آیا خشم سرکوبشده میتواند عامل اصلی مشکلات سلامت زنان باشد؟
بیماریهای خودایمنی زنان را بسیار بیشتر از مردان تحت تاثیر قرار میدهند. بر اساس مطالعهای در سال ۲۰۲۰، حدود ۸۰ درصد از این بیماریها در زنان مشاهده میشود. همچنین پژوهشی در سال ۲۰۲۱ نشان داد زنان با میزان بالاتری از اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه و بیاشتهایی عصبی مواجه هستند.
این آمار پرسش مهمی را مطرح میکند: آیا علاوه بر عوامل زیستشناختی، عوامل رفتاری مانند سرکوب خشم نیز در کاهش سلامت زنان نقش دارند؟
الگوی خودخاموشی در زنان
به گزارش ایندیپندنت، دانا جک، روانشناس، در اواخر دهه ۱۹۸۰ الگویی را در میان بیماران زن خود شناسایی کرد که آن را «خودخاموشی» نامید.
این الگو شامل سرکوب نیازها، خشنود کردن دیگران و اجتناب از تعارض است که با افزایش خطر ابتلا به افسردگی ارتباط دارد.
بر اساس مطالعهای دیگر از دانشگاه پیتسبورگ، سرکوب خشم در زنان رنگینپوست با افزایش ۷۰ درصدی خطر تصلب شرایین و در نتیجه، افزایش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی همراه است.
مشاهدات بالینی نشان میدهد بسیاری از زنان مبتلا به بیماریهای خودایمنی الگوهای مشابهی از سرکوب خشم را گزارش میکنند.
در بررسیهای موردی، سرکوب طولانی مدت احساسات با نشانههای فیزیکی متعددی از جمله درد مزمن، خستگی، اختلالات خواب و علائم گوارشی همراه است.
در برخی موارد، تشدید علائم بیماریهای خودایمنی پس از دورههای استرس و سرکوب عاطفی شدید مشاهده میشود.
استرس و سیستم ایمنی
پژوهشهای علمی در زمینه سایکونوروایمونولوژی (روان-عصب-ایمنیشناسی) حاکی از آن است که ارتباط پیچیدهای بین استرس روانی، سیستم عصبی و سیستم ایمنی وجود دارد.
عملکرد بیش از حد یا ناکافی سیستم ایمنی در شرایط استرس مزمن میتواند به التهاب سیستمیک و در نهایت بیماریهای خودایمنی منجر شود.
این ساز و کار بهویژه در بیماریهایی مانند تیروئیدیت هاشیموتو، آرتریت روماتوئید، لوپوس و فیبرومیالژیا بیشتر مورد مطالعه قرار گرفته است.
پاسخ بدن به سرکوب
برخی متخصصان معتقدند بین احساسات سرکوبشده و بیماریهای جسمی ارتباط وجود دارد.
به گفته جولین برایتن، متخصص غدد درونریز ناتوروپاتیک، سرکوب احساسات، بهویژه خشم، با افزایش استرس، اختلال عملکرد سیستم ایمنی و التهاب مزمن مرتبط است که میتواند به بروز یا تشدید بیماریهای خودایمنی بینجامد.
او با اشاره به تحقیقات در این زمینه افزود سرکوب مداوم احساسات میتواند مسیر ارتباطی هیپوتالاموس-هیپوفیز-غدد فوق کلیوی را برای مدت طولانی فعال نگه دارد.
این فعالسازی مداوم موجب برهم خوردن تعادل سیستم ایمنی بدن میشود. به گفته برایتن، چنین اختلالی در سیستم ایمنی میتواند روند بیماریهای خودایمنی مانند آرتریت روماتوئید، لوپوس و اماس را تشدید و علائم آنها را وخیمتر کند.
سولا ویندگاسن، متخصص روانشناسی سلامت و درمانگر روشهای نوین درمانی از جمله درمان شناختی-رفتاری، بر ماهیت چندبعدی سلامت تاکید دارد.
به گفته این متخصص، سلامت انسان در چارچوب الگوی زیستی-روانی-اجتماعی قابل درک است و تحت تاثیر مجموعهای از عوامل زیستی، روانی، اجتماعی و محیطی قرار دارد.
او معتقد است در بررسی وضعیت سلامت یا بیماری، داشتن رویکرد جامعنگر ضروری است و نمیتوان این ابعاد را از یکدیگر جدا کرد.
از دیدگاه نوروفیزیولوژی، احساسات انسان حاصل فرایندهای پیچیده مغزی، سیستم عصبی خودکار و ترشح هورمونها است. به گفته ویندگاسن، آنچه به سلامت آسیب میرساند، نه خود احساسات، بلکه شیوه مدیریت و واکنش به آنها است.
