی، از جمله خدانور لجهای، معترض کشتهشده در زاهدان، به نمادی دیگر برای مبارزه تبدیل شدند و رقصهای دستهجمعی معترضان در خیابانها، انتشار فیلم رقصهای دستهجمعی کاربران فضای مجازی، از جمله رقص دختران اکباتان، شکلی جدید از اعتراضات را در تاریخ جمهوری اسلامی به تصویر کشید.
جهش سطح مطالبات جنبشها
جنبش مهسا، جنبشهای اجتماعی دیگر را دچار تحولی تاریخی کرد و جنبشهای پرسابقه گروههایی همچون زنان، دانشجویان و افراد کوییر با بیان علنی مطالباتی پیشروتر و در اولویت قرار دادن این خواستها، ساختاری تازه به خود گرفتند و به یکدیگر نزدیکتر شدند.
در حالی که به دلیل فضای امنیتی ناشی از سیاستهای جمهوری اسلامی، بحثهایی همچون حجاب و پوشش اختیاری و حق تن و آزادی سبک زندگی در مطالبات فعالان زن داخل کشور به صورت علنی و فراگیر مطرح نمیشد، جنبش زنان داخل کشور این بار بدون درنظر گرفتن ملاحظات امنیتی، این مطالبات را به صورت علنی در صدر خواستههای خود آوردهاند.
جامعه الجیبیتیپلاس نیز که وجودش در ایران تا حد حکم اعدام و حدود شرعی بسیار خشونتبار جرمانگاری شده و حاکمیت و حتی جامعه ترکیبی توامان از رویکرد سرکوب و انکار را در ارتباط با این بخش از جمعیت کشور در پیش گرفته است، پس از خیزش مهسا به شکلی بیسابقه و تاریخی پا به عرصه علنی گذاشت و از لزوم تضمین حقوق انسانی خود گفت.
پس از انتشار اولین تصویر از بالا رفتن پرچم رنگینکمان در یکی از خیابانهای آمل در آبان ۱۴۰۱، کمپین موسوم به «موج رنگینکمان» راه اندازی شد. در پی آن تصاویر بسیاری از بالا رفتن پرچم رنگینکمان در نقاط مختلف کشور و بوسههای افراد کوییر در مکانهای عمومی و شعارنویسی در حمایت از جامعه الجیبیتیپلاس منتشر شد و این قشر به حاشیه رانده شده جامعه ایران در فضاها و مباحثات مختلف به طرح مطالبات خود پرداختند.
در حالی که تا پیش از خیزش ژینا، برگزاری رژه افتخار کوییرهای ایرانی در شهرهای مختلف جهان مرسوم نبود و تنها چند مورد از حضور گروههای ایرانی در رژههای افتخار به ثبت رسیده بود، کوییرهای ایرانی در رژه افتخار سال ۲۰۲۳ همزمان با خیزش ژینا، این رژه را در شهرهای مختلف جهان، از جمله در تورنتو، ونکوور، مونترال، اوتاوا، لسآنجلس، پاریس، آمستردام، برلین، هامبورگ، استکهلم و بسیاری نقاط دیگر با شعار «زن، زندگی، آزادی» برگزار کردند.
در همین سال، رژه افتخار کوییرهای ایرانی و متحدان در تورنتو در روز چهارم تیرماه ۱۴۰۲ به عنوان بزرگترین رژه افتخار تاریخ جنبش کوییر ایران تا آن روز، در خاطره جنبش مدنی ایران به ثبت رسید.
مجموعه این تلاشها باعث شد، تشکلها و چهرههای شاخص سیاسی ایران در حمایت از حقوق جامعه الجیبیتیپلاس در سپهر سیاسی پس از جمهوری اسلامی به صورت علنی اعلام موضع کنند. یکی از شاخصترین این اعلام مواضع در منشور مطالبات حداقلی ۲۰ تشکل صنفی و مدنی مستقل و غیردولتی ایران در روز سهشنبه، ۲۵ بهمنماه ۱۴۰۱ بود که در بند چهارم آن به صراحت درباره لزوم به رسمیت شناختن حقوق جامعه کوییر ایران صحبت شده است.
جنبش دانشجویی نیز که در سالهای حاکمیت جمهوری اسلامی عمدتا گفتمان خود را در دوگانه بسیج-انجمن اسلامی محدود و گرفتار میدید، با خیزش «زن، زندگی، آزادی» وارد فصل نوینی از مطالبات خود شد.
با شروع خیزش مهسا، دانشگاهها تا ماهها بار تداوم اعتراضات را به دوش میکشیدند، دانشگاههایی که در آن دانشجویان دختر بدون حجاب اجباری و بی رعایت تفکیک جنسیتی دست در دست دانشجویان پسر ماهها به اعتراضات خود ادامه دادند.
در خیزش مهسا، دانشجویانی که بخش اعظم آنها را شهروندان نسل زد (جن زی) با دیدگاههای مدرنشان، تشکیل میدادند تصویری بسیار متفاوت از سایر اعتراضات دانشجویی در دهههای گذشته را ترسیم میکرد و از پوستاندازی جنبش دانشجویی و حرکت آن به سمت خواستههایی بسیار پیشروتر خبر میداد.
