بازنشستگان فرهنگی و مخابرات در شهرهای مختلف کشور تجمع اعتراضی برگزار کردند
در پی ادامه ناتوانی جمهوری اسلامی در رسیدگی به مطالبات بازنشستگان در ایران، بازنشستگان فرهنگی از استانهای مختلف کشور خود را به تهران رساندند و مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش تجمع کردند. همزمان بازنشستگان مخابرات در دستکم ۱۱ استان کشور تجمع اعتراضی برگزار کردند.
یک شهروند فرانسوی که از حدود دو سال و نیم پیش در ایران زندانی شده و پیشتر اطلاعات کمی درباره او منتشر شده بود، با انتشار فایلی صوتی از زندان خود را «اولیویه گروندو»، جهانگردی ۳۴ ساله، معرفی کرد و خود را قربانی «باجگیری سیاسی» بین جمهوری اسلامی و فرانسه توصیف کرد.
پیام صوتی اولیویه گروندو که نزدیکانش او را یک گردشگر علاقهمند به شعر معرفی میکنند، دوشنبه ۲۴ دی از طریق رسانههای فرانسه پخش شد.
ترز گروندو، مادر اولیویه، به رادیو عمومی فرانسه گفت که پسرش ۲۰ مهر سال ۱۴۰۱ در شیراز بازداشت و به اتهام «جاسوسی و تبانی علیه جمهوری اسلامی» به پنج سال زندان محکوم شد.
پیام صوتی اولیویه طی تماس تلفنی او با بستگانش ضبط و از طریق شبکههای رادیویی «فرانس اینتر» و «فرانسهاینفو» منتشرشده است.
او در این پیام گفت: «دادگاهی که من را محکوم کرد هیچ مدرکی علیه من نداشت. من بیگناهم. همه اینجا میدانند که من بیگناه هستم.»
وضعیت روحی نامساعد
اولیویه گروندو در بخشی دیگر از پیامش گفت: «برگشت چیست؟ این یک رویای قدیمی است که دیگر نمیتواند معنایی به این بیداری خستهکننده بدهد. من واقعا خیلی خستهام. این حقیقت را بشنوید که توان من، سسیل کوهر و ژاک پاریس در حال تمام شدن است.»
کوهر، معلم فرانسوی و شریک زندگیاش پاریس، دو تن دیگر از شهروندان فرانسوی هستند که از حدود ۹۸۰ روز پیش در بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین به سر میبرند.
گروندو در این پیام خطاب به رسانهها گفت: «من از سلول خود در زندان مرکزی تهران (اوین) صحبت میکنم. مسئولیت شما، پیگیری بقای سه انسان است.»
در ماههای گذشته هیچ اطلاعاتی درباره گروندو به جز نام کوچکش در رسانههای فرانسوی منتشر نشده بود.
یکی از دوستان او به نام تریستان، درباره پخش پیام صوتی اولیویه پس از حدود دو سال و نیم حبس، گفت فاش کردن هویت برای او «ریسکی بزرگی با فشاری زیاد» بود چراکه اولیویه خیلی از بازگشت به انزوا که در ابتدای بازداشت تجربه بدی از آن داشت، میترسید.
با اینحال به گفته تریستان، «با توجه به اینکه وضعیت سلامت اولیویه روز به روز بدتر میشد»، او تصمیم گرفت که این ریسک را بپذیرد و پرونده خود را مانند دیگر خانوادههای گروگانها رسانهای کند.
خانواده اولیویه نیز روز دوشنبه از وضعیت روحی نامساعد او خبر دادند.
قربانی باجگیری سیاسی
مادر اولیویه با تقسیم دوره بازدشت پسرش به سه مرحله توضیح داد: «دوره ابتدایی بازداشت او، زمان دیپلماتیک نام داشت و ما اجازه دادیم که اوضاع از طریق روشهای سیاسی پیش برود، اما هیچ اتفاقی نیفتاد. سپس زمان اولیویه بود؛ زمان تفکر. و اکنون زمان رسانههاست.»