پژوهشها نشان میدهند سرکوب احساسات با فعالسازی قشر پیشپیشانی و کاهش فعالیت آمیگدال، موجب افزایش ترشح کورتیزول میشود.
این هورمون استرس میتواند سیستم ایمنی را به دو صورت مختل کند: یا با کُند کردن پاسخهای ایمنی، یا با تحریک بیش از حد آن که به التهاب مزمن و اختلال در عملکرد سیستم ایمنی منجر میشود.
رویکردهای درمانی و پیشگیرانه
پژوهشهای بالینی در زمینه مداخلات رواندرمانی برای مدیریت استرس و بیان سالم احساسات، نتایج امیدوارکنندهای را نشان دادهاند.
برایتن با اشاره به مطالعات آزمایشگاهی درباره تاثیر استرس بر عملکرد سیستم ایمنی، یادآور شد روشهای تنظیم عاطفی و بیان احساسات میتوانند به تعدیل پاسخهای التهابی بدن کمک کنند.
روشهای مبتنی بر شواهد برای کاهش اثرات منفی سرکوب عاطفی شامل درمانهای شناختی-رفتاری، ذهنآگاهی، تمرینات مبتنی بر آگاهی جسمی و تمرینات تنفسی هستند که همگی تاثیر مثبتی بر تنظیم محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) و کاهش سطوح کورتیزول نشان دادهاند.
از نظر فیزیولوژیک، این مداخلات به کاهش فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک و افزایش فعالیت سیستم پاراسمپاتیک کمک میکنند که به نوبه خود میتواند تعادل سیستم ایمنی را بهبود بخشد.
مطالعات نشان میدهند تکنیکهای رهاسازی احساسات مانند رقصدرمانی، ماساژ و تنفس دیافراگمی در کاهش علائم جسمی مانند درد، خستگی و اختلالات گوارشی در این افراد موثر هستند.
در حالی که تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد، شواهد روزافزون نشان میدهد که سرکوب احساسات، بهویژه خشم، میتواند پیامدهای فیزیولوژیکی قابل توجهی داشته باشد.
این یافتهها اهمیت رویکرد جامع زیستی-روانی-اجتماعی به سلامت زنان و ضرورت تغییر نگرشهای اجتماعی پیرامون ابراز احساسات در زنان را برجسته میکند.
پژوهشگران دانشگاه ییل دریافتهاند که نوزادان از توانایی شکلدادن به خاطرات برخوردار هستند، اما ساز و کارهای مغزی مرتبط با بازیابی این خاطرات در بزرگسالی بهدرستی عمل نمیکنند.
آیا تا به حال از خود پرسیدهاید چرا هیچ خاطرهای از دوران نوزادیتان به یاد نمیآورید؟ مهم نیست چقدر تلاش کنید یا از والدین خود درباره آن دوران بپرسید، باز هم قادر به یادآوری خاطرات آن زمان نخواهید بود.
سیانان در گزارشی با اشاره به یافتههای یک پژوهش جدید منتشرشده در مجله ساینس، توضیحی علمی برای این پدیده ارائه داده است.
بر اساس این پژوهش، مشکل اصلی نه فقدان خاطرات دوران نوزادی، بلکه ناتوانی مغز در دسترسی به این خاطرات در سالهای بعدی زندگی است.
در این مطالعه که از سوی تیم تحقیقاتی دانشگاه ییل انجام شد، ۲۶ نوزاد در محدوده سنی ۴.۲ تا ۲۴.۹ ماهگی مورد بررسی قرار گرفتند.
پژوهشگران این نوزادان را به دو گروه سنی تقسیم کردند؛ گروه اول شامل نوزادان زیر ۱۲ ماه و گروه دوم شامل نوزادان ۱۲ تا ۲۴ ماهه بود.
رویکردی نوین برای آزمایش حافظه نوزادان
هدف اصلی این تحقیق، بررسی فعالیت بخش هیپوکامپ مغز بود که نقشی حیاتی در شکلگیری احساسات، حافظه و سیستم عصبی خودکار دارد.
به گفته نیک ترک-براون، استاد گروه روانشناسی دانشگاه ییل و سرپرست این پژوهش، هیپوکامپ ساختاری عمیق در مغز است که با روشهای معمول قابل مشاهده نیست.
به همین دلیل، تیم پژوهشی ناچار شد رویکردی نوین برای انجام آزمایشهای مربوط به حافظه نوزادان در دستگاه امآرآی ابداع کند.
ترک-براون افزود در گذشته اینگونه پژوهشها معمولا زمانی انجام میشد که نوزادان خواب بودند، چرا که آنها زیاد حرکت میکنند، توانایی دنبالکردن دستورالعملها را ندارند و مدت زمان تمرکزشان کوتاه است.
