نیویورک تایمز: اسرائیل اکنون را بهترین فرصت برای نابودی تاسیسات اتمی ایران میداند
نیویورک تایمز در گزارشی نوشت که از نظر مقامات ارشد اسرائیلی هیچ زمانی بهتر از وضعیت کنونی برای از بین بردن تاسیسات اتمی ایران نیست و نامه ترامپ به خامنهای، گامی آغازین است تا مشخص شود آیا آسیبپذیری جدید تهران، جمهوری اسلامی را به مذاکره متمایل خواهد کرد یا نه.
مهدی فضائلی، عضو دفتر خامنهای با اشاره به سخنان ترامپ، در روزنامه همشهری نوشت: «ما و همه جهان، باید از این فرصت برای شناخت شیطان اکبر استفاده کنیم و جلوی زیادهخواهیهای او بایستیم، وگرنه گستاختر و درندهتر به جای جای جهان چنگ خواهد انداخت.»
مژگان افتخاری، مادر مهسا ژینا امینی با اشاره به روز جهانی زن در اینستاگرام نوشت: «امیدوارم روزی برسد که هیچ دختری از ترس و درد سخن نگوید، هیچ زنی در دنیایی نابرابر قدم برندارد و آیندهای پر از روشنی در انتظارشان باشد. به افتخار زن، زندگی و دخترانی که رویاهایشان فراموش نخواهد شد.»
در کنسرتی کوچک در برلین، هانا کامکار با چشمانی بسته آواز میخواند؛ با صدایی که سالها در وطنش سرکوب شده است. جمهوری اسلامی طی چهار دهه گذشته، آواز زنان را ممنوع کرد و آنها را با ابزارهای قضایی و امنیتی به سکوت واداشت، اما هانا و زنان دیگر این سد را شکستند.
هانا کامکار، خواننده، نوازنده و بازیگر ۴۴ ساله که حالا مدتی است از ایران خارج شده و در آلمان ساکن است، به ایراناینترنشنال میگوید کنسرتی که پس از مهاجرت در آلمان داشت، برایش بیشتر شبیه به یک دورهمی بود: «قبلتر، شیرینی جسارت و همراهی عزیزانم در وطن، زیر زبانم رفته بود و در برلین، دیگر کاملا آرام بودم.»
این آرامش، ثمره مسیر دشواری است که او و بسیاری از زنان ایرانی برای به گوش رساندن صدایشان پیمودهاند.
ممنوعیت آواز زنان در ایران، سیاستی ریشهدار در ساختار جمهوری اسلامی است که از انقلاب ۵۷ آغاز شد و تا امروز، با شدت و اشکال مختلف، ادامه دارد.
چهار دهه سرکوب
پس از انقلاب ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی با استناد به تفاسیر فقهی، آوازخوانی زنان را در حضور مردان حرام اعلام کرد. این تصمیم، نقطه پایانی بود بر فعالیت رسمی خوانندگان زنی که پیش از انقلاب در عرصه موسیقی ایران حضور داشتند.
با این تحولات، آثار دهها خواننده زن از رسانههای رسمی حذف و صدایشان به حاشیه رانده شد.
هانا که در خانوادهای موسیقیدان بزرگ شده، از کودکی با این واقعیت تلخ آشنا شد: «در تماشای کنسرت زیرزمینی سیما بینا، اولین بار فهمیدم که زنان نمیتوانند به شکل عمومی تکخوانی کنند. پدرم برایم توضیح داد اما برای من این دلیل موجه نبود و دلم میخواست بخوانم.»
در دهه ۶۰، سرکوب به اوج خود رسید. خوانندگان زن یا مجبور به ترک حرفه خود شدند یا به خارج از ایران مهاجرت کردند.
در دهه ۷۰ و با گشایش نسبی فضا، برخی زنان توانستند بهصورت همخوان یا در گروههای کُر فعالیت کنند اما تکخوانی همچنان خط قرمز بود.
هانا این محدودیت را نپذیرفت.
او میگوید: «من هیچوقت زیر بار همخوانی نرفتم. اگر هم این کار را کرده بودم، نمایشی بود؛ در واقع تکخوانی میکردم اما خواننده مرد دیگری در کنارم لب میزد.»
این ترفند، یکی از راههای دور زدن ممنوعیتها بود که زنان خواننده خلاقانه در ایران به کار میگرفتند.
کنسرت هانا کامکار در فستیوال جهانی فرهنگ و هنر بابل، عراق، اردیبهشت ۱۴۰۲
تلاشها و مقاومتها، شکستن دیوار سکوت
زنان ایرانی در برابر سرکوب، هیچگاه تسلیم نشدند.