به گفته او، پسرش در ابتدای دستگیری به مدت ۷۲ روز در بازداشت موقت نگه داشته شد: «در آن دوره هیچ خبری از اولیویه نداشتیم، زیرا ایرانیها برخلاف تمام تعهدات بینالمللی، تماسی با سفارت فرانسه نگرفته بودند.»
خانواده زندانیان فرانسوی بازداشتشده در ایران
اولیویه گرندو در پیامش، خود را قربانی «باجگیری سیاسی» بین جمهوری اسلامی و فرانسه توصیف کرد و گفت سخن گفتناش، او را در معرض انتقام گروگانگیرانش قرار میدهد.
اولیویه به ویژه میترسد که درخواست او برای آزادی مشروط از سوی مقامات جمهوری اسلامی رد شده و شرایط بازداشتش دشوارتر شود.
او قبل از جلسه دادگاهش دست به اعتصاب غذا زده بود، زیرا حکمش ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ و پس از حدود یک سال و چهار ماه از زمان بازداشتش صادر شد.
این گردشگر فرانسوی متولد مونپلیه (هرو) است اما در پاریس بزرگ شده است و در شرایطی بازداشت شد که در یک تور جهانی به سر میبُرد.
ژان-نوئل بارو، وزیر خارجه فرانسه، ۱۸ دی امسال اعلام کرد وضعیت سه شهروند فرانسوی بازداشتشده در ایران رو به وخامت است و برخی از آنها در شرایطی مشابه شکنجه نگهداری میشوند.
او همچنین به شهروندان فرانسوی توصیه کرد که به ایران سفر نکنند و از کسانی که در آنجا هستند خواست که به دلیل «خطرات بازداشت و زندانی شدن خودسرانه» فورا ایران را ترک کنند.
وزارت خارجه فرانسه همچنین سفیر جمهوری اسلامی در پاریس را احضار کرد.
پاریس پیشتر و در اواخر مهر امسال نیز وضعیت شهروندان فرانسوی زندانی در ایران را غیرقابل قبول خوانده و گفته بود آنان گروگان گرفته شدهاند.
جمهوری اسلامی بر اساس «سیاست گروگانگیری» خود، شهروندان خارجی و شهروندان دوتابعیتی را برای اعمال فشار بر دولتهای غربی بازداشت میکند.
ناهید تقوی، شهروند ایرانی-آلمانی، پس از تحمل چهار سال حبس در زندانهای جمهوری اسلامی، آزاد شد و به آلمان بازگشت. وزارت خارجه آلمان به خبرنگار ایراناینترنشنال گفت تلاشهای زیای برای «آزادی دیرهنگام» تقوی انجام شده اما روشن نکرد که این اتفاق در جریان یک مبادله رخ داده است یا خیر.
سخنگوی وزارت خارجه آلمان دوشنبه ۲۴ دی ضمن ابراز خرسندی از اینکه تقوی سرانجام توانسته است نزد خانوادهاش باشد، گفت: «او و خانوادهاش دشواریهای غیرقابل تحملی را متحمل شدند.»
این سخنگو درباره اینکه آیا آزادی تقوی در جریان مبادله بوده است یا خیر و اینکه سرنوشت دو شهروند دیگر آلمانی که در زندانهای جمهوری اسلامی هستند چه میشود، اظهارنظر نکرد.
پیش از این، آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان، در واکنش به آزادی ناهید تقوی، در رسانه اجتماعی ایکس نوشت: «این یک لحظه بزرگ شادی است که ناهید تقوی بالاخره میتواند خانوادهاش را در آغوش بگیرد.»
مریم کلارن، دختر ناهید تقوی، صبح دوشنبه ۲۴ دی در کنار تصویری از خود و مادرش در رسانه اجتماعی ایکس، این خبر را منتشر کرد و نوشت: «تمام شد. ناهید آزاد شد.»
او از همه کسانی که برای آزادی ناهید تقوی تلاش کردند سپاسگزاری کرد و از رسانهها خواست به حریم خصوصی آنها احترام بگذارند.
کلارن به تاریخ دقیق آزادی مادرش اشارهای نکرد.
تقوی ۷۰ ساله مهر ماه سال ۱۳۹۹ در تهران از سوی نیروهای سپاه پاسداران بازداشت شد و بیش از هفت ماه را در سلول انفرادی گذراند.