در این پژوهش، نوزادان درون دستگاه افامآرآی قرار گرفتند و مجموعهای از تصاویر منحصر به فرد، هر یک بهمدت دو ثانیه، به آنها نشان داده شد.
پس از یک وقفه کوتاه، دو تصویر بهطور همزمان به نوزادان نشان داده میشد: یکی تصویری آشنا که پیشتر دیده بودند و دیگری تصویری جدید.
محققان با دنبال کردن حرکات چشم نوزادان، مدت زمان تمرکز آنها روی هر تصویر را ثبت میکردند.
سیمونا گتی، استاد گروه روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا، گفت از بررسی حرکات چشم در صدها مطالعه درباره حافظه و دستهبندی نوزادان استفاده شده است.
او افزود نوزادان بهطور معمول به آنچه برایشان جالب است، نگاه میکنند و پژوهشگران مدتهاست که از این رفتار طبیعی برای کسب اطلاعاتی درباره عملکرد حافظه بهره میبرند.
نوع متفاوت ذخیره و پردازش اطلاعات در حافظه نوزادان
تحلیل دادههای جمعآوری شده حاکی از آن است که هیپوکامپ هنگام ثبت خاطرات در نوزادان بزرگتر (گروه ۱۲ تا ۲۴ ماهه) فعالیت بیشتری داشت.
علاوه بر این، تنها در نوزادان بزرگتر فعالیت قابل توجهی در قشر اوربیتوفرونتال مشاهده شد که نقشی کلیدی در تصمیمگیری و بازشناسی مرتبط با حافظه ایفا میکند.
لیلا داواچی، استاد گروه روانشناسی دانشگاه کلمبیا، گفت: «یکی از نکاتی که درباره حافظه بزرگسالان آموختهایم، این است که مغز بزرگسالان معمولا اطلاعاتی را ثبت و ذخیره میکند که برای تجربیات شخصی افراد مهم و معنادار باشد.»
به گفته او، نکته شگفتانگیز این پژوهش، اثبات فعالیت رمزگذاری هیپوکامپ در نوزادان حتی برای محرکهایی است که چندان مهم یا معنادار به نظر نمیرسند.
این یافته نشان میدهد سیستم حافظه نوزادان، برخلاف بزرگسالان، اطلاعات را با معیارهای متفاوتی پردازش و ذخیره میکند.
هرچند پژوهشگران هنوز دقیقا نمیدانند چرا رمزگذاری حافظه در نوزادان بالای ۱۲ ماه قویتر است، اما این پدیده به احتمال زیاد نتیجه تغییرات عمدهای است که در این دوره سنی در بدن رخ میدهد.
ترک-براون گفت مغز نوزاد در این دوره دستخوش تحولات گستردهای در زمینههای ادراک، زبان، حرکت، فرآیندهای زیستی و سایر جنبهها میشود که رشد سریع آناتومیکی هیپوکامپ یکی از این تغییرات است.
اعضای تیم پژوهشی ترک-براون اکنون در حال بررسی دلیل ناتوانی مغز در بازیابی خاطرات اولیه زندگی هستند.
او افزود این احتمال وجود دارد که هیپوکامپ «کلیدواژههای جستجوی» دقیقی برای یافتن خاطراتی که بر اساس تجربیات دوران نوزادی ذخیره شدهاند، دریافت نمیکند.
نقش تعیینکننده دوران نوزادی در شکلگیری آینده فرد
با وجود اینکه بزرگسالان قادر به یادآوری خاطرات دوران نوزادی خود نیستند، گتی به والدین توصیه میکند به تاثیر مهم این دوران بر فرزندانشان توجه کنند.
به گفته این پژوهشگر، نوزادان در این سنین مطالب بسیار زیادی میآموزند که همین امر به آنها امکان میدهد یک زبان کامل را از طریق ارتباط دادن اصوات با معانی فرا بگیرند.
همچنین نوزادان در این دوره در حال شکل دادن به انتظاراتی درباره اعضای خانواده خود و کشف ویژگیهای اشیا و محیط پیرامونشان هستند.
گتی خاطرنشان کرد هرچند بزرگسالان قادر به یادآوری آگاهانه خاطرات دوران نوزادی خود نیستند، اما این تجربیات اولیه نقش مهمی در یادگیری دارند.
به گفته او، این تاثیرپذیری هم در مورد اطلاعات عینی و بدون بار عاطفی و هم در مورد اطلاعات دارای بار احساسی صادق است.
گتی تاکید کرد دوران نوزادی به هیچ وجه زمانی بیهوده نیست و نوزادان در این دوره مطالب بسیاری میآموزند.
