کلاهبرداری ۸۰۰ هزار دلاری از زنی که فکر میکرد وارد رابطه عاشقانه با برد پیت شده است

یک زن فرانسوی که فریب خورده بود و گمان میکرد با برد پیت هنرپیشه مشهور هالیوودی وارد رابطهای عاشقانه شده است، بیش از ۸۰۰ هزار دلار خود را از دست داد.

یک زن فرانسوی که فریب خورده بود و گمان میکرد با برد پیت هنرپیشه مشهور هالیوودی وارد رابطهای عاشقانه شده است، بیش از ۸۰۰ هزار دلار خود را از دست داد.
این زن که به نام «آن» معرفی شده و ۵۳ ساله است، در گفتوگویی با شبکه تلویزیونی تیاف ۱(TF1) فرانسه گفت که اولین بار شخصی که ادعا میکرد مادر برد پیت است با او تماس گرفت و گفت:«پسرم به زنی مثل شما نیازد دارد.»
آن در حالی که برای اسکی به تیگن سفر کرده بود، پیامی از حسابی در شبکههای اجتماعی دریافت کرد که خود را، جین اتا پیت، مادر برد پیت معرفی میکرد. یک روز بعد حسابی که خود را بهعنوان برد پیت معرفی میکرد با او تماس گرفت. این دو شروع به صحبت کردند و بهزودی با هم دوست شدند.
او گفت: «اولش به خودم گفتم این دروغ و مسخره است. اما من با رسانههای اجتماعی آشنا نیستم و واقعا نمیفهمیدم چه اتفاقی دارد میافتاد.»
آن افزود: «بار اول او ۱۰ هزار یورو از من خواست و گفت به این پول نیاز دارد تا تعرفههای گمرکی هدایایی را بپردازد که برای او خریده است.»
او گفت پس از آنکه به کسی که فکر میکرد برد پیت است اطلاع داد که از همسرش طلاق گرفته است و به او نشان داد که پس از طلاق ۷۹۸ هزار دلار دریافت کرده است، فرد کلاهبردار برایش نوشت که به سرطان مبتلا شده است و بهدلیل آنکه حسابهای بانکیاش در جریان طلاق از آنجلینا جولی مسدود شده، به پول نیاز دارد.
آن تمام پولی را که از طلاق از همسرش بهدست آورده بود، برای این فرد فرستاد.
فرد کلاهبردار به تماسهای آن جواب نمیداد اما بهطور مرتب عکسهایی را برای او میفرستاد که با هوش مصنوعی درست شده بودند و نشان میدادند برد پیت در بیمارستان بستری است.
او گفت: «مردان بسیار کمی هستند که این نوع چیزها را برای شما بنویسند. من مردی را که با او صحبت میکردم دوست داشتم. او میدانست چگونه با زنان صحبت کند و این کار را همیشه بسیار خوب انجام میداد.»
فردی که خود را برد پیت معرفی کرده بود، برای آن پیامها و اشعار عاشقانه میفرستاد.
آن زمانی پی برد و پذیرفت از او کلاهبرداری شده است که در سال ۲۰۲۴ گزارشهایی را درباره رابطه برد پیت و اینس دی رامون، طراح جواهرات خواند.
آن وقتی فهمید که از او کلاهبرداری شده است، دچار افسردگی شد و در بیمارستان بستری شد. او همانزمان شکایت کرد و پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد.
شبکه تیاف۱ این گفتوگو را بعدا، بهدلیل واکنشهای گسترده تمسخرآمیز، از وبسایت خود حذف کرد.
در سپتامبر سال گذشته نیز کلاهبرداری مشابهی گزارش شد. در آن زمان پلیس اسپانیا پنج نفر را به اتهام کلاهبرداری به مبلغ ۳۲۵ هزار یورو از دو زن دستگیر کرد. متهمان با این دو زن که عضو یک صفحه آنلاین طرفداران برد پیت بودند، تماس گرفتند و آنها را متقاعد کردند که برد پیت هستند و رابطهای احساسی با این دو زن را آغاز کردند و از آنان خواستند در پروژههای مختلفی که وجود خارجی نداشتند، سرمایهگذاری کنند.