سخنان پزشکیان همانند سخنرانیهای قبلی مقامات ایران در سازمان ملل بود، با کمترین تغییرات. این تکرار باعث میشود که اظهارات رؤسای جمهوری ایران در این نشستها از یک قالب مشخص فراتر نرود. این سخنرانی بیشتر به مثابه ترکیبی از واژگان و جملات دیپلماتیک بود که ظریف و عراقچی به او داده بودند تا بخواند، در حالی که توجه جهانیان بیشتر به فعالیتهای سپاه و خامنهای در لبنان و غزه معطوف است نه به زبان پزشکیان. به نظر میرسد این بیانات از نظر محتوایی چیزی جز یک «سالاد کلمات» نبود. سخنان پزشکیان در یک نشست خبری با رسانهها در نیویورک نیز با حمله منتقدانش در تهران روبرو شده است. به نظر میرسد سخنان پزشکیان در آن نشست که برای تندروترها در تهران گران آمده، ترکیبی از دو موضوع بود. نخست اینکه او پیش از سفر به نیویورک قطعاً با خامنهای دیدار داشته و احتمالا رهبر جمهوری اسلامی به پزشکیان تاکید کرده که چه موضوعاتی را در سازمان ملل مطرح و بر چه مواضعی تاکید کند.
دوم اینکه در ماههای اخیر، در داخل ایران برخی به تبلیغ رفتارهای به اصطلاح داشمشتی گونه پزشکیان، نظیر شیوه خاص سخن گفتن و راه رفتن او، پرداختهاند. این روند تبلیغاتی باعث شده که پزشکیان بیش از پیش در این نقش فرو رود و از این نوع رفتار و کلام و پروتکلی نبودن لذت ببرد. این رفتارها پیشتر در داخل کشور مطرح بود، اما اکنون پزشکیان همین سبک گفتار و رفتار را به نیویورک برده و آنها را تکرار کرده است. به همین دلیل منتقدین داخلی بر این باورند که او همچون رییسجمهوری عمل نمیکند و تناقضهای زیادی در گفتار او وجود دارد.
اما نکته مهم ناسازگاری محتوای سخنان او با سیاستهای واقعی جمهوری اسلامی است که از طرف خامنهای و سپاه پاسداران دیکته و اجرا میشود. سخنانی نظیر اینکه «ما به دنبال جنگ نیستیم» از سوی بسیاری به عنوان ادعاهای نادرست تعبیر میشود زیرا سیاست خارجی جمهوری اسلامی عمدتا بر پایه ماجراجوییهای نظامی و دخالت از طریق گروههای نیابتی استوار است. حماس، به عنوان یکی از گروههای نیابتی جمهوری اسلامی ، جنگ اخیر را با حمله به اسرائیل آغاز کرد و تهران نیز از طریق سپاه پاسداران از این گروه حمایت کرده است. ادعای دیگر پزشکیان مبنی بر اینکه «ممکن است فردی به نیابت از ما کاری انجام دهد»، نیز بهطور کامل نادرست است. سپاه پاسداران نهادی نیست که خودسرانه عمل کند؛ بلکه سیاستهای نظام جمهوری اسلامی، بهویژه در منطقه خاورمیانه، بهطور مستقیم از سوی سپاه و با حمایت خامنهای هدایت میشود.
خامنهای بارها تاکید کرده که اقدامات سپاه در منطقه صحیح است و وزارت امور خارجه نیز باید در مسیر سپاه حرکت کند. این تناقضها باعث شده که حتی بحثهایی در مورد ترس جمهوری اسلامی از ورود به جنگ مستقیم با اسرائیل شکل بگیرد. در حال حاضر، حزبالله تحت حملات شدید اسرائیل قرار دارد، اما به نظر میرسد که جمهوری اسلامی از ورود به این جنگ پرهیز میکند. این مساله باعث ناراحتی و سردرگمی حامیان جمهوری اسلامی در داخل و خارج شده است. طرفداران جمهوری اسلامی از اینکه حزب الله تحت حمله سنگین اسرائیل است و جمهوری اسلامی ساکت نشسته و تماشا میکند خشمگین و ناراضی هستند.
ضمن اینکه وب سایت معتبر آکسیوس نیز از رد درخواست کمک حزبالله ازسوی جمهوری اسلامی خبر داده است.
به گفته آکسیوس حزبالله خواهان حمله مستقیم جمهوری اسلامی به اسرائیل برای کاهش فشار سنگین اسرائیل بر این گروه است اما جمهوری اسلامی گفته است هنگامی که پزشکیان در نیویورک است زمان برای این کار مناسب نیست.
حال سوال این است که آیا حامیان داخلی و خارجی جمهوری اسلامی بعد از بازگشت پزشکیان از نیویورک شاهد حمایت عملی جمهوری اسلامی از حزبالله و انتقام خون هنیه خواهند بود؟ اگر چنین شود حرف های صلح طلبی پزشکیان بر باد میرود و اگر چنین نشود باز هم حامیان جمهوری اسلامی بر این باور مصممتر خواهند شد که جمهوری اسلامی ترسیده است. ویدیو کامل برنامه سیاست با مراد ویسی روزهای شنبه تا چهارشنبه را اینجا می توانید ببینید.