او به والدین توصیه کرد با فراهم کردن فرصتهایی برای اکتشاف بصری، به پرورش مهارتهای یادگیری فرزندانشان کمک کنند.
باکتریها معمولا عامل بیماریهای مختلف شناخته میشوند؛ با این حال، تصور دنیایی که در آن، باکتریها به سلاح قدرتمندی علیه سرطان تبدیل شدهاند، دیگر تنها یک رویا نیست.
پژوهشگران با کمک مهندسی ژنتیک باکتریها در حال توسعه روشهایی هستند که میتوانند سلولهای سرطانی را هدف قرار دهند و نابود کنند.
پیشینه تاریخی داروهای میکروبی
به گزارش وبسایت کانورسیشن، استفاده از باکتریها برای مبارزه با سرطان به دهه ۱۸۶۰ برمیگردد. ویلیام بی. کولی که امروزه از او بهعنوان پدر ایمنیدرمانی یاد میشود، باکتریهای استرپتوکوک را به بدن یک بیمار جوان مبتلا به سرطان استخوان غیرقابل جراحی تزریق کرد.
این روش غیرمتعارف بهطور شگفتانگیزی باعث کوچک شدن تومور شد و یکی از اولین نمونههای ایمنیدرمانی را رقم زد.
کولی در دهههای بعدی بهعنوان رییس بخش تومورهای استخوانی در بیمارستان مموریال نیویورک، به بیش از هزار بیمار سرطانی، باکتری یا محصولات باکتریایی تزریق کرد. این محصولات بعدها به «سموم کولی» معروف شدند.
علیرغم این موفقیت اولیه، پیشرفت در درمانهای سرطان مبتنی بر باکتری بسیار کند بوده است. توسعه پرتودرمانی و شیمیدرمانی فعالیت کولی را تحتالشعاع قرار داد و رویکرد او با تردید جامعه پزشکی مواجه شد.
با این حال، ایمنیشناسی مدرن بسیاری از اصول کولی را تایید کرده است. امروزه محققان دریافتهاند برخی سرطانها به تقویت سیستم ایمنی بدن حساس هستند، رویکردی که اکنون برای درمان بیماران استفاده میشود.
مکانیسم عملکرد درمانهای سرطان مبتنی بر باکتری
این درمانها از توانایی منحصر به فرد برخی باکتریها برای تکثیر در درون تومورها بهره میبرند. اکسیژن کم، محیط اسیدی و بافت مرده در اطراف سلولهای سرطانی که به آن «ریزمحیط تومور» میگویند، محیطی ایدهآل برای رشد برخی باکتریها فراهم میآورند.
باکتریها پس از استقرار در این محیط میتوانند بهطور مستقیم سلولهای توموری را از بین ببرند یا پاسخهای ایمنی بدن را علیه سرطان فعال کنند.
با این حال، چندین مشکل مانع از گسترش این روش درمانی شده است:
- نگرانیهای ایمنی:وارد کردن باکتریهای زنده به بدن بیمار میتواند خطرناک باشد. محققان باید با دقت سویههای باکتریایی را تضعیف کنند تا به بافتهای سالم آسیب نرسانند.
- کنترل باکتریها:کنترل رفتار باکتریها در درون تومور و جلوگیری از انتشار آنها به سایر قسمتهای بدن دشوار است.
ـ تداخل با میکروبیوم بدن:باکتریهایی که بهطور طبیعی در درون ما زندگی میکنند و به آنها میکروبیوم گفته میشود، میتوانند تحت تاثیر درمانها، بیماریها و البته باکتریهای جدید قرار بگیرند.
ـ درک ناقص از تعاملات:هنوز بهطور کامل نمیدانیم باکتریها چگونه با ریزمحیط پیچیده تومور و سیستم ایمنی تعامل میکنند.
نقش پیشرفتهای اخیر در استفاده از باکتریها برای درمان انواع سرطان
با وجود این چالشها، پیشرفتهای علمی اخیر در زمینههایی مانند زیستشناسی مصنوعی و مهندسی ژنتیک، جان تازهای به این حوزه بخشیده است.
دانشمندان اکنون میتوانند باکتریها را برای انجام عملکردهای پیچیده مانند تولید و تحویل عوامل ضد سرطان خاص در درون تومورها برنامهریزی کنند.
این رویکرد هدفمند قادر است بر برخی محدودیتهای درمانهای سنتی سرطان، از جمله عوارض جانبی و ناتوانی در رسیدن به بافتهای عمیقتر تومور، غلبه کند.
تحقیقات نشان میدهد درمانهای مبتنی بر باکتری نتایج امیدوارکنندهای برای برخی انواع سرطان داشتهاند. این روش بهویژه در مقابله با تومورهای جامدی که خونرسانی ضعیفی دارند و در برابر درمانهای معمول مقاوم هستند، میتواند موثرتر باشد.
