وزارت خارجه جمهوری اسلامی اعلام کرد سفیر بریتانیا در تهران را احضار کرده است



رسانهها در ایران خبر دادند مصطفی عبداللهی، از فرماندهان نیروی دریایی سپاه پاسداران، ۱۶ اسفند در حادثه آتشسوزی در یک مرکز نیروی دریایی سپاه پاسداران کشته شد. عبداللهی از فرماندهان تخریب نیروی دریایی سپاه پاسداران در دوران جنگ ایران و عراق بود.
نیروی دریایی سپاه پاسداران در اطلاعیه جمعه ۱۷ اسفند خود درباره کشته شدن عبداللهی به محل وقوع حادثه اشاره نکرد اما جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران، در زمان وقوع این حادثه از آتشسوزی در یک کانکس به وسعت ۵۰ متر در مرکزی نظامی در تهران خبر داد.
او گفت: «با توجه به بسته بودن تمام راههای خروجی و بسته بودن در و پنجره این کانکس، انفجاری ناشی از حبس حرارتی و انباشت بخارات قابل اشتعال و انفجار ناشی از حریق صورت گرفته است.»
محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی که از فرماندهان سابق سپاه پاسداران است، کشته شدن عبداللهی را تسلیت گفت.
مرتضی عبداللهی، پسر مصطفی عبداللهی نیز در سوریه کشته شده است و علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، بر کتاب منتشر شده درباره زندگی او با عنوان «هواتو دارم»، تقریظ (درآمد ستایشآمیز) نوشته است.
نیروی دریایی سپاه پاسداران دلیل کشته شدن مصطفی عبداللهی را آتشسوزی ذکر کرد و افزود که علاوه بر کشته شدن این فرمانده سپاه پاسداران، «چند نفر از نیروهای آتشنشانی هم در حین اطفاء حریق دچار مصدومیت شدند».
ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران نیز گفته بود که در این حادثه علاوه بر کشته شدن یک نفر، ۱۰ نفر از ماموران آتشنشانی مصدوم شدند که حال آنها خوب است.
خبرابکاریها در مراکز نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی
در سالهای گذشته خرابکاریهایی در برخی مراکز نظامی ایران رخ داده است. از جمله، شامگاه چهارشنبه چهارم خرداد ۱۴۰۱، رسانههای ایران از بروز «حادثه صنعتی» در یکی از کارخانجات منطقه پارچین، وابسته به صنایع دفاعی جمهوری اسلامی خبر دادند.
ششم تیر ماه ۹۹ نیز انفجاری در منطقه پارچین و خجیر رخ داد که داوود عبدی، سخنگوی وزارت دفاع جمهوری اسلامی، دلیل این اتفاق را انفجار ناشی از «نشت گاز» اعلام کرد و گفت این حادثه تلفاتی نداشته و حریق ناشی از انفجار به سرعت اطفا شده است.
اظهارات او از دید بسیاری از تحلیلگران، به تلاشی برای کماهمیت جلوه دادن این انفجار تعبیر شد.
تصاویر ماهوارهای که به سفارش ایراناینترنشنال تهیه شدند، نشان میدادند این انفجار آثاری به وسعت نیم کیلومتر بر جای گذاشته است.
سال ۹۷ نیز پس از انتشار گزارشها درباره دو پرتاب ناموفق ماهوارهبر به وسیله ایران، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه وقت، از احتمال خرابکاری آمریکا در پرتاب این ماهوارهها سخن گفت.
دو روز پیش از آن، روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی نوشت که از سالها پیش و از زمان دولت باراک اوباما، آمریکا «یک برنامه مخفیانه برای کارشکنی در اهداف موشکی ایران» داشته است.
کتاب درباره پسر فرمانده کشته شده
مرتضی عبداللهی، پسر مصطفی عبداللهی، سال ۱۳۹۶ در سوریه کشته شد.
او اولین بار در اردیبهشت ۱۳۹۵ به مدت ۴۰ روز به سوریه اعزام شد و بار دوم مهر ماه ۱۳۹۶ به سوریه رفت.