امروز درباره علائم یائسگی مانند گُرگرفتگی و تعریق شبانه آزادانهتر صحبت میشود، اما تاثیرات این دوره بر روابط جنسی و صمیمت زوجها همچنان در پردهای از سکوت باقی مانده است. محققان میگویند این مسئله نه تنها بر سلامت جسمی، بلکه بر کیفیت زندگی میلیونها زن در جهان تاثیر میگذارد.
آیتیاِن بیزنس در گزارشی، از یک مطالعه گسترده بینالمللی خبر داد که از سوی موسسه تحقیقاتی ایسویوا، از زیرمجموعههای گروه بهداشت و سلامت اسیتی، روی ۱۶ هزار زن انجام شده است و تصویر دقیقتری از وضعیت آگاهی زنان در مورد دوران یائسگی ارائه میدهد.
نتایج این پژوهش نشان میدهد که تنها ۲۰ درصد از زنان از تاثیرات یائسگی بر بدن و روابط جنسیشان آگاهی کافی دارند و ۴۲ درصد از صحبت درباره این موضوع با همسر خود اجتناب میکنند.
دکتر زوئی شیدل، پزشک عمومی و متخصص یائسگی، در این زمینه توضیح داد که کاهش سطح استروژن، تاثیرات گستردهای بر بافتهای واژینال دارد.
او گفت: «با کاهش استروژن، غدد تولیدکننده ترشحها در واژن فعالیت خود را کاهش میدهند که منجر به خشکی میشود. همچنین بافتهای پوششی نازکتر و سلولها کوچکتر میشوند که این تغییرات میتواند رابطه جنسی را ناراحتکننده کند.»
میراندا کریستوفرز، درمانگر روابط و مسائل جنسی مستقر در لندن، با تایید این یافتهها افزود که زنان در دوران یائسگی با تغییراتی مواجه میشوند که بر احساسات و تمایلات جنسی آنها تاثیر میگذارد.
به گفته او، این تغییرات میتواند شامل کاهش حساسیت، تغییر در میزان تحریکپذیری و تغییر در تجربه ارگاسم باشد. همچنین تغییرات هورمونی میتواند بر خلق و خو و اعتماد به نفس زنان تاثیر بگذارد.
تجربه آماندا فولر، یکی از زنانی که این دوره را پشت سر گذاشته، گویای چالشهای عاطفی و جسمی این دوران است.
او گفت: «در ۵۰ سالگی نه تنها با افزایش وزن مواجه شدم، بلکه اعتماد به نفسم را هم از دست دادم. با اینکه همیشه از رابطه جنسی لذت میبردم، حتی فکر لمس شدن هم برایم غیرقابل تحمل شده بود.»
تجربه آماندا نشان میدهد که چگونه تغییرات فیزیکی میتواند بر تصویر ذهنی زنان از بدن خود و اعتماد به نفسشان تاثیر بگذارد.
متخصصان تاکید میکنند که تغییرات فیزیولوژیک میتواند یک چرخه معیوب ایجاد کند، ناراحتی فیزیکی منجر به اجتناب از رابطه جنسی میشود که خود میتواند به تضعیف روابط عاطفی و کاهش بیشتر اعتماد به نفس بینجامد. این مسئله زمانی پیچیدهتر میشود که زنان از صحبت درباره این موضوع با همسر یا پزشک خود خودداری میکنند.
نکته قابل تامل در این پژوهش این است که ۶۱ درصد از زنان مورد مطالعه تاکنون با هیچ کمپین یا منبع اطلاعاتی درباره علائم یائسگی مواجه نشدهاند.
این خلاء اطلاعاتی میتواند منجر به انزوا و عدم دریافت کمکهای پزشکی مورد نیاز شود.
دکتر شیدل با رد این باور غلط که زنان با افزایش سن تمایلی به رابطه جنسی ندارند، گفت: «زنان همچنان خواهان رابطه جنسی هستند، اما میخواهند این تجربه راحت، بدون درد و لذتبخش باشد.»
او تاکید کرد که با افزایش آگاهی و دسترسی به درمانهای مناسب، زنان میتوانند کیفیت زندگی جنسی خود را در این دوران حفظ کنند.
