گزارش واشینگتنپست از مراکزی که اسرائیل ممکن است به آنها حمله کند
واشینگتن پست در گزارشی با اشاره به اینکه تحلیلگران معتقدند حمله تلافیجویانهی احتمالی اسرائیل به ایران، سایتهای نظامی را هدف خواهد گرفت، به برخی مکانها نگاهی انداخته که ممکن است اهدافی احتمالی اسرائیل در این حمله باشند.
در گزارش واشینگتنپست گفته شده اگرچه بنیامین نتانیاهو، پس از درخواست جو بایدن از اسرائیل برای عدم حمله به تاسیسات هستهای و زیرساختهای نفتی ایران، پذیرفته که به این مراکز حمله نکند، اما مقامات اسرائیلی تاکید کردهاند که «منافع ملی» اسرائیل و نه ایالات متحده، اهداف حمله را تعیین خواهد کرد.
سایتهای نظامی
مایکل آلن، مقام سابق شورای امنیت ملی در دولت جرج دبلیو بوش به واشینگتنپست گفته اسرائیل ممکن است نه تنها به دلیل درخواست بایدن، بلکه به این دلیل که این کار میتواند حملات متقابل آینده ایران به اسرائیل را مختل کند، به جای اهداف نفتی یا هستهای، اهداف نظامی را مورد حمله قرار دهد: «اسرائیل یک گلوله را هم هدر نخواهند داد. من فکر میکنم هدفگیری آنها بسیار هدفمند خواهد بود.»
به گفته این کارشناس امنیت ملی، هدف قرار دادن سایتهای موشکی ایران منطقیترین گزینه برای اسرائیل خواهد بود اگر بخواهد تواناییهای ایران برای تلافی را کاهش دهد.
واشینگتنپست نوشته است ایران چندین سایت پرتاب موشکی دارد، از جمله پایگاههای موشکی تبریز و امام علی در شهرکرد که سیلوهای موشکی زیرزمینی هستند و سایت موشکی کرمانشاه که به دلیل واقعشدن در غرب ایران برای اسرائیل خطرناکتر هستند.
پایگاههای موشکی تبریز، که به پایگاه آذرشهر هم شناخته میشود. از این پایگاه در دی ماه ۱۴۰۲ به اربیل عراق موشکهای خیبرشکن و در فروردین ۱۴۰۳ به اسرائیل موشکهای فاتح ۱۱۰ پرتاب شده است.
پایگاه باختران در کرمانشاه، مرکز پژوهشی آلما، در اسرائیل سالها در گزارشی این پایگاه را یکی از مراکز اصلی زیر زمینی موشکی جمهوری اسلامی معرفی کرده بود. به گفته این مرکز این پایگاه جایگاه اصلی موشکهای قیام و بخشی از برنامه پهپادی جمهوری اسلامی محسوب میشود.
پایگاه موشکی امام علی در ۲۰ کیلومتری خرم آباد، که اسرائیل سالها پیش این پایگاه را مرکز اصلی نگهداری و پرتاب موشکهای شهاب ۳ و دیگر موشکهای خانواده شهاب معرفی کرده بود. سال ۱۳۹۸ انفجار بزرگی در این پایگاه گزارش شد که جمهوری اسلامی هیچ وقت در مورد علت آن توضیح روشنی نداده است.
و در پایان پایگاه دریایی بندرعباس که احتمالا منظور از آن، پایگاه منطقه یکم دریایی سپاه است و نزدیکترین منطقه دریایی سپاه به تنگه هرمز محسوب میشود، هدف دیگریست که در گزارش واشنگتنپست به عنوان هدف احتمالی حمله اسرائیل به ایران عنوان کرده است.
زیرساختهای نفتی
واشینگتپست در ادامه به تاسیسات نفتی پرداخته و با اشاره به صحبتهای جو بایدن که گفت: «اگر من جای اسرائیل بودم، به جای حمله به میادین نفتی به گزینههای دیگری فکر میکردم»، نوشته ممکن است اسرائیل بخواهد با حمله به این تاسیسات و فشار اقتصادی ناشی از آن، مردم را علیه حکومت بشوراند.