گفته میشود او ۲۳ آبان ۱۳۹۶ در استان دیرالزور در شرق سوریه، در «یک عملیات شناسایی» کشته شد.
کتاب «هواتو دارم» درباره مرتضی عبداللهی نوشته شده و خامنهای درباره این کتاب نوشته است: «این نیز جلوهای دیگر از رویشهای انقلاب است: جوان دلاوری با عقلانیت دهه ۹۰ و احساسات دهه ۶۰.»
مصطفی عبداللهی درباره پسرش گفته بود که او «بر شبکههای اجتماعی مسلط بود» و در این شبکهها فعالیت داشت.

محمدنبی موسویفرد، نماینده خامنهای در خوزستان گفت: «زن مسلمان نه مانند زن شرقی دچار بینقشی و در حاشیه بودن است و نه همانند زن غربی، ابزاری برای بردگی جنسی و نظام سرمایهداری است.» او افزود: «امروزه زن به چالشی برای برخی کشورها تبدیل شده است.»

حسن عاملی، نماینده خامنهای در استان اردبیل، با اشاره به پخش سریال «معاویه» از سوی عربستان سعودی گفت: «بدون هیچ تردیدی باید گفت در حساسترین مقطع تاریخی امت، این سریال در مسیر ایجاد انشقاق، اختلاف و بههم ریختن صفوف مسلمانها و تامین امنیت برای اسرائیل درست شده است.»

«تصور اینکه جهانی که در آن زندگی میکردم، میتوانست لطیف، دلنشین و آرامشبخش باشد، خارج از توان من بود، پس همانجا ایستادم و گریستم.» از رمان «لوسی»، اثر جامائیکا کینکید
هشت مارس، روز جهانی زن، روزی برجسته برای زنانی است که مرزها را پشت سر گذاشته و در سرزمینهای تازه، برای احیای هویت و آزادی، قلم زدهاند. نویسندگان زن مهاجر، راوی داستانهای شخصی خود و آینهای برای نشان دادن سرگذشت سایر زنان، در تقاطع جنسیت، ملیت و مهاجرت هستند. در دنیایی که ماهیت لایهلایه آنها، در طول قرون و اعصار به کرات نادیده گرفته شده، نوشتن برایشان نهتنها یک انتخاب، بلکه ضرورتی برای بقا و مقاومت است.
تقاطعگرایی و هویت زن نویسنده مهاجر؛ سه هویت درهمتنیده
مفهوم تقاطعگرایی (Intersectionality) نشان میدهد که چگونه هویتهای مختلف، قابلیت ایجاد چالشهای خاص را دارد. در این مبحث، زن بودن، نویسنده بودن و مهاجر بودن، درهمتنیده شده است. برای نویسنده زن ایرانی، این تقاطعها در دو فضای متفاوت شکل میگیرد: ایران، کشوری که زن بودن با تبعیض و سانسور ادبی همراه است، و مهاجرت به سرزمینی جدید؛ جایی که مهاجر بودنِ نویسنده، او را با موانعی جدید روبهرو میکند.
در ایران، نویسندگی بهخودیخود چالشبرانگیز است، اما زن بودن این چالشها را چندبرابر میکند. در صنعت چاپ و نشر در ایران، واژههای زنانه همواره تحت کنترل و محدودیت بوده است؛ نهتنها به دلیل محتوا، بلکه به دلیل ساختاری که همچنان در سلطه دیدگاههای مردسالارانه است. نویسندگان زن ایرانی، بهویژه آنهایی که درباره زندگی زنان، آزادیهای فردی و هویت زنانه مینویسند، همواره با ممیزی و سانسور گسترده مواجه بودهاند.
اما مهاجرت، برخلاف انتظار به معنای پایان یافتن محدودیتها نیست. به عنوان زن نویسنده ایرانی در سوئد، تجربه کردهام که مهاجر بودن در این کشور، یا احتمالا سایر کشورهای میزبان، با نوع دیگری از چالشها همراه است.