مطالعات بالینی انجام شده در این موسسه همچنین نشان میدهد مشکلات جنسی دوران یائسگی با تشخیص به موقع و درمان مناسب، قابل کنترل است.
این درمانها میتواند شامل هورمون درمانی موضعی، استفاده از مرطوبکنندههای واژینال و در برخی موارد، مشاوره روانشناختی باشد.
پژوهشگران معتقدند با شکستن تابوها، افزایش آگاهی و ارائه راهکارهای موثر میتوان به زنان کمک کرد تا در این دوران، اعتماد به نفس و صمیمیت خود را حفظ کنند.

پژوهش تازهای که به مدت یک دهه روی هزار جوان اروپایی انجام شده، نشان میدهد ارتباط معناداری میان تاخیر در رشد مغز و اختلالات خوردن در جوانان وجود دارد. این اختلالات شامل بیاشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و اختلال پرخوری میشود.
به گزارش یورونیوز، تیم پژوهشی کینگز کالج لندن به سرپرستی پروفسور سیلوان دسریویرس، موفق به کشف ارتباط میان رشد مغز و اختلالات خوردن در سنین جوانی شدند.
نتایج این مطالعه گسترده که نتایج آن در مجله نیچر منتال هلث منتشر شده، به بررسی حدود هزار جوان از کشورهای بریتانیا، ایرلند، فرانسه و آلمان در طول یک دهه پرداخته است.
هدف این پژوهش، شناخت علل بروز اختلالات خوردن در جوانان بوده و نتایج آن آشکار میکند که تاخیر در رشد مغز چگونه میتواند به چنین مسئلهای منجر شود.
بر اساس آمارهای موجود، حدود ۲۰ میلیون نفر در اروپا دچار اختلالات خوردن هستند. بیشترین شیوع نیز بین زنان جوان و نوجوانان دیده شده است.
پژوهشگران برای دستیابی به نتایج دقیق، از سه روش متفاوت برای جمعآوری اطلاعات استفاده کردند. آنها در گام نخست، دادههای ژنتیکی شرکتکنندگان را گردآوری کردند.
در مرحله بعد، از آنها خواستند تا پرسشنامههای مربوط به عادات غذایی و وضعیت سلامت خود را تکمیل کنند.
در گام سوم نیز از مغز این افراد در دو مقطع زمانی، یعنی در سنین ۱۴ و ۲۳ سالگی، تصویربرداری امآرآی انجام شد.
تیم پژوهشی پس از بررسی دادههای به دست آمده، شرکتکنندگان را در سن ۲۳ سالگی به سه گروه تقسیم کرد.
گروه نخست که ۴۲ درصد افراد را شامل میشد، از عادات غذایی سالم پیروی میکنند.
گروه دوم با ۳۳ درصد جمعیت نمونه، افرادی بودند که برای کنترل وزن و ظاهر خود، مصرف غذا را به شدت محدود میکنند و حتی گاهی دست به خالی کردن عمدی معده میزنند.
گروه سوم نیز با ۲۵ درصد جمعیت، شامل افرادی میشد که یا دچار پرخوری عصبی هستند یا قادر به کنترل میزان غذای مصرفی خود نیستند.
یافتههای پژوهش نشان میدهد نوجوانانی که در ۱۴ سالگی از مشکلاتی مانند اضطراب، افسردگی یا اختلال در تمرکز رنج میبردند، در ۲۳ سالگی بیشتر در معرض داشتن عادات غذایی ناسالم قرار داشتهاند.
پژوهشگران همچنین دریافتهاند که این رفتارهای غذایی ناسالم با چاقی و خطر ژنتیکی بالاتر برای شاخص توده بدنی (BMI) ارتباط مستقیم دارند.
نقش کلیدی رشد مغز در شکلگیری عادات غذایی
مهمترین یافته این پژوهش، کشف ارتباط میان تاخیر در رشد مغز و اختلالات خوردن است.
تصاویر امآرآی نشان داد افرادی که عادات غذایی ناسالم دارند، در دوران نوجوانی از نظر بلوغ مغزی دچار تاخیر بودند.
این تاخیر بهویژه در مخچه بیشتر دیده میشود که مسئول کنترل اشتهاست.