دادگاه انقلاب او را به اتهام «مشارکت در اداره یک گروه غیرقانونی» به ۱۰ سال و هشت ماه حبس محکوم کرد.
این شهروند ایرانی-آلمانی پس از بازداشت به سلولهای انفرادی دو-الف سپاه پاسداران منتقل شد و به گفته دخترش، در دوران بازداشت تحت شکنجه روانی قرار گرفت.
از زمان بازداشت تقوی تاکنون چندین بار گزارشهایی مبنی بر وخامت حال جسمی او منتشر شده بود.
نرگس محمدی، فعال مدنی زندانی و برنده جایزه نوبل صلح که اکنون در مرخصی استعلاجی به سر میبرد، اواسط خرداد سال گذشته در متنی از زندان اوین درباره محرومیت ناهید تقوی از رسیدگی پزشکی هشدار داد و نوشت که نبود نور، هوا، فضا برای تحرک، غذای بیکیفیت، محرومیت از مراقبت پزشکی و بهداشتی و سابقه دیسککمر، فشارهای روانی و عصبی و فشار ممتد بازجویی در دوران انفرادی، موجب شد تا دیسک کمر تقوی حادتر شده و مبتلا به دیسک گردن، کنترلناپذیری دیابت و فشار خون شود.
با وجود این مشکلات، تقوی تا بهمن ۱۴۰۰ از دسترسی به پزشک متخصص محروم ماند.
او با ماهها تاخیر و پس از تحمل درد و شکنجه بسیار، سرانجام فروردین ۱۴۰۲ به بیمارستان منتقل شد.
ناهید تقوی و دخترش مریم در فرودگاه تصاویر وریشه مرادی و پخشان عزیزی، دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام را در دست دارند
همان زمان مریم کلارن نوشت که مادرش به تازگی به یک بیماری چشمی دردناک مبتلا شده که نیاز به نظارت دقیق پزشکی دارد.
او تاکید کرده بود ناهید تقوی از درد شدید مفاصل، فتق دیسک، فشار خون و دیابت رنج میبرد و جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی، مسئول تمام اتفاقاتی هستند که برای مادرش رخ خواهد داد.
فعالان حقوق بشر بازداشت اتباع خارجی یا شهروندان دوتابعیتی از سوی جمهوری اسلامی را «گروگانگیری حکومتی» میدانند و میگویند تهران از این حربه برای تحت فشار گذاشتن غرب و گرفتن امتیاز از آن استفاده میکند.
۱۹ دی، چچیلیا سالا، خبرنگار ایتالیایی که در ایران زندانی بود، پس از تحمل نزدیک به ۲۰ روز بازداشت، آزاد شد و به کشور خود بازگشت.
چهار روز پس از آزادی سالا، وزیر دادگستری ایتالیا، دستور آزادی فوری محمد عابدینی نجفآبادی، ایرانی بازداشتشده در ایتالیا به اتهام همکاری نظامی با سپاه پاسداران را صادر کرد.
پیشتر و در جریان مبادله زندانیان میان تهران و استکهلم، یوهان فلودروس و سعید عزیزی، دو شهروند سوئدی زندانی در ایران، در ازای آزادی حمید نوری اجازه یافتند ۲۶ خرداد خاک ایران را ترک کنند و به سوئد بازگردند.
نوری، دادیار سابق زندان گوهردشت، به اتهام دست داشتن در اعدام زندانیان سیاسی دهه ۶۰، در آبان ۱۳۹۸ در سوئد بازداشت و پس از محاکمه، به حبس ابد محکوم شد.
دیوان عالی سوئد در اسفند ۱۴۰۲ فرجامخواهی نوری را رد کرده بود.
سازمان حقوق بشر ایران گزارش داد فرزانه بیجنیپور، زندانی محبوس در بند جرایم عمومی زندان قرچک ورامین، بر اثر عدم رسیدگی پزشکی جان باخت.
بر اساس این گزارش که یکشنبه ۲۳ دی منتشر شد، بیجنیپور غروب ۲۲ دی با احساس لرز و حال بد به بهداری زندان مراجعه کرد، اما پزشک او را به تمارض متهم و پس از مراجعه مجدد، تنها یک قرص مسکن تجویز کرد.