بر اساس این گزارش و به استناد تحلیل فرزین ندیمی و سایمون هندرسون، پژوهشگران ارشد در موسسه واشینگتن، زیرساختهای نفتی ایران پراکنده و پرشمار هستند که میتواند تاثیر یک حمله را محدود کند. با وجود این، در صورت هدف قرار گرفتن برخی از زیرساختهای کلیدی مستحکمشده صنعت نفت ایران مانند چندراهههای مربوط به شاهلولههای نفتی یا ایستگاههای اصلی پمپاژ، ممکن است جریان نفت ایران برای هفتهها یا حتی ماهها مختل شود.
تاسیسات هستهای
واشینگتنپست در گزارش خود با اشاره به اینکه اصفهان که یک مرکز پدافندی در آنجا، پس از حمله نخست ایران، هدف حمله موشکی اسرائیل قرار گرفت، گفته این استان، میزبان یک پایگاه نظامی و تاسیسات تحقیقاتی هستهای نظنز است.
در این گزارش همچنین به کارخانه غنیسازی فردو در استان قم اشاره شده و گفتهشده این تاسیسات زیرزمینی است و همین آن را به یک هدف دشوارتر تبدیل میکند.
اسرائیل در روزهای اخیر اسنادی محرمانه منتشر کرد که از جزییات جلسات سران حماس با مسئولان جمهوری اسلامی در ماههای منتهی به حمله هفتم اکتبر پرده برمیدارد. این اسناد نه تنها اطلاع قبلی تهران از برنامههای حماس را تایید میکنند بلکه آشکارکننده گوشهای از ۳۰ سال همکاری این دو هستند.
نیویورکپست در گزارشی با اشاره به این اسناد نوشت که نکته جالب توجه داستان، آغاز این اتحاد در خاک ایالات متحده است.
نقش کلیدی موسی ابومرزوق
موسی ابومرزوق که در حال حاضر معاون دفتر سیاسی حماس است، نقشی کلیدی در شکلگیری اتحاد استراتژیک حماس و جمهوری اسلامی داشته است.
او که در سال ۱۹۵۱ در رفح متولد شد، پس از تحصیل در مصر، در دهه ۱۹۸۰ با ویزای دانشجویی به آمریکا رفت. تحصیلات او در دانشگاه ایالتی کلرادو آغاز شد و در دانشگاه فنی لوئیزیانا ادامه یافت.
ابومرزوق در سال ۱۹۹۰ موفق به دریافت گرینکارت شد و با تشکیل خانواده، در ویرجینیا اقامت گزید.
در دوران اقامت در آمریکا، ابومرزوق شبکهای از سازمانهای به ظاهر خیریه را پایهگذاری کرد که بنیاد سرزمین مقدس (HLF)، انجمن اسلامی برای فلسطین (IAP) و انجمن متحد برای مطالعات و تحقیقات (UASR) از جمله آنها بودند.
همزمان با تاسیس این نهادها، قدرت ابومرزوق در حماس بهویژه در دوران انتفاضه اول (۱۹۸۷ تا ۱۹۹۳) نیز رو به افزایش بود.
موسی ابومرزوق
شکلگیری حماس
منشور حماس از همان دسامبر ۱۹۸۷ که بهعنوان شاخه نظامی اخوانالمسلمین در فلسطین تاسیس شد، در قبال اسرائیل روشن و شامل نابودی کامل اسرائیل و رد هر گونه مذاکره و سازش بود.
شعار اصلی حماس این بود: «مساله فلسطین راهحلی جز جهاد ندارد.»
استراتژی حماس ترکیبی هوشمندانه از خدمات اجتماعی و فعالیتهای نظامی بود.
حماس با کمک مالی به سازمانهای خیریه تحت نظر ابومرزوق، ضمن ارائه خدمات اجتماعی، به جذب حمایت مردمی میپرداخت اما بر اساس گزارش نیویورکپست، «تروریستها در ازای این خدمات، انتظار وفاداری و همکاری داشتند».