در حالی که اینجا سانسور حکومتی وجود ندارد، نامرئی بودن و دشواری دسترسی به بازار نشر، جایگزین آن شده است. نویسندگان مهاجر، مخصوصا اگر به زبان کشور میزبان ننویسند، اغلب در حاشیه قرار میگیرند و گویی دچار نوعی بیخانمانی زبانی میشوند. ناشران و بازار کتاب، کمتر به آثار نویسندگان غیرغربی توجه نشان میدهند، مگر اینکه داستانهای ارائهشده مطابق با کلیشههای رایج از مهاجرت، سرکوب و رنج باشد.
برای زنان نویسنده ایرانی، مهاجرت نه فقط جابهجایی جغرافیایی، بلکه عبور از یک مجموعه محدودیت به مجموعهای دیگر است. در ایران، زنان نویسنده برای اثبات خود و عبور از سد سانسور و سرکوب، ناگزیرند مبارزه کنند. در غرب نیز آنها اغلب در بازار نشر، «قلم»های حاشیهای و کمتر شناختهشده هستند و مرزهای نامرئی تشخیص میدهند که کدام واژهها ارزش خوانده شدن دارند. اگرچه ممکن است زمانی هم مورد توجه قرار بگیرند؛ وقتی روایتهایشان با انتظارات مخاطب غربی همخوانی داشته باشد.

انتشار آثار در تبعید: محدودیتهای تازه در کشور میزبان
برای زنان نویسنده مهاجر، نوشتن در آزادی همیشه به معنای دیده شدن نیست. اگرچه سانسور رسمی وجود ندارد، انتشار آثار در کشور میزبان با چالشهای جدیدی همراه است؛ از کمبود ناشران متخصص گرفته تا کاهش مخاطبان.
رامش صفوی، نویسنده ساکن سوئد، درباره این تجربه به ایراناینترنشنال میگوید: «من، بهعنوان نویسندهای که هم در ایران و هم در تبعید نوشتهام، معتقدم که نوشتن در تبعید، اگرچه آزادی بیشتری دارد و از ممیزی و سانسور مصون است، اما معایب خاص خود را نیز دارد. نویسندگان خارج از کشور با کاهش چشمگیر تعداد خوانندگان مواجهاند.»
به گفته او، برخی ناشران فارسیزبان در تبعید، در مقایسه با ناشران باتجربه داخل ایران، دانش و درک عمیقی از انتخاب و انتشار آثار فارسی ندارند و در مواردی برخوردی سلیقهای نشان میدهند. صفوی اضافه میکند: «علاوه بر این، تمرکز عمده ناشران خارج از ایران بیشتر بر دریافت کمکهای دولتی است تا انتشار آثار باکیفیت که این امر باعث میشود کتابها با اشتباهات فاحش منتشر شوند.»
سانسور، مهاجرت و چالشهای نوشتن در غرب
بسیاری از نویسندگان زن ایرانی به دلیل سانسور و سرکوب خاک خود را ترک کردند، اما مهاجرت همیشه به معنای آزادی کامل نیست. محدودیتهای نوشتن در مهاجرت، نهچندان مرئی، اما همچنان واقعیاند. زنان نویسنده میان مرزها و انتظارها مینویسند؛ میان گذشتهای که حذفشان کرد و آیندهای که هنوز حضورشان را بهطور کامل نپذیرفته است.
ماندانا حیدریان، نویسنده ساکن سوئد در این باره میگوید: «بعد از مهاجرت، وقتی برای نخستین بار قلم در دست گرفتم، خیال میکردم به اقتضای موقعیت جغرافیایی، کلمات بیهراس از سانسور بر کاغذ جاری میشوند و خوانندگان میتوانند بیواسطه با افکار نویسنده روبهرو شوند. اما خیلی زود فهمیدم آزادی نوشتاری در این سوی دنیا نیز لایههای پیچیدهای دارد؛ لایههایی نامرئی که میتوانند به همان اندازه که قبل از مهاجرت میشناختم، محدودکننده باشند، بهخصوص برای زنی که سودای بیان حقیقت در سر دارد.»