سازمان حقوق بشر ایران افزود بیجنیپور ساعاتی بعد بیهوش شد و پس از انتقال به بهداری درگذشت.
به گزارش این سازمان، مقامهای زندان قرچک تنها پس از فوت بیجنیپور، اقدام به انتقال او به بیمارستان کردند.
در سالهای گذشته گزارشهای متعددی درباره عدم رسیدگی پزشکی به زندانیان در ایران و نقض حق دسترسی آنان به درمان مناسب از سوی مسئولان زندانها منتشر شده است.
طی سالهای اخیر، بسیاری از زندانیان، از جمله زندانیان سیاسی، به دلیل عدم رسیدگی پزشکی جان خود را در دوران حبس از دست دادهاند.
این در حالی است که جمهوری اسلامی مسئولیتی در قبال مرگ آنها که به دلیل اعمال فشار، شکنجه و ارائه ندادن خدمات پزشکی رخ داده، نپذیرفته است.
زندان قرچک فورا باید بسته شود
سازمان حقوق بشر ایران در ادامه گزارش خود نوشت زندانیان بند شش زندان قرچک ۲۳ دی در اعتراض به سوءرفتار کادر درمان و مسئولان زندان از دریافت غذا خودداری کردند.
این سازمان خواستار تعطیلی فوری زندان قرچک و انتقال همه زندانیان به مکانهایی با حداقل استانداردهای بینالمللی شد و تاکید کرد وجود چنین مکانهایی، بهویژه در قرن ۲۱، یادآور این است که عدالت و کرامت انسانی همچنان در بسیاری از نقاط جهان قربانی میشوند.
حورا نیکبخت، ناشر، فعال حقوق زنان و زندانی سیاسی، در نامهای به تایید حکم اعدام پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی و یکی از همبندیهایش در بند زنان زندان اوین، واکنش نشان داد و گفت عزیزی برای آنچه انجام داده، باید «قدر ببیند و بر صدر بنشیند».
نیکبخت در این نامه که نسخهای از آن به دست ایراناینترنشنال رسیده، با مرور فعالیتهای عزیزی بهعنوان مددکار اجتماعی و امدادرسانی او به زنان و کودکان در اردوگاههای آوارگان جنگ داعش در شمال سوریه نوشت: «تکلیف تو با آنچه کردهای مشخص است؛ تکلیف جمهوری اسلامی هم همینطور.»
این زندانی سیاسی با تاکید بر اینکه مدعیان فعالیت برای حقوق بشر باید در گفتار، رفتار و کردارشان بهوضوح نشان دهند که «مدافع حقوق بشرند یا حامی حقوق بشرتر»، افزود: «اگر شرف دارند، باید برای پخشان عزیزی، زن کُرد مددکار محکوم به اعدام، هر کاری میتوانند بکنند. باید از جمهوری اسلامی بپرسند به تو چه داده است که در ازایش جانت را میخواهد؟»
پخشان عزیزی، مددکار اجتماعی، ۱۳ مرداد ۱۴۰۲ در تهران بازداشت و پس از تحمل نزدیک به پنج ماه حبس انفرادی و شکنجه، اواخر آذر همان سال به بند زنان اوین منتقل شد.
عزیزی دوم مرداد سال جاری با حکم ایمان افشاری، رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد.
حکم اعدام این زندانی سیاسی ۱۹ دی در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور تایید شد و به گفته برادرش، برای اجرا به دایره اجرای احکام فرستاده شده است.
نیکبخت که از خردادماه دوران محکومیت یک سال حبس خود را در بند زنان اوین سپری میکند، با اشاره به پروندهسازی دستگاه امنیتی برای عزیزی، خطاب به او نوشت: «حتی پس رنگ داستانی که ساختهاند و تو را بر اساس آن محکوم کردهاند، بیجان است. خباثت و نادانی بخش جداییناپذیر وجود جمهوری اسلامی است.»
این فعال حقوق زنان اضافه کرد: «کاش این جانیان بفهمند که میخواهند نه تو را "سربه دار" که "سر دار" را با تو "بلند" کنند.»