حماس از طریق شبکه گسترده خدمات اجتماعی خود مانند مدارس و مراکز مذهبی، به «تندروسازی جوانان فلسطینی» میپرداخت.
این سیستم به گونهای طراحی شده بود که مردم عادی را به همکاری با حماس وادار میکرد، بهطوری که شهروندان خانهها و مدارس را برای مخفی کردن سلاح و ایجاد تونل در اختیار این گروه قرار میدادند.
استاد استراتژیست
آمریکا در سال ۱۹۹۷ سازمان حماس را در فهرست «گروههای تروریستی ویژه خود» قرار داد.
دو سال پیش از آن نیز موسی ابومرزوق، «به عنوان تروریست شناخته شد» و در نهایت در سال ۱۹۹۷ از خاک آمریکا اخراج شد.
ابومرزوق پیش از اخراج، بهعنوان یک استراتژیست زبردست، از موقعیت و منابع خود در آمریکا به خوبی بهره برده بود.
او دریافته بود که: «برای رسیدن به هدف نابودی اسرائیل، باید از منابع موجود در آمریکا و متحدانی چون ایران استفاده کند.»
شاهد این استراتژی زیرکانه، سندی محرمانه است که اِفبیآی در سال ۱۹۹۴ طی یک جستوجوی مخفیانه در میسیسیپی کشف کرد.
این سند که بعدها در دادگاه فدرال سال ۲۰۰۸ علیه بنیاد خیریه «سرزمین مقدس» به آن استناد شد، نشاندهنده نخستین دیدارهای ابومرزوق با مقامهای جمهوری اسلامی و تلاش او برای جلب حمایتهای مالی، رسانهای و نظامی تهران بود.
این سند مربوط به نخستین دیدار رسمی میان نمایندگان حماس و مقامهای جمهوری اسلامی است که در ۳۰ سپتامبر ۱۹۹۰ (هشت مهر ۱۳۶۹) انجام شد.
در این دیدار، ابومرزوق به نمایندگی از حماس با علی محمدی، مدیر امور جنبشهای مذهبی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، دیدار و گفتوگو کرد.
هدف حماس از این نشست، تشریح اهداف سازمان برای مقامهای جمهوری اسلامی و درک انتظارات ایران از این روابط بود.
یک سال بعد، ابومرزوق که در آن زمان در ایالات متحده اقامت داشت، در راس هیاتی از ۱۳ تا ۲۵ اکتبر ۱۹۹۱ (برابر با ۲۱ مهر تا سوم آبان سال ۱۳۷۰) به تهران سفر کرد.
محور مقاومت
در نشست اکتبر ۱۹۹۱، وزیر وقت امور خارجه جمهوری اسلامی با گشایش دفتر نمایندگی حماس در تهران موافقت کرد.
در جریان این سفر، نمایندگان حماس با مقامهای حزبالله لبنان، جبهه مردمی برای آزادی فلسطین و جنبش جهاد اسلامی فلسطین نیز دیدار کردند. گروههایی که همگی در محور مقاومت و در مخالفت با اسرائیل و آمریکا با ایران همپیمان بودند.
این اتحاد برای هر دو طرف منافعی داشت.
در این اسناد آمده است که از نگاه حماس، تهران نیز از این روابط بهره میبرد چرا که در پی «شکستن انزوای منطقهای و بینالمللی تحمیل شده پس از جنگ با عراق» بود.
همچنین اشاره شده که جمهوری اسلامی با حضور و نفوذ آمریکا در منطقه مخالف بوده و کوشیده است «انزوای منطقهای و بینالمللی خود را کاهش دهد».
این سند همچنین به مجموعه دیدارهای حماس و مقامهای جمهوری اسلامی در سال ۱۹۹۲ اشاره میکند که در نهایت به تعهد تهران برای حمایت مالی از حماس انجامید.
در این اسناد آمده است که حماس به دلیل برخورداری ایران از «منابع گسترده مالی و انسانی»، روابط با این کشور را برای خود راهبردی میدانست.