از آنجا که قشر پیشانی جلویی مغز تا حدود ۲۵ سالگی به طور کامل رشد نمیکند، این افراد در برابر رفتارهای پرخطر و استرسهای محیطی آسیبپذیرتر هستند.
پروفسور سیلوان دسریویرس، نویسنده ارشد این مطالعه، معتقد است که این یافتهها میتواند به ایجاد راهکارهای آموزشی بهتر برای مقابله با عادات غذایی ناسالم کمک کند.
به گفته این پژوهشگر، والدین باید با حساسیت بیشتری مراقب عادات غذایی نوجوانان خود در خانه باشند و معلمان نیز باید از تاثیر روابط دانشآموزان در مدرسه بر تشدید مشکلات رفتاری و تغذیهای آنها آگاهی داشته باشند.
محققان کالج کینگز امیدوارند که از این یافتهها برای ایجاد راهکارهای متناسب با هر فرد استفاده و به جوانانی کمک کنند که در معرض خطر اختلالات خوردن قرار دارند.
این تیم تحقیقاتی در نظر دارد به جمعآوری دادهها از همین گروه افراد ادامه دهد تا تاثیر تفاوتهای رشد مغزی و عادات غذایی را در سنین بالاتر از ۲۰ سال نیز بررسی کند.

آیا تا به حال به این فکر کردهاید که کودکان چگونه به آثار هنری نگاه میکنند؟ تحقیقات جدید با استفاده از فنآوری ردیابی چشم نشان میدهد کودکان و بزرگسالان از دو دریچه کاملا متفاوت به هنر مینگرند، یافتهای که میتواند شیوه آموزش هنر به کودکان را متحول کند.
به گزارش وبسایت کانوِرسِیشِن، پژوهشهای انجامشده در موزه ونگوگ آمستردام در سال ۲۰۱۷ حاکی از آن بود که بزرگسالان هنگام مشاهده آثار هنری، عمدتا تحت تاثیر دانش و تجربیات قبلی خود قرار دارند.
برای مثال، هنگامی که یک بزرگسال به تابلوی «نمایی از اووِر» اثر ونگوگ نگاه میکند، توجه او به ضربات خاص قلمموی هنرمند جلب میشود که با سایر آثار برجسته او مرتبط است.
اما داستان برای کودکان متفاوت است. آنها هنوز در بند چارچوبهای اجتماعی و فرهنگی که ادراک بزرگسالان را شکل میدهد، قرار ندارند و به همین دلیل، بیشتر به محرکهای بصری مانند رنگهای درخشان و اشکال برجسته جذب میشوند.
برای مثال، در تابلوی «باغ دوبینی» ونگوگ، کودکان بهطور طبیعی به سمت گلهای رز قرمزی جذب میشوند که در پسزمینه سبز این اثر خودنمایی میکنند.
در مطالعه جدیدی که در موزه رایکس آمستردام انجام شد، پژوهشگران با استفاده از فنآوری ردیابی چشم، به بررسی تاثیر اطلاعات ارائه شده به کودکان درباره آثار هنری بر نحوه مشاهده آنها پرداختند.

در این پژوهش، محققان گروهی از کودکان ۱۰ تا ۱۲ ساله را انتخاب و آنها را به سه دسته تقسیم کردند.
به گروه اول کتابچههای راهنمایی داده شد که معمولا در موزهها در اختیار بزرگسالان قرار میگیرد. به گروه دوم توضیحاتی داستانی و جذاب که مخصوص کودکان بود، ارائه شد و گروه سوم بدون هیچ توضیح و راهنمایی به تماشای آثار هنری پرداختند.
هدف از این تقسیمبندی، بررسی تاثیر نوع اطلاعات ارائه شده به کودکان بر نحوه تماشای آثار هنری بود.
نتایج شگفتانگیز بود. کودکانی که توضیحات متناسب با سن خود را دریافت کردند، توانستند به شکل کاملا متفاوتی با آثار هنری ارتباط برقرار کنند.
آنها نگاه خود را به سمت عناصر کلیدی نقاشی که در توضیحات به شیوه قصهگویی به آنها اشاره شده بود، معطوف کردند و زمان بیشتری را به بررسی این جزییات اختصاص دادند.