تاکید حکم اعدام عزیزی در روزهای گذشته واکنشهای زیادی را به دنبال داشته است. در یکی از این واکنشها، ۶۸ زندانی سیاسی محبوس در زندانهای اوین، قزلحصار کرج، تهران بزرگ و لاکان رشت در نامهای خواهان لغو کلی مجازات «غیرانسانی و ارتجاعی» اعدام شدند.
شامگاه ۲۲ دی نیز کاربران شبکه ایکس با راهاندازی یک «طوفان» اعتراض خود را به این حکم نشان دادند و طی ۱۲ ساعت، حدود ۷۰ هزار بار از هشتگ «#پخشان_عزیزی» استفاده کردند.
نیکبخت در بخش دیگری از نامه خود با اشاره به اینکه فعالیتهای عزیزی در حوزه مددکاری اجتماعی «اظهر من الشمس» است، تاکید کرد مددکار بودن با حزب و حزبگرایی غریبه است و خارج از نظام دولتها و حزبها قرار میگیرد.
او به اشاره به گیاهخواری عزیزی و احترام او به حقوق حیوانات، با لحنی کنایهآمیز نوشت: «برایمان گفتهای که از سال ۲۰۱۴ خوردن گوشت را کنار گذاشتهای؛ یعنی بیشتر از ۱۰ سال است که قساوت لازم برای ستمکاری را بهدست آوردهای.»
در هفتههای گذشته، افزایش میزان اجرای احکام اعدام و صدور حکم اعدام برای زندانیان سیاسی در ایران، اعتراضات فراوانی را در داخل و خارج کشور برانگیخته است.
نگرانیها درباره افزایش اعدامها در ایران در حالی ادامه دارد که اعتصاب غذای زندانیان عضو کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»، که از بهمن ۱۴۰۲ با درخواست توقف اعدامها آغاز شده، سهشنبه ۱۸ دیماه به پنجاهمین هفته خود رسید و اکنون به ۳۰ زندان در سراسر کشور گسترش یافته است.
تا زمانیکه جمهوری اسلامی حکومت ظالمانه خود را در این سرزمین ادامه میدهد، هر شهروند ایرانی ممکن است بهخاطر هر شکلی از فعالیت (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، شرکت در اعتراضات)، با خطر بازداشت و زندان روبهرو شود.
در سرزمینی که حکومت آن جمهوری اسلامی است، هر عملی، حتی انسانی زیستن و نفس کشیدن نیز میتواند از سمت حاکمان مجرمانه تلقی شود. بنابراین، مهم است آگاه باشیم که ممکن است با چه چیزهایی روبهرو شویم.
بازداشت
اگر بهدلیل فعالیت سیاسی، اجتماعی، هنری یا فعالیتهای مرتبط با فضای مجازی بازداشت شویم، بازداشت ما میتواند از سوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، اطلاعات سپاه پاسداران، اطلاعات سپاه ثارالله یا پلیس امنیت صورت گیرد.
ماموران این نهادها از همان لحظه بازداشت، با ایجاد فضای ارعاب، سعی میکنند شخص بازداشتشده را مرعوب کنند. بازداشت ممکن است با خشونت و ضربوشتم همراه باشد و در برخی موارد، با توهین و تحقیر، سعی میکنند شخص را خرد کنند.
حسین رونقی در آذر ماه با لبان دوخته در شهرک اکباتان برای اعتراض به احکام «بچههای اکباتان» تحصن کرد
اگر در اعتراضات خیابانی یا تظاهرات بازداشت شویم، بازداشت ما میتواند به وسیله ماموران یگان ویژه (دسته اراذل و اوباش و متجاوزان)، ماموران عملیات میدانی نهادهای امنیتی (وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه)، نیروهای بسیج یا ماموران کلانتری و نیروی انتظامی صورت بگیرد.
این بازداشتها عموما با خشونت بیشتر و توهین و فحاشی همراه هستند.
نکته: مامور بازداشتکننده پیش از تحویل شخص بازداشتشده به بازداشتگاه، سعی میکند با ضربوشتم، فحاشی و رفتارهای غیراخلاقی و غیرانسانی، او را مرعوب و مطیع کند و بیشترین آسیبها به شخص بازداشتی، اغلب در این مرحله وارد میشود.