بر اساس این اسناد، حماس در تابستان ۱۹۹۲ با ارسال پیامهایی به ابومرزوق، درخواست کمک مالی برای خرید سلاح کرد.
این کمکها از طریق سازمانهای خیریه ابومرزوق در آمریکا، به سازمان خیریهای در غزه با نام «انجمن امداد اسلامی» منتقل شد.
این تسلیحات نه برای مقابله با اسرائیل، بلکه برای «رویارویی با خائنان جنبش فتح» درخواست شده بود.
مخالفت با صلح و به راه انداختن کمپین وحشت
در سال ۱۹۹۳، پیمان اسلو میان اسرائیل و یاسر عرفات، رییس سازمان آزادیبخش فلسطین به امضا رسید؛ توافقی که نویدبخش صلح در منطقه و خودگردانی فلسطینیان در نوار غزه و کرانه باختری بود.
بسیاری از فلسطینیان به امید آیندهای بهتر، این رویداد را جشن گرفتند اما حماس در این شادمانی سهیم نشد.
آنها عزم خود را جزم کردند تا توافق اسلو را ناکام گذاشته و جایگاه عرفات را تضعیف کنند.
جمهوری اسلامی به پشتیبانی از حماس ادامه داد و در پی آن، موج بمبگذاریهای مرگبار حماس در اسرائیل آغاز شد.
این اقدامات در نهایت به انتفاضه دوم بین سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ انجامید و سپس حماس در سال ۲۰۰۷ کنترل نوار غزه را در دست گرفت.
اینبار نیز حماس در آستانه پیمان صلحی دیگر میان عربستان سعودی و اسرائیل، دست به حملات هفتم اکتبر ۲۰۲۳ زد.
با گذشت ۳۰ سال از آن دیدارهای اولیه و با مرگ یحیی سنوار، احتمال میرود ابومرزوق که اکنون در قطر اقامت دارد، رهبری حماس را به دست گیرد.
حماس و جمهوری اسلامی همواره به اهمیت راهبردی اتحادشان واقف بودهاند و از توانمندیهای یکدیگر بهره میبرند.
این دو، با بهرهگیری از توان مشترک خود به ایجاد تنش در خاورمیانه، خنثی کردن تلاشهای صلح و کارشکنی در روند سازش میپردازند.
هدف نهایی جمهوری اسلامی و حماس بر اساس آنچه خود میگویند، نابودی اسرائیل و پایان دادن به آن چیزی است که نفوذ آمریکا در منطقه میخوانند.
یک منبع پلیس در کلمبو، پایتخت سریلانکا، روز پنجشنبه دوم آبان، در گفتوگو با ایراناینترنشنال از خنثی شدن طرح ترور اسرائیلیها در این کشور خبر داد و اعلام کرد در پی این توطئه که به درگیریهای جمهوری اسلامی و اسرائیل مرتبط است، حداکثر امنیت برای شهروندان اسرائیلی تامین شده است.
روز چهارشنبه، پس از افشای توطئهای علیه اسرائیلیهایی که برای تعطیلات به سریلانکا رفته بودند، مقامات اسرائیلی به همه شهروندان هشدار دادند که بلافاصله این کشور را ترک کنند.
به گفته یک منبع در داخل اسرائیل که بهطور ناشناس با ایراناینترنشنال صحبت کرد، دو نفر دستگیر شدهاند و یکی از آنها عراقی است و افراد دیگری نیز احتمالا در این ماجرا دخیل بودهاند.
یک منبع پلیس در سریلانکا به ایراناینترنشنال گفت که در حال حاضر ارتش و پلیس در عملیاتی حداکثر امنیت ۵۷۷ اسرائیلی را تامین میکنند.
این منبع آگاه با اشاره به اینکه طراحان این ترورها، اسرائیلیها را بهخاطر مسائل میان جمهوری اسلامی و اسرائیل هدف قرار میدهند، گفت تحقیقات همچنان ادامه دارد و بیم آن میرود افراد دیگری که در این توطئه دخالت دارند پیدا نشوند.