در سوی مقابل، کودکانی که توضیحات مخصوص بزرگسالان را خواندند، دقیقا مانند گروهی که هیچ اطلاعاتی درباره نقاشی در اختیار آنها قرار نگرفت، توجهشان پراکنده و بدون تمرکز بود.
این تفاوت بهخوبی در نقشههای حرارتی تولید شده از حرکات چشم کودکان قابل مشاهده است.
برای مثال، در مورد تابلوی «منظره زمستانی با اسکیتبازان» اثر هندریک اورکمپ، وقتی کودکان توضیحات مخصوص بزرگسالان را درباره جزییات تاریخی و تکنیکی اثر میخواندند، نگاهشان بدون تمرکز روی کل تابلو میچرخید.
اما زمانی که همان تابلو با زبانی داستانی و از نگاه یک شخصیت درون نقاشی توصیف شد، نتیجه کاملا متفاوت بود.
با توصیف داستانی، کودکان بهطور مشخص روی شخصیت اصلی داستان و عناصر مرتبط با آن در تابلو متمرکز شدند و ارتباط عمیقتری با اثر هنری برقرار کردند.

نتایج این پژوهش درسهای مهمی برای موزهها و مدارس دارد. پائولین کینتز، سرپرست تیم عمومی موزه رایکس، در همین رابطه گفت: «ما میخواهیم موزهای برای همه باشیم و داستانهایی بگوییم که برای همه قابل درک باشد.»
این تحقیق نشان داد که موزهها باید در طراحی و نگارش توضیحات خود، بهویژه برای مخاطبان جوانتر، بازنگری کنند.
برای مدارس نیز این یافتهها اهمیت ویژهای دارد. روشهای سنتی آموزش هنر، مانند خواندن از روی کتابهای درسی یا سخنرانی، اغلب نمیتوانند ارتباط موثری میان دانشآموزان و هنر برقرار کنند.
بهعنوان روشی جایگزین، معلمان میتوانند با استفاده از روشهای داستانمحور، هنرمندان و جنبشهای تاریخی را به شیوهای معرفی کنند که با تجربیات روزمره و علایق کودکان همخوانی داشته باشد.
بر اساس یافتههای این مطالعه، درک و احترام به شیوه نگاه متفاوت کودکان به جهان، از جمله نحوه مشاهده هنر، میتواند افقهای جدیدی را در آموزش و یادگیری بگشاید.

در سازهای عظیم در حومه شهر نورویچ انگلستان، انقلابی در صنعت کشاورزی در حال وقوع است. در حالی که زمینهای کشاورزی اطراف در سکوت زمستانی فرو رفتهاند، در سیستم نوین «مزارع عمودی» هزاران گیاه در طبقات متعدد زیر نور الایدی در حال رشد هستند.
بر اساس گزارش اسکای نیوز، این مزرعه عمودی که «مزرعه دو» نامیده میشود، بزرگترین نمونه در نوع خود در اروپاست و با بهرهگیری از فناوری پیشرفته، وعده تحول در تولید مواد غذایی را میدهد.
در این مزرعه، فصلها و شرایط جوی معنایی ندارند و تولید در تمام طول سال ادامه دارد.
مزرعه دو، که در چند مایلی شهر نورویچ در میان بهترین زمینهای کشاورزی انگلستان قرار دارد، دومین واحد از مجموعه مزارع عمودی فیشر است که از سوی تریستان فیشر، کارآفرین فعال در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر، تاسیس شده است.
مزرعه اول این مجموعه در استافوردشایر واقع شده است.
این شیوه نوین کشاورزی با دستاوردها و چالشهای متعددی مواجه بوده است.

تاریخچه یک رویای قدیمی
ایده کشاورزی عمودی به بیش از یک قرن پیش باز میگردد. گیلبرت الیس بیلی، زمینشناس آمریکایی، در سال ۱۹۱۵ نظریه پرورش گیاهان به روش هیدروپونیک در محیطهای کنترل شده را مطرح کرد.
اگرچه اجرای عملی این ایده از دهه ۱۹۵۰ آغاز شد، امروزه نمونههای موفق آن را میتوان در گلخانههای مدرن اروپای شمالی و آمریکا مشاهده کرد؛ جایی که سبزیجات در محیطهای کنترل شده و با ترکیبی از نور طبیعی و مصنوعی پرورش مییابند.