بازداشتگاه پس از بازداشت، شخص به وسیله ماموران امنیتی، انتظامی یا اطلاعاتی، به بازداشتگاه تحویل داده میشود.
عموما برای شکنجه، ایجاد فشار روانی و محدود کردن ارتباط فرد با دنیای بیرون، شخص در بازداشتگاه در سلول انفرادی نگهداری میشود.
در سلول انفرادی، بازجویان تعیین میکنند که متهم به چه چیزی دسترسی داشته باشد. ممکن است به شخص بازداشتی فقط یک پتو داده شود یا ممکن است او را در سلولی نگه دارند که دسترسی به امکانات بیشتری از جمله یخچال کوچک و تلویزیون کوچک داشته باشد.
امکان تماس یا ملاقات با خانواده و حتی اجازه سیگار کشیدن در بازداشتگاهها به وسیله بازجویان مشخص میشود. آن گونه که خودشان میگویند، خدای بازداشتگاههای امنیتی بازجویان هستند.
این محدودیتهای عمدی، برای کنترل و شکستن فرد است. در بازداشتگاه، اتاقهای بزرگتری وجود دارد که «به آنها سوئیت میگویند» و عمدتا چند بازداشتی که امکانات بیشتری دارند (یخچال کوچک، تلویزیون کوچک، امکان ثبت درخواست خرید) در آنها نگهداری میشوند.
بازداشتگاهها بر اساس نهاد بازداشتکننده تفاوت داشته و طبقهبندی میشوند:
-بازداشتگاههای وزارت اطلاعات
تعدادی از بازداشتگاههایی که زیر نظر وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی هستند، عبارتند از:
- بازداشتگاه ۲۰۹ زندان اوین - بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ شیراز - بازداشتگاه الف طا اصفهان - بازداشتگاههای ادارههای اطلاعات شهرها
- بازداشتگاههای سپاه پاسداران
تعدادی از بازداشتگاههایی که زیر نظر واحدهای اطلاعاتی و امنیتی سپاه پاسداران هستند، از این قرارند:
- بازداشتگاه ۲-الف زندان اوین متعلق به اطلاعات سپاه (محل کشته شدن کاووس سیدامامی) - بازداشتگاه ۱-الف (بند ۵۰۲) متعلق به اطلاعات سپاه ثارالله - بازداشتگاه ۵۹ (عشرتآباد) متعلق به سازمان حفاظت اطلاعات سپاه - بازداشتگاههای سپاه پاسداران در شهرهای مختلف
- بازداشتگاههای نیروی انتظامی
تعدادی از بازداشتگاههایی که زیر نظر نیروی انتظامی جمهوری اسلامی هستند، این مواردند:
- بازداشتگاه کهریزک (که سال ۸۸ پس از جنایات هولناک با تغییر نام به سروش ۱۱۱ مدتی فعالیت کرد و پس از آن تغییر کاربری داده شد) - بازداشتگاه آگاهی شاپور (از غیرانسانیترین بازداشتگاههای موجود در ایران، بازداشتشدگان اعتراضات دراویش و اعتراضات آبان ۹۸، در این مکان شکنجه شدند) - بازداشتگاه پلیس فتا (محلی که ستار بهشتی بر اثر شکنجه در آنجا کشته شد)
علاوه بر این موارد، کلانتریها و نیروی انتظامی هر شهر، بهصورت جداگانه بازداشتگاههایی دارند (عمدتا با نام سروش شناخته میشوند) که غیرانسانیترین رفتارها با شهروندان در این بازداشتگاهها صورت میگیرد.
نمایی از اعتراضات در ایران
زندان فرد بازداشتشده پس از اتمام مراحل بازجویی و آزار و اذیت از سوی نهادهای امنیتی، به دادگاه ارجاع داده میشود و اگر دادگاه شخص را محکوم به حبس کند، او برای تحمل کیفر حبس به زندان فرستاده میشود.
در زندان، شخص مانند دوران بازداشت و بازداشتگاه، با شکنجه و آزار و اذیت مستقیم بازجویان مواجه نیست. زندانی، عموما در اتاقهای بزرگ و بندهای عمومی در کنار دیگر زندانیان میماند.