به گفته آشر بن ارزی، رییس سابق اینترپل اسرائیل، سریلانکا به یک مقصد تعطیلات محبوب برای اسرائیلیها تبدیل شده است.
با این حال، او به ایراناینترنشنال گفت: «این مکان برای جمهوری اسلامی بسیار مناسب است، زیرا عوامل ایرانی میتوانند اسرائیلیها را ملاقات کنند و آنها را در آنجا هدف قرار دهند.»
به گفته بن ارزی، تاکنون چنین مشکل امنیتی در رابطه با اسرائیلیها در سریلانکا وجود نداشته است.
سفارت ایالات متحده نیز به شهروندان هشدار داد که آنها «اطلاعات موثق» را در مورد هشدار حمله به مکانهای توریستی محبوب در منطقه خلیج آروگام دریافت کردهاند و از شهروندان خواست تا اطلاع ثانوی از منطقه خلیج آروگام دور بمانند.
بر اساس این هشدار، بهدلیل خطر جدی ناشی از این تهدید، سفارت محدودیت سفر را برای پرسنل خود در خلیج آروگام اعمال کرده است و این محدودیتها بلافاصله و تا اطلاع ثانوی اجرایی میشود.
به گفته رونن سولومون، کارشناس ایران و تحلیلگر اطلاعاتی اسرائیل، مالزی بهطور سنتی پایگاهی کلیدی برای جمهوری اسلامی برای انجام حملات در سراسر آسیا بوده و حتی به آنها اجازه داده است تا به اروپا بروند.
سولومون تاکید کرد در شمال هند به گروههای شیعی که از سوی جمهوری اسلامی جذب شدهاند پناه داده میشود.
از تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۲۰ و پس از ترور محسن فخری زاده، رییس برنامه هستهای نظامی جمهوری اسلامی، که به اسرائیل منسوب شده است، نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی حملاتی را علیه اهداف اسرائیل و یهودیان در چهار قاره آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و اروپا ترتیب دادهاند.
طرحهای پول نقد در ازای قتل، تحت فرماندهی واحدهای خاصی از نیروی قدس و وزارت اطلاعات که ماموران ایرانی را در کنار نیروهای محلی جذب و هدایت میکردند، به مرور زمان رایج شده و اخیرا حتی در داخل اسرائیل نیز مشاهده شده است.
در سال ۲۰۲۲، عملیاتی علیه سفارت اسرائیل در هند منجر به هفتهها هشدار امنیتی در این کشور شد و دهها توطئه دیگر از آن زمان در کشورهایی از آذربایجان گرفته تا بریتانیا و قبرس کشف شد.
روزنامه تایمز بریتانیا خبر داد که اسرائیل پاسخ به حمله موشکی جمهوری اسلامی را پس از افشای اسناد آمریکا درباره این حمله به تعویق انداخته است.
اسرائیل نگران است جزییات این اطلاعات افشا شده بتواند به جمهوری اسلامی در پیشبینی الگوهای حمله کمک کند.
طبق گزارش تایمز، اسرائیل مجبور شده است یک برنامه جایگزین تدوین کند که اجرای آن به شبیهسازیهای دقیق نظامی نیاز دارد.
یک منبع اطلاعاتی آگاه از بررسیهای اسرائیل به تایمز گفت: «افشای اسناد محرمانه آمریکا، حمله را به دلیل لزوم تغییر در برخی راهبردها و اجزا به تاخیر انداخت.»
به گفته این منبع، واکنش اسرائیل به حمله موشکی دهم مهر جمهوری اسلامی حتمی است اما اجرای آن بیشتر از زمان پیشبینیشده طول میکشد.
در اطلاعات افشا شده هیچ اشارهای به اهداف احتمالی اسرائیل برای حمله به ایران نشده اما آمریکا به اسرائیل هشدار داده است که به زیرساختهای هستهای یا صنعت نفت ایران حمله نکند.