پرستو احمدی، ۲۱ آذر همراه گروهی از هنرمندان کنسرتی را در یک کاروانسرا در قم اجرا کرد. اجرایی که با نام «کنسرت فرضی» یا «کنسرت کاروانسرا» در یوتیوب به اشتراک گذاشت و احمدی در آن، بدون حجاب اجباری ظاهر شد و واکنشها و تحسینهای فراوان را هم به دنبال داشت.
کنسرت احمدی اگرچه نمایشی تمامعیار از یک اجرای کامل و شجاعانه بود اما او ادامهدهنده راهی شد که قبلتر، زنان خواننده دیگری، هموارش کرده بودند.
یکی از این زنان، هانا بود که از همان جوانی تصمیم گرفت راه خود را برود. او تکخوانی را سال ۱۳۸۰ با تئاتر نیمروز خوابآلود آغاز کرد؛ اگرچه اولین تجربه تلخش در مواجهه با سرکوبهای حکومت، سه سال قبل آن اتفاق افتاده بود: «در ۱۷-۱۸ سالگی، با تئاتر رویای شب نیمه تابستان و بهعنوان نوازنده دف روی صحنه رفتم. در یکی از شبهای اجرا، انصار حزبالله به سالن ریختند و خطاب به ما فریاد زدند: "بیا پایین، ساکت شو". تئاتر را به هم ریختند و فردایش نمایش متوقف شد.»
این اتفاق که هانا آن را «به شکلی وصفناشدنی غمانگیز» توصیف میکند، آغاز رویارویی او با محدودیتها و ممنوعیتهایی بود که بعدها بارها تکرار شد.
با این حال، مقاومت هانا تنها به تئاتر محدود نشد. او در سال ۲۰۱۰ میلادی در کنسرتی در هلند تکخوانی کرد و در ایران، به اجراهای زیرزمینی روی آورد. اوج این جسارت، کنسرت پنهانی خرداد ۱۴۰۳ در تهران بود؛ اجرایی زیرزمینی که بدون حجاب اجباری برگزار شد و در هر سانس آن ۱۵۰ نفر حضور داشتند.
هانا حس این کنسرت را «شیرین، مثل چای و عسل» وصف میکند.
این کنسرت، نمونهای از تلاش زنان برای بازپسگیری صدایشان در داخل کشور بود اما این مقاومت، بیهزینه نبود. هانا میگوید بعدها کنسرتش لو رفت ولی قبل از بازجوییها، پاسپورت المثنی گرفت و سریع از ایران خارج شد.
زنان دیگری مانند زارا اسماعیلی و هیوا سیفیزاده نیز راههای مشابهی را پیمودند. برخی در کنسرتهای زیرزمینی و اجراهای خیابانی خواندند، برخی ویدیوهای آواز خود را در فضای مجازی منتشر کردند و عدهای مهاجرت را برگزیدند.
هانا این طغیان جمعی را ستایش میکند و میگوید در سالهای اخیر، سدها و تابوهای زیادی در آوازخوانی زنان شکسته شده و حالا دخترها چه داخل ایران بمانند و چه مهاجرت کنند، کار خودشان را کردهاند.
این خواننده معتقد است این مبارزه مانند سیلی است که هر لحظه قویتر میشود، چون نسل تازه و خشمگینی در حال ظهور است که به هیچ شکلی زیر لوای «آقا بالاسر» نمیرود.
پس از شکلگیری جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، این مقاومت پررنگتر شد؛ زنانی که نه تنها حجاب اجباری از سر برداشتند، بلکه تصمیم گرفتند سکوت تحمیلی بر صدایشان را نیز بشکنند.
شعارنویسی در حمایت از اعتراضات ۱۴۰۱ و گرامیداشت هشت مارس، روز جهانی زن
برخوردهای قضایی، هزینه سنگین آواز
تلاش زنان برای خواندن در فضای عمومی یا انتشار صدایشان در رسانههای اجتماعی، اغلب با واکنش شدید نهادهای امنیتی و قضایی همراه بوده است.
جمهوری اسلامی با ابزارهای مختلف از جمله اعمال فشار از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صداوسیما و نهادهای امنیتی، بر این ممنوعیت نظارت دارد.
هانا میگوید نخستین تجربه دادگاهی شدنش در آذر ۹۶ و پس از اجرای نمایش «ترانههای قدیمی: پیکان جوانان» بود. بعد از این برخورد قضایی، دردسرهایش بیشتر شد.