امکانات زندانها و بندهای مختلف، با یکدیگر تفاوت دارند.
برخی بندهای عمومی با مشکلاتی مانند کفخوابی (روی زمین خوابیدن) و حشرات موذی چون ساس مواجه هستند.
گاهی زندانیان سیاسی را در بندهای اراذل و اوباش یا قاتلان قرار میدهند و این، مشکلات جدی برای امنیت و آرامش آنها ایجاد میکند. قتل علیرضا شیرمحمدعلی در زندان فشافویه، از نمونه جنایتهای آشکاری بود که در زندان رخ داد.
در زندان، زندانیان عادی به امکانات بیشتری از جمله حیاط هواخوری، تلویزیون، آشپزخانه کوچک، کتابخانه محدود، فروشگاه و امکانات ورزشی دسترسی دارند اما این امکانات در همه بندها بهطور یکسان وجود ندارد و برخی زندانیان از حداقل امکانات محروماند.
امکانات زندانها اغلب به وسیله خود زندانیان و با بودجه شخصی آنها فراهم میشود و زندانیان سعی میکنند با فراهم کردن امکانات و خلق روشهایی، دوران زندان را آسانتر کنند. آنها مراسمهایی چون عید نوروز را بهصورت عمومی و در کنار هم برگزار میکنند.
گاهی همین امکانات حداقلی نیز به واسطه نفوذ بازجویان یا رفتارهای غیرانسانی مسئولان زندان، از زندانیان سیاسی دریغ میشود.
ایجاد محدودیت در تماسهای تلفنی، ممنوعیت ملاقاتهای هفتگی و اجازه مرخصی ندادن به زندانیان، از مواردی هستند که میتوان برشمرد؛ همانند آنچه سالها پیش در بند ۳۵۰ زندان اوین برای زندانیان سیاسی رخ داد.
نبود رسیدگی پزشکی
برای زندانیان بیمار، مشکلات بسیاری وجود دارد؛ از جمله کمبود داروهای ضروری و دسترسی محدود به پزشک. مشکلاتی مانند تهیه عینک و تاخیر در ارائه خدمات درمانی نیز وضعیت را برای این افراد بسیار دشوارتر میکند.
اگر شما زندانی سیاسی بیمار باشید، این شرایط با توجیه امنیتی سختتر میشود. مثلا در خصوص زندانیان سیاسی-عقیدتی، سازمان زندانها با توجیه اینکه دادستان و دستگاه امنیتی باید تصمیم بگیرند، قوانین در خصوص زندانیان سیاسی بیمار از جمله عدم تحمل کیفر و توقف حکم را اجرا نمیکند یا مانع اعزام آنها به مراکز درمانی میشود.
با این عملکرد، علیه جان زندانیانی چون ابوالفضل قدیانی، مهوش ثابت، فاطمه سپهری، منوچهر بختیاری و دیگر زندانیان سیاسی اقدام کرده و میکنند.
از سوی دیگر در بسیاری از زندانهای ایران، غذای زندان بهدلیل کیفیت بد قابل خوردن نیست و زندانیان مجبور میشوند با هزینه شخصی اقدام به تهیه غذا کنند.
زندانیانی که توان مالی ندارند، با مشکلات تغذیه مواجه میشوند.
توجه داشته باشیم:
زندان، تنبیهی برای مجرمان است. این در حالی است که زندانیان سیاسی و عقیدتی، انگیزه مجرمانه ندارند و برای خیر جمعی و با انگیزههای شرافتمندانه فعالیت کردهاند.
زندان حق هیچ یک از زندانیان سیاسی و عقیدتی نیست چرا که منجر به گرفتن آزادی، محدود کردن ارتباطات اجتماعی و فرصتهای شغلی و اقتصادی آنها میشود.
زندان به سلامت جسمی و روانی، ارتباطات خانوادگی، احترام و موقعیت اجتماعی، اعتماد به نفس و استقلال افراد آسیبهای جدی و گاه جبران نشدنی وارد میکند. بنابراین ما باید یکصدا، فارغ از تفاوت در گرایشهای سیاسی، خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی باشیم.