واشینگتن پست پیشتر گزارش داده بود که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به آمریکا اطمینان داده است واکنش اسرائیل بر اهداف نظامی جمهوری اسلامی متمرکز خواهد بود.
اسناد افشا شده که شامل جزییاتی درباره تمرینهای نظامی و استقرار تسلیحات اسرائیل است، از روز ۲۷ مهر در یک کانال تلگرامی وابسته به جمهوری اسلامی به نام دیدهبان خاورمیانه (Middle East Spectator) منتشر شد.
اطلاعات فاش شده، عمدتا مربوط به ارزیابی آمریکا از واکنش احتمالی اسرائیل بر اساس تصاویر ماهوارهای و سایر دادههاست.
در این سند به دو موشک بالستیک هواپرتاب اسرائیل با نامهای «گولدن هورایزن» (Golden Horizon) و «راکس» (Rocks) اشاره شده است.
این اسناد به عکسهای ماهوارهای از تمرین نظامی اسرائیل در ۱۵ اکتبر (۲۴ مهر) برای حمله احتمالی تلافیجویانه علیه جمهوری اسلامی اشاره دارند.
اسناد میگویند هدف از این مانورها، تمرین سوختگیری هوایی و عملیات جستوجو و نجات بوده است.
همچنین گفته شده است نیروی شرکتکننده در این تمرین، از نظر اندازه مشابه نیرویی بوده که اسرائیل در حمله به یمن در ۲۹ سپتامبر (هشت مهر) به کار گرفته بود.
این اسناد به جزییاتی مانند نقل و انتقال مهمات، رزمایش نیروی هوایی اسرائیل برای استفاده از موشکهای بالستیک دوربرد، موشکهای هوا به زمین، هواپیماهای سوخترسان و دیگر هواپیماهای پشتیبانی اشاره دارند.
در این اسناد آمده که اسرائیل با استفاده از پهپادها، بهطور مخفیانه ایران را تحت نظارت داشته است.
العربیه در گزارشی خبر داد هاشم صفیالدین، گزینه بالقوه جانشینی حسن نصرالله، دبیرکل کشته شده حزبالله لبنان، به شکل مستقیم با حملات هوایی اسرائیل کشته نشد بلکه به دلیل محبوس ماندن در پناهگاهی زیرزمینی و بر اثر خفگی جان باخت.
بر اساس این گزارش، به نظر میرسد نحوه مرگ صفیالدین بهنوعی تکرار سناریوی کشته شدن نصرالله است.
العربیه روز پنجشنبه سوم آبان در گزارشی به نقل از منابع خود و همچنین بر اساس اطلاعات الحدث، رسانه عربستان سعودی فاش کرد که صفیالدین بهطور مستقیم بر اثر حملات هوایی کشته نشده است.
این منابع گفتند صفیالدین در یکی از پناهگاههای زیرزمینی در المریجه پنهان و حبس شده و بین یک تا سه روز به همراه هفت عضو دیگر حزبالله مقاومت کرده اما در نهایت بر اثر خفگی جان باخته است.
به گفته این منابع آگاه، تمامی پناهگاههای زیرزمینی حزبالله که بهطور ویژه مقاومسازی شدهاند، دارای ذخایر اکسیژن هستند.
همین مساله احتمالا توضیح میدهد که چرا اسرائیل تا چند روز پس از حمله اولیه، با ادامه دادن به حملات خود، مانع نزدیک شدن تیمهای امدادی به محل هدف شد.
روایتهای منتشر شده در زمان انتشار خبر کشته شدن دبیرکل حزبالله و گفتههای یکی از امدادگرانی که جسد نصرالله را پیدا کرد نیز نشان میداد که او هم بر اثر خفگی جان باخته و بدنش هیچ آسیب و جراحتی ندیده بود.
با ادامه درگیریها میان حزبالله و اسرائیل و تشدید این تنش طی بیش از یک ماه گذشته، حزبالله با خسارتهای سنگینی مواجه شده است.