در این روش، گیاهان به جای خاک در بستری معدنی پرورش مییابند و عملکرد تولید بهطور چشمگیری افزایش پیدا میکند.
تکنولوژی، کلید موفقیت
آنچه امروز کشاورزی عمودی را به یک گزینه عملی تبدیل کرده، پیشرفت در تکنولوژی الایدی است.
نسل جدید لامپهای الایدی برخلاف لامپهای رشتهای قدیمی، هم خنکتر هستند و هم انرژی کمتری مصرف میکنند.
به گفته تریستان فیشر، کارآفرین و مدیر این مجموعه، هزینه تامین روشنایی در مزرعه جدید با وجود هفت و نیم برابر بزرگتر بودن، نسبت به مزرعه اول که در سال ۲۰۱۸ با هزینه ۲/۵ میلیون پوند راهاندازی شد، نصف شده و مصرف برق نیز ۶۰ تا ۷۰ درصد کاهش یافته است.

مزایای منحصر بهفرد
مزرعه عمودی فیشر مزایای قابل توجهی نسبت به کشاورزی سنتی دارد.
موقعیت جغرافیایی در این نوع کشاورزی اهمیت چندانی ندارد و کشاورزان میتوانند این مزارع را در نزدیکی شهرها و مراکز مصرف احداث کنند.
برخلاف کشاورزی سنتی، تولید در مزارع عمودی در تمام طول سال و مستقل از شرایط آب و هوایی ادامه دارد.
این مزارع با کاهش چشمگیر فاصله حمل و نقل، علاوه بر کاهش ردپای کربن، به تازگی بیشتر محصولات کمک میکنند.
محصولات این مزرعه که با محصولات وارداتی از مدیترانه و شمال آفریقا رقابت میکند، با قیمتی مناسبتر و کیفیتی بالاتر به دست مصرفکننده میرسد.
چالشها و چشمانداز آینده
با وجود مزایای فراوان، کشاورزی عمودی با چالشهایی نیز روبهروست. مهمترین چالش در بریتانیا، هزینه بالای انرژی است که هزینه آن از سایر کشورهای توسعهیافته بیشتر است.
با این حال، فیشر معتقد است روند نزولی قیمت انرژیهای تجدیدپذیر و فناوری الایدی میتواند این چالش را برطرف کند.
او قصد دارد پس از اثبات موفقیت این مدل در بریتانیا، واحدهای بزرگتری در کشورهایی با هزینه برق کمتر احداث کند.
فیشر به کشت ریحان و پیازچه اکتفا نخواهد کرد، بلکه چشمانداز بزرگتری دارد و میخواهد محصولات پیچیدهتری مانند توتفرنگی، گندم و حتی برنج را در مزارع عمودی پرورش دهد.
او اعتقاد دارد تنها در این صورت است که کشاورزی عمودی میتواند تاثیری واقعی بر تامین غذای جهان داشته باشد.

تاثیر بلندمدت
نمودارهای بلندمدت نشان میدهند بهرهوری کشاورزی که در نیمه دوم قرن بیستم به دلیل استفاده از کودهای مصنوعی و فناوریهای جدید افزایش چشمگیری داشت، در اواخر قرن روند نزولی پیدا کرد.
کشاورزی عمودی میتواند این معادله را تغییر دهد و بار دیگر بهرهوری را بهطور قابل توجهی افزایش دهد.
مزرعه عمودی فیشر در حال حاضر با محصولات وارداتی از مدیترانه و شمال آفریقا در حال رقابت است.
دو عامل اصلی میتواند آینده این نوع کشاورزی را روشنتر کند.
از یک سو، هزینههای تولید در مزارع عمودی به دلیل پیشرفت فناوری و کاهش قیمت انرژیهای تجدیدپذیر، روز به روز کمتر میشود و از سوی دیگر، کشاورزی سنتی با چالشهای فزایندهای مانند افزایش قیمت کود، رشد نرخ اجاره زمین و محدودیت منابع آبی روبهروست.
این روند دوگانه میتواند مزارع عمودی را به گزینهای اقتصادیتر برای تامین مواد غذایی در آینده تبدیل کند.