سرطان روده بزرگ، سرطان تخمدان و سرطان متاستاتیک پستان از جمله سرطانهای با میزان مرگ و میر بالا هستند که محققان با این روشهای نوآورانه میکوشند با آنها مقابله کنند.
بر اساس شواهد موجود، «داروهای میکروبی» میتوانند با تقویت اثربخشی داروهای رایج ایمنیدرمانی، توانایی بدن را در مبارزه با سرطان افزایش دهند.
مطالعات اخیر در این زمینه نتایج بسیار امیدبخشی به همراه داشته است. پژوهشگران موفق شدهاند با دستکاری ژنتیکی باکتری اشریشیا کلای، آن را به ابزاری هوشمند برای مبارزه با سرطان تبدیل کنند.
این باکتریهای مهندسیشده قادرند قطعات کوچکی از پروتئینهای توموری را به سلولهای ایمنی بدن انتقال دهند.
این فرایند در واقع نوعی «آموزش» سیستم ایمنی است که به آن کمک میکند سلولهای سرطانی را بهتر شناسایی و بهطور موثر به آنها حمله کند.
آزمایشها روی مدلهای حیوانی نشان داده این روش نهتنها باعث کوچک شدن تومورها میشود، بلکه در برخی موارد به نابودی کامل آنها میانجامد.
با استفاده از این مکانیسمها، درمانهای باکتریایی میتوانند بهطور انتخابی تومورها را «مستعمره خود کنند»، بدون اینکه به بافتهای سالم آسیب برسانند. این ویژگی میتواند بر محدودیتهای روشهای سنتی درمان سرطان غلبه کند.
در نهایت، تایید قطعی اثربخشی این روش مستلزم انجام کارآزماییهای بالینی بر روی انسان است.
این آزمایشها نشان خواهند داد که آیا این روشها در کنترل یا ریشهکن کردن سرطان موثر هستند یا خیر. همچنین میزان ایمنی، عوارض جانبی احتمالی و سطح سمیبودن این درمانها مشخص خواهند شد.
بر اساس یافتههای یکی از مطالعات انجامشده در این زمینه، تزریق بخشی از دیواره سلولی باکتری به بیماران میتواند بهطور ایمن در کنترل ملانوما، کشندهترین نوع سرطان پوست، موثر باشد.
چشمانداز استفاده از باکتریها در درمان سرطان
درمانهای سرطان مبتنی بر باکتری نمونه درخشانی از پیوند میان دستاوردهای تاریخی پزشکی و فناوریهای پیشرفته علمی امروز است.
این حوزه اگرچه هنوز با چالشهای متعددی روبهرو است، اما پیشرفتهای روزافزون آن، نویدبخش ظهور روشهای درمانی دقیقتر و کارآمدتری است که میتواند سرنوشت بیماران سرطانی را بهشکل چشمگیری دگرگون سازد.
یافتههای جدید پژوهشگران ژاپنی از وجود مقادیر قابل توجهی آب مایع در لایههای زیرین سیاره سرخ حکایت دارند. تحلیل دادههای لرزهنگاری به دست آمده از کاوشگر «اینسایت» ناسا نشان میدهد در عمق ۱۰ تا ۲۰ کیلومتری سطح مریخ، احتمالا آب مایع وجود دارد.
پژوهشگران همواره بر این باور بودهاند که مریخ در گذشتههای دور، میزبان اقیانوسها و دریاچههای وسیعی بوده است. اما آنچه دانشمندان را بهتازگی شگفتزده کرده، یافتن شواهدی مبنی بر وجود آب مایع در مریخ امروزی است.
به گزارش نشریه اسپیس، ایکو کاتایاما از دانشگاه هیروشیما و یویا آکاماتسو از پژوهشکده ژئودینامیک دریایی ژاپن با تحلیل دادههای لرزهنگاری جمعآوری شده در ماموریت اینسایت ناسا، به شواهد قانعکنندهای در این زمینه دست یافتهاند.
کاتایاما در بیانیهای اعلام کرد: «بسیاری از مطالعات نشان میدهند آب میلیاردها سال پیش در مریخ باستان وجود داشته، اما مدل ما حاکی از وجود آب مایع در مریخ کنونی است.»
این یافتهها که در نشریه «زمینشناسی» منتشر شدهاند، میتوانند درک ما را از سیاره همسایه بهکلی متحول کنند.
تحلیل امواج لرزهای و راز آب پنهان مریخ
این پژوهش بر پایه دادههای جمعآوریشده توسط دستگاه آزمایش لرزهنگاری برای ساختار درونی (SEIS) انجام شده است. این دستگاه بخشی از ماموریت اینسایت بود که بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲ بر سطح مریخ فعالیت میکرد و نخستین لرزهنگاری بود که روی سیاره سرخ به کار گرفته شد.