اسرائیل تاکنون دهها تن از فرماندهان ارشد حزبالله را کشته و حسن نصرالله، دبیرکل این گروه نیز در روز هفتم مهر در حمله اسرائیل به جنوب بیروت از بین رفت.
روز ۱۹ مهر نیز اسرائیل حملاتی بیسابقه به منطقه المَریجه لبنان انجام داد؛ جایی که هاشم صفیالدین، رییس شورای اجرایی حزبالله و جانشین احتمالی نصرالله در آن حضور داشت.
از اوایل مهر امسال، اسرائیل حملات هوایی شدید خود را به نقاط مختلف لبنان بهویژه در ضاحیه بیروت که مقر اصلی حزبالله محسوب میشود و نیز جنوب و شرق این کشور، افزایش داده است.
اسرائیل در این مدت چندین «ترور هدفمند» دیگر نیز علاوه بر ترور نصرالله و صفیالدین انجام داده که مرگ علی کرکی، فرمانده جبهه جنوب حزبالله در حمله روز دوم مهر یکی از آنها بود.
پیش از آن و در نهم مرداد، فواد شکر، یکی از بنیانگذاران حزبالله و از فرماندهان برجسته نظامی آن، در ضاحیه کشته شد.
۳۰ شهریور، ابراهیم عقیل، فرمانده یگان رضوان و نفر دوم نظامی حزبالله بعد از فواد شکر، همراه با ۱۶ عضو دیگر این یگان کشته شد.
کمتر از یک هفته بعد و در روزهای چهارم، پنجم و هفتم مهر، اسرائیل به ترتیب ابراهیم قبیسی، فرمانده یگان موشکی، محمد سرور، فرمانده یگان هوایی و نبیل قاووق، عضو شورای مرکزی و مسئول امنیت حزبالله را در حملاتی کشت.
اسرائیل اعلام کرده که صفا را در حملاتی به منطقه النویری در بیروت هدف قرار داده اما هنوز خبری رسمی درباره وضعیت او منتشر نشده است.
با وجود این شرایط پیش آمده برای کادر رهبری حزبالله، ارتش اسرائیل اعلام کرد که این گروه در طول روز چهارشنبه دوم آبان و تا ساعت ۱۱ شب به وقت محلی، حدود ۱۳۵ موشک به سوی اسرائیل شلیک کرده است.
ایران عزیز ما در آستانهی جنگی قرار گرفته که جنگِ ما ایرانیان نیست. با تصمیمات اشتباه و توهمات خطرناک، رهبر جمهوری اسلامی و سرداران سپاه، که گماشتگان او هستند، ایران را به جنگ میکشانند. دیگر نهادها مانند دولت و مجلس هم هیچ نقش موثری در این روند ندارند.
جنگی که ایران را تهدید میکند، جنگ برای ایران و مردم آن نیست. این حکومت به جای آنکه به فکر ایران و منافع مردمش باشد، اولویتهای خود را به حماس و حزبالله گره زده است.
سرنوشت ما را بدون پرسش از مردم، با سرنوشت لبنان و غزه پیوند دادهاند. برای آنها نه ایران مهم است و نه ایرانی؛ بلکه امت اسلامی اولویت دارد؛در حالی که ۵۷ کشور اسلامی و ۲۲ کشور عرب خود و مردم خود را از این جنگها دور نگه داشتهاند.
سیاستهای جمهوری اسلامی ایرانسوز است؛ با این سیاستها چیزی از ایران باقی نخواهد ماند. در حالی که شعار «برای ایران» سر میدهند، کشور را به مسیری میبرند که تنها لبنان و غزه در آن مطرح است، نه ایران.
آنهایی که امروز در خیال نابودی اسرائیل هستند، همانهاییاند که با توهم سرنگونی صدام، هشت سال جنگ را بعد از آزادی خرمشهر ادامه دادند و زیرساخت های کشور را به نابودی کشاندند. نتیجهی آن توهمات، شکستهای فاجعهبار پایان جنگ بود.