او تیر ۱۴۰۲ در مراسم تولد ۸۳ سالگی عباس کیارستمی بدون حجاب اجباری آواز خواند و نتیجهاش این بود که پروندهاش قطورتر و بازجوییهایش بیشتر شد. فشارهایی که در نهایت او را به مهاجرت واداشت.
موارد مشابه او اما کم نیست. در ماهها و سالهای گذشته خوانندگان زن زیادی مانند نگار معظم، بیتا رسولی و بیتا حاجیصادقیان به دلیل اجراهای غیررسمی یا انتشار ویدیو در فضای مجازی، احضار، تهدید و حتی بازداشت شدهاند.
نام و هویت بسیاری از این زنان هم نامشخص است. مانند چهار خواننده زن دیجی در شهرستان میناب که تیر ۱۴۰۱ و دو ماه قبل از شکلگیری خیزش انقلابی به جرم خواندن در عروسیها بازداشت شدند.
این برخوردها نشان میدهند ممنوعیت آواز زنان تنها یک قانون روی کاغذ نیست بلکه با ابزارهای قضایی و امنیتی به شدت اجرا میشود. سرکوبهایی که به گفته هانا، هدف آن «خفه کردن زنان ایرانی» است.
گستردگی آواز زنان، یک جهان ناپیدا
بیش از چهار دهه سرکوب، حضور زنان را تنها در عرصه عمومی موسیقی محدود نکرده، بلکه بر کیفیت و ابعاد هنری آوازشان نیز اثر گذاشته است.
به گفته هانا، زنان خواننده هنوز اعتمادبهنفس مردان را ندارند و هنوز در خواندنشان ترس وجود دارد و هنوز «گلویشان رها نشده».
اما او به نکته امیدوارکنندهای هم اشاره میکند: «با وجود این مشکلات، تنوع صدای زنان شگفتانگیز است و هر زنی که میخواند، جنس صدای خودش را دارد. اگر ممنوعیتها کنار برود، با دایره بزرگی از صداها روبهرو خواهیم شد که هیچوقت از شنیدنشان خسته نمیشویم.»
هانا، آواز سنتی مردان در ایران را به چند الگوی محدود خلاصه میداند: «یا صدای استاد شجریان است یا بنان. اما صدای زنان از نظر تنوع، گستردگی فراوانی دارد.»
این تنوع، ظرفیتی است که در سایه ممنوعیتها مهار شده اما هرگز از بین نرفته است.
مهاجرت، آزادی در تبعید
مهاجرت برای هانا، یک نقطه عطف است. او در توصیف لحظه خروجش میگوید تا وقتی از گیت سپاه پاسداران در فرودگاه رد نشده بود، باورش نمیشد که این اتفاق، شدنی است. در هواپیما هم تا توانست، زمین زیر پایش را تماشا کرد چون نمیدانست چه زمانی میتواند به خاکش برگردد.
با این حال، هانا میگوید که این آزادی برایش با دلتنگی همراه بود: «در استانبول، لحظاتی کشنده از دلتنگی برای ایران داشتم اما در اوج غم، نوری به قلبم تابیده بود که حالا میتوانم کارهایی را که دوست داشتهام، در آزادی انجام دهم.»
این تجربه مشترک بسیاری از خوانندگان زنی است که برای دنبال کردن رویاهایشان مجبور به ترک وطن شدند. کسانی چون سارا نائینی، سوگند و دریا دادور که راه قدیمیترهایی مانند هایده، مهستی، گوگوش و بسیاری دیگر را رفتند تا بتوانند در فضایی آزاد بخوانند.
هانا تاکید میکند مبارزه در داخل و خارج از ایران، هر دو ارزشمند است: «در هر دو صورت، ما به ناکام کردن سیستم در خفه کردن صدایمان ادامه میدهیم.»
فستیوال آواز زنان ایران، برلین، فروردین ۱۳۹۶
صدایی که خاموش نمیشود
ممنوعیت آواز زنان، همانند حجاب اجباری و دیگر اشکال سرکوب، بخشی از دیانای جمهوری اسلامی است.
حکومت ایران، برخلاف بسیاری از کشورهای دیگر منطقه، هرگونه تغییر در جایگاه زنان را تهدیدی برای بقای خود میداند. این ممنوعیت نهتنها ریشه در احکام شرعی و تفاسیر فقهی دارد بلکه به ابزاری سیاسی برای کنترل زنان تبدیل شده است.