او بر این باور است که نوشتن همواره با موانعی روبهروست، موانعی که در غرب و شرق اشکال مختلف و نزد زنان و مردان ماهیتی متفاوت دارند. این نویسنده با این حال میافزاید: «اما جوهره آزادی نوشتاری، ایستادگی خللناپذیر در برابر محدودیتها و پافشاری بر روایت حقیقت است. حقیقتی که گاه برای دیگران ناخوشایند، اما بیان آن برای نویسنده امری حیاتی و غیرقابل انکار است.»
فرصتها و آینده نویسندگی زنان مهاجر ایرانی
با وجود چالشهای فراوان، مهاجرت برای برخی از نویسندگان زن ایرانی فرصتی برای خوانده شدن و تاثیرگذاری بیشتر فراهم کرده است. برخی از آنها موفق شدهاند آثار خود را به زبانهای دیگر ترجمه کنند و از این طریق، به مخاطبان گستردهتری دسترسی پیدا کنند. رسانههای بینالمللی نیز، هرچند با رویکردی گزینشی، در برخی موارد به معرفی و حمایت از نویسندگان مهاجر پرداختهاند.
اما آیا مهاجرت امکان صدای بلندتر را فراهم میکند؟ یا آن را در میان انبوه صداهای دیگر، کمرنگتر میسازد؟ پاسخ به این سوال به عوامل بسیاری بستگی دارد؛ از جمله توانایی نویسندگان در ایجاد شبکههای حمایتی، دسترسی به فرصتهای نشر و پافشاری بر روایتهای اصیل خود، حتی در برابر فشارهای بازار.

هشتم مارس؛ روز نوشتن بدون ترس
زنان نوشتند؛ در تاریکی سانسور، در سکوت اجباری. آنها در تبعیدی که برای بسیاری پایان نوشتن بود، قلم را رها نکردند. نوشتن برایشان تنها یک انتخاب نبود، بلکه راهی برای زنده ماندن و فریاد زدن در جهانی بود که گاه نمیخواست بشنود.
هشتم مارس، تنها بهانه برای تجلیل از زنان نیست؛ بلکه روزی است برای یادآوری قلم زنانی که میان مرزها، زبانها و جهانهایی که یا آنها را سرکوب کرده یا نادیده گرفته، همچنان مینویسند.
آینده چه خواهد شد؟ شاید روزی برسد که زنان بتوانند بدون ترس، بدون محدودیت، بینیاز از عبور از مرزها، در هر جایی که هستند، آزادانه بنویسند. اما تا آن روز، نوشتن همچنان شکلی از مقاومت خواهد بود و مشعل این مقاومت، هرگز خاموش نخواهد شد.

دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، در مصاحبهای با شبکه «فاکس بیزنس» که قرار است یکشنبه پخش شود، گفت که چهارشنبه ۱۵ اسفند، نامهای برای علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی فرستاده و در آن، ترجیح خود را برای مذاکره بر سر یک توافق به جای اقدام نظامی ابراز کرده است.
او اضافه کرد: «گزینه دیگر این است که باید اقدامی انجام داد، زیرا ایران نباید به سلاح هستهای دست یابد.»
دونالد ترامپ با اشاره به ترجیح خود برای توافق با جمهوری اسلامی گفت: «مطمئن نیستم که همه با من موافق باشند، اما ما میتوانیم توافقی انجام دهیم که به همان اندازه خوب باشد که گویی شما از نظر نظامی پیروز شدهاید. اکنون زمان آن فرا رسیده و به هر طریقی، اتفاقی رخ خواهد داد.»
ترامپ درباره متن نامهای که برای خامنهای فرستاده است، گفت: «گفتم که امیدوارم شما مذاکره کنید، چون این برای ایران بسیار بهتر خواهد بود.»
او تاکید کرد: «فکر میکنم آنها خواهان دریافت این پیام هستند.»
ساعاتی پس از پخش این بخش از گفتوگوی رییسجمهوری آمریکا با شبکه فاکس بیزنس، دونالد ترامپ جمعه ۱۷ اسفند به خبرنگاران در کاخ سفید گفت:« در رابطه با ایران خیلی زود اتفاقی رخ خواهد داد.»