دستگاه SEIS قادر به شناسایی سه نوع مختلف از امواج لرزهای بود: امواج پی (P) که شبیه امواج صوتی به جلو و عقب نوسان میکنند؛ امواج اس (S) که عمود بر جهت حرکت، به بالا و پایین نوسان میکنند و امواج سطحی که مانند موجهای یک برکه در سطح مریخ حرکت میکنند.
کاتایاما و آکاماتسو با تمرکز بر امواج زیرزمینی پی و اس، به بررسی دو منطقه گذار در دادههای لرزهای پرداختند. این مناطق، تغییرات ناگهانی در ویژگیهای درونی سیاره سرخ را در عمق ۱۰ تا ۲۰ کیلومتری نشان میدادند.
پیش از این، زمینفیزیکدانان استدلال میکردند که این مناطق گذار نشاندهنده تغییر ساختاری در لایههای درونی مریخ هستند.
به عقیده آنها، لایه بالایی از مواد آتشفشانی تشکیل شده، در حالی که لایه زیرین حاوی رسوبات و موادی است که از برخورد شهابسنگها با سطح مریخ ایجاد شده و با گذشت زمان در اعماق آن مدفون گردیدهاند.
همچنین در عمق حدود ۲۰ کیلومتری، یک تغییر ساختاری دیگر رخ میدهد که طی آن سنگهای متخلخل به سنگهای یکپارچه و فشرده تبدیل میشوند.
کاتایاما و آکاماتسو با تحلیل دقیق امواج پی و اس که توسط دستگاه SEIS ثبت شده بود، به نتیجه متفاوتی دست یافتند. طبق یافتههای آنها، در عمق ۱۰ تا ۲۰ کیلومتری سطح مریخ، فضاهای خالی، ترکها و منافذ موجود در سنگهای متخلخل با آب مایع پر شده است.
شبیهسازی شرایط مریخ با سنگهای زمینی
دانشمندان ژاپنی برای اثبات فرضیه خود، رویکردی هوشمندانه در پیش گرفتند. آنها سنگهای دیاباز (نوعی سنگ آذرین تیرهرنگ) از منطقه ریداهولم سوئد را برای آزمایشهای خود انتخاب کردند. دلیل این انتخاب، شباهت قابل توجه این سنگها با سنگهای سطح مریخ بود.
کاتایاما و آکاماتسو در آزمایشگاه، این سنگها را در شرایط مختلف خشک و مرطوب مورد بررسی قرار دادند و رفتار امواج صوتی را در آنها سنجیدند.
زمانی که این سنگها با آب اشباع میشدند، الگوی عبور امواج لرزهای در آنها دقیقا مشابه با الگویی بود که دستگاه SEIS در مریخ ثبت کرده بود.
برآوردهای علمی نشان میدهد حجم آب موجود در زیر سطح مریخ به قدری زیاد است که در صورت انتقال به سطح، میتواند اقیانوسی با عمق یک تا دو کیلومتر را در سراسر این سیاره تشکیل دهد.
این حجم عظیم آب پرسشهای مهمی را درباره امکان وجود حیات در مریخ مطرح میکند. به گفته کاتایاما، وجود این مقدار آب مایع میتواند شرایط مناسبی برای فعالیتهای میکروبی فراهم آورد.
گنجینهای دستنیافتنی در اعماق سیاره سرخ
اگرچه احتمال وجود آب در اعماق مریخ هیجانانگیز است، چالش اصلی همچنان پابرجا مانده، زیرا فناوری کنونی بشر توانایی دسترسی به اعماق ۱۰ تا ۲۰ کیلومتری سطح مریخ را ندارد.
حتی در زمین نیز دسترسی به چنین اعماقی دشوار است، چه برسد به سیارهای با شرایط محیطی سخت و در فاصلهای بسیار دور.
کاتایاما معتقد است: «اگرچه فعلا نمیتوانیم به این آب دسترسی پیدا کنیم، اما همین آگاهی از وجود آن، دیدگاه ما را نسبت به مریخ بهکلی تغییر میدهد.»
این یافتهها قادرند درک ما را از تاریخچه آب در مریخ و همچنین ظرفیت زیستپذیری این سیاره بهطور اساسی تغییر دهند.
پرسش درباره وجود حیات در منظومه شمسی، یکی از بنیادیترین پرسشهای علمی و فلسفی انسان است. شاید روزی نه چندان دور بتوانیم این راز بزرگ را بگشاییم و دریابیم که آیا ما تنها موجودات زنده در این منظومه پهناور هستیم یا خیر.