نتایج یک پژوهش گسترده در بریتانیا نشان میدهد گرایش روزافزون به رژیمهای گیاهی و مصرف شیرهای گیاهی، میتواند پیامدهای ناخواستهای برای سلامت روان به همراه داشته باشد و از جمله موجب ابتلا به افسردگی شود.
بر اساس گزارش تلگراف، افرادی که از شیرهای گیاهی استفاده میکنند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند. این در حالی است که مصرفکنندگان شیر نیمچرب، سلامت روان بهتری را تجربه میکنند.
محققان دانشگاه پزشکی ساترن با بررسی دادههای بانک زیستی بریتانیا (UK Biobank)، شامل وضعیت سلامت روان بیش از ۳۵۰ هزار نفر در یک دوره ۱۰ ساله، به رابطه معناداری میان نوع شیر مصرفی و احتمال ابتلا به افسردگی دست یافتهاند.
نتایج این پژوهش که در مجله فرانتییرز این نوتریشن منتشر شده، نشان میدهد مصرفکنندگان شیرهای گیاهی مانند شیر سویا و بادام، ۱۴ درصد بیشتر در معرض افسردگی قرار دارند. همزمان، افرادی که شیر نیمچرب مصرف میکنند، ۱۲ درصد کمتر در معرض افسردگی و ۱۰ درصد کمتر در معرض اضطراب قرار دارند.
این آمار پس از در نظر گرفتن عواملی مانند سن، وضعیت سلامت و درآمد افراد به دست آمده است.
دانشمندان در توضیح این یافتهها به نقش حیاتی مواد مغذی موجود در شیر اشاره میکنند.
آنها معتقدند شیر منبعی غنی از لاکتوز، چربیها، پروتئین و مواد معدنی است که برای حفظ سلامت انسان ضروری هستند.
به طور خاص، کلسیم موجود در شیر میتواند مسیرهایی را در بدن فعال کند که به افزایش تولید سروتونین منجر میشود. سروتونین ماده شیمیایی مهمی است که در تنظیم خلق و خو و سلامت روان نقش اساسی دارد و داروهای ضد افسردگی نیز عمدتا از طریق افزایش جذب همین ماده عمل میکنند.
اما چرا شیر نیمچرب در مقایسه با انواع دیگر شیر، تاثیر مثبتتری بر سلامت روان دارد؟
پژوهشگران در پاسخ به این پرسش به ترکیب منحصر به فرد چربیهای موجود در شیر نیمچرب اشاره میکنند.
شیر پرچرب حاوی مقادیر زیادی چربی اشباع شده است که میتواند علاوه بر افزایش خطر بیماریهای قلبی-عروقی و سکته مغزی، احتمال ابتلا به افسردگی را نیز بالا ببرد.
این چربیهای اشباع شده میتوانند سیگنالهای دوپامین در مغز را تضعیف کنند و باعث التهاب شوند.
از سوی دیگر، شیر نیمچرب حاوی مقادیر قابل توجهی از چربیهای غیراشباع یا همان «چربیهای خوب» است که برای سیستم دوپامین مغز مفید هستند.
به عبارت دیگر، شیر نیمچرب در نقطهای متعادل قرار دارد و چربیهای مفید بیشتری نسبت به شیر بدون چربی و چربیهای مضر کمتری نسبت به شیر پرچرب دارد.
این تعادل میتواند توضیح دهد که چرا مصرف شیر نیمچرب با بهبود سلامت روان ارتباط دارد.
محققان میگویند نتایج این مطالعه میتواند چشمانداز جدیدی برای مداخلات تغذیهای در حوزه سلامت روان ایجاد کند.
این یافتهها نشان میدهند انتخاب نوع شیر مصرفی میتواند تاثیری فراتر از سلامت جسمی داشته باشد و بر وضعیت روحی و روانی افراد نیز اثرگذار باشد.
با توجه به افزایش روزافزون گرایش به رژیمهای گیاهی و استفاده از محصولات جایگزین لبنیات، آگاهی از این ارتباط میتواند در تصمیمگیری برای انتخاب جایگزینهای مناسب شیر حیوانی کمککننده باشد.