اما مقاومت زنان، این ساختار را به چالش کشیده است.
هانا میگوید: «۲۰ سال پیش دوستی به من گفت "هانا، تو مثل ماشین کوکی هستی، حتی وقتی به دیوار میخوری، برمیگردی و راهت را ادامه میدهی". در تمام این سالها بارها به دیوار خوردم اما در جا نزدم.»
با وجود تمام این سرکوبها، زنان ایرانی همچنان به خواندن ادامه میدهند و صدای آنها در خانهها، در کنسرتهای زیرزمینی، در ویدیوهای آنلاین و در مهاجرت شنیده شده و حالا بیش از قبل، به شکلی شجاعانه به عرصه عمومی آمده است.
داستان هانا، پرستو، زارا، هیوا و بسیاری دیگر نشان میدهد که سرکوب، اگرچه میتواند حضور فیزیکی زنان را محدود کند اما قادر به خاموش کردن صدای آنها نیست.
با ابلاغ بخشنامه جدید سازمان امور مالیاتی، کلیه مزایا و فوقالعادههای دریافتی کارکنان دولتی و غیردولتی، از جمله کمکهزینه عائلهمندی، مسکن و پاداش تولید، تحت عنوان درآمد مشمول مالیات شناسایی و مسئولیت محاسبه آن به سازمان امور مالیاتی منتقل شد.
عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی در نشست وزرای سازمان همکاری اسلامی گفت: «حمایت بیدریغ دولت و مردم جمهوری اسلامی از فلسطین تردیدناپذیر است.»
او اضافه کرد: «این تعهد همیشگی ما تحت هیچ شرایطی کم رنگ نخواهد شد.»
بر اساس گزارش نیویورک تایمز، از نظر مقامات ارشد اسرائیل، هرگز لحظهای بهتر از زمان فعلی برای از بین بردن تاسیسات اصلی هستهای ایران وجود نخواهد داشت و مقامهای نظامی ایالات متحده معتقدند که اسرائیل برای انجام چنین کاری قطعا به حمایت و تجهیزات آمریکا نیاز دارد.
به نوشته این نشریه، به نظر میرسد نامهای که دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، میگوید برای علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی فرستاده است، گامی آغازین باشد تا مشخص شود آیا آسیبپذیری جدید تهران، جمهوری اسلامی را به مذاکره متمایل خواهد کرد یا نه.
یک روز پیش از گزارش نیویورک تایمز، نشریه اسرائیلهیوم نیز در گزارشی نوشت حمله همهجانبه اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران نیاز به همکاری آمریکا و آمادهسازی منطقهای گسترده دارد و در صورت این حمله، ممکن است جمهوری اسلامی، جمهوری آذربایجان را هدف قرار دهد.
این نشریه یک هفته پیش هم نوشته بود مواردی چون تضعیف حزبالله لبنان، از بین رفتن پدافند هوایی جمهوری اسلامی و هماهنگی بین دولتهای ترامپ و بنیامین نتانیاهو، اسرائیل را در آستانه یک فرصت طلایی و تصمیم سرنوشتساز برای حمله به تاسیسات اتمی ایران قرار داده است.
نیویورک تایمز با اشاره به گفتوگوهای مقامات حکومت ایران درباره نامه ترامپ و سخنان سابق مسعود پزشکیان، رییس دولت و دیگر مقامهای جمهوری اسلامی درباره مذاکره با آمریکا، یادآوری کرد که «در نظام سیاسی از هم پاشیده ایران»، خامنهای حرف آخر را میزند.
در این گزارش به سخنان قبلی خامنهای درباره آمریکا اشاره شده است.
ترامپ در مصاحبهای با شبکه فاکس بیزنس که قرار است یکشنبه پخش شود، اعلام کرده است نامهای برای خامنهای ارسال کرده و پیشنهاد مذاکراتی را برای دستیابی به توافقی در مورد برنامه هستهای این کشور مطرح کرده است اما در عین حال هشدار داده که در غیر این صورت، گزینه نظامی در دستور کار قرار خواهد گرفت.
با وجود این، نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد در نیویورک اعلام کرد که هیچ نامهای از ترامپ دریافت نشده است.
ترامپ ساعاتی پس از پخش بخشی از گفتوگویش با شبکه فاکس بیزنس، در گفتوگو با خبرنگاران در کاخ سفید برخورد با مسئله جمهوری اسلامی به مراحل آخر رسیده و با مذاکره یا اقدام نظامی، «این مشکل» حل خواهد شد.