بوچ ویلمور و سونیتا ویلیامز، دو فضانورد آمریکایی، پس از بیش از ۹ ماه حضور در ایستگاه فضایی بینالمللی ، بعدازظهر سهشنبه با فرود در آبهای سواحل فلوریدا به زمین بازگشتند. آنها برای انجام ماموریتی یک هفتهای به فضا رفته بودند.
ویلمور و ویلیامز، به همراه دو فضانورد دیگر، صبح سهشنبه از ایستگاه فضایی بینالمللی جدا شده بودند.
در ماههای اخیر موضوع بازگرداندن این دو فضانورد به مسئلهای سیاسی در آمریکا نیز بدل شده بود.
وبسایت آکسیوس در مطلبی به ماموریت جدید آنها: دوره بهبودی و عادت کردن به جاذبه زمین، پرداخته است.
چرا این موضوع مهم است؟
ضعف و تحلیل رفتن (آتروفی) عضلانی، کاهش تراکم استخوان و حتی تغییرات بینایی، از پیامدهای طبیعی ماموریتهای طولانیمدت فضایی هستند. برخی از این تاثیرات، پس از بازگشت به زمین بهسرعت برطرف میشوند، اما برخی دیگر ممکن است ماندگار باشند.
یکی از اثرات شاخص حضور طولانیمدت در شرایط ریزگرانش، آتروفی عضلانی است. هرچه ماموریت فضایی طولانیتر باشد، این تحلیل عضلانی شدیدتر خواهد بود. بهگفته شنهاو شمر، استاد زیستشناسی در مؤسسه فناوری تخنیون اسرائیل، که در زمینه تحلیل عضلات تحقیق میکند،
این مسئله برای زنان تاثیر بیشتری دارد زیرا زنان بهطور طبیعی توده عضلانی و سطح تستوسترون کمتری نسبت به مردان دارند. همچنین تغییرات هورمونی و متابولیکی آنها در فضا، تحلیل عضلات و کاهش تراکم استخوان را تشدید میکند.
ناسا اعلام کرده است که ورزشهای مقاومتی میتوانند از این تحلیل جلوگیری کنند، بههمین دلیل خدمه ایستگاه فضایی بهطور متوسط روزانه دو ساعت تمرین ورزشی دارند.
اما حتی با این تمرینات، تحلیل عضلانی اجتنابناپذیر است. علاوه بر آن، با کاهش تراکم استخوان، مقدار مواد معدنی در بخشهای دیگر بدن افزایش مییابد که میتواند منجر به مشکلاتی مانند افزایش سطح کلسیم در ادرار و تشکیل سنگ کلیه شود.
طبق یافتههای ناسا، در نبود جاذبه زمین، استخوانهای تحملکننده وزن، هر ماه بین یک تا یک و نیم درصد از تراکم معدنی خود را از دست میدهند.
عددها چه میگویند؟
برنامه اولیه ویلمور و ویلیامز، اقامتی کوتاه و یکهفتهای در فضا بود. تاثیرات فیزیولوژیکی چنین سفری کاملا موقتی و برگشتپذیر بودند.
اما در ماموریتهای طولانیمدت، تغییرات متابولیکی و فیزیولوژیکی میتوانند دائمی باشند. برخی عضلات ظرف یک سال پس از بازگشت به زمین به حالت اولیه بازمیگردند، اما بازسازی برخی دیگر ممکن است دو تا چهار سال طول بکشد. بااینحال، میزان تحلیل عضلانی به فیزیولوژی و سن افراد نیز بستگی دارد.
افزایش موقت قد
هنگامی که اسکات کلی، فضانورد آمریکایی و برادر دوقلوی سناتور مارک کلی، پس از نزدیک به یک سال حضور در ایستگاه فضایی بینالمللی به زمین بازگشت، حدود پنج سانتیمتر بلندتر از قبل شده بود!
در شرایط ریزگرانش، دیسکهای ستون فقرات گسترش مییابند و باعث کشیدگی موقت ستون فقرات میشوند. اما این اثر موقتی است و کمتر از دو روز پس از بازگشت، قد او دوباره به حالت قبل برگشت.
تاثیر بر بینایی
ریزگرانش میتواند بینایی را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
بهدلیل جابهجایی مایعات بدن به سمت سر، فشار بیشتری به چشمها وارد میشود که میتواند مشکلاتی در بینایی ایجاد کند. طبق اعلام ناسا، بیش از نیمی از فضانوردان در فضا با علائم سندروم بینایی مرتبط با پروازهای فضایی (SANS) مواجه میشوند که به این جابهجایی مایعات مرتبط است.