.
حسین رونقی، فعال سیاسی و مدنی مخالف جمهوری اسلامی، برای آگاهبخشی درباره روند بازداشت احتمالی شهروندان و خطرات موجود در بازداشتگاهها و زندانها در ایران، یادداشتی در اختیار ایراناینترنشنال قرار داده است.
گروهی از بازنشستگان فرهنگی که در سال ۱۴۰۲ بازنشسته شدهاند، دوشنبه ۲۴ دیماه در اعتراض به بیتوجهی دولت نسبت به پرداخت مطالبات خود، مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش در تهران تجمع کردند.
این افراد به پرداخت نشدن ۶۰ درصد پاداش ۳۰ سال تدریس خود معترضاند و خواستار پرداخت فوری پاداشهای خود پس از ۱۶ ماه تاخیر شدند.
آنها در این تجمع شعارهایی از جمله «فرهنگی بیدار است / از تبعیض بیزار است»، «با این همه منابع / وضع ایران خراب است»، «ایران پر درآمد / چه بر سر تو آمد»، «فریاد یا محمدا / از این همه کبر و ریا»، «روزی ما در دهن اژدهاست / قوت به خونابه جگر میکنیم»، سردادند.
فرهنگیان بازنشسته در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا با تاکید بر اینه ارزش معوقاتشان در گذر زمان کاهش یافته، اعلام کردند که ۱۶ ماه انتظار برایشان کافی است.
این نخستین بار نیست که بازنشستگان فرهنگی، تجمع اعتراضی برگزار میکنند. آنها ۱۷ دی نیز در اعتراض به رسیدگی نشدن به مطالباتشان در مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش در تهران تجمع اعتراضی برگزار کردند.
ادامه اعتراضات بازنشستگان مخابرات
بازنشستگان شرکت مخابرات به دلیل وضعیت نامناسب معیشتی و محقق نشدن مطالبات خود دوشنبه ۲۴ دیماه در استانهای مختلف کشور از جمله آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اصفهان، ایلام، تهران، خوزستان، فارس، کردستان، کرمانشاه، گیلان، همدان، تجمع اعتراضی برگزار کردند.
بازنشستگان در این تجمعات به سیاستهای «ستاد اجرایی فرمان امام» و «بنیاد تعاون سپاه پاسداران» که سهامداران عمده شرکت مخابرات هستند، اعتراض کردند.
آنها در جریان تجمعات خود شعارهایی از جمله «شرکت پر درآمد / چه بر سر تو آمد»، «تجمع، اعتراض / حق مسلم ماست»، «تا حق خود نگیریم / عقب نمینشینیم»، «سهامداران عمده / ننگت باد، ننگت باد»، «ستاد اجرایی، حق ماها را خورده» و ««اجرای آییننامه / حق مسلم ماست»، سردادند..
کارکنان و بازنشستگان مخابرات در سالهای اخیر بارها در اعتراض به تاخیر در پرداخت مطالبات و کمک هزینههای رفاهی و مشکلات بیمه تکمیلی، در نقاط مختلف ایران تجمع کرده و خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدهاند.
خبرگزاری ایلنا ۱۰ دی در گزارشی نوشت که بازنشستگان مخابرات ایران تا کنون بیش از ۸۰ تجمع در اعتراض به وضعیت خود و عدم توجه به مطالباتشان به صورت سراسری در استانهای مختلف برگزار کردهاند.
تحقق نیافتن مطالبات، افزایش سهم بیمه تکمیلی از ۲۰ درصد به ۵۰ درصد و تسویه نشدن هزینههای درمان از سوی بیمه معلم و بیمه دانا، بخشی از موضوعات مورد اعتراض این بازنشستگان است.
وضعیت معیشتی بازنشستگان و مستمریبگیران سبب شده که تعداد تجمعات اعتراضی آنها در سالهای اخیر بهشدت افزایش پیدا کند.
سایت حقوق بشری هرانا ششم دیماه در گزارش سالانه خود خبر داد در سال ۲۰۲۴، دستکم هزار و ۲۷۹ تجمع و اعتصاب صنفی در ایران شکل گرفت.