آیا واقعا بعد از آزادسازی خرمشهر، جنگ نباید تمام میشد؟ چرا آن را شش سال دیگر ادامه دادند؟ با توهم فتح بغداد و رسیدن از راه کربلا به قدس. نتیجه چه شد؟ ایرانی ویران و دستکم ۲۰۰ هزار نفر که هرگز به خانه بازنگشتند. فاجعه کربلای ۴ و غواصهای دستبسته در لب اروند رود هم ثمرهی همین توهمات بود؛ زمانی که حتی با وجود اطلاع از لو رفتن عملیات، دستور دادند تا اجرا شود.
حالا همان تفکرات باز تکرار شده است. متوهمانه از نابودی اسرائیل سخن میگویند و کشور را به جنگی میبرند که پایانش جز ویرانی ایران نخواهد بود. همانطور که غرامت ۱۰۰ میلیارد دلاری ایران را از عراق نگرفتند و آن را به حشد شعبی و نوری مالکی بخشیدند، امروز هم برای کشور و مردم تصمیم میگیرند در حالی که تنها لبنان و غزه برایشان مهم است.
این سیاستها فقط ایران را به سمت جنگ نمیبرند، بلکه باعث انزوای کامل ایران در دنیا هم شدهاند. در جنگ با عراق به دلیل سیاست های اشتباه جمهوری اسلامی، ۳۰ کشور و دو ابرقدرت علیه ایران متحد شدند، به جای عبرت گرفتن، امروز هم به رویارویی با دنیا افتخار میکنند. در حالی که ملت ایران خواهان جنگ و دشمنی نیست؛ بلکه خواستار زندگی عادی و بدون ترس است.
چرا ۴۶ سال است که خبرهای ایران با جنگ، ترور، سرکوب و اعدام در صدر رسانههای دنیا است؟ چرا نام ایران به جای تمدن و فرهنگ، امروز با تروریسم و جنگطلبی گره خورده است؟
حاکمان امروز حتی در برابر روسیه و چین، که علیه تمامیت ارضی ایران موضعگیری کردهاند، سکوت میکنند. در حالی که اتحادیه اروپا جزایر سهگانه ایران را اشغالی میخواند، سیاستهای منزوی کننده ایران در تهران ادامه دارد.
با تفکرات آخرالزمانی، ایران را به جنگی میبرند که در پایان آن ویرانی نصیب کشور میشود. اینها همانهایی هستند که به جای پاسارگاد و تخت جمشید، به چاه جمکران دل بستهاند و از آنجا برای سرنوشت ملت تصمیم میگیرند.
این حاکمان که میگویند نصف جهان را برای باورهای خود فدا میکنند، از نابودی میلیونها ایرانی هم ابایی ندارند. در حالی که ذهن و فکرشان فقط درگیر شهادت و بهشت است، کشور و مردم را به سمت جهنم جنگ میبرند.
این ملت دنبال شهادت نیست؛ این ملت زندگی میخواهد. ۴۶ سال است که زندگی عادی را از این مردم گرفتهاند و حالا با بردن کشور به جنگ، ممکن است ۵۰ سال دیگر هم این سرزمین را عقبتر ببرند.
ایران فقیر نبود، شما فقیرش کردید. این ملت در دنیا احترام داشت؛ شما آن را گرفتید. ایران را در جهان با تمدن ۲۵۰۰ سالهاش میشناختند؛ اما حالا با تروریسم و جنگطلبی شناخته میشود.
شما با حمایت از بشار اسد و کشتن صدها هزار نفر برای حفظ او، محبوبیت ایران را در منطقه از بین بردید. با تحریک و تجهیز حماس برای کشتار هفتم اکتبر، نهتنها خون بیگناهان اسرائیلی، بلکه خون فلسطینیهای بی پناه نیز بر زمین ریخت.
این ملت زندگی عادی میخواهد، نه کشوری که هر روز با خبرهای جنگ و خونریزی در صدر رسانههای جهان باشد. چرا به صدای این مردم گوش نمیکنید؟ چرا ایران را به جنگ میبرید؛جنگی که جنگ ما ایرانیان نیست؟