چارهی کار چیست؟ ناسا استفاده از کافهای فشاری روی پاها را پیشنهاد داده است تا مایعات بدن را در قسمتهای پایینتر حفظ کند و از این تغییرات جلوگیری شود.
چالشهای بازگشت به زمین
پس از فرود، فضانوردان معمولا مشکلات تعادلی و هماهنگی حرکتی دارند که ناشی از تغییر در حس عمقی بدن (proprioception) است. به همین دلیل، هنگام بازگشت، معمولا آنها را روی صندلی مینشانند تا فرصت سازگاری با جاذبه زمین را داشته باشند.
اما یک تغییر خوشایند هم وجود دارد!
گرت رایزمن، فضانورد سابق ناسا که ۹۵ روز در فضا بود، در مصاحبهای با سیانان گفت که ریزگرانش حس بویایی و چشایی را کاهش میدهد. اما بهمحض بازگشت به زمین، این حسها فورا برمیگردند.
او افزود: «لحظهای که درِ شاتل را باز کردیم، اولین بوی زمین را استشمام کردم... و فوقالعاده بود!
روزنامه فایننشال تایمز به نقل از منابع آگاه گزارش داد آلفابت، شرکت مادر گوگل، برای خرید استارتآپ امنیت سایبری «ویز»، ساخت اسرائیل، به توافق رسیده است. ارزش این معامله ۳۲ میلیارد دلار برآورد میشود که آن را به بزرگترین قرارداد در تاریخ گوگل تبدیل میکند.
آلفابت سال گذشته نیز مذاکراتی برای خرید ویز به ارزش ۲۳ میلیارد دلار انجام داد اما این گفتوگوها پس از نگرانی برخی مدیران و سرمایهگذاران این شرکت در مورد موانع ضدانحصاری به نتیجه نرسید.
منابع آگاه اعلام کردند این معامله تمام نقدی که تاکنون بزرگترین قرارداد سال ۲۰۲۵ محسوب میشود، سهشنبه ۲۸ اسفند بهصورت رسمی اعلام خواهد شد.
به گفته این منابع، توافق شامل یک پاداش اضافی برای حفظ کارکنان خواهد بود که ارزش آن ممکن است به یک میلیارد دلار برسد.
فایننشال تایمز افزود با این حال احتمال میرود این توافق با بررسیهای دقیق کمیسیون تجارت فدرال روبهرو شود زیرا اندرو فرگوسن، رییس جدید این نهاد در دولت دونالد ترامپ، همچنان از دستورالعملهایی پیروی میکند که به این کمیسیون اجازه میدهد معاملات بزرگ را لغو کند.
لینا خان، رییس سابق کمیسیون تجارت فدرال نیز پیشتر همین رویکرد را در دستور کار قرار داده بود.
آلفابت به درخواست فایننشال تایمز برای اظهار نظر درباره این مذاکرات پاسخ نداد و ویز نیز از ارائه هرگونه توضیحی خودداری کرد.
استارتآپ ویز که در سال ۲۰۲۰ به دست فارغالتحصیلان یکی از واحدهای نخبگان اطلاعات سایبری اسرائیل تاسیس شد و اکنون در آمریکا مستقر است، در حوزه «امنیت سایبری ابری» فعالیت میکند.
سرعت رشد ویز در میان استارتآپهای نرمافزاری کمسابقه بوده و همزمان با گسترش فعالیت کسب و کارها در فضای ابری، فروش آن بهطور چشمگیری افزایش یافته است.
این توافق در شرایطی صورت میگیرد که روند معاملات تجاری در آمریکا با رکود روبهرو شده است و سیاستهای تجاری دولت ترامپ و نوسانات بازار، چشمانداز ادغام و خرید شرکتها در این کشور را کمرنگ کرده است.
برخی کارشناسان نگران بودند خرید شرکتهای بزرگ فنآوری در دولت ترامپ با موانع بیشتری مواجه شود زیرا جی دی ونس، معاون رییسجمهوری آمریکا، بر این باور است که غولهای فنآوری، نفوذ و قدرت بیش از حدی در اختیار دارند.
از زمان بازگشت به قدرت در آمریکا، ترامپ سیاستهای اقتصادی خود را بر اعمال تعرفهها متمرکز کرده است. او تاکید دارد رشد تعرفهها به «اصلاح روابط تجاری نابرابر، بازگرداندن مشاغل به کشور و جلوگیری از قاچاق مواد مخدر غیرقانونی از خارج» منجر خواهد شد.
با این حال، احتمال افزایش هزینههای کسب و کارها، تشدید تورم، کاهش اعتماد مصرفکنندگان و چشمانداز تحت تاثیر قرار گرفتن رشد اقتصادی آمریکا، به نگرانیها در بازارهای این کشور دامن زده است.