او توضیح بیشتری درباره زمان یا ماهیت این اتفاق نداد اما گفت: «ما نمیتوانیم اجازه دهیم ایران سلاح هستهای داشته باشد. امیدوارم آنها توافق و صلح را انتخاب کنند تا رقبا را از دستیابی به سلاح هستهای باز دارد.»
در نخستین واکنش رسمی به سخنان رییسجمهوری آمریکا در گفتوگو با شبکه فاکس بیزنس، هیئت نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل جمعه۱۷ اسفند اعلام کرد که هنوز نامهای از دونالد ترامپ دریافت نکرده است.
پایگاه خبری بلومبرگ، سهشنبه ۱۴ اسفند گزارش داده بود که ترامپ در تماس تلفنی اخیرش با ولادیمیر پوتین، رییسجمهوری روسیه، خواستار ایفای نقش مسکو بهعنوان میانجی در مذاکرات با جمهوری اسلامی شده است.
این مذاکرات از جمله برنامه هستهای جمهوری اسلامی و همچنین حمایت تهران از گروههای نیابتی خود در منطقه را در برمیگیرد.
از سوی دیگر خبرگزاری رویترز به نقل از یک منبع آمریکایی گزارش داد روسیه پیشنهاد میانجیگری بین آمریکا و ایران را ارائه داده است و ایفای چنین نقشی از مسکو خواسته نشده بوده.
سهشنبه ۱۴ اسفند و ساعاتی پس از انتشار این گزارش، رسانه دولتی زوزدا تایید کرد که پوتین موافقت کرده است در مذاکرات بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده درباره برنامه هستهای، میانجیگری کند.
یوری اوشاکوف، مشاور سیاست خارجی پوتین نیز با تایید این خبر اعلام کرد ایران یکی از محورهای گفتوگوهای اخیر میان مقامات روسیه و آمریکا در ریاض بوده است.
او افزود دو طرف توافق کردهاند مذاکرات جداگانهای درباره این موضوع برگزار کنند.

خامنهای، ۱۹ بهمن تاکید کرد مذاکره با آمریکا «عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه نیست» و «هیچ تاثیری» در حل مشکلات کشور نخواهد داشت.
مسعود پزشکیان، رییس دولت جمهوری اسلامی، ۱۲ اسفند در جلسه استیضاح وزیر امور اقتصادی و دارایی در مجلس، اعلام کرد که شخصا موافق مذاکره با آمریکا بوده اما پس از مخالفت صریح خامنهای و اعلام ممنوعیت این موضوع، از موضع خود عقبنشینی کرده است.
پیش از این بسیاری از مقامات سابق جمهوری اسلامی درباره وابستگی بیش از حد تهران به مسکو هشدار دادهاند و این هشدارها پس از سقوط رژیم بشار اسد در سوریه، بار دیگر مطرح شدند.
روزنامه جمهوری اسلامی، اول اسفند در سرمقاله خود درباره احتمال معامله پوتین با ترامپ بر سر ایران هشدار داد و تاکید کرد منافع ملی کشور ایجاب میکند اقدامات روسیه در چگونگی تعاملش با آمریکا، زیر نظر گرفته شود.
احمد زیدآبادی، فعال سیاسی ملی-مذهبی، نوشت که خطر دوستی پوتین با ترامپ برای ایران بیشتر از خطر دشمنی پوتین با ترامپ است.
همزمان، برخی افراد نزدیک به دولت حسن روحانی، ضمن اشاره به «تحقیر» ولودیمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین در دیدار با ترامپ در کاخ سفید، خود او را مقصر دانستند که در زمان مناسب برای پایان جنگ، مذاکره نکرده است.
دیاکو حسینی، کارشناس مسائل بینالملل و از افراد نزدیک به دولت روحانی، نوشت: «مشاجره تحقیرآمیز زلنسکی و ترامپ ثابت کرد باید قبل از آنکه کارتی برای بازی نماند با او مذاکره و توافق کرد؛ در غیر این صورت هرگز نباید به مذاکره فکر کرد.»
ترامپ و پوتین، ۲۴ بهمن در یک تماس تلفنی ۹۰ دقیقهای، درباره جنگ اوکراین و مسائل خاورمیانه گفتوگو کردند.